سیاست خارجی در مقایسه با امور داخلی، حوزه ای است که نومحافظه کاران در آمریکا از دهه 1970 به بعد تمرکز بیشتر نسبت به آن مبذول داشته و معتقد بودند که استثناءگرایی آمریکایی بویژه بعد از فروپاشی شوروی این فرصت را برای آنها فراهم آورده که ارزش های آمریکایی را در سطح بین المللی با توجه به موقعیت هژمونیک آن در جهان اعمال نمایند. حادثه یازدهم سپتامبر 2001 فرصتی مناسب را برای عملیاتی کردن این ایده های انباشت شده فراهم آورد که آن را می توان خیزش هژمونی آمریکایی در قرن بیست و یکم نام نهاد که از نظر این گروه، آمریکا نه تنها برای جهان امن تر بلکه برای جهان بهتر فعالیت خواهد کرد. با اتمام حاکمیت هشت ساله سیاست خارجی دولت بوش، ارزیابی ها از این سیاست ها نشان می دهد که این سیاست ها با محدودیت های داخلی و خارجی متعدد مواجه بوده است که تغییر در آنها