آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۷

چکیده

دولت ایران پس از دوران مشروطه تابع انواعی از صورت بندی هایِ ناسیونالیستی بود که هر یک به نحوی الگویی از سیاست خارجی را در پی داشت. در دوران محمدرضاشاه نقش تقریری خاص از ناسیونالیسم در ترسیم سیاست خارجی افزایش پیدا کرد و بر مبنای آن، دولت ایران در این دوران سودای قدرتمند شدن در عرصه منطقه ای و بین المللی را یافت. در این مقاله با استفاده از چارچوبی تحلیلی که از مفاهیم مورد توجه در رویکرد روانکاوانه ژاک لکان برگرفته شده است و با استفاده از روش تحلیل گفتمان، به این مسئله پرداخته می شود که چگونه این سیاست خارجی بلندپروازانه در ایران در سال های 1357-1332 امکان پذیر شد. این تحلیل نشان می دهد که متون تولیدشده توسط محمدرضاشاه را می توان رویدادی اجتماعی تلقی کرد که در چارچوب فرهنگ، سعی داشت ذهنیت ایرانی را ساخته و پرداخته کند که ذیل آن امیال خود را به نمایش می گذاشت. ساخت فانتزی و اقدام در جهت آن در عرصه خارجی را می توان تلاش برای پاسخ دادن به میل وی برای رسیدن به مرزهای تمدن بزرگ و ارضای خودبزرگ بینی و جاه طلبی تفسیر کرد.

تبلیغات