قرآن کریم، ازآنجاکه عهده دار هدایت ابناء بشر است، مبانی و اصول تحقق وضع مطلوب در عرصه فردی و اجتماعی را تبیین کرده است. اما انقلاب سیاسی به عنوان روشی که می تواند منتج به نیل به مطلوب شود، تاکنون از منظر قرآن مورد مطالعه جدی واقع نشده است. توجه به این مسئله، پرسش پژوهش حاضر درباره مبانی و غایت انقلاب از منظر قرآن را در پی داشت که در پاسخ به آن باید گفت: با آنکه قرآن کریم راهکار و روش خاصّی را برای اصلاح جامعه توصیه و تأکید نمی کند، ولی از مجموعه شاخص ها، روش ها و راهکارهایی که ارائه نموده است، می توان تحلیل ها و رهنمودهایی در مورد آنچه امروز به عنوان انقلاب شناخته می شود، استنباط نمود. از این منظر، هدف این مقاله، کشف مبانی بینشی، اجتماعی و اقتصادی وقوع انقلاب سیاسی و چگونگی حصول سرانجام متعالی انقلابات می باشد. در این مقاله علاوه بر استفاده از دو روش تطبیق مفهومی و تطبیق مصداقی، روشی که مورد تأکید است، روش تجزیه و بررسی عناصر مفهومی است.