دو انقلاب اسلامی ایران (۱۹۷۹) و مصر (۲۰۱۱) ازجمله انقلاب های مهم و تأثیرگذار در منطقه غرب آسیا و نیز جهان بوده اند که مورد توجه جدی نظریه پردازان انقلاب قرار گرفته اند. پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که ایدئولوژی چه نقش و جایگاهی در جریان انقلاب و به ویژه تحولات پس از فروپاشی رژیم های پیشین در این دو کشور داشته است؟ پژوهش با بهره گیری از دیدگاه نظریه پردازان نسل چهارم انقلاب به ویژه جان فوران و جک گلدستون می کوشد پیامدهای این دو انقلاب را در دو حوزه داخلی و خارجی مورد بررسی و مقایسه قرار دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که انقلاب اسلامی ایران، به دلیل برخورداری از ایدئولوژی منسجم اسلام انقلابی ملهم از فرهنگ سیاسی مذهب تشیع و در سایه رهبری فرهمند امام خمینی+ نقشی اساسی در ایجاد وضعیت انقلابی، سقوط نظام پهلوی، استقرار و تثبیت نظام نوپای جمهوری اسلامی در ایران داشته است. درحالی که انقلابیون مصر از چنین پشتوانه فکری ایدئولوژیکیِ منسجمی برخوردار نبودند.