آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۷

چکیده

در این مقاله، یکی از روایت ها و خوانش های متجدّدانه از انقلاب اسلامی ایران و فاعلیّت امام خمینی(ره) در آن، نقد و ابطال شده است. در بخش نخست، اشکال ناسازگاری دو مفهوم «اسلام» و «انقلاب» حلّ شده که مشتمل بر سه بحث است: عدم اجتماع «اسلام» و «انقلاب» به دلیل تعلّق آن ها به دو جهان معنایی متفاوت، محافظه کاری اسلام و نیروهای اجتماعی آن و ساختارگرایی قدسی مآبِ برخاسته از باور به قضا و قدر. آن گاه اشکال منشأ و ماهیّت گفتمان «اسلامی سیاسی» بررسی شده است. پرسش اصلی مقاله این است که آیا برداشت های متجدّدانه و مبتنی بر علوم انسانیِ سکولار، از دو مفهوم انقلاب و اسلام سیاسی، با آن چه که در انقلاب اسلامی و تفکّر و عمل امام خمینی محقق شده است، تناسب و تطابق دارد؟ در چارچوب تحلیل های نظری و تجربی، این نتیجه حاصل شده است که مطالعه انقلاب اسلامی و فاعلیّت سیاسی امام خمینی در قالب رویکردهای تجدّدی، موجبات تحریف حقیقت و ماهیّت انقلاب اسلامی را فراهم می کند.

تبلیغات