آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹

چکیده

1. تصویر رایج گردشگری در ایران، در نمونه های سطح بالا، راهنمایی است که در میان فضاهای یک مجموعه تاریخی به گروه گردشگران توضیحاتی درباره شهرت بنا می دهد: سال ساخت، دوره حکومتی، اندازه ها، تعداد اجزاء مهم، سبک کلی و روایتهای هیجان انگیزی که از مجموعه چهره ای رمزآلود و ماورایی می آفریند. گردشگر پس از مراجعت، به سرعت داده های نخستین را به فراموشی می سپارد و از ترکیب داستان ها و افسانه های وابسته، که با شاخه های سست به مجموعه تاریخی متصل شده تصویری افسانه ای می سازد که با حقیقت شیء فاصله زیاد دارد و امکان بهره مندی از تجربه تاریخی را به حداقل می رساند. در این رویکرد آثار تاریخی اشیائی برای نازیدن و اعجاب مخاطب اند و بنا نیست چراغ راه آینده باشند. درنتیجه گردشگری از این نوع، به تفرجی بدل می شود که برهم زننده عادات روزمره است و نوعی تمدد اعصاب؛ و انتظار معرفت از آن به حداقل می گراید. این است که در جامعه ما مفهوم گردشگری به گشت وگذار و خوش گذرانی نزدیکتر است تا سیاحت و عبرت. اولی حالت روحی موقت انسان را نشانه می گیرد و دومی معرفت و فهم پایدار او را. روشن است در گردشگری نوع دوم، که معرفت گراست، نشاط ناشی از سفر و تغییر حالت متعارف نیز نهفته است، اما هدف آن توسعه بینش و ارتقاء فهم گردشگر در مواجهه با تجربه پیشینیان یا طبیعت است.

تبلیغات