آینده نگاری[1] از جمله مفاهیم نوپایی است که به واسطه نوپا بودنش هنوز مفهومی ساخته و پرداخته نیست و منابع قابل توجهی نیز از آن در دسترس قرار ندارد. هر مفهومی از سیر تحول تاریخی خاصی برخوردار است و در مواجهه با چالش ها و مسائل خاصی بروز و ظهور یافته است. بنابراین به منظور پرداختن به مفاهیم، ذکر این مواجهه ها اهمیت و ضرورت می یابد. مفهوم آینده نگاری نیز از ناتوانی دانش پیش بینی[2]، دانش سیاستگذاری و دانش مدیریت راهبردی در پاسخگویی به چالش هایی خاص ظاهر گشته است. به این ترتیب شناسایی چالش هایی که ما را در ساخت مفهوم آینده نگاری کمک کرده اند، اهمیت دارد. مقاله حاضر سعی دارد تا ابتدا با ذکر تاریخچه ای در مورد مباحث آینده اندیشی، به ناتوانی های پیش بینی در پاسخ به سؤالات آینده اندیشانه بپردازد و در این خلال به مفهوم آینده نگاری برسد. لازم به توضیح است که تمرکز این مقاله بر آینده نگاری های سازمانی و ملی است و به همین خاطر به اینگونه مباحث پرداخته شده است. در پایان هم استفاده از این مفاهیم به طور مشترک در فرایند سیاستگذاری آینده نگرانه سازمان ها توصیه شده است.