شکلی ساده از تعریف زندگی یک شهر، همنشینی کالبد شهر و ساکنین و شهروندان است. از آنجایی که هرکدام از این دو طول عمر مساوی و برابر یکدیگر ندارند لذا نسل هایی از هرکدام با دیگری هم عصر می شود و همپوشانی زمانی اتفاق می افتد. بدان معنی که نسلی از انسان ها، زندگی نسلی و گروهی از ساختمان ها و عناصر شهری را تجربه می کنند. آن نسل از ساختمان ها بعد از مدتی فرسوده یا تغییر شکل و کاربری داده می شود و یا به طور کلی بازسازی می شود. در مقابل، ساکنین نیز جای خود را به فرزندان و یا مهاجرین می دهند. در طول زمان ارتباط این دو فرایند در حال تغییر، زندگی شهر را تحقق می بخشد. کیفیت این ارتباط و نوع تصمیم گیری شهروندان در رابطه با نحوة ارتباط با کالبد شهر خود، منظر شهر را ساماندهی می کند و رویکردهای متفاوت تصمیم گیری که در حالت ایده آل می بایست بر مبنای شنلخت انسانی باشد، کیفیت های مختلفی از زندگی شهری را ارایه می دهد. در تجربیات شهری همواره مباحثی چالش برانگیز، مبنی بر چگونگی ارتباط کالبد شهر و شهروندان در جریان بوده است. این مقاله بر آن است تا از طریق بررسی تاریخی تجربه ای در منهتن که بار تغییرات این دو متغیر در مقابل یکدیگر را آزموده است، رویکردهای مختلف تصمیم گیری در هر دوره را بیان کند.