در عصر جهانی شدن، توسعهگرایی مبتنی بر مولفههای نئولیبرالیسم به وجه غالب نظام بینالملل تبدیل شده و بنیان مشروعیت نظامهای سیاسی را با توسعه پیوند زده است. در چنین فضایی شرط توفیق برنامههای توسع? ملی منوط به ایجاد تعامل پویا و همافزا میان ضرورتها و نیازهای داخلی برای توسعه از یک سو و الزامات ناشی از روندهای پرقدرت اقتصاد جهانی از دیگر سو است. سیاست خارجی، محل و ابزار ایجاد تعامل مزبور است. فرضی? مقال? حاضر آن است که سیاست خارجی توسعهمحور قادر است با ایجاد تعامل یاد شده، ضمن یاری رساندن به برنامههای توسع? ملی، بنیان نوین مشروعیت سیاسی را که مبتنی بر کارآمدی و تامین رفاه برای شهروندان است تقویت نماید.