راهبرد توسعه فرآوردهی رسیدن نخبگان جامعه به استنباطهای مشترک است. راهبرد توسعه نمودار همگنی درونی اندیشه ها و مناسبات اجتماعی است. رسیدن به توسعه بالاترین درجات هماهنگی و همسویی و سازواری را میطلبد. در ایران راهبردهای گوناگونی همچون راهبرد جایگزینی واردات و از 1368 به بعد راهبرد توسعه ی صادرات مطرح گردیده است. برنامه های خصوصیسازی و تعدیل ساختاری رهیافتهای جدیدتری برای پیشبرد توسعه هستند. ولی این کوته بینی است که هر چه را دولت بر آن نام راهبرد نهاد «راهبرد ملی» بیانگاریم. براستی، پیش از آن باید دید که آیا ساخت دولت ـ ملت به معنای کلاسیک آن در یک اجتماع پیدا شده است یا خیر. تاثیر شکافهای اجتماعی از یکسو و شکاف میان دولت و جامعه از دیگر سو بر تدوین راهبرد توسعه چیست؟ در این مقاله می کوشم نخست با سنجش نظریه هایی که بسادگی دولت را مسئول چنین کنشی میداند نارسایی هایی این رهیافت را نشان دهم سپس به رهیافت جامع تر اریک اولین رایت عنایت خواهم کرد که رابطهی چند سویه ی دولت و جامعه و شکافهای اجتماعی بر یکدیگر را با پروا نسبت به واقعیتهای اجتماعی وا میکاود و در کاربست نظریه ی او البته نه به شیوه ای مکانیکی بلکه با پروا داشتن نسبت به ویژگیهای جامعه ی ایران خواهم کوشید.