مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
تنظیم هیجان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به شناسایی فرآیندها و راهبردها و تدوین الگوی تنظیم هیجان مبتنی بر الگوی رشدنگر خود تنظیمی در کودکان 4 تا 12 ساله پرداخته است. نمونه شامل 108 کودک در شهر تهران بوده است. شرکت کنندگان در پژوهش یا پس از تجربه موقعیت واقعی ایجاد کننده هیجان یا پس از در معرض قرار گرفتن سناریوهایی با مضمون چهار هیجان غم، عصبانیت، ترس و درد، مورد مصاحبه تنظیم هیجان ( ERI) و مشاهده قرار می گرفتند. داده ها مطابق روش های کیفی و تحت نظر متخصصان کدگذاری و تحلیل شد و سپس الگویابی سنی انجام شد. یافته ها نشان داد که تنظیم هیجان طبق الگوی خود تنظیمی رشدنگر از مسیر تنظیم برون ارگانیسمی شامل تغییر موقعیت، تغییر توجه، تعدیل ادراک، تغییر پاسخ (برون داد و پاسخ) به سمت درون ارگانیسمی شامل درخواست حمایت و تغییر شناختی (پردازش تجربه) می گذرد و استقرار می یابد. چنین یافته هایی راهگشای انسجام بخشی در حوزه نظریه پردازی های خود تنظیمی و کارکردهای اجرایی است.
تاثیر آموزش آگاهی فراشناختی بر سبک های تصمیم گیری و تنظیم هیجان دانش آموزان دبیرستانی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش آگاهی فراشناختی بر سبک های تصمیم گیری و تنظیم هیجان دانش آموزان دبیرستانی شهر تبریز بود. پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه نمونه، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی در گروه های آزمایشی (19 دانش آموز) و کنترل (19 دانش آموز) جایگزین شدند. جلسات آموزشی آگاهی فراشناختی برای گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه 30/1 ساعته به دانش آموزان دختر پایه دهم شهر تبریز، آموزش داده شد؛ اما به گروه کنترل، آموزش جانبی داده نشد و جریان عادی کلاس را طی کردند. سبک های تصمیم گیری و تنظیم هیجان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به ترتیب با ابزارهای سبک های تصمیم گیری لی کین و دی رابیز (2010) و تنظیم هیجان فیلیپس و پاور (2007) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش آگاهی فراشناختی به طور معنی داری میانگین نمرات سبک های تصمیم گیری آنی، شهودی، اضطرابی و اجتنابی در گروه آزمایش را کاهش؛ اما میانگین نمره سبک تصمیم گیری وابسته را افزایش داد. علاوه بر آن، آموزش آگاهی فراشناختی، به طور معنی داری میانگین راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجان در گروه آزمایشی را افزایش اما میانگین راهبردهای انطباقی را کاهش داد.
مدل ساختاری نقش مستقیم و غیر مستقیم طرح واره های ناسازگار اولیه بر اضطراب اجتماعی با میانجی گری تنظیم هیجان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :اختلال اضطراب اجتماعی، شایع ترین نوع اختلالات اضطرابی است که به عملکرد و روابط اجتماعی فرد آسیب می رساند. از جمله عوامل مؤثر در ابتلا و تداوم این اختلال، طرح واره های ناسازگار اولیه و نقایص در تنظیم هیجان است. هدف از پژوهش حاضر، ارایه مدل ساختاری نقش مستقیم و غیر مستقیم طرح واره های ناسازگار اولیه بر اضطراب اجتماعی با میانجی گری تنظیم هیجان بود. مواد و روش ها:مطالعه حاضر به صورت توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز را تشکیل می داد که از بین آن ها تعداد 300 نفر به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه طرح واره ناسازگار Young، اضطراب اجتماعی Kanwar، تنظیم هیجان Gross و John و جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده گردید. یافته ها:طرح واره های بریدگی/ طرد، خودگردانی/ عملکرد مختل، محدودیت مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری، به واسطه تنظیم هیجانی نقش مثبت و معنی دار در نشانه های اضطراب اجتماعی داشت (01/0 > P). از سوی دیگر، در بین طرح واره های ناسازگار اولیه نقش گوش به زنگی، خودگردانی/ عملکرد مختل و بریدگی/ طرد در اضطراب اجتماعی، برجسته تر از طرح واره های محدودیت مختل و دیگر جهت مندی بود. نتیجه گیری:اضطراب اجتماعی نه تنها از بدکارکردی شناختی در قالب طرح واره های ناسازگار تأثیر می پذیرد، بلکه نشانه های این اختلال به واسطه بدتنظمی های هیجانی، تشدید می شود؛ به نحوی که اثرات منفی شناخت واره های معیوب بر اضطراب اجتماعی از طریق عملکرد معیوب تنظیم هیجانی افزون تر شده و باعث تشدید علایم اضطراب اجتماعی می گردد.
رابطه ی کمال گرایی، عزت نفس و تنظیم هیجان با اضطراب امتحان در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
اضطراب امتحان حوزه های مختلفی از زندگی تحصیلی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد که می تواند عملکرد فرد را دچار اختلال کند. با توجه به این موضوع، هدف پژوهش، بررسی نقش کمال گرایی، عزت نفس و تنظیم هیجان در پیش بینی اضطراب امتحان دانشجویان ب ود. روش این پژوهش توصیفی_همبستگی است. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر تبریز تشکیل دادند. تعداد 200 نفر با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب شدند و برای تحلیل داده ها از آزمون رگرسیون استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که کمال گرایی پیش بینی کننده ی مثبت و معناداری برای اضطراب امتحان دانشجویان است (93/2=t، 01/0> p). همچنین، نتایج نشان داد متغیر عزت نفس، پیش بینی کننده ی منفی و معناداری برای اضطراب امتحان دانشجویان است (11/3- =t، 01 /0> p) و برعکس. بعلاوه در این پژوهش بین متغیر تنظیم هیجان و اضطراب امتحان رابطه ی معناداری دیده نشد. نتایج پژوهش کنونی بایستی برنامه ریزان و متخصصان حیطه های ذی ربط را به سمت توجه به این مشکل هدایت کند و می تواند تلویحاتی برای ایجاد زمینه های بیشتر حمایت اجتماعی از این افراد داشته باشد و پیشینه ای برای تحقیقات گسترده تر در این زمینه ایجاد کند.
رابطه هوش هیجانی و جهت گیری مذهبی با اضطراب مرگ در کارکنان مرد بازنشسته ی شرکت صنایع فولاد خوزستان شهر اهواز
حوزه های تخصصی:
عوامل متعددی می تواند روی سطح اضطراب مرگ تأثیر بگذارند. برخی از مطالعات نقش هوش هیجانی و جهت گیری مذهبی را در اضطراب مرگ نشان داده اند. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش هیجانی و جهت گیری مذهبی با اضطراب مرگ بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان مرد بازنشسته شرکت صنایع فولاد خوزستان بود که تعداد 300 نفر از آن ها از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. همه شرکت کنندگان پرسشنامه های هوش هیجانی و جهت گیری مذهبی و مقیاس اضطراب مرگ را تکمیل نمودند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری در سطح آلفای 01/0 استفاده شد. یافته ها نشان دادند که هوش هیجانی و جهت گیری مذهبی با اضطراب مرگ همبستگی منفی و معنی داری دارند. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای پیش بین 6/33 درصد از واریانس اضطراب مرگ را تبیین می کنند. نتایج مطالعه حاضر نشان داد با توجه به سنی که افراد بازنشسته در آن قرار دارند، افزایش هوش هیجانی افراد و افزایش باورهای دینی و سلامت معنوی افراد می تواند سطح اضطراب مرگ قشر بازنشسته را کاهش دهد. استفاده از معنویت می تواند یکی از راهکارهای مقابله ای در افراد بازنشسته باشد.
رابطه بین راهبردهای تنظیم هیجان و سرسختی ذهنی در تکواندوکاران لیگ برتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین راهبردهای تنظیم هیجان و سرسختی ذهنی در تکواندوکاران لیگ برتر بود. بدین منظور، 110 تکواندوکار به صورت نمونه گیری تصادفی از جامعه تکواندوکاران ایرانی شرکت کننده در مسابقات لیگ برتر انتخاب شدند و پرسش نامه های تنظیم هیجان و سرسختی ذهنی را تکمیل نمودند. داده ها از طریق آزمون های آماری هم بستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره به روش هم زمان و آنوا تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که راهبردهای تنظیم هیجان با سرسختی ذهنی رابطه معناداری دارند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن است که راهبرد بازارزیابی به صورت مثبت و راهبرد بازداری به صورت منفی، درمجموع 48/0 درصد از تغییرات سرسختی ذهنی را تبیین می کنند. علاوه براین، نتایج آنوا نشان می دهد که مردان نسبت به زنان به شکل معناداری از راهبردهای بازارزیابی بیشتر و بازداری کمتری استفاده می کنند. براساس نتایج پژوهش حاضر، راهبردهای تنظیم هیجان می تواند برای پی ریزی مداخلات و برنامه های آموزشی سرسختی ذهنی آن ها موردتوجه قرار گیرد.
هیجان و اعتیاد: یک مطالعه مروری
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال پنجم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
153-176
حوزه های تخصصی:
اعتیاد همواره تحت تاثیر عوامل متعددی بوده است که یکی از این عوامل مشکلات هیجانی است. بر اساس پژوهش های اخیر، اعتیاد به عنوان بعد تاریک هیجان شناخته می شود. هدف اصلی از مطالعه حاضر، بررسی رابطه هیجان و اعتیاد بود. این هدف کلی به سه هدف بررسی نقش فرآیندهای تنظیم هیجانی و تاثیر آن ها در انواع اعتیاد، بررسی نقش ابراز، پردازش و سرکوب هیجان در اعتیاد و بررسی ارتباط انواع هیجان با مواد در افراد وابسته به مواد تقسیم شده است. به منظور دستیابی به این اهداف، از مقالات معتبری استفاده شد که به بررسی ارتباط بین هیجان و اعتیاد پرداخته بودند. مطالعه مروری حاضر علاوه بر پرداختن به نقش تنظیم و ابراز هیجان، نمود انواع هیجان در اعتیاد را نیز با استفاده از مروری بر مقالات متعدد بررسی کرد. همچنین به اثربخشی درمان های مبتنی بر تنظیم هیجان نیز اشاره شده است. در نهایت، این مطالعه یک روش درمانی موثر را برای کاهش آسیب ناشی از اعتیاد از طریق طرح یک مدل روند هیجان در رابطه با شروع اختلال اعتیاد ارائه کرد. مدل مداخلات پیشگیرانه و درمانی سیستماتیک در اختلال مصرف مواد با توجه به نقش هیجان ارائه شده است. مطابق با این مدل، تنظیم هیجان با در نظر گرفتن ابعاد زیستی، روانی و اجتماعی نقش مهمی در پیشگیری از اعتیاد دارد. بنابراین با آموزش تنظیم هیجان از کودکی و نوجوانی می توان از روی آوردن آن ها به سوء مصرف مواد جلوگیری کرد.
مقایسه اثربخشی روان نمایشگری و رفتار درمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجانی و تحمل پریشانی در زنان معتاد در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
247-264
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق مقایسه اثربخشی دو روش رفتار درمانی دیالکتیک و روان نمایشگری بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجانی در افراد دارای سابقه اعتیاد بود. روش: این مطالعه نیمه تجربی از نوع پیش آزمون –پس آزمون با گروه گواه بود. بر روی 90 نفر از زنان بالای 20سال که در دوره ترک به سر می بردند، درسال 95 در اصفهان صورت گرفته است. جامعه آماری شامل زنان دارای سابقه اعتیاد زندانی در بند نسوان زندان اصفهان سال 1395 می باشند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند در میان زنان دارای سابقه اعتیاد بود که به صورت فراخوان و داوطلبانه انجام گرفت. افراد به طور تصادفی به 3 گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه ) تقسیم شدند.گروه های آزمایش تحت آموزش با روش درمانی روان نمایشگری و دیالکتیک قرار گرفته و گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. ابزارگردآوری اطلاعات، پرسش نامه های تحمل پریشانی و پرسش نامه محقق-ساخته حالت های هیجانی رفتاری مشکل آفرین بود. یافته ها: نتایج نشان داد روش های درمانی مورد استفاده در این مطالعه بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی زنان معتاد اثربخش بوده است (001/0P<). همچنین نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد تفاوتی بین دو روش درمانی نبود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، روش های درمانی روان نمایشگری و رفتار درمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی زنان معتاد موثر می باشد.
مقایسه ی عدم تحمل بلاتکلیفی و تنظیم هیجان در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال وسواس فکری-عملی، اختلال رفتاری ناتوان کننده ای است که مشکلاتِ روانی، اجتماعی و سازگاری بسیار زیادی برای خود بیماران و خانواده ی آنها ایجاد می کند. هدف این پژوهش، مقایسه ی عدم تحمل بلاتکلیفی و تنظیم هیجان در افراد مبتلا به اختلال وسواس و عادی ب ود. روش این پژوهش علّی- مقایسه ای بود. جامعه ی آماری بیماران این پژوهش را کلیه ی بیماران مبتلا به اختلال وسواس تشکیل دادند که در نیمه ی اول سال 1392 به بیمارستان روانپزشکی رازی شهر تبریز مراجعه کرده بودند. تعداد 25 نفر از این افراد با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب و تعداد 25 نفر نیز از بین افراد عادی کارکنان بیمارستان به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی و تنظیم هیجان استفاده شد و برای تحلیل داده ها نیز از آزمون MANOVA استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه بیماران اختلال وسواس و افراد عادی، از نظر عدم تحمل بلاتکلیفی، تفاوت معناداری وجود دارد، به این صورت که میانگین نمرات عدم تحمل بلاتکلیفی در بیماران اختلال وسواس بالاتر از افراد گروه مقایسه بود. همچنین در متغیر تنظیم هیجان، بین بیماران اختلال وسواس و افراد بهنجار تف اوت معناداری مشاهده شد؛ بدین صورت که میانگین نمرات بیماران اختلال وسواس در تنظیم هیجان پایین تر از افراد عادی بود. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که متغیرهای تحمل بلاتکلیفی و تنظیم کارآمد هیجان در بهبود وضعیت بیماران وسواسی نقش دارند و می تواند تلویحاتی برای حمایت اجتماعی از این بیماران داشته باشد.
تأثیر آموزش تنظیم هیجان بر شناخت اجتماعی و کنش های اجرایی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بروز اختلال طیف اوتیسم باعث آسیب شدید به مهارت های اجتماعی، کنش های شناختی، و روان شناختی کودکان می شود؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش تنظیم هیجان بر شناخت اجتماعی و کنش های اجرایی کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم بود. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمام کودکان مبتلابه طیف اوتیسم اصفهان در سال 1395 بود. برای این منظور تعداد 30 نفر از این کودکان به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش، آموزش تنظیم هیجان را به صورت گروهی در 9 جلسه (هفته ای 2 جلسه 60 دقیقه ای) دریافت کردند و به گروه گواه آموزشی داده نشد. همه آزمودنی ها قبل از آغاز آموزش و پس از آن، آزمون عصب روان شناختی (عابدی و ملک پور، 1389) و مجموعه تکالیف نظریه ذهن (هاچینز، پریلاک و چیس، 2008) را تکمیل کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که آموزش تنظیم هیجان منجر به افزایش شناخت اجتماعی و کنش های اجرایی (امتیاز، زمان، و خطا) در کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم گردیده است ( 05/0 p < ) . نتیجه گیری: بنا بر یافته های حاصل از این پژوهش، می توان از روش تنظیم هیجان در جهت بهبود شناخت اجتماعی و مهارت های فراشناختی مختلف کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم بهره برد.
نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین روان سازه های ناسازگار اولیه با ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناگویی هیجانی مشکلات زیادی را در زندگی شخصی و اجتماعی فرد ایجاد می کند. نقش روان سازه های ناسازگار اولیه در بروز و تداوم این مشکلات چیست؟ دشواری تنظیم هیجان، چه نقشی در رابطه احتمالی بین روان سازه های ناسازگار اولیه و ناگویی هیجانی ایفا می کند؟ به منظور یافتن پاسخ چنین پرسش هایی، هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین روان سازه های ناسازگار اولیه و ناگویی هیجانی بود. تعداد 287 نفر (158 زن، 129 مرد) از دانشجویان متاهل ساکن شهرستان ارومیه به شکل داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20)، فرم کوتاه پرسشنامه روان سازه یانگ (YSQ-SF) و مقیاس دشواری تنظیم هیجان (DERS) را تکمیل کردند. نتایج پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین روان سازه های ناسازگار اولیه، ناگویی هیجانی و دشواری تنظیم هیجان همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین روان سازه های ناسازگار اولیه و ناگویی هیجانی نقش واسطه ای دارد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه روان سازه های ناسازگار اولیه و ناگویی هیجانی یک رابطه خطی و تک بعدی نیست، و دشواری تنظیم هیجان در این رابطه نقش واسطه ای دارد.
نقش تعدیل کننده راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین رویدادهای استرس زا و علایم افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع علایم افسردگی به طور روزافزونی در حال افزایش است و اثرات مخرب آن بر روی فرد و جامعه بسیار گسترده می باشد. شناسايي عوامل خطر و محافظت کننده و درک فرایند ابتلا به علایم افسردگی به منظور پیشگیری به موقع و تلاش های مداخله ای اولیه، ضروری به نظر می رسد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش تعدیل کننده راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین رویدادهای استرس زا و علایم افسردگی بود.
مواد و روش ها: جامعه آماري این مطالعه، دانشجويان مقطع كارشناسي بودند كه 357 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، از پرسش نامه بررسی تجارب زندگی (Life Experiences Survey یا LES)، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (Cognitive Emotion Regulation Questionnaire یا CERQ) و پرسش نامه افسردگي Beck (Beck Depression Inventory یا BDI) استفاده گردید. فرضیه پژوهش از طریق روش تحليل رگرسيون مورد آزمون قرار گرفت.
یافته ها: راهبردهاي انطباقي تنظيم شناختي هيجان، رابطه بين رويدادهاي استرس زا و علایم افسردگي را تعديل نمود.
نتيجه گيري: افرادی که به دنبال تجربه رویدادهای استرس زا، به میزان بیشتری از راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان استفاده می کنند، علایم افسردگی کمتری را تجربه می نمایند و بر عکس افرادی که پس از تجربه رویدادهای استرس زا، به میزان کمتری از این راهبردها استفاده می کنند، تجربه علایم افسردگی بیشتری دارند. بر این اساس، مداخلات و برنامه های پیشگیرانه در زمینه علایم افسردگی، باید اهتمام ویژه ای به آموزش و ترویج راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان داشته باشند.
مقایسه باورهای فراشناختی وتنظیم هیجان در بین نوجوانان عادی و سیگاری شهر سنندج
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش مقایسه تنظیم هیجان و باورهای فراشناختی بود . روش پژوهش از حیث هدف کاربردی و از لحاظ روش اجرا از نوع توصیفی-مقایسه ای است. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان دختر و پسر شهرستان سنندج در نیمه دوم سال 94 بود که تعداد 100 نفر از نوجوانان عادی و سیگاری (هرگروه 50 نفر) از طریق شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه های استاندارد تنظیم هیجان گراس و جان (2003) و باورهای فراشناختی ولز (1997) بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل لوجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
اثر بخشی آموزش تنظیم هیجان برکاهش نشانه های افسردگی دانشجویان
حوزه های تخصصی:
.هدف : هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش نشانه های افسردگی دانشجویان بود روش : روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی بود. برای این منظور تعداد 40 دانشجوی دختر مبتلا به افسردگی از دانشگاه شهید مدنی آذربایجان به شیوه ی در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آموزش تنظیم هیجان و گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش، آموزش تنظیم هیجان دریافت کردند و به گروه کنترل آموزشی داده نشد. آموزش به صورت گروهی در هشت جلسه (هفته ای دو جلسه یک و نیم ساعته) بر روی گروه آزمایش انجام گردید و همه آزمودنی ها قبل از آغاز آموزش و پس از آن، پرسشنامه ی افسردگی بک (فرم کوتاه) را پر کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایچ : نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که نمرات افسردگی دانشجویان شرکت کننده در گروه آموزش تنظیم هیجان نسبت به گروه کنترل در پس آزمون اهش . آموزش بنابر این ، آموزش تنظیم هیجان نشانه های افسردگی را بطور معنی داری کاهش می دهد(p<0.05) بطور معنی داری کاهش یافته است
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش ولع مصرف در افراد وابسته به مواد
حوزه های تخصصی:
سطح پایین تنظیم هیجان که ناشی از ناتوانی در مقابله مؤثر با هیجان ها و مدیریت آنهاست، در شروع و ولع مصرف مواد نقش دار د. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش ولع مصرف در افراد وابسته به موادمخدر انجام شد . پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود . جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد شهرستان فامنین در سال 1394 بود. از میان این جامعه، 40 فرد وابسته به مواد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و ب ه صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان می تواند ولع مصرف در افراد وابسته به مواد را کاهش دهد (0.001> p ) . دشواری در تنظیم هیجان یکی از مشکلات افراد وابسته به مواد مواد است و آموزش نحوه ابراز و مدیریت هیجانات می تواند در کاهش مشکلات این افراد مؤثر واقع شود .
بدرفتاری عاطفی و اختلالات درونی سازی شده در دختران نوجوان: نقش میانجی گر تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بدرفتاری عاطفی با پیامدهای منفی زیادی در نوجوانی و جوانی پیوند دارد. از جمله این پیامدها می توان به افزایش میزان اختلالات درونی سازی شده اشاره کرد. شناسایی مکانیزم ارتباط بین بدرفتاری عاطفی و این اختلالات به شناسایی حلقه های مفهومی کمک می کند که می توانند محور مداخلات درمانی قرارگیرند. با توجه به اینکه تنظیم هیجان نقش کلیدی در ایجاد علایم اختلالات درونی سازی شده دارد، هدف از پژوهش حاضر آزمون نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین بدرفتاری عاطفی و علایم اختلالات درونی سازی شده در دختران نوجوان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود که در آن از روش آماری تحلیل مسیر استفاده شد. نمونه پژوهش، شامل 200 دانش آموز دختر مقطع متوسطه دوم شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های خودگزارشی کودک آزاری، دشواری در نظم بخشی هیجان و فرم خودگزارش دهی نوجوان پاسخ دادند. یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که بدرفتاری عاطفی به طور غیر مستقیم و از طریق راهبردهای ناکارآمد تنظیم هیجان می تواند علایم اختلالات درونی سازی شده در دختران نوجوان رادر سطح 0/001پیش بینی کند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر از نقش تعیین کننده بدرفتاری عاطفی در پیش بینی اختلالات درونی سازی شده حمایت می کند. هم چنین نتایج نشان می دهد بخشی از واریانس مشترک بین حلقه های مفهومی بدرفتاری عاطفی و اختلالات درونی سازی شده، نتیجه تغییر پذیری در تنظیم هیجان است.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر ارزیابی مجدد و فرونشانی هیجانی سربازان با اختلال مصرف مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
191 - 209
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر ارزیابی مجدد و فرونشانی هیجانی سربازان با اختلال مصرف مواد افیونی انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه سربازان با اختلال مصرف مواد افیونی تشکیل می دهند که در درمانگاه هوانیروز کرمان تحت درمان نگه دارنده متادون بودند. نمونه موردمطالعه نیز متشکل از 40 آزمودنی بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و سپس به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. پس از تفکیک گروه ها، ابتدا پیش آزمون انجام گرفت و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه ی 90 دقیقه ای آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس را دریافت کرد؛ در پایان پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که آموزش تنظیم هیجان، افزایش ارزیابی مجدد و کاهش فرونشانی هیجانی را در پی داشته است؛ با توجه به یافته ها می توان گفت که آموزش تنظیم هیجان با افزایش راهبرد سازگارانه (ارزیابی مجدد) و کاهش راهبرد ناسازگارانه تنظیم تجارب هیجانی (فرونشانی)، می تواند زمینه را برای بهبود اختلال مصرف مواد افیونی فراهم سازد.
پیش بینی استرس ادراک شده براساس تنظیم هیجان، اجتناب تجربی و حساسیت اضطرابی افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۰
189 - 206
حوزه های تخصصی:
استرس یکی از عوامل مهم در شروع و تداوم اعتیاد است. هدف این پژوهش پیش بینی استرس ادراک شده بر اساس تنظیم هیجان، اجتناب تجربی و حساسیت اضطرابی بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است که در مقوله طرح های توصیفی قرار دارد. جامعه ی پژوهش حاضر تمامی افراد وابسته به موادمراکز ترک اعتیاد عادل و نصوح شهر تهران در سال 1394 بود. از جامعه آماری 230 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس، پرسشنامه های مربوط به پژوهش را کامل کردند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003)، اجتناب تجربی (بوند و همکاران، 2007) و حساسیت اضطرابی (ریس و همکاران، 1986) بود. نتایجتحلیل همبستگی بین متغیرها نشان داد بین استرس ادراک شده با مؤلفه های تنظیم هیجان، اجتناب تجربی و حساسیت اضطرابی افراد وابسته به موادرابطه وجود دارد(p
تأثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روان شناختی، تنظیم هیجان و ارتقای رضایت زناشویی زنان سازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
67 - 90
حوزه های تخصصی:
ارتقای رضایت زناشویی یکی از راهکارهای مهم برای تقویت انسجام خانواده ها و ارتقای سلامت جامعه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روان شناختی، تنظیم هیجان و ارتقای رضایت زناشویی زنان انجام شد. روش پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل بالای ۱۸ سال شهر تهران در سال ۱۳۹۶ بودند. نمونه پژوهش ۶۰ زن متأهل دارای رضایت زناشویی متوسط بودند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در ۲ گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. و گروه آزمایش ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای در برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی شرکت کردند. شرکت کنندگان در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS، لوی باند و لوی باند، ۱۹۹۵)، پرسشنامه دشواری های تنظیم هیجان (DERS، گراتز و روئمر، ۲۰۰۴) و شاخص خشنودی زوجی (CSI، فانک و راگ، ۲۰۰۷) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود پریشانی روان شناختی (۱/۰>P، ۶۵/۸ =F)، بهبود تنظیم هیجان (۳۹/۳۱=F) و ارتقای رضایت زناشویی (۹۲/۱۹=F) زنان متأهل مؤثر بوده است (۱/۰>P). بر اساس این نتایج، برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی ضمن کاهش پریشانی روان شناختی و افزایش مهارت های تنظیم هیجان در زنان، در زمینه زوج درمانی نیز سودمند است و می تواند به عنوان یکی از روش های ارتقای رابطه زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی هنردرمانی بر مهارت های اجتماعی_ارتباطی، تنظیم هیجان و انعطاف پذیری رفتاری در کودکان مبتلا به اختلال های طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضربا هدف تعیین اثربخشی هنردرمانی بر مهارت های اجتماعی_ ارتباطی، تنظیم هیجان و انعطاف پذیری رفتاری در کودکان مبتلا به اختلال های طیف اتیسم انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کودکان 6 تا 12 ساله مبتلا به اختلال های طیف اتیسم شهر زنجان بود. نمونه شامل 26 کودک بود که به روش در درسترس انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (هر گروه 13 نفر). ابزار پژوهش پرسشنامه نیمرخ مهارت های اجتماعی اتیسم اسکات بلینی، سیاهه تنظیم هیجان شیلدز و سیچتی و خرده مقیاس رفتار محدود و تکراری مقیاس رتبه بندی گیلیام- ویرایش دوم بود. گروه آزمایش در طی 44 جلسه به مدت چهار ماه تحت هنردرمانی که از برنامه مداخله هنر درمانی برای کودکان و نوجوانان درخودمانده جنیفر بت سیلورز (2008) الگوبرداری شده بود، قرارگرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی از آمار استنباطی تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که هنردرمانی بر مهارت های اجتماعی_ ارتباطی و مؤلفه های آن و مؤلفه های تنظیم هیجان و بی ثباتی/منفی گرایی و همچنین انعطاف پذیری رفتاری تأثیر مطلوب داشته است، بدین معنی که برنامه مداخله ای باعث بهبود مهارت های اجتماعی_ ارتباطی، تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شد. در نتیجه بنا بر یافته های حاصل از این پژوهش، می توان از هنردرمانی به عنوان یک روش مکمل درمانی جهت بهبود مهارت های اجتماعی_ ارتباطی، تنظیم هیجان و انعطاف پذیری رفتاری در کودکان مبتلا به اختلال های طیف اتیسم بهره برد.