مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
تمثیل
حوزه های تخصصی:
این پژوهش قصد دارد که میزان و نقش کاربرد دو صنعت ارسال المثل و تمثیل را در دیوان اشعار کلیم کاشانی از شاعران معروف سبک هندی بررسی کند. ارسال المثل و تمثیل از جمله صنایع ادبی هستند که در سبک هندی به سبب کاربرد زیاد به صورت ویژگی سبکی درآمده اند، کلیم کاشانی در اشعار خود کوشیده است تا با استفاده از عناصر بیانی و به ویژه ارسال المثل و تمثیل بر حسن تأثیر و زیبایی کلام خود بیفزاید. از این رو، در این پژوهش که به شیوة توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته، بسامد این دو صنعت ادبی نسبت به آرایه های دیگر و نیز سهم آنها در کل دیوان وی بررسی و واکاوی شده است. در پایان بر اساس نمونه های آماری جایگاه این دو صنعت در دیوان شاعر به تفکیک نشان داده شده است. نتیجة این پژوهش نشان از آن دارد که صنعت ارسال المثل در دیوان اشعار کلیم کاشانی بیشترین میزان کاربرد را نسبت به آرایه های دیگر دارد و شاعر از این صنعت بیشترین بهره را جسته است.
تحلیل کارکرد «تمثیل داستانی» در پیرنگ داستان کوتاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمثیل، یکی از فنون بلاغی است که کارکردهای معنایی آن مورد توجه بسیاری از ادیبان قرار گرفته است. از میان انواع تمثیل، نوع داستانی آن که ساختاری روایی دارد، کاربردی وسیع در متون ادبی کلاسیک و معاصر فارسی داشته است. داستان معاصر نیز همانند شعر در موارد بسیاری از کارکردهای معنایی تمثیل بهره برده است. بررسی تمثیلهای داستانی به کار رفته در داستان های کوتاه مدرن نشان میدهد که برخی از نویسندگان، این آرایه را در کارکردی متفاوت از نوع معنایی آن به کار برده و در بخش ساختاری داستان نیز از آن بهره گرفته-اند. به هدف بررسی این کارکرد، پژوهش حاضر با مبنا قرار دادن آرای «برایان ریچاردسون» درباره تأثیر ساختاری ابزار بلاغی در داستان مدرن، به تحلیل سه داستان کوتاه فارسی («مهدی»، «دوزیستان» و «قصه و غصه») پرداخته و نشان داده است که تمثیل داستانی می تواند علاوه بر کارکرد محتوایی، در ساختار پیرنگ داستان کوتاه مدرن نیز مؤثر واقع شود.
مطالعه بینامتنی تمثیل در معارف بهاءولد و مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معارف بهاءولد یکی از مهمترین آثاری است که بر مثنوی تأثیر شگرفی داشته است و تاکنون درباره برخی از وجوه این تأثیرگذاری مطالعه نشده است؛ تمثیل از این جمله است. در این تحقیق ضمن لحاظ نظریه بینامتنیّت، تأثیرگذاری معارف بر مثنوی بررسی شده است وبرای دقت نتایج، از نرم افزارهای عرفان 3 و مثنوی نور نیز بهره گرفته شده است. تطبیق شواهد نشان می دهد که مولانا در مقوله تمثیل از جنبه های گوناگونی از بهاءولد متأثر بوده است؛ نخست اینکه در معارف و مثنوی نگرش فلسفی مشترکی به مقوله تمثیل وجود دارد. دیگر این که از نظر ساختاری، شیوه «تمثیل های پیاپی» و مبتنی بر «تداعی» در هر دو اثر به کار رفته است. همچنین، بنیاد تمثیل های مشترک هر دو اثر بر دو گونه گزاره تعلیمی و تعلیمی- فلسفی است. بررسی شیوه استدلال در این دو اثر نشان می دهد که در گزار ه های تعلیمی- فلسفی، شبکه استدلال گسترده تر است و تمثیل های اخلاقی با گزاره ای که به یکی از موضوعات انسان و درون او مرتبط است، آغاز می شود و نتیجه آن ها اثبات یکی از موازین حِکمی و تربیتی انسان است، اما در تمثیل نوع دوم، مقدمه یا گزاره شامل حُکمی درباره هستی یا عناصر هستی است و بر قاعده ای کلّی تأکید دارد و به کمک آن قاعده، سرنوشت و هدف انسان نیز تبیین شده است. از این نظر می توان تمثیل های نوع اول را تعلیمی و نوع دوم را باورساز و نمایشگر جهان بینی و دورنمایی دانست که گوینده سعی دارد بر اساس آن مخاطب را اقناع کند.
جستاری در شگرد تمثیل و انواع آن در مقالات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمثیل از شگردهایی است که کلام را هنری و سخن را مؤثرتر می کند. تمثیل علاوه بر جنبه های زیباشناسانه، کارکردهای مهم دیگری نیز در سخن دارد. نوشتار پیش رو با در نظر گرفتن شگرد تمثیل و کارکردهای آن، این شیوه را در مقالات شمسبررسی کرده است. در این راستا، انواع گوناگونی از تمثیل های به کار رفته در این اثر شناسایی و بررسی شده است. با در نظر گرفتن گسترة کاربرد این شیوه در مقالاتو جایگاه مهم تمثیل در اقناع مخاطب و بیان آموزه های حکمی، نکتة مهم دیگری مورد توجه قرار گرفت و آن اینکه تمثیل در مقالات شمسفراتر از یک ابزار بلاغی صرف برای هنری تر کردن کلام است. می توان گفت تمثیل شیوه ای است که از رهگذر آن، آموزه های عرفانی و حکمی مقالات به شیوه ای باورپذیرتر در اختیارمخاطبان قرار داده شده است؛ چنا نکه باور پذیر ساختن موضوع سخن با احتجاجی هنری و پنهان از کارکردهای مهم تمثیل، علاوه بر جنبه های زیباشناسانة آن برشمرده شده است.
ارتباط تفسیر و ساختار حکایت در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوع ها در زمینه سبک شناسی روایت در متون کهن، چگونگی خوانش و تفسیر داستان های تمثیلی است. ارتباط این موضوع با روایت شناسی هنگامی روشن م ی شود که با صرف نظرکردن از محتوا و پیام تفسیرها، به ارتباط آن با خطوط داستانی توجه کنیم. مقاله حاضر درپی دست یابی به مهم ترین شیوه هایی است که مولوی براساس آنها به تفسیر حکایت های مثنویپرداخته است. می توان گفت ارائه تفسیرها بر محور هم نشینی مهم ترین ویژگی تمایزبخش مثنویاز متون مشابه است. مولوی برای ارائه این تفاسیر، حکایت را به صورت خطوط داستانی مجزا درنظر می گیرد و متناظر با هر خط داستانی تفسیری ارائه می دهد. تعدد این خطوط داستانی می تواند نتیجه تنوع شخصیت ها یا پی رفت های دریافت شده از متن باشد. در این فرایند، ارزش خطوط اصلی و فرعی با یکدیگر برابرند؛ بنابراین، در اغلب موارد، تفسیر ابتدایی (انگیزه بیان) یک حکایت چندان با تفاسیر میانی، پایانی یا حتی تفسیر منطبق با خط اصلی داستان هم خوان نیست. توجه به خطوط داستانی در شکل گیری تفاسیر، هم در تحلیل نوعی ویژه از چندمعنایی تمثیل در مثنویمفید است و هم می تواند فراهم آورنده تبیینی روایت شناختی از تداعی معانی در مثنویباشد.
مفهوم «لوح محفوظ» براساس واکاوی مفاهیم نمادین در روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لوح محفوظ مفهومی بنیادین است و از آنجا که تنها یک بار در قرآن کریم به کار رفته، میان قرآن پژوهان در چیستی مفهوم آن اختلاف نظر وجود دارد. روایات متعددی را در منابع فریقین می توان یافت که ویژگی هایی محسوس برای آن برشمرده اند. از جمله: مروارید سفید، زبرجد سبز و یاقوت سرخ. فارغ از صحت و سقم این روایات و بررسی صحت صدور آنها، وجود این روایات نشان از اهمیت شناخت لوح محفوظ برای مسلمانان از صدر اسلام دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی به دنبال مفهوم شناسی لوح محفوظ، از طریق بررسی روایاتِ یاد شده است. نتیجه آنکه لوح محفوظ حقیقتی معنوی، الهی و دست نیافتنی است و از آنجا که در برخی از این روایات اندازه آن (طول مابین آسمان و زمین و عرض مابین مغرب و مشرق) و محلش (سمت راست عرش و پیشانی اسرافیل)مشخص شده است، می توان برداشت مسلمانان از آن را بر علم خداوند انطباق داد و زبان تمامی این روایات را تمثیلی دانست. یعنی در این تشبیه (علم خداوند) مشبه و (جواهرات باارزش و کمیاب و دست نیافتنی) مشبه به اند و مفهوم شناسی نمادین ویژگی های محسوس، وجه شبه را روشن می سازد. در این تشبیه(تمثیل) از پیشینه ذهنی که در مورد قصرهای بهشت، قصرهای افسانه ای شاهان ایران، الواح موسی (ع) و لوح زمرّد وجود داشته، استفاده شده است. اکثر اخبار بیانگر درک بزرگان صحابه و تابعان از علم خداوند است که در آنها برای تقریب به ذهن مخاطبان از تمثیل استفاده شده است.
امکان یا امتناع معاد جسمانی و ارتباط آن با ساختار زبان دین از دیدگاه ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و دوم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
64 - 88
حوزه های تخصصی:
معاد به عنوان یکی از اصول و آموزه های دینی همواره دغدغه متفکران بوده است. ابن سینا به عنوان فیلسوف مسلمان، معاد جسمانی را منقول و مقبول دینی می داند، ولی آنچه در تحلیل های فلسفی برای او مسأله است، امکان یا امتناع معاد جسمانی است. آرای ابن سینا در این زمینه، دست کم در ظاهر متناقض به نظر می رسد. این نوشتار بر آن است تا نشان دهد نظر نهایی ابن سینا این است که معاد جسمانی به لحاظ عقلی محال است، ولی چون ادیان به هدایت عموم انسان ها به سعادت و معاد روحانی موظف اند و عموم انسان ها از درک حقیقت معاد روحانی عاجزند، در نتیجه پیامبران به اذن الهی معاد روحانی را به زبان تمثیلی و به صورت معاد جسمانی توصیف کرده اند. البته تمثیلی بودن زبان دین بدین معنا نیست که خالی از حقیقت است، بلکه زبان تمثیلی دین برخوردار از حیثیّت رمزی است که اهل حکمت از آن باخبر می گردند.
رمزپردازی در روش شناسی فلسفی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متافیزیک سینوی نظام به هم پیوسته ای است که اجزاء آن در یک نسبت کلی با یکدیگر قرار می گیرند و در یک فرآیند چند سویه از جانب دیگر اجزا معنا می یابند و به آن ها معنا می دهند. این فرآیند معنایابی و معنابخشی مستلزم فرض نگارش و خوانش تفسیری ابن سیناست و رمزپردازی به عنوان مبنایی برای چنین نگارش و خوانشی لحاظ می شود؛ ازاین رو کلیت متافیزیک سینوی که شاید بتوان آن را «متافیزیک رمزی» نامید، متأثر از باطنی گری اسلامی، خوانش های نوافلاطونی از ارسطو و فلسفه فارابی، نوعی روش شناسی رمز محور را بنیاد می نهد که بر مبنای آن کل نظام فلسفی ابن سینا از متون منطقی تا الهیات و متون تمثیلی عرفانی را به عنوان یک نظام پیوسته معنا می بخشد؛ بر این مبنا تمثیل پردازی های ابن سینا، در ادامه و مسیر متون منطقی اوست و متون منطقی او نیز ذیل چنین رموزی معنا می یابند؛ هرچند رمزپردازی یکی فربه تر و دیگری تنک تر باشد. این رمزپردازی را می توان به عنوان بخشی از جریان گذار ابن سینا از سنت ارسطویی و وجهی از تشخص روش شناسی سینوی دانست.
مأخذ یک قصه و یک تمثیل مثنوی در ادب عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ششم مرداد و شهریور ۱۳۹۷ شماره ۲۱
156-169
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر مأخذ یک قصه و یک تمثیل مثنوی معنوی در ادب عامه نشان داده شده است. نخست حکایت عاشقی که شب در میعادگاه به خواب رفت و معشوق که او را خفته یافت، گردکانی چند در جیب او نهاد از دفتر ششم. شارحان مثنوی برای این قصه مآخذی در ادب رسمی نشان داده اند؛ اما مأخذ آن در ادب عامه برای اولین بار در این مقاله و در حکایت عشق فرخ جواهری و فرخنده بانو، دختر پادشاه دیلمان، نشان داده شده است. تمثیل مورد بررسی در این تحقیق، بانگ کردن سگ بچگان در شکم سگ حامله از دفتر پنجم است که برای آن هیچ مأخذی در ادب رسمی و ادب عامه نشان داده نشده و در این مقاله برای نخستین بار مأخذ آن در بخشی از افسانه عاشق شدن پسر پادشاه مشرق به دختر پادشاه مغرب که روایت مفصلی از حکایت مشهور شرط بندی سیمرغ با سلیمان است نشان داده شده است. علاوه بر ذکر مأخذ قصه و تمثیل یادشده، تغییر و تبدیلاتی که مولانا به شیوه معهود خود در روایات عامیانه و رسمی این قصه و تمثیل انجام داده نیز بحث و بررسی شده است.
وحی قرآنی و تمثیل عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
107 - 122
حوزه های تخصصی:
عارفان مسلمان از تمثیل در تمام انواع آن اعم از تشبیه، استعاره و داستان های رمزی و مثالی، بسیار استفاده کرده اند. در کاربرد تمثیل در ادبیات عرفانی علاوه بر جنبه های آموزشی و استفاده از آن برای فهم بهتر، باید در جستجوی چیستی و چرایی عمیق تری بود. کاربرد انواع ادبی و شعر در زبان عارفان به گونه ای بوده است که برخی با نوعی ساده سازی معتقدند عرفان و شعر از یک مقوله اند؛ به هرحال، عارفان به ویژه در مکتب ابن عربی در استفاده از تمثیل همیشه به قرآن به منظور الگوی خویش پناه جسته اند. ابن عربی ضمن نظریه پردازی در زمینه عالم مثال، وحی قرآنی و شهود عرفانی را در ارتباط با آن تحلیل می کند. در این پژوهش با مطالعه کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی، ضمن بررسی و تحلیل وحی، جایگاه شعر و خیال و رابطه وحی و تصویرپردازی های شاعرانه، رابطه وحی قرآنی و تمثیل عرفانی بررسی شده است. ارتباط تمثیل با تشبیه خداوند، یکی از دو راه شناخت خداوند در کنار تنزیه او، از مباحث مطرح در این پژوهش است. ابن عربی بر جمع بین تشبیه و تنزیه در خداشناسی خویش بسیار تأکید دارد. او ادراک خیالی و استفاده از تمثیلات ادبی را در تقویت معرفت تشبیهی خداوند مؤثر می داند.
بررسی تطبیقی تمثیل پردازی در منطق الطیر عطار نیشابوری و سار سفید اثر آلفرد دو موسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
89 - 111
حوزه های تخصصی:
نمادهای تشکیل دهنده در داستانهای تمثیلی ملل مختلف از بسیاری جهات به هم شباهت دارند و همواره دنیای واقعی را به تصویر می کشند. وجود اشتراکات و تشابهات در داستانهای استعاری، تمثیلی و اسطوره ای در ادبیات جهان، راه را برای علاقه مندان و محققان در بررسی و کشف شباهتها با رویکرد تطبیقی هموار می کند و این نوع تحقیق را ضروری می نماید. در این مقاله ما کوشش خواهیم کرد به پژوهش تطبیقی اثر برجسته عطار نیشابوری، شاعر و صوفی سده هفت هجری ایران یعنی منطق الطیر و سار سفید داستانی از نویسنده و شاعر شهیر فرانسوی مکتب رمانتیسم در قرن نوزده آلفرد دو موسه بپردازیم. انواع پرندگان شخصیت ها و ساختار اصلی دو اثر مذکور را تشکیل داده اند. در این مقاله سعی داریم با ارائه تعاریفی از تمثیل و تمثیل پردازی در ادبیات و نماد پرنده، به مطالعه تطبیقی و شناخت وجوه اشتراکات و شباهتهای موجود در تمثیل پردازی و دلایل استفاده از آن در مکتب رمانتیسم فرانسه و در ادبیات عرفانی فارسی بپردازیم.
اقتراحیه مولوی در صورت بندی تمثیلی درد و رنج انسان (مناظره صوفی و قاضی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درد و رنج در جایگاه موضوعی فلسفی و دینی و روان شناختی، همزاد انسان است. این موضوع در مبحث خیر و شرّ به اسطوره ها و افسانه ها راه یافت و تاکنون نیز در مرکز توجه و چالش فلسفی و الهیاتی بوده است. در حوزه ادبیات و متون ادبی عرفانی نگاه به درد و رنج فراتر از استدلال صرف فلسفی و بیشتر شهودی است؛ به طوری که عارف در قالب تمثیل، مفاهیم معقول را محسوس جلوه می دهد؛ با این شیوه افزون بر نزدیک کردن آن مفاهیم به ذهن، می کوشد موجب اقناع عاطفی مخاطب شود. نگارندگان این مقاله با مبنا قراردادن یکی از حکایت های چالش برانگیز مثنوی (مناظره صوفی و قاضی) می کوشند رویکرد ادبی عرفانی مولوی به موضوع پیچیده درد و رنج را بررسی کنند. نگرش تمثیلی مولوی در صورت بندی مسئله درد و رنج نشان می دهد میان درد و رنج با لذت و پیروی از هوای نفس از یک سو و معرفت و کمال روح و عاقبت بینی ازسوی دیگر ارتباط وجود دارد. مولوی در ضمن حکایت ها به ماهیت پیچیده درد و رنج، خاستگاه و راه های رهایی از رنج نظر دارد و آن را با تمثیل های متناسبی باورپذیر کرده است.
زیبایی شناسیِ انتقادی، تمثیل و گسست تاریخی از تجربه رنج؛ تأملی در فلسفه هنر والتر بنیامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال آن است تا با تأملی در فلسفه هنر والتر بنیامین، مبانی رویکرد غایت شناسانه وی را مورد مطالعه و واکاوی قرار دهد. زیبایی شناسی انتقادی بنیامین که خود مبنای زیبایی شناسی منفی آدورنویی است، بر پایه عنصر تمثیل شکل گرفته است؛ عنصری که محصول تصور خاص وی از زبان است. مفاهیم تجربه، مکاشفه و مسیانیسم که در فلسفه هنر بنیامین جایگاهی ویژه دارند، به گونه ای خاص با مفهوم تمثیل و نیز با یکدیگر پیوند یافته و در نهایت با غایت شناسی تاریخی وی ارتباط می یابند. تاریخ که از نظرگاه بنیامین سراسر پوشیده از تجربه رنج و شکست است، به واسطه تمثیل در اثر هنری به بیان در می آید. اما کار زیبایی شناسی انتقادی توقف در بیان تجربه رنج نیست، بلکه با بیان آن قصد دارد به سوی موقعیتی آرمانی تر رهنمون شود. تمثیل که رگه هایی از بشارت مسیانیستی را در خود حمل می کند، همواره با اشاره ای به رنج، قصد فراروی از آن را دارد و این همان برنامه کلی استاتیک انتقادی در گذر از فاکت ها به سوی بایسته هاست. بدین گونه است که بنیامین در نهایت، امکان گسست تاریخی از پیوستار رنج را بواسطه تمثیل هنری میسر می داند.
زیبایی شناسی انتقادی، تمثیل و گسست تاریخی از تجربه رنج؛ تأملی در فلسفه هنر والتر بنیامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال آن است تا با تأملی در فلسفه هنر والتر بنیامین، مبانی رویکرد غایت شناسانه وی به تاریخ را مورد مطالعه و واکاوی قرار دهد. زیبایی شناسی انتقادی بنیامین که خود مبنای زیبایی شناسی منفی آدورنویی است، بر پایه عنصر تمثیل شکل گرفته است؛ عنصری که نوع تلقی بنیامین از آن، خود محصول تصور خاص وی از زبان است. مفاهیم تجربه، مکاشفه و مسیانیسم که در فلسفه هنر بنیامین جایگاهی ویژه دارند، به گونه ای خاص با مفهوم تمثیل و نیز با یکدیگر پیوند یافته و در نهایت با غایت شناسی تاریخی وی ارتباط می یابند. تاریخ که از نظرگاه بنیامین سراسر پوشیده از تجربه رنج و شکست است، به واسطه تمثیل در اثر هنری به بیان در می آید. اما کار زیبایی شناسی انتقادی توقف در بیان تجربه رنج نیست، بلکه با بیان آن قصد دارد به سوی موقعیتی آرمانی تر رهنمون شود. تمثیل که رگه هایی از بشارت مسیانیستی را در خود حمل می کند، همواره با اشاره ای به رنج، قصد فراروی از آن را دارد و این همان برنامه کلی استاتیک انتقادی در گذر از فاکت ها به سوی بایسته ها است. بدین گونه است که بنیامین در نهایت، امکان گسست تاریخی از پیوستار رنج را بواسطه تمثیل هنری میسر می داند.
ضرورت تحول در عیوب موجب فسخ نکاح به دلیل ملزومات حقوقی و اخلاقی خانواده و پدیده های جدید عصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فسخ عقد به دلیل وجود عیوب موجب فسخ در یکی از زوجین و طلاق از اسباب انحلال عقد نکاح به حساب می آیند با این تفاوت که مطابق قانون مدنی ایران حق طلاق اختصاص به مرد دارد ولی هر یک از زوجین میتوانند به استناد وجود عیب از حق فسخ نکاح استفاده کنند. قانون مدنی نیز به پیروی از نظر مشهور در فقه شیعه در مواد 1122 تا 1132 به ذکر پاره ای از عیوب پرداخته و وجود هر یک از آنها را در یکی از زوجین سبب حق فسخ طرف مقابل دانسته است. که برخی از عیوب مانند؛ جنون میان زن و مرد مشترک است و برخی دیگر از عیوب نیز به عنوان عیوب اختصاصی معرفی شده است، عنن، خصاء و جب از عیوب مختص مردان به شمار می آید و جذام و برص، زمین گیری، نابینایی از هر دو چشم، قرن و افضاء هم از عیوب مختص زنان طبق مواد 1121 و 1123 ق. م تلقی می شود. از آنجا که یکی از اسبابی که موجب حق فسخ عقد نکاح می شود وجود برخی از عیوب در زوجین است و چنانچه اکثریت فقها و مذاهب اسلامی به آن معتقدند و نصوص قانون مدنی نیز بر آن دلالت دارند هر یک از زن و شوهر می توانند از این حق برخوردار باشند و هرگز نمی توان مرد یا زن را از این حق محروم ساخت زیرا هدف از اعطای این حق به زوجین، دادن فرصت به آنها برای دفع ضرر از خودشان است که طرفین در این دفع با هم برابر هستند هر چند فقها و نصوص قانون مدنی دایره این بیماری ها را تنگ کرده و این عیوب را به چند عیب خاص محصور کرده اند لذا با مطالعه عمیق و جامع نگر در وضعیت موجود جامعه و بروز انواع بیماری ها و نواقص حادث شده ناشی از آنها و در عین حال توسعه علوم پزشکی و امکان مداوای یک سری از بیماری ها که قبلاً امکان بهبودی آنها وجود نداشت و در عین حال از موارد مصرحه در فسخ نکاح برای زوج یا زوجه تلقی می شود و طرح سؤالاتی از سوی صاحب نظران و اندیشمندان فقهی و حقوقی ضرورت بررسی و طرح نظریه های جدید را لازم می نماید در اینکه آیا برای زوجین در غیر از عیوب منصوصه حق فسخ وجود دارد یا خیر.
نقش هستی شناسی شهودی، ساخت مندی و تمثیل در تخیل خلاق علمی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و سوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۹۲)
101 - 126
حوزه های تخصصی:
این مقاله تحلیلی بر تخیل خلاق علمی به عنوان مهم ترین عامل پیشرفت علم بر مبنای الگوهای نظری و نتایج تجربی علوم شناختی ارا ئه می دهد. بیشتر استنتاج های استقرایی انسان با مناسبات هستی شناسی شهودی عجین است؛ یعنی از راه استدلال به دست نیامده اند. هستی شناسی شهودی یک مجموعه محدود مقوله بنیاد است که چارچوب های نظری را شکل می دهد. خلاقیت علمی با انتظارات هستی شناختیِ پیشین ساخت مند شده است و بنابراین پیشرفت علم در گرو جدایی مسیر از هستی شناسی شهودی است. تمثیل ها ابزار معرفتیِ قدرتمندی جهت غلبه دانشمندان بر محدودیت های یادشده است، اما تمثیل ها نیز تحت تأثیر هستی شناسی شهودی اند؛ زیرا دانشمندان در محدوده ذهن خود از تمثیل استفاده می کنند. استفاده از دانش موجود در خلاقیت، تخیل ساخت مند است، پس پیشرفت علم براساس معرفت های موجود است و عملِ تولید انگاره های خلاقانه به یک شیوه است: ایجاد خلاقانه اکتشاف یا اختراع جدید از بعضی مفاهیم آشنا. رابطه مشاهده و نظریه در علم برمبنای ساختار فوق از طریق تخیل خلاق برقرار می شود، نه تعمیم الگوهای موجود.
معانی تمثیلی آب در تعلیم دائویی: نظرگاه طریقت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
5 - 17
حوزه های تخصصی:
دو تعلیم طریقتی در دو سنّت شرق دور و اسلام، یعنی آیین دائویی و تصوف، درباره معانی تمثیلی آب تعالیم قابل قیاس بسیاری دارند. اگرچه با اتّخاذ نظرگاه های مختلف، جوانب متفاوت این تمثیل را لحاظ کرده اند، تعالیم مذکور پیرامون مفهوم حیات، به مقاصد قریب و اشارات متناظر می رسند. آب اوّلاً نمودار منبع حیات است که معاً و علی السویه مشتمل است بر همه مقدورات ظهور و بذر حیات همه چیز. در این معنی رمز آب به عنصر اعظم و عرش حیات در تعلیم ابن عربی اشاره می کند که همسنگ است با مرتبه غرقه گاه محجوب (هوئِن لوئِن) آب در مقام نخستین تجلّی واحدیت بزرگ (تای یی) در تعلیم دائویی. این آب ازلیِ مرتبه لاظهور در مراتب ظهور نیز با همان کیفیت متجلّی است. در این نوشته، پس از نگاهی مختصر به وجوه تمثیلی مختلف آب در تصوف و تبیین جایگاه حیات در آیین دائویی، از نظرگاه تصوف به معانی عمده تمثیل آب در تعلیم دائویی می پردازیم.
اسلوب معادله و شرط تعلیق به محال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شگردهای ادبی «اسلوب معادله» و «شرط تعلیق به محال»، از مهم ترین و پرکاربردترین گونه های تمثیل در سبک هندی هستند. شعرای سبک هندی برای ملموس و عینی کردن مفاهیم کلی و انتزاعی و القای مطلب خود به مخاطب از این هنرهای ادبی استفاده کرده اند و کاربرد شکل های مختلف این شگردها، نیاز زبانی آنها را در بیان رسا و زیبای معنای موردنظر برآورده ساخته است. استفاده از اسلوب معادله و شرط تعلیق به محال در زبان علاوه بر تقویت محتوای کلام و صحّه گذاشتن بر یک تفکر جمعی، در تفهیم مطالب به خواننده بسیار مؤثر است. در این جستار، انواع اسلوب معادله و شرط تعلیق به محال و ویژگی های محتوایی و صوری و کارکردهای آنها نقد و بررسی شده است. پژوهش بر اساس نحوه کاربرد مصداق های این آرایه های ادبی در آثار مهم سبک هندی و ملاحظه دیدگاه های صاحب نظران و دریافت شخصی نویسنده از این هنرهای بلاغی صورت گرفته است. نتیجه کلی مقاله این است که اسلوب معادله و شرط تعلیق به محال، در سبک هندی به خاطر نیاز به بیان رسا و روشنِ تجربه ها، اندیشه ها و مفاهیم عرفانی فراوان به کار رفته اند به گونه ای که می توان آن ها را از برجسته ترین ویژگی های بلاغی آثار ادبی این دوره و از رازهای زیبایی و ذوق پسندی و تأثیر زبان آنها بر خواننده به شمار آورد.
تحلیل ارجاعات بینامتنی و فرامتنی در تمثیل های صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
189 - 208
حوزه های تخصصی:
نظریه ارجاع به بررسی روابط و خوانش بینامتنی و فرامتنی در متن ها می پردازد. این نظریه، آثار ادبی مخاطب را به دیگر متن ها و فرامتن ها ارجاع می دهد و مخاطب می تواند براساس آن، متن ها را با ارجاع به مصداق های عینی و بیرونی، یا با ارجاع به متن های دیگر درک و دریافت کند. پژوهش حاضر تمثیل های صائب را ازمنظر این نظریه بررسی می کند؛ چراکه صائب در هر تمثیلی، مخاطب را به یک متن یا فرامتن ارجاع می دهد. نویسندگان سعی کرده اند با شیوه توصیفی– تحلیلی به معرفی و تحلیل متن ها و فرامتن هایی بپردازند که صائب در ساختن تمثیل ها از آن ها بهره برده است. دستاورد این پژوهش بیانگر دو نکته مهم است: اول اینکه تمثیل مبنای ارجاعی دارد؛ یعنی شاعر برای اثبات هر مدعایی خواننده را به یک مثل ارجاع می دهد و دیگر اینکه این مثل ها براساس ارجاع بینامتنی یا فرامتنی ساخته شده اند. قرآن مجید، احادیث، احکام شرعی و سرگذشت انبیاء از مهم ترین متن ها و اجتماعیات و طبیعت نیز از اصلی ترین فرامتن هایی هستند که صائب در تمثیل پردازی از آن ها بهره برده است. شیوه پژوهش ابتدا جمع آوری و دسته بندی تمثیل های صائب براساس پیش زمینه های دینی، فکری و فرهنگی بوده است؛ سپس این شواهد با توجه به گونه های ارجاع درون متنی یا برون متنی و خوانش محاکاتی یا نشانه ای تحلیل و بررسی شده اند.
پژوهشی در اصل و منشأ تمثیل فیل و کوران؛ تمثیلی از حدیقه سنایی و مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از تمثیل در روزگاران باستان در میان برخی اقوام برای تعلیم و تبیین مقاصد، رایج بوده است؛ در میان هندوان و بوداییان حرمت و تقدسی داشت؛ از اصول تعالیم آنان به حساب می آمد و از طریق آنان در میان دیگر فرهنگ ها رواج یافته است. داستان «فیل و کوران» از داستان های معروف است که در آثار دینی، ادبی و عرفانیِ چند ملت دیده می شود؛ در همه این موارد، تمثیل مورد نظر«ناتوانی حواس ظاهر بشر در شناخت حقایق اشیاء و امور» را بیان می کند. شهرت این تمثیل در میان هندوان به اندازه ای است که به «قاعده پیل و کوران» «Andhagayanyaya» ضرب المثل شده است و در مورد کسانی به کار می رود که تنها با شناخت جزئی از حقیقت، آن هم به صورت ناقص و ناتمام، گمان می برند بر تمام حقیقت، معرفت کامل حاصل کرده اند. مقاله حاضر با رویکرد ادبیات تطبیقی، ریشه و منشأ تمثیل مورد نظر را در میان متون فارسی و عربی جست و جو کرده، سرچشمه آن را در منابع هندی و بودایی، در مجموعه ای به نام«اُدانا (UDANA)» که شامل سخنان و تعالیم بودا به پیروانش بوده، یافته است. این تمثیل در طول عمر بیش از دوهزارو پانصد ساله و مسیر سفر خود، تغییراتی را هم برخود پذیرفته است. هر شاعر و نویسنده ای متناسب با ساختار و نظام فکری و فرهنگی خود در بهره گیری از آن تغییراتی داده است. این تغییرات در قالب جدولی در متن آورده شده است که شباهت ها و تفاوت ها را نشان می دهد.