مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
تمثیل
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
101 - 132
حوزه های تخصصی:
تمثیل یکی از نخستین و مهم ترین صنایع ادبی است که در بلاغت و نقد قدیم و جدید به آن توجّه شده است. در کتاب های بلاغی قدیم باید آن را ذیل مبحث تشبیه مرکّب و استعاره تمثیلیه جستجوکرد؛ درحالی که در کتب بلاغی و نقد نوین ذیل تخیّل و تصویر از آن سخن رفته است. نگاهی به مبحث تمثیل در کتاب های آموزشی بلاغت دانشگاهی که چند نسل از دانش آموختگان ادبیّات در کشور ما بلاغت را از طریق آن ها آموخته اند، نشان می دهد که این مبحث در این کتاب ها مملوّ از تشتّت و آشفتگی و تناقض گویی است. در این گفتار، برای بررسی این موضوع و یافتن علل و عوامل آن، مقدّمتاً سیر تطوّر این مبحث بلاغی را در متون بلاغی سنّتی بررسی و سپس بر مبنای نتایج حاصل از آن، مطالب کتاب های بلاغت معاصر را نقد کرده ایم. نتایج به دست آمده نشان می دهد که علّت اصلی تشتّت و تناقض و نادرستی مطالب کتاب های بلاغی معاصر عدم اطلاع مؤلّفان آنها از متون کلاسیک بلاغت اسلامی و یا درک و برداشت سطحی و نادرست آن ها از این متون است. مقداری از این تشتّت و نادرستی و نابسامانی نیز ناشی از مشکلات و معضلات و اختلاف نظرهایی است که در خود متون کلاسیک وجود دارد؛ از آن جمله یکی اختلاف نظر عبدالقاهر و سکّاکی و خطیب قزوینی درباره این موضوع است که وجه شبه در تشبیه تمثیل عقلی و اعتباری است یا حسی و حقیقی. دیگر، غموض و تعقید و ابهام تعریفی است که خطیب قزوینی برای مجاز مرکّب آورده است که بخصوص بسیاری از مؤلّفان معاصر به واسطه آن، به نتایج نادرستی رسیده اند. روش تحقیق ما در این مقاله، تحلیلی - توصیفی است.
سمبولیسم در فرانسه و شعر معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۷
33 - 51
حوزه های تخصصی:
در این جستار برآن بوده ایم تا به بررسی و تحلیل سمبولیسم در شعر معاصر فرانسه و ایران بپردازیم. گرچه مبنای کارما براساس تطبیق یا مقایسه ی محض و مطلق نبوده است٬ لکن به خاستگاه های فرهنگی-اجتماعی متفاوت آنها و ساختار و محتوا و نگرش متفاوت شعر سمبولیستی فرانسه و ایران اشاره نموده ایم و نشان داده ایم که مبنای شعر سمبولیستی فرانسه٬ بیش از آنکه براساس نماد و سمبول قرار داشته باشد٬ به دنبال ارائه ی توصیف و تصویری دیگر گونه از طبیعت پیرامون خود است تا از حقیقت پنهانی سخن بگوید که در پس پشت واژه ها و عبارات آن پنهان است در حالی که شعر سمبولیستی معاصر ایران (با تکیه بر شعر نیما ) بیشتر ساختاری تمثیلی و نمادین دارد.
شکل و ساخت تمثیلات پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
261 - 281
حوزه های تخصصی:
فرم یا صورت به این دلیل که شیوه بیان درمجموع به اثر ادبی ساختار و شکل می بخشد و در صورت، تجلی می یابد عاملی مهم در ماندگاری اثر است. در این مقاله، با تکیه بر نگرش سیستمی، به تبیین و بررسی عوامل و عناصر مؤثر در انسجام و یک پارچگی و فرم و شکل تمثیلات و مناظرات دیوان پروین اعتصامی پرداخته شده و این نتایج حاصل آمده است: 1. در مناظرات پروین اعتصامی، به دلیل اینکه اجزای شعر در یک بافت گف توگویی محکم در هم تنی ده شده است، تداوم و انسجام متن به وضوح دیده می شود. 2. بیان روایی پروین در تمثیلات و مناظراتش سبب شده که نسبت متقابل هر جزء یا دیگر اجزا به خوبی رعایت شود و ساختاری منسجم و هیئتی متشکل به وجود آید. 3. پروین با استفاده هوشمندانه از موسیقی مناسب با محتوای این بخش از اشعارش، تداوم متن و ارتباط متقابل میان اجزای شعر را مستحک متر نموده است. 4. پروین اعتصامی به مدد بهره گیری از شکل ذهنی کامل و سازما نیافته اش و با سازمانده ی به عناصر زبانی (آواها، واژگان، و صورت های نحوی) در شعرش توانسته است ساختاری قوی و شکلی ماندگار در ذهن مخاطب به وجود آورد.
"تمثیل" ابزار مشترک قرآن کریم و أناجیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال سوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۲
21 - 43
حوزه های تخصصی:
زبان تمثیل همواره به عنوان یکی از مهم ترین ابزار القاء کلام، و روش های انتقال پیام از جایگاه خاصی برخوردار بوده است. تمثیل نوعی مقایسه و تشبیه است و زمانی به کار میرود که گوینده مخاطب را از درک مطمئن مقصودش ناتوان می یابد. به خوبی می توان دریافت که بیشتر انبیاء الهی در روش های تبلیغی خود از ابزار مؤثر و کارآمد تمثیل، بهره فراوان جسته اند و بسیاری از پند و اندرزهای اخلاقی و تربیتی خود را با زبانی ساده ، و در قالب تمثیلاتی گویا و شیوا به امت های خویش ابلاغ نموده اند. در مقاله حاضر سعی شده است با تمرکز بر متون مقدس اسلام و مسیحیت، به بیان نقش تأثیرگذار زبان تمثیل در انتقال معارف دینی و تربیتی پرداخته، و بر اهتمام مشترک آن ها در ایجاد بستر های تقریب و تقویت بنیان های مشترک عقیدتی و معرفتی پیروان اسلام و مسیحیت تأکید شود.
واکاوی بیان شیوه های تمثیلی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال پنجم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۸
137 - 152
حوزه های تخصصی:
تمثیل نوعی روایت منثور یا منظوم است که نویسنده در آن عوامل، وقایع و گاهی نیز محیط آن را ابداع می کند تا در سطح ظاهری یا اولیه روایت، معنایی منسجم ایجاد کنند و در همان حال، دالِ بر نظام معنایی ثانویه مرتبط باشند. تمثیل شگردی روایی است که در هر فرم یا گونه ادبی می توان از آن استفاده کرد. یکى از روش هاى انتقال مفاهیم در قرآن نیز قصّه گویى است. داستان هاى قرآن در عین واقعى بودن، از نوع قصّه هاى تمثیلى بوده و هر یک به طور غیرمستقیم حامل پیام و نکته اى مى باشند. با عنایت به این موضوع که بخش اعظم پژوهش هاى قرآنى در باب نکات اخلاقى و تربیتى است و تحقیق در زمینه انواع تمثیل در قصّه ها و مَثَل هاى قرآنى از دیدگاه ساختار و محتوا بسیار اندک است، در این مقاله به واکاوی کارکردهای تمثیل در قرآن پرداخته شده است.
وام گیری نهج البلاغه از عناصر تصویرساز قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۳
131 - 161
حوزه های تخصصی:
ارتباط متن شریف نهج البلاغه با قرآن از وجوه مختلف قابل بررسی است. یکی از این ابعاد تحلیل مناسبات بینامتنی و زمینه های شکل گیری و تأثیر قرآن در شکل گیری آن است. مناسبات بینامتنی وجوه مختلفی را شامل می شود. نوشتار حاضر با هدف نشان دادن این ارتباط بین قرآن و نهج البلاغه، مناسبات بینامتنی را در عناصر تصویرساز مورد بررسی قرار داده است. بدین منظور با روش توصیفی- تحلیلی وجوه اشتراک را شناسایی و تحلیل کرده تا پاسخ روشنی به این سؤالات ارائه کند: وجوه اشتراک نهج البلاغه با قرآن در استفاده از عناصر تصویرساز برای مفهوم سازی چیست؟ عناصر تصویرسازی که زمینه ساز مناسبات بینامتنی در قرآن و نهج البلاغه هستند از چه اموری انتخاب شده اند؟ مناسبات بینامتنی آن ها در چه حدی قابل شناسایی است؟ فراوانی عناصر تصویرساز در آن دو چگونه است؟
اثربخشی نکوهش دنیاگرایی در تربیت افراد با محوریت تمثیلات کتاب کافی و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
201 - 227
حوزه های تخصصی:
تربیت قرآن کریم، انبیاء و اولیاء مبتنی بر اصل مهم انسان ساز دنیاگریزی است.ائمه(ع) با نگرشی روان شناسانه و حکیمانه به دنیا، در قالب تمثیل هایی تصاویری زیبا و در عین حال هشداردهنده از آن به سالکان کوی ارائه می دهند که به راستی تحسین آمیز و تأمل برانگیز هستند. قطعاً این نوع نگرش تنها از معصومین(ع) ساخته است؛ زیرا تنها ایشان تربیت یافته مکتب الهی و صاحب سر خدایی می باشند. ائمه(ع) آنچنان دنیا را به نقد می کشند و زوایای نهفته آن را بر ملا می سازند که آدمی سخت به شگفت می آید. ایشان جهان را با همه بزرگی و پهناوری اش خرد و ناچیز می انگارد و با تعابیری حیرت آور از آن یاد می کنند. در توصیف و تبیین چهره پشت پرده آن، تمثیلاتی نیکو به کار می گیرند. از این رو پژوهش حاضر برای یافتن تمثیلات دنیاگریزی در لسان معصومین(ع)، کتاب «کافی» را محور پژوهش قرار دادند؛ زیرا کتاب «کافی» جامع ترین و معتبرترین کتاب روایی عالم تشیع می باشد.
بررسی تطبیقی آیه نور از منظر مفسران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
389 - 406
حوزه های تخصصی:
یکی از آیات قرآن کریم که همواره توجه متفکرین، فلاسفه و مفسران مسلمان را به خود جلب کرده است، آیه 35 سوره نور می باشد که نام سوره نیز از همین آیه شریفه برگرفته شده است. با توجه به پیچیدگی تمثیل ها در آیه نور و نیاز به تعمق و تأمل بیش تر بر روی این آیه، از دیرباز در بسیاری از آثارِ مسلمین، توجهی خاص و ویژه به این آیه و تفسیر آن معطوف شده است، به ویژه آنکه در انتهای آیه نیز به این نکته اشاره شده که خداوند از طریق مَثَل ها مفاهیم این آیه را برای انسان ها متذکر شده است. در این پژوهش که از نوع بنیادی است و در آن از منابع و اسناد کتابخانه ای بهره گرفته شده است، سعی بر آن بوده تا تفسیر آیه 35 سوره نور از منظر مفسران معاصر مورد بررسی تطبیقی قرار گیرد. تفسیر «المیزان»، تفسیر «نمونه»، تفسیر «نور»، تفسیر «نسیم حیات» و تفسیر «هدایت» از جمله کتب برگزیده تفسیری توسط مفسرین معاصر هستند که به عنوان مرجع در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته اند.
بررسی انتقادی پاسخ مایکل ری به استدلال اختفای الاهی شلنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استدلال اختفای الاهی، به روایتی که فیلسوف کانادایی، جان ال. شلنبرگ آن را طرح می کند، یکی از استدلال های خداناباوری است که طبق آن، نبود ادله ی کافی به نفع خداباوری خود دلیلی به نفع خداناباوری است. پس از اقامه ی آن، متفکران بسیاری برای پاسخ گویی به آن اقدام کردند که برخی رویکردی بنایی و شمار اندکی نیز رویکرد مبنایی را برگزیده اند. یکی از این افراد دسته ی دوم، مایکل ری است. او بر این باور است که توجه به تصورات و پیش فرض های نادرست که در پس استدلال اختفای الاهی پنهان شده است به ما کمک می کند نادرستی این استدلال را دریابیم. این نوشته در پی آن است که پس از تقریر استدلال اختفای الاهی و نقدهای مایکل ری به طور کوتاه، به تحلیل و بررسی دیدگاه او بپردازد. نتیجه ای که در پایان حاصل خواهد شد از این قرار است که اگرچه ری ما را به جهت بهتری برای بررسی استدلال اختفای الاهی هدایت می کند اما اگر روش تحلیل او را بر آرای خودش اعمال کنیم، خواهیم دید که نمی تواند به نتیجه ی مطلوب برسد.
زیباشناسی عرفانی در آثار کامران یوسف زاده
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰
33 - 40
حوزه های تخصصی:
پرسش از چیستیِ هنر در تفکر شرقی همواره با ماوراءالطبیعه پیوندی قریب داشته است. بر خلاف تصور مدرنیستی از سوژه، موجبات پدیدار شدنِ هنر در تفکر شرقی، ذوقِ هنرمند نیست. در تفکر شرقی، تمثیل اصلی ترین شیوه برای بیانِ محسوسِ معقولات است. هدف این مقاله، بررسی و تجزیه و تحلیل مجموعه آثاری از کامران یوسف زاده است که با عقایدِ عرفانی و متصوفه و همچنین معماری اسلامی پیوندی نزدیک دارد. لذا به روشِ توصیفی، ویژگی های هنر در عرفان، متصوفه و اسلام بررسی شده است و آرای عرفا، صوفیان و حکمای مسلمان در باب هنر و زیبایی، ابزارِ تحلیل بوده است. بررسیِ تحلیلیِ موضوعی که هنرمند می خواهد بیان کند و همچنین تجزیه تحلیلِ رنگ و شکلِ ساختاری آثار او، محور اصلی کندوکاوهای این مقاله است. نتیجه چنین بوده است که رنگ و ساختارِ دایره وار در آثار یوسف زاده بیانی تمثیلی از موضوعِ کائنات است. وی به شدت تحت تأثیر معماری قدسی گنبدِ مساجد اصفهان و نیز مضامین عرفان در اشعار مولوی و همچنین اندیشه صوفیانه بوده است. این که بتوان آثار او را مدرنیستی دانست یا خیر مجادله ای ما بین "فرم–محتوا" و "صورت–معنا" خواهد بود. در نهایت این نتیجه حاصل شد که شیوه هنرمند از نظر تکنیکِ اجرا و سازماندهیِ انتزاعیِ فرمِ آثار، مدرنیستی ست اما در مقابل به دلیل ویژگی بیانگریِ رنگ ها و افلاطون گرایی در ساختارِ دایره وار، با مفاهیم زیباشناسی جدید قابل توصیف نمی باشد. همچنین خوانشِ آثار او از جانبِ مخاطب تلاشی در جهت کشف رابطه بین "محسوس- نامحسوس" و "دال-مدلول" بوده که با تأویل سرو کار دارد.
نمودهای دانش «خواص عناصر» در داستان های اساطیری و تمثیلی فارسی (با تکیه بر نزهت نامه علایی، عجایب المخلوقات، جواهرنامه و الأبنیه عن حقایق الأدویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باور به خواص پنهان و مرموز عناصر هستی، در پزشکی و جادوگریِ روزگاران کهن، نقش ویژه ای داشته است. باورمندان به این دانش، خواص عناصر هستی (از اعضای بدن جانوران گرفته تا حروف و اعداد) و تأثیر آنها را بر پدیده ها و موجودات جهان شناسایی می کردند و از این یافته ها در کارهای گوناگونی مانند پزشکی، طالع بینی، تعبیر خواب، هواشناسی، کیمیاگری، جادو، طلسمات و... بهره می بردند. این باورها بر جهان بینی و زندگی معمول مردم نیز چیرگی داشته است؛ به گونه ای که نشانه های آن را می توان در تاروپود داستان های برجای مانده از آن دوران دید. رازوارگی برخی از داستان های اساطیری پارسی نیز در دل برخی از این باورها نهفته است. ماجراهایی مانند سیمرغ و اعمال جادویی و درمانی او، نبرد رستم با دیو سپید، کنش های جادویی کیخسرو و... در شاهنامه ازجمله داستان های اساطیری است که باورهای مربوط به این دانش در آنها بازتاب چشمگیری داشته است. در مقاله حاضر با رویکردی تازه و براساس متن های موازیِ داستان های اساطیری و تمثیلی، چند داستان و روایت اسطوره ای و تمثیلی در دو بخش پزشکی عامه و جادوگری بررسی می شود؛ این متن ها عبارت است از: نزهت نامه علایی ، عجایب المخلوقات، جواهرنامه نظامی و الأبنیه عن حقایق الأدویه که درباره خواص پنهان اشیا اطلاعاتی دارند. در این آثار، مسائل پزشکی عامه و جادوگری با توجه به این باورها در چهار گروه «جانداران»، «گیاهان»، «سنگ ها/ فلزات» و «صدا/ آواز» بررسی و تحلیل می شود و ریشه برخی از این باورها نشان داده خواهد شد.
دوسوگرایی انسان در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان، اشرف مخلوقات، موجودی دوسوگرا است که هم در خلقت و هم در سلوک ، به دو سوی نور و ظلمت گرایش دارد . بخشی از وجود او به عالم نور و بخشی به عالم ظلمت تعلق دارد . تمثیل نور و ظلمت و قرار گرفتن انسان در میانه آن دو با استفاده از بیانی نمادین مطرح شده است . روح و جسم. عقل و نفس. جام و نور یا جام و باده و همچنین آینه و نمد از عمده ترین عناوین تمثیل به شمار می روند . زن و مرد بیانی دیگر برای نمایش تقابل نمادین نور و ظلمت در حیطه ی آفرینش انسان می باشد . تمثیلی که در میان دیگر فرهنگ ها و مذاهب نیز می توان جنبه ای از آن را مشاهده کرد . علاوه بر این زن خود دارای چهره ای دو سویه است . از طرفی نماد ظلمت در برابر مرد است و از طرفی دیگر سمبل نور حقیقی یعنی حقیقت مطلق .
ویژگی دوسوگرایی انسان، تحت تأثیر تعلق وی به مفهوم و بحث گسترده ای موسوم به "حقیقت محمدیه " شکل گرفته است؛ چرا که حقیقت محمدیه نیز که انسان ، مهمترین مصداق آن به شمار می رود، مفهومی دوسوگرا است که نقش واسطه گری را بر عهده دارد.
تأملی بر تأویلات داستان یوسف (ع) در متون عرفانی بر پایه امهات متون نظم از قرن ششم تا نهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان پیامبران یکی از مهترین دستمایه های عرفا برای بیان مضامین وافکارمتعالی انسان سازاست.دراین میان داستان یوسف (ع) ازویژگی خاصی برخورداراست .درمیان سرگذشت پیامبران ، قصه یوسف (ع) به واسطه حوادث واتفاقات خاصی که درزندگی اورخ داده، وجوه عرفانی فراوانی دارد ، به صورت تمثیلی یا تاویلی بیان شده است . ان داستان نزد عرفا سیروسلوک روح است. دراین مقاله سیرروحانی روح را اززمان گرفتارشدن درقهرچاه جسم ودنیاتارسیدن به اوج آسمان درقالب داستان یوسف(ع) همراه بامهترین تاویل هایی که ذیل شخصیتها وحوادث قصه نقل شده ، درمتون نظم عرفانی ازقرن ششم تاقرن نهم مورد نقدوتحلیل قرارداده است.
جایگاه وحدت وجود در عرفان جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامی در عرفان اسلامی به نظریه وحدت وجود اعتقاد دارد و از ارادتمندان اهل بیت(ع) در میان طریقت نقشبندیه است که در این نظریه از ابن عربی پیروی می نماید. بر اساس این نظریه حقیقتِ وجود، یکی است و اصالت با وحدت می باشد. کثرت های ظاهری جهان، اموری اعتباری و جلوه های مختلف آن حقیقت واحد هستند. به بیانی دیگر این کثرت ها از جنس خواب و خیال و یا سایه و تصویرهای داخل آینه اند. هستی کتاب حقّ تعالی است و موجودات اسماءالله و کلمات الهی هستند. در این مقاله با روش تاریخی یا سندی و بررسی منابع دست اول به موضوع پرداخته می شود و جنبه نوآوری آن معرفی دیدگاه خاص جامی در نظریه وحدت وجود است که پرداخت جدیدی را با دسته بندی خاص خود از موضوع ارائه می دهد و در بیان تمثیل ها در مضمون و در قالب بیانی، از خود ابتکار نشان می دهد
تعلیم ناخودآگاه در قصه های مثنوی(با نگاهی به حکایت های شرح سروری بر دفتر چهارم مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
43 - 66
حوزه های تخصصی:
از جمله شیوه های مؤثر ارتباط با ناخودآگاه مخاطب در متون عرفانی به منظور القای بهتر آموزه های عارفانه، استفاده از تمثیل و استعاره است که در این ساحت، می توان با ابعاد ژرف تری از روان آدمی ارتباط برقرار کرد و به شکلی غیرمستقیم تأثیر فراوانی در امر آموزش افراد گذاشت. این روش، از جمله روش های مشترک میان تکنیک های روانشناسانه مدرن و متون تعلیمی صوفیانه ادب فارسی است. تمثیل، استعاره و کهن الگوها که بخش مهمی از ژرف ساخت متن های ادبی عارفانه را تشکیل می دهد، باوجود تعاریف کمابیش مشخصی که از آنها، از سوی یونگ و برخی روانشناسان دیگر ارائه شده است، برای مخاطبان آشناست، اما هنوز ماهیت این بخش از روان آدمی و ارتباط آن با پیش زمینه های فرهنگی و قومی و عصبی انسان جای بحث فراوانی دارد و بکارگیری آن ها در قصه های عرفانی و آثار کلاسیک ادبی و تشریح و واکاوی آن ها می تواند این شگردها را تفسیر کند. مثنوی، مهم ترین متن ادب فارسی در استفاده از این شگردهاست که مولانا عمیق ترین موضوعات حکمی و عارفانه را در قالب تمثیل های ساده و پیچیده طرح و ارائه می کند. شرح سروری، یکی از شروح مفصل بر مثنوی است که شارح خود نیز به آوردن حکایاتی در ایضاح و اثبات آموزه های مثنوی می پردازد. در این پژوهش با تحلیل برخی از تمثیلات مثنوی و حکایت های شرح سروری به معرفی و تبیین زوایایی از تفکرات و حوزه های تعلیمی مولانا از این منظر پرداخته و دریافته می شود که بسیاری از فنون روش های روان درمانگرانه امروزین در قصه ها و تمثیل های مثنوی جریان دارد.
تحلیل تمثیل های عرفانی در «فیه ما فیه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
231 - 250
حوزه های تخصصی:
آثار مولوی از رویکردهای مختلف قابل بررسی است. یکی از آثار مهم مولانا فیه مافیه است. از موضوعات مهم فیه مافیه، تمثیل یا مصداقی کردن مفاهیم ذهنی است که جایگاه خاصی در آثارمولانا دارد. وی آراء خود را به زینت تمثیل آراسته تا مفاهیم عمیق عرفانی، تقریب ذهن مخاطبان و اهل ذوق شود. نگارنده در پژوهش حاضر به روش پژوهشی توصیفی- تحلیلی از نوع کیفی، به بررسی مفاهیم و ساختار تمثیل های عرفانی کتاب «فیه ما فیه» پرداخته و در پی پاسخ به این پرسش است که «در تمثیل های فیه ما فیه پیوند میان ارکان تمثیل یعنی: مثال (مصداق) با ممثل (مفهوم) چگونه است؟» یافته های پژوهش نشان می دهد که در کتاب «فیه ما فیه» 141 مورد تمثیل وجود دارد که غالباً مختصر و محدود به چند جمله است. مولانا به فراخور متن کتاب با بهره گیری از تمثیلات به مضامین عمیق عرفانی می پردازد. حوزه های معنایی تمثیلات فیه مافیه در سه سطح خداشناسی، انسان شناسی و هستی شناسی جای گرفته اند که انسان شناسی بیش ترین فراوانی و موضوع عرفان و معرفت بیش ترین بسامد را دارد.
تمثیل های نور در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
280 - 299
حوزه های تخصصی:
سلوک، اساسی ترین بخش عرفان محسوب می شود. فلسفه انجام آن، به تمایلات گوناگون بشر مربوط می شود که بازگشت به سرزمین نور و کسب زندگی جاودان که در عرفان اسلامی «بقا» خوانده می شود مهم ترین دلیل آن به شمار می آید. در پی هبوط انسان، آن چه «قوس نزولی» خوانده می شود به اتمام رسیده و انسان به عنوان تنها موجودی که توانمندی صعود و بازگشت به شهر حقیقی را دارد می بایست «قوس صعودی» را به سمت شهر جان طی کند. سالک در مسیر سلوک، انواری را مشاهده می کند که گاه قابل دسته بندی است و گاه فاقد معیار مشخصی برای این کار؛ به عنوان مثال تعدد عناوین و همچنین جابجایی آن ها در طول تقسیم بندی های ارائه شده، عمده ترین مانع انجام این فرآیند محسوب می شود. در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام می پذیرد به بررسی تمثیل های نور در عرفان اسلامی می پردازیم.
گسست ها و گریزها در مثنوی معنوی (براساس دفتر 4،5،6)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
237 - 264
حوزه های تخصصی:
کشف زوایای پنهان متن مثنوی، نه تنها برای پژوهشگران عرفان و ادب فارسی گیرا و پرجاذبه است، بلکه برای دوستداران ادبیات داستانی نیز از کشش و درخششی خاص برخورداراست. در این سال ها، تلاش هایی مبتنی بر روایت شناسی داستان های مثنوی شده است؛ اما در حوزه شناخت ساختاری مثنوی کمتر سخن به میان آمده است. ازاین رو، نگاهی دیگر به ساختار گفتمانی مثنوی می تواند زمینه ساز پژوهش های گوناگونی باشد. مقاله حاضر می کوشد باتکیه بر داستان های سه دفتر دوم مثنوی معنوی، گریزها و گسست های متن مثنوی را نشان دهد و از منظر دیگری، ساختار حاکم بر مثنوی را تبیین نماید. این پژوهش، برای نخستین بار است که براساس گفتمان مثنوی مولانا انجام می گیرد و تاکنون، به صورت مستقل، گسست ها و گریزهای مثنوی موردبررسی قرارنگرفته اند و ساختار مثنوی از این منظر کاویده نشده است. سه گسست را می توان در داستان های مثنوی ردیابی نمود: گسست روایتی، گسست گفتاری و گسست پیوندی. باتوجه به ارتباط داستان های اصلی با داستان های درونه ای درمی یابیم که بسیاری از داستان ها دارای پیوندی معنایی هستند. ازاین رو، گریزها و گسست ها بستر ساز ایجاد گفتمان/ متن مثنوی هستند و نقشی بنیادین را در گسترش گفتمان و تحقق اهداف عرفانی مولانا ایفا می کنند. بایددانست که مولانا با انگیزه های درونی یا بیرونی، این گسست ها را پی ریزی و پیگیری می نماید.
تبیین ارتباط الفاظ قرآن با شهود واقعیات بیرونی آیات در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
25 - 44
حوزه های تخصصی:
عدم تصریح عرفا به مبانی تفسیری و مبهم بودن روش تفسیری ایشان سبب شد تا گمان شود تفاسیر عرفانی از روش های متداول فهم متن و قواعد تفهم پیروی نمی کنند و مستند تفاسیر عرفانی، ذوق و سلیقه شخصی عارف و از باب تداعی معانی و خارج از دلالت ذاتی الفاظ تلقی گردید. این در حالی است که مفسر عارف در بیان مراد الهی، لفظ آیات را دارای اصالت و موضوعیت ویژه ای می داند و در صدد است تا به بیان فهم مراد متکلم دست یابد به گونه ای که نزد وی کشف و شهود متباین با معنای ظاهری آیات، از علائم انحراف و پوشیدگی شهود است. هستی شناسی عرفانی برای ظواهر عالم، باطنی قائل است. از این رو مفسر عارف، تفسیر را در ظواهر الفاظ متوقف نمی بیند و می کوشد تا با درنظرگرفتن واقعیات بیرونی آیات، از وسائطی چون خیال، تمثیل، داستان، موعظه و حدیث یاری جوید و به تبیین معانی مشهود خود بپردازد. مقاله حاضر سعی دارد تا جایگاه الفاظ قرآن و واقعیات بیرونی آیات را در اندیشه نوآورانه عارف تحلیل نماید و اثبات کند آنچه عارف در شهود می بیند از مقوله تفسیر به معنای عام است و تأویلات عرضی و طولی مطرح شده توسط عرفا تناقضی با ظاهر آیات ندارد بلکه متمم و مکمل آن است و آنچه عارف در شهود می بیند برگرفته از همان واژگان قرآنی است که در ساختارهایی نو آن ها را به کارمی گیرد تا میان آنچه از ظاهر قرآن دریافت می شود و آنچه در شهود دریافته وحدت برقرارکند.
تحلیل عینیت حق با خلق از منظر صور خیال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
175-204
حوزه های تخصصی:
تحلیل عینیت حق با خلق از منظر صور خیال مجید فرحانی زاده* پژوهش حاضر به تحلیل عینیت حق با خلق، ازمنظر صور خیال در سروده های عارفانی چون عطار، عراقی، مولوی و جامی می پردازد. بنیان نظری پژوهش، کاربرد ابزارهای علم بیان است که آن ها را از حدّ ابزاری فقط زیباشناسانه به رویکردی برای شناخت، تعالی بخشیده است. این پژوهش که با روشی توصیفی- تحلیلی انجام شده، سعی دارد با تکیه بر دسته ای از ابزارهای صور خیال به کشف و شناخت زیست جهان شهودی برخی عارفان از عینیت حق در مظاهر هستی دست یابد. شایان ذکر است اهل عرفان باوجود تأکید برجنبه ی تنزیهی خداوند در مرتبه ی ذات، قائل بر جنبه های شهودی و عینی حق در مرتبه ی تجلّی و ظهورند؛ ازاین رو پژوهش حاضر نشان می دهد که تصاویر به دست آمده از تجلّی حق در توصیف های عارفان یادشده، دلالت بر عینیت حق در هیئت «انسان»، «پدیده و شیء»، و «عالم و موجودات هستی» دارد که با شگردهای صور خیال مانند تشبیه، استعاره و ثمثیل تفسیرپذیر شده اند. با توجه به وجه شبه های استخراج شده از انگاره های تشبیهی، استعاری و ثمثیلی می توان نتیجه گرفت شواهدی که در قالب انگاره های تشبیهی، استعاری به عینیت حق با انسان یا شیء دلالت دارند و نیز شواهدی که در قالب انگاره های تمثیلی بر عینیت حق با عالم دلالت دارند، دارای وجه شبه های تقریباً غیرهم گون و متفاوت هستند؛ اما شواهدی که در قالب انگاره های تشبیهی به عینیت حق با عالم دلالت دارند، دارای وجه شبه های یکسان اند. * دانش آموخته ی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری سبزوار farhanizadeh.majid@gmail.com تاریخ دریافت مقاله: 26/4/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 13/11/1400