مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نیما یوشیج
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر می کوشد با بازخوانیِ «محتوا» و «صورت» در شعر «ققنوس» نیما، وجوهِ «مدرن» بودن را در آن واکاود و نشان دهد که اگر ققنوس «سرآغاز شعرِ مدرنِ فارسی» قلمداد می شود، این «مدرن بودن» در کدام وجوهِ این اثر و چگونه خودنمایی می کند. برای رسیدن به هدف یاد شده، نخست ویژگی های «پارادایم»های «پیشامدرن» و «مدرن» به شکلی گذرا و فشرده از منابع استخراج و ذکر گردیده و پس از آن، آرایِ منتقدان درباره ی شعر «ققنوس» ، با آن مطابقت داده می شود و در صورت یافتن جنبه های مشترک میان این دو نظرگاه (ویژگی های اصلی و حدّاقّلی شعر و ادب مدرن و محوری ترین ویژگی های ققنوس) و هم سویی آن ها کوشش می شود جنبه های مدرنیستی شعر ققنوس، بازخوانی و بررسی و تحلیل شود. یافته های پژوهش نشان داد شعر ققنوس هم از جنبه های صوری به سوی مدرنیسم حرکت کرده است که تغییر و آزادسازیِ قالب و واکاویِ نمودهای چندمعنایی در این بخش ، نقش ویژه ای داشته است و هم از جنبه ی محتوایی، این حرکت دیده می شود؛ چون یکی از ویژگی های مهم مدرنیسم، نشان دادن مصادیق و اهمیّتِ ویژه ی تنهایی است. «گونه شناسی» تنهایی های ققنوس، نشان می دهد اصلی ترین تنهاییِ مطرح شده در شعر، تنهایی وجودی و باطنی از نوع «درک ناشدگی» است که با نگاه و خصلتِ پیامبرگونه ی نیمای نوپرداز، تناسبی تام دارد و با تنهایی مطرح در شعرهای قبل به ویژه «افسانه» که بیش تر رنگ و بوی «جداماندگی» یا «غربت» دارد، به طور کلی متفاوت است.
بررسی مقایسه ای آرای بهار و نیما یوشیج درباره ی شعر و شاعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب مشروطه یکی از مهمترین عوامل تحوّل در حوزه ی سیاست، اجتماع، فرهنگ و ادبیات در عصر حاضر به شمار میرود. از نتایج مهم این نهضت، تفکیک و تقسیم جامعه ی ایران به دو دوره ی سنتی و مدرن است؛ این تقسیمبندی در ادب مشروطه و معاصر نمود تام و تمام داشته است. از جمله نتایج برخورد سنت و مدرنیسم در عرصه ی شعر فارسی پیدایی شیوه ی جدیدی موسوم به شعر نیمایی است که همگام با شعر کلاسیک تا امروز جریان دارد. این جستار بررسی و مقایسه ی آرای دو شاعر همدوره، ملک الشعراء بهار به عنوان آخرین نماینده ی برجسته ی شعر کلاسیک و نیما یوشیج به عنوان نخستین چهره ی شاخص شعر مدرن درباره ی شعر و شاعری است و از جمله اهداف آن نشان دادن کشمکش بر سر سنّت و تجدّد در حوزه ی شعر و شاعری ـ که به تبع فضای کلی جامعه پدید آمده بود- است. فرضیه ی پژوهش حاضر شناخت میزان تأثیرپذیری بهار و نیما از سنت و مدرنیسم است. نتیجهای که پس از دستیابی به نقاط اشتراک و افتراق آرای بهار و نیما به دست آمده، نشان میدهد که تکیه ی زیاد بهار به سنّت سبب شده است که وی نوجویی را منحصر به محتوای تازه دانسته، نسبت به عناصر ساختاری شعر نگاهی سنّتی و محافظهکارانه داشته باشد؛ اما نیما به سبب آشنایی با ادبیات و مکتبهای ادبی غربی و احساس ضرورت نوجویی در شعر فارسی به مرور از سنّت شعر فارسی فاصله گرفته، به نوآوری همهجانبه در حوزه ی عناصر ساختاری شعر روی آورده است.
بررسی و نقد فردیّت و شیئیّت(جزئیّت) در شعر نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ابتدا به تعریفی از مفهوم دموکراسی بر اساس نظریه کارل مانهایم می پردازد؛ تعریفی که در آن، دموکراسی فراتر از سطح سیاسی و در واقع نوعی فرهنگ تلّقی می گردد. فرهنگ دموکراتیک با تحدید فواصل عمودی (فاصله های کیفی) و به رسمیت شناختن فواصل افقی (تفاوت ها) تمایزی اساسی با تلّقی های پیشادموکراتیک دارد. مقاله ی حاضر با تاکید بر تمایز مذکور، به برخی از مصادیق فرهنگ دموکراتیک؛ یعنی: فردیّت وشیئیّت(جزئیّت) اشاره می کند و چگونگی برآمدن آن ها را از متن فرهنگ مذکور نشان می دهد. سپس با گزینش این منظر، به بررسی اشعار نیما یوشیج، سروده های سال های 1299تا 1336، جهت تعیین مختصّات شعری او می پردازد. به نظر می رسد که اوج شعر نیما، از منظر گرایش به جزئیات و فردیّت، در اشعار حوالی عصر مشروطه و اندک زمانی پس از آن قابل رویت است؛ حال آن که در میانه اوجگیری استبداد رضا شاهی، شاخص های مذکور در آثار او رو به زوال می نهند. این نوشتار، در انتها در پی یافتن دلایل اوج و فرود شعر نیما از منظر شاخص های مورد بررسی خویش، به تاثیرات نظام استبداد پهلوی اشاره می کند که توانست با تحدید حیات سیاسی- اجتماعی شاعر، فضای زندگی روزمره ی او را تاریک سازد تا منبع اساسی سرایش های وی را، از زندگی واقعی به سوی دنیایی انتزاعی، تغییر دهد.
تأثیر تصاویر شعری شاعران کهن فارسی در تصویرسازی نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی شعرهای نیما یوشیج نشان می دهد که صوَر خیال در این اشعار وجوه اشتراک فراوانی با صوَر خیال در شعرهای شاعران کهن ایران دارد. این اشتراکات در شعرهای سنتی و نیمه سنتی نیما به وفور دیده می شود، که با توجه به رویکرد سنت گرایانة وی در این شعرها تا حدود بسیار زیادی طبیعی است. مرور شعرهای آزاد نیما نیز نشان دهندة آن است که بخشی از تصاویر موجود در شعرهای سنتی و نیمه سنتی، به دلیل تداول و پیشینة کاربرد فراوانشان در شعرهای کهن، عیناً از شعرهای شاعران قدیم ایران به این شعرها راه یافته اند، کما این که این امر دربارة شعرهای دیگر شاعران معاصر نیز صادق است، اما بخشی دیگر از تصاویر کهن در شعرهای آزاد نیما به احتمال زیاد حاصل غور و تأمل وی در اشعار پیشینیان است که در نتیجة آن برخی تشبیهات، استعارات، و کنایاتِ کم تر شناخته شدة آنان به شعرهای وی راه پیدا کرده اند. در این مقاله کوشش شده است که ابعاد مختلف این وام گیری تصویری، با توجه به مرور برخی از تصاویر شعری در اشعار 38 شاعر کهن فارسی، بررسی و تحلیل شود و به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که نیما یوشیج در تصویرسازی خود تا چه حد از تصاویر شاعران پیشین تأثیر پذیرفته است.
نیمای معترض؛ تأویل هرمنوتیکی «کک کی»
حوزه های تخصصی:
«کک کی» از آن دسته شعرهای نمادین نیماست که تاریخ سروده شدنشان ذیل شعر ذکر نشده
است؛ امّا نیماپژوهان آن را میان دو شعر «برف» و «پاس ها از شب گذشته» قرار داده اند که به ترتیب دارای تاریخ های 1334 و زمستان 1336 هستند.
ساختار، پیام و محتوای شعر نیز بر این امر صحّه می گذارد.
نگارنده در مقالة حاضر، به روشی برگرفته از آراء شلایر ماخر با مطالعه آثار
نیما و دربارة نیما و اوضاع و شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی سال های پس از کودتا
تا پایان عمر نیما، به تأویل «کک کی» پرداخته است. وی در مورد شعرهای نمادینی که شاعر در آنها
سعی در ابلاغ پیامی اجتماعی- سیاسی دارد، تلاش برای دست یافتن به معنای مورد نظر
مؤلّف را از وظایف تأویلگر می داند؛ ضمن این که به سبب تراوش معنی از نماد و
اهمیّت افق معنایی تأویلگر، بر امکان تأویل های مختلف از این گونه شعرها، با
انگیزه های زبان شناختیِ محض، تأکید می ورزد.
نیما یوشیج: توازی شعر و داستان و نمایش در تئوری و سرایش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر اثر نمایشی هستی و بنیان خویش را بر عناصری بنا می نهد که شدت و ضعف هر یک از این عناصر صرف نظر از تأثیر در مانایی و ماندگاری اثر را در آمد و شدی هنری، میان داستان و نمایش شناور می سازند. این عناصر شامل شخصیت، زمان و مکان، گفت وگو، و... هستند.
نیما یوشیج، در پی گذار از مؤلفه های سنت در شعر گذشته، عناصر نمایشی داستانی را برای گسترش و وسعت بخشیدن به دامنه توصیفی شعر و جولان اندیشه شاعر، به ساحت شعر وارد کرد. وی در تداوم همین راه «افسانه» را، که نمودار نگرش نوینی در عرصه ادبیات بود، سرود.
این پژوهش در آغاز به بازخوانی و استخراج نظریه های نیما یوشیج درباره چیستی و چگونگی حضور عناصر نمایشی داستانی در شعر، در آثار منثور نیما، می پردازد. آن گاه همة موارد یاد شده به صورت عملی در مجموعه اشعار نیما جست وجو و بررسی و تبیین می شود، تا از این رهگذر میزان و چگونگی به کارگیری این عناصر در اشعار او نشان داده شود.
بر اساس آمار به دست آمده از اشعار نیما میزان به کارگیری عناصر نمایشی در این شعرها، به طور تقریبی از این قرار است: طرح 68 درصد، شخصیت 5/46 درصد، گفت وگو 50 درصد، زمان 57 درصد، و مکان 57 درصد. بر همین اساس می توان گفت همه اشعار نیما از تئوری های او پیروی نمی کنند.
مقاومت و براندازی گفتمان ادبی غالب در شعر نیما یوشیج و والت ویتمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیما، بنیانگذار شعر نو در ادبیات معاصر ایران، نگاه تازه ای به شعر داشت؛ وزن های گوناگون را درهم آمیخت؛ مصراع ها را بلند و کوتاه نمود و در یک کلام، قالب سنتی و یکنواخت عروض کهن را درهم شکست. والت ویتمن، سردمدار شعر آزاد در آمریکا، با انتشار برگ های علف سنت ها را کنار زد و شعر آمریکا را از اصولی که پیشینیان وضع کرده بودند، رها ساخت؛ در قالبی نو اشعارش را سرود و با روی آوردن به مضامینی تازه، واژگانی جدید و سبکی نوین و ساده، و با حذرنمودن از وزن و قافیة رایج و زبان فاخر، در این راه پیشگام شد. هدف گفتمان های ادبی غالب در عصر نیما و ویتمن، حفظ سنت های ادبی بود؛ اما این دو با مقاومت و به چالش کشاندن گفتمان ادبی غالب، صدای خود را به گوش همگان رساندند. نوآوری ایشان را می توان از دریچة ماتریالیسم فرهنگی بررسی کرد. آلن سینفیلد به وجود گسست هایی اشاره می کند که به دنبال تضاد میان گفتمان های گوناگون شکل می گیرند و ایدئولوژی حاکم را به چالش می کشند. در این نوشتار برآن هستیم تا نشان دهیم شعر نیما و ویتمن را می توان مقاومت و براندازی گفتمان های ادبی غالب در ایران و آمریکای آن دوران دانست.
نگاهی به هنجارگریزی در شعر نیما
حوزه های تخصصی:
پیام های بسیاری در ادبیات، وجود دارد که قواعدصرفی و نحوی را در زبان مخدوش می سازد. شکستن یا گذر از این قواعد، مخاطب را متوجه پیام جدیدی می سازد. زبان ادبی معمولاً به طور آگاهانه و عمدی ، از هر قاعده ای فراتر می رود و به این اعتبار، شاید بتوان ادبیات را به معنای گریز از اقتدار زبان و انقلاب مداوم زبان خواند و شعر را گذر از یک معنا به معناهای بی شمار. از طریق هنجارگریزی درمی یابیم، شاعر با استفاده از این شگردها و فنون، چه اندازه در ایجاد حس و حال تازه، انسجام بیش تر بخشیدن به شعر، نظام مندسازی بهتر آن، تقویت بعد موسیقایی و تأثیرگذاری عمیق تر آن موفق بوده است.
فراهنجاری دستوری، هنجارگریزی، نحوستیزی، کژتابی، عدول از هنجار و برجسته سازی، اصطلاحاتی است که طی چند دهه اخیر به محافل ادبی و متون نقد ادبی راه یافته است. مقاله حاضر، نگاهی دارد به انواع هنجارگریزی در 23 شعر نیمایوشیج و بر آن است که با تعریف این اصطلاحات و ارائه نمونه ها و مصداق های عینی از اشعار این شاعر صاحب سبک ایران، کارکردهای این پدیده را به شیوه ای توصیفی - تحلیلی نشان دهد و میزان خلاقیت شاعر را در آفرینش های زبانی بررسی نماید.
نظریه بیت شکسته از ویکتور هوگو تا نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیما یوشیج بخشی از شعر افسانه را نخستین بار در هفته نامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند و مقدمه ای به آن افزود که از حیث نظری در زمینه نگارش شعر مطالب تازه ای دربرداشت. او در این مقدمه، قالب افسانه را «نمایش» نامید و تلاش کرد نشان دهد آنچه در این شعر از لحاظ سرپیچی از قواعد کُهن سخن سرایی فارسی انجام داده است راهکار تازه ای برای ایجاد گفتاری «طبیعی» در شعر است. با اینکه او همان جا وعده به پرده گذاشتن افسانه و نگارش «نمایش»های دیگری را نیز به مخاطب خود داد، دلایل موجود دال بر این واقعیت است که افسانه هیچ گاه به عنوان نمایشنامه شناخته نشد و هرگز بر صحنه تئاتر نرفت. خود نیما نیز بعدها هرگاه از افسانه سخن راند، آن را منحصراً «شعر» یا «منظومه» خواند. در این مقاله نشان می دهیم که نیما در نگارش افسانه و مقدمه آن تحت تأثیر نظریه «بیت شکسته» ویکتور هوگو شاعر رُمانتیک فرانسوی بود و تسمیه «نمایش» صرفاً به مثابه پُلی بود تا از طریق آن بتواند این فن «نوین» غربی را در شعر فارسی پیاده کند.
بررسی تطبیقی نماد «شیر» در شعر نیمایوشیج و خلیل مطران
حوزه های تخصصی:
نیما یوشیج و خلیل مطران، از پیشگامان شعر نو، در ادبیات فارسی وعربی به شمار می روند. روحیه متفاوت آن دو، سبب شده تا پدیده های طبیعی، در شعر هر یک از این دو، رنگی ویژه به خود بگیرد. هر کدام، در عالم خیال شاعرانه، از «شیر»، نمادی متناسب با احساسات درونی خود خلق نموده اند که یکی ناتوان و گریان، و دیگری، شجاع و غرّان است. شیر در قصیده ی نیما، نمادی از آزادی خواهان در بند است و رنگی به شدت واقعگرایانه دارد، اما همین حیوان توانا، در «الأسد الباکی» مطران، به موجودی بسیار ضعیف و گریان تبدیل شده است که پیوسته اندوهی رمانتیکی به همراه دارد. نیما با به کارگیری این نماد، شعری روایی با مضمونی حماسی خلق نموده، اما مطران، قصیده ای غنایی با مضمونی کاملاً عاطفی از آن پدید آورده است.
این مقاله، براساس چارچوب های ادبیّات تطبیقی، به بررسی و نقد نگاه متفاوت دو شاعر در این موضوع می پردازد.
ویلیام وردزورث و نیما یوشیج: پیوندهای زندگی، شعر و اندیشه دو شاعر رمانتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمانه، زندگی، اشعار و نظریه های انتقادی و ادبی ویلیام وردزورث، طلایه دار جنبش رمانتیک در ادبیات انگلستان، و نیما یوشیج، که در دوره ای از زندگی شاعری رمانتیک شمرده می شود، شباهت های بسیاری دارند. هر دو شاعر در زمانه انقلاب و آشوب زیستند و به سهم خود بر سنت های ادبی غالب در کشورشان شوریدند و تلاش های آنان انقلابی در شعر و نظریه ادبی به وجود آورد. این مقاله با نگاهی به اصول اثبات شده جنبش رمانتیسم به مشخص کردن پیش زمینه های مشابه زندگی نامه ای، اجتماعی اقتصادی و فلسفی دو شاعر پرداخته و سپس به بررسی نزدیکی های نوسازی دو شاعر در نظریه و عمل می پردازد. در این کار رویکرد دو شاعر به مفاهیمی مانند شعر و شاعری، محتوا، زبان، احساسات و عواطف و جامعه تحت بررسی قرار می گیرد و مشخص می شود که دو شاعر با تأثیرپذیری از زمانه خود و تحولات تاریخی در عصر انقلاب های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی موفق به انقلاب در شعر و نظریه انتقادی کشورشان شدند. این انقلاب عبارت بود از درک مفاهیم نوین عصر و بیان آنها با شکلی تازه که سرآغاز شعر ""مدرن"" در انگلستان و شعر ""نو"" در ایران قلمداد می شود.
نیمای رباعی سرا، نوآور است یا سنت گرا؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رباعی یکی از قالب های سنتی مورد علاقه ی نیمایوشیج بوده است. در مجموعه ی اشعار نیما 592 رباعی وجود دارد. این رباعی ها بدون تاریخ سرایش و بر پایه ی حروف الفبای قافیه به صورت الفبایی تنظیم شده اند.
در مقاله ی پیش رو برای بررسی میزان سنت گرایی و نوآوری در رباعی های نیمایوشیج، همه ی آن ها بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد که تنها در ده درصد از تمام این رباعی ها نشانه هایی از نیمای شناخته شده ی نوگرا دیده می شود. بقیه ی رباعی ها در همان فضاهای سنتی و با همان زبانِ گذشته گرا و مفاهیم تکراری، همچون مفاهیم عاشقانه و صوفیانه ی گذشته و نیز مفاهیم خیامی و... سروده شده است. عنصر گفت وگو نیز از عناصر غالب این رباعی هاست.
آن ده درصد از رباعی ها که نشانه هایی از نیما را با خود دارند، در این مقاله زیر عنوان «رباعی های نشان دار» دسته بندی و بررسی شده اند. هر کدام از این رباعی ها یا با شعرهای نوگرایانه ی نیما که در قالب نیمایی سروده شده اند، همانندی دارند؛ یا همسو با برخی گفته ها و نوشته های منثور نیما هستند.
بررسی فرایندهای واژه سازی در شعر نو، شعر مدرن وشعر پست مدرن: مطالعه موردی نیما، شاملو و براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی فرایند های واژه سازی در نمونه هایی از اشعار نیما، شاملو و براهنی به عنوان پیشگامان شعر نو، مدرن و پست مدرن می پردازد. واژه های حاصل از انواع فرایندهای واژه سازی، و نیز واژه هایی که ویژه زبانِ این شاعران بودند شمارش شدند. یافته های این پژوهش نشان داد که در شعر نیما فرایند ترکیب با 57.97%، در شعر شاملو فرایند اشتقاق با 46.92% و در شعر براهنی هر دو فرایند با 38.27% پرکاربردترین فرایندهای واژه سازی هستند. در شعر نیما 23.71%، در شعر شاملو 36.61% و در شعر براهنی 22.5% از مجموع واژه ها متعلق به زبانِ شعر آنان است و به این ترتیب واژه سازی در شعر مدرن شاملو بیشتر از شعر نوی نیما و شعر پست مدرن براهنی است. علاوه بر این، تنوع واژگانی در شعر شاملو بیشتر است، از مجموع واژه های ویژه شعرِ او 20% اسم، 53.07% صفت و 26.92% قیدند، در حالی که 76.81% از واژه های ویژه شعر نیما و 64.19% از واژه های ویژه شعر براهنی، یعنی بخش عمده ای از مجموع واژه ها، صفت اند و با توجه به ویژگی های سبکیِ شعر نو، شعر مدرن و شعر پست مدرن، می توان گفت که این تفاوت نتیجه تفاوت نگرش این سه شاعر است، یعنی در حالی که برای نیما و براهنی کنش گر کانون توجه است، شاملو به کنش و ویژگی های آن نیز توجه ویژه دارد.
ویژگی های سبکی زبان نیما یوشیج در منظومه قلعه سقریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه امروز با نام شعر نو نیمایی رسمیت یافته است، محصول تأمل، تغییر، آزمون و سلسله ای از کنش و واکنش های شبه آزمایشگاهی نیما یوشیج است. همگان شعر «ققنوس» را نقطة آغاز شکل تکامل یافتة شعر نو نیمایی دانسته اند؛ اما فرایند پیش از تکامل این نوع، زمینه ای پژوهش پذیر است که در این نوشتار به آن پرداخته ایم. این منظومه، آخرین منظومه ی بلند نیما است که پیش از شعر «ققنوس» سروده شده است. پژوهش در باب ویژگی های زبان نیما در این منظومه، روند شکل گیری ساختارهای زبانی را در آثار این شاعر نوپرداز آشکار می کند. نگارندگان، با شیوه ای تحلیلی و با نگاهی به روش ساختاری زبانشناختی یاکوبسن، زبان را در این منظومه مطالعه کرده اند. بررسی زبان، در این منظومه نشان داد که نیما در بخش هایی از منظومة قلعة سقریم تمایلات نوگرایانه ای چون شیوة خاص استفاده از ساختار های نحوی و به کارگیری زبان محاوره در شعر دارد؛ اما در برخی جنبه ها همچون برگزیدن قالب مثنوی و تمایل فراوان به خلق فضای آرکائیک در سه سطح واژه و جمله و روایت، دنباله رو شعر کهن است. درحقیقت، نخستین تحولات نوگرای زبانی نیما در منظومة قلعة سقریم مشاهده می شود. گویی این منظومه، پلی است میان شعر کلاسیک و نو نیما یوشیج.
دیالکتیک دریافت های شعر«ری را»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر «ری را» نیما یوشیج، یکی از برترین شعرهای مدرن است. خصوصیات ساختاری، وزنی و واژگانی این شعر، موجب شده که در طول دهه ها، خوانندگان به خوانش های متفاوت و گاهی هم ارز از آن بپردازند. استفاده از برخی واژگان، به ویژه کلمه «ری را» و همچنین استفاده از نماد در اشعار نیما، معنای این شعر را در هاله هایی از ابهام قرار داده است که موجب شده تا این شعر در طول زمان مورد خوانش های مختلفی قرار بگیرد. نظریه دریافت در پی خوانش های متفاوت از یک متن است. خوانش شعر نیما، این حُسن را دارد که ابعاد گوناگون شعر او را آشکار می کند. در این نوشتار برآنیم تا به بیان قرائت های مختلف از شعر «ری را» در دو ساحت فرم و تکنیک و همچنین ساختار محتوایی آن بپردازیم و چگونگی دریافت مخاطبان را از هاله های پیش رونده معناییِ این شعر در طول زمان – سیر درزمانی و هم زمانی- مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم. این پژوهش نشان می دهد که نیما ابژه خود را از طریق فراهم آوردن منظرهای متعدد می آفریند و با ایجاد خلاهایی در متن، عدم تعینی را رقم می زند که خواننده را به رابطه دیالکتیکی با متن فرا می خواند. معنا در این شعر، به واسطه درهم آمیزی افق های ، در طول زمان شکل می گیرد و آگاهی خواننده در طول شعر کامل می شود. افق انتظار غالب در شعر «ری را» از نوع افق انتظار اجتماعی است و خوانندگان با استفاده از رمزگان زیبایی شناسی و داشته های معنوی خود، شعر را تفسیر می کنند؛ اما به دلیل خاصیت ذاتی ابهام آمیز بودن این شعر، می توان هربار خوانش جدیدی از آن ارائه داد.
بوطیقای پدیدارشناختی نیما: بررسی آراء پدیدارشناسانه نیما در «نامه ها» او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی جریانی است که در آن هدف اصلی، رسیدن به شناخت واقعی از امور است؛ شناختی که رها از هرگونه پیش فرض و پیش داوری باشد، به گونه ای که هستی واقعی و راستین موجود، از جانب خویش اجازه ظهور بیابد و دخالت ذهن و محتویات آن از سر راه صرافت طبیعی موجودات کنار رود. آنچه در این بین اهمیت دارد این است که با تقلیل یا فروکاست( اپوخه)، بتوان به توصیفی اصیل و واقعی از هستی موجودات رسید. نیما یوشیج به عنوان شاعری که توانست دوران ساز باشد، در نامه ها و مکتوبات خود به اطرافیان، مدام بر این نکته تأکید دارد که شاعران اصیل باید با چشم و نگاه خود در امور بنگرند و آنها باید دیدن را بیاموزند؛ دیدنی که مبتنی بر تجربه های اصیل و انضمامی است. وی بر این نکته تأکید دارد که شعر و شاعری، مناسبت یافتن با هستی است و برای رسیدن به این مطلوب باید تمام تعاریف حول یک امر را کنار زد تا بتوان به جوهر آن راه یافت. می توان مکتوبات نیما را بوطیقای شعری وی دانست که قبل از هر امری، نگاه دقیق و رها از هر سوژه ای را برای سرودن شعر ضروری می داند. در این جستار، این دسته از نظریات نیما را بررسی و با آراء اندیشمندان پدیدارشناس مقایسه می کنیم.
شهر و روستا در شعر نیما یوشیج و بدر شاکرالسّیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران معاصر، عصر مدرنیته و پیچیدگی های زندگی شهری، شاعران به ویژه آنان که از روستا مهاجرت کرده اند نگاهی متمایز به شهر و سکونت در آن داشته اند. نیما یوشیج و بدر شاکر السّیاب دو شاعر بزرگ نوگرای معاصر ایران و عراق نیز از آن جمله اند. شباهت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشورهای دو شاعر مذکور در آن دوره و نیز شرایط مشابه زیستی، سبب ایجاد شباهت های بسیاری در سروده های این دو بوده است. این پژوهش برآن است تا بر پایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی مشترکات موجود در شعر این دو شاعر را در رویارویی با شهر و زندگی مدرن بررسی کند. در شعر این دو شاعر روستاهای ""یوش"" و""جیکور"" در تقابل با شهر قرار دارند. هر دو شاعر با بیان برتری های روستا بر شهر، به نکوهش شهر پرداخته و با پناه بردن به طبیعت، مسائل و دغدغه های سیاسی و اجتماعی خود را با توصیف زادگاهشان بیان کرده اند. همچنین روستا مدینه فاضله آنها محسوب می شود که شاعر آزاده روستایی در نتیجه احساس غربت عاطفی، اجتماعی و سیاسی به آن پناه برده و تسلی خاطر می یابد.
مقایسة سمبولیسم اجتماعی در سروده های نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث پس از کودتای 28 مرداد 1332(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسة تطبیقی میزان نمود ویژگی های اصلی سمبولیسم اجتماعی در سروده های دهة سیِ دو شاعر بنام این جریان، نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث صورت گرفته است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، به روش کتابخانه ای و سندکاوی بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد که رویکرد نیما به سمبولیسم، تحت تأثیر سمبولیسم اروپایی و با هدف تعالی کیفیت و ارتقای جنبة هنری شعر بوده است؛ به عبارت دیگر، نیما از دو جنبة شاخص سمبولیسم اجتماعی بیشتر به جنبة نمادین و رمزگرایی آن توجّه دارد، در حالی که اخوان به هر دو جنبة تعهّد اجتماعی و نمادگرایی توجّه دارد. بخش اعظم این تفاوت، ناشی از نگرش های اجتماعی متفاوت آن هاست.
تحلیل شعر «آی آدمها» و تفسیرهای آن براساس نظریه زیبایی شناسی دریافت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیزر و یائوس تحت تأثیر مکتب پدیدارشناسی، نظریه ی دریافت و زیبایی شناسی دریافت را ارائه کردند. آنها معتقدند که متن های ادبی، معنای ذاتی یا ثابتی ندارند و این خواننده است که با خوانشِ خود، معنا را کشف می کند. آیزر تلاش کرد تا فرایند کشفِ معنا توسط خواننده را فرموله کند. او در ابتدا با مطرح کردنِ بحثِ شکاف ها و خلأهای موجود در متن های ادبی، خوانندگان را به مشارکت در تولید معنا سوق داد. از نظر آیزر، خوانندگان با پر کردن شکاف ها و نانوشته های متن ها، به آنها حیاتی دوباره می بخشند. حذف و برجسته سازی، فرضیه سازی، استراتژی خواندن/خواننده و افق انتظارات دیگر فرایندهایی است که آیزر و یائوس با طرح و بسط آنها، راه را برای تشریح پروسه ی کشف معنا هموار کردند. این جستار تلاش می کند شعرِ «آی آدمها» و تفسیرهای متعدد آن را، از منظر فرایندهای زیبایی شناسی دریافت بررسی و تحلیل کند. به همین منظور، ضمن معرفی و طبقه بندی تفسیرهای متعددِ این شعر، به تحلیلِ فرایند درکِ خوانندگان و همچنین تشریح فضاهای خالیِ متن پرداخته خواهد شد.