مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
نیما یوشیج
حوزه های تخصصی:
در سنت نگارگری ایرانی میان ادبیات و نقاشی رابطهای تنگاتنگ برقرار بوده است. این درحالی است که در دوره معاصر با ظهور جریانات نقاشانه نو، تلاش شد ادبیات و نقاشی بهنحوی مستقل ازهم ظاهر شوند. اما برخلاف این پویه جدید در این دوره، ما همچنان در مواردی شاهد آنیم که ادبیات و نقاشی بار دیگر بههم پیوند میخورند و قرابت قدیم خود را بهنمایش میگذارند؛ از آن جمله میتوان به پیوند میان شعر نیما یوشیج و نقاشی بهمن محصص اشاره نمود. در این مقاله این پیوند و شباهت، بهلحاظ معنایی و نیز وجود تجربه مشترک نهفته در آثار این دو هنرمند بررسی میشود. همچنین، از رهگذر بررسی مفهوم ساحل در این آثار به بنمایه های تجربه دو هنرمند نامبرده از مدرنیته، توجه میشود. روش بهکاررفته در این مقاله، تطبیقی است که برمبنای مقایسه دو گفتمان شعر و نقاشی و تحلیل و تطبیق درونمایه های ادبیات موجود در این زمینه استوار است. در پژوهش حاضر میکوشیم تا نشان دهیم که ساحل بهمثابه تجربه عمیقاً زیستهشدهای برآمده از زیستبوم این دو هنرمند است که در دو رسانه متفاوت بازنمایی شده است. در توصیف و تحلیل این بازنمایی نشان داده میشود که تجربه های آفاقی و انفسی چگونه برهم انطباق مییابند. همچنین سعی میشود تا ساحل دریا استعارهای تعبیر شود که معنای امر مدرن را از دو جهت در خود بههمراه دارد. در نگاه نخست خواهیم دید که سیالیت بهعنوان استعاره زندگی مدرن در آثار نیما یوشیج و بهمن محصص در تصویر ساحل و دریا نمایان است. از جنبه دیگر، تبیین خواهد شد که خط ساحلی بهمثابه مرز بین دریا و خشکی، آب و خاک و مایع و جامد، شورشی علیه قطعیت دوگانهباور است.
تحلیل بوطیقای «سیمرغ» و «ققنوس» در گذار از حماسه و عرفان به شعر نو فارسی با تکیه بر شعرِ «ققنوس» نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
19-48
حوزه های تخصصی:
سیمرغ و ققنوس به مثابه موجوداتی اسطوره ای، جلوه های تصویری متفاوتی در هر یک از گونه های ادبی دارند. مدعای مقاله اثبات، این است که این پرندگان از حیث وجودی دارای ویژگی های متعددی هستند که هر گونه ادبی به فراخور بافتار خود، بر بخشی از آن ویژگی ها توجه می کند و این نکته در گذارِ شعرِ کلاسیک به نو فارسی کاملاً مشهود است. برای اثبات مدعای مطرح شده، شباهت ها و تمایزهای وجودی سیمرغ و ققنوس را در نمونه های برجسته حماسی، عرفانی و شعر نو بررسی کرده ایم و تمایز نگاه نیما را از این منظر تحلیل نموده ایم. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به دو سؤال اساسی است: خوشه های تصویری سیمرغ و ققنوس در گذار از حماسه و عرفان به شعرِ نو فارسی دچار چه تحولاتی شده است؟ بوطیقای تصویرِ ققنوس در شعرِ «ققنوس» نیما تا چه اندازه معرفِ نگاه نوی است که او به دنبال طرح و بسط آن در شعرِ نو فارسی بوده است؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد که نیما با بهره گیری از آشنایی ذهن انسان ایرانی با تصاویرِ سیمرغ و ققنوس، این بار ققنوس را در ساختاری سمبولیک و با غلبه دادن وجه عینیت گرای شعرش و برای ارائه اندیشه سیاسی- اجتماعی اش به کار می گیرد، حال آنکه در اشعار سمبولیک پیش از او، همواره وجه انتزاعی شعر غلبه داشت. علاوه بر این ارائه روایت تام و البته کوتاه این شعر، در پرتو انسجام تصاویر شعری، تلاش تازه نیما را برای جایگزین کردن «تصویر به جای تصریح» نشان می دهد.
اندیشه های نیما یوشیج در مورد جایگاه زنان در آثار منثور
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۱
59-69
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اندیشه های نیما یوشیج در مورد جایگاه زنان در آثار منثور است. جامعه پژوهش کلیه آثار منثور نیما از جمله نامه های او به همسرش، یادداشت های روزانه، نامه ها به اشخاص متعدد، داستان ها، نمایشنامه، سفرنامه و خاطرات او می باشد. نمونه مورد پژوهش جایگاه زنان در آثار منثور بود. طرح پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و فیش برداری با تکیه بر کتاب های منثور نیما صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد: در آثار منثور نیما، زنان جایگاه والایی ندارند و طبق همان تفکر سنتی و عامیانه نگریسته شده اند؛ سیمای زنان در نظر نیما ستایش آمیز نیست. در داستان ها، زنان، معشوقی بی وفا، خرافاتی و ناقص العقل هستند که مورد تحقیر مردان قرار گرفته-اند و حضور اجتماعی ندارند، در نامه ها نیز در اثنای سخنان مختلف، زنان را به کم عقلی و بی ارزش بودن، وصف کرده است و عشق ورزی به آن ها را درست نمی داند و تنها نگرش عاشقانه به همسرش عالیه در نامه هایش دیده می شود.
کاربست روش تصمیم گیری چندمعیاره در تعیین کاربری خانه نیما یوشیج در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استدلالی قوی در میان حفاظت گران شایع است که مفهوم میراث فرهنگی خود به معنای استفاده از گذشته برای نیازهای حال و آینده است. ازاین رو استفاده ی مجدد از بناهای تاریخی به یکی از اهداف مهم دانش حفاظت بدل شده است. برنامه ریزی استفاده ی مجدد مستلزم حل مسائل پیچیده و تصمیم گیری درباره ی چگونگی حفظ خصیصه های ارزشمند فرهنگی ملموس و ناملموس درعین تامین نیازهای روز جامعه است. برای حل این چالش ها پژوهش گران روش های متعددی را در راستای انطباق کاربری با آثار میراث معماری برگزیده اند. بااین حال در ایران، به ویژه توسط نهادهای دولتی متصدی حفاظت، این روش ها به خوبی مطالعه و معرفی نشده اند. ازاین رو پژوهش حاضر روش تصمیم گیری چندمعیاره را برای انتخاب مناسب ترین کاربری در فرآیند استفاده ی مجدد تطبیقی با مطالعه برروی نمونه مور دی خانه ی نیما یوشیج در شهر تهران، مورد بررسی قرارداده است. روش این پژوهش، در مرحله ی بررسی ادبیات موضوع و شناخت نمونه موردی، کیفی است که ازطریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. در مرحله ی ارزیابی معیارها و گزینه های پیشنهادی نیز رویکرد کمّی اتخاذ و از ابزار پرسشنامه و نرم افزار Expert Choice استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند که روش تصمیم گیری چند معیاره به عنوان ابزاری بهینه می تواند در استفاده ی مجدد بناهای تاریخی به حفاظت گران کمک شایانی کند. گزینه های "کافه-گالری نیما"، "خانه-کتاب نیما" و "خانه-موزه ی نیما" به عنوان سه گزینه ی پیشنهادی استفاده ی مجدد از خانه ی نیما، بر مبنای آرای متخصصین معرفی گردیده اند. نتایج پژوهش نشان می دهند که با تکیه بر روش تصمیم گیری چندمعیاره و مبتنی بر معیارهای فرهنگی، معماری، اجتماعی، اقتصادی و محیطی از میان گزینه های پیشنهادی، "خانه-موزه ی نیما" منطبق ترین کاربری برای این خانه ی تاریخی است.
مقایسه تطبیقی نوع نگرش به طبیعت در اشعار «نیما یوشیج» و «سهراب سپهری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
16 - 27
حوزه های تخصصی:
عشق به طبیعت و زیبایی های آن منشاء آفرینش بسیاری از آثار هنری بوده است. در این میان، شعر نیز از این قاعده مستثنی نبوده و تجلی طبیعت در آثار شعرا بسیار دیده می شود. به خصوص شاعران معاصر هر یک از زاویه دیدی خاص و نیز با دغدغه های بعضاً متفاوتی نسبت به طبیعت سخن رانده اند. از میان شاعران معاصری که از طبیعت می گویند، نیما یوشیج و سهراب سپهری به عنوان شاعران نوپرداز، دارای اعتبار و جایگاه خاصی هستند. با توجه به اهمیت طبیعت در هنر ایرانی، این مقاله با هدف واکاوی و تبیین نگاه نیما و سهراب به موضوع طبیعت، تلاش دارد تا شباهت ها و تفاوت های نوع نگرش این دو شاعر نسبت به طبیعت را شناسایی کند. بر این مبنا، با روشی تفسیری به تحلیل محتوای کیفی در اشعار سهراب و نیما می پردازد. یافته ها نشان می دهد سروده های سهراب و نیما در مضامینی چون: بداعت نگاه به طبیعت و عناصر آن، استحاله در طبیعت، طبیعت به مثابه مأمن و زنده و ذی روح دیدن عناصر طبیعت دارای وجه اشتراک با یکدیگر بوده و در مضامینی چون: نگاه عرفانی ویژه به طبیعت، کل نگری و جزء نگری، نگاه پدیدارشناسانه به طبیعت، طبیعت به مثابه آیه، طبیعت بومی و محلی و نگاه اجتماعی به عناصر طبیعت، دارای تفاوت هستند. به نظر می رسد عمده تفاوت این دو شاعر در کل نگر بودن و جزء نگر بودن آنها باشد.
آرتور رمبو و نیما یوشیج، دو پیشگام شعر نو (یک بررسی تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱۸
73 - 90
حوزه های تخصصی:
قرن نوزدهم میلادی چه در فرانسه و چه در ایران، قرن فرازونشیب های سیاسی-اجتماعی عظیمی بوده است. در این میان، ادبیات طبعاً نمی توانسته نسبت به این تحولات بی تفاوت مانده باشد. در فرانسه، آرتور رمبو علی رغم سنّ کم، زندگی کوتاه و پرحادثه و نیز پراکندگی آثارش، توجّهات بسیاری را به خود جلب نمود. امروزه از او به عنوان یکی از تأثیرگذاران بر شعر نو فرانسه یاد می شود. از دیگر سو، سهم و نقش نیما یوشیج در شعر معاصر فارسی بر کسی پوشیده نیست. با این حال، تاکنون کمتر نام این دو شخصیت برجسته در یک مقایسه تطبیقی کنار هم ظاهر شده است. مقاله حاضر با تمرکز بر زمینه و چهارچوب سیاسی اجتماعی دو شاعر و نیز با مطالعه دو اثر شناخته شده از این دو، افسانه از نیما و زورق مست از آرتور رمبو، تلاش می کند تا نه مقایسه ای مکانیکی بلکه تصویری جامع از ماهیت و ابعاد برخورد این دو ذهنیت شاعرانه با سنت ادبی زیبایی شناختی زمانه خود و اقتضائات و فراز و فرودهای برهه پرآشوبی که در آن می زیسته اند، به دست دهد. در قسمت اول به بررسی چهارچوب تاریخی مادی خلاقیت هنری نیما و آرتور رمبو تکیه خواهیم کرد و در بخش دوم، برای مطالعه ای انضمامی تر، از ابزارهای نقد متنی چنان که زبان شناسی برای متن ادبی به ما می آموزد، استفاده خواهیم نمود. ودر پایان می توان مشاهده نمود که هر دو شاعر، از نظر ماهوی حساسیتی کمابیش مشابه در مقابل مسائل موضوعی زمینه و زمانه خویش بروز می دهند.
دو تأویل از یک شعر: «کک کی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۵
141 - 168
تکرار کاربرد گسترده و متنوع نیما یوشیج از نمادها در شعر، به ویژه نمادهای جدید و گاه بکر از میان واژگان زادگاهش یوش مازندارن، ویژگی و تازگی خاص به شعرهای آثار دوره سوم حیات شاعرانه وی (از شعر «خواب زمستانی» (زمان سرایش: 1320 به بعد)) بخشیده است. این نوع شعرها عموماً دارای پیام های اجتماعی- سیاسی است که نیما به دلیل فضای سیاسی پراختناق روزگار خود، آنها را به صورت نمادین بیان کرده است. از نظر نویسنده، دستیابی به دلالت های موجود در این آثار، یا دست کم نزدیک شدن به ذهنیّت شاعر در هنگام سرودن آنها، با استفاده از روش هرمنوتیکی «شلایرماخر» بهتر امکان پذیر است. از طرف دیگر این شاعر سمبولیست بر وجود چندمعنایی و ابهام در شعر تأکید بسیار دارد و آن را یکی از معیارهای شعریت اثر می داند. از این رو نویسنده، کشف معانی چندگانه در شعرهای نمادین نیما را جزء وظایف تأویلگر در قبال این شعرها تلقی می کند. از آنجا که واژه «کک کی» در فرهنگ های مختلف با معانی متفاوت آورده شده و تحقیقات محلی از بومیان مازندران نیز بر این امر صحه گذاشته است و نیز برخی واژه های موجود در شعر مانند «پری وار»، ویژگی «زنانگی» را به ذهن متبادر می کند، نویسنده با تأمل بیشتر در واژگان و برخی ویژگی ها که فرهنگ قزوانچاهی و بومیان مازندران برای «کک کی» برشمرده اند، در کنار برخی تأملات دیگر، به تأویل دومی از «کک کی» دست یافت که این مقاله به آن می پردازد.
دراسه الانحراف الدلالی فی دواوین یوسف الخال، بلند الحیدری، نیما یوشیج وأحمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۵
1 - 16
الانحراف هو الخروج عن القواعد التی تحکم اللغه القیاسیه وعدم التطابق مع اللغه القیاسیه والتقلیدیه، مما یتسبب فی دینامیکیات اللغه، وهذا ما جعل الشعراء فی لغات مختلفه یظهرون اهتماماً کبیراً بهذه الطریقه. یمکن للانحراف کتقنیه لغویه بارزه أن یثری الشعر ویصل به إلى حدود الشعریه، ویمکن أن تتجلى هذه التقنیه فی مکونات مختلفه من الشعر. وفی هذا الصدد، حاولنا بحث هذه المسأله فی دیوان الشعراء الأربعه المذکورین فی هذا البحث، وهم یوسف الخال وبلند الحیدری ونیما یوشیج وأحمد شاملو کعنصر لبناء الشعر.بهذه الطریقه، عند تألیف الشعر، یبحث الشعراء، بمساعده ذوقهم وموهبتهم الفنیه، عن أکثر الکلمات إبداعاً وغرابه. فی الشعر تجد الکلمات حیاه جدیده وتتضاعف قوتها وتتوسع فی معانٍ ووظائف مختلفه. من القواسم المشترکه لقصائد هؤلاء الشعراء الأربعه، کثره الانحرافات الدلالیه فی قصائدهم، والواضح أن هؤلاء الشعراء فی عصرهم کانوا یعتبرون شعراء خارجین عن التقالید فقد مثلوا صوت الاحتجاج والغضب فی المجتمع الذی عاشوا فیه، وجسدوه فی شعرهم بهذا النوع من الانحراف عن القواعد، وبالتالی اعتبر کل منهم شاعراً صاحب أسلوب، وبنفس الطریقه، فقد جذبوا جمهورهم إلیهم.
بررسی و تحلیل دو مجموعه جدید اشعار نیما یوشیج («نوای کاروان» و «صدسالِ دگر») بر اساس تئوری های او درباره شعر و شاعری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۷
333 - 362
«صدسال دگر» و «نوای کاروان» دو مجموعه منتشر شده تازه ای است که به همت فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی از میراث نیما یوشیج چاپ شده است. تئوری های نیما یوشیج درباره شعر و شاعری در مجموعه های چاپ شده پیشین او آمده است و سیر تحولات شعری او را می توان ترسیم کرد؛ با این وجود بسیاری از اشعار دیگر نیما یوشیج در این دو دفتر اخیر وجود دارند که در تحلیل روند تحولات شعری او بسیار حائز اهمیت اند. در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن مهم ترین نظریات نیما از جمله توجه به سمبلیسم، دکلماسیون و روند طبیعی کلام، الگوی وصفی و روایی، عینیت و ذهنیت، هارمونی و استحاله به بررسی این دو مجموعه پرداخته ایم. نتایج نشان می دهد که نیما برای رسیدن به سمبلیسم علاوه بر ادبیات غرب به ادبیات کلاسیک خصوصاً «تمثیل» و «نمادهای عرفانی» علاقه زیادی نشان می دهد. علاوه بر ساختار نمایشی، نیما از ظرفیت «روایت» و «داستان» برای بیان مطالب خود استفاده می کند و تلاش می کند تا با طبیعت درآمیزد و برخلاف شعر کلاسیک، توصیفی عینی و بیرونی از آن ارائه بدهد. نیما شعر کلاسیک را دارای وحدتی اندام وار نمی بیند و تمام عناصر شعر را در راستای ایجاد یک ترکیب هماهنگ که آن را «هارمونی» و «فرم» می نامد، قرار می دهد.
مؤلّفه های سورئالیستی در منظومه افسانه و إذا کُنْتَ نائماً في مَرکب نوح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
85 - 105
سورئالیسم به عنوان یک جنبش هنری - اجتماعیِ بنیاد ستیز در قرن بیستم از زمان شکل گیری در غرب در پی آن بود که جهان بینی و نگرش انسان را نسبت به تحوّلات بشری تغییر دهد و در این پویش، کشف ذهن ناخودآگاه انسان را به عنوان روشی برای آفرینش اثر هنری قلمداد می کرد و در این گذار، توانست حوزه های زبانی بسیاری را تحت شعاع قرار دهد. شعر نیما یوشیج و سِرکون بولُص (1946-2007) شاعر معاصر عراقی به عنوان دو تن از پیشگامان سبک شعری جدید، دربردارنده برخی از رویکردها و سبک های ادبی جریان ساز است که با خلق اندیشه های نوین و دگردیسی در قالب و سطوح به ادبیات و به ویژه شعر، روحی دوباره بخشیده و خواستار پیدایش ادبیاتی نو و همگام با زندگی امروزی بوده است. جستار حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، مجموعه «افسانه» اثر نیما یوشیج و «إذا کنت نائماً فی مرکب نوح» اثر سرکون بولص را بررسی، سپس به وجوه تشابه، تفاوت و کیفیت حضور شناسه های سورئالیسم در آن دو پرداخته است. یافته های پژوهش گویای تبلور مؤلّفه های سورئالیستی همچون نگارش خود به خودی، رؤیا، تصاویر شگفت، گسست زمان و مکان و عشق در هر دو مجموعه است. با این تفاوت که چهار مؤلّفه نخست، بسامد تقریباً یکسانی دارند؛ اما ماهیت عنصر عشق در منظومه افسانه، همان عشق عفیفِ توأم با شوق و نزاکت است، در حالی که این شاخصه در شعر بولص، تصویری کام پرور، اروتیک و به دور از ارزش های اجتماعی را به نمایش می گذارد.
تحلیل تکنیک های ادبی و زبانی نیما در پرورش مفهوم اندوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۲
169 - 203
حوزه های تخصصی:
نیما یوشیج شاعری است دردمند و دردآشنا که علاوه بر رنج و اندوه فردی و درونی، از دردهای جامعه نیز آگاه بوده است و آنها را در شعر خود، بازتاب می دهد. از سویی دیگر، در فضای شعر، بر زبان، ابزارها و تکنیک های شاعرانه نیز تسلّط دارد. پژوهش حاضر با روشی تحلیلی-توصیفی به دنبال پاسخ به این پرسش است که نیما از کدام تکنیک ها و تمهیدات زبانی و ادبی برای انتقال اندوه و تأثیرگذاری بر مخاطب شعر خود، استفاده کرده است. این بررسی نشان می دهد که نیما توانسته است با کاربست ابزارهای ادبی و زبانی، زمینه انتقال رنج ها و تجربیات تلخ فردی، اجتماعی و فکری خود و جامعه اش را فراهم کند. او از منظر ادبی، تشبیهات، استعارات و به طور کلّی نظام ایماژی شعر خود را بیشتر بر تصاویر تیره و تلخ بنا نهاده است؛ چنانکه اجزای صور خیال در شعر او عموماً اندوه زده هستند. نیما علاوه بر بُعد ادبی و ساختن تصاویر تلخ و اندوه زده، با استفاده از برخی بازی های زبانی و زمینه سازی در بستر موسیقیایی سروده های خود، خواننده را به سمت فضایی اندوهناک سوق می دهد. شیوه بدیعی «تکرار» و گونه های آن، به کارگیری اوزان سنگین و آرام، استفاده از مصوّت های بلند و بهره گیری آگاهانه از ترکیبات و واژگان اندوه زا، از تکنیک های زبانی نیما در جهت ارائه و تجسّم مفهوم اندوه است.
نقد و تحلیل عناصر داستان در ده نمونه از شعرهای روایی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به نقد و تحلیل عناصر داستان در گزیده ای از شعر های روایی شاعران معاصر اختصاص یافته است. در این پژوهش، پس از مقدّمه که اشاره ای به اشعار روایی است، مهمترین عناصر داستان: شامل پیرنگ (طرح)، شخصیّت، دیدگاه، فضا و صحنه در ده شعر روایی معاصر بررسی شده است. برخی از این شعر های روایی دارای پیرنگی ساده و بر اساس زمان خطّی، و برخی دیگر پیچیده اند و بر اساس زمان غیر خطّی گسترش می یابند. شخصیّت های این شعر ها ساده، تمثیلی و در مواردی پویا هستند و شاعران با توصیفات مستقیم و غیر مستقیم، آنان را به خواننده معرفی می کنند. این شعر ها از زوایای مختلفی چون دانای کل (راوی سوم شخص)، منِ راوی (راوی اوّل شخص) و گفت و گو روایت می شوند و در بعضی از این شعر های روایی، مکالمه، عنصر درونی متن روایی است. شاعران با توصیف شخصیّت ها و محیط اطرافشان صحنه آرایی می کنند و این توصیفات فضایی کاملاً طبیعی را برای خواننده ترسیم می کند که زمان و مکان آنها کلّی است.
انواع شکواییه در اشعار نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
201 - 233
حوزه های تخصصی:
شکواییه، یکی از گونه های ادب غنایی است که در آن، شاعر نسبت به رویدادهای دردآورِ زندگی که سبب به تنگنا افتادن آدمی می شوند، گِله مند است. بررسی شکواییه ها می تواند مخاطب را با احوال شخصیِ سخنوران و وضعیت اجتماعی-سیاسی عصر آنان بیشتر آشنا سازد. در شعر نیما یوشیج (1338- 1276) که به حقیقت آیینه تمام نمای زندگی عصر اوست، انواع مختلف شکواییه نمود یافته است. نویسندگان در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام می گیرد، شکواییه های اجتماعی، سیاسی، شخصی و فلسفی را در اشعار فارسی نیما بررسی می کنند. تردیدی نیست که در سروده های او شکواییه عرفانی قابلیّت طرح ندارد و در میان سایر گونه های بثّ ّالشکوی، شکواییه های اجتماعی و سیاسی با توجّه به زبان نمادین نیما و تعهّد اجتماعی او، چشمگیرتر است. شکواییه های نیما در سروده های نخستین، بیشتر جنبه شخصی دارد؛ امّا بتدریج، گله های او رنگ اجتماعی به خود می گیرد. وضعیّت مملو از خفقان و استبداد عصر نیما، سبب می شود تا شاعر از حاکمان نالایق و بی کفایت، انتقاد کند و از سوی دیگر، از غفلت و ناآگاهی مردم ساده دلِ جامعه خویش در رنج باشد. افزون بر این، نیما در سروده هایش از پیامدهای جنگ جهانی و تنگ دستی و بیماری مردم، از انحراف جریان های سیاسی و سوء استفاده آنان از توده فرودست و نیز از نظام ارباب-رعیّتی سخت گله مند است.
الإلتزام الإجتماعی فی شعر نیما یوشیج ومحمد الماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۱
79 - 98
حوزه های تخصصی:
محمد الماغوط شاعر وأدیب سوری أبدع فی کتابه قصیده النثر، وهو أحد روّادها فی الشعر العربی المعاصر عمل فی تطویرها وتنمیتها حتی جعلته فی قمه هذا النوع من الأدب. شهد الماغوط منذ نعومه أظفاره معاناه الأمه العربیه وآلامها وخلال سنوات مراهقته فقد شهد احتلال فلسطین والأوضاع المتردیه لدول المنطقه. ترکت هذه الأوضاع فی شخصیته نوعاً من روح التمرد والرفض بشکل أثرت فی اختیاره لنوع خاص من الشعر ألا هو قصیده النثر للتشابه الموجود بین الوجهین، حیث إن التمرد علی قوانین الشعر وعدم مراعاه الوزن والقوافی تعدّ من أهم خصائص قصیده النثر. کان ناقداً اجتماعیاً وله آراء نقدیه حول أوضاع العرب لیصف نقاط ضعفهم أمام القوی المتغطرسه لاسیما إسرائیل. یدعو إلی الوحده والمقاومه علی حد سواء ویظهر فی أدبه شعراً کان أم نثرا أم قصه أم مسرحیه عنصر الوحده عنوانه المقاومه. یری البحث أن الشعر والأدب الاجتماعی یمثلان الإنسانیه بحد ذاتهما، والمطالبه بالحریه ومعارضه الدیکتاتوریه والأصاله الإنسانیه، هی من أهم عناصر الاتجاه الاجتماعی والإنسانی فی شعر کل من نیما یوشیج و محمد الماغوط .
بررسی سیر تحول شعر نو در زبان عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۶
153 - 180
حوزه های تخصصی:
قرن بیستم شاهد تحول و دگرگونی عمیقی در همه رشته های هنری است، شعر نو نیز یکی از تحولات بزرگ به شمار می آید که افقهای تازه ای را در برابر دیدگان گشوده است. مورخان و ناقدان درباره تاریخ دقیق پیدایش شعر نو با یکدیگر اختلاف نظر دارند. اما آنچه مسلم است این است که شعر نو به عنوان پدیده ای جدید در حوزه ادبیات در ایران و کشور های عربی و حتی کشور های اروپایی به دنبال تغییر و تحولات در ساختار و مضمون شعر قدیم بوجود آمد و توسط نیما یوشیج در ادبیات فارسی و نازک الملائکه و بدر شاکر السیاب در ادبیات عربی به صورت تثبیت شده به همگان معرفی شد.
این مقاله در صدد است تا تاریخچه و سیر تحول و پیشگامان شعر نو را در این دو زبان به قصد بیان اشتراکات و همانندیها مورد بررسی و تحلیل قرار دهد .
اسطوره در شعر نیما و نازک الملائکه پیشگامان شعر جدید پارسی و تازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۷
53 - 64
حوزه های تخصصی:
مقایسه ی ادبیات دو ملت که از نظر زبان و جغرافیای سیاسی با هم تفاوت دارند ، به کشف اندیشه ها و تحولات ادبی مشترک می انجامد و نشان می دهد دو شاعر علی رغم تفاوت زبانی تا چه اندازه در سبک و محتوا به هم شبیه و دارای چه شباهات و مشترکات روحی هستند .در راستای این نگرش ، اسطوره پردازی در آثار دو شاعر نوگرای پارسی و تازی – نیما و نازک الملائکه – مورد مقایسه قرار گرفت و روشن شد که آنان به دلیل خفقان سیاسی حاکم بر جامعه شان مجبور بودند برای طرح اندیشه های جدید و بیان مشکلات اجتماعی و سیاسی ، از اسطوره های کهن و نو بهره جسته و به خلق اسطوره ها و نمادهای جدیدی دست یازیدند و تحولی شگرف در شعر معاصر کشورشان به وجود آوردند.
تطبیق نوستالژی در اندیشه جبران و نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۳۹۱ شماره ۲۱
189 - 215
حوزه های تخصصی:
نوستالژی یا " غم غربت" در اصطلاح روانشناسی، حسرت و دلتنگی انسان ها نسبت به گذشته خویش است. فقر، مهاجرت، دوری از وطن و ... در ایجاد این احساس مؤثر است. روانشناسان نوستالژی را یک حالت هیجانی، انگیزشی پیچیده می دانند که گاهی غمگینی و تمایل بازگشت به وطن و گاهی درماندگی ناشی از تفکر درباره آن (وطن یا منزل) است. جبران خلیل جبران(1883- 1931م) یکی از شاعران خوش قریحه رمانتیک، و نیما یوشیج( 1274- 1338 ه .ش) از شاعران توانمند معاصر و صاحب اشعار سیاسی و اجتماعی زیاد است. بررسی این مقاله نشان می دهد که جبران و نیما از شاعران برجسته رمانتیک هستند. احساس نوستالژیک به عنوان یکی از مؤلفه های رمانتیسم (گریز و سیاحت) در آثار هر دو شاعر مشهود است؛ چرا که این دو شاعر تحت تاثیر محیط اجتماعی و سیاسی مجبور به ترک وطن شده اند و غم دوری از وطن و معشوقه برای آنان خاطرات تلخی را به جا گذاشت، در نتیجه نوستالژی فردی و اجتماعی هر دو شاعر را به عنوان شاعران رمانتیک نوستالژیک معرفی می کند. این مقاله کوشش تطبیقی است که نحوه بیان احساسات و عواطف نوستالژیک جبران خلیل جبران و نیما یوشیج را به تصویر می کشد.
تطبیقی مابین عناصر زبانی سبک اصفهانی و شعر نیمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۷
173 - 195
حوزه های تخصصی:
بیان اندیشه در ادبیات با زبان صورت می گیرد. از این رو تجلی سبک گوینده در زبان اوست. در دوره های مختلف ویژگی های متفاوتی از زبان به عنوان ویژگی مهم یا درخور توجه، نظر افراد را به خود جلب کرده است. تحولات تاریخی و اجتماعی، و تغییراتی که در زبان هر دوره حاصل می شود، مجموعاً سبب می شود که در هر عصر شاعران یا نویسندگان به زبانی خاص سخن بگویند. در سبک هندی شاعران در تحلیل عناصر و پدیده های اطراف خود، جزئی نگر بوده و در جست وجوی معنای بیگانه، بسیاری از قواعد و هنجارهای مرسوم و سنتی را در هم شکستند. این نوآوری در بطن خود ویژگی هایی را داراست که نیما یوشیج نیز در در نوآوری هایش آنان را به کار برده است. شباهت های حاصله از سنجش این دو سبک، روابطی بینامتنی را مابین آن ایجاد می کند که در این مقاله به واکاوی این تشابهات و تناسبات پرداخته شده است.
بررسی تطبیقی اسطوره در شعر صلاح عبدالصبور و نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
129 - 152
حوزه های تخصصی:
مقایسه ادبیات دو ملت که از نظر زبان و فرهنگ و مسایل اجتماعی و ... با هم تفاوت دارند به کشف مشترکات و تفاوت های بین دو ملت می انجامد و همین باعث می شود ما دریابیم که دو شاعر علی رغم تفاوت زبان و فرهنگ و اجتماع شان تا چه میزان در محتوا و مشترکات روحی شبیه هستند. در راستای این نگرش، اسطوره پردازی و استفاده از نماد در شعر دو شاعر تازی و پارسی- صلاح عبدالصبور و نیما یوشیج - مورد بررسی قرار گرفت تا روشن شود که این دو شاعر به زعم وجود نظام مستبد و حکومت سیاسی خفقان آور چگونه از نماد و اسطوره در شعرهای خود استفاده کردند و با این عملکرد تحولی عظیم در شعر معاصر کشور خود ایجاد کردند.
درهم تنیدگی فرا مکتبی صیرورت رمانتیسم و سمبولیسم در شعر نیما و شاکر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
363 - 390
حوزه های تخصصی:
رمانتیسم و سمبولیسم در غرب به شکل «درزمانی» و بر اساس استلزامات تاریخی و اجتماعی شکل گرفته است. در حالی که شکل ورود این مکتب ها به ایران و جهان عرب اولاً «همزمانی» بوده و با گفتمان ترجمه صورت گرفته و ثانیاً با دوره ای از تحولات بنیادی تاریخی، سیاسی و انقلابی همراه بوده است. نیما یوشیج و بدر شاکر از پیشگامان شعر نو در ایران و جهان عرب هستند که برای تحول زیبایی شناسی شعر کلاسیک و چرخش کارکردی شعر در جهان معاصر، تحت تأثیر آموزه های رمانتیسم و سمبولیسم بودند. دقت در شعر این دو نشان می دهدکه فرایند تحول از رمانتیسم فردی به سمبولیسم، دارای الگوی واحد زیبایی شناختی است. بنابراین مقاله حاضر می کوشد تا به شکل تطبیقی نشان دهد که شعر این دو در چه بن مایه هایی از رمانتیسم اشتراک دارند، چگونه به سمت رمانتیسم اجتماعی رفته اند و سرانجام چه تجربه های تاریخی، اجتماعی و سیاسی سبب شده است که شعرشان به سمت سمبولیسم ویژه حرکت کند. آن ها با عبور از رمانتیسم می خواستند به تخیل سمبلیک نزدیک شوند تا جهان آرمانی سمبولیسم محقق شود اما به دلیل پیوندی که با ادبیات سیاسی داشتند، تخیل سمبلیک آن ها با تخیل جامعه شناختی پیوند خورده است.