مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
سماع
حوزه های تخصصی:
ماده و ابزار اصلی در مطالعات ادبی- عرفانی را زبان تشکیل می دهد؛ بدین سبب، علم زبان شناسی بیش از هر دانش دیگری می تواند رهیافت های کاربردی را در این زمینه به ادبیات عرضه کند و حاصل این مطالعات، درعین استفادة متقابل این دو رشته از یکدیگر، شکل گیری حوزه ای بینارشته ای باعنوان زبان شناسی ادبی- عرفانی است. یکی از نظریات کاربردی در این میان، نظریة مربوط به پیش انگاشت ها و انگاره های زبانی است که با بررسی شرایط اقتضا و تناسب گزاره در محیط و بافتی که در آن اظهار می شود، می تواند ما را در تحلیل برخی جنبه های ناپیدای معنا در یک گزارة معرفتی- ادبی یاری رساند. این مبحث با تمام انواع نظریه های زبان شناسی در تعارض و غالباً واجد صبغه ای معناشناختی و گاه کاربردی است. مقالة حاضر درصدد اثبات این مدعاست که چگونه پیش انگاشت های زبان شناختی می تواند سیر تطور موضوع سماع عرفانی را از طریق ارتباط آن با مقتضیات بافت هستی شناختی، معرفت شناختی و فرهنگی ترسیم کند و درکل، به ارائة مخاطب شناسی ارتباط عرفانی بپردازد. در پایان، این نکته تبیین خواهد شد که دستیابی به پیش انگاشت های مزبور هدف غایی دو شخصیت نامدار عرفان و ادب، امام محمد غزالی و مولوی بلخی، از ورود به مبحث سماع عارفانه است و کوشش می شود فواید و نتایج آن در سنت های عرفانی و ادبی آشکار شود.
مطالعه تطبیقی اجرای آیینی کَتَک و سماع مولویه از منظر تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکت، هیجان و اجراهای آیینی به اندازه تاریخ بشری قدمت دارند. چنین آیین مقدسی در تصوف نیز پدید آمده و در خانقاه های اغلب طریقت ها آن را به اجرا درمی آورند. این آیین در طریقت مولویه اغلب مشتمل بر چرخش های پیوسته و بدون توقف حول محور بدن است. اما اجرای آیینی مشابهی، به نام کتک، در معابد هندوئیسم نیز وجود دارد که مانند سماع مولویه ریشه در نیایش آفریدگار دارد و در برخی از ابعاد فرم و محتوا به سماع شبیه است. بنا بر آنچه بیان شد، پرسش اصلی مقاله این است که آیا اجرای کتک، که در دوران سلاطین دهلی (1526-1206 م) و امپراتوران گورکانی (1857-1526 م) در هند باب بوده است، از سماع مولویه، که به همراه تصوف از قرن سیزدهم میلادی وارد هند شده، و به صورت همزمان مورد حمایت دربار بوده و در مجامع رسمی حکومت به اجرا درمی آمده، تأثیر پذیرفته است؟ پرسش فرعی نیز این است که دلیل شباهت های ظاهری این دو اجرای آیینی، از جمله چرخش های پی درپی و حرکات دست، لباس و موسیقی قوالی، ناشی از تأثیراتی است که از هم گرفته اند؟ این مقاله، به منظور پاسخ به این پرسش ها، به کشف روابط زمانی و مکانیِ دو اجرا و دو فرهنگ صوفیسم و هندوئیسم در طول تاریخِ مورد اشاره و احتمال وام گیری کتک از سماع پرداخته است. نتایج پژوهش بنیادی حاضر، که به روش تاریخی و به کمک گردآوری مطالب به شیوه اسنادی و نیز میدانی به دست آمده، بیانگر این است که اجرای آیینی کتک به واسطه همجواری هندوئیسم و صوفیسم در اجتماع و فرهنگ هند، در دوران سلاطین دهلی و سپس امپراتوران مغول، در بخش های بسیاری از جمله حرکات بدن، به ویژه چرخش های پی درپی و حرکات دست، موسیقی قوالی و لباس، از سماع مولویه تأثیر پذیرفته است.
جایگاه موسیقی نزد اقطاب نقشبندیه (مطالعه موردی عبدالرحمن جامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره سلطان حسین بایقرا (875 911 ق)، اقطاب فرقه نقشبندیه، به دلیل سیاست تسامح مذهبی دربار، از آزادی عمل نسبی، به ویژه در زمینه برپایی مراسمی همچون سماع برخوردار بودند. در این بین، عبدالرحمان جامی (817 898 ق) از جمله اقطاب نقشبندی، در برگزاری این مجالس، رویکردی متمایز داشت. این پژوهش، با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و بررسی اشعار برجای مانده از جامی (دیوان کامل و مثنوی هفت اورنگ)، درصدد پاسخ به این پرسش است که با وجود تبحر علمی و عملی جامی در موسیقی، سماع و سازهای مربوط به آن در دوره وی، چه تغییراتی یافت. یافته ها حاکی از آن است که بنا بر کوشش جامی در اثبات تأثیر معنوی و روحانی موسیقی و رد نظریات افراطی درباره کاربرد ساز در حلقه های تصوف، دگردیسی بنیادینی در سازبندی مجالس سماع به وقوع پیوست، به نحوی که سازهای موسیقی بزمی، که تا پیش از آن در میان اهل تصوف چندان مورد توجه نبودند، به آن راه یافته و رواج فراوان یافتند.
تحلیل زیبایی پرستی عرفانی بر اساس فلسفه زیبایی شناسی (با تأکید بر آراء هگل)
حوزه های تخصصی:
تطبیق پدیده ها راهی برای شناخت بهتر لایه های مختلف آن ها و نیز دریچه ای به سوی کشف لایه های جدید و پنهان آن هاست. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی تطبیقی به بررسی و تطبیق عرفان و زیبایی می پردازد؛ در ابتدا به تحلیل زیبایی، سپس به تحلیل خَلق و درک آن و در آخر به بیان نمونه هایش در عرفان پرداخته است؛ البته مقصود از عرفان، همان عرفان ایرانی اسلامی است. در این جستار جنبه منطقی زیبایی شناسی، کمرنگ تر و جنبه شهودی آن (که بیش تر با عرفان مرتبط است) پررنگ تر نشان داده شده و در آخر نتایج زیر حاصل آمده است: از منظر هگل، هنر، ثبت گذراترین لحظه هاست، که در لحظه ای امپرسیونیستی برای هنرمند رخ می دهد و آن گذرای ناپایدار را که در جزئیات جهان جاری است، به پایداری هنرمندانه می رساند؛ در عرفان اسلامی نیز عارف به علت توجه و التفات دائم به جمال حقّ، زیبایی هندسه آسمانی را در لحظه ای شهودی (که همان امپرسیونیسم در فلسفه زیبایی شناسانه هگلی است) در مظاهر خَلقیه یا هندسه زمینی مشاهده می نماید که شامل همه جزئیات از زیبایی صورت انسان در عشق مجازی تا کوچک ترین کائنات می باشد.
شرح احوال و اصول فکرى ابوعلی دقاق
حوزه های تخصصی:
در فایل اصلی مقاله موجود است
سماع در عرفان عملی و تصوف اسلامی و ارتباط آن با بدعت، غنا، لهو و رقص(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
61 - 92
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مورد اختلاف در فضای عرفان عملی و آداب صوفیان مقوله سماع است. واژه سماع گرچه در اصل لغت به معنای شنیدن است، ولی در اصطلاح صوفیان گاه بر حرکات موزون پس از سماع نیز اطلاق می شود. در این مقاله چیستی و حقیقت سماع و نسبت آن با بدعت، غنا، لهو و رقص مورد بررسی قرار گرفته است. طرح این مسأله از این جهت اهمیت دارد که برخی از منتقدان تصوف و عرفان به جهت اعمال و رفتار برخی از جهله صوفیه و تلقی خاص آنان از مجالس سماع صوفیان، حکم به حرمت آن داده و بدین سبب در اصل تربیت و سلوک عرفانی تردید کرده اند. نگارنده در این مقاله نتیجه گرفته که اولاً سماع صوفیان از مستحسنات صوفیه بوده و به رغم مخالفانی که حتی در میان خود اهل معرفت و تصوف دارد بدعت ضلالت و مذموم به شمار نمی آید؛ ثانیاً نسبت مطلق موسیقی که گاهی در مراسم سماع برخی از اقسام آن اجرا می شود و غنای محرّم شرعی نسبت عموم و خصوص من وجه بوده و همه اقسام موسیقی شرعا حرام نمی باشد و موسیقی سماع نیز غنای حرام نیست؛ و ثالثاً نسبت حرکات موزون و نمادین و رقصی که در شرع مقدس به عنوان لهو یا لغو حرام است عموم و خصوص مطلق بوده و فقط بخشی از آن حرکات که موجب تنزل انسان از مقام انسانیت به حیوانیت است، مورد اشکال بوده و قطعا سماع چنین رقصی محسوب نمی شود.
موسیقی عرفانی: گستره معنایی و مصادیق در متون سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
موسیقیِ عرفانی اصطلاحی است که می تواند طیف گسترده ای از معنا را دربر بگیرد و در طول تاریخ پس از اسلام، مصادیق بسیاری از موسیقی به وصف عرفانی متصف شده اند و برخی از آن ها تا امروز موجودند. این تحقیق برآن است معنیِ موسیقی عرفانی را نه از طریق واکاوی معانی لغوی یا ریشه شناسی، بلکه از طریق معناداریِ آن در زیست جهان فرهنگی و پیدا کردن مصادیق این اصطلاح بیابد و سپس افق معنایی موسیقی عرفانی را به جای تک معنای آن بنشاند. در این راستا گستره معانی اصطلاحات موسیقی، عرفان و بعد نحوه ارتباط موسیقی و عرفان در متون سنتی بررسی شده و در چهار قسم طبقه بندی می شود. اول ارتباط موسیقی و هستی، دوم ارتباط باطنی موسیقی با جنبه های باطنی فرهنگی، سوم موسیقی با تأثیر عرفانی و انواع آن در ادبیات عرفانی و چهارم موسیقی به عنوان آداب تصوف. درمجموع بیست ویک مصداق برای موسیقی عرفانی با شرحی مختصر ذکر می شود. این مصادیق که هریک خود نمونه های دیگری را نمایندگی می کنند، طیفی را تشکیل می دهند که افق معنای اصطلاح موسیقی عرفانی در فرهنگ ایرانی-اسلامی در آن قابل مشاهده خواهد بود.
اثرپذیری محمد غزالی در احیاء علوم الدین از اللّمع فی التصوّف و قوت القلوب در موضوع سماع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسندگان در این پژوهش می کوشند با تمرکز بر موضوع سماع مشخص کنند ابوحامد محمد بن محمد غزالی در تألیف احیاء علوم الدین (492 ق.) چگونه و چقدر از دو کتاب اللُّمَع فی التصوف (از ابونصر سَرّاج طوسی) و قوت القلوب (از ابوطالب مکی) بهره برده است. رویکرد نویسندگان توصیفی تحلیلی است. تحقیق درباره احیاء علوم الدین به شناخت بیشتر فرهنگ تصوف و ادبیات فارسی یاری می کند. در این پژوهش نمونه هایی مطرح و بررسی خواهد شد که غزالی در تألیف احیاء از اللُّمع و قوت القلوب بهره برده است؛ مانند انواع وجد و سماع و دیدگاه پیامبر اسلام، یاران ایشان و بزرگان تصوف؛ عمده این برگرفته ها گفتار صوفیان و حکایت هایی مربوط به آنان است. شیوه استفاده غزالی از مطالب این دو اثر به چند صورت است: نویسنده مطلبی را موبه مو نقل می کند؛ به ضرورت، مطلبی را تفصیل و گسترش می دهد؛ چکیده و برگزیده مطلبی را می آورد؛ مطلبی را با طبقه بندی و دگرگون کردن عرضه می کند. گفتنی است نقل دقیق سلسله راویان در نظر غزالی مهم نیست.
اثرپذیری محمد غزالی در احیاء علوم الدین از اللّمع فی التصوّف و قوت القلوب در موضوع سماع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسندگان در این پژوهش می کوشند با تمرکز بر موضوع سماع مشخص کنند ابوحامد محمد بن محمد غزالی در تألیف احیاء علوم الدین (492 ق.) چگونه و چقدر از دو کتاب اللُّمَع فی التصوف (از ابونصر سَرّاج طوسی) و قوت القلوب (از ابوطالب مکی) بهره برده است. رویکرد نویسندگان توصیفی تحلیلی است. تحقیق درباره احیاء علوم الدین به شناخت بیشتر فرهنگ تصوف و ادبیات فارسی یاری می کند. در این پژوهش نمونه هایی مطرح و بررسی خواهد شد که غزالی در تألیف احیاء از اللُّمع و قوت القلوب بهره برده است؛ مانند انواع وجد و سماع و دیدگاه پیامبر اسلام، یاران ایشان و بزرگان تصوف؛ عمده این برگرفته ها گفتار صوفیان و حکایت هایی مربوط به آنان است. شیوه استفاده غزالی از مطالب این دو اثر به چند صورت است: نویسنده مطلبی را موبه مو نقل می کند؛ به ضرورت، مطلبی را تفصیل و گسترش می دهد؛ چکیده و برگزیده مطلبی را می آورد؛ مطلبی را با طبقه بندی و دگرگون کردن عرضه می کند. گفتنی است نقل دقیق سلسله راویان در نظر غزالی مهم نیست.
تبیین فضای عرفانی سماع و تلفیق آن با هنر نقاشی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایجاد تناسب بین فضای عرفان و هنر همان گونه که سالک در مقام شهود، به دیده های خویش مؤمن است؛ هنرمند نیز در خلق اثر بدیع با چنین حالتی روبرو خواهد بود و این توفیق نیز مستلزم نیل به یک حقیقت ثابت و یک محبوب است که در ابداع اثر هنری، حقیقت به ظهور رسیده در این مجال، به صورت تابلو نقاشی جلوه گر شده است. تحقیق در مفهوم عرفانی سماع و صورت شناسی آن در عناصر زیبایی رنگ و نقاشی، زمانی گویاتر می گردد که به سیر تلفیقی آن با نقاشی مدرن پرداخت و این مجال، که به روش توصیفی – تحلیلی نگاشته شده است؛ زیبایی شناسی را تا جایی پیش می برد که می توان یک محور کاربردی تری را ارائه داد. این پژوهش، با ایده پردازی آمیخته با تخیل نویسنده و با راهنمایی رسام جهت نقش پردازی افکار و ایده های نوین وی، برای نخستین بار همراه با تصاویری که مخلوق ذهن خلاق نویسنده است به نمایش گذاشته شده. هدف غایی این جستار مدعی است که نقاش هنرمند بتواند با تلفیق یکی از سنت های سلوک (سماع) که آن را از نگارگران سَلَف اخذ کرده است؛ با استناد به ظواهر طبیعت به صورت نمادین و با خلط رنگ های مذهبی، همراه با نگرشی عرفانی به اصل و مبدأ، آن را به تصویر بکشد.
درس هایی از مولانا
حوزه های تخصصی:
نگاه به زندگی عملی مولانا و یا به قول عارفان، در معامله با مردم، همچون آثار او امری استثنایی، قابل عنایت و آموزنده است. مطالعه و دقت در رفتارهای وی با قشرهای گوناگون مردم، اعم از فرادستان و فرودستان، خانواده و غیرخانواده و گروه هایی که به هر دلیلی از منظر اهل غرور، فاقد ارزش های انسانی اند، و همچنین نگاه وی به اهل قدرت و ثروت و شیوه اختصاصی تربیت مریدان، هرکدام می تواند حتی برای اهل روزگار ما نیز مفید فایده باشد.
این مقاله سعی می کند، موارد مذکور را با ذکر شواهد لازم بازکاوی کند.
مقایسه مفهوم تجربه زیباشناختی نزد هانس گئورگ گادامر و امام محمدغزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
متفکران مسلمان ایرانی در سده های نخست هجری با برپاساختن نوعی عرفان، در جهت دریافت ادراک ایرانی از مفاهیم دینی حرکت می کردند و امام محمد غزالی از جریان سازترین این اندیشمندان است. یکی از تجربیات عارفانه که وی آن را راهی برای دریافت حقیقت برمی شمارد "سماع" است که درباره شرایط، انواع، حالات سماع کنندگان و درجات آن در کتاب احیاء علوم الدین ، به تفصیل صحبت کرده است. این تجربه خاص عارفانه، نحوه ای از ادراک حقیقت است که با سیر اندیشه غربی متفاوت است. هانس گئورگ گادامر، فیلسوف معاصر نیز که با نقد سوبژکتیویسم در جهت ارایه رویکردی جدید از فلسفه باستان حرکت می کند، با بیان آنچه در فهم هنر رخ می دهد سعی می کند تا نحوه فهم و ادراک از راه هنر تاتر را شرح دهد. اگرچه مفهوم هنر به معنی امروزین در نزد فقیه مسلمان قرن ششم مطرح نبوده؛ اما هدف از این پژوهش که با توجه به رویکرد هرمنوتیکی گادامر و مقایسه توصیفی و تحلیلی این تجربیات زیباشناسانه با یکدیگر انجام شده، تلاش برای خوانشی جدید از اندیشه های یکی از برجسته ترین متفکرین ایرانی در مقایسه با یک فیلسوف معاصر است؛ زیرا شناخت همواره بر اساس مقایسه و تطبیق صورت می پذیرد.
جایگاه موسیقی و سماع عارفانه نزد سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
165 - 180
حوزه های تخصصی:
تقریباً کمتر شاعر، حکیم یا فیلسوفی را در طول تاریخ ادبیات اسلام و ایران می توان سراغ گرفت که دربارۀ موضوع موسیقی و سماع در آثار منظوم و منثور خود اشارات و عباراتی را نیاورده باشد. شهاب الدین سهروردی نیز به عنوانِ یکی از فلاسفۀ جهانِ اسلام، نگاهِ خاصی به موسیقی و سماع داشته است. او نیز همانند فیثاغورث و افلاطون نگاهی قدسی و آسمانی به موسیقی داشت و معتقد بود که صدایِ افلاک است که ازطریق موسیقی بیان می شود. با این تفاوت که نگاه سهروردی بیشتر براساس سؤالات فرضی و حالات او در مجلس موسیقی و سماع است؛ اما بخشی از تفکرات فیثاغورث و افلاطون بیشتر برپایۀ اصوات موسیقی و محتوی ریاضی است. همچنین، او سماع را شور و هیجانی عارفانه و وسیله ای برای رفتن به سوی کمال و اوج گرفتن می دانست. او روح را همچون مرغی زندانی در قفس می دانست که برای رهایی از قفس به بالا و پایین می پرد، شاید راهی برای پرواز و رهایی پیدا کند. این نگاه به سماع در نوع خود کم نظیر است. برای این منظور، با رهیافتی عرفانی و در پرتو آرای حکما و فلاسفه، سعی بر این است که از جنبه های گوناگون به بررسی جایگاه موسیقی و سماع ازنظر سهروردی پرداخته شود.
بررسی تطبیقی رقص سماع در طریقه قادریه و کَتَک در هندوئیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین سَماع در طریقت قادریه و کَتَک در هندوئیسم از شناخته شده ترین رقص ها هستند. این آیین ها که آمیخته با باورهای مذهبی هستند، رقصیدن را یکی از راه های برقراری ارتباط با کائنات می دانند. رقص های آیینی علاوه بر جنبه های زیباشناختی در صورت های حرکتی، دارای مفاهیم عرفانی، دینی و روایی هستند که درطول زمان تکامل پیدا کرده است. در طریقت قادریه عارف در طی سماع برای برقراری ارتباط با عالمی دیگر می کوشد. این مقاله به روش مطالعه تحلیلی تطبیقی به بیان همانندی ها و تفاوت های این دو آیین و تأثیرپذیری آن ها از یکدیگر و ک شف روابط زم انی و مک انیِ آن ها در فرهنگ صوفیسم و هندوئیسم در طول تاریخ می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که با وجود تفاوت های آیینی و دینی، ساختارهای مشترکی در دو رقص سماع و کتک وجود دارند. رقص کَتَک، در معابد هندوئیسم مانند سماع ریشه در نیایش آفری دگار دارد و در برخی از ابعاد صورت و محتوا با آن همانند است. در مورد تأثیرپذیری های کتک از سماع قادریه به نظر می رسد که کتک در هند، در دوران سلاطین دهلی و امپراتوران مغول، به واسطه ارتباطات فرهنگی بین اسلام و هندوئیسم، دگرگونی هایی پیدا کرده است.
موسیقی و شیخ صفی الدین اردبیلی در دوران ایلخانی در کتاب صفوه الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موسیقی در پیشینه حیات عرفانی حکومت صفوی، به صفی الدین اردبیلی در دوران ایلخانی برمی گردد. در این پیشینه موسیقی به عنوان یک عامل مهم نقش بسیار ارزنده ای ایفاء کرده است. یکی از آثار مهم و غنی در این ارتباط، کتاب صفوه الصفا اثر ابن بزاز اردبیلی است که نویسنده به مناقب شیخ صفی الدین پرداخته است. هدف از این تحقیق درک عمیق تر پیشینه موسیقایی حیات عرفانی دوران صفوی است. روش تحقیق کیفی بر اساس تحلیل محتوا با مقایسه دیگر منابع است؛ مبحث سماع به سه نوع عام، خاص و اخص تقسیم می شده، هر سه نوع در عمل در خانقاه شیخ صفی رواج داشته، ولیکن با نوع عام آن رفتاری احتیاط آمیز می شده است. «گفته» در قوّالی به معنای نوعی ضربی خوانی به عنوان یک واژه تخصصی در قوّالیِ غزلیات عطار و مولوی مفهوم معناداری داشته است. با توجه به کاربرد اوزان عروضی مختلف، احتمالاً سماع ها در ادوار ایقاعی مختلف اجرا می شده اند. با توجه به طولانی بودن زمان سماع ها که احتمالاً ملودی های این غزل ها جنبه ی تکرارپذیری داشته، می توان حدس زد که تا حدی بداهه در اجرای آنها نقش داشته است. قوّالان را می توان به سه مرتبه اجتماعی درباری، خانقاهی و مردمی تقسیم کرد. قوّالان خانقاهی ظاهراً در نواختن نی و گویندگی نقش ایفاء می کردند.
آیکونوگرافی پیکره ی سفالین سلطان طغرل سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
93 - 102
حوزه های تخصصی:
هنر پیکره تراشی و خاصه پیکره های انسانی که در دوران پس از اسلام مورد احتیاط قرار گرفته بود-اگر نگوییم دچار حرمان شده بود- در دوران سلجوقیان مورد توجه واقع شده و پیکره های انسانی با موضوعات مختلف ساخته شدند. از جمله این پیکره ها که احتمالاً ساخته ی کاشان است، پیکره مردی ست که به حالت دوزانو روی زمین نشسته و کلاهی بر سر دارد که نام سلطان طغرل و تاریخ 538 ه . ق. بر روی آن مرقوم شده است. در صورتی که در سال مذکور هیچکدام از سه سلطان طغرل سلجوقی حکومت نمی کردند. از طرفی پیکره مورد بحث از سوی برخی کارشناسان به عنوان مهره شطرنج به مخاطبان معرفی شده است. هدف این مقاله تبیین کارکرد و دلیل شکل گیری پیکره مذکور و در پی آن اشتباه زدایی از اثری ایرانی است که دگرگونه به جهانیان معرفی شده است. سؤال اصلی مقاله چیستی مفهوم پیکره بوده و سعی بر آن است تا با استفاده از روش آیکونوگرافی و توجه به متون مکتوب و یافتن معنای ثانویه تصاویر، به سؤال مقاله پاسخ داده شود. نتیجه مقاله نشان می دهد که نشانگان موجود در پیکره هیچ گونه ارتباطی با شطرنج نداشته و به احتمال قریب به یقین یادمان مظالم نشینی و یا حضور سلطان در مراسم سماع است.
پیشینه پیدایش و تکوین سماع صوفیانه و تثبیت آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سماع ازجمله مراسم ویژه ی بسیاری از گروههای متصوفه ی ایرانی می باشد که بر سر اجرا یا عدم اجرای آن اختلاف نظرهایی بین متصوفه و متشرعین وجود داشته است. ولی همواره بنا به وضعیت جامعه با تلاشهای برخی موافقان تا به امروز به حیات خود ادامه داده است. این تحقیق بر آن است تا چگونگی شکل گیری و تکوین و تثبیت سماع را بررسی و تلاش موافقان و مخالفان آن برای تأیید نظر خود را مورد بررسی قرار دهد. در تدوین این تحقیق از روش کتابخانه ای و استناد به منابع مخالفان و موافقان سماع استفاده شده است تا با بررسی و نقد دیدگاهها و نظرات گوناگون و مقایسه ی آنها با مستندات موجود، روند پیشرفت این رسم صوفیانه به تصویر کشیده شود. از سویی، گروهی با تمسک به آیات قرآنی و استشهاد به روایات پیامبر (ص) و ائمه (ع) سعی بر اثبات حرام بودن سماع داشته اند و از دیگر سو ، عده ای با استفاده از همان ابزار و اسناد سعی در تلطیف اظهارات مخالفان نمودند و قائل به مباح بودن آن شدند. بالاخره، با تلاش موافقان، خصوصا ابوسعید ابوالخیر، این مراسم توانست برای خود جایگاهی مقبول در بین صوفیان و مردم بدست آورد، هرچند در آثار افرادی چون غزالی برای آن شرایط و محدودیت هایی در نظر گرفته شده است.
اباحت سماع به روایت ابن قیسرانی و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
9 - 37
حوزه های تخصصی:
جستار پیش رو بر آن است که نقش ابن قیسرانی را در دفاع از تصوف و تثبیت جایگاه آن از رهگذر سماع تبیین کند. با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی ابتدا گزارشی مختصر از دو روایت ابن قیسرانی در صفوه التصوف و کتاب السماع، ارائه، سپس اسلوب وی در اثبات اباحت سماع تبیین شده است. در ادامه، نگاه غزالی به سماع در احیای علوم دین بررسی گردیده و شباهت ها و تفاوت های آن با دیدگاه ابن قیسرانی نشان داده شده است. اهمیت این بحث در آن است که هردو، از علمای برجسته دین و از بزرگان حدیث بودند که برای فتاوی خود در قرآن و سنت، ریشه ای می جستند و برای تمام حرکات و سکنات صوفیان در نظام خانقاهی، راهی به سنت رسول و صحابه می یافتند. اینان با آگاهی بر دو علم اصول و فروع یا همان علم کلام و فقه و نیز کتاب و سنت، برخلاف صوفیان محافظه کار با استفاده از شگردهای محدثان و فقها و با تکیه بر آیات و احادیث و روایات، حکم به اباحت سماع دادند.
سماع و موسیقی عرفانی در اندیشه عرفانی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارابی همگام با روحیه صوفیانه، به موسیقی نیز گرایش و علاقه وافری ابراز می داشت. اوطبیعتی متأمل داشت وازاموردنیوی اعراض می کرد. اما آنچه در زندگی فارابی قابل توجه است اینکه تصوف فارابی در حد اعتدال و متفاوت ازتصوف رایج زمانه خودبود؛ کسوت درویشی فارابی هیچگاه اوراازکارتحقیق وتعلیم وکتابت بازنداشت وسماع عارفانه، نزاهت اخلاق، صحت مزاج وناچیزانگاشتن اموردنیوی، نتیجه تصوف وموسیقی اوبوده است. موسیقی وتصوف دروجودفارابی نه تنهاهمگام وهمرازبوده اند بلکه زمینه های تأمل وتعمق اندیشه اودرمسائل علمی وفلسفی را فراهم آورده اند. شاهد این مطلب، حوادث تاریخی وساختارفکری وروحانی اوست که به آن پرداخته خواهدشد. نگارندگان با بررسی آثار مختلف فارابی و شارحان اودراین مقاله سعی دارد تااولاً تصوف فارابی را از تصوف رایج دوره اول وبه معنای عام صوفی گری تمیز دهند وثانیاً تأثیرات موسیقی را درطریقه صوفیانه فارابی تبیین نموده وحضورموسیقی به عنوان عنصر پیوند دهنده حیات فلسفی وعرفانی اورامورد تحلیل وبررسی قراردهد.
بررسی «سماع» بارویکرد به نظریات مطرح در نسخه خطی کتاب «لطایف اشرفی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
243 - 262
حوزه های تخصصی:
سماع صوفیانه از دیرباز در آثار نظم و نثر عرفا جایگاه ویژه ای به خود اختصاصداده و همواره مورداختلاف اهل تصوّف بوده است. برخی آ ن را غذای روح می نامیدند و برخی انکارمی کردند و بی زاری می جستند. در این میان با بررسی نسخه خطی کتاب لطایف اشرفی نظریات شیخ اشرف الدین سمنانی عارف نامیِ قرن هشتم و نهم ایرانی الاصلِ هندوستان درمی یابیم که وی به سماع نگاهی ویژه داشته و از آن به عنوان گوش سپردن به نغمه های زیبا و نیز به معنای پایکوبی یادنموده است. او آدمیان را به سه گروه تقسیم کرده و حکم سماع را باتوجه به ویژگی های روحی مستمع، موشکافانه معرفی نموده است. وی شروط خاصی برای سماع قائل است که اگر کسی آن شروط را به جای آورد، به حیات جاودانی نائل می شود. با اینکه اکثر مشایخ چشتیه از متقدّمین و متأخّرین سماع کرده و آن را جایز دانسته اند، لیکن اشرف الدین ملاک مباح بودنِ سماع را به مستمع و نحوه انجام شروط سماع منوط می داند. به طورکلّی، نگاه عابدانه وی به سماع، درخورتوجه است؛ تاآنجاکه بهترین مکان برای سماع را مسجد معرفیمی نماید. در این پژوهش برآنیم تا ضمن معرفی اجمالی سیّداشرف الدین سمنانی و کتاب لطایف اشرفی ، نظریات شاخص وی را در مورد «سماع» تحلیل و بررسی نماییم.