اثر ادبی به منزله پاسخی ایدئولوژیک؛ بررسی جامعه شناختی آذر، ماه آخر پاییز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دهه 1320، هم زمان با تبعید رضاشاه از ایران، با گشایش فضای فرهنگی سیاسی کشور آغاز می شود. حزب توده قدرت بیشتری می یابد. اما، قدرتِ حزبْ مدیون حضور نیروهای شوروی در ایران، طی جنگ جهانی دوم، است. این پرسش برای اعضا و هواداران مطرح می شود که پس از خروج نیروهای شوروی از ایران برای حزب و اعضا و هواداران حزب چه اتفاقی می افتد؟ در نتیجه، برای در دست گرفتن قدرت و سرنگونی رژیم شاه، در میان آنان درخواست اقدام و عمل فوری شدت می گیرد. حزب از عمل امتناع می کند و اعضا و هواداران را به بردباری و صبر دعوت می کند. ابراهیم گلستان، در مجموعه داستان آذر، ماه آخر پاییز، به شکلی هنری، این پاسخ حزب را مجسم کرده است. این مطالعه، با استفاده از نظریه بازتاب، بر آن است تا روشن کند شرایط و انتظارات این دوره، به ویژه اعضا و هواداران، چگونه در این اثر بازتاب یافته است؟ پاسخ این انتظارات چه بوده است؟ و این پاسخ تا چه حد به پاسخ حزب نزدیک یا از آن دور بوده است؟ ادعای مطالعه حاضر این است که، به رغم اینکه نویسنده آشکارا از سبک های روایتی مدرن بهره جسته است، همچنان در همان قالب های مرسوم مکتب رئالیسم سوسیالیستی، مکتب رسمی ادبیات و هنر اتحاد جماهیر شوروی، عمل می کند و تا حد بسیار زیادی به پاسخ های حزب و انتظارات اعضا و هواداران خود مشروعیتی ایدئولوژیک می بخشد.