مطالب مرتبط با کلیدواژه

ضحّاک


۴۱.

تحلیل ساختاری داستان «ضحاک» بر مبنای الگوی منطق نقش های کلود برمون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت شناسی ضحّاک منطق روایت الگوی کنشی برمون پی رفت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۵ تعداد دانلود : ۵۱۴
ساختارگرایی کوششی برای کاربرد نظریه زبانی در زمینه موضوعات و فعالیت های غیرزبانی است. یکی از جنبه های موفقیت ساختارگرایانْ روایت شناسی یا بررسی روایت است. این گروه از ساختارگرایان با بررسی عناصر روایت و قوانین ترکیب آن توانستند ساختار حاکم بر اشکال روایی را واکاوی کنند.در این مقاله یکی از روایت های اساطیری شاهنامه، ضحاک ماردوش، براساس نظریه کلود برمون، روایت شناس ساختارگرای فرانسوی، بررسی می شود. برمون پی رفت را عنصر اساسی روایت روایی می داند. الگوی او بر مبنای رویکرد دوگانه پیروزشدن یا پیروزنشدن قهرمان بنا شده است. در این الگو قهرمان لزوماً همیشه پیروز نیست و ممکن است گاهی شکست خورد. هدف این پژوهش تحلیل طرح روایی روایت ضحاک با الگوی کنشی برمون است. در این مقاله با روش توصیفی   تحلیلی، روایت بررسی شده است. پس از بررسی این نتیجه به دست آمد که روایت طرح روایی نظام مند دارد و از شیوه روایت به صورت خطی بهره برده است؛ همچنین با یک موقعیت پایدار و متعادل اولیه آغاز می شود؛ سپس حادثه ای این تعادل و توازن را برهم می زند؛ سرانجام با به وجودآمدن کنش هایی برای حل مشکل، روایت به یک نتیجه مشخص و موقعیت پایدار اولیه بازمی گردد. طرح روایی روایت مطابق با نظریه برمون، متشکل از پی رفت ها یا ترکیبی از جریان روایی و کشمکش است. هر پی رفت سه کارکرد امکان و فرایند و پیامد دارد. در روایت، هر دو نوع شخصیت منظور برمون کارگزار (فاعل) و کارپذیر (مفعول) و تغییر موقعیت آنها برپایه کنش را می توان دید.
۴۲.

بررسی تطبیقی قصه ی فریدون به روایت ماصرمی ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خاور قشنگ روایت نقالی سروش غیبی ضحّاک فریدون گاو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۶ تعداد دانلود : ۵۵۴
فریدون، پنجمین پادشاه نامدار کیانی است که داستان های مربوط به او، بخش قابل توجهی از شاهنامه ی فردوسی را به خود اختصاص داده است. در شاهنامه ، شمار کسانی که به همه ی دوره های زندگی آن ها پرداخته شده باشد، بسیار اندک است. یکی از این شخصیت ها فریدون است. ماجراهای مربوط به فریدون در میان عامه ی مردم نیز نفوذ گسترده ای یافته است. یکی از این گونه روایت ها، روایت یکی از نقالان روستای ماصرم-روستایی در 40 کیلومتری جنوب غرب شیراز- به نام «خاور قشنگ» است. نگارنده، نخست به شیوه ی میدانی، این روایت را ثبت کرده، سپس به بررسی تطبیقی آن با روایت شاهنامه ی فردوسی پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد راویان و نقّالان کوشیده اند برای پذیرش این داستان در میان مردم منطقه، دست به بومی سازی بزنند. به دیگرسخن، این روایت جز در برخی خطوط داستان، کمتر شباهتی به روایت شاهنامه دارد و یکسره متفاوت شده است. بررسی این روایت نشان می دهد که نقالان افزون بر روایت شاهنامه، به عناصر بومی و باورهای عامیانه، روایت های مذهبی و نیز اسطوره های کهن توجه داشته اند. به طورکلی می توان گفت تفاوت های دو روایت در سه بخش قابل بررسی است: حوادث، شخصیت ها و مکان های رخدادها.  
۴۳.

بررسی مفهوم انقلاب در داستان ضحاک با نظریه ی گلدمن

کلیدواژه‌ها: اسطوره انقلاب ساختارگرایی تکوینی شاهنامه شهر ضحّاک کاوه گلدمن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۱ تعداد دانلود : ۴۵۶
ایران کشوری کهن و متمدن بوده است و با کمی دقت در متون حماسی آن که بن مایه های فکری کهن دارند و اسطوره ها را در خود جای داده اند می توانیم ردپای بسیاری از پدیده های اجتماعی را که در جوامع کهن – نه فقط جوامع مدرن- هم وجود داشته اند بیابیم و از این طریق ادعا کنیم که با جامعه روبرو بوده ایم. به ویژه جامعه ای که هویت در آن شکل گرفته بوده و احساسات ملی مردمانش از آن حمایت می کرده است. ادبیات تولید شده در یک جامعه به بهترین شکل، نوع اند یشه ای را که برخاسته از اوضاع اجتماعی یک جامعه است می نمایاند. از جمله ی مهم ترین پدیده ها ی اجتماعی موجود، پدیده ی اجتماعی انقلاب – به مفهوم مدرن آن نه شورش و قیام- است که در داستان پادشاهی ضحاک رخ نشان می دهد. از آنجا که داستان ضحاک و کاوه اسطوره ای است پس با رویارویی با پدیده ها ی اجتماعی در متون ادبی موجود می توانیم نتیجه بگیریم که حداقل در اند یشه ی ایرانی – از آنجا که اساطیر آنقدر کهن هستند که نمی توان برای آن داده ی اجتماعی یافت- که خاستگاه اساطیر است این مفاهیم وجود داشتهاند.در این جستار هدف بر این است که با بررسی داستان ضحاک و قیام کاوه بر اساس ساختارگرایی تکوینی گلدمن بتوانیم ثابت کنیم که پدیده ی اجتماعی انقلاب در ایران باستان وجود داشته است و این بسیار کهن تر از زمانی است که انقلاب ها ی اجتماعی به ثبت رسیده است.
۴۴.

تحلیلی بر تصاویر پیروزی فریدون بر ضحاک در سفالینه های ایران، سده های ششم و هفتم هجری قمری

کلیدواژه‌ها: فریدون ضحّاک سفالینه سلجوقی تصویر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۵۱۲
از میان انواع موضوعات به کاررفته در تزیین آثار مختلف سده های 6 و 7 هجری قمری در ایران، دسته ای از آن ها به تصاویر شاهان افسانه ای و اعمال قهرمانانه آن ها تعلق یافته است. یکی از موارد بحث انگیز درباره این بازنمایی ها، یافتن منبع روایت آنهاست که به دلیل نبود نقل قول های متنی مرتبط در کنار صحنه، همواره با ابهام رو به روست. پژوهش حاضر با هدف یافتن پاسخی روشن درباره منبع ارجاعی این تصاویر، به بررسی و تحلیل یکی از مصادیق آن یعنی صحنه بردن ضحاک به کوه دماوند توسط فریدون در تصاویر سفالینه های این دوران می پردازد که بدین منظور احتمال تأثیرگذاری روایات مکتوب از این موضوع (شامل متون باستانی و متون اسلامی) و نیز روایات شفاهی به آزمون گذاشته می شود. روش گردآوری داده ها در این نوشتار به صورت مطالعه اسنادی و کتابخانه ای و شیوه نگارش به صورت توصیفی تحلیلی با رویکرد تاریخی بوده است. در این بررسی مشاهده می شود هیچ یک از روایات مکتوب با تصاویر مزبور منطبق نیستند، با وجود این در برخی از جزئیات و اشارات تشابهاتی دیده می شود. در کنار آن، احتمال تأثیرگذاری روایات شفاهی نیز به اندازه روایات مکتوب احساس می شود. در نهایت، این نتیجه به دست می آید که این تصاویر نمایش یک بخش مشخص از روایت پیروزی فریدون بر ضحاک نیست، بلکه مختصری از کلیّت داستان و اشاره ای ضمنی به مفهوم پیروزمندی است.
۴۵.

نقد ساختاری روایت در داستان کاوه آهنگر

کلیدواژه‌ها: کاوه روایت شناسی ضحّاک قیام مردمی انقلاب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲۷ تعداد دانلود : ۴۹۱
انسان ماقبل تاریخ، با روایت اسطوره ها تفکر خود را بازمی نمود. در میان ملل مختلف و به خصوص ملت های دارای تمدن، اساطیر زیادی وجود دارد. ایران نیز دارای اساطیر و روایت های حماسی از دوران باستان خود است. هرکدام از این روایت ها بخشی از تفکرات ملی را بازمی نمایانند. یک نمونه از این روایت ها، داستان «فریدون و ضحاک» است که بخشی طولانی از این اساطیر را فرامی گیرد. یک بخش از این روایت کلان، حضور کاوه و قیام او علیه ضحاک، موضوع این مقاله است. این بخشِ به ظاهر کوتاه در ادبیات حماسی ایران، ارزشی بسیار زیاد پیدا کرده است. این روایت، استدلالی را در مورد «درفش کاویان»؛ یعنی پرچم ملی ایرانیان طرح می نماید. در این مقاله ساختار روایت این داستان، بر اساس روش روایت شناسی، مورد تحلیل قرار گرفته است. این روایت شناسی بر اساس توصیف روایت شناسانی چون تودوروف از ساختمان و عصاره داستان انجام گرفته است. با توجه به این ساختار، نکاتی درباره دلایل اهمیت این روایت و نحوه شکل گیری آن در عمق تاریخ مطرح و ارزش های این روایت، از این دیدگاه طرح می شود. نتیجه این بررسی این است که روایت کاوه و قیام او، یک روایت منحصربه فرد و آفریده ذهن طبقه عام مردم و ظلم دیدگان تاریخ است و آرزوی آن ها را در قالب یک اسطوره، از اعماق تاریخ بیان می کند.
۴۶.

بررسی تحلیلی - تطبیقی رمان دراکولای برام استوکر و اسطوره ی ضحّاک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دراکولا ضحّاک آنیما پیر خرد سایه بازگشت دوباره.

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۲ تعداد دانلود : ۳۲۳
در این جستار نگارندگان با واکاوی و مقایسه ی تحلیلی تطبیقی رمان مخوف دراکولا اثر برام استوکر و اسطوره ی کهن ضحاک، به این دریافت رسیده اند که دو اثر یاد شده علی رغم روساخت ناهمگونشان، در بسیاری از موارد همگون اند و شاخصه های بنیادین اسطوره ی ضحاک، در رمان معاصر دراکولا به شکلی برجسته تبلور یافته است؛ چنانکه در هر دو اثر ضد قهرمانان(دراکولا و ضحاک)، زشت چهر ودیوصفت هستند، در هر دو، ضد قهرمان پس از مرگ یا اسارت در بند، دیگربار به جهان برمی گردد و تباهی پیشه می کند، در هر دو، ضد قهرمانان، عاشق تاریکی و ظلمت اند، در هر دو، پیر خرد، آنیما و سایه کنش فعالانه ای دارند، در هر دو ضد قهرمانان روح اهریمنی خود را به دیگران انتقال می دهند، در هر دو آنیما از چنگ سایه رها می شود و یا به تعبیری دیگرگونه، ابرهای باران زا از اسارت اژدهای خشکسالی آزاد می گردد، در هر دو ضد قهرمانان آدم خوار هستند و در گذر زمان دچار مسخ می شوند و به جادوگری روی می آورند.
۴۷.

بررسی تطبیقی گرز گاوسار در نگاره های شاهنامه تهماسبی (ضحاک، رستم و سهراب و بیژن) بر اساس الگوی خوانش تصویری پائوفسکی

تعداد بازدید : ۴۲۷ تعداد دانلود : ۷۳۲
یکی از روش های خوانش تصویر، روش پانوفسکی است؛ که در آن آیکونوگرافی با آیکونولوژی پیوند خورده و به مدد آن می توان سفری به عمق تصاویر نگارگری ایران،که چون پنجره ای است به سوی فرهنگ، تاریخ باستان، اساطیر و باورهای ایرانیان ، داشت.در بررسی جایگاه انسان واشیاء بکار رفته در نگاره های سه داستان ضحاک،رستم وسهراب، بیژن ؛از شاهنامه تهماسبی،گرزی گاوسار مشاهده می شود، و این پرسش در ذهن ایجاد می شود که چرا پهلوانان در دست خود گرزگاوسار دارند،و نگارگران صفوی در خلق آن چه پیامی دارد. در این مقاله سعی شده با نگاهی تطبیقی وبا استفاده از الگوی پانوفسکی؛به محتوا و معنای مستتر وکارکرد درتصویر پی برد..اطلاعات در این مقاله به روش کتابخانه ای گردآوری شده و روش تحقیق آن تحلیلی_توصیفی می باشد.در نهایت دو نگاه درباره گرز گاوسار وجود دارد،اول سلاحی که به پهلوانان در نبرد یاری می رساند و از نفوذ دشمن جلوگیری می کند.دوم به این دلیل که فریدون طرح آن را برخاک می کشد و به آهنگران سفارش می دهد، اشاره به عصر مفرغ و آهن و منابع غنی در سرزمین ما دارد.نگارگر نیز با توجه به فضای عصر صفوی،خود را در فضای حماسی شاعر می بیند،گویی قلم در دست چون گرز بود و او پهلوان، آن را به هوا برد و پا بر زمین کوبید تا خفتگان را بیدارسازد.
۴۸.

تقدیس درفش کاویان در شاه نامه

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: درفش کاویانی ضحّاک نماد ملی سپه سالار تقدیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۳ تعداد دانلود : ۲۳۰
در شاه نامه هر کدام از پهلوانان و جنگ آوران، پرچمی با نقش و نگار مخصوص به خود داشته اند که در حکم شناسنامه و نماد هر یک از آنان محسوب می گردیده و بسیار مقدس شمرده می شده است و چون نقش پرچم، با لیاقت و شخصیت هر پهلوان متناسب بوده لذا درفش کاویانی از همه مهم تر و مقدس تر بوده است. این پرچم نماد طغیان و نهضت حق طلبانه علیه ظلم و ستم است که ابتدا به دست کاوه آهنگر برافراشته گردید و طومار ستمگری ضحّاک را درهم پیچید. در این مقاله به طور گذرا به نقش و رنگ پرچم پهلوانان اشاره ای می شود و به طور مبسوط به پیدایش و اهمیت و قداست درفش کاویانی پرداخته می گردد تا مبرهن شود که این پرچم علاوه بر قداستی که در بین ایرانیان داشته، موجبات رعب و وحشت دشمنان را فراهم می آورده است.
۴۹.

بررسی روان شناختی شخصیت فریدون و ضحاک براساس نظریه شخصیت آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه فریدون ضحّاک مزلو خودشکوفایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۲ تعداد دانلود : ۴۲۵
انسان کامل و ارائه تصویری گویا و روشن از او از موضوعات بحث انگیز در علوم انسانی ازجمله ادبیات و روان شناسی است. در میان نظریه های شخصیت و از نگرش های نو در روان شناسی، نظریه انسان گرایی است که در آن انسان و دستیابی اش به خودشکوفایی از مباحث مهم به شمار می آید. در میان انسان گرایان نظریه آبراهام مزلو شامل سلسله مراتب نیازها ازجمله نیازهای فیزیولوژیکی، امنیت، عشق و محبت، احترام و خودشکوفایی است که از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این نظریه در بعضی از آثار ادبی ازجمله شاهنامه فردوسی- که ماهیتی انسان محور دارد- انطباق پذیر است. بررسی شخصیت های این اثر نشان می دهد انسان ایرانی در ادوار گذشته، تا چه حد به رشد و کمال انسانی دست یافته و چه اندازه منطبق بر الگوهای شخصیت رشدیافته حوزه روان شناسی است. در میان شخصیت های شاهنامه، فریدون یکی از محبوب ترین چهره های این اثر حماسی است که ویژگی های افراد خودشکوفا در رفتار و گفتار او مشهود است. ویژگی هایی مانند درک درست از واقعیت، خوی مردم گرا، تشخیص هدف از وسیله، روابط درون فردی و خودانگیختگی. در تقابل با فریدون، شخصیت ضحاک را می توان واکاوید. بررسی شخصیت ضحاک نشان دهنده ناکامی او در تأمین سلسه مراتب نیازهای اساسی و گذرنکردن از پایین ترین سطوح نیازهاست. هدف از این بررسی، نشان دادن جایگاه شخصیت فریدون و ضحاک، براساس نظریه مزلو است که می تواند رهنمونی در بررسی همه شخصیت های شاهنامه برای یافتن انسان کامل باشد و از سویی قابلیت متون کهن فارسی در شاخص های نظریه های نوین را نشان دهد. پژوهش حاضر با بررسی اندیشه و رفتار این دو شخصیت، فریدون را الگو و نمونه افراد خودشکوفا و ضحاک را نمونه ناشکوفایی شخصیت معرفی می کند و دلایل آن را بررسی می کند. 
۵۰.

مطالعه تطبیقی ساختار بصری نگاره های «نبرد فریدون و ضحاک» در مکاتب دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بررسی تطبیقی نگارگری دوره صفوی ضحّاک فریدون عناصر بصری ساختار اثر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۸ تعداد دانلود : ۲۰۳
هنرمندان در تمام دوره های هنر نگارگری داستان های شاهنامه را به تصویر کشیده اند. یکی از این داستان ها پیروزی فریدون بر ضحاک بوده است. اژی دهاک سه سر و سه پوزه و شش چشم اوستا، طی تحولاتی، در هیئت ضحاک در شاهنامه ظهور می یابد و ضحاک با دو مار رسته بر دوشش درواقع همان اژی دهاک اوستایی است. تقریباً روایت شاهنامه در ژرف ساخت با روایت اوستا یکی است، به این ترتیب که اژدهایی) ضحاک (بر ایرانشهر حکومت می کند و سایه کَریه او کل کشور را در ماتمی جگرسوز فرومی برد، پس فریدون علیه این اژدها به پا می خیزد و با از میان بردن او و آزادکردن زن های اسیر در چنگال اژدها برکت و فراوانی را به این شهر برمی گرداند.هدف در این مقاله بررسی تطبیقی هفت نسخه از این نگاره در مکاتب مربوط به دوره صفوی با این مضمون است. نظر به این که در دوره صفوی در شهرهای تبریز، مشهد، اصفهان و شیراز کتاب آرایی و نگارگری صورت می گرفته، سعی بر این بوده است که با توجه به دسترسی به نگاره ها تا حد امکان نمونه هایی از مکتب تبریز، اصفهان، قزوین و شیراز در دوره صفوی جهت تحلیل انتخاب شوند. روش تحقیق تحلیل اسنادی و ساختاری بوده است.پس از انتخاب هفت اثر و بررسی تطبیقی و تحلیل ساختاری آنها، مهم ترین نقاط اشتراک آنها عبارت است از: کاربرد ترکیب بندی حلزونی، توجه به خطوط راهنما، مربع شاخص و تقسیمات طلایی تصویر، و وفاداری نقاش به متن. اما نقاط افتراق نگاره ها بیشتر در نقطه تمرکز اثر، پیوستگی و تحرک پیکره ها و رنگ های به کار برده شده در نگاره هاست. با این تحقیق درپی پاسخ به این سؤال هستیم که: نگاره «نبرد فریدون و ضحاک» در مکاتب دوره صفوی به لحاظ ساختاری چه تفاوت ها و شباهت هایی دارند؟
۵۱.

صاحب هزاران اسب؛ برهم کنش تصویر و متن در کتاب تصویری ضحاک براساس نظریه ی متن-تصویر پِری نودلمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقتباس پری نودلمن تصویرگری شاهنامه ضحّاک فرشید شفیعی کتاب تصویری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۴ تعداد دانلود : ۳۹۷
کتاب تصویری گونه ای از کتاب کودک است که در آن متن و تصویر اجزای مستقلی هستند که به موازات یکدیگر پیش می روند و کنشگری می کنند تا کلیت کتاب را سامان دهند. در این میان برخی از نظریه پردازان ادبیات کودک، مانند پِری نودلمن، به هویتِ مستقل و ویژه ی تصویر بیش از متن توجه داشت و برای آن در انتقال اطلاعات و پیام و ارتباط متن و تصویر، کارکردهای شش گانه متصور شده اند. این پژوهش که از منظر هدف، کاربردی و از منظر تحلیل داده ها کیفی است، در پی یافتن ویژگی های پیوند متن و تصویر در کتاب تصویری ضحاک اثر فرشید شفیعی (1395) بر اساس پیوندهای شش گانه ی متن و تصویر در نظریه ی نودلمن است. کتاب ضحاک به عنوان یکی از نمونه هایی که تصویر در آن فراتر از متن حرکت می کند و روایت کتاب را شکل می دهد، انتخاب شده تا براساس نظریه ی نودلمن بررسی شود. یافته های این پژوهش دال بر این است که این کتاب نمونه ی موفقی از بازنویسی تصویری شاهنامه است، زیرا تصاویر این کتاب اطلاعاتی فراتر از متن در اختیار مخاطب قرار می دهند؛ از این لحاظ پیام متن را قوت بخشیده و خوانش های جدیدی را متناسب با سلیقه ی مخاطب معاصر ایجاد می کنند. تمام تصاویر کتاب در گونه ی سوم در تقسیم بندی نودلمن قرار می گیرند و پنج تصویر از یازده تصویر کتاب از منظر تقسیم بندی شش گانه نودلمن در مرتبه ی سوم تا ششم قرار می گیرد که به مفهوم به تصویر کشیدن مفاهیمی در تصویر است که متن توان بیان آن را ندارد یا در بیان آن کم توان است. کتاب ضحاک در متن و تصویر دارای نشانه هایی برساخته ی مؤلف یا  قراردادی است و مخاطب را دعوت می کند تا با درهم بافتن این نشانه های تصویری و متنی، مفهوم و روایت کتاب را دریافت کند و داستان کهن ضحاک را در بستر وقایع روز بازخوانی کند.
۵۲.

پیمان انسان و شیطان در فاوست گوته و داستان «ضحاک» از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابرپیرنگ پیمان با شیطان فاوست گوته ضحّاک شاهنامه فردوسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۴ تعداد دانلود : ۴۶۰
ابرپیرنگ به آن دسته از پیرنگ هایی گفته می شود که در میان اقوام و فرهنگ های گوناگون بسیار تکرار می شوند. هدف این نوشتار، کشف ساختار ابرپیرنگ جهانی «پیمان انسان با شیطان» در دو روایت «ضحاک» در شاهنامه فردوسی و فاوست به روایت گوته است. ابرپیرنگ پیمان انسان با شیطان در روایات گوناگون در میان اقوام و ملل جهان تکرار شده و در زمان ها و مکان های مختلف به حیات خود ادامه داده است. در پژوهش حاضر، کوشش شده است با روش توصیفی-تحلیلی به دو پرسش پاسخ داده شود: نخست، ساختار و الگوی تکرارشونده حاکم بر این ابرپیرنگ چیست؛ دیگر اینکه، تفاوت ها و شباهت های روایت فردوسی و گوته در این ابرپیرنگ در بخش های متنوع، همچون چرایی پیمان با شیطان، انگیزه های پیمان، کنش های قهرمانان، چگونگی ظهور شیطان بر قهرمانان، و فرجام آنها چگونه است. نتایج نشان می دهد که ساختار این ابرپیرنگ الگویی تکرارشونده به این قرار دارد: پیمان بستن شیطان با افرادی با ویژگی های برتر، فروختن روح به شیطان، انجام دادن یک گونه از خویش کاری های مشابه پس از پیمان با شیطان، و فرجامی از نوع سقوط کامل یا بازگشت به رستگاری پس از تحمل پیامدهای دردناک رفتارهای نادرست. تفاوت های این دو روایت از یک داستان واحد، شامل انگیزه های پیمان بستن است که در فاوست بهره مندی تمام عیار از خوشی های مادی و دنیایی، و در داستان «ضحاک» قدرت طلبی است. تفاوت دیگر در کنش های قهرمانان پس از پیمان بستن است که در فاوست با شهادت دروغ و قبول مال دزدی همراه است، اما در داستان «ضحاک» با قتل و رابطه نامشروع سروکار دارد که در هردو روایت مشترک است. چگونگی ظهور شیطان بر این دو نیز متفاوت است. در فاوست شیطان به شکل سگ، اسب آبی، و سالک دانشجو ظهور می کند و در داستان «ضحاک» به شکل مردی نیک خواه، خوالی گر (آشپز) و پزشک ظاهر می شود. فرجام پیمان در فاوست پس از تحمل سختی های بسیار به رستگاری ختم می شود و در ضحاک به بندی شدن او در بن غاری می انجامد. برمبنای این پژوهش، می توان درباره احتمال تأثیرپذیری گوته از فردوسی تأمل کرد.
۵۳.

کارکرد تربیتی اسطوره فریدون و ضحاک بر مبنای تئوری انتخاب گلاسر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تئوری انتخاب دنیای مطلوب نیاز قدرت فریدون ضحّاک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۲۶۲
این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیلی - توصیفی با تکیه بر کارکرد تربیتی اسطوره ها و تئوری انتخاب ویلیام گلاسر پس از روشن داشتن ارتباط نیاز های اساسی انسان با فرآیند تکوین اسطوره ها، الگوی رفتاری دو شخصیت برجسته داستان فریدون و ضحاک را بر مبنای تئوری انتخاب گلاسر تبیین نماید. معیار دنیای واقعی و دنیای مطلوب در چهارچوب اندیشه های ایران باستان و ویژگی های حماسه است که قصه گو می تواند در آغاز یا در میان داستان برای مخاطب به زبان ساده باز گو کند. از این منظر ضحاک الگوی شخصیت هایی است که برای ایجاد توازن بین تصاویر دنیای مطلوب و آنچه ادراک می کنند، رفتار نامؤثر و غیرمسئولانه دارند. پذیرفتن انجام قتل پدر و سپس تن پروری و خودستاییِ ضحاک نتیجه چیرگی دو چرخ عقب، احساس و فیزیولوژی، در ماشین رفتار است. از این رو همواره پیام ناکامی دریافت کرده و چرخه رفتار او برای تأمین نیاز قدرت ادامه می یابد. همچنین از داشتن یک رابطه معنی دار و عاطفی محروم می باشد. فریدون الگوی شخصیت هایی است که پس از دریافت پیام ناکامی ( فقدان پدر) ضمن حفظ رابطه معنی دار و عاطفی با اطرافیان برای تأمین نیاز قدرت با یاری دیگران رفتار مسئولانه و مؤثرتری دارند. رفتار آنها حاصل چیرگی دو چرخ جلو، فکر و عمل، بر دو مؤلفه دیگر است؛ البته در آغاز، پاسخ او به ناکامی طبق یک فرایند فیزیولوژیک خشم و اندوه است. مقایسه و تقابل دنیای ادراکی، دنیای مطلوب و انتخاب رفتار این دو با در نظر داشتن چهار قلمرو شناختی، بین فردی، شخصی و عاطفی قصه ها قابلیت نقش تربیتی این داستان را تبیین می نماید.
۵۴.

تحلیل نقش منفی کهن الگوها و مضمون های تکرار شونده اسطوره ضحاک در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره ضحّاک کهن الگو شاهنامه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۷ تعداد دانلود : ۲۶۶
مضمون های اسطوره ای در جوامع مختلف مشترک و تکرار شونده می باشند. این مضمون ها کهن الگو نامیده می شوند و در روایات اسطوره های سراسر جهان مشاهده می شوند. کهن الگوها در اسطوره ها دارای دو چهره هستند، گاه چهره ای مثبت دارند و گاه چهره ای منفی. در اسطوره ضحاک نقش منفی کهن الگوها به خوبی قابل مشاهده و بررسی است. پژوهش حاضر از نظر روش از نوع پژوهش های توصیفی- تحلیلی بر پایه داده های کتابخانه ای می باشد. هدف این پژوهش آن است که نقش منفی کهن الگوهای اسطوره ضحاک را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد یافته های پژوهش حاکی از آن است که در اسطوره ضحاک نقش منفی کهن الگوهایی همچون؛ ضد قهرمان، بخش منفی کهن الگوی مادر، گناه بر اثر فریب خوردن از نیروهای اهریمنی و نقش کهن الگوی سایه، قربانی انسانی و آدم خواری، جادو، دشمنی با پدر، ربوده شدن بانوان توسط ضد قهرمان و موجودات اهریمنی و ... مشاهده می شود که با استفاده از آن ها می توان اسطوره ضحاک را مورد تحلیل قرار داد.
۵۵.

تحلیل نشانه شناسی «مار» در شعر «من آن روز می گفتم ...» سیمین بهبهانی با تأکید بر نظریه مایکل ریفاتر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: نشانه شناسی ریفاتر سیمین بهبهانی مار ضحّاک زن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۳ تعداد دانلود : ۲۱۶
هر شعر فاخری یک ایده مسلّط دارد .شاعر این ایده مسلّط را در لابه لای ساختار شعر یا یک جمله و گاهی حتّی یک واژه در درون شعر پنهان می کند. بعد با هنرمندی برخی واژه ها را نشان دار می کند تا مخاطب از طریق آنها ایده مسلّط شعر را شناسایی کند. آیا سیمین بهبهانی در سرایشِ شعرِ «من آن روز ...» از این کارکردِ هنری بهره برده است؟ برای رسیدن به پاسخ به نظر می رسد؛ بهره مندی از نظریه نشانه شناسی مایکل ریفاتر بیش از هر نظریه دیگری مناسب تر باشد. مقاله حاضر بر مبنای نظریه نشانه شناسی این اندیشمند و با روش توصیفی- تحلیلی، شعر سیمین را بررسی کرده است. پس از بررسیِ عناصر غیر دستوریِ شعر مذکور، نتایجِ تحقیق بیانگر آن است که انباشتهایی با معنا بنِ «مار»، «ضحّاک» و «ترس» در شعرِ «من آن روز...» بسامد بالایی دارد. با بررسی منظومه های توصیفیِ شعر، خوشه های استعاری با هسته های «جامعه سنتی»، «خوی اهریمنی» و جامعه شبه مدرن» به دست آمد و به کمک همین خوشه های استعاری، هیپوگرامهای شعر نیز مشخص گردید که مهم ترین آنها عبارتند از: مار نماد خوی اهریمنی انسانهاست که در نظامهای مرد سالار بیشتر در وجودِ جنس مذکّر تجلّی می یابد. هم چنین مقایسه انباشتها، منظومه های توصیفی و هیپوگرامها با رویکرد بینامتنیّت، ماتریس ساختاری زیر را در ذهن نویسندگان این مقاله ایجاد کرد: خوی اهریمنیِ نظامِ مرد سالار در جوامع سنتی از طریق بازیهای فولکلوریک، ستم پذیری را به دخترانِ جامعه القا می کند. در جامعه شبه مدرن آموزشِ ستم پذیری با روشهای مدرن تری مانند نمایش، طناب بازی و ... ادامه می یابد.
۵۶.

بررسی تحلیلی پیوند ضحاک ماردوش با نهوشه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه جمشید ضحّاک مهابهارت نهوشه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۷ تعداد دانلود : ۳۰۳
حماسه ها و اساطیر ایران و هند به دلیل ریشه های مشترک، همسانی های بسیاری دارند. یکی از شخصیت های حماسه های ایرانی که خویشکاری های او در هند بسیار تکرار شده، ضحاک است. پژوهش گران ویشوه روپه را به دلیل سه سر بودن و وریتره را به دلیل ارتباط با خشکسالی هم سان هندی ضحاک می دانند، اما داستان گناه ایندرا و رسیدن حکومت او به نهوشه همسانی های بسیاری با داستان گناه جمشید و رسیدن ضحاک به پادشاهی دارد. در روایت های هند و ایرانی ایندرا و جمشید از نمونه گناه کارانی هستند که فره خود را از دست می دهند، اما ضحاک و نهوشه به عنوان جانشینان ایشان، پس از انجام بزه هایی همسان چون چشم داشت به همسران پادشاه پیشین، خوارداشت روحانیون و ایجاد بدعت در دین و اجتماع، خود از پادشاهی خلع شده و در مکان هایی که جهان زیرین هستند، اسیر می شوند. در این جستار به بررسی تحلیلی و تطبیقی اشتراکات این داستان ها در شاهنامه، مهابهارت و دیگر روایت های هند و ایرانی پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بر خلاف نظر بسیاری از پژوهش گران که ضحاک را با ویشوه روپه یا وریتره تطبیق می دهند، در روایت های هندی نهوشه تطابق بیشتری با ضحاک دارد.
۵۷.

مضمون هایِ همانند در داستانِ ضحّاکِ شاهنامه و اسطوره هایِ مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آز ضحّاک ارمایل و گرمایل کاوه فریدون گاو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۶ تعداد دانلود : ۳۱۴
داستانِ ضحّاک یکی از داستان هایِ شاهنامه است که پیش از این پژوهشگران آن را از ابعادِ گوناگون سنجیده اند. نگارنده نیز در این جستار بر آن است به روشِ توصیفی تحلیلی برخی همانندی هایِ این داستان را با اسطوره هایِ مانوی آشکار سازد. دستاوردهایِ پژوهش نشان می دهد که میانِ اساطیرِ مانوی و آنچه در داستانِ ضحّاکِ شاهنامه آمده است، همسانی هایی به این ترتیب دیده می شود: همان گونه که در کیش مانی دیوِ آز مادینه است، ضحّاک نیز بنا به گواهی هایی مادینه است؛ شاید بتوان دو مارِ رُسته بر دوشِ ضحّاک را  تعبیری از دو عفریتِ نر و ماده در کیشِ مانی دانست که نمی توان آن دو را منقطع کرد و در حال رشد هستند؛ در متن هایِ مانوی، اَژْدَهایِ تاریکی را می بینیم که در شباهنگام، بسیار درد و مرگ می زاید به همان سان که اَژْدَهایِ شاهنامه ، هر شب دو مردِ جوان را به آزیگری می کُشد؛ در باورهایِ مانی، هرمزدبغ و فرزندانش به تاریکی می آمیزند که این ترفندی است جنگی و قصدِ رهایی در آن است چنان که ارمایل و گرمایل نیز به ضحّاک می آمیزند امّا رهاییِ انسان ها را در نظر دارند؛ در متن هایِ مانوی، همان گونه که عیسایِ درخشان آدم را از وجودِ آز آگاه می کند، در شاهنامه کاوه مردمان را از وجودِ ضحّاک (آز) می آگاهانَد؛ در متن هایِ مانوی، پس از آن که مهرایزد، هرمزدبغ را از مغاکِ اهریمن رهایی می بخشد، دیوان و اَژْدَهایان را در کوهستان به بند می کَشد هم چنان که فریدونْ ضحّاک را در کوه در بند می کند؛ همان گونه که اَشَقْلون از زادنِ فرزندِ گیهْمُرْد اندوهناگ و بیمار می شود، ضحّاک نیز با آگاهی از تولّدِ فریدون غمگین می گردد و همان سان که گیهْمُرْد، نامِ درختِ لوتوس را بر فرزند می نهد، فریدون نیز درختِ بارْوَر خوانده می شود. اَشَقْلونْ گاو و درخت را نابود می کند و ضحّاکْ مرغزار و گاوِ درونِ آن را از میان برمی دارد.    
۵۸.

بررسی تطبیقی اسطوره های ضحاک و مردوک در خویشکاری دو نیم کردن هماوردان اساطیری خود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ضحّاک اژی دهاک مردوک جمشید تیامت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۹ تعداد دانلود : ۲۳۱
در اکثر قریب به اتفاق منابع پس از اسلام، روایت غلبه ضحاک بر جمشید این گونه آمده است که پس از افول اقتدار سلطنت جمشید و گریختن فرّه از او و پیشروی و کشورگشایی ضحاک، در نهایت جمشید حکومت و تخت پادشاهی را رها می کند و می گریزد. مدت زمانی او در نقاط مختلف جهان سرگردان و فراری بود و ضحاک همه جا در پی او. در پایان ضحاک، جمشید را می یابد، و وی را با ارّه به دو نیم می کند. حال سوال اینجاست: چرا ضحاک جمشید را با این شیوه منحصر به فرد می کشد؟ آیا ضحاک نمی توانست مانند بسیاری از شاهان یا پهلوانان تاریخ اساطیری ایران، دشمن خود را سر ببرد؟ چرا ضحاک او را به دار نیاویخت؟ یا حتی می شد بدون بیان نحوه کشته شدن، تنها به ذکر این مطلب بسنده کرد که ضحاک پس از یافتن جمشید، او را کشت. پس بی گمان رازی و نمادی در پس این نحوه خاص کشتن جمشید؛ یعنی ارّه کردن او بوده است. این تحقیق بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی و با توجه به تأثیر اسطوره های اقوام بومی ایران که قطعا تحت تأثیر اسطوره های دولت شهرهای میان رودان بوده است، مطابقت اسطوره های ضحاک و مردوک را بیان کند؛ با توجه به شباهت این دو روایت، این نظریه را مطرح می سازد که ارّه کردن جمشید توسط ضحاک، متأثر از دوپاره کردن تیامت توسط مردوک است. 
۵۹.

الگوهای مینویِ شخصیت های گیتی؛ مطالعه موردی: زردشت، جم و اژی دهاک(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۲۰ تعداد دانلود : ۱۸۸
در اوستا دو دنیای مینوی و مادی قابل تشخیص است. دنیای مینوی شامل هستندگان مقدسی است که اهوره مزدا، امشاسپندان و ایزدان را شامل می شوند و از میان آنها اهوره مزدا در رأس و آشکارا تواناتر از سایرین است. درست پس از اهوره مزدا سپندمینو بسیار نزدیک به اهوره مزدا ظاهر می شود. انگره مینو نیز به صورت همزاد اما در تقابل با سپندمینو است. دنیای مادی نیز شامل شخصیت هایی است که زردشت در رأس آنها قرار می گیرد. زردشت والاترین شخصیت زمینی است و جم و اژی دهاک در مقابل یکدیگر در دنیای زمینی جزو شخصیت های شناخته شده اوستایی اند. به نظر می رسد که در شخصیت زردشت الگویی آسمانی دیده می شود که بر پایه الگوی شخصیت اهوره مزدا ساخته شده و همین موضوع در مورد سپندمینو و انگره مینو با جم و اژی دهاک دیده می شود. هدف از این مقاله بررسی این شخصیت ها و یافتن شباهت های آنها برای اثبات وجود الگویی مینوی در شخصیت های مادی اوستاست. بدین منظور ابتدا ویژگی های اهوره مزدا، زردشت، سپند مینو و انگره مینو، جم و اژی دهاک بررسی شده، سپس شباهت های آنها استخراج می شود. در پایان خواهیم دید که این شخصیت های زمینی در اوستا از الگویی آسمانی و مینوی پیروی می کنند. داده های این پژوهش به صورت کتابخانه ای گردآوری و از روش توصیفی-تحلیلی برای تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری استفاده شده و اساس پژوهش بر شواهد اوستایی قرار گرفته اما در مورد جم و اژی دهاک از شاهنامه نیز کمک گرفته شده است.
۶۰.

گمانه زنی هایی در باب مادر ضحاک در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۴۷ تعداد دانلود : ۲۱۹
ضحاک در شاهنامه با راهنمایی های ابلیس کارویژه های اهریمنی چون کشتن پدر، گوشت خواری، انسان اوباری و جهان آشوبی را تحقق می بخشد. این ابلیس در چارچوب تفسیر برون گرایانه از اسطوره با قراینی، مادر ضحاک است. در روایت شاهنامه، کنش های انسانی او، بازتاب توطئه ای خانگی همراه با پسر علیه همسر است. در نمود اساطیری و متون دینی زرتشتی، مادر ضحاک «اودگ» است که با کنش های ابلیسِ همراه ضحاک در شاهنامه همخوان است. به لحاظ تاریخِ اجتماعی نیز حکومت ضحاک بازتاب حکومت های مادرسالاری است که قدرت در دستان مادر است. در این قبایل، مادر (ابلیس) شاه کهن (مرداس) را به کمک شاه جوان (ضحاک) می کشد و برای باروری زمین کشاورزی خون او را بر زمین می ریزد (کشته شدن مرداس در بوستان). به لحاظ تاریخی نیز طبق نظر قاطبه محققان ضحاک یادآور هجوم اقوام غربی ایران است. گویا حکومت ضحاک و ابلیس (مادرش) بازتاب یکی از هجوم های گسترده اقوام غربی به مرزهای ایران است که از مرزهای باختری تا بلخ امتداد داشته است. داستان ضحاک در شاهنامه به نوعی بازتاب دهنده هجمه ملکه سمیرامیس در دوران حکومت پسرش است که با کشتن یا برکناری همسرش محقق شده است. در این مقاله تلاش بر این است که مشروحاً و با روش تحلیلی-تطبیقی چهره مادر ضحاک نمایان گردد.