مطالب مرتبط با کلیدواژه

منطق روایت


۱.

تحلیل ساختاری داستان «ضحاک» بر مبنای الگوی منطق نقش های کلود برمون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت شناسی ضحّاک منطق روایت الگوی کنشی برمون پی رفت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۱ تعداد دانلود : ۴۴۲
ساختارگرایی کوششی برای کاربرد نظریه زبانی در زمینه موضوعات و فعالیت های غیرزبانی است. یکی از جنبه های موفقیت ساختارگرایانْ روایت شناسی یا بررسی روایت است. این گروه از ساختارگرایان با بررسی عناصر روایت و قوانین ترکیب آن توانستند ساختار حاکم بر اشکال روایی را واکاوی کنند.در این مقاله یکی از روایت های اساطیری شاهنامه، ضحاک ماردوش، براساس نظریه کلود برمون، روایت شناس ساختارگرای فرانسوی، بررسی می شود. برمون پی رفت را عنصر اساسی روایت روایی می داند. الگوی او بر مبنای رویکرد دوگانه پیروزشدن یا پیروزنشدن قهرمان بنا شده است. در این الگو قهرمان لزوماً همیشه پیروز نیست و ممکن است گاهی شکست خورد. هدف این پژوهش تحلیل طرح روایی روایت ضحاک با الگوی کنشی برمون است. در این مقاله با روش توصیفی   تحلیلی، روایت بررسی شده است. پس از بررسی این نتیجه به دست آمد که روایت طرح روایی نظام مند دارد و از شیوه روایت به صورت خطی بهره برده است؛ همچنین با یک موقعیت پایدار و متعادل اولیه آغاز می شود؛ سپس حادثه ای این تعادل و توازن را برهم می زند؛ سرانجام با به وجودآمدن کنش هایی برای حل مشکل، روایت به یک نتیجه مشخص و موقعیت پایدار اولیه بازمی گردد. طرح روایی روایت مطابق با نظریه برمون، متشکل از پی رفت ها یا ترکیبی از جریان روایی و کشمکش است. هر پی رفت سه کارکرد امکان و فرایند و پیامد دارد. در روایت، هر دو نوع شخصیت منظور برمون کارگزار (فاعل) و کارپذیر (مفعول) و تغییر موقعیت آنها برپایه کنش را می توان دید.
۲.

کاربست زبان فارسی در خیرالنساء با نظر به منطق روایی رمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان فارسی خیرالنساء منطق روایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۶ تعداد دانلود : ۱۸۶
شکل گیری زبان روایت خیرالنساء مبتنی بر ویژگی یکّه زبان فارسی، یعنی ذات روایی آن، از طریق قابلیت ترکیبی و ترکیب پذیری و همچنین سازوکار مؤلفه هایی است که در این زمینه زبانی، منطق حاکم بر رویدادهای آن را می سازند. این نوشتار بر این اساس و با توجه به پرسش از چگونگی شکل گیری زبان خیرالنساء با توجه به منطق روایی آن و با هدف دستیابی به درکی از سازوکار مؤلفه های سازنده زبان روایت و اهمیت و جایگاه این زبان در ادبیات و فرهنگ معاصر شکل گرفته است. در این مسیر، با توجه به جوهره مکاشفه ای اثر، مؤلفه های سازنده زبان آن به عنوان چارچوب نظری تعیین و سپس به بررسی سازوکار آن ها در شکل گیری زبان روایت پرداخته شده است. ساختار بحث در این پژوهش که از نوع کیفی و به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، در چهار بخش به جنبه های چهارگانه کیفیت ترکیبی، زمانمندی، مکانمندی و شخصیت در زبان اثر و با بررسی بخش هایی از آن تنظیم شده است. ماحصل تحقیق بیان می کند توجه به اصل ترکیب پذیری زبان فارسی و قابلیت آن در مادی و ملموس کردن داستان، زمینه اصلی موجودیت بخش به زبان روایی خیرالنساء بوده که باورپذیری روایت و تسهیل فرایند منطقی سازی را موجب شده است. علاوه بر این، تحقق اثر در این زمینه مستلزم برقراری روابط منطقی میان رویدادهای متوالی از طریق مؤلفه های زمان، مکان و شخصیت خیرالنساء در هماهنگی و انسجام است که در خیرالنساء با توجه به ذات مکاشفه ای و سنت داستان نویسی ایرانی انجام یافته است. همچنین زبان روایت از این طریق آشکارکننده فرهنگ ایرانی و نشان از روایت مکتوب معاصری است که ریشه در سنت خود دارد و بنابراین موجب وحدت حسی میان اهالی آن است.
۳.

ملاحظاتی پیرامون انسجام ادبی شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه انسجام روایت منطق روایت زال و رودابه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵ تعداد دانلود : ۱۹۴
یکی از مهم ترین خصوصیات شاعران متبحر، به ویژه سرایندگانی که با اشعار داستانی سروکار دارند، قدرت تصویرآفرینی آن ها است و اگر این تصویرآفرینی درعین حال با انسجام همراه باشد؛ یعنی اجزای داستان به هم مربوط باشند و تلفیق قضایا در هم به طرزی شایسته صورت گرفته باشد، به طبع تأثیر بیان نیز بر خواننده بیشتر خواهد بود. در این گفتار منظور ما بررسی انسجام روایت در شاهنامه ی فردوسی است. به طبع در هر اثر ادبی دیگری که به وسعت شاهنامه باشد، امکان برخی ضدونقیض گویی های جزئی وجود دارد؛ زیرا دامنه ی روایت بسیار گسترده است؛ اما در شاهنامه انسجام روایت هم در سطح صحنه ها و هم در سطح کل داستان چشمگیر است. در این مقاله ابتدا انسجام روایت شاهنامه را در سطح صحنه ها بررسی کردیم و دیدیم که فردوسی چگونه با دقت، وحدتِ تصاویر و اجزای داستان را در روایت واحد حفظ می کند و سپس رابطه ی داستان زال و رودابه را با منطق روایی شاهنامه موردبررسی قرار دادیم و دیدیم که انسجام کلی تری نیز در سراسر این حماسه ی سترگ، موجود و به آسانی قابل تشخیص است.