این مقاله موضوع تقابل و تعامل فرهنگی را از منظر نشانه شناسی فرهنگی، در بخش اساطیری، مورد بررسی قرار می دهد. در ابتدا مفاهیمی هم چون «خود و دیگری»، «طرد و جذب»، «آرامش و آشوب» و «سپهر فرهنگی» که از مفاهیم بنیادین نشانه شناسی فرهنگی به شمار می آیند، به کوتاهی توضیح داده می شود. سپس با تکیه بر متن، مصادیق این مفاهیم، تحلیل و تشریح می گردد. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و برمبنای نظریه های نشانه شناسی فرهنگی است و نتایج نشان می دهد که بنابر متن فردوسی، فرهنگ ایرانی بنابه دلایل گوناگون، فرهنگی پذیرا بوده و در شرایط مختلف با دیگران نه فقط تقابل بل که تعامل هم داشته و از قدرت جذب و ترکیب قابل توجهی برخوردار بوده است، اما همواره به ثبات و تکرار چرخه وار بر مبنای «سپهر فرهنگی» نهادینه شده در آن، روی خوش نشان داده و از تغییر بنیادین روی گردان بوده است. کلیدواژه ها: خود و دیگری، تعامل و تقابل، مرکز و حاشیه، جذب و طرد، شاهنامه فردوسی.