مطالب مرتبط با کلیدواژه

مولوی


۴۰۱.

عناصر داستانی در روایت «انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان»، بر اساس نظریه بدخوانی خلاق هرولد بلوم

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مولوی بینامتنیت هرولد بلوم بدخوانی خلاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۳۴
بدخوانی خلاق نظریه ای است که هَرولد بلوم آن را بر اساس روابط دوسویه میان متون ادبی مطرح کرده است. این نظریه مبتنی بر روابط بینامتنی می باشد و بر اساس آن رابطه ای جدلی میان مؤلف جدید با مؤلفان گذشته وجود دارد. مؤلف جدید به منظور دریافت هویتی غیروابسته در ادبیات و برای رهایی از اضطرابِ تأثیرپذیری متونِ گذشته با حرکتی تدافعی اقتدار شاعر متقدم را می کاهد و با بدخوانی خلاق به خلق آثار جدید دست می زند. شگردهای بدخوانی خلّاق متن جدید را از دلهره تأثیرپذیریِ متون ماقبل رهایی می بخشد. هدف از نگارش این مقاله بررسی ترفندهایی است که مولوی برای رهایی از دلهره تأثیرپذیریِ آثار گذشته در داستان«موسی و شبان» به کار برده است. این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی شیوه پرداختن به موضوع بر اساس نظریه بدخوانی خلّاق بلوم در داستان «موسی و شبان» در مثنوی می پردازد و به این نتیجه می رسد که مولوی موضوع غالب در روایت را از روایات زیرمتن انتخاب کرده ولی برای رهایی از دلهره اضطرابِ قرارگرفتن در سایه روایات مأخذ، با شگردهایی خلّاقانه به آفرینش های نوینی در خلق حکایت جدید می پردازد. وی با تغییر در عناصر داستان برای کاهش دلهره تأثیرپذیری بهره برده است تا به برتری جویی کلامی برسد.
۴۰۲.

تحلیل ابیات و روایات دفتر اول مثنوی بر اساس نظریه بدخوانی خلاق هارولد بلوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی مثنوی بینامتنیت هارولد بلوم بدخوانی خلاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۷ تعداد دانلود : ۲۰۱
بدخوانی خلاق نظریه ای ست که هارولد بلوم آن را بر مبنای بینامتنیّت؛ یعنی روابط میان متون و تأثیرپذیری آثار ادبی از یکدیگر مطرح کرده است. بر این اساس، همواره کشاکشی میان شاعران و نویسندگان جدید با گذشتگان وجود دارد. بلوم در مهمترین اثر خود به نام «اضطراب تأثیر» بر رابطه دوسویه اما ستیزه جویانه مؤلفان جدید با مؤلفان گذشته تأکید کرده است. شاعران و نویسندگان جدید برای رهایی از دلهره تأثیرپذیریِ متون گذشته با بدخوانی خلاق به روش هایی برای خلق آثار جدید دست می زنند و با این کار می کوشند تا خود را از پیشینیان برتر بدانند. در این پژوهش دگرگونی هایی را که مولوی به منظور رهایی از اضطراب تأثیرپذیری آثار پیشین، اعمال کرده است و نسبت های بدخوانی خلاق بلوم در مثنوی را به شیوه تحلیلی تطبیقی بررسی می کنیم. یافته های پژوهش نشان می دهد که روش خلاقانه مولوی در آفرینش داستان ها و حکایات و برای رها کردن خود از تأثیر متون گذشته، مصداق بدخوانی خلاقانه ای است که بلوم مطرح می کند و به این منظور از شگردهای گوناگونی مانند تداعی، ایجاد مضامین تعلیمی و دینی و حکمی، تغییر در عناصر داستان و فرافکنی بهره برده است.  
۴۰۳.

جایگاه و تأثیرزبان فارسی و شاعران فارسی زبان بر نظریه پردازان ادبیات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات اسلامی ادبیات فارسی حافظ اقبال سعدی مولوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۸ تعداد دانلود : ۱۳۰
ادبیات اسلامی با دعوت ابوالحسن ندوی درهند پا به عرصه ظهور گذاشت. به دنبال دعوت وی نظریه پردازان مختلفی به نظریه پردازی در ادبیات اسلامی روی آوردند. سید قطب وبرادرش محمد قطب وبه دنبال آنها نجیب الکیلانی وعماد الدین خلیل، اصلی ترین نظریه پردازان ادبیات اسلامی به شمار می آیند. در این پژوهش که با روش تحلیلی توصیفی انجام شد مشخص شد أبوالحسن ندوی با توجه به آشنایی اش با زبان فارسی وشاعران فارسی زبان، تاثیر زیادی از آنها گرفت. ندوی با معرفی برخی شاعران فارسی زبان جایگاه زبان فارسی در ادبیات اسلامی را مورد توجه قرار داد. در این میان شاعران فارسی زبان مخصوصا محمد اقبال ، مولانا جلال الدین، حافظ وسعدی بر نظریه پردازان ادبیات اسلامی تاثیر گذار بودند. این تأثیر را می توان در دیدگاه های آن ها نسبت به زبان فارسی وشاعران فارسی سرا پیگیری کرد. به عنوان مثال ندوی وکیلانی کتاب های جداگانه ای در باره شعر واندیشه اقبال لاهوری نگاشتند که منبعی برای طرفداران ادبیات اسلامی شد. میزان تاثیر شاعران ایرانی در نظریه پردازان ادبیات اسلامی متفاوت است وبیشترین تاثیر را در ابوالحسن ندوی می توان دید.
۴۰۴.

نقد بلاغی و زبانی دفتر اول «شرح جامع مثنوی معنوی» کریم زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کریم زمانی شرح جامع مثنوی معنوی مولوی نقد دفتر اول نقد بلاغی و زبانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۰ تعداد دانلود : ۱۹۱
تا به امروز شروح فراوانی بر مثنوی مولانا نوشته شده که «شرحِ جامعِ مثنوی معنوی» نیز یکی از آنهاست. این شرح به علت جامعیّت و بی نیاز کردن نسبی مخاطبان از مراجعه به دیگر شروح نوشته شده بر مثنوی، مورد علاقه مولاناپژوهان است. علی رغم زحمات فراوان استاد کریم زمانی در جمع آوری نوشته های دیگر شارحان و شرح برخی از ابیات، در این شرح کاستی هایی به چشم می خورد. نویسندگان این مقاله با کمال احترام به استاد کریم زمانی، برآنند تا با تکیه بر بافت موقعیتی ابیات و استفاده از نشانه های درون متنیِ مثنوی، به نقد و بررسی دفتر اول «شرحِ جامعِ مثنوی معنوی» بپردازند. بی شک نقد و بررسی تمامی ابیات این دفتر، خارج از ظرفیت این مقاله است؛ از این رو در این پژوهش با دسته بندی دلایلِ نارسایی های موجود در دفتر اول این شرح و آوردن یک یا چند نمونه مرتبط با آن، تلاش خواهد شد تا تصویری مختصر از کاستی های زبانی و بلاغی این شرح ارائه شود. از رهرو نقد و بررسی دفتر اول این شرح دریافتیم که به علت وجود مواردی همچون: بی توجهی به بافت موضوعی، بسنده کردن بر معنای ظاهری و عدم ذکر معنای باطنی و عرفانی ابیات، خوانش نادرست ابیات، بی ربط بودن توضیحات داخل قلاب با منظور اصلی بیت، بی توجهی به تغییر متکلم و مخاطب ابیات، بی توجهی به موقوف المعانی بودن ابیات و...، معنای برخی از ابیات مثنوی مغایر با نیّت اصلی و معنای مد نظر مولاناست و همچنان جای خالی شرح مناسبی از مثنوی معنوی احساس می شود.
۴۰۵.

تحلیل و بررسی نسخه اساس استاد فروزانفر در تصحیح دیوان کبیر مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیوان کبیر مولوی نسخه قونیه 770 تصحیح فروزانفر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۳ تعداد دانلود : ۱۷۷
دیوان کبیر مولوی از متون محوری پژوهش های عرفانی است. از حدود نیم قرن پیش تا به امروز تمام تحقیقاتی که در زمینه غزلیات مولوی انجام شده ، براساس کلیّات شمس تصحیح استاد فروزانفر بوده است؛ امّا از زمان تصحیح این متن تا کنون نقدهایی درباره اصالت متن و شیوه تصحیح انجام گرفته است. شیوه تصحیح استاد فروزانفر و انتخاب نسخه قونیه 770 به عنوان نسخه اساس یکی از مسائلی است که باید به صورت علمی و انتقادی بررسی شود. در مورد نسخه مذکور دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. در این پژوهش ضمن آوردن نقدهایی که درباره آن انجام شده ، به طور دقیق و مفصّل به معرّفی غزل هایی پرداختیم که در هیچ یک از نسخ – حتّی در نسخه های پرحجم - نیامده اند و تنها در نسخه قونیه 770 (=فذ) آمده اند، در بین این غزل ها، به غزل هایی برخوردیم که مطمئناً از آن مولوی نیستند و هم چنین به غزل هایی برخوردیم که نباید آن ها را غزلی مستقل به حساب آورد. بررسی این غزل ها می تواند مبیّن این امر باشد، که نسخه قونیه 770 (=فذ) نسخه معتبر و اصیلی نیست و برای تصحیح دیوان کبیر مولوی نباید آن را نسخه اساس قرار داد.
۴۰۶.

عشق: خیال یا واقع؟ بررسی تطبیقی مفهوم عشق نزد مولوی و لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۴۸ تعداد دانلود : ۱۷۲
مقاله حاضر پژوهشی است با ماهیتی تطبیقی و میان رشته ای درباره مفهوم «عشق» در آثار مولانا جلال الدین محمد بلخی، شاعر و عارف نامدار ایرانی و ژاک لاکان، فیلسوف و روان کاو شهیر فرانسوی. عشق در این تحقیق از دو وجه مورد بررسی قرار گرفته است: عشق از منظر مولوی که یکی از بالاترین مراحل سیر و سلوک عارفانه است و زبان از بیان حقیقت آن عاجز است و عشق از دیدگاه لاکان که رابطه ای مبتنی بر وهم و خیال است و ریشه در خودشیفتگی دارد. این مقایسه نشان می دهد که تفاوت مولوی و لاکان در تعریف عشق به تفاوت دیدگاه آن ها درباره ماهیت عشق باز می گردد. از دید لاکان، عشق ریشه در ساحت و حیث خیال دارد؛ در حالی که از نظرگاه مولوی، عشق در اصطلاح لاکان، متعلق به ساحت و حیث واقع است. مقاله حاضر به دنبال آن است که با بازگردانی نظریات و اصطلاحات عرفانی مولانا به زبان روان کاوی، تعریفی مولانایی لاکانی از عشق ارائه دهد؛ به عبارت دیگر، هدف از این تحقیق توضیح این مسئله است که اگر دیدگاه مولانا از عشق را به زبان لاکان بازگردانیم، عشق در روان کاوی لاکان در چه جایگاهی قرار خواهد گرفت و نسبت به دیدگاه پیشین آن، چه تغییری خواهد کرد.
۴۰۷.

نقد اسطوره ای مناقب العارفین با تکیه بر نظریه میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی مناقب العارفین افلاکی میرچا الیاده نقد اسطوره ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۸ تعداد دانلود : ۲۰۰
مناقب العارفین تألیف شمس الدین احمد افلاکی در شرح احوال خاندان مولوی و مشایخ طریقت مولویه نوشته شده و افلاکی در این کتاب شخصیتی اسطوره ای و فراواقعی از پیشینیان و معاصران ترسیم کرده است. بسیاری از مسائل عرفانی مناقب العارفین با مفاهیم اساطیری منطبق است و باورهای اساطیری در شکل گیری مطالب این تذکره عرفانی نقش دارد. در این پژوهش به این سؤال پاسخ داده می شود که مضامین عرفانی مناقب العارفین در کدام مؤلفه ها با مبانی اسطوره ای الیاده تناسب دارند. در این جستار، مناقب العارفین به شیوه توصیفی تحلیلی و با رویکرد اسطوره شناختی براساس دیدگاه الیاده تحلیل شده است تا میزان انطباق عرفان و اسطوره تشریح شود. نتایج بحث نشان می دهد که در این اثر، قهرمان مطابق کهن الگوها، از قبل به عنوان منجی تعیین شده است. در چرخه زندگی مولوی می توان به ترتیب مراحل شست وشو، تجدید حیات و تجلی را به وضوح مشاهده کرد؛ او آیین شست وشوی مقدس را پیش از ورود به ساحت ناخودآگاه خود انجام می دهد و خود را برای پیوستن به ساختار قداست آماده می کند و در سفر درونی خود از مقتضیات بشری فراتر می رود و به رؤیت حق تعالی، فرشتگان، پیامبران و ارواح نایل می شود. همچنین، در مناقب العارفین، بام مدرسه و خزینه حمام به منزله الگوی مثالی مرکز جهان است که ناسوت و لاهوت به هم پیوند می یابد.
۴۰۸.

بررسی و تحلیل نظر مولوی در باب تجسم اعمال با محوریت غزلیات شمس تبریزی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: تجسم اعمال جزای عمل ملکوت جاودانه مولوی غزلیات شمس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۳ تعداد دانلود : ۱۵۷
یکی از مهم ترین مباحث مربوط به عوالم پس از مرگ چگونگی دریافت جزای اعمال در آخرت است. دیدگاه متفکران اسلامی در این باب بر دو گونه است: برخی معتقدند که جزای اعمال در آخرت، نظیر کیفر و پاداش های دنیوی از سنخ اعتبار و قرارداد بوده، مخالفان نظریه تجسم اعمال به شمار می آیند. ایشان در تأیید دیدگاه خود به دلایلی ازجمله آیات قرآن و عَرَضی بودن اعمال استناد کرده اند. در مقابل مدافعان نظریه تجسم اعمال معتقدند که رابطه عمل و جزای آن در آخرت، تکوینی، از سنخ این همانی و تجسم باطن و ملکوت اعمال می باشد. مولوی نیز در آثار خود در مقام اثبات تکوینی بودن عمل و جزای آن در قالب تجسم ملکوتی برآمده و در این راستا به اقامه دلیل پرداخته است. وی با استناد به ادله نقلی دال بر تخلف ناپذیر بودن وعده الهی در باب اعطای جزای اعمال و بر پایه اصل عقلی جوهری بودن ملکوت عمل در صقع نفس انسان و عدم امکان اضمحلال آن، به تبیین مبانی و نتایج نظریه تجسم اعمال پرداخته است.
۴۰۹.

سمبولیسم و نماد در تصوف از سنایی تا مولوی

تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۹۳
از هنگامي كه تصوف به صورت يك نهاد شناخته شدة اجتماعي درآمد، زبان و نظام نشانه شناسي خاص آن نيز به وجود آمد و اصطلاحات ويژه‌اي پديدار شد كه در درون اين نهاد بار معنايي خاصي داشت و براي ناآشنايان به اين مكتب نامفهوم بود. واژه‌هاي خاص در زبان تصوف را به دو دسته تقسيم كرده‌اند: يكي اصطلاحات رسمي. دوم رمزهاي تصويري. دستة اول واژه‌هايي است، كه در شمار اصطلاحات رسمي و واژگان ويژة نهاد تصوف درآمده است. دستة دوم از واژه‌هاي خاص صوفيان، تصويرهاي نمادين در ادبيات عرفاني است. اين تصويرها که غالباً نام عناصر و پديده‌هاي طبيعي و حسي‌ اند هر کدام رمزي از ايده‌هاي ناگفتني عارف و كليد اشارت به دريافت‌ها و معاني غيبي صوفي شاعر هستند. نمادپردازي در شعر فارسي تقريبا با سنايي رسميت يافت. پيش از وي در شعر شاعران عارف كاربرد اينگونه تصاوير نمادين بسيار اندك است. اما همين تصاوير ريشه در سنت ادبي پيش از وي دارد. بنا براين نمادپردازي در ادبيات صوفيه يکباره و ارتجالاَ در آثار سنايي غزنوي يا ديگران پديد نيامده است بلکه شاعران عارف براي رمزسازي از ميراث ادبي کهن بهره‌هاي بسيار گرفته اند. در این تحقیق بر آنیم تا سمبولیسم و نماد در تصوف از از سنایی تا مولوی را مورد بررسی قرار دهیم.
۴۱۱.

هژمونی سکوت: خوانشی هگلی- لاکانی از رابطۀ سکوت و زبان در اندیشۀ مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی هژمونی سکوت زبان سهروردی ایدئالیسم آلمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۵ تعداد دانلود : ۲۱۵
در مقاله حاضر می کوشیم در برخی از ابیات و اشعار مولوی رد چیزی را پیدا کنیم که آن را «هژمونی سکوت» می نامیم. طرفداران «هژمونی سکوت» زبان را خوار می شمارند و سکوت را بی اندازه ارج می نهند و آن را دربردارنده نوعی شهود ویژه می دانند که دسترسی به امر فراسوی زبان را میسر می سازد. این نگرش به سکوت و زبان تاریخ دور و درازی دارد و تازه در قرن های اخیر به پرسش گرفته شده است. سعی خواهیم کرد رویکرد «هژمونی سکوت» را به میانجی رویکردی هگلی لاکانی خوانش کنیم، رویکردی مدرن که سکوت و زبان را به یک اندازه ارزشمند می داند و در نهایت سکوت را پدیده ای صرفاً زبانی می داند. خاطرنشان خواهیم ساخت که این دو نگرش در دو منطق متفاوت بنیاد دارند؛ اولی در قاعده امکان اشرف سهروردی و دومی در منطق پس گسترانه ایدئالیسم آلمانی. پس از بررسی تبعات معرفت شناختی و هستی شناختی این دو رویکرد، در نهایت نتیجه خواهیم گرفت که موضع «هژمونی سکوت» موضعی متناقض و ناممکن است. 
۴۱۲.

بررسی تطبیقی زیبایی عالم و مسئلة شرور از دیدگاه فلوطین و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسئلة شرور فلوطین مولوی زیبایی عالم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷ تعداد دانلود : ۱۴۴
زیبایی عالم و چالش آن یعنی مسئلة شرور از مسائل بسیار مهم فلسفی،کلامی است. فلوطین و مولوی به عنوان دو اندیشمند برجسته در جهان نسبت به این مسئله بی تفاوت نبوده و هر دو کوشیده اند به این چالش پاسخ دهند. بسیاری از پاسخ های آنها به این موضوع، مشترک است مانند نسبی و ضروی بودن شر، ناشی از جزیی نگری و اختیار بشر و مقدمة خیر و لازمة تعالی روح دانستن آن. برخی از پاسخ ها فلسفی بوده و تنها از سوی فلوطین مطرح شده اما از آنجا که این مسئله موجب نارضایتی عاطفی برای بشر است، نمی تواند او را قانع کند، مانند عدمی و عرضی دانستن شر،  اما راه حل هایی که صبغة عرفانی دارد تا حدود زیادی قانع کننده است مانند ضروری دانستن شرور برای تعالی روح که توسط هر دو آنها مطرح شده است اما مولوی تکمیل کرده و بسیار مفید و قانع کننده است مانند حل کردن مسئلة شر به کمک رابطه عاشقانه دو سویه بین انسان و خداوند و پاسخ هایی که برآمده از آیات و روایات اسلامی دارد مانند موجب تنبه و رحمت و تطهیر روح و نشانه محبت دانستن آنها. در این مقاله  با روش توصیفی - تحلیلی و اسنادی و کتابخانه ای به این نتیجه رسیدیم که هرچند با توجه به اینکه بسیاری از پاسخ ها و افکار این دو اندیشمند مشترک است، بسیاری به تأثیر فلوطین بر مولوی قایل شده اند اما با توجه به اختلافات بین این دو اندیشمند، تشابهات نیز می تواند ناشی از منبع شهود عرفانی باشد که میان آن دو مشترک است و ناشی از توارد افکار آنها باشد.
۴۱۳.

تحلیل داستان پیر چنگی برپایه الگوی روایی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیر چنگی مولوی گریماس روایت پیرنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۷ تعداد دانلود : ۱۷۴
تبیین مسئله: داستان پیر چنگی ازجمله داستان های جذّاب مولوی در دفتر اول مثنوی است که خوانش های متفاوتی از آن صورت گرفته و هر خوانش، یکی از ابعاد معنایی و وجوه پنهان آن را برکاویده است. در این پژوهش، به تحلیل ساختار روایی این داستان برپایه الگوی روایی گریماس پرداخته می شود. هدف اصلی، ترسیم طرح روایی و فهم موضوع اصلی داستان از راه تشخیص کارکرد و کنش است؛ ضمن اینکه به پرسش های زیر به گونه ای مشخص پاسخ داده می شود: کارکرد اصلی این داستان که پایه طرح روایی آن را شکل می دهد، چیست؟ داستان های ضمنی ای که درون این داستان آمده اند و به نوعی اجزای تشکیل دهنده کل نظام روایی هستند، چه مسئله ای را برای کارکرد اصلی در این داستان تقویت می کنند؟ فرض پژوهش بر این است که از میان همه کارکردهای شامل در داستان پیر چنگی، دو کارکرد می تواند کارکردهای اصلی باشد؛ این دو کارکرد، دو درون مایه اصلی را در این داستان می پرورد؛ نخست «طلب مال» که پیر چنگی با نواختن چنگ از خداوند می طلبد و دوم، «قضاوت سطحی و آگاهی نداشتن از حقیقت اصلی». از میان این دو کارکرد مهم، یکی از آنها را می توان به کمک تحلیل ارتباطِ معانی پنهان داستان های ضمنی، با یکی از این دو کارکرد و ترسیم طرح پیرنگ داستان براساس الگوی روایی گریماس، هسته اصلی همه کارکردها شناخت. روش در این پژوهش، ساختار روایی داستان پیر چنگی مثنوی برپایه الگوی روایی گریماس تحلیل می شود. یافته ها و نتایج: نتیجه پژوهش نشان می دهد که با دقت در ژرف ساخت روایت و عامل های کنشی در این داستان، کارکرد پایه «بیرون شدن پیر چنگی از مکان بسته به بیابان» برای شکل گیری درون مایه اصلی داستان، یعنی « آگاهی نداشتن از حقیقت اصلی» است؛ زیرا هم زیرساخت روایی و هم داستان های ضمنی، نظامی را برای فُرم بخشیدن به این کارکرد و درون مایه شکل می دهند.
۴۱۴.

بررسی تعالی و حضور در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عرفان نظری تعالی الهی حضور الهی مولوی مثنوی معنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۸۷
   تعالی و حضور به عنوان دو بُعد تشخص خداوند، همواره از مهم ترین مباحث وجودشناسی الهیاتی، محسوب شده اند. در گرایشهای مختلف فکری و عقیدتی در دین اسلام نیز این مسئله، همواره مورد بحث و اختلاف نظر قرار گرفته است. بیشتر این بحثها، از آیات قرآنی نشأت گرفته، چرا که در قرآن از خداوند، با این دو بُعد، یاد شده است. متصوفه نیز در عرفان نظری، در بحث وجودشناسی، به این مسئله پرداخته اند. در این میان، مولوی که از بزرگترین عرفای تاریخ اسلام محسوب می شود، در مثنوی خویش که در آن مبانی فکری خود را بیان داشته، به هر دوی این ابعاد وجودی خداوند پرداخته است و خود قائل به تعالی حق در عین حضور حضرتش در این جهان است. این پژوهش بر آن است تا ضمن مفهوم شناسی تعالی و حضور، این مفاهیم را در مثنوی بررسی نماید و سپس با تبیین و تحلیل چگونگی جمع بین تعالی و حضور خداوند در عرفان مولوی، به نگرش وی در باب این موضوع، دست یابد.    
۴۱۵.

مراتب خداشناسی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی مراتب معرفت معرفت سطحی معرفت عقلی معرفت کشفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹ تعداد دانلود : ۱۵۶
تأمّل در هدف آفرینش انسان از موضوعات مشترک ادیان آسمانی است و همه این ادیان شناخت خدا را شرط رسیدن به هدف مذکور می دانند. البته مراحل و چگونگی شناخت از دید متفکران و نظریه پردازان متفاوت است. در میان اندیشه های اسلامی، جلال الدین مولوی در مثنوی با بهره گیری از آموزه های قرآنی، معرفت خدا را در مراحل و مراتبی بیان کرده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین و تحلیل مراتب معرفت الهی و چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر در الهیات مثنوی می پردازد. پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این پرسش است که از نگاه مولوی مراتب شناخت خدا چه ارتباط منطقی با یکدیگر دارند. مولوی، شناخت خدا را زیر بنای رسیدن به مقام خلیفهاللهی و دارای سه مرتبه کلی: سطحی(عامیانه)، کسبی(عقلی) و کشفی(عرفانی) می داند. از نگاه وی نوعی رابطه منطقی میان مراتب فوق بر قرار است: معرفت سطحی مقدمه ضروری پیدایش معرفت عقلی است و معرفت شهودی به دنبال کمال معرفت عقلی بروز و استمرار می یابد. این مقاله ضمن استخراج و چینش منطقی مراتب مذکور براساس سخن مولوی، به این نتیجه می رسد که منابع معرفتی در الهیات مولوی متعدد بوده و هیچ تعارضی میان آنها وجود ندارد، بلکه میان مراتب مذکور نوعی ملازمه و ترتب منطقی برقرار است.
۴۱۶.

تحلیل تطبیقی معنویت فطری در مثنوی مولوی و خدای ناخودآگاه ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خدای ناخودآگاه معنادرمانی ویکتورفرانکل معنویت فطری مثنوی مولوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۱۵۲
یکی از پایه های مکتب معنادرمانی ویکتورفرانکل خدای ناخودآگاه است. به باور فرانکل سرکوب اعتقاد به خداوند سبب روان رنجوری می شود و درمان آن به خودآگاه درآوردن یادکرد تعالی است. درک خدای ناخودآگاه شهودی است و تمامی انسان ها در موقعیت اضطرار ناخودآگاه از طریق دعا با خداوند ارتباط برقرار می کنند. به باور مولوی نیز معنویت فطری و درک آن شهودی است. در مثنوی تمام انسان ها فارغ از هر دین و مسلکی در تنگناهای زندگی با دعا به درگاه خداوند التجا می کنند. رویکرد تطبیقی در مقایسه معنویت فطری در مثنوی با نظریه خدای ناخودآگاه فرانکل ابعاد و گستره تفکر مولوی را بهتر آشکار خواهد ساخت. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش هاست که وجوه همسویی و یا تفاوت های این دو دیدگاه در چیست؟ فرضیه این است که باوجود برخی تشابهات، تفاوت هایی در سرچشمه های آن ها دیده می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که فرانکل از منظر روان شناسی نمود خدای ناخودآگاه را در رابطه علت و معلولی اضطرار انسان و دعا برای گشایش می داند، اما مولوی قرارگرفتن در موقعیت اضطرار را عنایت الهی و زمینه ساز قرب به او می شمارد. فرانکل انسان را آغازگر رابطه با خداوند می شمارد، اما مولوی توفیق و عنایت حق را ایجادکننده رابطه می داند. فرانکل نگاهی کارکردی و فایده گرا به ایده خدا دارد، اما مولوی نگاهی وجودی و غایت مند.
۴۱۷.

خوانشی بر کیفیت طی الارض در نگاه عرفانی مولوی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۳۷۱ تعداد دانلود : ۱۵۹
عرفان یک جریان معرفتی مبتنی بر شهود و برخاسته از تهذیب نفس است که مبانی نظری آن در متون دینی و آث ارعرفانی و ادبی تجلی یافته است.مسئله طی الارض در عرفان به عنوان یکی از اقتضائات برخاسته از مراتب کشف صوری در راستای  تجلی اسماء و صفات الهی تحلیل و ارزیابی شده است. مراحل کمال آدمی از نگاه مولوی براساس تحول و تبدیل وجود انسان از نقص به سوی کمال نامنتاهی شکل می گیرد. ای ن تبدیل و تحول، افزون بر تأثیر باطنی ، در کالبد ج سم مادیّ او نیز اثر گذار است. ازاین رو از دید مولوی کیفیت طی الارض در این حوزه قابل تبیین می باشد.  بر این اساس، باطن انبیاء و اولیاء الهی دارای صفات و قابلیت های خاصی است که جسم آنان را از دیگر افراد متمایز می کند و با توجه به تکامل و تعالی  جسم در اثر  سیر و سلوک، زمینه لازم ب رای پذی رش کراماتی همچون طی الارض را فراهم م ی کند. در این جستار پس از بررسی مفهوم طی الارض و مبانی طرح این مسئله در نگاه مولوی، به تشریح و تبین کیفیت تحقق آن می پردازیم.
۴۱۸.

کارکردهای تربیتی پرسشگری در مثنوی معنوی با تأکید بر دفتر اول(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۱۴۵
مولوی از جمله شاعران و نویسندگانی است که در آثار خود به تأثیرگذاری کلام بر مخاطب و برانگیختن او توجه زیادی دارد. یکی از دلایل این ادعا، علاوه بر اشاره های مستقیم او به رعایت حال مخاطب و وجود پرسش های هم گرا، تبیینی و واگرا در مثنوی معنوی است که باعث فعال شدن فکر و ایجاد تغییر مثبت می شود. پژوهش حاضر ابتدا به جمع آوری پرسش های موجود در دفتر اول مثنوی معنوی پرداخته است، سپس ضمن جداسازی پرسش های تربیتی، برای آنها کارکردهای تربیتی براساس برانگیزانندگی که در مخاطب دارند ارائه کرده است. محققان پس از مطالعه و انتخاب نمونه و جمع آوری داده ها، برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی بهره برده اند. حاصل این پژوهش قرار گرفتن پرسش های تربیتی دفتر نخست مثنوی در کارکردهایی چون ایجاد یادآوری، پذیرش ناتوانی، توجه و تمرکزدهی بر یک موضوع، نمایاندن غفلت و نادانی، غفلت زدایانه، استدلال خواهانه، بسط بینش و دانش، تردیدزدایانه، بیان پشیمانی و تلاش برای جبران، خواهش از خدا، خواهش از دیگران بوده است. مدرسان می توانند از پرسش در کارکردهایی که از مثنوی مولوی استخراج شد، جهت برانگیزانندگی، رفع اشکالات آموزشی و تربیتی، رشد خلاقیت و تفکر منطقی دانش آموزان و دانشجویان استفاده کنند.
۴۱۹.

ظاهر گرایی و باطن گرایی در عبادت از منظر مولانا و خواجه عبدالله انصاری

تعداد بازدید : ۳۴۹ تعداد دانلود : ۱۳۹
انسان مومن و معتقد به عالم غیب، همواره در پی آن است که عبودیت و بندگی خود را نسبت به ساحت خداوندی که غیب الغیوب و کنز مخفی است، ابراز نموده و به انحاء گوناگون عرض بندگی به ساحت جهان آفرین نماید. در نگاه عرفانی، عبادت دارای معنی و مفهومی عمیق است که از ظاهر شریعت به باطن بلکه به باطن های آن رسوخ کرده و لبِّ لباب را اراده می نماید. در این مقاله با روش تحلیلی، به بررسی جایگاه ظاهر و باطن اعمال عبادی از منظر خواجه عبدالله انصاری و مولانا پرداختیم. این پژوهش نشان می دهد که خواجه عبدالله به رعایت ظاهر عبادت و شریعت توجه خاصی کرده، ولی در این مرتبه توقف ننموده است؛ بلکه رسیدن به کمالات الهی و آراسته شدن به فضایل اخلاقی را بزرگترین هدف عبادت قرار داده است. مولانا نیز با توجه به مشرب عرفانی اش، بیان می کند سالک و طالب حق تعالی، باید از ظاهر عبادت عبور کرده و به باطن اعمال دست یابد. وی هدف از انجام اعمال عبادی را رسیدن به مقام کشف و شهود می داند. به عبارتی هدف غایی و نهایی از انجام اعمال عبادی را استغراق و بیهوشی در محبوب و معشوق ازلی که نهایت سیر و سلوک عرفانی نیز رسیدن به آن بوده؛ می داند.
۴۲۰.

بازشناخت احوال عرفانی و شیطانی به روایت «ترزا آویلایی» و «مولوی»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۱۱
از منظر نگرش های معنوی، یکی از تقسیم بندی های احوال درونی انسان، عرفانی و شیطانی است. شناخت این احوال به ویژه احوال عرفانی و شیطانی از مباحث مهم معرفت شناسی عرفانی بوده، خود عارفان هم به این امر تفطن داشته اند. «ترزا آویلایی» (1515- 1582 م.) و «مولوی» (604- 672 ق.) در آثارشان کم و بیش به این امر پرداخته اند. استخراج و مقایسه نظرهای این دو عارف می تواند در شناخت احوال حقیقی و کاذب عرفانی کمک شایانی کند. بررسی این مسئله نشان می دهد که هر دو عارف، منشأ اصلی احوال حقیقی عرفانی را خدا و منشأ احوال کاذب را شیطان و توهم آدمی می دانند و با عروض احوال عرفانی، تسلّیّاتی هم برای انسان ارزانی می شود که آنها هم به دو دسته عرفانی و شیطانی تقسیم می شوند. ظاهراً هم ترزا و هم مولوی، هر دو بر این نظرند که احوال اصیل ناظر به آینده، قابلیت تحقق دارند، اما احوال کاذب در حد اموری ذهنی یا بیانی باقی می مانند. سخنان ترزا در این زمینه دقیق تر و جزئی تر از مولوی است. هر دو عارف در مواردی برای تشخیص احوال حقیقی از احوال کاذب، آزمودن شخصی را پیشنهاد می کنند؛ یعنی تا زمانی که خود شخص چنین احوالی را از سر نگذراند، نمی تواند سایر موارد را تشخیص دهد. مولوی در این زمینه از تشخیص اصالت یک حال عرفانی از طریق حال عرفانی دیگر یاد می کند که با نظر ترزا شباهت دارد. به اعتقاد هر دو عارف، احوال حقیقی، انسان را از اسارت دنیا رها می سازد، در حالی که احوال کاذب، انسان را اسیر دنیا و خواهش های نفسانی می کند. بهره گیری از معیارهای آشکار نبودن القائات دروغین و شباهتشان به رؤیا، در دسترس بودن احوال کاذب و دور از دسترس بودن احوال عرفانی و امکان راستی آزمایی آنها در نماز و نیایش می تواند در تشخیص این احوال کمک کند. غیرمنتظره، انتساب ناپذیر بودن احوال ناب به خود و معطوف ساختن توجهات انسان به خدا، تقویت اخلاق و دین داری، از شاخصه های احوال عرفانی است. در بیان این شاخص ها، ترزا دقیق و جزئی نگر و مولانا اغلب کلی نگر است.