مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
فطرت
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
155 - 172
حوزه های تخصصی:
یکی از چالشی ترین مسائل انسان شناسی در طول تاریخ حیات بشری، بحران هویت است. که آن نیز ناشی از عدم شناخت همه جانبه انسان نسبت به ابعاد متفاوت خویش است. مقاله پیش رو به دنبال روشن شدن تفاوت فطرت و غریزه انسان به عنوان دو ویژگی تکوینی از منظر آیات و روایات متون اسلامی با روشی توصیفی ، نقلی و تفسیری است. پژوهش حاضر نشان می دهد، انسان دارای شخصیت مرکّبی از دو هدف تکوینی فطرت و غریزه است. فطرت، بعد الهی، ناخودآگاه و هدف نهایی از کمال انسان است. که هویت حقیقی، ذاتی و فرا حیوانی او را تشکیل می دهد. فطرت در لسان آیات و روایات به عنوان اسلام، معرفت خدا و توحید یاد شده، که دارای ویژگی هایی همچون همگانی، همگاهی، غیر اکتسابی، ثابت، معصومیت ازخطا و اشتباه است. ویژگی تکوینی دیگر انسان، غریزه است که بُعد حیوانی، ابزارای و مقدمه الکمال آدمی است. بینش و گرایش هایش همچون حیوانات محدود به نیازهای بُعد مادی وحیوانی است. بر این اساس، علت بحران هویت در انسان را بایستی در خلط دو هدف تکوینی مذکور و عدم توجه و تعقل او در حقایق خود شناسی قرآنی جستجو کرد.
تحلیل انتقادی مفهوم عدالت فقهی به مثابه ملکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
161 - 185
حوزه های تخصصی:
«عدالت» حقیقتی جاری در تمام ابعاد زندگی انسان است، در دانش های محتلف مفهوم یابی شده و فقه ازجمله آن دانش هاست. فقها تعاریف گوناگونی از عدالت ارائه داده اند که مهم ترین آن ها تعریف عدالت به مثابه ملکه است. این پژوهش با تبیین تعاریف ارائه شده ازعدالت در فقه، این فرضیه را دنبال می کند که هیچ یک از تعاریف عدالت فقهی بیانگر معنای حقیقی نیست؛ برخی از آن ها حاکی و کاشف از وجود عدالت است و ملکه بودن نیز به دلیل برخی اشکالات نمی تواند تعریف عدالت به شمار آید؛ بلکه عدالت، واقعیتی وجودیِ برخاسته از حق است که هردو از اقتضائات فطری انسان به شمار می روند و فطرت آدمی بر آن گواهی می دهد. انجام واجبات و ترک محرمات، سبب فعلیت یافتن عدالت است، نه اینکه عدالت ملکه ای باشد که با انجام واجبات و ترک محرمات پدید آید. تبیین این حقیقت، دست کم به لحاظ علمی ثمراتی در بر دارد که ضرورت بحث و تحقیق را ایجاب می کند.
الگوی استعدادهای انسان بر اساس آموزه های اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در نظام تربیتی اسلام، که هدفش به کمال رساندن انسان است، «تربیت» چیزی جز شکوفایی استعدادهای بالقوه انسان نیست. این پژوهش به منظور تدوین الگوی استعدادهای انسان بر اساس آموزه های اسلامی انجام شد. روش پژوهش کیفی و به شیوه پارادایم اجتهادی دانش دینی بود. یافته های پژوهش نشان داد متون دینی از ظرفیت و غنای کافی برای استخراج الگوی اسلامی استعدادها برخوردار است. همچنین، مطابق یافته ها، الگوی استعدادها بر اساس آموزه های اسلامی الگویی فرآیندی است که از فطرت شروع می شود و با هدف نهایی اش، که شکوفایی است، پایان می یابد. در این الگو ابتلائات و سازوکار های عقل، نقش میانجی برای تبدیل شدن توانایی های طبیعی انسان به استعدادها دارد. علاوه بر این، با مداخله سازوکارهای شناختی انگیزشیِ عقل، مسیر کشف استعدادها هموار می شود و با مداخله سازوکارهای شناختی انگیزشیِ جهل، استعدادها هدر خواهد رفت.
رابطه دین و فطرت (مطالعه موردی آیه فطرت با نگاهی بر آرای تفسیری علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی)
منبع:
کلام اهل بیت سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
103 - 119
حوزه های تخصصی:
انسان و کمال غایی او، اصلی ترین موضوع قرآن است و فلسفه بعثت انبیا و تشریع ادیان و شرایع، راهبری او به سوی سعادت ابدی است. خالق و رب انسان برای طی طریق و سیر در مسیر سعادت، او را به جهازی مجهز کرده است که بتواند مطلوب را حاصل نماید. شاید بتوان گفت که اصلی ترین این تجهیزات، سرشتن انسان بر فطرت باشد. از سوی دیگر، خداوند با ارسال رُسُل و تشریع دین، هدف غایی دین را رسیدن به کمال مطلوب معرفی می کند. آیه 30 سوره مبارکه روم که به «آیه فطرت» نامیده شده است، تنها آیه از قرآن کریم می باشد که در آن، کلمه دین و فطرت باهم آمده است؛ ازاین رو، لازم است رابطه بین آنها را با یکدیگر بررسی کرد. در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی، رابطه بین دین و فطرت در آیه 30 سوره روم از دیدگاه دو مفسر بزرگ، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی بررسی و تحلیل شد. نتیجه آنکه فطرت نوع خاصی از خلقت بوده و دین مجموعه قوانینی است که انسان را بر سرشت مفطور خود راهنمایی می نماید و در واقع، فطرت چیزی فراتر از دین است. در واقع هدایت فطری بستری برای هدایت وحیانی، و هدایت نبوی و وحیانی بوده و مدخلی است برای بازگشت به هدایت فطری که هدایتی درونی و شهودی است و بالاتر از آن تصور نمی شود. بدیهی است که نقطه کانونی هدایت انبیا، بیداری فطرت انسان برای رسیدن به کمال و اصل خویش است.
تطبیق ملاک های نابهنجاری در قرآن کریم با کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تعیین ملاک های نابهنجاری از مهم ترین موضوعات در دانش روان شناسی است و کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی به عنوان مهم ترین مبنای تشخیص اختلال های روانی، ملاک هایی را پیشنهاد داده است. این پژوهش با هدف بررسی تطبیقی ملاک های نابهنجاری در قرآن کریم و کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی با بهره گیری از روش تطبیقی بِرِدی بود. یافته های پژوهش نشان داد پنج ملاک برای اختلال های روانی در کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی شامل انحراف از انتظارات فرهنگی، اختلال رفتاری - روان شناختی - زیستی، انعطاف ناپذیری، عدم کنترل و اختلال قابل توجه بالینی وجود دارد. همچنین یافته های پژوهش پنج ملاک را برای نابهنجاری در قرآن کریم شامل؛ افراط و تفریط، انسجام نیافتگی ، غیرمتعارف بودن، غیرعقلانی بودن و دوری از فطرت شناسایی کرد. تطبیق این ملاک ها نشان داد که ملاک انحراف از انتظارات فرهنگی با غیرمتعارف بودن و ملاک اختلال های رفتاری-روان شناختی-زیستی با انسجام نیافتگی هم پوشی دارد. علاوه بر این یافته ها نشان داد ملاک های عدم کنترل، انعطاف ناپذیری و اختلال قابل توجه بالینی می توانند در اثر عدم تعقل بروز کنند و ملاک دوری از فطرت، می تواند با تمام ملاک های نابهنجاری کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی در ارتباط باشد. همچنین یافته ها نشان داد به جز اختلال های مادرزاد و با منشأ زیستی، سایر اختلال ها می تواند در اثر فاصله گرفتن انسان از فطرت پدید آید.
نقش تعارض سازمان روانی فطری با سازمان روانی غریزی در سالم سازی شخصیت با رویکرد اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
111 - 131
حوزه های تخصصی:
انسان همواره امیال متعددی را در خود می یابد که به رغم تزاحم یا تعارض شان همه آنها را مطالبه می کند. پژوهش حاضر با هدف تبیین تعارض سازمان روانی فطری با سازمان روانی غریزی در سالم سازی شخصیت با رویکرد اسلامی تدوین شد. روش پژوهش، کیفی به شیوه تحلیل محتوا بود. یافته های پژوهش نشان داد تقابلی اساسی میان سازمان روانی فطری با سازمان روانی غریزی وجود دارد و حاکمیت هر یک از این دو، سلامت شخصیت و فقدان سلامت شخصیت انسان را تعیین می کند. همچنین یافته های پژوهش نشان داد تعارض اولیه ، ناشی از ناهمسویی و تقابل میان «سازمان شناختی» با جریان «افکار مزاحم» است که در این وضعیت افکار مزاحم همواره بر اساس سازمان غریزی، عمل می کند و در مقابل، سازمان شناختی، غالباً در پی شکوفایی فطریات است و بر اساس سازمان روانی فطری عمل می کند. این ناهمسویی، به تعارض شدید شناختی می انجامد و در نتیجه تفاضل نیروی این دو، میزان قدرت هر یک از سازمان های روانی فطری و غریزی انسان مشخص شده و جهت رشد الگوهای رفتاری فرد تعیین می شود.
بررسی نسبت فطرت بشری با نظام تکنیکیبررسی نسبت فطرت بشری با نظام تکنیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: از میان تأثیراتی که فنّاوری بر انسان دارد، این پژوهش در صدد بحث از جایگاه فطرت انسانی در نظام فنّاورانه است. روش: روش مقاله تحلیلی است. یافته ها: در جامعه صنعتی، انسان در محضر تکنیک است و فنّاوری از یک ابزار، به عاملی برای تعیّن و تشخّص هویت انسان تبدیل می شود که نتیجه آن، تضعیف فطرت توحیدی است. نظام تکنیکی دارای مجموعه ای از فرهنگها و ارزشهای اجتناب ناپذیر است که سبب گسترش فرهنگ دنیاگروی، غفلت انسان از خودآگاهی و معنویت، غلبه ابعاد مادی بر سایر جنبه ها می شود. نتیجه گیری: صنعتی کردن محیط پیرامون و تکنیکی کردن زندگی، سبب تضعیف فطرت الهی انسان می شود. برای خروج از بحران تضعیف فطرت، باید نسبت خود را با فنّاوری بر اساس جهان بینی الهی بازبینی کنیم.
چیستی علوم اسلامی و رابطه آن با علوم انسانی از منظر شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: دین و انبیا برای انسان سازی، هدایت، تربیت و سعادت انسان آمده اند واز طرفی، موضوع علوم انسانی نیز انسان و مسائل فردی و اجتماعی اوست. از این رو، معارف قرآنی با مسائل علوم انسانی در بسیاری از موضوعات دارای مرز مشترک است. از این رو، هدف این نوشتار، یافتن رابطه معنادار بین علوم اسلامی و علوم انسانی از منظر شهید مطهری بوده است. روش: پژوهش حاضر با نگاه کیفی از روش توصیفی با تحلیل محتوا به شیوه کتابخانه ای استفاده کرده است. یافته ها: 1. تمام علومی که در رشد و تعالی انسان و برآورده کردن نیازهای لازم جامعه اسلامی مؤثرند، اگر دارای ماهیت از اویی و به سوی اویی باشند، از باب فریضه در زمره علوم اسلامی قرار دارند. 2. استاد مطهری در بعضی از حوزه ها از جمله تعلیم و تربیت، اخلاق، جامعه و تاریخ، حقوق زنان و مسائل خانوادگی، رهبری و سیاست و حتی اقتصاد، هر چند محدود، به تولید علوم انسانی اسلامی پرداخته اند. 3. علوم انسانی غرب به دلیل شکل گیری در بستر اندیشه های مادی و طبیعت گرایانه، با محوریت تجربه و عقل ابزاری و جهت گیری سکولار با اهداف امانیستی، علوم انسانی مورد نظر اسلام نیستند. نتیجه گیری: علوم انسانی اسلامی مورد نظر شهید مطهری دارای ماهیت توحیدی، فطرت گرا، مستند به منبع وحی و سنّت و آرای اندیشمندان اسلامی اند و از داده های عقل کلی و شهودی و وحی، افزون بر داده های علوم تجربی و آماری مدد می جویند.
فطرت و فطریات از نگاه علامه طباطبائی و برایند آن در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بازپژوهی چیستی و نشان دادن برایندهای فطرت در علوم انسانی، به عنوان یکی از پیش فرضهای انسان شناختی مهم در اندیشه اسلامی، از اهداف نوشتار حاضر بوده است. روش: پژوهش پیش رو در گردآوری اطلاعات، از روش کتابخانه ای و در استنتاج دیدگاه، از روش توصیفی تحلیلی و در کارکردها و برایندها، از روش اجتهادی بهره برده است. یافته ها: نوشتار حاضر ضمن تبیین جامع فطرت و امور فطری از نگاه علامه طباطبائی، برایند این مبنا را در سه حوزه معرفت شناختی، غایت شناختی و روش شناختی نشان داده است. نتیجه گیری: بر اساس دیدگاه علامه طباطبائی، انسان موجودی فطرتمند است؛ به این معنا که از ساختمان ویژه و جنبه ثابتی برخوردار است که دین الهی با آن هماهنگ و بر اساس آن نازل شده است. علامه اگرچه به بخشی از امور فطری تصریح نکرده است، اما می توان امور فطری را به گونه ای جامع در سه حوزه بینش، گرایش و توانش دسته بندی و دیدگاه وی را در این باره بررسی کرد. بر اساس چنین نگاهی، فطرت می تواند چونان منبعی برای معرفت و معیاری برای سنجش آن و تنها راه حل چالش نسبیت در علوم توصیفی و هنجاری به شمار آید(حیث معرفت شناختی)؛ تکامل فطرت تنها یا مهم ترین غایت علوم انسانی اسلامی معرفی شود (حیث غایت شناختی) و همراهی نقل در کنار عقل و تجربه را برای شناخت انسان، ایجاب کند(حیث روش شناختی).
تبیین رابطه بین نظر و عمل در سیر معرفتیِ فطرت معمار مسلمان در ساختار فتوت نامه ها با تکیه بر رویکرد نظام محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به دنبال راهکارهای معرفتی در نظام معرفتی آثار معماری گذشتگان بود؛ زیرا به نظر می رسید معماری اسلامی در دوران معاصر با وجود کثرت مبانی نظری، در مقام اجرا عقیم مانده است. روش: پژوهش حاضر با روش تحلیلی- تفسیری و با روش کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی اشتراوس و کوربین، مؤلفه های اصلی نظام فطری معمار مسلمان را در حوزه نظر و عمل جستجو کرده است. یافته ها: تحقق معماری اسلامی در گذشته در قالب نگرش نظام محور در مقام نظر و عمل همراه بوده و به عبارتی؛ نگرش نظام محور پلی برای رساندن نظر به عمل بوده است. نتیجه گیری: مؤلفه های توحید، ولایت، صدق و امن، ورودی نظام معرفتی در مقام نظر و مؤلفه های تواضع، احسان، سلوک و وفا، کارکرد نظام فطری در مقام عمل، عوامل اصلی تحقق معماری اسلامی یا تجلی نظر در عمل در این حوزه محسوب می شدند..
ملاحظه و بررسی انتقادی ازخودبیگانگی فطری کارل یاسپرس از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این نوشتار، بررسی ازخودبیگانگی فطری در انسان شناسی فلسفی یاسپرس از منظر علامه طباطبایی بود. یاسپرس از روش پدیدارشناسانه به جای تحلیل فلسفی بهره برد و با ذاتی انسان قرار دادن آزادی مطلق، اولیات ذاتی و فطرت الهی را مورد تردید قرار داد و آن را ناقض وجودِ اگزیستانسی بشر معرفی کرد؛ در حالی که علامه به روش تحلیلی اولیات فطری، اصل علیت را اساس خودآگاهی و راه عبور ازخودبیگانگی دانسته، آزادی را ابزاری برای اهداف فطری معرفی کرد. اگر علامه ازخودبیگانگی فطری را غفلت و نسیان اولیات فطری دانسته، یاسپرس با مبانی «فلسفه وجود» خود، التزام به قیود پیشینی، مانند فطریات را ازخودبیگانگی دانسته است. یافته ها و نتیجه گیری: پژوهش حاضر با ارزیابی مبانی معرفتی دو اندیشمند، ذاتی بودن فطریات را ثابت کرده و بی توجهی به آگاهی های فطری را عامل ازخودبیگانگی دانست.
ماهیت انسان در نظریه فروید و نقد آن از دیدگاه انسان شناختی امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر، بررسی ماهیت انسان از منظر فروید و مقایسه و نقد آن از منظر انسان شناسی امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه بود. روش: روش تحقیق پژوهش حاضر در چارچوب تحقیقات توصیفی- تحلیلی قرار دارد که هدف آن، بررسی و نقد مبانی انسان شناختی فروید بود. یافته ها: در دیدگاه انسان شناختی فروید و تطبیق آن با دیدگاه انسان شناختی امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه، نکات اختلافی قابل ملاحظه ای به چشم می خورد که مبیّن اشراف حضرت(ع) بر سرشت انسان و وقوف بر فطرت است. نکاتی چون: برتری داشتن جنبه وجودی انسان و ارزشمندی او، لزوم توجه به دو ساحتی بودن شخصیت انسان، مزیت جنبه های اخلاقی و صاحب اختیار بودن او و سرانجام، هدفمندی انسان در ساختار زندگی اش، مباحثی است که در صحیفه سجادیه به چشم می خورد. نتیجه گیری: در مقام تطبیق نظریات فروید با سخنان امام سجاد(ع) نقدهای اساسی بر آرای فروید وجود دارد؛ زیرا فروید تلاش دارد انسان را در غرایز خلاصه کند و این بر خلاف آموزه های پیرامون ماهیت انسان در صحیفه سجادیه است.
عرفان اسلامی در اندیشه و آثار استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از مقاله تبیین حقیقتِ عرفان از حیث نظری و عرفانِ حقیقی از حیث عملی و داوری در خصوص ریشه ها و منابع تولید دانش عرفان در دو دانشِ عرفان نظری و عملی از حیث تاریخی و اثبات و ایضاحِ منابع وحیانی در پیدایش و گسترش عرفانِ اصیلِ اسلامی است. روش: آیه الله مصباح یزدی با وقوف به تاریخ پیدایش و گسترش و همچنین صادق و کاذب بودن عرفان اسلامی، آن را با نگاه فیلسوفانه از دو زاویه نگرشِ معرفت شناسی اول و دوم مورد نقد و بررسی قرار داده. با عنایت به این فرضیه که استاد مصباح عرفان را معرفتِ شهودی حق تعالی که از منابع وحیانی سرچشمه گرفت و هدف از آن قرب وجودی به خدای متعال و نیل به لقای رب با چشمِ دل است و درعین حال منتقد و نه مخالفِ عرفان اسلامی مصطلح به ویژه تصوف فرقه ای بود، این پرسش خودنمایی می کند که عرفانِ اسلامی در اندیشه و آثار استاد مصباح چیست و چگونه است؟ در نوشتار حاضر با روشِ توصیفی، عقلی و نقلی پاسخ پرسش یاد شده داده شد. یافته ها: یافته های نوشتار حاضر براساس مبنا و متد علامه مصباح یزدی عبارت بود از: 1- عرفان اسلامی اصیل و مستقل بوده و ریشه در نصوص دینی و کتاب و سنت دارد 2- در عرفان اسلامی اعم از نظری و عملی خطاهای معرفتی و لغزش های سلوکی در اثر انحراف، تحریف و بدعت در آن ها راه یافت 3- راه رهایی از خبط و خطاهای معرفتی و سلوکی بازگشت به قرآن و عترت و رفتن در راه اهل بیت علیهم السلام است 4- عرفان اسلامی برگرفته از کتاب و سنت دارای شاخصه هایی مانند مطابقت با فطرت، همه جانبه بودن و شریعت محوری است 5- نسخه جامع و کاملِ سلوکی در آیات، احادیث، ادعیه و سیره معصومین(ع) وجود دارد و نیازی به نسخه های وارداتی و خودساخته نیست. بدین جهت استاد در جستجوی عرفان اسلامی از طریق قرآن و عترت(ع) بوده اند. نتیجه گیری: با عنایت به هدف، روش و یافته هایی که یاد شد، نتیجه این است که: عرفان اسلامی وارداتی و بیگانه نبوده و شباهت خانوادگی معارف و مسائل آن با دیگر عرفان ها در ادیان و مکاتب الهی و بشری، دلیل اخذ این از آن ها نبوده و نیست. از سوی دیگر عرفان اسلامی ازلحاظ ریشه انسانی، فطری، ازلحاظ دانشی، برهانی و ازلحاظ باید و نبایدها و دستورالعمل ها شریعت مدارانه و معیارهای سنجش صواب و خطای آن 1. قرآن و عترت 2. عقل سلیم بود.
مصداقیابی و ارتباط سنجی «امت وسط» و پیروان «ملت حنیف» در نظام قرآنی تمدنی «امت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امت، کلان ترین نظام اجتماعی و تمدنی قرآنی است. عبارت «اُمَّهً وَسَطا» در قرآن کریم(بقره: 143) افراد محدودی را مخاطب قرار داده است. خطاب ویژه این آیه در کنار دعوت عمومی قرآن مبنی بر تبعیت از ملت حنیف ابراهیمی در آیه «فَاتَّبِعُوا مِلَّهَ إِبْراهِیمَ حَنِیفا»(آل عمران: 95)، این سؤال را ایجاد کرده است که جایگاه پیامبر خاتم(ص) و پیروان آن حضرت در کنار سایر پیروان ملت حنیف ابراهیمی در نظام تمدنی امت، چگونه تبیین شده است. هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی مصادیق و ارتباط «امت وسط» و پیروان «ملت حنیف» در نظام قرآنی تمدنی «امت» بود. روش: با روش توصیفی- تحلیلی، پس از مفهوم شناسی و مصداق یابی «أُمَّهً وَسَطا» و پیروان «ملت حنیف»، ارتباط تمدنی «امت وسط» با «ملت حنیف» پژوهش شده است. یافته ها: انسانهایی که به ندای فطرت حق گرای خویش گوش می دهند، پیروان ملت حنیف ابراهیمی اند و امت را تشکیل می دهند. نتیجه گیری: اهل بیت(ع) و کارگزاران ایشان در جایگاه «امت وسط»، مردم را هدایت می کنند. امت وسط، «خَیْرَ أُمَّه» هستند که با دو ویژگی «یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُون » در قرآن کریم معرفی شده اند.
کارکردهای نظریه فطرت در فلسفه اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۱
87 - 107
حوزه های تخصصی:
بسیاری از فیلسوفان مسلمان همسو با آموزه های دینی از ایده فطرت به عنوان یک ساختار خاص وجودی برای انسان که هویت وی را از همجنسان خود متمایز می کند، بحث می کنند. فطرت انسان آدمی را به افق های فراسوی طبیعت حیوانی او می کشاند و راهنمای زندگی خوب است. فیلسوفان مسلمان با تأکید بر ویژگی های وجود شناختی، معرفت شناختی و حتی انگیزشی فطرت آدمی، برخی از مهم ترین مسائل و چالش های اخلاقی را حل می کنند. در نوشتار حاضر چگونگی بهره گیری از برخی ویژگی های فطرت یا هویت الوهی آدمی مانند تجرد وجودی، مصونیت از خطا در معرفت های فطری و سوگیری خیرخواهانه و حق جویانه گرایش های فطرت در حل مسائل فلسفه اخلاق توضیح داده می شود. اینکه فطرت انسانی خاستگاه اصلی مفاهیم اخلاقی است و آدمی بدون هر تجربه ای از بیرون خود چنین مفاهیمی را درمی یابد و اینکه شناخت اخلاقی عمومی است و قابل نسخ نیست، به این دلیل است که از فطرت انسانی ناشی می شود و از همین روی نسبی گرایی در اخلاق حتی اگر نظریه انفسی در مورد معانی اخلاقی داشته باشیم، مردود است. به صورت کلی از نظریه فطرت برای توجیه اخلاق و التزامات اخلاقی استفاده می شود.
تأملات انتقادی بر«معرفت شناسی باور دینیِ» استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
129 - 144
حوزه های تخصصی:
نظریه فطرت در میان اندیشمندان توحیدی آیین مسیحیت و اسلام جایگاه ممتازی دارد. در آیین مسیحیت از این جهت نظریه فطرت پررنگ شد، که آموزه های مسیحیت از ظرفیت معقولیتِ مطلوبی برخودار نبود؛ لذا اندیشمندان مسیحی در صدد رفع این نقیصه برآمده و نظریه فطرت را تاسیس کردند. مطابق این نظریه می توانستند بسیاری از آموزه های مسیحی را معقول جلوه دهند. در جهان اسلام نیز بسیاری از متفکرین معاصر با توجه به برخی آیات و روایات اسلامی به نظریه فطرت ملتزم شدند. اما آنچه مهم است، این است که این نظریه در چند دهه اخیر، در میان اندیشمندان مسلمان؛ با توجه به دیدگاه علمی استاد شهید مطهری فراگیر شده است. مرحوم مطهری در مقابل نظریات انسان شناسانهّ مکاتب مادی مانند مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم؛ که گوهر وجود انسان را مادی می دانستند؛ با طرح نظریه فطرت، دیدگاه آنان در مادی انگاری انسان را نفی و رد کردند و بنای جدیدی را در انسان شناسی اسلامی تاسیس کردند. هدف از این پژوهش بررسی انتقادیِ آراء استاد مطهری در خصوص نظریه فطرت می باشد که برآمده از معرفت شناسی باور دینیِ ایشان است. ایشان باور دینی را از رهگذر نسبت عقل و ایمان بررسی کرده و قائل به نظریه فطرت می شوند. در این پژوهش با توجه به تأملات صورت گرفته و انتقاداتی که می توان به نظریه فطرت وارد نمود؛ مشخص می گردد این نظریه آن کارکرد مطلوب ایشان را ندارد. لذا اهل نظر می بایست بنایی را استوار سازند که ویژگی اصلی معقولیتِ باور(های دینی) را دارا باشد.
تبیین و توجیه نظریه فطرت از دیدگاه شهید مطهّری بر مبنای الگوی استنتاج بهترین تبیین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
133 - 155
حوزه های تخصصی:
فطرت، اصلی حیاتی در جهان بینی اسلامی است. تأثیرات متعدّد آن در مباحث فلسفی از جمله فلسفه دین، فلسفه اخلاق، فلسفه تاریخ، معرفت شناسی و مسئله شناخت، فلسفه تعلیم و تربیت، فلسفه حقوق و فلسفه سیاست حکایت از جایگاه و اهمّیت آن دارد. از این رو شهید مطهّری از اصل فطرت به عنوان «اصل مادر» در فرهنگ و معارف اسلامی یاد کرده و در آثار گوناگون خود به بررسی آثار و لوازم فطرت در انسان پرداخته است و آن را در ادامه حرکت جوهری عمومی هستی می داند. با این حال وی گذشته از استناد به آیات و روایات، کمتر به اثبات عقلی اصل فطرت پرداخته است بلکه به ذکر روش کلّی آن (که به زعم نگارنده می توان آن را بر مبنای الگوی استنتاج بهترین تبیین دانست) اکتفا نموده است. در این پژوهش تلاش شده است به روش توصیفی-تحلیلی و با جمع آوری اطّلاعات و تحلیل آنها، ابتدا چیستی فطرت و فطریّات انسانی بررسی شود و سپس وجود فطرت در انسان ثابت گردد؛ به این نحو که توجیهات مختلفی که برای وجود گرایش های انسانی در انسان مطرح شده است، مورد تحلیل قرار بگیرد و تبیین شود. سپس کوشش شده است برخی از آثار و نتایج فطرت بررسی گردد؛ از جمله استدلال فطرت در خداشناسی، تأثیر فطرت در معرفت شناسی و مسئله شناخت، فلسفه اخلاق، فلسفه تاریخ، فلسفه تعلیم و تربیت و جامعه شناسی.
ارزیابی اصل «تقدم وجود بر ماهیت» در انسان شناسی سارتر با تکیه بر فلسفه صدرایی و اندیشه شهید بهشتی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
163 - 182
حوزه های تخصصی:
تطبیق اصالت وجود در فلسفه اگزیستانس و حکمت متعالیه، یکی از موضوعات جذاب برای پژوهشگران بوده است. اما پژوهش حاضر با تمرکز بر اصل تقدم وجود بر ماهیت یا همان اصالت وجود در فلسفه ژان پل سارتر، به بعد انسان شناسانه این دیدگاه می پردازد و به جای تطبیق محض، داوری و ارزیابی این دیدگاه را در پارادایم حکمت صدرایی با نگاهی بر آثار شهید بهشتی، بر عهده دارد. نتایج این پژوهش نشان می دهد «تقدم وجود بر ماهیت» صرفاً مشترک لفظی میان فلسفه سارتر و فلسفه صدرایی است، اما با این حال بخشی از مضامین اثبات شده در انسان شناسی سارتر، که خود حاصل اصل مزبور است، مورد تایید حکمت متعالیه نیز می باشد. مهم ترین شباهت های این دو دستگاه فکری، انعطاف پذیری ماهیت انسان و اختلاف ماهوی افراد بشر نسبت به یکدیگر است. از طرف دیگر مهم ترین تفاوت ها نیز تعریف ناپذیری بشر، نفی فطرت و آزادی انسان از اراده الهی در انسان شناسی سارتر و خلاف همین موارد در انسان شناسی صدرایی و شهید بهشتی است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی، پس از تبیین اصل تقدم وجود بر ماهیت در اندیشه سارتر با تمرکز بر انسان شناسی وی، به نقد آن در چهارچوب فلسفه صدرایی و بررسی نقاط مشترک و متفاوت می پردازد.
نقد و بررسی نظریه سرکوبگری تمدن فروید مبتنی بر اندیشه شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیگموند فروید در تقابل با خوشبینی مارکسیست ها در پی ریزی بنای یک نظام حکمرانی با کمترین میزان درد و رنج، از تمدن سرکوبگر سخن می گوید. فروید این سرکوب را در دو ساحت فرد پیدایشی و نوع پیدایشی بررسی می کند. در ساحت فردی و با تحلیل دستگاه سه گانه ذهنی، از جانشینی اصل واقعیت به جای اصل لذّت و تعویق در غرایز یاد می کند. در ساحت نوع پیدایشی نیز با شورش فرزندان علیه پدرِ نخستین و قتل او، احساس گناه ایجاد می شود و بذر اخلاقِ سرکوبگرِ غرایز جوانه می زند؛ در نتیجه، فروید سرکوبگری غرایز را لازمه تمدّن می داند. در مقابل، شهید مطهری معتقد است که نه تنها تمدنِ فطرت بنیان سرکوبگری را به همراه نخواهد داشت، بلکه جامعه، تاریخ و فرهنگ انسانی به سوی تمدنی یگانه در حرکت است؛ زیرا مقوله فطرت، در سرشت و ذات انسانی همه انسان ها به ودیعت نهاده شده و انسان ها و به تبع آن جوامع، فرهنگ ها و تمدن، به سمت آن امری در حرکت خواهند بود که ذات انسانی به آن گرایش دارد؛ درنتیجه، پدیده سرکوبگری، نه ذاتیِ تمدّن یا فرهنگ، بلکه امری عارضی و برخاسته از نقش و جایگاه غریزه در تمدّن به انضمامِ عنصرِ «ضرورت بیرونی» است.