مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
خواجه نصیرالدین طوسی
منبع:
اندیشه نوین دینی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۲
139-156
حوزه های تخصصی:
مهم ترین چالش معاد جسمانی که از طرف برخی از فیلسوفان الهی مخالف، مطرح شده، این است که بدن مادی، چون جسمانی است، چگونه می تواند پس از جدایی از روح، بعینه دوباره محشور شود و همان روح به او بازگردد؟ آبا بازگشت عین بدن، در قیامت، مبتلا به شبهات فلسفی، مانند شبهه آکل و ماکول، حشر انسان عظیم و ...، نمی شود؟ ما در این مقاله، سعی خواهیم کرد با روش تحقیق بنیادی، توصیفی و پس از بررسی نظریات سه گانه (عینیت، مثلیت و نظریه ملاصدرا) پیرامون معاد جسمانی و انطباق آنها با قرآن و روایات، ثابت کنیم که نظریه محقق طوسی و علامه حلی، تحت عنوان بازگشت اجزاء اصلی بدن، علاوه بر انطباق با نظریه شبیه سازی، با برخی از ظواهر آیات و روایات نیز تطبیق دارد. بنابراین، بدن انسان در قیامت، می تواند عین بدن دنیوی باشد، بدین نحو که از جزء اصلی بدن دنیوی که همان DNA است، چیزی باقی می ماند که در آخرت، محشور شده و بدن اخروی انسان، از آن تشکیل می شود.
بررسی تطبیقی صفات الهی از منظر توماس آکویناس و خواجه نصیر الدین طوسی (مقایسه نظریه آنالوژی و اشتراک معنوی تشکیکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۹
77 - 100
حوزه های تخصصی:
هم متکلمان مسلمان و هم متکلمان مسیحی و فلاسفه منسوب به هر دو دین برای حل مشکله ی سخن گفتن در باره ی خدا نظریاتی را مطرح کرده اند؛ از قول به لزوم سکوت در مورد معانی صفات الهی تا راه سلبی و از قول به اشتراک لفظی تا اشتراک معنوی و نیز راه صفات علی اقسام آن در این زمینه مطرح شده است.در این مقال ، نظریه ی دو فیلسوف و متکلم هم زمان یعنی خواجه نصیر الدین طوسی فیلسوف و متکلم مسلمان و توماس آکویناس فیلسوف و متکلم مسیحی بررسی و مقایسه می شود. ابتدا سخن از توماس آکویناس و قول خاص و ابداعی او در این زمینه یعنی انالوژی و مبانی کلامی آن خواهیم گفت آنگاه مرام خواجه طوسی در قول به اشتراک معنوی تشکیکی و مبانی و مدلولات آن تشریح خواهد شد و در انتها به مقایسه و بررسی تطبیقی آن دو نظریه پرداخته خواهد شد که همین مقایسه و داوری نهایی بین دو فیلسوف جنبه نوآورانه این مقال را تشکیل می دهد.
اخلاق ناصری در کهن جامه ای تازی
حوزه های تخصصی:
کتاب الاخاق النصیریه ترجمه عربی قدیم کتاب اخاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی است که به تصحیح و تقدیم و تعلیق خاورشناس یپ لمیر و با پیشگفتار و افزونه های فارسی حمید عطایی نظری در سال 1397 از سوی دفتر تبلیغات اسامی حوزه علمیه قم شعبه استان اصفهان به زیور طبع آراسته شده است. نویسنده در نوشتار حاضر در راستای معرفی اثر مذکور، ویژگی ها و اهمیت این ترجمه را در قالب نکاتی شرح و نمونه هایی از متن اخاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی و اخاق النصیریه جرجانی را به صورت تطبیقی ارائه نموده است. در ادامه، برداشت ها، نکات و حواشی یپ لمیر در تصحیح کتاب را بیان می دارد.
بررسی تأویلات خواجه نصیر طوسی از آیات معاد در رساله آغاز و انجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
115-134
حوزه های تخصصی:
خواجه نصیر طوسی، فیلسوف، متکلم و عارف نامی شیعی، در رساله گران سنگ آغاز و انجام ، تأویلات گسترده ای از آیات معاد ذکر کرده است که فهم و تصویر جدیدی از معاد به دست می دهد که بسیار متفاوت از تصویر کلامی رایج از معاد است. وی ازدواج با حورالعین را به اتحاد با صور علمی؛ روز جمع بودن قیامت را به ارتفاع زمان و مکان و جمع شدن خلق اولین و آخرین؛ «اذا الوحوش حشرت» را به حشر انسان ها بر صورت ذاتی شان؛ برزخ را به دنیا؛ نهرهای بهشتی آب، شیر، عسل و شراب را به مراتب مختلف مواعظ و نصایح عام و علوم و معارف؛ هفت درب جهنم را به قوای هفت گانه نفسانی یعنی پنج حس ظاهری به اضافه دو قوه خیال و وهم؛ نامه اعمال را به اثر حاصل از افعال و اقوال انسان در لوح نفس او؛ مبدأ و معاد را به فطرت اُولی و بازگشت به آن تأویل می کند. این مقاله ضمن تبیین تأویلات خواجه نصیر طوسی در مورد برخی از آیات معاد به ارزیابی آنها می پردازد تا تأویلات صحیح را از ناصحیح تفکیک کند.
واکاوی و ارزیابی مفهوم سعادت از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «سعادت»، یکى از مفاهیم برجسته اخلاقی در دستگاه فلسفه اخلاق خواجه نصیرالدین طوسی است. او همانند بیشتر فلاسفه و حکمای قدیم، اخلاق کامل را مبتنی بر ره یافتی بیرونی و آفاقی یا همان عقل گرایی و تعقل ورزی می داند. بر این اساس عقل تنها راهنمای سعادت انسان است، پس انسان باید بدون چون وچرا حکم عقل را پیشه خود سازد، به گونه ای که دارنده حکمت عملی باید نسبت به فضایل و رذایل آگاهی داشته باشد وهرچه را که عقل زشت و ناپسند می داند، واگذارد و هرچه را که عقل نیک می یابد، انجام دهد. او سعادت را همچون ارسطو عین کمال می داند اما برای آن دو مرتبه قائل است، نازل ترین آن مربوط به حیات مادى و والا ترین آن عمدتاً مربوط به حیات اخروی است که آن را سعادت تام مى نامد. بدین ترتیب در اندیشه او غالباً در دنیا سعادت تام حاصل نمى شود و برای اثبات این نگرش از مؤلفه های گوناگونی بهره می جوید.
بررسی و بازخوانی دیدگاه خواجه نصیر الدین طوسی درباره عدالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل و بررسی مفهوم بنیادین عدالت در اندیشه هر اندیشمندی از اهمیت بسزایی برخوردار است. خواجه نصیرالدین طوسی یکی از اندیشمندانی است که درباره مساله عدالت سخنان گرانبهایی را بر زبان رانده و آثار سترگی را به رشته تحریر در آورده است. خواجه با رویکردی تلفیقی از اندیشه های فلاسفه یونان (آراء افلاطون و ارسطو) و آموزه های فلسفی و کلامی، توانسته است با ابزار عقل و نقل، ابعاد مغفول مانده کلامی عدالت را روشن و رویکرد اسلام به مقوله عدالت را به درستی تبیین نماید. او با بهره مندی از این روش، میان عدالت و دیگر بخش های حکمت عملی اسلام، انسجام و هماهنگی ایجاد نموده است.در این پژوهش تلاش شده است تا به شیوه تحلیلی- توصیفی با رجوع به آثار به جا مانده از خواجه به ویژه کتاب اخلاق ناصری جایگاه عدالت در منظومه فکری خواجه تبیین گردد.
مقایسه دو کتاب «اخلاق ناصری» و «اخلاق محتشمی»(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال دوم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۶ (پیاپی ۲۸)
199 - 244
حوزه های تخصصی:
خواجه نصیرالدین طوسی (597-627 هجری) درباره اخلاق دو اثر مستقل تألیف کرده است. یکی اخلاق محتشمی و دیگری اخلاق ناصری که پس از آن نگاشته است. هدف این مقاله بررسی مقایسه ای این دو کتاب است که این هدف با روش توصیفی تحلیلی محقق گشته است. به همین روی هر دو کتاب مورد مطالعه قرار گرفت و سپس تفاوت ها و شباهت های آن از نظر قالب، سبک و اسلوب نگارش و مضمون و محتوا بررسی شد.
بررسی تطبیقی عملکرد اخلاقی خواجه نصیرالدین طوسی و خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی در پاسخ به بحران مغول(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال دوم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۷ (پیاپی ۲۹)
35 - 54
حوزه های تخصصی:
تاریخ و فرهنگ غنی ایران همیشه مانند مرواریدی درخشان در تمامی عرصه ها، پایداری خود را حفظ نموده است؛ اما متأسفانه گاهی با تجاوز بیگانگان در معرض خطر قرار گرفته است. از جمله مغول که با تاخت وتازهای خود، بناهای بسیاری را ویران کردند و به خاکستر نشاندند؛ اما به برکت حضور بزرگان بسیاری در گستره زمانی تاریخ ایران و با نقش آفرینی شان خاکستر این ویرانی ها را پربارتر از همیشه بهبود بخشیدند. خواجه طوس و رشیدالدین همدانی از جمله دانشمندانی هستند که پا به عرصه ویران شده ایران نهادند و به برکت آثار اخلاقی شان که درنتیجه تربیت اسلامی ایشان حاصل شده بود، خدمات ارزنده ای به تمدن ایران اسلامی عرضه کردند. با عنایت به این موضوع، پژوهش حاضر درصدد است تا با بررسی تطبیقی عملکرد خواجه نصیرالدین طوسی و خواجه رشیدالدین همدانی در عرصه اخلاق و تأثیر آن ها بر ایران اسلامی، نقش ایشان را به صورت توصیفی تحلیلی در حفظ تمدن ایرانی اسلامی تبیین کند و با معرفی آثار اخلاقی آن ها، به بیان شباهت ها و تفاوت های موجود در این آثار و نتایج به دست آمده از آن بپردازد.
ارزیابی انتقادی استدلال انتفاء بر حسن و قبح عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه ما «استدلال انتفاء» می خوانیم دومین استدلال از سه استدلالی است که خواجه نصیرالدین طوسی، در کتاب تأثیرگذار تجرید الاعتقاد ، بر حسن و قبح عقلی اقامه کرده است. بر پایه این استدلال، نفی حسن و قبح عقلی مستلزم نفی حسن و قبح شرعی است. نتیجه مورد نظر خواجه و مقدمات استدلال، به دلیل وجود جهات متفاوت معناشناختی، هستی شناختی و معرفت شناختی، قابلیت تفسیرهای متعدد دارد. صورت بندی منطقی معقول ترین خوانش استدلال، که آن را خوانش شکاکانه نامیده ایم، نشان می دهد که نتیجه آن انکار حسن و قبحِ شرعیِ معرفت شناختی است، که البته مشکلات همین تقریر نیز آن را در ردّ نظریه حسن و قبح شرعی معرفت شناختی ناتوان ساخته است. از جمله اشکالات می توان به این موارد اشاره کرد: ابهام در مفهوم امکان به کاررفته در استدلال، استفاده از مقدمات غیربدیهی غیرمستدل، و خلط میان وقوع دروغ گویی و امکان دروغ گویی در غیر قابل اعتماد دانستن دیگری در اِخبار خود. روشن است که این مقاله در پی دفاع از حسن و قبح شرعی یا ردّ حسن و قبح عقلی نیست و ادعای آن صرفاً ناتمام بودن استدلال انتفاء بر حسن و قبح عقلی است.
بررسی و نقد کمال نهایی انسان در نظام فلسفی و عرفانی خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۱
27 - 48
حوزه های تخصصی:
کمال اول انسان، نفس ناطق اوست که مقوّم نوعیت انسان است و کمال دوم انسان، مانند علم و قدرت برای اوست. البته ادراکات حسی، خیالی، عقلی تا دیگر افعال و انفعالات و نیز همه اموری که پس از تحقق انسانیت بر انسان مترتب می شوند، کمالات ثانوی نوع انسانی به شمار می آیند. در مقاله پیش رو، کمال نهایی انسان که از سنخ کمالات ثانوی است، مستکمل مرتبه ای است که کمالی فراتر از آن برای وی متصور نباشد. دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی در باب کمال نهایی انسان با دو رویکرد به ظاهر متفاوت در نظام فلسفی و منظومه عرفانی ایشان قابل معناست. در نگرش فلسفی خواجه، کمال نهایی انسان از سنخ تکامل عقلانی و در شکوفایی عقل نظری است. انسانی که عقل نظری خود را به اوج رسانده باشد، به برترین مرتبه سعادت (وصول به عقل مستفاد) دست می یابد؛ اما از دیدگاه عرفانی که در امتداد همان نگرش عقلانی است، محقق طوسی کمال نهایی انسان را در مشاهده حضوری خداوند می داند. نفس انسانی با قدم گذاشتن در مسیر سیر و سلوک، پا را از کمالات عقلانی فراتر نهاده، فانی از خود می شود و جز خدا نمی بیند و به وحدت شهود می رسد. در پایان نوشتار، به ملاحظاتی درباره این دو نگرش فلسفی و عرفانی و رابطه آنها خواهیم پرداخت.
ارزیابی انتقادی استدلال معرفتی و استدلال تعاکس بر حسن و قبح عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و دو پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
271 - 287
حوزه های تخصصی:
آنچه ما «استدلال معرفتی» و «استدلال تعاکس» خوانده ایم دو استدلال از سه استدلالی ست که خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف متکلم امامی، در کتاب مهم و تأثیرگذار تجرید الاعتقاد ، بر حُسن و قبح عقلی اقامه کرده است. نتیجه مورد نظر خواجه و مقدمات هر دو استدلال مبهم است و می توان تفسیرهای متعددی از آن ها ارائه داد. در این مقاله با تفکیک جهات معرفت شناختی و هستی شناختیِ هریک از استدلال ها، روایت های محتمل هر استدلال بیان شده و پس از صورت بندیِ منطقیِ هر استدلال، مورد ارزیابی قرار گرفته است. به زعم نویسندگان، نتیجه بهترین تقریر از استدلال نخست، حُسن و قبحِ عقلیِ معرفت شناختی است و نتیجه بهترین تقریر از استدلال دوم، حُسن و قبحِ عقلیِ هستی شناختی؛ و البته هیچ یک از این دو استدلال نمی تواند نظریه عدلیه را اثبات یا دیدگاه مخالفان شان را ابطال کند.
بررسی مقایسه ای آراء خواجه نصیر و نصرالله منشی درباره تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
67 - 94
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که همواره اذهان ملل جهان را به خود مشغول داشته، تعلیم و تربیت و ضرورت وجودی آن است؛ به گونه ای که همه ملت ها سعی دارند مطابق با امکانات و شرایط اجتماعی و فرهنگی خویش، نظام تربیتی کامل و بی نقصی را بنا نهاده و نسل های آینده را بر اساس آن به شکلی آرمانی تربیت کنند. ایرانیان نیز از این امر مستثنی نبوده و وجود کتب متعدد تعلیمی گواه این ادعاست. ما در این پژوهش از میان کتب متعدد تعلیمی، دو کتاب اخلاق ناصری و کلیله ودمنه بهرامشاهی را برگزیده و به روشی کتابخانه ای و تحلیلی توصیفی به بررسی وجوه تربیت اخلاقی مطرح در آن ها پرداخته ایم. نتایج بررسی نشان می دهد که از میان این دو صاحب نظر، خواجه طوس نگاهی گسترده تر و عمیق تر به اصول تربیتی داشته و با مطرح ساختن هر جنبه از اصول تربیتی به شرح مفصل و بسط آن پرداخته، درحالی که نصرالله منشی چون اغلب در پی به نمایش گذاشتن مهارت خود در نویسندگی است و تعلیم و تربیت در درجه دوم اولویت های او قرار دارد. ازاین رو در هر موردی اغلب به بیان کلی و ذکر حدیث و سخنی قصار اکتفا کرده و از تشریح بیشتر مسئله امتناع کرده است.
تحول نظام مُفتی مُستفتی تشیع در ایران روزگار مغولان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از سقوط خلافت (656 ق)، دگرگونی بزرگی در جهان اسلام رخ نمود؛ به ویژه بر اثر روی گردانی مغولان از تسنن، گرایش برخی از ایلخانان به تشیع و فراهم آمدن زمینه نشاط علمی برای فقیهان اصولی شیعه، اوضاعی پدیدار شد که ساختار بسیط نخستین و نامتمرکز نظام مفتی مستفتی شیعه را به ساختاری منسجم و متمرکز بدل کرد. این دوره را می توان دوره نظام مند شدن فقه سیاسی شیعی در چهارچوب فقه اجتهادی دانست. ساختار مرجعیت، حلقه اتصال سنّت کهن به سنّت جدید در این دوره بود. از این رو، موازی با تغییر و تحولات نوپدید، آرام آرام آثاری در اندیشه شیعی در این برهه تاریخی، تولید یا باز تولید یا نقد می شد. این دوره به سبب اوضاع اجتماعی و تاریخی اش، نظریه و عمل عالمان شیعه را به یک دیگر نزدیک کرد؛ چنان که علمای شیعی برای پاسخ گویی به نیازهای جدید جامعه، اندیشه فقهی و کلامی را بیشتر در حوزه عمل اجتماعی و سیاسی امامیه به خدمت می گرفتند. بی گمان آغازگر این روند در دوره مغولان، علمایی همچون خواجه نصیرالدین طوسی (م 672 ق)، محقق حلی (م 674 ق)، علامه حلی (م 726 ق) و شهید اول (م 786 ق) بودند که با نزدیک شدن به ساختار قدرت سیاسی و بهره گیری از اوضاع یاد شده و با تلاشی گسترده توانستند به نشر و پراکنش تفکر شیعی بپردازند. این مقاله، علل این تحول بنیادین (تغییر روی کرد سیاسی و کنش گری اجتماعی فقه شیعی) را تبیین و تحلیل می کند. بر پایه یافته های این پژوهش، دگرگونی های سیاسی، فکری و فرهنگی پس از سقوط خلافت عباسی، به نظام مند شدن فقه سیاسی شیعی و تحول در نظام مفتی مستفتی انجامید و موجب شد که عالمان شیعه از حوزه مباحث نظری فقهی و کلامی محض، به عرصه سیاسی و کنش های اجتماعی رو کنند.
جایگاه امامت از دیدگاه فخر رازی، خواجه نصیرالدین طوسی و آیت الله جوادی آملی
منبع:
کلام حکمت سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
9 - 20
حوزه های تخصصی:
امامت یکی از مسائل مهم در علم کلام است؛ چراکه بعد از پیامبر(ص) به علت بحث خاتمیت، به عنوان اولین مسئله اختلافی در بین مسلمین مطرح گردید. بنابراین سابقه بحث به زمان بعد از رحلت پیامبر(ص) برمیگردد، هرچند که شیعه معتقد است که بحث امامت با شروع دعوت علنی، توسط شخص پیامبر(ص) مطرح شد. اختلاف مسلمین در این مسئله بر سر چند سؤال اساسی است که آیا امامت وجوب سمعی دارد یا وجوب عقلی؟ اگر وجوب عقلی دارد، آیا بر خدا واجب است و یا بر مردم؟ این امام چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟ در این نوشتار سعی بر آن است که با روش توصیفی_ تحلیلی به این سؤالات از منظر فخررازی به عنوان نماینده اشاعره، خواجه نصیرالدین طوسی به عنوان نماینده امامیه و آیه الله جوادی آملی به عنوان عالم همه جانبه شیعی معاصر پاسخ داده شود. فخررازی به علت نپذیرفتن حسن و قبح عقلی، ضرورت امامت را سمعی میداند و از پیش فرض های او این است که امامت ابوبکر صحیح بوده و آن را مسلم و بی نیاز از اثبات فرض میکند. بنابراین به دنبال این پیش فرض، عصمت را برای امام لازم نمیداند؛ چراکه ابوبکر معصوم نبوده است. اما خواجه و آیه الله جوادی آملی به این اشکالات فخر رازی به طور کامل پاسخ میدهند که در این مقاله به آن اشاره میشود.
نفی اتحاد و حلول از دیدگاه فخر رازی، خواجه نصیر الدین طوسی و آیت الله جوادی آملی
منبع:
کلام حکمت سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
41 - 52
حوزه های تخصصی:
اتحاد و حلول، نوعی تبیین نادرست از نحوه ارتباط انسان با خداست که پیشینه آن به مباحث کلامی مسیحیت و برخی از صوفیه برمیگردد. این مطلب به طور حتم باطل است و قرآن به طور صریح بطلان آن را اعلام کرده است. متکلمین مسلمان نیز در کتب کلامی خود در ذیل صفات سلبیه، به این موضوع پرداخته و براهین مختلفی آوردهاند. اتحاد به معنای یکی شدن دو شیء است و متکلمین آن را در مورد خدا و مخلوق باطل میدانند و کسی در این زمینه مناقشهای ندارد. متکلمین از قدیم در ابطال حلول، استدلال معروفی دارند که فخر رازی بر آن اشکال وارد کرده و نپذیرفته و به جای آن استدلال دیگری آورده است. در مقابل، خواجه نصیرالدین طوسی بر استدلال فخر رازی اشکال وارد کرده و خود استدلال دیگری میآورد. در زمان معاصر و به برکت مکتب فلسفی ملاصدرا، مبناهای کلامی تا حدی متحول شده و استدلالهای کلامی، رنگی از فلسفه به خود گرفتهاند. آیهالله جوادی آملی در این زمینه حلول را یک بار با استدلال صرف کلامی و بار دیگر با استدلال فلسفی- عرفانی نفی کرده است.
گستره و تنوع آثار هیئت در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
243 - 290
ستاره شناسی یونانی از طریق کتاب مجسطی بطلمیوس به زبان عربی وارد شد و توانست منشأ آثار گوناگون علمی در عالم اسلام شود. هیئت که نماینده وجه کیهان شناسانه نجوم در تمدن اسلامی است، آهسته آهسته از دیگر رشته های نجوم مجزا شد و تبدیل به یک رشته خاص و مستقل از دانش نجوم گردید. در این مقاله تلاش شده، بیشتر آثار شناخته شده که در زمینه علم هیئت در تمدن اسلامی نوشته شده اند معرفی گردیده و طبقه بندی شوند. ویژگی های هر کدام از این آثار با مراجعه به نسخ خطی به جا مانده از این آثار ذکر می شود و خصوصیات علمی مهم ترینِ آنها با یکدیگر مقایسه می شود. در انتها جامع ترین آثار هیئت را که بیشتر آنها در قرن هفتم هجری نوشته شدند، با تفصیل بیشتری بررسی خواهیم کرد.
Kamāl al-Dīn al-Fārsī’s additions to Book XIII of al-Ṭūsī’s Taḥrīr(مقاله علمی وزارت علوم)
This article is devoted to Kamāl al-Dīn al-Fārsī’s (d. 1319) additions to some remarks contained in Book XIII of al-Ṭūsī’s Taḥrīr uṣūl al-handasa, concerning the construction of a semi-regular polyhedron inscribed into a sphere using the movement as a way for the construction. This treatise is one treatise among ten found in a codex preserved at the Bibliothèque nationale de Tunis.
بررسی و تحلیل پاسخهای ملاصدرا به پرسش خواجه طوسی و ملامظفر حسین کاشانی درباره بقای نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله بقای نفس پس از مفارقت از بدن، یکی از چالش برانگیزترین مسائل فلسفی است. این مسئله، هم از سوی حکمایی که نفس را قدیم و مجرد میدانند و هم از سوی حکمایی که به حدوث روحانی نفس معتقد هستند، مورد بحث واقع شده و استدلالهای گوناگون در اینباره اقامه شده است. خواجه طوسی که به سنت حکمت مشاء تعلق دارد، این پرسش را مطرح کرده است که چرا بعقیده حکما، بدن و استعداد بدنی در ابتدای حدوث نفس لازم و ضروری است اما در مرحله بقا و مفارقت شرط نیست؟ او پاسخ این پرسش را در رساله یی که درباره بقای نفس نوشته، بررسی کرده است و در عین حال آن را از حکیم معاصر خویش، شمس الدین خسروشاهی نیز پرسیده ولی پاسخی دریافت نکرده است. همین پرسش را ملامظفر حسین کاشانی، حکیم معاصر ملاصدرا از او پرسیده است زیرا بنظر میرسد که ظاهراً مسئله بقای نفس با نظریه حدوث جسمانی ملاصدرا قابل جمع نیست. صدرالمتألهین پرسش خواجه و ملامظفر را هم بر اساس مبنای قوم و هم اصول فلسفه خویش پاسخ داده و از مسئله بقای نفس پس از مفارقت بدن دفاع کرده است.
ضرورت امامت در آراءخواجه نصیرالدین طوسی
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
205 - 228
حوزه های تخصصی:
خواجه نصیرالدین طوسی به عنوان یکی از متکلمان مشهور شیعه در قرن هفتم با نوشتن آثاری چون ( تجرید الاعتقاد ) که شیعه و سنی آن را شرح کرده اند؛ توانسته بر اساس قواعد کلامی و فلسفی از آرای شیعه به ویژه در مسئله امامت دفاع کند، وی بر متکلمان متأخر خود حتی در جهان تسنن نیز اثر گذاشت وآنان روش وی را الگو قرار داده و کتاب های مهمی را نگاشتند. این پژوهش در صدد است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی، آراء خواجه نصیر را در مبحث امامت به صورت تطبیقی در چهار اثر کلامیشان ارائه کند و در نهایت به این نتیجه دست یافته است که وی، امامت را به عنوان یک اصل اعتقادی و در مباحث مستقل مطرح نموده است و سعی کرده به این مباحث ساختار منطقی دهد و آنها را با شیوه ای تحلیلی- منطقی مورد پژوهش قرار دهد؛ در این راستا دلایل ایشان در دو حوزه عقلی و نقلی، پرداخته شده است.
خَبط و اختلال در ویراست رساله جبر و اختیار
حوزه های تخصصی:
رساله «جبر و قدر» یا «جبر و اختیار» نگاشته خواجه نصیرالدّین طوسی (د: 672 ه .ق.) جُستاری است با رویکردی خردگرایانه به مسأله مختار بودن یا نبودن انسانها که از مآثِر و مَواریث ارزشمند فلسفی _ کلامی شیعه قلمداد می شود. این رساله مختصر تاکنون چند مرتبه در قالب های گوناگون به طبع رسیده است که در نوشتار حاضر به معرّفی آنها پرداخته می شود. آخرین ویراست عرضه شده از این رساله که بر بنیاد چاپ سنگی آن و تصحیح مرحوم مدرّس رضوی فراهم آمده است به تازگی از سوی نشر مجمع ذخائر اسلامی انتشار یافته. معرّفی و بررسی و نقد این ویراست موضوع اصلی مقاله پیش رو قرار گرفته است. در یک ارزیابی کلّی، این ویراست، تصحیحی نااستوار و نامنقّح از متن اثر و طبعی نامطبوع و نامقبول از آن است که بر اشکالات چندگانه و چندگونه ای مشتمل است.