مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
اضطراب
حوزه های تخصصی:
مقدمه: روان درمانی تکمیلی یکی از درمان های مشتق شده از درمان شناختی-رفتاری است که از طریق کاهش آشفتگی های روانی و ایجاد روحیه مبارزه جویی، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان را افزایش می دهد. در این مطالعه هدف این بود که تأثیر روان درمانی تکمیلی بر اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به بدخیمی خونی مورد بررسی قرار گیرد.روش: جامعه مورد مطالعه، بیماران مبتلا به بدخیمی خونی مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی در سال 1394 بودند. در این پژوهش 5 آزمودنی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. هر آزمودنی پرسشنامه اضطراب و افسردگی بیمارستان را تکمیل کرد.یافته ها: نتایج نشان داد روان درمانی تکمیلی موجب کاهش معنادار اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به بدخیمی های خونی شد. نتیجه گیری: روان درمانی تکمیلی می تواند به کاهش آشفتگی های روانی بیماران کمک کند.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی بر اضطراب کارکنان بانک
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی بر میزان اضطراب کارکنان بانک انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه کارمندان بانک غرب شهر تهران مشغول به کار در سال 1395، بودند. حجم نمونه 30 نفر (15 نفر در هر گروه) بودند که با روش نمونه گیری به صورت در دسترس انتخاب شدند و قبل و بعد از انجام پژوهش با پرسشنامه های DASS-21 مورد آزمون قرار گرفتند. تعداد 10 جلسه آموزش مهارت های ارتباطی بر روی گروه آزمایش انجام شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری انجام شد. نتایج نشان داد آموزش مهارت های ارتباطی، اضطراب را در کارکنان بانک کاهش می دهد (01/0>p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش های مهارت های ارتباطی، می تواند در کاهش اضطراب موثر باشد.
اثر یوگا بر اضطراب والدین و کودکان دارای نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر هشت هفته تمرین یوگا بر اضطراب والدین و کودکان دارای نقص توجه/ بیش فعالی بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 20 کودک مبتلا به بیش فعالی/ نقص توجه در رده سنی 6 الی 11 سال و 40 نفر از والدین آن ها بودند که پس از یکسان سازی براساس متغیرهای سن، جنسیت و میزان اختلال بیش فعالی/ نقص توجه در کودکان در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. پدران و مادران گروه تجربی به صورت جداگانه توسط یک مربی یوگا به مدت هشت هفته (دو روز در هفته و طی 16 جلسه) تحت آموزش تکنیک های یوگا قرار گرفتند. اضطراب کودکان و والدین، پیش و پس از مداخله با استفاده از پرسش نامه آخن باخ برای کودکان و اضطراب کتل برای والدین اندازه گیری گردید. به منظور تحلیل داده ها نیز از آزمون های آماری تحلیل واریانس مختلط دو عاملی استفاده گشت. نتایج نشان می دهد که تمرین یوگا توسط والدین کودکان مبتلا به نقص توجه/ بیش فعالی منجر به کاهش معنادار اضطراب کودکان و مادران شده است؛ اما در اضطراب پدران تغییری مشاهده نمی شود. بر مبنای یافته ها می توان گفت که یوگا می تواند به عنوان یک متغیر واسطه ای برای کاهش اضطراب کودکان مبتلا به نقص توجه/ بیش فعالی به کار رود.
نقش عملکرد خانواده و تمایز یافتگی مادر در پیش بینی اضطراب دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش عملکرد خانواده و تمایز یافتگی مادر در پیش بینی اضطراب دختران نوجوان بود. این یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 2500 نفر از دانش آموزان دخترانه دبیرستانی دوره دوم متوسطه منطقه ده شهرتهران بودکه با استفاده از نمونه گیری خوشه ای تعداد 250 نفر در نظر گرفته شدند و پرسشنامه اضطراب بک (1988) بین آنها توزیع گردید. سپس مادرانشان پرسشنامه تمایز یافتگی خود (DSI)، و پرسشنامه ابزار سنجش خانواده (FAD) را تکمیل کردند. داده ها به وسیله روش تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون نشانداد که بین عملکرد خانواده و تمایز یافتگی مادر با اضطراب فرزندان نوجوان رابطه وجود دارد (01/0>P) و هر یک به ترتیب 33 درصد و 34 درصد واریانس اضطراب فرزندان را تبیین می کنند. نتایج حاکی از ارتباط معنی دار بین مؤلفه های عملکرد خانواده (حل مسئله، روابط، نقش ها، پاسخ گویی اثربخش، درگیری اثربخش، کنترل رفتار و کارکرد کلی) با اضطراب فرزندان نوجوان می باشد. بین مؤلفه های تمایز یافتگی با اضطراب فرزندان نوجوان به جز خرده مقیاس جایگاه من رابطه معکوس دیده شد. در پایان با عنایت به نتایج پژوهش چنین بر می آید که عملکرد خانواده و تمایز یافتگی مادر به جز درمورد خرده مقیاس جایگاه من یکی از عوامل تاثیرگذار در پیش بینی اضطراب دختران نوجوان می باشد (01/0>P).
پیش بینی انعطاف پذیری شناختی افراد تحت درمان با متادون بر اساس فرانگرانی، اضطراب، مدت و میزان مصرف متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی انعطاف پذیری شناختی براساس فرانگرانی، اضطراب، مدت و میزان مصرف متادون در مردان تحت درمان با متادون انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان وابسته به مواد، تحت درمان با متادون شهر قزوین در سال 1395 بود که تعداد 254 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های فرانگرانی آدریان ولز (2005)، اضطراب بک (1988) و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) استفاده شد. یافته ها: نتایج رگرسیون چند متغیری به شیوه گام به گام نشان داد که فرانگرانی و اضطراب، انعطاف پذیری شناختی مردان تحت درمان با متادون را پیش بینی می کند (05/0p≤). همچنین مدت و میزان مصرف متادون، انعطاف پذیری شناختی را در مردان مصرف کننده متادون پیش بینی نمی کند (05/0p>). نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گرفته می شود فرانگرانی و اضطراب، انعطاف پذیری شناختی مردان تحت درمان با متادون را پیش بینی می کند و میان آن ها همبستگی منفی و معنادار وجود دارد. بدین صورت که فرانگرانی و اضطراب بالا منجر به انعطاف پذیری شناختی پایین می شود. بنابراین، توجه به مولفه های فراشناختی برای رسیدن به انعطاف پذیری شناختی بالا و استفاده از رویکرد فراشناخت درمانی در مشاوره به افراد تحت درمان پیشنهاد می شود.
بررسی تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر یادگیری درس ریاضی و اضطراب دانش آموزان دختر دوره ی اول متوسطه شهرستان بستان آباد در سال تحصیلی 95-1394(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر یادگیری درس ریاضی و اضطراب دانش آموزان دختر دوره ی اول متوسطه شهرستان بستان آباد در سال تحصیلی 95-1394 انجام شد. روش تحقیق نیمه تجربی می باشد بدینگونه که ابتدا 40 نفر از دانش آموزان جامعه آماری که به طور تصادفی خوشه ای از آزمودنی هایی که دارای اضطراب بالا بودند انتخاب شده و سپس به دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای هر دو گروه پرسشنامه اضطراب بک و آزمون یادگیری درس ریاضی اجرا شد و بعد از آن فقط برای گروه آزمایش 8 جلسه کلاس های راهبردهای یادگیری خود تنظیمی اجرا شد و برای گروه کنترل هیچگونه آموزشی ارائه نشد،سپس مجدداً پرسشنامه های پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. جهت سنجش روایی پرسشنامه ها از اعتبار صوری و جهت سنجش پایایی از آلفای کرون باخ استفاده شد که برای هر دو متغیر مورد تأیید قرار گرفت. نتایج با استفاده از نرم افزار spssو آزمون ANCOVA انجام شده نشان داد: آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر بهبود یادگیری درس ریاضی اثربخش بوده است. همچنین آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی موجب کاهش اضطراب دانش آموزان شد.
تأثیر یادگیری مشارکتی بر اضطراب و انگیزه پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر یادگیری مشارکتی بر اضطراب و انگیزه پیشرفت تحصیلی بود. طرح پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. از منطقه 5 آموزش و پرورش با روش نمونه گیری خوشه ای، دو کلاس ششم دخترانه از دو مدرسه متفاوت به عنوان گروه آزمایش (40= N) و گواه (40= N) انتخاب شدند. در مرحله پیش آزمون، هر دو گروه به مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (1994) و پرسشنامه انگیزه پیشرفت تحصیلی هرمنس (1970) پاسخ دادند. سپس در گروه آزمایش، تمامی دروس به مدت دو ماه با روش یادگیری مشارکتی ارائه شدند. در حالی که به گروه گواه با شیوه متداول آموزش داده شد. پس از دو ماه، هر دو گروه به مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (1994) و پرسشنامه انگیزه پیشرفت تحصیلی هرمنس (1970) پاسخ دادند. با استفاده از تحلیل کوواریانس نتایج نشان دادند که یادگیری مشارکتی، اضطراب دانش آموزان را کاهش و انگیزش پیشرفت تحصیلی را افزایش می دهد (001/0p <). لزوم آموزش معلمان جهت به کارگیری شیوه یادگیری مشارکتی در کلاس درس به منظور کاهش اضطراب و افزایش انگیزش پیشرفت مورد بحث قرار گرفت. واژه های کلیدی: یادگیری مشارکتی، انگیزش پیشرفت تحصیلی، اضطراب
بررسی اثربخشی مراسم اعتکاف در سلامت روان و شادکامی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی اثربخشی مراسم اعتکاف در سلامت روان و شادکامی دانشجویان می پردازد. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و از طرح های پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعة آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 92-93 تشکیل می دهند. نمونة پژوهش شامل دویست نفر از دانشجویان دختر (صد نفر شرکت کننده در مراسم اعتکاف و صد نفر غیرشرکت کننده) بوده که به صورت تصادفی انتخاب شده اند و با پرسشنامة (سلامت عمومی) GHQ-28 و پرسشنامة شادکامی آکسفورد قبل و بعد از مراسم اعتکاف مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 و با تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شده است. برای بررسی مفروضه های تحلیل کوواریانس از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن توزیع و از آزمون لوین برای بررسی مفروضة همگنی واریانس ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که مراسم اعتکاف باعث بهبود سلامت عمومی دانشجویان در گروه مداخله می شود و در کاهش اضطراب، افسردگی، علائم جسمانی و اختلال در عملکرد اجتماعی تأثیر بسزایی می گذارد و شادکامی را نیز افزایش می دهد. با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش به طور کلی می توان گفت مناسک مذهبی و معنوی باعث ارتقای سلامت روان و افزایش نشاط و شادابی می شود.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری، دارو درمانی و دارونما در کاهش اضطراب بیماران سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
59-74
حوزه های تخصصی:
هدف: اعتیاد به مواد یکی از مهم ترین مشکلات عصر حاضر می باشد که گستره جهانی پیدا کرده است. این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه سه روش درمانی (گروه درمانی شناختی-رفتاری، دارو درمانی و دارونما) در کاهش اضطراب بیماران سوءمصرف مواد انجام شد. روش : پژوهش حاضر از تحقیقات شبه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 40 مرد معتاد که نمره بالایی در پرسش نامه اضطراب بک کسب کرده بودند و مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر تشخیص داده شده بودند؛ انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه (درمان شناختی رفتاری، دارو درمانی، دارونما) و گروه گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش شناختی رفتاری طی 6 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند، گروه دارو درمانی تحت درمان دارویی سرترالین، گروه دارونما نیز تحت درمان کپسول دارونما و گروه گواه تحت هیچ برنامه آموزشی قرار نگرفت. یافته ها : نتایج به دست آمده از تحلیل کوواریانس حاکی از اثربخشی گروه درمانی شناختی - رفتاری در کاهش اضطراب در مقایسه با گرو ه های دارو درمانی و دارونما بود. نتیجه گیری : با توجه به نتایج فوق که نشان دهنده اثربخشی درمان گروهی شناختی - رفتاری برکاهش اضطراب است، می توان از این شیوه درمانی به عنوان یک درمان اثربخش استفاده نمود .
اثربخشی مداخله روان شناختی جامع نگر بر سلامت روان شناختی زنان نابارور تحت درمان لقاح خارج رحمی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه:مداخله روان شناختی جامع نگر رویکرد درمانی نوینی است که برای اولین بار در ایران و بر اساس مشکلات و نیازهای روانی افراد نابارور طراحی شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله روان شناختی جامع نگر بر سلامت روان شناختی زنان نابارور تحت درمان لقاح خارج رحمی است. روش:مطالعه حاضر پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. 30 زن نابارور تحت درمان لقاح خارج رحمی به صورت نمونه گیری در دسترس از میان مراجعین به مرکز ناباروری معتضدی کرمانشاه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت 11 جلسه مداخله روان شناختی جامع نگر قرار گرفت. افسردگی، اضطراب و استرس آزمودنی ها در پیش آزمون و پس آزمون اندازه گیری شد. داده ها پس از گردآوری با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:نتایج نشان داد که مداخله روان شناختی جامع نگر به طور قابل ملاحظه ای بر سلامت روان شناختی زنان نابارور تأثیر گذار بوده است. تفاوت معنادار نمرات میانگین پس آزمون گروه آزمایش با گروه کنترل نشانگر اثرگذاری مداخله روان شناختی جامع نگر در زنان نابارور بود. نتیجه گیری:مداخله روان شناختی جامع نگر در کاهش اضطراب، افسردگی و استرس زنان نابارور تحت درمان لقاح خارج رحمی موثر است.
مقایسه افسردگی و اضطراب دانش آموزان با آسیب بینایی در موقعیت های آموزشی روزانه و شبانه روزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بینایی، نقش مهمی در فرایند رشد انسان ایفا می کند و موقعیت های آموزشی مجزا یا تلفیقی در فرایند آموزش، پیامدهای گوناگونی به دنبال دارد. از این رو، هدف از پژوهش حاضر مقایسه میزان افسردگی و اضطراب دانش آموزان با آسیب بینایی در موقعیت های آموزشی روزانه و شبانه روزی بود . روش: جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان نابینای دبیرستان ی در شهر تهران بود که تحت پوشش سازمان آموزش و پرورش استثنایی قرار دارند. از بین دانش آموزان مذکور 80 نفر به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند و در چهار گروه 20 نفری (دو گروه دختر و دو گروه پسر) قرار گرفتند که نیمی از آنان به طور روزانه و بقیه به صورت شبانه روزی به تحصیل اشتغال داشتند. در این پژوهش علی-مقایسه ای ، برای سنجش میزان افسردگی و اضطراب دانش آموزان با آسیب بینایی به ترتیب از پرسشنامه های افسردگی بک و اضطراب اشپیل برگر استفاده شد. به منظور بررسی تأثیر موقعیت آموزشی (روزانه و شبانه روزی) بر میزان افسردگی و اضطراب دانش آموزان مورد مطالعه از روش تحلیل واریانس دو عاملی و برای سنجش میزان پیش بینی از روش تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصله حاکی از میزان افسردگی کمتر و اضطراب بیشتر در دانش آموزان دبیرستان های شبانه روزی بود، در حالی که تفاوت های جنسیتی از نظر میزان افسردگی و اضطراب معنادار نبود. همچنین یافته های به دست آمده گویای وجود رابطه منفی بین مدت زمان اقامت در دبیرستان شبانه روزی و افسردگی دانش آموزان نابینا بود. نتیجه گیری: نظر به این که میزان افسردگی و اضطراب دانش آموزان مورد مطالعه در موقعیت های آموزشی روزانه و شبانه روزی به طور معناداری متفاوت بود، بنابراین از نتایج این پژوهش می توان برای ارتقای سلامت روانی آنان استفاده کرد.
بررسی رابطه بین رفتار خوردن آشفته با طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین رفتار خوردن آشفته با طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب دانش آموزان دخترشهر شیراز می باشد. روش:روش پژوهش حاضر همبستگی است. تعداد 190 دانش آموز به شیوه خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس(DASS) لاویبوند ،پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و آزمون بازخورد خوردن گارنر و گارفینکل (1979) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از 21 SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: ضرایب بدست آمده بر اساس آزمون همبستگی پیرسون نشان دهنده ارتباط مثبت و معنادار اکثر حوزه های طرح واره ها با رفتار خوردن آشفته بود. همچنین اضطراب ارتباط معناداری با رفتار خوردن آشفته داشت. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که سه حوزه خودگردانی/عملکرد مختل (میزان بتای 48/0=β و P<0/01)، طرد و بریدگی (میزان بتای 32/0=β و P<0/01) و محدودیت مختل (میزان بتای 29/0=β و P<0/01) همراه با اضطراب (میزان بتای 15/0=β و P<0/01) تبیین کننده معنادار واریانس رفتار خوردن آشفته بودند. نتیجه گیری: با توجه به نقش طرحواره های ناسازگار و اضطراب در تبیین واریانس رفتارهای خوردن آشفته دختران نوجوان، کاهش اضطراب و تصحیح افکار ناکارآمد اولیه می تواند در کاهش مشکلات خوردن موثر باشد.
اثربخشی توانمندسازی روان شناختی درکاهش اضطراب و بهبود کارکردهای اجرایی زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تاثیر آموزش توانمندسازی روان شناختی درکاهش اضطراب و بهبود کارکردهای اجرایی در زنان دارای همسر معتاد انجام شد. جامعه آماری زنان دارای همسر معتاد در شهرستان زنجان بودند. 30 زن دارای همسر معتاد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و یک پیگیری 2 ماهه بود. سطح اولیه اضطراب و کارکردهای اجرایی همه شرکت کنندگان بوسیله پرسشنامه های اضطراب بک و آزمون برج لندن اندازه گیری شدند. آموزش توانمندسازی روان شناختی در 8 جلسه برای شرکت کنندگان در گروه آزمایش اجرا شد. دوباره در سطح اضطراب و کارکردهای اجرایی همه شرکت کنندگان در مرحله پس آزمون و پیگیری اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و t استودنت تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سطح اضطراب شرکت کنندگان در برنامه توانمندسازی به طور معناداری پایین تر اما کارکردهای اجرایی (برنامه ریزی، سازماندهی، حل مساله) آنان بالاتر از گروه کنترل بود (P< 0.01). طبق نتایج آزمون t استودنت این تغییرات در مرحله پیگیری هم مشاهده شد. نتایج شواهدی را پیشنهاد می کند که آموزش توانمندسازی روان شناختی یک روش روانی- آموزشی مناسبی برای کاهش اضطراب و ارتقاء کارکردهای اجرایی می باشد.
کارآمدی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهدبر اضطراب و افسردگی زنان باردار به وسیله لقاح خارج از رحمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، یکی از درمان های نسل سوم است که در آن تلاش می شود به جای تغییر شناخت ها، ارتباط روان شناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد. هدف پژوهش حاضر تعیین کارآمدی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و افسردگی در زنان بارداری است که نازایی داشته و به وسیله درمان لقاح خارج رحمی باردار شده اند. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش به شیوه در دسترس از میان افراد دارای نازایی اولیه یا ثانویه که با لقاح خارج رحمی باردار شده و در دامنه سن بارداری ۱۴ تا ۲۲ هفته بودند انتخاب شدند. ۳۵ نفر خانم باردار با ویژگی های یادشده به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۷ نفر) و شاهد (۱۸ نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهششامل مصاحبه ساختاریافتهSCID برای تشخیص اضطراب و افسردگی، سیاهه افسردگی بک و سیاهه اضطراب بک بود که به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه پس از اتمام درمان انجام شد. گروه آزمایش در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند ولی گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. برای بررسی فرضیه ها از آزمون تحلیل واریانس مختلط بین – درون آزمودنی ها (SPANOVA) استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس مختلط نشان از وجود تفاوت معنادار اثر بین گروهی اضطراب و افسردگی در سطح معناداری کمتر از۰۵/۰ بود؛ لذا با اطمینان ۹۵ درصد می توان نتیجه گرفت که اثربخشی مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش اضطراب و افسردگی مؤثر بود. مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد به واسطه افزایش انعطاف پذیری روان شناختی باعث کاهش معنی دار افسردگی و اضطراب زنان باردار تحت درمان لقاح خارج رحمی در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و نیز دوره پی گیری یک ماهه شد. به نظرمی رسد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به عنوان درمانی مکمل، در کنار درمان های طبی ناباروری در بهبود روند بارداری و سلامت مادر و جنین می تواند نقشی بسزا داشته باشد.
کارایی درمان فراشناختی بر کاهش علائم و شدت اضطراب صفت در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی درمان فراشناختی بر علائم آسیب شناختی و شدت اضطراب مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر بود. در این مطالعه از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. سه زن و دو مرد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر از طریق مصاحبه تشخیصی و مصاحبه بالینی ساختاریافته براساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی DSM-IV برای محور یک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و پس از احراز شرایط لازم در این پژوهش شرکت کردند. درمان فراشناختی به مدت 8 تا 12 جلسه هفتگی به کار گرفته شد و مرحله پیگیری نیز طی 6 و 12 ماه پس از پایان درمان دنبال شد. پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر (GADQ-IV)، پرسشنامه اضطراب بک (BAI) و پرسشنامه اضطراب صفت به عنوان ابزار ارزشیابی در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به کار گرفته شدند. به منظور تحلیل داده ها، از روش فرمول درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا (RCI) استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر درمان فراشناختی بر آماج های درمان (علائم اختلال اضطراب فراگیر و شدت اضطراب) در مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر معنادار است و درمان فراشناختی در کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر از کارایی لازم برخوردار است.
رابطه سندرم شناختی-توجهی با اضطراب و افسردگی در بیماران سوختگی: نقش میانجی سبک های مقابله با استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه سندرم شناختی-توجهی با اضطراب وافسردگی با توجه به نقش میانجی گرانه سبک های مقابله با استرس در بیماران سوختگی انجام شد.روش: تعداد170 نفراز بیماران سوختگی مرکز سوانح سوختگی و جراحی ترمیمی رشت ازطریق نمونه گیری تصادفی انتخاب و وارد پژوهش شدند و پرسشنامه های اختلالات روان شناختیSCL-90-R٬ مقیاس سندرم شناختی-توجهیCAS-1، مقیاس مقابله با موقعیت تنش زا CISS (اندلروپارکر1990)٬ را تکمیل کردند. داده ها از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) تحلیل شد. جهت آزمون اثرهای واسطه ای درمدل پیشنهادی از روش بوت استراپ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد سندرم شناختی-توجهی برعلائم اضطراب و افسردگی بیماران سوختگی تاثیر معنادار و مثبت دارد. همچنین یافته ها نشان دهنده ی تاثیر منفی و معنادار سبک مقابله مساله مدار و تاثیر مثبت و معنادار سبک مقابله هیجان مدار بر علائم اضطراب و افسردگی در بیماران بود. نقش میانجی سبکهای مقابله ای مساله مدار و هیجان مدار در رابطه بین سندرم شناختی-توجهی و علائم اضطراب و افسردگی بیماران نیز تایید شد. نتیجه گیری: سازه های فراشناختی مانند سندرم شناختی-توجهی و سبک مقابله ای درحیطه توانبخشی و بهزیستی روانی بیماران سوختگی بسیار حائز اهمیت هستند که باید مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی آموزش آرام سازی عضلانی بر افسردگی ،اضطراب، و استرس زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: به دلیل تغییر سبک زندگی افراد امروزه میزان نازایی افزایش یافته است. استرس و اضطراب رابطه ی متقابلی با نازایی دارند، استرس زیاد موجب کمتر شدن شانس باروری شده و با توجه به این که ناباروری نیز بسیار استرس زا و ناراحت کننده است، از شانس موفقیت درمان می کاهد. به دلیل فشار روانی بسیاری که نازایی بر فرد به جا می گذارد، شایسته است در صدد کاهش تاثیرات آن مانند استرس، اضطراب، و افسردگی باشیم و شانس موفقیت درمان را بالا ببریم. مواد و روش ها: از میان زنان مراجعه کننده به کلینیک های زنان، زایمان و نازایی افرادی که با توجه به پاسخگویی به پرسشنامه DASS21 دارای افسردگی ، اضطراب، و استرس در حد متوسط تا شدید بودند در نمونه قرار گرفتند و از میان آن ها 30 نفر به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. به گروه آزمایش آموزش های لازم داده شد و فایل صوتی آرام سازی عضلانی در اختیار آن ها قرار گرفت و بصورت دو ماه روزی یک مرتبه 30-20 دقیقه ای این تکنیک را انجام دادند. در این مدت گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پس از دریافت روش درمانی آزمودنی ها مجددا مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها از طریق شاخص های استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که مداخله آزمایشی بر هر سه متغیر تاثیر معناداری داشته است (001/0>P)، اما تاثیر مداخله بر اضطراب بیشتر از سایر متغیرها می باشد. نتیجه گیری: می توان روش آرام سازی عضلانی را به عنوان یک روش مؤثر برای کاهش افسردگی، اضطراب، و استرس زنان نابارور به کار گرفت.
بازیابی خاطرات از حافظه سرگذشتی و ارتباط آن با حل مسئله در افراد افسرده و مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی عملکرد حافظه سرگذشتی و ارتباط آن با مسئله گشایی ناکارآمد در افراد افسرده و مضطرب صورت گرفت. بدین منظور45 نفر نمونه( 15 فرد افسرده، 15 فرد مضطرب و15فرد سالم) از بین مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره دانشگاه پیام نور انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها ، پس از تکمیل پرسشنامه افسردگی و اضطراب بک، از آزمون حافظه شرح حال (سرگذشتی) وآزمون حل مسئله وسیله-غایت استفاده شد. جهت تحلیل داده های پژوهش، تحلیل واریانس یک متغیره برای مقایسه بیش کلی گرایی ومسئله گشایی در 3 گروه افسرده، مضطرب وسالم وآزمون توکی برای مقایسه دو به دو به کار برده شد. برای محاسبه ضریب های همبستگی بین بیش کلی گرایی وکارایی مسئله گشایی، روش همبستگی پیرسون به کار رفت. نتایج پژوهش نشان داد که بیش کلی گرایی در حافظه سرگذشتی افراد افسرده بیشتر از افراد مضطرب و سالم است. افراد افسرده در حل مسائل راه حل های ناکارآمدی را نسبت به افراد مضطرب و سالم به کار می گیرند و بین بیش کلی گرایی در حافظه سرگذشتی و مسئله گشایی ناکارآمد در افراد افسرده رابطه معنادار وجود دارد. بنابراین طبق مدل ویلیامز افراد افسرده به دلیل خلق منفی و سوگیری در پردازش اطلاعات نه تنها در بازیابی خاطرات سرگذشتی به طور اختصاصی دچار مشکل می شوند بلکه این مشکل در بازیابی، حل مسائل و مشکلات آنها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و باعث می شود که راه حل های کمتر موثری را تولید کنند.
رابطه علّی ذهن آگاهی با سرگردانی ذهنی با میانجیگری تنظیم التزام راهبردی، اضطراب، افسردگی و حافظه فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرگردانی ذهنی پدیده فراگیر و متداولی در شناخت بشری است که نقش آن در حیطه های مرتبط با ذهن انکارناپذیر می باشد. مطالعه حاضر قصد دارد به بررسی رابطه علّی ذهن آگاهی با سرگردانی ذهنی با میانجیگری تنظیم التزام راهبردی، اضطراب، افسردگی و حافظه فعال در بین دانشجویان بپردازد. از این رو، 434 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شهیدچمران اهواز به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و مقیاس هشیاری به توجه ذهن آگاهانه، مقیاس تنظیم التزام راهبردی، نسخه کوتاه مقیاس حالتی پرسشنامه اضطراب حالتی-خصلتی اسپیلبرگر، مقیاس افسردگی اضطراب استرس، پرسشنامه حافظه فعال و مقیاس سرگردانی ذهنی عامدانه/خود به خودی در اختیار آنان قرار گرفت. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS (ویراست 21) و به کارگیری روش تحلیل مدلیابی معادلات ساختاری آزمون شدند. به منظور کسب شاخص های برازش مناسب برای الگوی پیشنهادی از روش دسته بندی ماده ها در مورد متغیر ذهن آگاهی استفاده شد. در نهایت، بر اساس مقادیر برخی شاخص ها (برای مثال، 06/0 RMSEA = و 98/0GFI =) مدل از برازش خوبی برخوردار بود. همچنین، تمام مسیرهای مدل به جز دو مسیر اضطراب به حافظه فعال و اضطراب به سرگردانی ذهنی معنی دار بودند. در مجموع، نتایج این پژوهش نشان داد که ذهن آگاهی نقش مهمی در پیش بینی سرگردانی ذهنی دارد که این اثر را از طریق مکانیزم هایی از جمله خودتنظیمی، خلق، و حافظه فعال انتقال می دهد.
رابطه سیستم های مغزی-رفتاری و عواطف با اضطراب اجتماعی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش جهت بررسی روابط همبستگی بین میزان حساسیت سه سیستم مغزی رفتاری با شدت اضطراب اجتماعی انجام شده است. همچنین بررسی رابطه میزان عاطفه مثبت و منفی به عنوان واسطه، و اینکه در پیش بینی شدت اضطراب اجتماعی چقدر نقش دارند. روش: طرح این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است و از مسیریابی نیز برای بررسی روابط همبستگی بین متغیرها استفاده گردید. تعداد 409 نفر دانشجو، از دانشکده های دانشگاه فردوسی مشهد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سه پرسشنامه اضطراب اجتماعی (کانُور و همکاران، 2000)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی پاناس (واتسون و همکاران، 1988) و مقیاس سیستم های مغزی رفتاری (کاروِر و وایت، 1994) را به صورت خودگزارشی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از مدل ساختاری و با نرم افزار لیزرل مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که سیستم بازداری رفتاری به صورت مستقیم با اضطراب اجتماعی رابطه معنادار دارد، همچنین به صورت غیرمستقیم از طریق عاطفه منفی با اضطراب اجتماعی رابطه دارد. این سیستم با عاطفه مثبت، رابطه منفی و معنی دار دارد. سیستم روی آوری رفتاری نیز به طور غیرمستقیم و از طریق عاطفه مثبت می تواند بر اضطراب اجتماعی اثرگذار باشد. همچنین سیستم جنگ/گریز/بهت از طریق عاطفه منفی با اضطراب اجتماعی رابطه دارد. عاطفه مثبت و عاطفه منفی نیز هر دو با اضطراب اجتماعی رابطه معنی دار دارند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، سیستم های مغزی رفتاری با اضطراب اجتماعی رابطه دارند. از طرف دیگر تغییرات سطح عاطفه مثبت و منفی، می توانند در پیش بینی اضطراب اجتماعی موثر باشند.