آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۷

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی عملکرد حافظه سرگذشتی و ارتباط آن با مسئله گشایی ناکارآمد در افراد افسرده و مضطرب صورت گرفت. بدین منظور45 نفر نمونه( 15 فرد افسرده، 15 فرد مضطرب و15فرد سالم) از بین مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره دانشگاه پیام نور انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها ، پس از تکمیل پرسشنامه افسردگی و اضطراب بک، از آزمون حافظه شرح حال (سرگذشتی) وآزمون حل مسئله وسیله-غایت استفاده شد. جهت تحلیل داده های پژوهش، تحلیل واریانس یک متغیره برای مقایسه بیش کلی گرایی ومسئله گشایی در 3 گروه افسرده، مضطرب وسالم وآزمون توکی برای مقایسه دو به دو به کار برده شد. برای محاسبه ضریب های همبستگی بین بیش کلی گرایی وکارایی مسئله گشایی، روش همبستگی پیرسون به کار رفت. نتایج پژوهش نشان داد که بیش کلی گرایی در حافظه سرگذشتی افراد افسرده بیشتر از افراد مضطرب و سالم است. افراد افسرده در حل مسائل راه حل های ناکارآمدی را نسبت به افراد مضطرب و سالم به کار می گیرند و بین بیش کلی گرایی در حافظه سرگذشتی و مسئله گشایی ناکارآمد در افراد افسرده رابطه معنادار وجود دارد. بنابراین طبق مدل ویلیامز افراد افسرده به دلیل خلق منفی و سوگیری در پردازش اطلاعات نه تنها در بازیابی خاطرات سرگذشتی به طور اختصاصی دچار مشکل می شوند بلکه این مشکل در بازیابی، حل مسائل و مشکلات آنها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و باعث می شود که راه حل های کمتر موثری را تولید کنند.

تبلیغات