مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
پیشرفت تحصیلی
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی از انجام پژوهش حاضر، آگاهی و شناخت تاثیر مشارکت والدین در فرایند آموزشی فرزندان بر پیشرفت تحصیلی آنان در مدارس ابتدایی بود . به این منظور با توجه به مبانی نظری و پیشینه پژوهش، شش سئوال در رابطه با مولفه های مورد مطالعه مطرح، جامه آماری (232) کلیه مدیران مدارس ابتدایی شهرستان گنبد کاووس می باشد . بر اساس جمعیت جامعه آماری و مشخص بودن تعداد، کل جامعه ؛آماری(232) نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردید . درنتیجه روش نمونه گیری روش سرشماری است . ابزار پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته حاوی 35 سئوال، شامل اطلاعات عمومی، سوالات مربوط به متغیر هایژوهش بر جسب طیف طبقه بندی لیکرت استفاده که برای تعیین روایی، از قضاوت متخصصان و برای تعیین پایایی یک اجرای آزمایش برروی 30 نفر از مدیران مدارس ابتدایی، از طریق آلفای کرونباخ ضریب برابر 81% داده های لازم به دست آمد. داده ها با استفاده از شیوه های آمار توصیفی شامل : محاسبه فراوانی، فراوانی درصدی، جداول و نمودار و آمار استنباطی شامل : آزمون خی دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از ورش خی دو نشان داد که : 1- بین سطح سود اولیاء و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. 2- بین وضعیت اقتصادی خانواده و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. 3- بین فضای روانی مناسب ( آرامش و صمیمیت ) در خانواده و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. 4- بین توجه اولیاء و اوقات فراقت فرزندان و پیشرفت تحصیلی آنان رابطه وجود دارد. 5- بین مشارکت اولیاء در فرآیند انجام تکالیف و یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. 6- بین همکاری اولیاء با مدرسه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر بهبود رابطه معلم – شاگرد و عملکرد تحصیلی دانش آموزان شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۵
43-56
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: مهارت های اجتماعی در کارکرد اجتماعی، تحصیلی و موفقیت دانش آموزان مهم می باشد و نقش حائز اهمیتی در اجتناب یا بازداری واکنش های دیگران ایفا می کند. هدف از اجرای پ ژوهش بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان شهر تهران بود. روش: با روش پژوهشی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون از بین کلیه دانش آموزان پایه دوم دبیرستان دختران منطقه 18 شهر تهران که مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 94-93 بودند تعداد 30 نفر از دانش آموزان پایه دوم از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابتدا بر روی دو گروه پرسش نامه معلم-شاگرد مورای زوویچ (2010) اجرا شد، و معدل نوبت اول افراد مشخص شد، سپس بر گروه آزمایش برنامه آموزشی مهارت های اجتماعی طی هشت جلسه یک ساعته انجام و گروه کنترل هیچ برنامه آموزشی دریافت نکردند، در پایان مجددا پرسشنامه معلم-شاگرد مورای زوویچ اجرا و معدل نوبت دوم مقایسه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس (ANCOVA) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، رابطه معلم_شاگرد و پیشرفت تحصیلی، گروه آزمایش از دانش آموزان که تحت تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی قرار گرفته اند نسبت به گروه کنترل، بیشتر است. از یافته های این پژوهش می توان برای بهبود پیشرفت تحصیلی و بهبود رابطه معلم-شاگرد دانش آموزان استفاده کرد. نتیجه گیری: هدف همه ی فعالیت های آموزشی بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است که در سایه آموزش مهارت های اجتماعی می-تواند افزایش معناداری داشته باشد.
تأثیر برنامه فلسفه برای کودکان از طریق حلقه های کند و کاو بر خلاقیت، سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی درس علوم دانش آموزان پایه سوم ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۷
133-152
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی برنامه فلسفه برای کودکان از طریق حلقه های کند و کاو بر خلاقیت، سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی درس علوم دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی است. این پژوهش از نوع تحقیقات شبه آزمایشی بود. بدین منظور، ابتدا برنامه لیپمن و چگونگی توفیق، توسعه و پیدایش برنامه (p4c) مدنظر قرار گرفت. بدین صورت که p4c)) بر گرفته از آرای لیپمن است که در این پژوهش از سبک حلقه های کندوکاو استفاده گردید. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پایه سوم ابتدایی پسرانه شهر قاین در سال تحصیلی (94-93) می باشند که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای، ابتدا از میان دبستان های پسرانه شهر قاین به طور تصادفی یک دبستان انتخاب و در مرحله بعد دو کلاس (20 نفری) پایه سوم از مدارس مذکور برگزیده و پرسشنامه خلاقیت تورنس(1965) و پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیفرنیا(1953) و پرسشنامه محقق ساخته پیشرفت تحصیلی درس علوم قبل و بعد از اجرای برنامه فلسفه برای کودکان در این درس اجرا و اطلاعات به دست آمده جمع آوری و به کمک نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مرحله نهایی داده های حاصل با استفاده از آمار توصیفی و آزمون T نمونه مستقل و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. در پایان نتایج نشان داد که اجرای برنامه فلسفه برای کودکان از طریق حلقه های کندوکاو بر افزایش سازگاری اجتماعی، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی تأثیر دارد، لذا می توان نتیجه گرفت که استفاده از برنامه فلسفه برای کودکان از طریق حلقه های کندوکاو باعث می گردد که سازگاری اجتماعی، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان افزایش یابد.
نقش هوش موفق، خرد و خلاقیت در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیز هوش و عادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۸
141-160
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر پیش بینی سهم عوامل هوش موفق، خرد وخلاقیت در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیز هوش وعادی بود. روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان کرج بود که از این تعداد، نمونه ای به حجم 260 نفر (180عادی و 80 تیزهوش) به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامههوش موفق استرنبرگ، مقیاس سه بعدی خرد آردلت وخلاقیت عابدی جمع آوری گردید و با استفاده از آمار توصیفی، آزمون معناداری ضرایب همبستگی و رگرسیون گام به گام تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان داد که بین هوش موفق وخرد با پیشرفت تحصیلی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گامحاکی ازاین بود که17 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی دانش آموزان عادیتوسط متغیرهای خرد وخلاقیت و 10درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیزهوش توسط هوش موفقتبیین شده است. در مجموع، یافته های این پژوهش، بر اهمیت نقش خرد، خلاقیت و هوش موفق در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزانعادی و تیزهوش تأکید دارد.
آموزش طراحی محور و نقش آن در موفقیت های علمی هنرجویان معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
67-78
حوزه های تخصصی:
آموزش معماری یکی از مهمترین آموزش ها در دوره متوسطه آموزش عمومی است. مطالعات صورت گرفته مبین آن است که رابطه معناداری میان آموزش هنر و ارتقای سطح خلاقیت دانش آموزان دوره متوسطه وجود دارد. حال مساله کلیدی در این مقاله آن است که آیا می توان این رابطه را میان آموزش معماری و ارتقای سطح خلاقیت دانش آموزان دوره متوسطه قائل شد یا خیر؟ ابزار پژوهش بر اساس مدل نظری تفکر واگرا بر اساس چهار خرده ابزار کلیدی آن ساخته شده که عبارتند از: 1- اصالت یا ابتکار 2- سیالی 3- انعطاف پذیری 4- بسط. پژوهش با انتخاب دو نمونه، یعنی یکی از هنرستان های فنی و یکی از هنرستان هایی که در آن آموزش معماری صورت می پذیرد، مطالعه را پیش می برد و نتایج مورد انتظار پژوهش را استخراج می کند. دستاوردهای کمی و کیفی پژوهش نشان دهنده آن است که آموزش معماری بر میزان خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه تحصیلی تاثیر قابل توجهی دارد. مولفه های انعطاف پذیری، ابتکار، بسط و در نهایت سیالیت به ترتیب از اهمیت بسیار زیاد در این میان برخوردارند و این مقادیر در نمونه شاهد، در مقایسه با مورد، تغییر قابل توجهی را نشان می دهد.
تأثیر تدریس با الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی علوم تجربی و مهارت حل مسئله دانش آموزان سال ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۷
23 - 40
حوزه های تخصصی:
الگوی مدیریت آموزش، نظریه ای جدید و هم خانواده ی الگوهای پردازش اطلاعات است که بر سازماندهی اطلاعات و ساختن مفاهیم در روندی استقرایی- قیاسی به منظور توانمندتر شدن دانش آموز در یادگیری، درک بهتر روابط میان اطلاعات، پرورش مهارت های بنیادی تفکر و ... تأکید دارد. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر تدریس علوم تجربی با استفاده از الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مسئله دانش آموزان سال ششم دوره ابتدایی است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی بوده و با استفاده از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه انجام شده است. در این تحقیق جامعه آماری 58 نفر از دانش آموزان پسر پایه ششم در یکی از دبستان های دولتی ناحیه 2 شهرری است و انتخاب نمونه به صورت تمام شماری در سال تحصیلی 94-93 انجام گرفت و جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کواریانس و تی مستقل استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که آموزش علوم تجربی با استفاده از الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد و مهارت حل مسئله دانش آموزان را بهبود می بخشد.
بررسی تأثیر الگوهای یاددهی-یادگیری بر پیشرفت تحصیلی فراگیران در درس علوم تجربی به شیوه فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
95 - 124
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با بهره گیری از روش فراتحلیل به تحلیل نتایج پژوهش های انجام شده در ارتباط با چگونگی تأثیر الگوهای یاددهی-یادگیری بر پیشرفت تحصیلی فراگیران در درس علوم تجربی دوره ابتدایی پرداخته شد. بدین منظور تعداد 22 پژوهش با کمک ابزار چک لیست گزینش پژوهش ها- از نظر فنی و روش شناختی- برای بررسی انتخاب شدند. برای محاسبه شاخص ها از نرم افزار 2- CMA استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل پژوهش های اولیه از اندازه اثر به تفکیک هر عامل اندازه اثر ترکیبی با دو مدل اثر ثابت و تصادفی استفاده گردید و جهت بررسی سوگیری انتشار از روش تحلیل حساسیت با استفاده از نمودار قیفی و آماره تعداد امن از تخریب اروین و جهت بررسی میزان ناهمگنی از آزمون ناهمگنی Q کوکران و مجذور I استفاده شد و برای تبدیل اندازه اثر از ضریب z فیشر استفاده گردید. یافته های این تحقیق نشان داد که روش تدریس کاوشگری بیشترین تأثیر و روش سنتی با نرم افزار کمترین میزان تأثیر و در بخش یادگیری، مدل چرخه یادگیری بیشترین تأثیر و روش نقشه مفهومی کمترین تأثیر را بر پیشرفت تحصیلی فراگیران در درس علوم تجربی دارند.
بررسی رابطه حافظهکاری با عملکرد خواندن و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسریک زبانه و دوزبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال نهم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳۵
89 - 124
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه حافظه کاری با عملکرد خواندن و پیشرفت تحصیلی و ارائه یک مدل تبینی با برازش مناسب در دانش آموزان پسر یک زبانه و دو زبانه است. سیصد و هشتاد دانش آموز پایه پنجم دبستان (188دوزبانه فارس- ترک و 192یک زبانه فارس) با روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش حافظه کاری از آزمون شاخص پردازش اطلاعات(IPI)، برای سنجش عملکرد خواندن از آزمون سنجش عملکرد خواندن و نارساخوانی (نما) و از میانگین نمره های نهایی دروس ریاضی، فارسی و علوم به عنوان شاخص سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده شد. در این پژوهش، تأثیرات حافظه کاری بر عملکرد خواندن و پیشرفت تحصیلی، ضرایب مسیر و برازش مدل پیشنهادی برای دانش آموزان یک زبانه و دوزبانه بررسی شد. نتایج بیانگر آن بود که اثر مستقیم متغیر حافظه کاری بر متغیرهای درون زای پژوهش( عملکرد خواندن و پیشرفت تحصیلی) و همچنین اثر مستقیم عملکرد خواندن بر پیشرفت تحصیلی در هر دو گروه مثبت و معنادار است . با این حال، ضرایب مسیر در نمونه های دو زبانه بیشتر بود. همچنین برازش داده ها با مدل پیش بینی شده در هردو گروه مناسب بود. در گروه دو زبانه ها بیشترین ضریب مسیر بین حافظه کاری و پیشرفت تحصیلی و در گروه یک زبانه ها بین حافظه کاری و عملکرد خواندن برقرار بود .کمترین ضریب مسیر در هر دو گروه بین عملکرد خواندن و پیشرفت تحصیلی وجود داشت. تفاوت بین دو گروه در تمامی مؤلفه ها ،به جز شاخص های حذف آواها و خواندن کلمه های پربسامد (در متغیر عملکرد خواندن)، معنادار بود. بنابراین دانش آموزان دوزبانه در تمامی مؤلفه ها بر دانش آموزان یک زبانه برتری داشتند.
ارتباط میان تصویر بدن، میزان سازگاری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال دهم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۳۸
51 - 66
حوزه های تخصصی:
طی چند دهه اخیر، مطالعه در زمینه تصویر بدن پیوسته رشد یافته است و پژوهش های انجام شده که در آنها محققان به بررسی تأثیرات تصویر بدن بر کنش های روانی اجتماعی پرداخته اند. پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی رابطه تصویر بدن، میزان سازگاری و پیشرفت تحصیلی انجام شده است. نمونه پژوهش شامل 400 دانش آموز دختر و پسر دوره متوسطه بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از دو پرسش نامه خودتوصیف گریِ جسمانی و سازگاری بل استفاده گردید. همچنین از میانگین نمرات درسی دانش آموزان به عنوان شاخص ارزیابی پیشرفت تحصیلی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، شاخص های آمار توصیفی و استنباطی به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که بین تصویر بدن و سازگاری ارتباط معناداری وجود دارد، در حالی که بین تصویر بدن و پیشرفت تحصیلی ارتباط معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج بیانگر این بود که بین تصویر بدن دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد، در حالی که در میزان سازگاری دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری مشاهده نشد. در مجموع یافته ها مؤید آن است که تصویر مثبتِ بدن ، میزان سازگاری را افزایش می دهد و سازگاریِ بهتر با موقعیت، بر عملکرد تحصیلی نوجوانان تأثیر بسزایی دارد.
تاثیر گذاری آموزش به روشِ تقسیم بندی دانش آموزان به گروه های پیشرفت (STAD) بر شاخص های شناختی، فراشناختی و عاطفی، در یادگیری درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال یازدهم بهار ۱۳۹۱ شماره ۴۱
29 - 50
حوزه های تخصصی:
یادگیری مشارکتی یکی از گسترده ترین حوزه های نظری، پژوهشی و اجرایی ثمربخش در تعلیم و تربیت است. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر گذاری یکی از شیوه های یادگیری مشارکتی، به نام روش تقسیم بندی دانش آموزان به گروه های پیشرفت (STAD)1، بر شاخص های شناختی، فراشناختی و عاطفی در یادگیری درس ریاضی در دوره راهنمایی تحصیلی انجام شد. نمونه آماری پژوهش313 نفر از دانش آموزان پایه سوم راهنمایی شهر تبریز بودند. در این پژوهش از یک طرح نیمه آزمایشی درون گروهی و بین گروهی با پیش آزمون و پس آزمون و با گروه کنترل استفاده شد و روش یادگیری مشارکتی به شیوه تقسیم بندی به گروه های پیشرفت در طول 6 هفته بر روی آزمودنی های گروه آزمایشی اجرا شد. در این پژوهش از سه ابزار: 1: آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی برای سنجش پیشرفت تحصیلی ریاضی، 2: پرسش نامه تجدید نظر شده سنجش نگرش نسبت به مدرسه برای سنجش بازده های عاطفی و 3: پرسش نامه دانش و راهبردهای شناختی- فراشناختی برای سنجش میزان تغییر در دانش و راهبردهای فراشناختی ورودی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش به روش STAD در مقایسه با آموزش مرسوم تاثیر بیشتری بر نمرات پیشرفت تحصیلی و بخشی از شاخص های عاطفه تحصیلی دانش آموزان دارد. امّا این تأثیر در بازده های فراشناختی مشاهده نشد. با توجه به یافته های این پژوهش و نیز مرور مبانی نظری و تجربی حوزه یادگیری مشارکتی می توان نتیجه گرفت که کاربست این شیوه می تواند بر رشد مهارت های شناختی، عاطفی تحصیلی و زبانی کودکان نسبت به شیوه های آموزش انفرادی تأثیرگذار باشد.
بررسی تأثیر الگوی بدیعه پردازی بر میزان دانش، مهارت و نگرش دانش آموزان سال اول متوسطه در درس مهارت های زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴۴
63 - 82
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر الگوی بدیعه پردازی بر میزان دانش، مهارت و نگرش درس مهارت های زندگی دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهر سنندج بوده است. روش تحقیق در این مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهر سنندج درسال تحصیلی 90- 1389 می باشد و حجم نمونه متشکل از 60 نفر دانش آموز دختر سال اول متوسطه است که 30 نفر آن ها گروه آزمایش و 30 نفر گروه گواه بوده است و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری به کار رفته در پژوهش شامل آزمون هوش ریون، آزمون پیشرفت تحصیلی (دانشی و مهارتی و پرسش نامه نگرش سنج) محقق ساخته بر اساس مطالب درس مهارت های زندگی دوره متوسطه بوده است. در ابتدا از هر دو گروه آزمایش و گواه، پیش آزمون پیشرفت تحصیلی به عمل آمد، سپس متغیر آزمایشی (مهارت های زندگی به روش بدیعه پردازی) در12جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد و در پایان، پس آزمون بر روی هر دو گروه انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و در بخش استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان پیشرفت تحصیلی درس مهارت های زندگی گروه آزمایشی که با شیوه بدیعه پردازی آموزش دیده بودند نسبت به گروه گواه که به روش سنتی آموزش داده شدند بیشتر و تفاوت بین میانگین های آن ها معنادار است. همچنین در بررسی تأثیر روش تدریس بدیعه پردازی بر میزان دانش ها، مهارت ها و نگرش های کسب شده دانش آموزان نیز، نتایج نشان داد که تدریس مهارت های زندگی به روش بدیعه پردازی بر نگرش ها و دانش ها و مهارت های دانش آموزان تأثیر مثبت دارد.
تأثیر یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی و اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴۴
83 - 98
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر یادگیری مشارکتی در پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی و اضطراب امتحان در دانش آموزان پسر سال اول دوره راهنمایی تحصیلی مدارس سما در شهر تهران بود. بدین منظور، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، نمونه ای متشکل از چهار کلاس (دو کلاس گروه آزمایشی، دو کلاس گروه گواه) انتخاب شد. روش یادگیری مشارکتی برای گروه های آزمایشی و روش تدریس متداول برای گروه های کنترل به کار گرفته شد. معلومات قبلی دانش آموزان در زمینه علوم تجربی با استفاده از مقیاس محقق ساخته پیشرفت تحصیلی علوم تجربی مورد ارزیابی قرار گرفت. پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پس از اجرای روش های تدریس نیز با همین مقیاس تعیین شد و میزان اضطراب امتحان دانش آموزان نیز با استفاده از پرسش نامه اضطراب امتحان TAI (ابوالقاسمی و همکاران، 1375: 74-61) اندازه گیری شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیره MANCOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از تأثیر قابل توجه یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس علوم تجربی و کاهش اضطراب امتحان در گروه آزمایشی بود. این نتیجه نشان دهنده موفقیت یادگیری مشارکتی در مقابل روش تدریس متداول است.
ماندگاری تأثیرِ آموزش پیش دبستانی بر مهارت های شفاهی زبان فارسی کودکان ترک زبان و پیشرفت تحصیلی آنان در پایان سال سوّم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۴۶
157 - 180
حوزه های تخصصی:
یافته های پژوهشی نشان می دهد که کودکان ترک زبانی که از آموزش های پیش از دبستان بهره مند می شوند در سال اول دوره ابتدایی در مهارت های شفاهی زبان فارسی نسبت به هم سالان خود تواناترند و پیشرفت تحصیلی بهتری دارند. امّا برای این سؤال که آیا این برتری در سال های بعدی تحصیل نیز ماندگار است یا نه پاسخ مشخصی وجود ندارد. مطالعه حاضر، که از نوع پس رویداد بوده و با روش علّی- مقایسه ای صورت گرفته است، به همین موضوع، یعنی «ماندگاری تأثیرِ آموزش پیش دبستانی بر مهارت های شفاهی زبان فارسی کودکان ترک زبان و پیشرفت تحصیلی آنان پس از برخورداری از 3 سال آموزش ابتدایی، در پایان سال سوّم ابتدایی» می پردازد. اجرای آزمون رشد زبان (3 :TOLD-P) بر دو گروه، پیش دبستانی گذرانده و پیش دبستانی نگذرانده، که در آغازین روزهای سال اوّل دبستان تفاوت های معنا داری در مهارت های صحبت کردن، سازماندهی، گوش کردن، معناشناسی، نحو و واج شناسی زبان فارسی داشتند، نشان داد که برتری گروه پیش دبستانی گذرانده نسبت به گروه گواه- علی رغم برخورداری هر دو گروه از 3 سال آموزش ابتدایی برابر- همچنان به قوّت خود باقی است. افزون بر آن، گروه پیش دبستانی گذرانده در دروسِ وابسته به مهارت های زبان فارسی نظیر فارسی، املا، انشا، قرآن، دینی، علوم اجتماعی، ریاضی و علوم نسبت به گروه دوّم عملکرد بهتری داشتند. این تفاوت در دروسِ مستقلّ از مهارت های یادشده نظیر هنر و ورزش وجود نداشت. نتایج حاصل از اجرای آزمون فوق نشان داد که کودکان ترک زبان، حتّی پس از برخورداری از 3 سال آموزش دوره ابتدایی، از رسیدن به مرحله مورد انتظار از لحاظ مهارت های شفاهی زبان فارسی باز می مانند و نیز این که کودکان ترک زبان در صورت بهره مندی از آموزش های پیش دبستانی می توانند حتّی پس از گذشت 3 سال همچنان نسبت به کودکان ترک زبانی که این دوره را نگذرانده اند پیشرفت تحصیلی بهتری داشته باشند.
کلاس های موضوعی؛ دستاوردها، محدودیت ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۴۹
49 - 79
حوزه های تخصصی:
این مقاله برگرفته از تحقیقی است که در پژوهشگاه مطالعات آموزش وپرورش به سفارش دفتر راهنمایی تحصیلی انجام شده و منظور از آن ارزشیابی اجرای آزمایشی طرح کلاس های موضوعی در مدارس راهنمایی کشور بوده است. اهداف این تحقیق شامل مشخص کردن میزان تحقق هدف های طرح کلاس های موضوعی و راه کارهای اصلاح و بهبود آن است. در سؤالات تحقیق به بررسی تفاوت میان مدارس مشمول و غیرمشمول در زمینه بهبود فرآیندها و افزایش دستاوردهای آموزشی، پیامدها، قوت ها، ضعف ها و راه کارهای اصلاح و بهبود طرح و کم و کیف دوره های آموزشی پرداخته شده است. روش توصیفی و داده های مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه، مصاحبه، مشاهده و آزمون های پیشرفت تحصیلی گردآوری شده است. برای انجام این تحقیق 8 مدرسه موضوعی دخترانه و پسرانه از میان 62 مدرسه مشمول طرح آزمایشی به صورت تصادفی انتخاب شده است. سپس برای فراهم کردن امکان مقایسه آن ها با مدارس عادی، 8 مدرسه راهنمایی غیرمشمول - که با توجه به نظر کارشناسان از نظر فضا و تجهیزات و نیروی انسانی وضعیتی مشابه مدارس موضوعی داشته اند- هم انتخاب شده است. حجم نمونه شامل1350 نفر دانش آموز، 350 نفر معلم، 400 نفر والدین، 16 نفر مدیر و 25 نفر صاحب نظر است. یافته های تحقیق نشان می دهد که، در مجموع، مدارسِ مشمول نسبت به مدارس غیرمشمول از عملکرد بهتری برخوردار بوده و در تحقق اهداف خود موفق بوده اند. در مورد پیشرفت تحصیلی، تفاوت میان معدل نیم سال اول در سال اجرای این تحقیق (سال تحصیلی 90- 89)، معدل سال قبل و همچنین تفاوت نمرات در آزمون های برگزار شده در درس علوم به نفع مدارس مشمول معنادار بوده، اما در آزمون های ریاضیات و ادبیات گرچه نمرات مدارس مشمول بالاتر بوده، اما تفاوت آن ها معنا دار نبوده است. همچنین کم و کیف دوره های آموزشی برگزار شده برای معلمان و مدیران مدارس مشمول نیز، از نظر مخاطبان، مورد قبول نبوده است. در مجموع، این طرح علیرغم داشتن مشکلات متعدد ناشی ازکمبود امکانات با موفقیت اجرا شده است. این موفقیت می تواند ناشی از تحت نظارت و ارزشیابی بودن و ضرورت پاسخ گویی مجریان در قبال مسئولیت خود باشد. بر این اساس، قضاوت در مورد تداوم اجرا و گسترش طرح، مستلزم ارزشیابی های تکوینی و تراکمی در مراحل بعدی اجرای آن است.
مقایسه میزان عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در برنامه ارزشیابی کیفی و توصیفی و ارزشیابی سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۴۹
108 - 124
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی مقایسه ای رابطه بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی در مدارس با طرح ارزشیابی توصیفی و ارزشیابی سنتی شهر سراوان انجام گرفت. در این تحقیق، برای نمونه گیری، از روش خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد؛ و با توجه به حجم جامعه مورد نظر، 155 دانش آموز که در طرح ارزشیابی توصیفی و 155 دانش آموز که در طرح ارزشیابی سنتی (غیرتوصیفی) بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری مورد استفاده در این پژوهش عبارت بود از: پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت ، آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی، آزمون پیشرفت تحصیلی علوم تجربی و آزمون پیشرفت تحصیلی زبان فارسی. برای تحلیل داده ها و آزمون فرض ها از روش آماری t دو گروه مستقل، استفاده شد. نتایج نشان داد که بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان گروه ارزشیابی توصیفی و دانش آموزان گروه ارزشیابی سنتی تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین ترتیب که میزان یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان گروه ارزشیابی توصیفی بیشتر از دانش آموزان گروه ارزشیابی سنتی بود. اما بین عزت نفس دانش آموزان طرح ارزشیابی توصیفی و دانش آموزان طرح ارزشیابی سنتی تفاوت معناداری وجود ندارد.
رابطه میان خوش بینی آموزشی و راهبردهای خودمدیریتی معلمان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۵۲
30 - 44
حوزه های تخصصی:
با هدف پیش بینی پیشرفت تحصیلی زبان (فارسی، انگلیسی، عربی) دانش آموزان بر اساس راهبردهای خودمدیریتی و خوش بینی آموزشی معلمان، تعداد 295 معلم زبان (171 مرد و 124 زن) پایه سوم دوره متوسطه به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی از دبیرستان های دولتی مناطق 1 و 2 آموزش وپرورش شهر اردبیل انتخاب شدند. این افراد به پرسش نامه خوش بینی آموزشی معلم (هوی و همکاران، 2008)، پرسش نامه راهبردهای خودمدیریتی بر اساس مدل انتخاب، بهینه سازی و جبران (مدل SOC) پاسخ دادند. معدل نمرات امتحان نهایی دانش آموزان نیز در سه درس زبان فارسی، انگلیسی، و عربی به عنوان ملاک پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام نشان داد که راهبردهای خودمدیریتی و خوش بینی آموزشی معلم با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معنادار داشته و قادر به پیش بینی میزان پیشرفت تحصیلی آنان است. در خوش بینی تحصیلی و راهبردهای مدیریتی معلمان زن ومرد تفاوت معناداری مشاهده نشد. درکل نتایج نشان داد که دانش آموزان معلمانی که خوش بین تر بوده و از راهبردهای خودمدیریتی بیشتری در حرفه خود استفاده می کنند از پیشرفت تحصیلی بالاتری برخوردارند.
بررسی تأثیر عناصر برنامه درسی موجود فیزیک 1 و آزمایشگاه در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۵۴
32 - 46
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی در پژوهش حاضر، بررسی دیدگاه دبیران فیزیک سال اول دبیرستان در مورد نقش عناصر برنامه درسی موجود فیزیک 1 (اهداف، محتوا، راهبردهای تدریس، مواد آموزشی، فعالیت های یادگیری، زمان، فضا، گروه بندی و ارزشیابی) در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان این پایه بود. عناصر مذکور در این پژوهش در دو بعد وضع مطلوب و وضع موجود، با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته، بر روی 150 نفر از دبیران فیزیک 1 که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پیمایشی بود. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های t همبسته و فریدمن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که: همه عناصر نه گانه برنامه درسی فیزیک 1 و خرده مؤلفه های آن در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از اهمیت زیادی برخوردارند؛ ولی علی رغم اهمیت بالایی که دبیران به آن ها داده اند، این عناصر و خرده مؤلفه های آن در برنامه درسی موجود مورد توجه قرار نگرفته و در نهایت، برنامه درسی موجود به طور معناداری از برنامه درسی مطلوب فاصله گرفته است. از نظر دبیران، در برنامه درسی مطلوب عناصر فعالیت های یادگیری، فضا، راهبردهای تدریس و زمان به ترتیب به عنوان مؤثرترین عناصر در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان هستند. درحالی که در برنامه درسی موجود علی رغم فاصله ای که با برنامه درسی مطلوب دارد عناصر محتوا، ارزشیابی، اهداف و فعالیت های یادگیری به ترتیب به عنوان مؤثرترین عناصر در نظر گرفته شده اند.
تأثیر آموزش علوم تجربی با رویکرد زمینه محور بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵۶
150 - 172
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش علوم تجربی با رویکرد زمینه محور بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه هفتم بوده است. روش پژوهش در این مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه هفتم دوره اول متوسطه شهرستان بهارستان (استان تهران) در سال تحصیلی 93- 1392 می باشد. حجم نمونه متشکل از 67 نفر دانش آموز پسر پایه هفتم بود که 33 نفر آن ها گروه آزمایش و 34 نفر گروه گواه بودند و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری این پژوهش شامل آزمون هوش ریون و آزمون پیشرفت تحصیلی (دانشی، مهارتی و نگرشی) بر اساس مطالب درس علوم تجربی پایه هفتم بود. در ابتدا از هر دو گروه آزمایش و گواه، پیش آزمون پیشرفت تحصیلی به عمل آمد، سپس متغیر آزمایشی (آموزش زمینه محور) در 12 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد درحالی که گروه گواه با همان رویکرد مرسوم آموزش دیدند. در پایان، پس آزمون بر روی هر دو گروه انجام شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و در بخش استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی گروه آزمایشی که با رویکرد زمینه محور آموزش دیده بودند نسبت به گروه گواه که با رویکرد مرسوم آموزش داده شدند بیشتر و تفاوت بین میانگین های آن ها معنادار است. بنابراین می توان گفت که آموزش زمینه محور می تواند به عنوان یک رویکرد مناسب در تألیف کتب درسی و آموزش علوم تجربی مورد استفاده قرار گیرد.
فراتحلیل و بررسی عوامل مؤثر در نقش خودکارآمدی با پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۶۳
133 - 145
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بهره گیری از یکی از شیوه های نوین ِپژوهش، تحت عنوان «فراتحلیل»، به تحلیل و ترکیب نتایج پژوهش های انجام شده در کشور ایران، در زمینه مطالعات خودکارآمدی در پیشرفت تحصیلی، انجام شده است. بدین منظور، تعداد 34 پژوهش انجام یافته در زمینه مطالعات خودکارآمدی در پیشرفت تحصیلی از مراکز پژوهشی کشور گردآوری شد. پژوهش ها بر اساس این فهرست، که شامل مؤلفه های روش شناختی تحقیق مانند پرسش ها، فرضیه ها، اهداف، جامعه آماری، نمونه گیری، روش پژوهش، روش آماری، روایی و پایاییِ پرسش نامه هاست، برای فراتحلیل انتخاب شدند. تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار فراتحلیلِ جامع صورت گرفت. نتایج پژوهش حاضر با بهره گیری از روش ترکیب اندازه اثر به روش «اشمیت وهانتز» نشان داد که متغیر خودکارآمدی با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت ِمعنادار دارد بدین معنی که خودکارآمدی بالا، پیشرفت تحصیلی بیشتری را موجب می گردد.
تحلیل چندسطحی عوامل سطح دانش آموز و مدرسه بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال هفدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۸
71 - 94
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دو سطح دانش آموز و مدرسه بود. بدین منظور ۶۰۰ دانش آموز دوره متوسطه از ۲۰ مدرسه، پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی مورگان و جینگز (۱۹۹۹)، جهت گیری اهداف پیشرفت شخصی و ساختار هدفی مدرسه میگلی و همکاران (۲۰۰۰) و دبیران این مدارس پرسشنامه کارآمدی جمعی معلم تشان-موران و بار (۲۰۰۴) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل چند سطحی نشان داد در سطح دانش آموز متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی، جهت گیری هدفی تبحری، جهت گیری هدفی عملکردی-رویکردی و میزان مطالعه رابطه مثبت و معنادار با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارد. این رابطه برای جهت گیری هدفی عملکردی-اجتنابی منفی و معنادار به دست آمد. همچنین دانش آموزان دختر پیشرفت تحصیلی بالاتری نسبت به دانش آموزان پسر داشتند. در سطح مدرسه، نوع مدرسه و ساختار هدفی تبحری رابطه مثبت و معنادار با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان داشت. رابطه معناداری بین ساختار هدفی عملکردی- رویکردی و عملکردی- اجتنابی و خودکارآمدی جمعی معلمان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به دست نیامد. پیش بین های سطح دانش آموز ۴۹ درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی را در سطح دانش آموز و پیش بین های سطح مدرسه ۷۹ درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی را در سطح مدرسه تبیین نمودند.