مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۴.
۵.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۹.
۲۰.
جریان سیال ذهن
حوزه های تخصصی:
به واسطه وجود برخی شباهت ها میان روایت بوف کور و شیوه جریان سیال ذهن و به خصوص به دلیل وجود گونه ای از تک گویی در این رمان، ممکن است تصور شود-چنان که برخی تصور کرده اند-که این رمان یک رمان جریان سیال ذهن است. هدف ما در این مقاله معرفی شیوه جریان سیال ذهن و تک گویی درونی و بررسی رمان بوف کور بر اساس معیارهای آن بوده است. بر مبنای ویژگی های مشترکی که در رمان های معروف جریان سیال ذهن دیده می شود و نیز بر اساس تعاریفی که صاحب نظران بر جسته برای این شیوه ارایه کرده اند، تلاش کرده ایم تا در تعریفی دقیق، شاخصه هایی را برای این گونه از رمان شناسایی کنیم که رمان جریان سیال ذهن را از غیر آن جدا می کند. سپس بر اساس این معیارها به بررسی رمان بوف کور پرداخته ایم تا روشن شود که این رمان به شیوه جریان سیال ذهن نوشته نشده است .
کاربست رویکرد پسامدرن در داستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله قرائتی از ویژگیهای داستان پسا مدرن ارائه شده است. شاهد مثالهای این مشخصه ها عمدتا چند داستان کوتاه و بلند و رمان ایرانی؛ اگر چه گاه از داستانهای خارجی نیز یاد شده است. سخن اساسی این مقاله، نحوه ورود و حضور مشخصه ها، نظریه ها و ساز و کارهای پسا مدرنیستی در داستان و رمان است. این مطلب در سه عنوان فرعی دنبال شده است: 1- ابراز نظریه در متن یا ایجاد داستان نظریه پرداز 2- کاربست نظریه در سطح خرد متن 3- کاربست نظریه در ژرف ساخت قصه، که اوج هنر پسا مدرنیستی است. نظریه در درون داستان جان می گیرد و زنده می شود؛ مثلا عدم اطاعت شخصیت داستان از نویسنده، نظریه مرگ مولف را در ژرف ساخت قصه نشان می دهد.
روایت جریان سیال ذهن در سمفونی مردگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ، ضمن تحلیل و بررسی رمان سمفونی مردگان ، اثر عباس معروفی ، نشان داده ایم که این رمان ، رمانی به شیوه جریان سیال ذهن و موضوع آن سطوح پیش گفتاری آگاهی شخصیتهاست و به همین جهت در نگاه اول دارای ابهام ، بی نظمی در حوادث و اغتشاش در زمان و مکان و قواعد دستوری است . در این رمان . نویسنده با استفاده از شیوه های تک گویی درونی ، حدیث نفس و روایت دانای کل در چهار موومان و با زاویه دیدهای متفاوت ، لایه های پیش گفتار ذهن و زندگی درونی شخصیتها را نمایش داده است .
«جریان سیال ذهن» در داستان های «مصطفی مستور»
حوزه های تخصصی:
با شکوفایی جریانِ عظیمِ «مدرنیسم» در قرن بیستم که همه حوزه های حیاتِ بشری را تحتِ سیطره خویش قرار داد، در ادبیات نیز شاهد دگردیسیِ رمان و پیدایشِ شیوه های نوینی برای روایتِ داستان بودیم. اصطلاح استعاریِ «جریان سیال ذهن» که نخستین بار توسط «ویلیام جیمز» آمریکایی در حوزه علم روانشناسی مطرح شد، طیِ همین پروسه «مدرنیسم» واردِ حوزه ادبیاتِ داستانی شده، به شیوه ای مدرن به روایتِ رمان مبدل گشت. در قالبِ این مقاله کوشیده ایم پس از اشاره ای گذرا به ویژگی ها و مشخصه های «جریان سیال ذهن» با انتخابِ داستان هایی از «مصطفی مستور» که آثارش بیشترین شباهت را به شیوه «جریان سیال ذهن» دارد، آنها را از منظرِ انطباق با معیارهای داستانِ «جریان سیال ذهن» مورد بررسی و نقد قرار دهیم. به بیانِ دیگر این مقاله در صدد پاسخگویی به این پرسش است که می توان تعدادی از داستان های «مصطفی مستور» را – آنگونه که آیا برخی از منتقدین گفته اند- در مجموعه داستان های «جریان سیال ذهن» جای داد؟
در کنار آنچه به عنوان هدف غایی این مقاله عنوان شد، باید گفت که صفت «جریان سیال ذهن» به آن دسته از داستان ها اطلاق می شود که دارنده همه یا بخش اعظمی از ویژگی های «جریان سیال ذهن» باشد. بدین ترتیب نمونه های مستخرج و ارائه شده از داستان های مستور برای تک تک ویژگی های «جریان سیال ذهن» نه به معنای قطعیتِ انتسابِ آنها به این شیوه از داستان پردازی، بلکه کوششی است تا درصدِ وجودِ این ویژگی ها و شدت و ضعفِ آنها در داستان های موردِ بررسی نشان داده شود
تداعی و روایت داستان جریان سیال ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه ارتباط خاطرات در لایه های پیش گفتاری ذهن با تداعی برقرار می شود، یکی از شیوه هایی که در نمایش ذهنیات شخصیتها مورد استفاده نویسندگان قرار می گیرد، استفاده از تداعی است تا به وسیله آن بتوانند بین جهان عینی و جهان ذهنی شخصیتها ارتباط برقرار، و سیلان مداوم ذهن از خاطره و ذهنیتی به خاطره و ذهنیتی دیگر و از تصویری به تصویر دیگر را ترسیم و توجیه کنند. مساله اساسی این مقاله بررسی تداعی و ویژگیهای آن در لایه های پیش گفتاری ذهن و کیفیت آن در داستانهای جریان سیال ذهن و تطابق آن با ساز و کارهای ذهن است. به این منظور ابتدا تداعی و قوانین حاکم بر آن بیان، و اهمیت تداعی در روایت این گونه رمانها و تفاوت آن با «بازیابی» تبیین شده است. در ادامه، نحوه ارایه ذهنیات در شیوه های مختلف روایت با ذکر نمونه هایی از این رمانها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این بررسی در رمانهای موفق جریان سیال ذهن نشان می دهد که در میان شیوه های مختلف روایت، شیوه تک گویی درونی بیش از سایر شیوه ها تداعیها را در خود شکل می دهد و با تداعیهای فراوان گسترش می یابد. علاوه بر این، استفاده از بازیابی خاطرات و ذهنیات در تک گویی درونی به دلیل تناقض با ماهیت لایه های پیش گفتاری ذهن، ضعف شیوه به شمار می رود.
«ذهن» و جریان آن در داستانهای بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستانی با روان راوی و نویسنده، پژوهش هایی انجام شده است. جریان سیال ذهن Stream of Consciousnessشیوه ای از نگارش داستان است که در آن محتوای ذهن، هر آنچه هست، نگاشته می گردد. در این طرز نگارش، نظم، که پیامد خودآگاهی است، راهی ندارد. کار نویسنده به واژه در آوردن رخدادهای ذهنی است. بیژن نجدی نویسنده ای است که به یاری تصویرسازی واژگانی توانسته است، آشوبهای ذهنی انسان درمانده را به نمایش بگذارد. شخصیتهای داستانی او وازدگانی هستند که هر کدام به گونه ای و دلیلی به «تنهایی» رسیده اند. این تنهایان در ذهن خویش، هنگامه ها دارند که از طریق بازسازی رخدادها در جریان سیال ذهن، می توان آنها را دریافت. به بهانه داستان، بیژن نجدی به حس گمشده خویش دست می یابند و «من»ی دیگر از خود را نشان می دهند. از آن جا که داستان جریان سیال ذهن – هر چه هست در ذهن شخصیت داستان است – پس ما نیاز داریم ریزه های ذهن شخصیت را دریابیم. در نتیجه این گزارش در دو بخش به هم پیوسته سازمان یافته است. در بخش نخست به بررسی راویان داستانهای نجدی و پارانویای آنها، نقش زمان در سیالیت ذهن و تداعیها، پرداخته می گردد و در بخش دوم، نمادهای ادبی/روانشناسی در داستان A+B مورد کنکاش قرار می گیرد. این گزارش می کوشد، جریان سیال ذهن را در داستانهای کوتاه بیژن نجدی بکاود و به این بهانه، روان و درون راوی شخصیت داستان را از ژرفا به رو آورد روش پژوهش، بر گرفته از بررسی کتابخانه ای و فیش برداری است.
بررسی شیوه ی به کارگیری جریان سیال ذهن در رمان سنگ صبور، اثر صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان سیال ذهن، روشی نسبتاً جدید در داستان نویسی است که نویسندگانی چون دورثی ریچاردسون، ویرجینیا وولف و جیمز جویس، در آثار خود ازآن بهره گرفته اند. ویژگی این روش، ارائه ی جریانی از اندیشه ها و تصاویر ذهنی است که اغلب فاقد یک پارچگی و ساختار مشخص می باشند؛ طرح داستان مرزهای زمان و مکان متعارف را در می نوردد وخواننده تنها از طریق واگویه های شخصیت ها، می تواند به طور نسبی، به درک آن نائل آید. این شیوه در کشور ما از همان آغاز رمان نویسی به سبک نوین در آثار نویسندگانی چون صادق هدایت و صادق چوبک مورد استقبال قرار گرفت. صادق چوبک، در رمان سنگ صبور، برای به تصویر کشیدن روحیات پیچیده و اغلب هولناک اشخاص داستان و برای رخنه به اعماق روان آن ها، از تکنیک جریان سیال ذهن و به خصوص از شیوه ی تک گویی های درونی مدد گرفته است. روشی که مبتنی بر تداعی معانی آزاد است و با تلفیقی از ناتورالیسم سیاه، سنگ صبور را در ردیف یکی از بهترین نمونه های این سبک خاص قرار داده است.
بررسی جریان سیال ذهن در داستان های به کی سلام کنم؟ و شوهر امریکایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان سیال ذهن، به ارائه ی جنبه های روانی اشخاص داستان می پردازد و به کل حوزه ی آگاهی و واکنش عاطفی- روانی فرد گفته می شود که از سطح پیش تکلمی آغاز می شود و به بالاترین سطح که سطح کاملاً مجزای منطقی است، می انجامد. در این مقاله، داستان های به کی سلام کنم؟ از سیمین دانشور و «شوهر امریکایی» از جلال آل احمد که هر دو به شیوه ی جریان سیال ذهن نوشته شده اند، مورد بررسی قرارگرفته است. در داستان به کی سلام کنم؟ نویسنده با ارائه ی آمیزه ای از دیدگاه دانای کل و تک گویی درونی مستقیم، اندیشه ها و رنج ها و واکنش های عاطفی- روانی زنی تنها و ستم کشیده در برابر رخ دادهای زندگیش را روایت می کند و در داستان «شوهر امریکایی»، نویسنده به شیوه ی تک گویی نمایشی، به روایت اندیشه ها و خاطرات زنی غرب زده می پردازد که پس از ازدواجی ناموفق با یک مرد امریکایی، ماجرای زندگیش را برای مخاطبی که در صحنه حضور ندارد، بازگو می کند و در ضمن آن، به مسایل سیاسی - اجتماعی روزگار خودش می پردازد.
زمان روایى درپیکرفرهاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مهم در نحوة شکل گیری ساختار داستانی، ترتیب رخدادهای آن داستان است که ذیل عنوان عنصر زمان بررسی می شود. رمان پیکر فرهاد اثر عباس معروفی نیز اثری است که زمان حقیقی و ذهنی را مبنای اصلی روایت خود قرار می دهد. نویسنده در روساخت رمان، داستانی واحد را با سه زمان متفاوت بیان می کند؛ اما سیر خطی روایت را درهم می شکند؛ به گونه ای که اغلب، روابط و نظم زمانی رویدادها مبهم می ماند و به این ترتیب، زمان ارزش کمّی خود را از دست داده، به تدریج از روایت محو می شود.
در این مقاله سعی شده ترتیب رویدادها و زمان روایی در این رمان بررسی شود و اینکه نویسنده چگونه با به کارگیری مشخصه هایی از جریان سیّال، ساختار ذهن و آشفتگی شخصیت زن قصه را روایت کرده است؛ ویژگی هایی مانند اغتشاش زمانی و مکانی، تداعی آزاد، حذف نویسنده از متن و درنظر گرفتن نقشی برای خواننده در روایت به دلیل نمایش مستقیم ذهنیاتی مشوّش و خاطرات سیّال بدون سانسور- که همان لایه های پیش گفتار ذهنی است- و بهره گیری از تک گویی درونی و حدیث نفس در بخش هایی از داستان، شعرگونگی، ابهام ذهنی و دشواری یافتن معنایی قطعی برای رمان که نویسنده برای ایجاد شگرد روایی خاص به کار گرفته است.
نمود ویژگی های جریان سیال ذهن در داستان« ماهان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«جریان سیال ذهن» پیش از آنکه تکنیکی در داستاننویسی مدرن محسوب شود، اصطلاحی روانشناسانه بود که ویلیام جیمز روانشناس امریکایی، در باب چگونگی شکل گیری خاطرات، افکار، رویاها و احساسات درونی انسان به کار برد. بعدها نویسندگانی که بنیان خلق آثار خود را ذهن آدمی قرار دادند و به دنیای درونی و اندیشهها و عواطف فردی او روی آوردند، از این اندیشهها سود بردند و جریان سیال ذهن را به عنوان شیوهای از داستاننویسی به کار گرفتند. حوزههایی که این شیوه از داستان با آن سر و کار دارد به طور کلی: ذهن و واقعیت ذهنی، حالتها و نمودهای حیات درونی و خویشتن حقیقی انسان، همچون: افکار، احساسات، تخیلات و رؤیاها را در بر میگیرد. همچنین زمان حسی (غیر تقویمی) که زمانی درونی و حلقوی است و زبان پیچیدهای که با زبان معمولی و روزمره تفاوت دارد، از ویژگیهای این شیوهی داستان نویسی است. هفت پیکر نظامی گنجوی در قلمرو داستا ن پردازی از دیدگاههای مختلف، تأویل پذیر است و در سر تا سر آن به شرح کامل و اصیل تجربههای انسانی پرداخته شده و هستی درونی آدمی با تمامی افعال و نمودهای آن مورد توجه قرار گرفته است. چهرههای مختلف و صداهای متنوع یک انسان، تضادهای روحی انسانی که با پناه بردن به نیروهای خلاق درونی بر این تضاد پیروز شده است، پیوند خودآگاه و ناخودآگاه، ذهن و عین، واقعیت و رؤیا، درهم ریزی زمان و... از نمودهای برجستهی جریان سیال ذهن در این کتاب است. در این مقالــه کوشش شده است تا با تکیه بر بعضــی از عناصـر «جریان سیال ذهن» و برجستهسازی آنها، به افسانه ی ماهان در هفت پیکر نظامی پرداخته شود و رویکرد جدیدی از این داستان ارائه شود.
بررسی کارکرد راوی اوّل شخص در امر روایتگری رمان دا
حوزه های تخصصی:
دو ضمیر «من» و «ما» راویتگر رمان دا هستند. اگر چه نویسنده ی این داستان، چندان به شاخصه های از پیش تعیین شده ی انتخاب روایتگر اوّل شخص پایبند نیست و گهگاه زاویه ی دید روایت را به ناگاه تغییر می دهد، اما زاویه ی دید راویِ اوّل شخص، تا پایان داستان، وجه غالب روایتگری است. راوی در رمان دا، گاه از حدّ فردیّت فراتر می رود و از زاویه ی دید راوی «دانای کلّ شخصی» به روایت می پردازد تا چنین پنداشته شود که راوی اوّل شخص، در بخش هایی از داستان به منظور انتقال صریح اطلاعات، به دانای کل استحاله می یابد. از میان روش های ارائه زاویه ی دید، جریان سیّال ذهن بیش از هر چیز، منتقل کننده ی احساسات و هیجانات راوی است که بدین ترتیب، اطلاعات لازم در اختیار خواننده قرار می گیرد.در این پژوهش، نخست انواع زاویه ی دید به کار برده شده و نوآوری های روایی موجود در رمان مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته اند سپس انواع تک گویی ها با ذکر مثال ذکر گردیده اند تا در نهایت، درکی کامل از نقش راوی و اهمیت زاویه ی دید انتخابی وی در موفقیت رمان، مورد بررسی قرار بگیرد
نقد روایت شناختی داستان «زن نویسنده»
حوزه های تخصصی:
روایت یک داستان، مهم ترین بخش ساختاری آن را تشکیل می دهد. کاربرد درست و
مؤثر شیوه های روایت، پایة اصلی موفقیت یک نویسنده در ماندگاری داستانش است. از
این رو، بررسی روایی داستان و نیز تحلیل روش های تازه و بدیع روایت، از جمله مباحث
مهم نقد داستان امروز است که فراتر از درون مایه و مضمون اثر، به جلوه های کاملاً
ادبی متن داستانی پرداخته و شگردهای مختلف آن را آشکار می نماید.
«زن نویسنده» از جمله داستان های محمود گلابدره ای است که در آفرینش آن، نویسنده به شیوه های
روایی داستان نویسی روز، توجهی ویژه نشان داده است. روایت ذهنی درخور توجه و نزدیک
شدن به زبان شعر و داستان شاعرانه، و هم چنین سیال بودن جریان روایت که موجب ابهام
داستان و در نتیجه برتابیدن برداشت های مختلف خواننده خواهد شد، از ویژگی های
روایی این داستان است.
زمان و روایت در رمان ""شب هول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان شب هول، که به دلیل انتشار در بحبوحة انقلاب اسلامی با اقبال زیادی مواجه نشده است، ازنظر ساختاری و تکنیکی نوآوری هایی دارد که آن را در جایگاه درخورتوجهی نزد خوانندگان، داستان نویسان و منتقدان قرار می دهد. به دلیل پیچیدگی روایت و دشوارخوانی این رمان، در معدود نقدها و تحلیل های منتشرشده اختلاف نظرهایی دربارة کیستی راوی و ترتیب زمانی روایت های مختلف داستان دیده می شود. این مقاله رمان شب هول را با تمرکز بر روایت ذهنی و زمان داستانی بررسی کرده و با تمرکز بر مهم ترین ابهام های مربوط به زمان و روایت و ترتیب حضور شخصیت ها در داستان نشان داده است که مؤلف در این رمان آگاهانه قصد داشته اثری با شاخصه های رمان نو بیافریند و با سلب اعتماد خواننده و ایجاد ابهام و تردید در ذهن او، بینش فلسفی خود را، که متأثر از زندگی در دوران مدرن است، منعکس سازد. با درنظرگرفتن ویژگی های رمان نو و دیگر جریان های مدرن رمان نویسی می توان تناقض ها و پیچیدگی های این رمان را که موجب خطای منتقدان در تحلیل این اثر شده اند توضیح داد.
بررسی کانون روایت و رابطة آن با جریان سیال ذهن در رُمان دل دلدادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظور از کانونی سازی، کانون دیدی است که در روایت شکل گرفته است و از آن منظر که ممکن است زمانی، مکانی، روانشناختی یا ایدئولوژیک باشد، افراد و وقایع داستانی مورد مشاهده و ارزیابی قرار می گیرند. در دل دلدادگی نیز در میان عناصر سازندة روایت، کانونی سازی حائز اهمیّت است. مندنی پور به عنوان یک نویسندة رئالیست و مدرن به جای تک صدایی، صدای شخصیّت های مختلف داستان را به گوش خواننده می رساند. در این رمان، راوی دانای کُل به سیلان ذهن های شخصیّت های اصلی داستان رو می کند و با کانونی سازی درونی و بیرونی به بیان احساسات و عقاید و توصیف زمان و مکان های مختلف داستان می پردازد. کانونی سازی از دیدگاه ژنت با جریان سیّال ذهن شخصیّت ها در این رمان ارتباط مستقیمی دارد. این مقاله به بررسی کانون روایت در رمان دل دلدادگی بر اساس نظریة ژنت و رابطة آن با جریان سیّال ذهن می پردازد.
نقدی مقاله خطاهای رایج در شناخت شیوه جریان سیال ذهن (نقد 18 مقاله علمی-پژوهشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند سال اخیر، بیش از بیست مقاله علمی-پژوهشی درباره شیوه روایت جریان سیال ذهن در مجلات مختلف منتشر شده است. اما در برخی از این مقالات، اشراف و شناخت کافی نسبت به جنبه های نظری این شیوه از داستان نویسی حاصل نشده و نویسنده بدون تسلط کافی بر موضوع به نگارش مقاله پرداخته است. در این نوشتار با بررسی 18 مقاله علمی پژوهشی سعی شده است خطاهای موجود در آنها مرور و ریشه یابی شود. برداشت اشتباه از مفهوم ناخودآگاه و جایگاه آن در روایت تک گویی درونی، تلقی تک گویی نمایشی به عنوان یکی از شیوه های روایت جریان سیال ذهن، اشتباه گرفتن تک گویی درونی با انواع دیگر روایت اول شخص، و برداشت نادرست از مفهوم حدیث نفس از مهم ترین اشکالات این مقالات است. یکی از دلایل بروز این اشکالات، مراجعه نکردن نویسنده به منابع معتبر یا کم دقتی در مطالعه آنهاست. فرآیند داوری در برخی مجلات نیز به گونه ای است که گاهی چنین مقالاتی بدون رفع کاستی هایشان از مرحله ارزیابی عبور می کنند و منتشر می شوند و مجددا ارجاع دیگران به این مقالات، زمینه انتشار مطالب نادرست بعدی را فراهم می کند.
محاکات ناخودآگاه در تک گویی درونی: دامنه وسیع یک سوء برداشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تعدادی از مقالات علمی پژوهشی فارسی در سال های اخیر، به انعکاس محتویات ناخودآگاه شخصیت در تک گویی درونی و روایت جریان سیال ذهن، اشاره شده است. اما دانش روان شناسی به ما آموخته است که محتویات ضمیر ناخودآگاه ماهیتی غیرزبانی، مبهم و پنهان دارند و به دلیل مقاومت بخش آگاه روان انسان، راهی برای آگاهانه شدن ندارند و تنها شاید کسانی چون روان کاو یا روان درمانگر بتوانند از طریق واسطه هایی چون رؤیا، هیپنوتیزم و حالاتی چون خلسه یا تظاهرات روان پریشانه آنها را استنباط کنند. از آنجا که ادعای فوق عمدتا به مقالات و کتاب های فارسی محدود می شود، مقاله حاضر با بررسی انتقادی این مقالات و منابع آنها، به این نتیجه می رسد که این اشتباه گاهی ناشی از فقدان تسلط کافی بر مباحث نظری و گاهی نتیجه استناد به منابع کم اعتبار و دست دوم است. بر اساس منابع معتبر و اصیلی که مبانی نظری داستان نویسی جریان سیال ذهن را ارائه کرده اند، ادعای محاکات ضمیر ناخودآگاه در این شیوه داستان نویسی بر خلاف داستان های روان شناختی و آثار سوررئالیستی، ادعایی نادرست و غیرعلمی است.
بررسی جریان سیال ذهن در آینه های دردار هوشنگ گلشیری
منبع:
رخسار زبان سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
۲۹-۵
حوزه های تخصصی:
جریان سیال ذهن،روشی نسبتا جدید در داستان نویسی است که نویسندگانی چون دورثی ریچارسون، ویرجینیا و ولف وجیمز جویس، در آثار خود از آن بهره گرفته اند. ویژگی این روش، ارائه جریانی از اندیشه ها و تصاویر ذهنی است که اغلب فاقد یکپارچگی و ساختار مشخص هستند ؛طرح داستان، مرزهای زمان و مکان متعارف را در می نوردد و خواننده تنها از طریق واگویه های شخصیت ها، می تواند به طور نسبی، به درک آن نایل آید . این شیوه در کشور ما از همان آغاز رمان نویسی به سبک نوین، در آثار نویسندگانی چون صادق هدایت، صادق چوبک و هوشنگ گلشیری مورد استقبال قرار گرفت. هوشنگ گلشیری در رمان آینه های دردار، برای به تصویر کشیدن روحیات پیچیده اشخاص داستان و برای رخنه به اعماق آن ها، از تکنیک جریان سیال ذهن و به خصوص از شیوه ی حدیث نفس، مدد گرفته؛ روشی که مبتنی بر تداعی آزاد معانی است.