مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۶.
۷.
داستان نویسی معاصر
حوزههای تخصصی:
"یکلیا و تنهایی او"، یکی از بهترین داستانهای بلند در ادبیات فارسی است و از رسته داستانهایی چون ملکوت و بوف کور. مدرسی در این کتاب از طریق یک روایت تمثیل گونه، عصر عتیق را به دنیای معاصر پیوند می زند و موضوعاتی چون تقابل شیطان و یهوه، خیر و شر، عشق و قدرت، وسوسه های فردی و مصلحتهای عمومی را حقیقت همیشگی حیات انسان تلقی می کند. سادگی و صمیمیت بیان، کهنگی و شاعرانگی بسیاری از کلمات و جملات، پر شمار بودن عبارتهای عاطفی، غالب بودن بیان روایتی در بیشتر بخشها و بازافرینی محیطها و فضاهای معنوی و ماورا طبیعی از خصوصیات مشترک در یکلیا و کتاب مقدس است. تطابق آهنگ جملات و کلمات با ذهن و زمان و زندگی آدمها و هارمونی زبان و زمان، صوت و صورت و تناسب نثر روایت با موضوع و ماجرا، نثر خاصی را در داستان به وجود آورده است که به دلیل شباهت بسیار به نثر فارسی کتاب مقدس به نثر توراتی شهرت یافته است. همسویی بافت قصه وار و نثر توراتی با دیرینگی موضوع و ماجرا، تطابق کاملی با این واقعیت هنری دارد که کیفیت ساختار و زبان روایت را محتوای اثر و ماهیت موضوع تعیین می کند.
بررسی رئالیسم جادویی و تحلیل رمان اهل غرق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مفاهیم و مبانی رئالیسم جادویی با توجه به دیدگاه منتقدان و صاحبنظران ادبی تعریف و تبیین شده و سپس رمان اهل غرق با توجه ویژگیها و مشخصه های رئالیسم جادویی تحلیل گردیده است. اصطلاح رئالیسم جادویی و یا واقع گرایی جادویی شیوه نوینی در داستان نویسی معاصر است که درآن عناصر واقعیت و خیال در هم می آمیزند. حاصل این تلفیق اثری است که به هیچ کدام از عناصر اولیه سازنده اش شبیه نیست. در این شیوه، آمیزش دو عنصر واقعیت و خیال چنان استادانه انجام می گیرد که تمامی حوادث غیر واقعی و خیالی در بستر داستان، کاملا حقیقی و طبیعی جلوه می کنند؛ به گونه ای که خواننده به سادگی آنها را می پذیرد. به زعم بسیاری از صاحبنظران، رئالیسم جادویی شاخه ای از مکتب رئالیسم است و نمی تواند یک مکتب ادبی مستقل محسوب شود، چرا که دارای ساختار و اصول بنیادین خاص و تازه ای نیست و به طور کلی با ضوابط مکتب رئالیسم هماهنگی دارد. رمان اهل غرق یکی از شاخص ترین آثاری است که در کشور ما به شیوه رئالیسم جادویی مارکز به نگارش درآمده است، بیش از همه در شخصیت پردازی و فضاسازی تحت تاثیر این شیوه است. حضور عناصر وهمی و تخیلی از قبیل: پریان دریایی، غول زشت روی دریاها، نیمه انسانی بودن قهرمان اصلی داستان و … رمان را در زمره آثار رئالیستی جادویی جای داده است. نویسنده در تلفیق واقعیت و تخیل در بیشتر موارد به خوبی از عهده برآمده است، لیکن، در برخی موارد با تفسیر و گزارش گونه کردن حوادث، از لحن قابل اعتماد آن می کاهد.
بررسی شیوه ی به کارگیری جریان سیال ذهن در رمان سنگ صبور، اثر صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان سیال ذهن، روشی نسبتاً جدید در داستان نویسی است که نویسندگانی چون دورثی ریچاردسون، ویرجینیا وولف و جیمز جویس، در آثار خود ازآن بهره گرفته اند. ویژگی این روش، ارائه ی جریانی از اندیشه ها و تصاویر ذهنی است که اغلب فاقد یک پارچگی و ساختار مشخص می باشند؛ طرح داستان مرزهای زمان و مکان متعارف را در می نوردد وخواننده تنها از طریق واگویه های شخصیت ها، می تواند به طور نسبی، به درک آن نائل آید. این شیوه در کشور ما از همان آغاز رمان نویسی به سبک نوین در آثار نویسندگانی چون صادق هدایت و صادق چوبک مورد استقبال قرار گرفت. صادق چوبک، در رمان سنگ صبور، برای به تصویر کشیدن روحیات پیچیده و اغلب هولناک اشخاص داستان و برای رخنه به اعماق روان آن ها، از تکنیک جریان سیال ذهن و به خصوص از شیوه ی تک گویی های درونی مدد گرفته است. روشی که مبتنی بر تداعی معانی آزاد است و با تلفیقی از ناتورالیسم سیاه، سنگ صبور را در ردیف یکی از بهترین نمونه های این سبک خاص قرار داده است.
سعدی و داستان نویسی ِ معاصر
حوزههای تخصصی:
با جستجو در حوادث و حکایات گلستان میتوان به نکات ارزشمندی از جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی روزگار سعدی دست یافت. در این مقاله کوشیده شده تا بدین امر پرداخته شود تا به جای موزهای کردن آثار کلاسیک، به بهره بردن از آنها برای غنا بخشیدن به ادبیات امروز بیاندیشیم و به دانشگاهها نیز اهمیت این امر را یادآور شویم. همچنین تأثیرپذیری نویسندگانی چون توللی، جمالزاده، حجازی، جلال آلاحمد، چوبک، گلستان، گلشیری، دولتآبادی و... از سعدی در این مقاله مورد بررسی اجمالی قرار گرفته است.
بررسی شگردهای طنز موقعیّت در داستان مدیر مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۱
221 - 248
حوزههای تخصصی:
طنز موقعیّت طنزی برگرفته از تصویرها، تصوّرها و مفاهیم است که می تواند آمیزه ای از رفتار، موقعیّت، صحنه و گفتار باشد. امّا محوریّت در این گونه از طنز بر موقعیّت ایجادکننده آن استواراست. طنز موقعیّت جایگاه ویژه ای در ادبیّات داستانی دارد و از جمله در داستان «مدیر مدرسه»(1337) اثر جلال آل احمد که نمونه هایی از آن دیده می شود. او در این اثر فساد مالی و اخلاقی رایج در نظام آموزش و پرورش دهه سی را با زبان طنز به تصویر کشیده است. در پژوهش حاضر، تلاش می شود تا انواع موقعیّت های طنزآمیز در داستان، شگردهای ایجاد آنها و بازتاب های اجتماعی آنها مورد بررسی قرار گیرد. با تفحّص در موقعیّت های موجود در «مدیر مدرسه» می بینیم که عامل اصلی ایجاد موقعیّت های طنزآمیز در این اثر طرح آن است؛ زیرا همواره موضوعات فرعی به جای موضوع اصلی پررنگ می شوند و حاشیه روی یا پررنگ شدن موضوعات فرعی به جای موضوع اصلی در طول داستان بسیار است. توصیف جلوه ظاهری اشخاص، شغل و شبکه ارتباطی بین آنها هم نقش مهمّی در شکل گیری خصوصیّات طنزآمیز اخلاقی اشخاص دارد. گذشته از این، صحنه دورافتاده یک مدرسه که فضای اصلی داستان است به عنوان صحنه ای عجیب علاوه بر خنده انگیزی، با ظرافت خاص، نظام آموزشی را نیز به سخره می گیرد.
پیوند ادبیات بومی و ادبیات عامه در داستان بلند باغ زیتونی چشم نوشته حسین میر کاظمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۶۲
42 - 70
حوزههای تخصصی:
ادبیات داستانی وجوه و جنبه های گوناگونی دارد که یکی از وجوه آن صبغه اقلیمی است. در این گونه داستان ها علاوه بر زبان، طبیعت و تصاویر برآمده از اقلیم خاص نویسنده، همچنین افسانه های محلی، موسیقی و ملودی های بومی، باورهای عامیانه، ضرب المثل ها، آیین ها و مناسک بومی و محلی و ... بروز و ظهور دارد. فرهنگ عامه با ادبیات اقلیمی رابطه وثیقی دارد. فرهنگ عامه در تقابل با فرهنگ رسمی و نخبگانی است که برعکس فرهنگ عامه که غالباً شفاهی است، مربوط به توده مردم و امری مکتوب است و هرگاه این عناصر در ادبیات به کار گرفته شود رنگ و صبغه خاصی به آن آثار می دهد که به آن ادبیات اقلیمی گویند. از ضرورت های فهم و تحلیل ادبیات داستانی، تحلیل و بررسی نسبت نویسنده و محیط است؛ تأثیراتی که خودآگاه و ناخودآگاه مؤلف از محیط و اقلیم خویش می پذیرد و در ساخت و معنای اثر و گسترش و پیشبرد روایت دخالت دارد. سید حسین میرکاظمی از جمله داستان نویسان معاصر است که صبغه اقلیمی شمال در داستان های او حضور چشمگیر دارد. در این مقاله سعی شده است صبغه اقلیمی یکی از آثار ایشان باغ زیتونی چشم، به روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد که حاصل این بررسی حضور فراوان عناصر اقلیمی شمال ایران خصوصاً حوزه گرگان در این اثر است: عناصر طبیعت و تصاویر برآمده از آن ها، عناصر زبانی و واژگانی، باورها و آداب و رسوم، جای ها، مشاغل و ... حتی حوادث اجتماعی و سیاسی خاص که همگی در خدمت طبیعی کردن فضا و حوادث داستان و نیز حقیقت مانندی شخصیت هاست.