مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
بافت فرسوده
منبع:
منظر تیر ۱۳۸۹ شماره ۸
حوزه های تخصصی:
نقش مؤلفه های اجتماعی در تحقق نوسازی شهری
حوزه های تخصصی:
گردشگری شهری به مثابه راهبرد توسعه خلاق در بافت های فرسوده
حوزه های تخصصی:
ظهور نظریات توسعه درون زا از اوایل قرن بیستم تاکنون، نیاز به مرمت بافت های فرسوده درونی شهرها را الزامی می کند. بافت های فرسوده به دو دسته کلی واجد ارزش و فاقد ارزش تقسیم می شوند. جدیدترین رویکردهای مرمتی، با توجه به بیانیه ها و منشورهای جهانی، با جامع نگری، سعی در تکیه بر میراث موجود در بافت های فرسوده واجد ارزش و تلفیق اقتصاد و فرهنگ و احیای پایدار بافت های تاریخی از طریق تعیین نقش آنها در سازمان فضایی شهر دارد. یکی از رویکردهای مطرح در این زمینه، رویکرد گردشگری در برنامه ریزی شهری است. این مقاله ضمن معرفی مفهوم توسعه خلاق با بررسی دو نمونه موردی محله «تئودوس استیونز و لیدا همیلتون»، و اسکله «کلارک» سعی در معرفی رویکرد گردشگری به عنوان ابزاری کارآمد جهت دستیابی به توسعه خلاق و برشمردن تعدادی از اصول آن را دارد.
بررسی نقش سرمایه اجتماعی در نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده مطالعه موردی شهر سردشت
حوزه های تخصصی:
اهمیت سرمایه اجتماعی در فرآیند نوسازی شهری به عنوان ظرفیتهای درونی و ثروتهای پنهان در محلات، یک اقدام غیرمتمرکز و از پایین به بالا است. این پژوهش با هدف تحلیل فضایی رابطه میان سرمایه اجتماعی و برنامه های نوسازی و بهسازی بافت فرسوده شهر سردشت است روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری، 10 محله بافت فرسوده با 25 شاخص مختلف برای سنجش وضعیت موجود در شاخص های جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی و تعداد 512 نفر از ساکنان محلات برای مقوله سرمایه اجتماعی در 5 مؤلفه است. با بهره گیری از مدل تاپسیس و روش وزن دهی آنتروپی به رتبه بندی محلات شهر سردشت در شاخص اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... پرداخته شده است. بر اساس نتایج بررسی ها محله 3 به عنوان پایدارترین محله و محلات 9 و 10 به عنوان محلات حاشیه ای، ناپایدارترین محلات شناخته شده اند . همچنین بیشترین میزان سرمایه اجتماعی متعلق به محله 3 که حدود 2/81 درصد و کمترین میزان مربوط به محله 10 در حدود 3/32 درصد است. با بهره گیری از مدل تحلیل خوشه ای K میانگین، محلات بافت فرسوده از نظر سرمایه اجتماعی در سه گروه سطح بندی شد که محلات 3، 6 و 8 بالاترین میزان سرمایه اجتماعی و سه محله 4، 9 و 10 در سطح پایین سرمایه اجتماعی قرار دارند. ضریب همبستگی بین تعداد جمعیت و سرمایه اجتماعی 921/0 با سطح معناداری 99 درصد است. با بهره گیری از نرم افزار SPSS و استفاده از ضریب رگرسیونی عوامل و ابعاد تأثیرگذار سرمایه اجتماعی در نوسازی و بهسازی بافت فرسوده محلات شهر سردشت مشخص گردید. نتایج نشان می دهد مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، تعاون و همیاری دارای رابطه معنادار با نوسازی و بهسازی بافت فرسوده محلات و علاقه به جامعه، روابط خانوادگی و دوستان به دلیل ارتباط ضعیف با نوسازی و بهسازی، معنادار نیست.
بازآفرینی بافت های فرسوده شهری با تأکید بر بسیج اجتماعی؛ مطالعه موردی محله کشتارگاه در شهر یزد
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده حاشیه ای اغلب در زمره مناطق محروم شهر از نظر اجتماعی، اقتصادی و کالبدی هستند و این امر عامل نارضایتی ساکنان، عدم پویایی و رونق حیات شهری در آنهاست. محله کشتارگاه از بافت های فرسوده شهر یزد است و وجه تسمیه آن به استقرار کشتارگاه شهر و واحدهای مرتبط با آن در این محدوده بازمی گردد. اکنون کشتارگاه و بسیاری از فضاهای مرتبط از محله خارج شده اند، اما پسمانده های غیرفعال و گاه فعال، تغییر کاربری برخی از این فضاها به کاربری های ناسازگار، ادامه اطلاق نام کشتارگاه، فرسودگی بافت و ... موجب استقرار گروه های فرودست در این محدوده شده و زمینه بروز مشکلات فراوان را فراهم آورده است چنانکه نه تنها گرایشی از طرف سایر شهروندان شهر به ویژه طبقات اجتماعی متوسط و بالاتر برای سکونت در آن وجود ندارد، بلکه ساکنان کنونی هم در صورت فراهم شدن شرایط مهاجرت، تمایل به ترک محله دارند. هدف مقاله حاضر که با روش توصیفی – تحلیلی و استفاده از تکنیک گروه های بحث انجام شده است، جستجوی راه های ارتقاء شاخص های سکونت در این محله با تکیه بر پاسخگویی به سئوالات ذیل است: آیا پدیده فقر اقتصادی، فقر اجتماعی- فرهنگی و فقر خدماتی به طور نسبی بر این سکونتگاه انسانی حاکمیت دارد و مردم آمادگی زدودن آنرا از محیط سکونت خود دارند؟ شیوه مناسب برای ارتقاء کیفیت سکونت در محله کدام است؟ نقش مردم و دولت در این خصوص چیست؟ براساس نتایج تحقیق: اهالی محله کشتارگاه؛ مردمانی کم درآمد و فقیر هستند؛ که عزم جدی برای همکاری و مشارکت در مراحل مختلف پروژه های فقرزدایی را دارند و بالاخره راهبرد بسیج اجتماعی شیوه مناسبی برای ارتقا شرایط مردم و سکونت در محله کشتارگاه است. در این رابطه، مردم با تشکیل گروه های بحث، قادر به شناسایی مشکلات و ریشهیابی آنها در محله خود هستند تا متناسب با هر مشکل، نقش خود و سازمان های محلی را برای حل آن و ارتقای شرایط سکونت، بر عهده بگیرند.
سنجش تطبیقی تصویر ذهنی شهروند و شهرساز به مفهوم کیفیت محیط شهری (مطالعه موردی: بافت فرسودة شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیستگاه انسانی هنگامی میتواند بیشترین مطلوبیت را برای انسان حاصل کند،که انتظارات وی را برآورده سازد. این انتظارات در قالب ابعاد مختلف زیستمحیطی، اجتماعی، کالبدی، اقتصادی و... معنا پیدا میکند. چنانچه هریک از این عوامل در محیط زندگی یک فرد فاقد کیفیات مطلوب باشد، بر ادراک و احساس وی از فضا و در نتیجه بر سطح رضایتمندی او از محیط زندگی تأثیرگذار خواهد بود. همانطور که میدانیم بافت فرسوده شهری به عرصههایی از محدوده قانونی شهرها اطلاق میشود که به دلیل فرسودگی و سطح نازل کیفیت محیطی در آنها مسایل و مشکلات خاصی را برای شهرها به وجود آوردهاند؛ و همواره شاهد این موضوع هستیم که در این بافتها توقعات شهروندان در ارتباط با کیفیت محیط سکونت خود تحقق نیافته و رضایت ساکنین از فضای زندگی در سطوح پایینی قرار دارد. شاید بتوان علت این مطلب را در عدم همسویی انگارههای شهروندان از یک فضای زیستی مطلوب ـ که به رضایتمندی آنان از محل زندگیشان میانجامد ـ با رویکردهای شهرسازان در ساماندهی اینگونه بافتها یافت.
این پژوهش با هدف کاربردی و در راستای ارتقای کیفیت محیط در بافتهای فرسوده شهری در پی پاسخ دادن به این سؤال است که اولویت معیارها و شاخص های کیفیت محیط در بافت های فرسوده شهری با تأکید بر تصویر ذهنی شهروندان از یکسو و نگاه مسئولان و کارشناسان امور شهری از سوی دیگر کدامند؟ در این راستا، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با به کارگیری نرم افزار SPSS در تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون های آنالیز واریانس یکطرفه (Oneway) و آزمون دانکن در گروه بندی (HSD) سعی دارد به ارزیابی و رتبه بندی این مؤلفه ها بپردازد. نتایج حاصل بیانگر آن است که شهروندان اولویت پایین بودن سطح کیفیت زندگی در این بافت ها را در عدم توجه به مسایل فیزیکی و کالبدی محیط بافت های فرسوده شهری و سطح پایین وضعیت اقتصادی ساکنان میدانند؛ در حالیکه در رویکرد شهرسازان به بافت های فرسوده شهری معیارهای محیطی، مدیریتی به نسبت بیشتری از سایر مؤلفه ها دچار نابسامانی هستند.
تحلیلی بر آسیب پذیری ناشی از زلزله با تأکید بر ارائهی الگوی بهینه ی مکانیابی کاربریهای ویژه (بهداشتی- درمانی و آموزشی) مورد شناسی: بافت فرسوده شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از تدابیر لازم برای کاهش خسارات ناشی از وقوع زمین لرزه در شهرها، مکانیابی بهینهی کاربریها است. چنانچه کاربریهای شهری با دقت جایابی شوند، در بسیاری از هزینه های ایجاد شده برای شهر، چه از نظر سلامتی و چه از نظر زمان صرفه جویی میگردد. این پژوهش به روشمعیاری - تحلیلی با هدف ارائهی الگوی بهینه مکانیابی کاربریهای ویژه در جهت کاهش آسیب پذیری ناشی از زلزله در بخشی از بافت فرسوده شهر تبریز با استفاده ازروش تحلیل شبکه و مدل AHP در محیط GIS انجام شده است. کاربریهای ویژه در این پژوهش شامل؛ مراکز آموزشی، بهداشتی و درمانی هستند که جدا از سایر کاربریهای اورژانسی مورد نیاز در هنگام انجام عملیات امداد و نجات، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند.
یافته های حاصل از تحلیل کارکردی نشان میدهد که الگوی پراکنش کاربریهای ویژه در محدوده ی مورد مطالعه در وضع موجود از الگوی مناسبی برخوردار نیست، به طوری که در شرایط بحران جهت خدمات اورژانسی و اسکان موقت عملاً نیمی از محدوده به این کاربریها دسترسی نخواهند داشت. از این رو، برای کاستن از خسارات ناشی از وقوع زلزله، کاربریهای ویژهی آموزشی، بهداشتی و درمانی جدیدی پیشنهاد و مکانیابی گردید. برای پی بردن به صحت عمل مکانیابی انجام شده، روش تحلیل شبکه برای کاربریهای ویژه پیشنهادی نیز به کار گرفته شد. شعاع پوشش مراکز جدید به دست آمده گویای پوشش فضاهای محروم محدوده ی مورد مطالعه میباشد که در شعاع عملکردی مراکز موجود نبودند.
تاثیر کیفیت زندگی مالکان و ساکنان بافت های فرسوده بر تمایل آنان به مشارکت در بهسازی و نوسازی در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برنامه های نوسازی عموما کنشگران گوناگونی از سرمایه گذاران گرفته تا مالکان بافت ها لازم است با هم همکاری کنند. ایده اصلی این پژوهش مبتنی بر آن است که شهروندانی که از کیفیت زندگی بالاتری برخوردارند، دارای امکانات و توانایی های بیشتری برای مشارکت در نوسازی و بهسازی هستند و به همین خاطر تمایل بیشتری برای ورود به برنامه های نوسازی دارند. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مالکان و ساکنان بافت های فرسوده شهری در شهر مشهد بوده اند. حجم نمونه آن تعداد 384 نفر برآورد شده است که شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی بود. یافته های این پژوهش نشان داد که اکثریت کسانی که در محدوده بافت های فرسوده سکونت دارند یعنی بیش از نیمی از افراد از کیفیت زندگی متوسط و پایین برخوردار هستند. از آنجایی که اکثر افرادی که در مناطق بافت های فرسوده سکونت دارند از کیفیت زندگی پایینی برخوردار هستند، مشاهده می شود که بیش از 78 % افراد تاحدودی و بیشتر تمایل دارند به نحوی موقعیت زندگی خود را تغییر دهند و در بهسازی و نوسازی محل زندگی خود به نوعی مشارکت کنند.
اولویت بندی روش های تامین مالی در بافت های فرسوده شهری (مطالعه موردی: شهر اصفهان)
حوزه های تخصصی:
چکیده عناصر و فضاهای شهری، عمری محدود دارند و با گذشت زمان در اثرفرسودگی تدریجی ناشی از عوامل انسانی و محیط طبیعی؛ به بهسازی و نوسازی نیاز دارند. در این راستا اولین مسأله ای که مطرح می شود چگونگی تامین منابع مالی است. با توجه به سرمایه هنگفت مورد نیاز، باید وجوه مربوطه از طریق مشارکت بخش خصوصی و با استفاده از روش های تامین مالی مناسب و از کانال بازارهای مالی ایجاد شود. در تحقیق حاضر ابتدا مهمترین روش های تامین مالی برای بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده شهری و عمده معیارهای تاثیرگذار برای انتخاب روش تامین مالی مناسب، از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی استخراج شده است. سپس از طریق پرسشنامه و بر اساس روش تحلیل سلسله مراتبی AHP، وزن های نسبی معیارهای تاثیرگذار و وزن های نسبی روش های تامین مالی نسبت به هر کدام از معیارها و در نهایت، رتبه بندی روش های تامین مالی بکار رفته در تحقیق حاضر، حاصل شد. بر اساس نتایج تحقیق، با اهمیت ترین معیار ها از دید کارشناسان مالی و سرمایه گذاری، معیارهای نرخ بازده بیشتر، مشارکت بیشتر بخش خصوصی و سقف تامین وجوه بیشتر با وزن های نسبی 289/0، 259/0 و 223/0 بوده است. از بین روش های تامین مالی عنوان شده، نتایج تحقیق دو روش اوراق مشارکت و سرمایه گذاری بخش خصوصی با وزن های نهایی به ترتیب 323/0 و 235/0 توصیه شده و سه روش سهامدار پروژه، فروش متری و اخذ تسهیلات از بانک وزن های نهایی کمتری به دست آورده اند.
سنجش و ارزش گذاری عوامل مؤثر بر انتخاب مسکن با استفاده از روش انتخاب تجربی از دیدگاه خانوارهای ساکن در بافت فرسوده شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به روند نوگرایی سریع، در شهر اصفهان نیز همچون اکثر شهرهای کشور میتوان شاهد ناکارآمدی و فرسودگی بافتها بود. از این رو، توسعه نوسازی بافتهای فرسوده باید از اهداف اصلی نوسازی شهر اصفهان باشد. مهمترین قدم برای اجرای موفقیتآمیز پروژههای مسکنسازی را میتوان تجزیه و تحلیل عمیق ابعاد گسترده مسکن و شناخت چگونگی رتبهبندی عناصر مختلف یک واحد مسکونی توسط مصرفکنندگان دانست.
از آنجا که ویژگیهای مسکن، آن را جزو کالاهای غیر بازاری قرار می دهد، برای ارزشگذاری آنها میباید از روشهای ارزشگذاری غیر بازاری استفاده نماییم.
در این مطالعه، برای تحلیل چگونگی ارزشگذاری و تعیین میزان تمایل به پرداخت مصرفکنندگان برای ویژگیهای مختلف مسکن، از روش انتخاب تجربی(CEM) استفاده شده است.بدین منظور یکی از بافتهای فرسوده شهر اصفهان انتخاب و سپس نمونهای شامل 120 خانوار در منطقه مورد نظر به روش تصادفی ساده انتخاب شد. دادهها با استفاده از پرسشنامههای انتخاب تجربی جمعآوری و با استفاده از نرمافزار STATA و EXCEL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها نشان میدهد که انتخاب واحد مسکونی تابعی از 7 ویژگی مساحت زمین، کیفیت و نوع مصالح به کار گرفته شده در واحد مسکونی، امنیت محله، میزان دسترسی، میزان بخشودگی عوارض، میزان وام پرداختی برای ساختوساز و قیمت واحد مسکونی بوده است بر اساس نتایج، ساکنان از میان حالت های مختلف پیشنهاد شده بیشترین میزان تمایل به پرداخت را برای افزایش در مساحت واحد مسکونی داشته اند. همچنین با توجه به ضرایب به دست آمده تمایل به پرداخت بالایی برای بهبود ویژگی دسترسی به تسهیلات، امکانات و خدمات عمومی و افزایش در بخشودگی عوارض، از سوی ساکنان وجود داشته است..
بررسی نقش سرمایه اجتماعی در نوسازی بافت های فرسوده شهری مورد شناسی: شهر جویبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوسازی شهری به عنوان یکی از راهکارهای تدبیری در مواجه با فرسودگی پهنه بافتهای فرسوده میباشد که در پی نگاه صرفاً کالبدی نتایج کمابیش مشابه با سایر طرحهای توسعه شهری را حاصل مینماید. بر این اساس سرمایه اجتماعی با شامل شدن ارزشهایی چون اعتماد و مشارکت و همبستگی در پهنه سکونتی، مفهومی است که در فرآیند نوسازی شهری در دهههای اخیر اهمیتی ویژه یافته است. هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین سرمایه اجتماعی با الگوی مداخلات کالبدی و انگیزه تداوم سکونت از یک سو و نوع و میزان رابطه میان سرمایه اجتماعی با افزایش مشارکت و سرعت در اجرای طرحهای نوسازی شهری میباشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بر مبنای راهبرد پیمایشی میباشد. اطلاعات حاصله از طریق پرسشنامه در بین 143 خانوار ساکن در کردمحله شهر جویبار گردآوری و با آزمونهای آماری کای اسکوئر و ضریب همبستگی پیرسون و کای دو (دو طرفه) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که مداخلات کالبدی در محیطهای زندگی عاملی در جهت ارتقای سرمایه اجتماعی ساکنان است که با مقدار کای اسکوئر 056/63 در سطح معناداری 99 درصد رابطه مورد تأیید قرار گرفته و همچنین انگیزه تداوم سکونت نیز موجب افزایش سرمایه اجتماعی در بافت خواهد گردید که این رابطه با مقدار کای اسکوئر 083/67 در سطح معناداری 99 درصد به اثبات رسیده است. در این راستا پیشنهاد میگردد که متناسب با پتانسیلها و نیازهای محله، الگوهای مداخلات کالبدی اولیه و تقویت انگیزه تداوم سکونت صورت گیرد و در پی آن ارتقاء سرمایه اجتماعی که منجر به افزایش مشارکت و سرعت عمل در طرحهای نوسازی شهری میگردد، استفاده نمود.
ارزیابی پتانسیل میان افزایی در محور تاریخی-فرهنگی کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه افزایش جمعیت علت اولیه گسترش شهرها محسوب میشود، لیکن پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگ جوامع میگذارد. تلاشهای زیادی برای برطرف ساختن اثرات منفی گسترش پراکنده شهرها به عمل آمده است که عمدهترین آنها راهبرد «رشد هوشمند» به عنوان یکی از راهکارهای مقابله با «پراکندگی» توسعه شهری است. الگوی توسعه میانافزا یکی از ابزارهای رشد هوشمند است و در صورت تحقق از مصادیق بارز توسعه پایدار میباشد. کمبود زمین، موانع طبیعی و مصنوعی گسترش افقی شهرها، گسترش شهر بر روی پهنه های مخاطرهآمیز و گسلها، هزینه بالای ایجاد خدمات زیربنائی و تسهیلات شهری، همچنین برخی ملاحظات مربوط به پایداری محیط، بهسازی و اصالت بخشی به بافتهای فرسوده شهری، کاهش اتلاف سرمایه و انرژی، ایجاد شبکه حمل و نقل مناسب، اختلاط کاربریها و مسائلی از این دست، موجب گردیده است تا الگوی توسعه میانافزا و لایهگذاری در بافتهای شهری مورد توجه قرار گیرد. شهر تبریز یکی از قدیمیترین مراکز سکونتی است که از جهات مختلف طبیعی، سیاسی، دموگرافیکی و... دارای اهمیت میباشد. گسترش پراکنده و توسعه افقی شهر، ضمن اینکه گاهاً با محدودیتهای طبیعی روبروست هزینههای خدمات شهری را نیز افزایش میدهد. همچنین حدود یک سوم جمعیت شهر تبریز را حاشیهنشینان تشکیل میدهند، اگر به رقم فوق ساکنان بافت فرسوده را اضافه کنیم شاید در حدود نیمی از جمعیت شهر در شرایط نامناسب و ناهنجار زندگی میکنند. توسعه میانافزا و توجه به بهسازی بافت فرسوده و تشویق اسکان جمعیت در نواحی کم تراکم مرکز شهر، مشکلاتی از این دست را حل میکند. در این تحقیق به منظور ارزیابی پتانسیل میان افزایی، محور تاریخی-فرهنگی شهر تبریز انتخاب گردیده و از دادههای طرح تفصیلی منطقه 6 طرح جامع تبریز استفاده شـده است. در ادامه به منظور ارزیابی پـتانسیل میانافزایی آن، مدلی تـهیه و پتانسیل میانافزایی در آن تعیین شده است. در نهایت با توجه به وضع موجود و خروجی مدل، این نتیجه حاصل شد که با استفاده از توسعه میانافزا و ایجاد تغییراتی در بافت موجود شهر میتوان سطح پایداری را در شهر ارتقاء داده و ساختار کالبدی مناسبی فراهم آورد.
واکاوی مفهوم نوسازی در سیر تحول رویکردهای مداخله در بافت های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۶
حوزه های تخصصی:
وسعت زیاد بافت های فرسوده شهری در کنار معضلات و پیچیدگی های فراوانی که در حل معضلات مربوط به آنها وجود داشته، مسئولان امور شهری را بیش از پیش نیازمند بازنگری و اتخاذ رویکردهای جدید جهت مقابله با این معضلات کرده است. رویکردهای مرمت و بهسازی شهری در سیر تحول و تکامل خود از ""بازسازی""، ""باززنده سازی""، ""نوسازی"" و ""توسعه مجدد"" به ""بازآفرینی"" و ""نوزایی"" شهری تکامل پیدا کرده و در این مسیر، گذاری از حوزه توجه صرف به کالبد به عرصه تأکید بر ملاحظات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و هنری را تجربه کرده است. امروزه ساکنان بافت های فرسوده از مشکلاتی بیش از مشکلات کالبدی و نفوذناپذیری رنج می برند. هرچند مشکلات کالبدی در جای خود اهمیت دارد، اما مسئله اساسی، پایداری و تأثیرگذاری رویکردهای اتخاذ شده است، زیرا بدون در نظر گرفتن ابعاد دیگر، مسئله فرسودگی به ظاهر اگر هم حل شده باشد، پایدار نخواهد بود و در مدت زمان اندکی علاوه بر گسترش فرسودگی، مشکلات بیشتری در این حوزه بروز پیدا می کند.
این مقاله با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، به بررسی سیر تحولات مداخله در بافت های فرسوده، با توجه به تجارب جهانی و گرایش های نوین شهرسازی می پردازد. نتایج این بررسی نشان می دهد شیوه مداخله موثر در این بافت ها نیازمند برخوردی سیستماتیک و رویکرد ""فرایندمحور"" است؛ بدین معنا که روند برنامه ریزی به جای نگرش صرفاً کالبدی، نیازمند نگرشی همه جانبه و متقابل در زمینه های کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است.
سنجش میزان اولویّت اهداف کلان بافت فرسوده ی مرکزی اهواز با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی گروهی فازیFAHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده ی شهری در واقع هسته اصلی چگونگی تولد یک شهر و نحوه ی انعکاس فرهنگ زندگی مردمان آن شهر در طول دوره ی زمانی تحول و تکامل شهر است. بعد از رواج شیوه ی مدرنیسم در اوایل قرن حاضر و بخصوص سنجش کارایی آن بر روی کالبد شهرها، این بافت ها، به علت عدم همخوانی با شیوه های نو وارد شده از غرب بافت های ناکارآمد و مسأله زا تلقی گردیدند. برای
هماهنگ سازی این بافت ها با رویکردهای مدرنیسم، از دوران پهلوی اول تاکنون قوانین و مقررات متنوعی در جامه ی طرح های گوناگون، بر پیکره آن ها آزمایش گردیده است. بافت فرسوده ی مرکزی شهر اهواز نیز از این مداخلات و هدف گذاری ها به صورت طرح های کلان و فرعی گوناگونی برای مطابقت کالبد بافت با شیوه های نوین و چشم انداز سازی برای آینده آن، مستثنی نبوده است.
در پژوهش حاضر که با رویکرد ""توصیفی- تحلیلی"" به انجام رسیده است، هدف پژوهش، سنجش میزان اولویّت اهداف کلان چهارگانه ی مطرح شده از سوی طرح تفصیلی بافت فرسوده ی مرکزی اهواز با اهداف فرعی هرکدام از آن ها برای این بافت می باشد. جهت دستیابی به هدف پژوهش و جمع آوری داده های لازم اقدام به نظرسنجی از 15 نفر از کارشناسان و مسؤولان اجرایی مناطق هشت گانه ی شهرداری و سازمان مسکن و شهرسازی اهواز گردیده و سپس داده های به دست آمده جهت مشخص ساختن میزان اولویّت اهداف کلان و فرعی یاد شده در قالب مدل تحلیل سلسله مراتبی گروهی فازیFAHP مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی نشان می دهد که از بین اهداف کلان مدنظر طرح تفصیلی برای بافت فرسوده مرکزی اهواز، تقویت و توسعه ی هویّت تجاری و بازرگانی محلی دارای بیشترین اهمیت و تقویت و توسعه ی هویّت گردشگری محلی نیز در بین اهداف کلان، حائز کمترین اهمیت از سوی کارشناسان در بحث اولویّت های مطروحه در حوزه ی بافت مذکور بوده است. در بخش اهداف فرعی، ارتقاء کیفیت نظام دسترسی و ارتقاء سطح تعاملات اجتماعی و فراغتی به ترتیب حائز بیشترین و کمترین اهمیت در بحث اولویّت دهی به اهداف بافت فرسوده ی مرکز اهواز بوده اند.
مکانیابی فضاهای چند منظوره با هدف مدیریت بحران بعد از زلزله مورد شناسی: بافت فرسوده شهر شوشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوادث طبیعی و از جمله ی آن ها زلزله، همیشه به عنوان یکی از مخرب ترین عوامل آسیب رسان در سکونتگاه های انسانی از دیرباز مطرح بوده است. این مسأله در شهرها به عنوان عالی ترین مراکز تجمع انسانی، به علت تراکم جمعیتی و با توجه به آسیب پذیری بافت های قدیمی و فرسوده در آن ها، بحث برنامه ریزی و مدیریت بحران را به عنوان ضرورتی غیر قابل اجتناب مطرح می سازد. در پژوهش حاضر که از لحاظ روش شناسی به صورت «توصیفی- تحلیلی» گردآوری شده است، هدف پژوهش شناسایی و مکانیابی فضاهای چند منظوره، با هدف مدیریت بحران بعد از زلزله در بافت قدیمی شهر شوشتر می باشد. جهت مکانیابی فضاهای چند منظوره، با استفاده از نظرات کارشناسان 8 نوع از فضاهای شهری شامل فضای سبز، فضاهای ارتباطی، فضاهای پایانه های مسافربری، فضاهای اداری، فضاهای ورزشی، فضاهای آموزشی، فضاهای درمانی و امداد و نجات و فضاهای باز خالی انتخاب شده اند. جهت ارزش گذاری فضاهای منتخب برای اولویت بندی مکان مناسب برای مدیریت بحران در بعد از زلزله در بافت فرسوده شهر شوشتر، از نظرات 15 نفر از کارشناسان استفاده شده است. برای تحلیل وزنهای بدست آمده از نظرات کارشناسان از مدل تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی (FDAHP) استفاده شده است. نتایج حاصل از این مرحله، هم به صورت وزن بندی فازی در قالب حداقل، میانگین و حداکثر وزن فازی و هم به صورت وزن غیرفازی شده نهایی بدست آمده و نهایتاً با تلفیق این نتایج در محیط نرم افزار Arc GIS، به نقشه های فازی و غیر فازی نهایی مکانیابی فضاهای چندمنظوره جهت مدیریت بحران در بافت فرسوده شهر شوشتر انجام گرفته است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که فضاهای باز و خالی با کسب 769/0، حداکثر وزن فازی و 356/0 وزن غیر فازی نهایی؛ از دیدگاه کارشناسان در اولویت اول مکانی برای مدیریت بحران به آسیب دیدگان زلزله در بافت فرسوده شوشتر می باشد و ثانیاً قسمت های جنوب و جنوب غربی بافت فرسوده با توجه به نتایج پژوهش بهترین مکان ها جهت مدیریت بحران در بعد از زلزله از لحاظ اسکان آسیب دیدگان می باشند.
تأثیر توسعه شهر تهران بر گسترش بافت های فرسوده (مشکلات و تنگناهای محله هفت چنار - بریانک از منظر گسترش بافت فرسوده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم توجه به فرسودگی شهری منجر به توسعه برونزا و تهیشدن شهر میشود. شهر تهی، محل اسکان مهاجرین تازهوارد، فقر، محرومیت و آسیبهای اجتماعی میشود. بررسی تجارب کشورهای جهان حاکی از آن است که کلانشهرها با اتخاذ تدابیر مناسب شرایط درونی کشور خویش و استفاده از فرصتها و نقاط قوت خود فضاهای سرزنده و مناسب ایجاد کرده و از این طریق بر توسعه نابخردانه و ناآگاهانه شهر مسلط شدهاند. توسعه نااندیشیده شهر تهران در جهت احداث شهرهای اقماری، شهرکها و شهرهای جدید و سکونتگاههای خودرو منجر به بیتوجهی به بافتهای مرکزی شهر شده است، از طرفی جریان مهاجرتهای روستایی و حاشیه شهری با قدرت خرید پایین به سوی محلات مرکزی بر بسط و گسترش فرسودگی افزوده که در این راستا اتخاذ سیاست مناسب توسعه شهری که توأمان هم از درون و هم در حاشیه معضلات ناشی از نابسامانیهای توسعه شهری را برطرف کند لازم به نظر میرسد. در این راستا پژوهش حاضر سعی در رسیدن به اهداف خود در قالب شناخت توسعه فضایی (کالبدی، اجتماعی فرهنگی) در سطح کلانشهر تهران و تأثیر جریان توسعه بر محله هفتچنار و شناخت روند شکلگیری بافتهای فرسوده در این محله و شناخت تأثیر جریان مهاجرتها در شکلگیری و گسترش فرسودگی در آن محله دارد. فرض بر آن بوده که روند توسعه شهر تهران در ادوار گذشته منجر به ایجاد و گسترش بافتهای فرسوده در سطح شهر است و از طرفی جریانهای توسعه کلانشهر تهران بر محلههایی که در حاشیه ماندهاند (مانند محله هفتچنار) تأثیراتی منجر به فرسودگی داشته است. فرض دیگر اینکه جریانهای مهاجرت گروههای کمدرآمد و روستایی و حاشیهنشین به محله هفتچنار منجر به گسترش و دوام فرسودگی در این محله شده است. روش تجزیه و تحلیل در این پژوهش، کیفی با استفاده از روش ماتریس سوات swot، تعیین نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدید در خصوص توسعه کلانشهر و تأثیر آن بر گسترش بافتهای فرسوده در سطح شهر تهران و روش تجزیه و تحلیل جریانها و استفاده از دادههای آماری (در مواقع لزوم) است. نتایج حاصل از این پژوهش گویای این نکته است که انقلاب اسلامی عامل مهمی در ایجاد و تغییر و تحولات در محله هفتچنار بوده است. طی سالهای اولیه انقلاب، توسعه مناطق حاشیهای و گسترش ساخت و سازهای غیررسمی پیرامون شهر تهران به اوج رسید. گسترش تهران از برون منجر به بیتوجهی به محلات مرکزی از جمله هفتچنار شد و این موضوع محله را به سمت فرسودگی سوق داد. این موضوع منجر به اسکان سیل مهاجران تازهوارد حاشیه شهری و روستایی در محلات فرسوده مرکزی کلانشهر تهران و از آن جمله محله هفتچنار شد. تداوم و بسط فرسودگی این محله از دو مشکل اساسی منتج میشود : از طرفی مشکلات پایینبودن نرخ درآمد خانوارها که موجب پایینآمدن توان پرداخت هزینههای خدمات شهری، عدم مشارکت ساکنین در بهسازی محیط زندگی و افزایش مشکلات اقتصادی خانوارها شده است و از طرف دیگر وجود بافت مسکونی فشرده و فرسوده است به گونهای که این محله یکی از آسیبپذیرترین محلات منطقه 10 در برابر زلزله است. پایینبودن توان اقتصادی ساکنان محله مانع از نوسازی واحدهای مسکونی و یا مقاومسازی واحدهای مسکونی میشود.
تحلیل ساختار فضایی– کالبدی بافت فرسوده شهری با رویکرد نوسازی و بهسازی(مطالعه موردی: بافت فرسوده شهر دوگنبدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسودگی واقعیتی است که تاکنون بیشتر شهرهای با سابقه و تاریخی ایران، تحت تأثیر آن قرار گرفته اند. آنچه مسلم است، در این گونه شهرها این مسئله، رشد بافت شهری را مختل کرده و آن را به پیرامون سوق می دهد و بنابراین افزون بر نابودی بافت های درونی و با سابقه ی شهری، هزینه های هنگفتی را با ایجاد بافت های نو ظهور بر گردن شهر تحمیل می کند. این مقاله با رویکرد توصیفی – تحلیلی، از روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای و با استفاده از مدل SWOT و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و با بهره گیری از نرم افزار Expertchoice، تهیه و تدوین شده است. در این پژوهش به بررسی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای بافت فرسوده شهری در شهر دوگنبدان پرداخته ایم. یافته های حاصل از تحلیل مدل فوق در این پژوهش نشان می دهد که در گروه نقاط قوت، تهیه طرح بهسازی و نوسازی بافت فرسوده (وزن نهایی، 315/0)، وجود تجهیزات شهری شامل: آب، برق؛ گاز و ...(وزن نهایی، 274/0) و امکان دسترسی آسان به بازار و سایر نقاط شهر (وزن نهایی، 163/0) به ترتیب مهم ترین نقاط قوت و بالا بودن میزان بیکاری (وزن نهایی، 284/0)، پایین بودن میزان درآمد (وزن نهایی، 195/0) و معابر نامناسب (وزن نهایی، 158/0) به ترتیب مهم ترین نقاط ضعف هستند. در عین حال واقع شدن در شهر نفت خیز دوگنبدان (وزن نهایی، 41/0)، نزدیکی به مراکز خرید شهر (وزن نهایی، 184/0) و وجود مناطق سکونتگاهی در اطراف بافت (وزن نهایی، 123/0) به ترتیب مهم ترین فرصت های محدوده ی مورد مطالعه، همچنین هجوم روزافزون مهاجران به بافت (وزن نهایی، 349/0)، نگرش منفی سایرین نسبت به سکونت در این بافت (وزن نهایی، 216/0) و عدم توجه به مشارکت مردم (وزن نهایی، 198/0) از جمله مهم ترین تهدیدهای محدوده مورد مطالعه در جریان ساماندهی، نوسازی و بهسازی به شمار می آیند. تحلیل های نهایی در این پژوهش، به راهبرد های رهگشا برای اصلاح و بهبود بافت فرسوده ی شهری در شهر دوگنبدان منجر شده که در متن مقاله به تفصیل آمده است.
شراکت بخش های عمومی- خصوصی در نوسازی بافت های فرسوده منطقه 9 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل هزینه های بالای ساخت و ساز و عدم توان اقتصادی مالکین بافت های فرسوده، یکی از روش های نوسازی این بافت ها، شراکت بخش های عمومی و خصوصی می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تأثیر شراکت بخش های عمومی و خصوصی در نوسازی بافت های فرسوده منطقه 9 شهرداری تهران و ارائه راهکارهایی برای تقویت و گسترش این نوع شراکت، به انجام رسیده است. روش تحقیق در این مطالعه، توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی و توسعه ای و نحوه جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و پیمایش میدانی می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل 1169 پلاک مسکونی می باشند که بافت فرسوده آنها در چند سال اخیر مورد بازسازی و نوسازی قرار گرفته اند. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 235 پلاک به عنوان حجم نمونه، انتخاب و یافته ها در نرم افزارهای GIS و SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شراکت عمومی- خصوصی در منطقه 9 باعث نوسازی حدود شش هزار واحد مسکونی شده است. همچنین بر اساس یافته های این پژوهش، در صورت وجود زیرساخت های قانونی برای شراکت عمومی- خصوصی، انطباق ضوابط شهرسازی با اهداف کلان نوسازی بافت های شهری، کافی بودن تسهیلات و بسته های تشویقی، همکاری و مشارکت مالکین، افزایش نظارت نهادهای مربوطه بر شراکت و همچینین استفاده از سرمایه گذاران متخصص و بومی منطقه، می توان به موفقیت این شراکت و نوسازی به صورت پایدار امیدوار بود.
بهسازی بافت های فرسوده شهری با رویکرد مدیریت بحران زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده شهری دارای مشکلات متعددی در زمینه های کالبدی، محیطی، اجتماعی و اقتصادی هستند، که زندگی ساکنان در این گونه بافت ها را با مشکل مواجه ساخته است. بر اساس بررسی های انجام شده، حدود %90 درصد جمعیت کشور در معرض خطرات ناشی از وقوع زلزله قرار دارند. از این رو، بافت های فرسوده به دلیل مشکلات موجود از آسیب پذیری بالایی در صورت وقوع زلزله برخوردارند. با این وجود در تهیه طرح های بهسازی بافت های فرسوده و سایر طرح های شهری، از نظریه های مدیریت بحران زلزله در خصوص راهکارهای کاهش آسیب پذیری شهر در برابر زلزله، استفاده نمی شود. راهکارهایی که مدیریت بحران زلزله به منظور کاهش آسیب پذیری بافت های شهری ارائه می دهد، در ارتباط با زمینه هایی است که در نظام شهرسازی و مخصوصاً برنامه ریزی بهسازی بافت های فرسوده، مورد بررسی قرار می گیرد. زمینه هایی که به طور مشترک میان برنامه ریزی بهسازی و مدیریت بحران زلزله مورد توجه است، در چهار محور کاربری زمین، دسترسی، تراکم و فضای باز می باشد. هدف این مقاله، بهسازی بافت های فرسوده شهری با بررسی راهکارهای مشترک میان دو رویکرد برنامه ریزی بهسازی و مدیریت بحران زلزله می باشد. تا از این طریق بتوان با تلفیق این دو رویکرد ضمن افزایش کیفیت زندگی در بافت های فرسوده، میزان آسیب پذیری آنها را در مقابل بحران زلزله کاهش داد. بدین منظور محله صوفیان شهرستان بروجرد که یکی از محله های واقع در بافت فرسوده شهر است، به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است. نوع تحقیق به صورت توصیفی، تحلیلی و پیمایشی می باشد که در تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های AHP و SWOT استفاده شده است. نتیجه های به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که محله صوفیان از آسیب پذیری بالایی در زمینه های مختلف در برابر وقوع زلزله برخوردار است. و با وجود اشتراک هایی که میان دو رویکرد برقرار است، در ارتباط با برخی از زمینه ها تفاوت ها و تناقض هایی مشاهده می شود. استفاده از راهکارهایی که به صورت متعادل، هم در شرایط عادی رفاه ساکنان را در نظر گیرد، و هم به شرایط بحرانی نظر داشته باشد، معقولانه به نظر می رسد.
میان افزایی؛ راهکاری برای افزایش پایداری کالبدی محور تاریخی-فرهنگی کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ااگرچه افزایش جمعیت علت اولیه گسترش شهرها محسوب می شود، لیکن پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگ جوامع می گذارد. الگوی توسعه میان افزا یکی از ابزارهای رشد هوشمند است و در صورت تحقق از مصادیق بارز توسعه پایدار می باشد. کمبود زمین، موانع طبیعی و مصنوعی گسترش افقی شهرها، گسترش شهر بر روی پهنه های مخاطره آمیز و گسل ها، هزینه بالای ایجاد خدمات زیربنائی و تسهیلات شهری، همچنین برخی ملاحظات مربوط به پایداری محیط، بهسازی و اصالت بخشی به بافتهای فرسوده شهری، کاهش اتلاف سرمایه و انرژی، ایجاد شبکه حمل و نقل مناسب، اختلاط کاربری ها و مسائلی از این دست، موجب گردیده است تا حرکت به سوی اهداف توسعه پایدار مورد توجه قرار گیرد. شهر تبریز یکی از قدیمی ترین مراکز سکونتی است که از جهات مختلف طبیعی، سیاسی، دموگرافیکی و... دارای اهمیت می باشد. گسترش پراکنده و توسعه افقی شهر، ضمن اینکه گاهاً با محدودیت های طبیعی روبروست هزینه های خدمات شهری را نیز افزایش می دهد. همچنین حدود یک سوم جمعیت شهر تبریز را حاشیه نشینان تشکیل می دهند، اگر به رقم فوق ساکنان بافت فرسوده را اضافه کنیم شاید در حدود نیمی از جمعیت شهر در شرایط نامناسب و ناهنجار زندگی می کنند. الگوی توسعه پایدار و توجه به بهسازی بافت فرسوده و تشویق اسکان جمعیت در نواحی کم تراکم مرکز شهر، مشکلاتی از این دست را حل می کند. در این تحقیق به منظور تحلیل توسعه کالبدی محدوده و ارزیابی پتانسیل میان افزایی آن، مدلی تهیه و شاخص هایی جهت بررسی وضعیت کالبدی و پایداری بناها و اماکن تعریف شده و با ادغام نتایج حاصل از هر شاخص، میزان توسعه کالبدی محور تاریخی- فرهنگی تبریز مورد ارزیابی قرار گرفته است. سپس محلات بر اساس سطح توسعه کالبدی طبقه بندی شده و سناریوهای افزایش پایداری برای محدوده پیشنهاد شده است. در نهایت با توجه به وضع موجود و خروجی مدل، این نتیجه حاصل شد که با استفاده از توسعه میان افزا و ایجاد تغییراتی در بافت موجود شهر می توان سطح پایداری را در شهر ارتقاء داده و ساختار کالبدی مناسبی فراهم آورد.