مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
کتیبه نگاری
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
89 - 98
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از آثار سرزمین های اسلامی هنرمندان به استفاده از آیات و احادیث اقدام کرده اند در برخی از این آثار مانند سنگ قبرها نوشتن آیات و احادیث به واسطه بُعد معنوی اثر از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. به قطع مشخص نیست که از چه زمانی استفاده از اشعار نیز به مانند آیات و احادیث برای تزئین بر روی سنگ قبرها ظاهر شده است. تا پیش از پژوهش حاضر که بر روی سنگ قبرهای موزه میمه صورت گرفته نشانه ای از استفاده از اشعار در جهت کتیبه نگاری سنگ قبرها در عصر سلجوقی(قرن ششم)در دست نبود یا منتشر نشده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی در گام اول به معرفی این آثار بپردازد و سپس با تکیه بر روش مطالعه تطبیقی به مقایسه این دو سنگ قبر با آثار مشابه سلجوقی بپردازد تا از ره آورد این موضوع بتوان درک درست تری نسبت به اسلوب هنری و احتمالا خاستگاه آثار مورد معرفی به دست آورد. سوالات پژوهش حاضر را می توان این گونه بیان داشت: اسلوب هنری این سنگ قبرها را چگونه می توان تبیین کرد؟ همچنین با توجه به عدم اشاره مستقیم، آیا با اتکا به مطالعات باستان شناسانه می توان در خصوص هویت هنرمند سازنده این آثار اظهار نظر کرد؟
هنر شیعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است با رویکرد جامعه شناسی هنر نگاهی به عناصر شیعی در هنرهای متفاوت ایرانی اسلامی افکنده شود و تاریخ و نحوه ی ظهور آنها و نیز عوامل اجتماعی موثر بر این ظهور مطالعه شود. یافته های مقاله نشان می دهد به تناسب نوع حکومت های اسلامی، اعم از شیعی و غیر شیعی در دوره های گوناگون، شیوه نمایش عناصر شیعی در هنر تغییر کرده است. هنگامی که شیعیان دچار محدودیت بودند این عناصر کمتر بوده و هنگامی که خود حکومت را به دست گرفته اند، این عناصر افزایش داشته اند. مقاله با تکیه بر عناصر محتوایی هنر شیعی نشان می دهد که چگونه باورها و آموزه های مذهب شیعه در هنر آن، به خصوص معماری و کتیبه نگاری، متجلی شده است. در پایان پیشنهاد می شود برای شناخت هنر شیعی یا هنر ملهم از شیعه، هم هنرهای رسمی و هم هنرهای مردمی و عامه پسند شیعی بررسی شود.
سیر تطوّر جاذبه های بصری «ی معکوس» در کتیبه های ثلث از عصر مغول تا صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
79 - 92
حوزه های تخصصی:
قلم ثلث دارای ارزش های بصری والایی در خوشنویسی اسلامی و منطبق با اهداف و کارکرد تزئیناتِ معماری است. بررسی روند تطوّر و تحوّل«ی» معکوس در کتیبه های ثلث نشان می دهد که این حرف از دوره ایلخانی تا اوایل عصر صفوی اغلب به صورت کوتاه و مورّب نگاشته می شد اما از نیمه عصر صفوی از «ی معکوس شالی یا قطاری » برای تقسیم کرسی بالا و پائین و ایجاد توازن و تعادلِ حروف در کتیبه نگاری ثلث استفاده بیشتری شد. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و با عطف به کار میدانی در خصوص کتیبه های ثلث انجام گرفته است. نتایج این مقاله مویّد آن است که تطوّر «ی» معکوس از نوع کوتاه به بلند (قطاری) مبتنی بر دو عامل ملاحظات خوشنویسی از منظر ترکیب و حُسن همجواری و ضرورت انطباق خط ثلث با جلوه های بصریِ معماری اسلامی بوده است. همراه با عوامل گفته شده، از به کار گیری نوع مواد و مصالح، نحوه دورگیری، تراش و ساخت کتیبهها از عصر ایلخانی تا دوره صفوی نیز نباید غافل ماند. مجموع این عوامل، ضمن آنکه کتیبه های ثلث را از منظر ترکیببندی و انسجام کلی حروف و کلمات تقویت می کرد، بر زیبایی و هماهنگی این نوع اجرا با ملاحظات بصریِ معماری نیز تأثیر بسزایی نهاد.
جایگاه کتیبه نگاری در حکومت های شیعی سده های سوم تا پنجم هجری قمری با تأکید بر آثار فاطمیان و آل بویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
143 - 159
آغاز گسترش و رونق کتیبه نگاری در قلمرو اسلامی با دوران حکومت های شیعی به خصوص حکومت آل بویه و فاطمیان مقارن بوده است. نگاه به تاریخ شکل گیری نهادهای شیعی و آغاز فعالیت های سازمان یافته آن ها به همراه تأثیرگذاری این فعالیت ها بر استقرار حکومت های شیعه در سده های سوم تا پنجم (ﻫ.ق) این چالش را در ذهن برمی انگیزد که ممکن است میان فعالیت ها و اهداف این گروه ها و نهادها بارونق کتیبه نگاری در دوران حکومت های شیعی در ایران و نواحی دیگر قلمرو اسلامی ارتباطی وجود داشته باشد. پژوهش حاضر باهدف واکاوی نقش حکومت های شیعه در تحولات کتیبه نگاری انجام شده است تا از این طریق بتواند بستری برای بازخوانی جایگاه شیعیان در مطالعات هنر آغازین اسلامی فراهم آورد و در این راستا، به این پرسش اساسی پرداخته است که «دلایل گسترش کتیبه نگاری در حکومت های شیعی سده های سوم تا پنجم (ﻫ..ق) چیست؟» این پژوهش جزو پژوهش های بنیادی است و به روش تاریخی و توصیفی-تحلیلی انجام شده و اطلاعات موردنیاز، به شیوه کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. در این پژوهش، اطلاعات کمی توسط جدول ها و نمودارها ارائه شده و سپس به روش کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. نتایج تحقیق بیانگر این است که شکل گیری جریان نظام مند تبلیغ و رونق بحث های کلامی در قلمرو حکومت های شیعی دلیل اصلی رشد گسترده کتیبه نگاری و تنوع بی سابقه مضامین آن در سده های سوم تا پنجم (ﻫ. ق) و رواج مضامین مذهبی شیعی در کتیبه ها بوده است و شیعیان در این راه، علاوه بر آن که بر بسط معارف اسلامی و شیعی به تبلیغ اندیشه ها و باورهای شیعی اهتمام داشتند از کتیبه نگاری نیز به عنوان ابزاری تبلیغی بهره جستند.
معرفی، بررسی و تاریخ گذاری کتیبه نویافته در بافت تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۵ (پیاپی ۱۴۵)
157 - 179
حوزه های تخصصی:
مفاهیم و تاریخ های به کار رفته در کتیبه بناهای تاریخی، اطلاعات ارزشمندی را درباره تاریخ ساخت و شرایط سیاسی و حکومتی زمان خود به دست می دهند. یکی از نمونه های جالب توجه در این زمینه، کتیبه کارگاه شَعربافی در محله «شاه ابوالقاسم» بافت تاریخی شهر یزد است که بر آن سال 921ق. درج شده است. البته بررسی های بیشتر بر روی کتیبه ها و نقوشی که آن را تزئین کرده اند، نشان دهنده عدم تطبیق تاریخ درج شده با زمان اجرای کتیبه است. بنابراین در مقاله پیش رو با رویکرد تاریخی-تحلیلی سعی بر آن بوده است که ابهام ایجادشده برطرف و ماهیت دقیق کتیبه ها و نقوش مشخص شود. مهم ترین سؤالات پژوهش حاضر عبارت است از: 1. دلیل عدم تعلق کتیبه شناسایی شده به دوره صفوی چیست؟ 2. براساس شواهد موجود، کتیبه مذکور به چه دوره ای تاریخ گذاری می شود؟ این کتیبه با نقوش هندسی، گیاهی، حیوانی و انسانی تزئین شده و فاصله بین دو قاب نما را نقوش گیاهی محصور کرده است. مضامین کتیبه یادشده آیات قرآنی، ادعیه، جملات عربی و اشعار فارسی مانند ترکیب بند معروف محتشم کاشانی است و در دو مورد نیز نقش خورشیدخانم اجرا شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نقش خورشیدخانم و نحوه اجرای این نقش، مانند طره های پیچان مو و ابروهای پیوسته به همراه چشمان درشت، به خوبی با نمونه های اجراشده در دوره قاجار قابل مقایسه است. همچنین محتشم کاشانی نیز از شاعران دربار شاه طهماسب بوده و به احتمال زیاد ترکیب بند معروف خود را در این دوره سروده است. نحوه قاب بندیِ اجراشده در کتیبه مذکور با حسینیه ناظم التجار یزد و یا خانه ملکزاده مربوط به دوره قاجار قابل مقایسه است. با توجه به دلایل ذکرشده، می توان تاریخ درج شده را فاقد اصالت و کتیبه مذکور را مربوط به دوره قاجار دانست.
کتیبه نگاری بناهای قرون اولیه اسلامی ایران از منظر تاریخی نگری، براساس آرای شیلا بلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
37 - 49
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: رویکردهای مختلفی در مطالعات هنر اسلامی وجود دارد که هر یک از این رویکردها، تفاسیر متفاوتی از هنر اسلامی ارائه می دهند. از این میان، رویکرد تاریخی نگر بر دو مؤلفه بسترمندی و تفسیر تأکید دارد و با استناد بر ویژگی های تسلسل تاریخی به دنبال تبارشناسی هنر اسلامی است. «شیلا بلر» متأثر از این دیدگاه به پژوهش در حوزه مطالعات اسلامی می پردازد و مهمترین محورهای اندیشه او، در مواجهه با هنر اسلامی، توجه به زمینه تاریخی است که اثر در آن شکل می گیرد. بنابراین، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که روش و دیدگاه شیلا بلر چگونه می تواند درک و دریافت آثار هنر اسلامی را آشکار سازد؟هدف: دستیابی به شناخت دیدگاه تاریخی نگر شیلا بلر در زمینه شناسایی و خوانش کتیبه ها در معماری اسلامی هدف این پژوهش است.روش پژوهش: پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و در آن اطلاعات کتابخانه ای به صورت کیفی تجزیه و تحلیل شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهد با استفاده از این نوع مطالعه می توان به الگوی مشخصی از تنظیم ساختار کتیبه ها دست یافت که در شناسایی تاریخ آثار بی نام و نشان مؤثر است. براساس روش تاریخی نگر، بلر هنر و معماری اسلامی را پدیده ای محصول حقیقت تاریخی می داند. بر این اساس، چیزی که در مرحله نخست در روش پژوهش های او ازجمله در کتاب «نخستین کتیبه ها در معماری دوران اسلامی ایران زمین»، مورد اهمیت قرار دارد، شواهدی مادی و عمدتاً ملموس هستند و تفاسیر عرفانی و معنوی و ماورایی در نگرش او جایی ندارد. بلر بزرگترین علل حضور کتیبه های دینی را پیام تبلیغی آن ها می داند و در بررسی محتوای کتیبه های مذهبی با تأکید بر جنبه های تاریخی و نگاهی فرمالیستی، به اطلاعات جامعی از این لحاظ دست می یابد. پژوهش های او ازجمله کتاب مورد بررسی، افزون بر اینکه فهرستی از مهمترین کتیبه های دوران اسلامی ایران به دست می دهد، مرجعی بسیار سودمند در آموختن شیوه پرداختن به کتیبه ها می باشد. به طور کلی، بلر با دیدگاهی تاریخی نگر به ضبط کتیبه ها می پردازد و اطلاعات دقیقی در شرح هر کتیبه در زمینه محتوایی، تاریخی و جغرافیایی و تحلیل صوری و خط شناسانه در اختیار پژوهشگران قرار می دهد که ابعاد گسترده ای از آثار هنر اسلامی را برای محققان در این زمینه آشکار می سازد.
تحلیل مضامین و محتوای کتیبه های مسجد جامع قم براساس نظام معارف قرآنی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۱
100 - 122
حوزه های تخصصی:
مسجد جامع قم یکی از بناهای اسلامی و مقدس است که تزئینات، کتیبه های بنا و محتوا و مضامین آن اهمیت خاصی دارد. برخی از کتیبه های این بنا در زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار (1797 تا 1834 م.) ساخته و تاریخ های 1248 ، 1365 و 1381 هجری قمری روی کتیبه های بخش های مختلف بنا نوشته شده است. هدف پژوهش حاضر تحلیل مضامین، محتوا و نظام معارف قرآنی موجود در این کتیبه ها است. سؤالات پژوهش عبارتند از: 1- کتیبه های مسجد جامع قم چه مضامین و محتواهایی دارند؟ 2- محتوای کتیبه های مسجد جامع قم دربردارنده کدام دسته از نظام معارف قرآنی است؟ این پژوهش به روش توصیفی_ تحلیلی بوده و داده ها با منابع کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. همچنین با استناد به تفاسیر موضوعی و شیوه های تقسیم نظام معارف قرآن کارکرد محتوای کتیبه ها تحلیل و دسته بندی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، محتوای کتیبه ها آیاتی از سوره های مبارکه جمعه، ملک، منافقون، ذاریات، توبه، صافات، یوسف و آیهالکرسی دارد و کارکرد موضوعی و نظام معارف آنها شامل خداشناسی، قرآن شناسی، جهان شناسی، راه شناسی، برنامه های عبادی و اخلاق (انسان سازی) است.
کنکاشی در اصول خوشنویسی حاکم بر آثار چلیپا و کتیبه نگاری محمدصالح اصفهانی، براساس سه نظام کرسی، ترکیب و وزن بصری
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
313 - 338
حوزه های تخصصی:
محمدصالح اصفهانی، یکی از خوشنویسان و کتیبه نویسان مطرح دوره صفوی، حکومت شاه سلیمان و شاه سلطان حسین بوده است. براساس یافته ها، تعداد قابل توجهی از کتیبه های نستعلیق موجود در بناهای شهر اصفهان متعلق به وی است. افزون بر این، از محمدصالح، قطعات چلیپا نیز موجود است. بر این اساس، در مطالعات حوزه خوشنویسی و دست یابی به شیوه های تحلیل در آن، بررسی آثار وی حائز اهمیت است. هدف از این پژوهش، بررسی تفاوت های موجود میان قطعات چلیپا و کتیبه نگاری های محمدصالح اصفهانی در سه نظام کرسی، ترکیب و وزن بصری است. پرسش این است که، تفاوت های میان قطعات چلیپا و کتیبه نگاری های محمدصالح اصفهانی بنابر اصول حاکم بر خوشنویسی در سه نظام کرسی، ترکیب و وزن بصری چیست ؟ و دلایل آن ها کدام اند؟ فرضیه این پژوهش بیانگر این است که میان قطعات چلیپا و کتیبه نگاری محمدصالح تفاوت هایی وجود دارد که با توجه به اصول حاکم در سه نظام خوشنویسی ذکرشده، قابل شناخت و بررسی است. این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی و با مطالعه نمونه آثار محمدصالح اصفهانی، ازجمله کتیبه های موجود در سه بنای شهر اصفهان (مدرسه چهارباغ، امامزاده اسماعیل و سنگ قبر آرامگاه صائب تبریزی) و چند قطعه دست نویس (موجود در منابع موزه ای و کتابخانه ای) و استفاده از منابع کتابخانه ای تدوین شده است. نتایج پژوهش بیان می کند که تفاوت هایی در به کار بستن اصول خوشنویسی در سه نظام کرسی، ترکیب و وزن بصری در قطعات چلیپا و کتیبه ها وجود دارد که دلایل مختلفی ازجمله: محتوای متن، محدودیت های اجرا، دانگ قلم، سطح متناسب برای اجرای قطعه یا کتیبه و... بر آن تأثیرگذار است و محمدصالح اصفهانی با آگاهی و براساس دلایل مطرح شده، روش و اصول متفاوتی برای خوشنویسی آثار چلیپا و کتیبه نگاری آثار خود اتخاذ کرده است.
مطالعه ساختاری و محتوایی مؤلفه های بصری کتیبه نگاری در قالی های ترنجی و محرابی دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
30 - 43
حوزه های تخصصی:
دوره صفوی، نقطه اوج هنرکتیبه نگاری و زمینه ساز راه یابی آن به هنرهای صناعی از جمله، قالی بافی به شمار می آید. به یقین بیشترین حضور کتیبه نگاری در قالی های ترنجی و محرابی می باشد. اگرچه محدودیت جنس و بافت قالی در نگارش این نوع کتیبه ها، آن ها را از کتیبه نگاری در معماری و فلزکاری متمایز می کند، اما با نگاهی موشکافانه می توان دریافت که مؤلفه های بصری شاخصی در این قالی ها وجود دارند که از حیث ساختار و محتوا، تفاوت های آشکاری میان قالی های کتیبه دار ترنجی و محرابی پدید آورده اند. به نظر می رسد مضامین محتوایی و همچنین کاربرد متفاوت این دو نقش، تأثیر چشمگیری در وجوه اشتراک و افتراق مؤلفه های بصری درکتیبه های نوشتاری این قالی ها داشته که تا کنون به صورت مشخص به آن پرداخته نشده است. از این رو تأکید این پژوهش بر شناخت آن ها متمرکز است. پرسش اصلی این است، تفاوت های ساختاری و محتوایی در مؤلفه های بصری کتیبه نگاری قالی های ترنجی و محرابی دوره صفوی در چه زمینه هایی وجود دارد؟ این پژوهش، به شناخت ساختاری و محتوایی مؤلفه های بصری شاخص و تفاوت های آن ها در کتیبه نگاری قالی های ترنجی و محرابی دوره صفوی می پردازد و به روش توصیفی-تطبیقی و گردآوری اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای صورت گرفته است. جامعه آماری شامل هفت تخته قالی ترنجی و هفت تخته قالیچه محرابی مربوط به اواسط قرن نهم تا اوایل قرن یازدهم هجری قمری است که در زمره نمونه های شاخص موجود از هر نقش به شمار می آید. نتایج حاصل از مطالعه مؤلفه های بصری کتیبه نگاری در قالی های ترنجی و محرابی دوره صفوی، نشان از وجوه افتراق چشمگیری در بین آن ها می دهد. مؤلفه های بصری کتیبه های نوشتاری در قالی های محرابی نسبت به قالی های ترنجی تنوع بیشتری دارند و نوشتار در آن ها نقش اساسی تری ایفا می کند. در مقابل، کتیبه های قالی های نقش ترنجی به عنوان بخشی جزئی تر در متن نقوش اسلیمی قالی قرار می گیرند و غالباً ساختار کتیبه نگاری ها از یک روش بهره گرفته است. البته اشتراکاتی در مؤلفه هایی مانند فضاسازی و ریتم و همچنین استفاده از خط نسخ درکتیبه های هر دو نقش وجود دارد.