مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
سیستان
پرستش خدایگان مختلف در بین ایرانیان باستان همواره رواج داشته است؛ از این میان می توان به الهه آب و آتش اشاره کرد که به سبب تقدس و احترام بیشتر نسبت به دیگر خدایگان مورد توجه بیشتری قرارگرفته اند. محل پرستش در بین مردمان ایران باستان، ابتدا در فضایی باز، روی بلندی ها و در جوار رودخانه ها صورت می گرفته است؛ بعد ها بنا به سبک نیایش مردمان باستان، نیایشگاه هایی در سراسر ایران مختص پرستش این خدایگان ساخته شده است که از آن بناها می-توان به معابد و آتشکده ها اشاره کرد. این نیایشگاه ها با وجود داشتن پیشینه ای غنی در شرق ایران مورد مطالعات کمتری قرارگرفته و به سبب این کم توجهی در معرض تخریب قرار گرفته است. پژوهش حاضر به مطالعه و بررسی دو نمونه از این نیایشگاه ها در شرق ایران، در منطقه سیستان پرداخته است. نیایشگاه های ساختمان شماره 3 دهانه غلامان و کوه خواجه در سیستان از نیایشگاه های منحصربه فرد و دارای اهمیت ویژه ای هستند. هدف این مقاله مقایسه تطبیقی معماری این دو نیایشگاه مربوط به دوره های هخامنشی و اشکانی - ساسانی و آگاهی از ویژگی ها، تفاوت ها و شباهت ها آن دو است. این پژوهش با روش تفسیری- تاریخی و رویکرد توصیفی – تحلیلی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این دو نیایشگاه با داشتن ویژگی های معماری منحصربه فرد دارای شباهت هایی از نظر درون گرا بودن پلان ها، سازگاری با اقلیم، وجود محراب آتش و حضور عنصر آب در داخل و خارج بناها بوده و نیز تفاوت هایی در موقعیت قرارگیری حیاط مرکزی، نوع پوشش سقف، وجود یا عدم وجود صفه و منفرد بودن یا در مجموعه ای از یک بنا قرارگرفتن دارند.
بررسی عوامل مؤثر بر تجلی حس زیبا شناختی سکونتگاه های روستایی منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۶۳
۹۰-۷۵
حوزه های تخصصی:
سکونتگاه های روستایی مجموعه ای واحد و به هم پیوسته می باشند که در طی زمان، مطابق با شرایط محیطی و زندگی اجتماعی، اقتصادی مردم شکل گرفته اند. مجموعه این هماهنگی ها باعث شده تا اصالت و زیبایی مشخصه بارز سکونتگاه های روستایی گردد که نمونه آن را می توان در نقاط روستایی سیستان مشاهده نمود. بر این اساس شناخت مؤلفه های اثرگذار بر حس زیباشناختی روستایی و بکار گرفتن آن در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری ها امری ضروری به حساب می آید، زیرا می تواند به عنوان نقشه راهنما در اختیار سیاست گذاران و برنامه ریزان کالبدی کشور قرار گیرد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی – تحلیلی است که بخش عمده داده های آن از طریق مصاحبه و تنظیم پرسشنامه (35 نفر از کارشناسان و مدیران روستایی و 344 نفر از روستاییان) جمع آوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) و روش تحلیل رتبه رابطه خاکستری (GRA) استفاده شده است. نتایج روش تحلیل سلسه مراتبی فازی نشان می دهد که در بین عوامل چهارگانه، عامل کالبدی – فیزیکی با ضریب تأثیر (0.59) درصد رتبه اول و عامل اجتماعی – فرهنگی با ضریب تأثیر(0.29) درصد، رتبه دوم را بدست آورده است. همچنین ابعاد اقتصادی و طبیعی به ترتیب با ضریب (0.07) و (0.05) درصد، رتبه های سوم و چهارم را به خود اختصاص دادند. با هدف رتبه بندی جاذبه های زیباشناختی روستاهای مورد مطالعه، با استفاده از تکنیک (GRA)، مشخص گردید که از بین 15 روستای مورد مطالعه، تعداد 6 روستا دارای ضریب مطلوبیت بالای 0.50 درصد به ایده آل مثبت هستند که در این بین، روستاهای قلعه نو، سه کوهه و سه قلعه با ضرایب (1.000)، (0.810) و (0.658) درصد بالاترین پتانسیل های زیبا شناختی روستایی را دارند. از طرف دیگر، 9 روستا ضریب نزدیکی به 50 درصد ایده آل مثبت داشته اند که در این بین روستا های لوتک، شهرک گلخانی و قرقری به ترتیب با ضرایب (0.286)، (0.304) و (0.324) درصد، بیشترین فاصله را با ایده آل مثبت دارند و از نظر مدیران روستایی دارای جاذبه زیباشناختی پایینی نسبت به سایر روستاهای نمونه می باشند.
بررسی تحلیلی- عددی میزان اثر رطوبتی خارخانه در مسکن بومی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۶۹
۱۰۰-۸۹
حوزه های تخصصی:
در معماری بومی سیستان، همواره راهکارهای ارزشمندی در جهت فراهم کردن شرایط زندگی مطرح شده است. شرایط خاص اقلیمی در این منطقه، معماران را بر آن داشته است که با اصول ابداعی خویش بهترین و مناسب ترین شیوه های تطبیق با اقلیم و استفاده مناسب از شرایط اقلیمی را فراهم آورند. این اصول و الگوها امروزه می تواند با تلفیق مناسب با فناوری جدید در ساختار معماری قرار بگیرد. ازجمله عناصر بومی مؤثر در تهویه و خنک کردن فضای زیست این منطقه، خارخانه است. معماران بومی با تعبیه خارخانه اقدام به ایجاد تأسیسات سرمایشی نموده تا توسط برودت ناشی از تبخیر قطرات موجود در خارها، هوای داخل ساختمان خنک شود. این مقاله با هدف شناخت و بررسی عملکرد خارخانه ها و نیز تحلیل رطوبت نسبی هوای داخل در مسکن بومی منطقه و مناسب سازی آن ها در مسکن روستایی امروز سیستان گام برداشته است. با این هدف، مطالعات میدانی بر روی دو اتاق بومی کاملاً مشابه، یکی دارای خارخانه به عنوان آزمون و دیگری بدون خارخانه به عنوان شاهد انجام پذیرفت و میزان اثر رطوبت در اتاق آزمون نسبت به اتاق شاهد و نقطه مبنای خارج از دو اتاق سنجیده و مقایسه شد و برای درک یکپارچه داده ها از پردازش با استفاده از روش آمار توصیفی توسط نرم افزارهای EXCEL و MINITAB استفاده شد. طبق نتایج تحلیل داده ها، رطوبت نسبی هوای اتاق دارای خارخانه اختلاف فاحشی با دو ایستگاه دیگر دارد و از عدد 12 درصد در فضای مشابه بدون خارخانه به بالای 30 درصد رسیده است و مطابق مطالعات اولگی و ASHRAE در محدوده آسایش حرارتی قرار دارد. دلیل این اختلاف، وجود خارخانه و رطوبت حاصل از تبخیر آب پاشیده شده بر خارها می باشد که این ایجاد رطوبت، سبب کاهش دما و تعدیل دمای محیط و بهبود اوضاع اقلیمی شده و تأثیری بسیار مطلوب در اقلیم گرم وخشکی مانند منطقه سیستان دارد که این تأثیر در محیط های خشک و با رطوبت نسبی کم، مطلوب خواهد بود. لذا در محیط هایی که گرمای محسوس در آن ها بسیار بالاست، این سیستم به عنوان استراتژی غیرفعال جهت تعدیل شرایط آسایش حرارتی پیش نهاد می گردد.
گونه شناسی سازمان دهی فضایی مسکن بومی سیستان از نظر شکل گیری فضای باز و بسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۷۱
۷۲-۶۱
حوزه های تخصصی:
گونه های مسکن، حاصل روابط میان نیازهای انسان و محیط او می باشد و به دلیل روش های گوناگون زندگی انسان و شرایط محیطی، متغیر و پیچیده است و آنچه آن ها را از هم متفاوت می کند نه اجزای تشکیل دهنده گونه، بلکه منطق استقرار و آرایش فضایی اجزا است؛ که بسته به شرایط زمانی، مکانی و شیوه های سکونت تغییر می نماید و معرف ویژگی های فرهنگی، اقتصادی و اقلیمی آن شیوه است. شناخت و پاسداشت ارزش های معماری بومی به ویژه معماری روستایی، ضمن حفاظت از سرمایه های ملی تاریخی کشور، کمک می نماید تا با کشف رازها و حقایق پنهان این معماری، اصول پایدار به جای مانده از گذشته در کالبد جدید جاری گردد و هویت و اصالت معماری روستایی حفظ شود. همچنین گونه های مسکن بومی، به خصوص در مناطق روستایی به شدت متأثر از محیط پیرامون خود می باشد؛ بنابراین ورود به بحث گونه شناسی مسکن هر منطقه مستلزم شناخت بستر، مکان و بافت روستایی آن منطقه است. این مقاله منتج از بررسی و مطالعه نمونه های مسکن بومی از 20 روستای منتخب سیستان است که با استفاده از برداشت های میدانی، مشاهده و مطالعه کتابخانه ای تهیه شده و با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی به انجام رسیده است؛ بنابراین رویکرد این پژوهش، گونه شناسی سازمان دهی فضایی مسکن بومی سیستان از نظر شکل گیری فضای باز و بسته است و این تحقیق در پی پاسخ به این سؤال است که آیا می توان انواع مسکن بومی سیستان را در قالب گونه هایی مشخص با ویژگی های مشابه از نظر شکل گیری فضای باز و بسته دسته بندی کرد؟ نتایج تحقیق نشان داد که منطقه سیستان، دارای شرایط اقلیمی خاص بوده و ساختار معیشتی و اجتماعی حاکم بر آن باعث شده است که گونه های منحصربه فردی از معماری مسکن در آن شکل گرفته که این گونه ها شامل گونه پایه، خطی، L شکل، U شکل، حیاط مرکزی و کوشکی می باشند. به نظر می رسد با توجه به اینکه ساخت وسازهای اخیر در مناطق روستایی سیستان با الگوبرداری از مسکن شهری شکل گرفته است، شناخت این گونه ها می تواند منجر به احیای مسکن بومی روستایی سیستان گردد.
ارزیابی و واسنجی معادله ترونت وایت برای تخمین تبخیر تعرق در اقلیم باد خیز، مطالعه موردی: منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
549 - 564
حوزه های تخصصی:
روش های زیادی برای محاسبه تبخیر-تعرق وجود دارد که به داده های زیادی نیاز دارد، اما تعدادی از روش های فقط به دمای هوا نیاز دارند. یکی ازاین روش ها ترونت ویت است. منطقه سیستان در جنوب شرقی ایران یکی از مناطقی است که با توجه به بادهای 120 روز در ایران منحصربه فرد است. هدف از این تحقیق: 1) ارزیابی 6 روش مختلف ترونت ویت موجود در منابع در مقایسه با روش فائو پن من مانتیث و 2) اصلاح معادله برای منطقه بادخیز سیستان است. نتایج نشان داد معادله اصلی ترونت وایت مقدار تبخیر-تعرق را کم برآورد محاسبه می کند. در بین روش های موجود استفاده از ضریب دارای بهترین نتایج بود. برای واسنجی معادله ترونت وایت ضریب دمای موثر معادله ( ) باید اصلاح گردد. نتایج نشان داد مقدار بهینه k بین 755/0 تا 04/1 متغیر هست. میانگین سالانه مقدار جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، با توجه به مقادیر k متغیر برابر با 14/0 میلی متر در روز به دست آمد. همچنین با استفاده از حداقل کردن مربعات خطا مقدار k را به طور ثابت 802/0 در نظر گرفتیم که مقدار RMSE برابر با 19/1 میلی متر در روز به دست آمد. می توان نتیجه گیری کرد که پس از اصلاح معادله ترونت وایت می توان آن را در منطقه سیستان استفاده کرد.
تحلیل توسعه اقتصادی مناطق شهری از طریق مبادلات ترانزیت جادهای (مطالعه موردی: سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
327 - 343
حوزه های تخصصی:
مقدمه: جهت کاهش آسیب پذیری سکونتگاه ها، شناسایی مهمترین مخاطرات منطقه از جمله مخاطرات محیطی ضرورت دارد تا با تاب آور نمودن شهرها و کاهش خطرات و پیش گیری از وقوع آنها اقدامات لازم انجام شود.
هدف : هدف پژوهش حاضر تحلیل توسعه اقتصادی مناطق شهری از طریق مبادلات ترانزیت جاده ای (مطالعه موردی: سیستان) می باشد.
روش شناسی: پژوهش حاضر، تحقیقی تحلیلی-کاربردی است. روش مورد استفاده در مرحله جمع آوری داده ها، مبتنی بر مرور منابع معتبر خارجی و داخلی و میدانی (پرسشنامه) می باشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، توصیفی و استنباطی از نرم افزار (SPSS) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل ساکنین منطقه سیستان می باشد که با استفاده از فرمول کوکران (383) نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شد. که به نسبت جمعیت بین شهرهای منطقه سیستان توزیع شد.
قلمرو جغرافیایی: شامل 5 شهرستان منطقه سیستان (زابل، زهک، هیرمند، نیمروز و هامون)، در شمال استان سیستان و بلوچستان می باشد.
یافته ها: نتایج اولویت بندی متغیر های توسعه اقتصادی منطقه سیستان (درآمدزایی و اشتغال) از طریق مبادلات ترانزیت جاده ای با استفاده از ضریب تغییر نشان داد که متغیرهای (رونق فعالیت های تجاری موثر) و (ایجاد تقاضا برای محصولات منطقه (کشاورزی و غیر کشاورزی) و دیگر محصولات حاصل از فرآوری) به ترتیب قوی ترین و ضعیف ترین مقیاس ها به خود اختصاص داده اند. در مطالعه همبستگی بین مولفه های اقتصادی منطقه سیستان و افزایش مبادلات ترانزیت، بررسی مقادیر ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین تمامی متغیر های مستقل (مولفه ها) با مبادلات ترانزیت رابطه مثبت و معنی داری در سطح اطمینان ۹۹ درصد وجود دارد. در نهایت نتایج تحلیل رگرسیون، نشان داد که متغیر افزایش مبادلات ترانزیت به عنوان متغیر وابسته با ۲۰ مولفه اقتصادی منطقه سیستان به عنوان متغیر های مستقل رابطه مستقیمی دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد مبادلات ترانزیتی باعث رونق فعالیت های تجاری موثر، جذب و اشتغال بومیان محلی و ایجاد واحد های تولیدی و گسترش مبادلات مرزی، در شهرهای منطقه سیستان شده است.
بررسی اثرات طوفان های گرد و غباری حاصله ازسرعت باد در مهاجرت جمعیت روستایی منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
61 - 78
حوزه های تخصصی:
مهاجرت شکلی از تحرک جغرافیایی یا مکانی جمعیت است که بین دو واحد جغرافیایی انجام می گیرد. تحقیقات نشان می دهد مخاطرات محیطی همچون تندباد، خشکسالی، سیل و گرد و غبار در مهاجرت منطقه ای تأثیر دارد. میانگین سالیانه سرعت باد در منطقه سیستان نشان می دهد که از سال 1989 تا پایان سال 2018 تقریبا 7/4 متر بر ثانیه بر سرعت باد افزوده شده است، نتایج حاصله از پیش بینی داده ها نشان داد که سرعت باد اثر قابل توجهی در مهاجرت جمعیت روستایی در منطقه سیستان دارد به طوری که جمعیت روستایی طبق سرشماری سال 1335 از 92% به 56% در سال 1395 رسیده است. محاسبه ضریب تعیین نشان می دهد که 85% کاهش جمعیت روستایی مربوط به سرعت باد و نتایج حاصله از آن بوده است. مقادیر پیش بینی شده جمعیت روستایی نشان می دهد در سال 1398 این میزان به 39/55 % ، در سال1399 به 88/54 % و در سال 1400 و 1401 به ترتیب به 32/54 % و 22/53 % می رسد که در طی سال های پیش بینی شده یعنی از سال 1398 تا سال 1401 ، 96% علت مهاجرت روستایی مربوط به سرعت باد و اثرات مخرب آن در این منطقه است و 4% آن مربوط سایر فاکتورهای مهاجرتی است. خروجی نشان می دهد ضریب متغیّر آماره t برابر با 507/2 در مدل مثبت است. این موضوع بیانگر آن است که با افزایش سرعت باد مهاجرت روستایی نیز افزایش می یابد که بحرانی بودن منطقه را نشان می دهد. بر این اساس در سال های آینده می بایست منتظر تخلیه درصد بیشتری از جمعیت روستایی در منطقه سیستان بود که برای حل این مشکل باید اقدامات کنترلی در زمینه عواقب حاصله از سرعت باد و تثبیت جمعیت برداشته شود.
برآورد جمعیت دشت سیستان و شهرسوخته در عصر مفرغ بر پایه مطالعات جوامع روستایی امروزین بخش شیب آب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جمعیت پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱۷ و ۱۱۸
۱۲۱-۹۷
حوزه های تخصصی:
دشت سیستان در عصر مفرغ کانون شکل گیری اجتماعات و محوطه های باستانی بوده و شهرسوخته استقرار مرکزی آن است. نظر به اینکه تخمین جمعیت جوامع باستانی یکی از مهمترین و چالش برانگیزترین موضوعات در پژوهش های باستان شناسی می باشد، در این مقاله سعی شده تا با انجام مطالعات میدانی با رهیافت قوم باستان شناسی و روش توصیفی- تحلیلی، ارتباطی بین مدل های جمعیت پذیری استقرارهای امروزی منطقه سیستان در حوزه شیب آب در شهرسوخته ایجاد شود و مدلی نوین برای برآورد تراکم جمعیت در هکتار برای این منطقه در دوران باستان ارائه گردد. از این رو اندازه و مقدار جمعیت 41 روستا از 154روستای حوزه جنوبی دشت سیستان مورد مطالعه قرارگرفتند. نتایج مطالعات نشان داد که تراکم جمعیتی در هر هکتار از مناطق مسکونی این منطقه در حدود20 نفر می باشد. براین اساس، احتمالا شهرسوخته در دوره I (دوره شکل گیری) دارای وسعت 30 هکتار با جمعیتی در حدود600 نفر بوده است. در دوره II و III (سال های 2800 تا 2200 پیش از میلاد: دوره شکوفایی و شهرنشینی)، وسعت محوطه به حدود 100 هکتار رسیده و جمعیتی در حدود 2000 نفر را در خود جای می داده است. در نهایت در دوره IV (دوره افول) با وسعت20 هکتار، جمعیتی در حدود400 نفر را دارا بوده است.
بررسی تطبیقی مساکن قدیم و جدید بر کیفیت زندگی روستاییان(مطالعه موردی: ناحیه سیستان)
مسکن از مهم ترین نیازهای اساسی انسان بوده، در واقع مهم ترین عامل تأثیرگذار در میزان رضایتمندی فرد از سکونت در یک منطقه و نوع زندگی خویش، مسکن و شرایط محیطی آن منطقه است. که خود عامل مهم و محوری در کیفیت زندگی و تمایز بین افراد، گروه ها و نواحی قلمداد می شود و مواردی چون شکل مطلوب، استحکام، امنیت، ایمنی، راحتی و میزان دسترسی به تسهیلات و تجهیزات مورد نیاز را شامل می شود این موارد با یکدیگر کیفیت زندگی در مساکن را به دنبال دارد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی دو نوع مسکن قدیم و جدید بر کیفیت زندگی روستاییان منطقه سیستان می باشد و سعی شده تا شاخص های عینی و ذهنی کیفیت زندگی در دو گروه از مساکن قدیم و جدید بررسی شود. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی مبتنی بر بررسی منابع کتابخانه ای، بررسی های میدانی و تکمیل پرسشنامه بوده، اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شده است. بدین منظور جامعه نمونه مورد بررسی با بهره گیری از فرمول کوکران 380 سرپرست خانوار در 40 روستای دارای مسکن قدیم و جدید بوده است نتایج به دست آمده از داده ها نشان می دهد که از دیدگاه جامعه نمونه و مشاهدات صورت گرفته، تفاوت معناداری از نظر شاخص های عینی و ذهنی کیفیت زندگی بین روستاییان دارای مساکن قدیمی و جدید در منطقه سیستان وجود دارد به عبارتی می توان گفت مساکن سنتی از لحاظ انطباق با نیازهای زیستی- معیشتی و ویژگی های بوم آورد، نسبتاً مطلوب بوده اند اما از لحاظ بهداشت، مصالح و استحکام کاستی هایی دارد. از سوی دیگر، مساکن جدید اغلب با بی توجهی به نیازهای زیستی معیشتی و ویژگی های محیط زیست طبیعی همراه بوده است از این رو باید توجه نمود که ارزش های مفید و ویژگی هایی چون انطباق با محیط طبیعی- جغرافیایی، فرهنگی، به کار گیری مصالح بومی، تنوع و زیبایی از خصوصیات مطلوبی است که در طراحی و ساخت مساکن منطقه باید به آن ها توجه شود.
بررسی و تحلیل آیین های سنتی سیستان و چند مضمون اساطیری آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
121 - 147
حوزه های تخصصی:
آیین ها بخش جدایی ناپذیر از فرهنگ و گذشته اقوام مختلف ایرانی به ویژه اهالی سرزمین سیستان به شمار می آیند که با توجه به مذهب، باورها و عقاید قومی و قبیله ای، به شکلی خاص، نمودار گردیده است. درواقع، مردمان سیستان، با توجه به ویژگی های اسطوره شناختی، مردم شناختی، تاریخی و روان شناختی که دارند، دارای آیین هایی هستند که آن ها را نسبت به سایر اقوام دیگر ایرانی متمایز می کند.آیین هایی که با توجه به صبغه کهنی که این مردمان دارند، در داستان های این سرزمین نیز نمایان گردیده و زمینه را برای بررسی و تحلیل های گوناگون ادبی فراهم کرده است. بر همین اساس، در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با توجه به امکاناتی که نقد اسطوره ای در اختیار ما قرار می دهد، به بررسی و پژوهش در آیین های موجود در داستان های حوزه فرهنگی سیستان و تحلیل مضامین آن ها بپردازد. بررسی ها نشان می دهد که داستان های سیستانی، حاوی آیین های مختلفی است که از مهم ترین آن ها آیین خون خوردن، اوشیدر، ازدواج با خویشان، جادوگری و سوگواری است که بسیاری از آن ها تحت تأثیر فرهنگ باستانی ایرانی و زرتشتی و همچنین آداب و مناسک اقوام کهنی همچون سکاها در داستان ها ایجاد شده و در میان مردمان ناحیه سیستان رواج یافته است.
توسعه پایدار شهری با تاکید بر آمایش سرزمین (مطالعه مورد: شهرهای منطقه سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه توجه به ظرفیتها و توانمندیهای بک مکان مانند ناحیه، استان و یا کشور در جهت توسعهی منطقی آن مکان بیانگر مفهوم واقعی آمایش است. لذا به منظور جلوگیری از مسائلی از جمله بحران محیط زیست، فرسایش، تخریب خاک، رشد ناموزون شهری و... تدوین طرح های آمایش سرزمین به منظور نیل به اهداف استراتژی های جامع توسعه ملی و شهری ضروری به نظر میرسد. هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر، چگونگی دستیابی به توسعه پایدار شهری با تاکید بر آمایش سرزمین در شهرهای منطقه سیستان میباشد. روش شناسی تحقیق: روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای، اسنادی و میدانی میباشد. جامعه آماری پژوهش ۴۰۳ نفر از کارشناسان در حوزه آمایش سرزمین در منطقه سیستان میباشد. که با استفاده از فرمول کوکران 197 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. همچنین جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل Fuzzy Mamdaniبهره گرفته شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: بر اساس آخرین تقسیمات کشوری، منطقه سیستان دارای 5 شهرستان (زابل، زهک، هیرمند، نیمروز و هامون)، به مرکزیت شهرهای (زابل، زهک، دوست محمد، محمدآباد و ادیمی) می باشد. یافته ها و بحث: نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن گویای تناسب بین گویه های توسعه پایدار و اصول آمایش سرزمین می باشد. همچنین نتایج آزمون تی تک نمونهای به منظور میزان اهمیت هر یک از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، محیطی، مدیریتی و اجرایی، نهادی، با مقدار میانگینهای به دست آمده بالاتر از حد متوسط عدد (3) در تمامی گویهها، نشان از اهمیت زیاد هر یک از گویههای توسعه پایدار با تاکید بر آمایش سرزمین در شهرهای منطقه سیستان میباشد. نتایج رتبهبندی ابعاد توسعه پایدار با تاکید بر آمایش سرزمین در شهرهای سیستان با استفاده از مدل فازی ممدانی نشان داد، در ابعاد اقتصادی، مدیریتی و اجرایی، برای همه شهرها (زابل، زهک، محمدآباد، ادیمی، دوست محمد)، متوسط رو به نامطلوب می باشد، در بعد اجتماعی و نهادی همه شهر های منطقه سیستان به جزء شهر زابل با مقدار وزن های به دست آمده (0.60)، (0.61)، سطح متوسط رو به نامطلوبی را دارند. در بعد محیطی و اکولوژیک، برای همه شهر-های منطقه سیستان به جزء شهر دوست محمد با وزن (0.53)، سطح متوسط رو به مطلوب را نشان می دهد. نتایج: نتایج نهایی نشان داد، شاخص ها و ابعاد توسعه پایدار شهر های سیستان از اصول آمایش سرزمین تاثیر نپذیرفته است، لذا می طلبد سازمان های مرتبط در حوزه مدیریت و برنامه ریزی، در طرح های توسعه منطقه، اصول آمایش سرزمین را لحاظ کنند.
اثرات کووید ۱۹ بر سبک زندگی روستاییان مرزی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمانی که کرونا و واژه کووید ۱۹ در ذهن ها وارد شده، زندگی فردی و اجتماعی انسان دچار تغییرات زیادی شده است. به طوری که مردم برای ادامه روند زندگی با چالش های گوناگونی مواجه شدند و تمام ابعاد زندگی شان تحت تأثیر قرار گرفته است. تغییرات بوجود آمده در دوران کرونایی، باعث بروز سبک های جدیدی از زندگی در میان مردم شده است. پژوهش پیشرو از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی – تحلیلی است. برای تعیین حجم نمونه روستاییان نیز با استفاده از فرمول کوکران از مجموع ۶۹۰۳ خانوار روستاهای نمونه، تعداد ۳۶۲ خانوار به عنوان خانوار نمونه برای تکمیل پرسش نامه محاسبه گردید. برای بررسی اثرات ویروس کووید۱۹ بر سبک زندگی روستاییان مرزی سیستان، طیف گسترده ای از شاخص ها تعیین گردید و برای سنجش میزان اثرات کووید ۱۹ بر سبک زندگی روستاییان مرزی شهرستان زابل، قبل و بعد از شیوع بیماری از روش تحلیل عامل تأییدی مرتبه دوم با استفاده از معادلات ساختاری در نرم افزار AM0S استفاده شد. نتایج نشان می دهد سبک های زندگی در شاخص های رسانه محور، اجتماع محور و معیشتی در قبل از شیوع بیماری کووید-19 در وضعیت کمتر از متوسط قرار داشته و پس از شیوع بیماری در وضعیت بالاتر از متوسط قرار گرفته است.
خاندان سام در میان افسانه و واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
153 - 164
حوزه های تخصصی:
این مقاله پژوهشی است در ریشهٔ اختلافات خاندان رستم با حکومت مرکزی کیانیان در بلخ. اگرچه در شاهنامه، خاندان زال و رستم مخالف مسلک زرتشت معرفی می شوند و مخالفت آنها با حکومت گشتاسپ نیز بنا بر دلایل دینی جلوه می کند، ولی وجود ناآرامی های سیاسی در منطقه سیستان یا سکستان قدیم این فرض را مطرح می کند که کشمکش میان خاندان سام و خانوادهٔ گشتاسپ ریشه ای سیاسی داشته است و مسئلهٔ اختلاف دینی و آیینی نیز بخشی از همین جدال قدرت است، بدین معنی که اگر داعیه استقلال سیاسی و قدرت مداری امارت سیستان مطرح نبود، اختلافات دینی نمی توانست انگیزه بخش صف آرایی خاندان هایی باشد که جدال آنها در بخش های مهمی از حماسهٔ ملی به ویژه داستان رستم و اسفندیار بازتاب یافته است.
بررسی پیامدهای طرح انتقال آب با لوله به اراضی کشاورزی در روستاهای سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
255 - 282
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت منابع آب کشور نقش مهمی در فرایند توسعه پایدار کشور دارد. با وجود خشکسالی های فراوان یکی از به صرفه ترین راه های انتقال آب که هدررفت بسیار کمی دارد انتقال آب با لوله است. هدف این پژوهش، پیش بینی پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی طرح انتقال آب با لوله به اراضی کشاورزی در منطقه سیستان است. روش پژوهش حاضر، توصیفی - تحلیلی است که بر اساس مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و پیمایشی در سال 1400 انجام شد. اطلاعات مورد نیاز از طریق طراحی و تکمیل پرسش نامه با کمک کارشناسان مرتبط با طرح انتقال آب و خبرگان روستایی جمع آوری و به وسیله مدل ARAS و روش های آماری تجزیه و تحلیل شد. در این راستا، نتایج آزمون فریدمن نشان داد که در سطح اطمینان 99 درصد، اختلاف معنی داری بین سطح پیامدهای منفی طرح در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی وجود دارد. ازطرف دیگر، نتایج پژوهش در بررسی برآیند کلی پیامدهای مثبت و منفی طرح انتقال آب با لوله به اراضی کشاورزی مؤید آن است که علی رغم وجود پیامدهای منفی در تمام ابعاد، برآیند کلی پیامدهای مثبت و منفی طرح، مثبت بوده و بیشترین اثرات طرح با میانگین 0/252 و 0/230 به ترتیب مربوط به ابعاد اجتماعی و اقتصادی آن است. با توجه به نتایج حاصل، برای تحقق اهداف طرح و تأمین منبع آب پایدار و تمرکز بر کاهش پیامدهای منفی طرح، پیگیری حقابه سیستان از طریق دیپلماسی و تقویت قدرت چانه زنی با کشور افغانستان پیشنهاد می شود.
بررسی و تبیین اجرای سیاست گذاری مدیریت منابع تجدید پذیر در راستای توسعه پایدار منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
124 - 151
حوزه های تخصصی:
منطقه سیستان، با برخورداری از پتانسیل هایی در حوزه منابع تجدیدپذیر، فرصت هایی برای توسعه پایدار دارد. در این مقاله، اهمیت و ضرورت سیاست گذاری مناسب در حوزه مدیریت منابع تجدیدپذیر منطقه سیستان، بررسی و تبیین شده است. هدف اصلی این مقاله، ارائه راهکارها و سیاست های عملی برای اجرای مؤثر و کارآمد سیاست های مدیریت منابع تجدیدپذیر در منطقه سیستان است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و از حیث ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی است. به منظور دستیابی به اهداف، نخست با بررسی ادبیات و مبانی نظری تحقیق، پیشینه تحقیق، مشاهدات میدانی و مطالعات اکتشافی نگارنده، داده ها به دست آمد و در مرحله بعدی از تحلیل محتوا برای کدگذاری داده ها استفاده شده است. مقوله اصلی استخراج شده "ابزارهای سیاستی مدیریت منابع تجدیدپذیر در راستای توسعه پایدار منطقه سیستان" بوده است. همچنین پنج زیر مقوله اقتصادی، تنظیمی، سیاست ها و برنامه ریزی، تشویق مالی، اطلاعاتی و هنجاری نیز به دست آمده است. کدهای استخراج شده شامل شامل توسعه زیرساخت ها، تشویق سرمایه گذاری، توسعه بازار، تحقیق و توسعه فناوری آموزش و آماده سازی نیروی کار، تعیین استانداردهای فنی، ایمنی مجوزهای تولید انرژی تجدیدپذیر، توجه به محدودیت های زمینی ساخت وساز، مقررات بازار برق، قیمت گذاری، حقوق مالکیت، قوانین و مقررات، تدابیر اقتصادی، تعیین هدف ها و سیاست ها، پشتیبانی مالی، حمایت از تحقیق و توسعه، تسهیلات مالی، تخفیف های مالیاتی، پاداش ها و امتیازات مالی، تشویق سرمایه گذاری خارجی و سرمایه گذاری دولتی، ترویج و تبلیغات، پژوهش و تحقیقات، انتقال دانش و اطلاعات، ایجاد استانداردها و نظام ها، ترویج آگاهی عمومی و تحقیقات و توسعه بوده است.
سیستان و سرافرازی های ملی و فرا ملی آن
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۲ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
22 - 36
حوزه های تخصصی:
سیستان در خاور ایران قرار گرفته و از روزگاران کهن به انگیزه داشتن جایگاه ویژه جغرافیایی و شرایط اقلیمی و جایگاه ویژه سیاسی، ارزش بسیاری از دیدگاه استراتژیک داشته و هم گلوگاه هندِ زرخیز، به شمار می آمده است. سیستان سرزمین اساطیر ملی، زادگاه حماسه، خاستگاه نخستین فرهنگ های پیشرفته انسانی، کانون اجتماع های شهرنشینی، پل پیوند آسیای باختری با هند و چین و گذرگاه کاروان های بازرگانی بوده است. در دوران هخامنشی، در زمان داریوش بزرگ، بطلمیوس، نام «آریا پولیس» را برای سیستان عنوان کرده است که بیانگر یکی از کانون های بزرگ جمعیتی قوم آریا در سیستان است. نویسنده تاریخ سیستان، مردم سیستان را از نژاد زیبا و عالی دانسته و از آنان به عنوان مردمی سخت کوش، پرتوان، بلند اندام و تندرست، یاد کرده است. هنرهای گوناگون از هنگامی که انسان به گله داری و کشاورزی روی آوَرد، در سیستان پدید آمده و همیار زندگی مردم نواحی گوناگون آن بوده اند. هنرمندان و صنعت گران سیستان، آثار برجسته و شاهکارهای گوناگونی پدید آورده اند که امروزه آذین بخش جایگاه های هنری جهان هستند و یا این که به نشانه و سَمبُل یک کشور، انتخاب شده اند، مانند آسیای بادی سیستان که اکنون سَمبُل کشور هلند است.
تحلیل آماری و پیش بینی احتمال وقوع طوفان های شدید با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سری های جزیی (مطالعه موردی: منطقه سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک سال ۱ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۲
93 - 105
حوزه های تخصصی:
حدود 90 درصد از بلایای طبیعی که در جهان رخ می دهند در ارتباط با عوامل اقلیمی است و در میان آن ها، طوفان ها بعد از سیل، حدود 30 درصد از سهم این بلایا را به خود اختصاص می دهد. این پدیده یکی از مخاطره آمیزترین بلایای طبیعی است که منشأ اقلیمی داشته و همه ساله خسارات مالی و جانی جبران ناپذیری را تحمل می نماید. منطقه سیستان یکی از مناطق طوفان خیز است که در جنوب -شرق ایران و در شمال استان سیستان و بلوچستان واقع شده است. به منظور بررسی آماری طوفان های با سرعت مساوی و بیشتر از m/s 24 (پایه طوفان در مقیاس بیوفورت) و پیش بینی احتمال وقوع طوفان های شدید به روش تجزیه و تحلیل سری های جزئی (Partial series)، از داده های بادسنجی ایستگاه سینوپتیک زابل طی یک دوره آماری 30 ساله (1388-1359) استفاده گردید. صحت و همگنی داده ها با استفاده از آزمون دنباله ها (RunTest) تأیید شد. از میان داده های ثبت شده در طول دوره آماری، 162 روز طوفانی مشاهده شد. بیشترین روزهای طوفانی مربوط به سال 1362 با 64 روز طوفانی است. در کل سه مورد از طوفان ها، دارای سرعت بیشینه m/s 40 (km/h144) بوده که بیانگر شدت طوفان ها در منطقه سیستان می باشد. فصل تابستان و تیرماه از بیش ترین و فصل زمستان و دی ماه از کمترین روزهای طوفانی فصلی و ماهانه برخوردار بودند. ترسیم گلطوفان سالانه و فصلی به کمک نرم افزار WRPLOT نشان داد جهت طوفان های چیره منطقه، شمال شمال غربی(NNW)، شمال (N) و شمال غربی (NW) می باشد. نتایج، احتمال وقوع شدیدترین طوفان های سیستان را در دوره های بازگشت مختلف پیش بینی می کند. احتمال وقوع بالاترین سرعت طوفان در یک دوره بازگشت صد ساله در سیستان، تا m/s 42 KM/H)151) پیش بینی می شود. بنابراین، در برنامه ریزی های محیطی و ایمن سازی سازه ها بایستی وقوع این مخاطره طبیعی را مدّ نظر قرار داد تا در صورت وقوع، خسارات وارده به حداقل ممکن کاهش یابد.
تحلیل آماری، همدیدی طوفان های گردوخاک در جنوب شرق ایران (مطالعه ی موردی: منطقه ی سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۲ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۵
107 - 130
حوزه های تخصصی:
طوفان های گردوخاک از بزرگ ترین مشکلات جدّی محیطی در نواحی مشخصی از جهان هستند. در پژوهش حاضر که به منظور تحلیل آماری همدیدی طوفان های گردوخاک منطقه سیستان براساس کدهای هواشناسی، طی دوره ی (2008-1979) انجام پذیرفته، از آمار ساعتی سرعت و جهت باد ایستگاه همدید زابل و نقشه های جوی فشار، ارتفاع زئوپتانسیل، دما، الگوی هم جریان و خطوط هم سرعت و جهت باد در دو تراز سطح دریا و 850 هکتوپاسکال که به صورت میانگین روزانه تهیه شده اند، استفاده شده است. براساس نتایج، هیچ یک از سال های آماری فاقد طوفان گردوخاک نبوده اند. در میان فصول، تابستان طوفان خیزترین و زمستان کم طوفان ترین فصل منطقه بوده ودر میان ماه ها، ژوئن از بیش ترین و دسامبر از کم ترین فراوانی برخوردار بوده اند. نتایج حاصل از تحلیل همدیدی نشان داد: هنگام بروز طوفان گردوخاک در دوره ی گرم سال، بر روی نقشه ی فشار تراز دریا، با تقویت کم فشار موسمی هند، دو مرکز کم فشار فرعی تری در محدوده ی جنوب پاکستان و جنوب افغانستان با فشار مرکزی کم تر از 1000 هکتوپاسکال بسته می شوند. در مقابل مرکز پرفشاری بر روی دریای خزر که عموماً فشار مرکزی آن بیش از 1020 هکتوپاسکال است مستقر می شود. در همین زمان تفاوت دمای سطح زمین منطقه ی سیستان و دریای خزر حدود 20 درجه سانتی گراد می باشد. شیوفشاری و دمایی شدید بین دو منطقه، منجر به ایجاد بادهای شدید و طوفان گردوخاک می گردد. در تراز 850 هکتوپاسکال نیز یک مرکز چرخندی بر جنوب ایالت بلوچستان بسته شده و منطقه ی سیستان توسط منحنی 1440 ژئوپتانسیل متر محدود شده است. در مقابل واچرخندی با منحنی 1540 ژئوپتانسیل متر بر روی دریای خزر بسته می شود که بیانگر همراهی جریانات این تراز از جریانات سطح زمین می باشد. در دوره ی سرد نیز، هنگامی که پرفشار سیبری با فشار مرکزی بیش از 1040 هکتوپاسکال بر روی دریای خزر مستقر شود و منطقه سیستان به دلیل عدم حضور زبانه های پرفشار مذکور، از شرایط کم فشاری نسبت به پرفشار مذکور برخوردار باشد و در تراز 850 هکتوپاسکال نیز مرکز واچرخندی بر روی دریای خزر بسته شود. ریزش هوای سرد از پرفشار مذکور به منطقه، طوفان گردوخاک ایجاد می نماید. براساس پردازش تصاویر ماهواره ای، مهم ترین منابع گردوخاک، بسترهای خشکیده ی هامون های پوزک، صابری و شرق هامون هیرمند هستند.
بررسی تطبیقی شهرهای شش گانه منطقه سیستان از لحاظ پتانسیل استفاده از انرژی خورشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۹
66 - 83
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به افزایش روزافزون جمعیت شهری، میزان مصرف حامل های انرژی و در رأس آن برق شهری روزبه روز افزایش می یابد که این مسئله می تواند در درازمدت باعث ایجاد مشکلاتی در تأمین این نوع از زیرساخت های شهری نیز شود. ازاین رو، ایجاد تمهیدات لازم در زمینه ی تأمین بهینه ی برق شهری یکی از اولویت های اساسی برنامه ریزان شهری محسوب می شود. دراین بین، انرژی خورشیدی به دلیل ویژگی های عمده-ی آن ازجمله پاک بودن و مقرون به صرفگی در بلندمدت، یکی از گزینه های اصلی پیش روی مناطق عمده ای از ایران مانند سیستان است. منطقه ی سیستان از طرفی به دلیل وضعیت جغرافیایی خاص خود مانند ساعات آفتابی زیاد و دمای بالای هوا و از طرف دیگر به دلیل موقعیت مرزی خود جهت صادرات انرژی الکتریسیته به کشورهای هم جوار، شرایط مطلوبی برای سرمایه گذاری در این زمینه دارد. هدف از این پژوهش، بررسی تطبیقی شش شهر عمده ی سیستان ازنظر میزان مطلوبیت استقرار پنل های خورشیدی و مقدار برق تولید شده است. بدین منظور از نرم افزار Metenorm7.2 برای جمع آوری داده های اقلیمی و از نرم افزار PVSYST 6.4.3 به منظور شبیه سازی میزان انرژی تولیدی نهایی از پنل های خورشیدی و برآورد درآمد حاصل از آن استفاده شد. یافته های نهایی تحقیق حاکی از آن است که در بین شهرهای موردبررسی، سیستان ازنظر استقرار پنل های خورشیدی در زمینه ی تولید الکتریسیته (با فرض استقرار نیروگاه های 1 کیلوواتی)، شهر محمدآباد با تولید انرژی سالانه 1644 کیلووات در سال در محیطی به وسعت 6.5 مترمربع، دارای وضعیت مناسب تری نسبت به بقیه شهرهاست که با فرض تورم ثابت 0.1 و نرخ خرید تضمینی هر کیلووات به مبلغ 9317 ریال از سوی وزارت نیرو درآمدی بالغ بر 15 میلیون تومان در سال برای هر واحد را در پی دارد که طبیعتاً می تواند مبلغ قابل توجهی برای خانوارهای شهری باشد.
بررسی موانع توسعه نظام دانش بنیان و فناورانه روستایی در بخش کشاورزی منطقه سیستان تحت رویکرد سیستم پشتیبان تصمیم (DSS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد فضا و توسعه روستایی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
183 - 206
حوزه های تخصصی:
منطقه سیستان بدلیل خشکسالی های دو دهه اخیر دچار معضلات فراوانی در بخش کشاورزی شده است. این در حالیست که نظام فناورانه و دانش بنیان در طرح های مختلف از سوی سازمان ها و ارگان ها برای این منطقه پیش بینی شده است. از این رو در این مطالعه موانع توسعه نظام دانش بنیان و فناورانه روستایی در بخش کشاورزی منطقه سیستان مدنظر می باشد. این هدف با استفاده از رویکرد سیستم پشتیبان تصمیم (DSS) و نظرات خبرگان بررسی گردید. بر اساس نتایج بدست آمده، موانع توسعه دانش بنیان با 27 درصد بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده است. از اینرو پیشنهاد می گردد سازمان های مربوطه سیاست گذاری خود را در تسهیل انتقال فناوری نوآورانه به بخش کشاورزی در منطقه سیستان مورد توجه جدی تر قرار دهند. همچنین کاهش قوانین سخت و دست و پا گیر در این زمینه می تواند کمک شایانی به انتقال فناوری به بخش کشاورزی نماید.