مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
منطق
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۴
41 - 62
حوزه های تخصصی:
نگارنده، پیشگفتار فلسفه حق هگل را با توجه به سه شکافی که هگل در اندیشه و فرهنگ آلمانی یافته است به گونه ای بازسازی می کند که نه تنها دلیل نوشتن کتاب فلسفه حق روشن شود بلکه حتی ضرورت گسست از این شکاف ها توضیح داده شود. هگل نخست در ساحت فلسفه نظری و عملی با ایده آلیسم سوبژکتیو که صرفاً به تعینات سوژه معتقد است و جهان خارج را به عنوان امری ناشناختی رها می کند و به منطق درونی آن توجهی ندارد، مبارزه می کند و گسست سوژه و ابژه را رفع می کند. سپس در نسبتی اینهمان با فلسفه سوبژکتیو با جنبش های ملی گرای آلمانی که در پی مقاصد سودجویانه و خودسرانگی های احساسی خویش هستند، مقابله می کند و فهم «هست» یا امر بالفعل را به جای «باید»های خودسرانه فلسفه و اعتقادات سیاسی سوبژکتیو جایگزین می کند. در این راستا نه تنها با روش منطق خود، تضاد میان«سوژه/ابژه» و «هست/باید» را بر می دارد بلکه با برداشتن شکاف امر عقلانی و واقعیت خارجی به تعینات خارجی اعتبار تاریخ تحقق ایده را می دهد؛ از این طریق او می تواند فهمی جدید از دولت ایجاد کند که دربردارنده تمامی دیالکتیک های ذکر شده باشد و از این دولت در سرتاسر پیشگفتار در برابر اراده خودسرانه ای که ملی گرایی آلمانی و فلسفه سوبژکتیو به آن منجر می شوند، دفاع می کند.
اصل بستار معرفت از نگاه درتسکی و باز خوانی مجدد آن در منطق توجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
35 - 60
حوزه های تخصصی:
اصل K در منطق معرفت بیانگر این رویکرد معرفت شناختی است که معرفت تحت استلزام های معلوم بسته است. درتسکی به دو دلیل نشان می دهد که بستار معرفت نمی تواند اصلی راستگو باشد: اول آن که عملگر معرفت در بعضی نتایج منطقی گزاره های مورد باورمان نفوذ نمی کند و دوم اینکه دلیل قطعی باور به یک گزاره نمی تواند برای باور به استلزامات پر وزن آن گزاره قطعی محسوب شود. بنابراین، اگر همچنان بر پایبندی تمام به بستار معرفت اصرار داشته باشیم، ناگزیر از پذیرش شکاکیت خواهیم بود و راهی جز کنارگذاردن این اصل معرفت شناختی و رد اصل K نیست. اما کنارگذاشتن بستار معرفت و در نتیجه رد اصل K بدین معنی خواهد بود که تمام منطق های موجهه ای که شامل این اصل هستند، نمی توانند نظام های صوری مناسبی برای بررسی استدلال های معرفت شناختی باشند. در این مقاله نشان می دهیم که منطق توجیه، به عنوان منطقی وجهی، ضمن برآوردن نظرات درتسکی، می تواند نظام صوری موجهه مناسبی برای بررسی استدلال های معرفت شناختی باشد.
تأملی بر امکان عام از دیدگاه زین الدین کشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق دانان متقدم و متأخر همگی در اندراج واژه امکان ذیل بحث قضایای موجهه در منطق و بحث مواد ثلاث در فلسفه، اتفاق نظر دارند؛ اما از سوی دیگر مغایرتهائی در شرح و تفصیل اصطلاح امکان عام نزد منطق دانان دیده می شود. یکی از شاخص ترین اختلافها، دیدگاه زین الدین کشی است. وی به عنوان یکی از بزرگترین شاگردان فخر رازی، در کتاب خود "حدائق الحقائق"، مدعی است که فیلسوفان پیش از وی، ازسویی امکان عام را به سلب ضرورت یکی از طرفین وجود و عدم تعریف کرده اند، درحالیکه بر سلب ضرورت از جانب مخالف قضیه نیز توافق داشته اند. در این مقاله، تلاش ما بر این است تا با نگاهی بر آراء حکما و منطق دانان درباره اصطلاح امکان، به طور ویژه، تأملی بر امکان عام از دیدگاه زین الدین کشی داشته باشیم و اذعان کنیم که ادعای مورد تأمل وی متأثر از تعاریف دوگانه فخر رازی در کتاب "الملخص" و "شرح اشارات" است.
در باب روش علمی و دانش اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
در میان نزاع های پردامنه روش شناختی، ایضاح مفهوم «روش علمی» کم تر مورد توجه قرار گرفته است. در مقاله حاضر تلاش کرده ام تلقی روشنی از روش علمی ارائه کنم. این تلقی به دو مفهوم «باید و نبایدهای توصیفی» و «اهداف شناختی» گره خورده است. به تبع، این دو مفهوم را به تفصیل بررسی نموده و مورد بحث قرار داده ام. در بخش بعد، رابطه میان منطق و روش علمی را توضیح داده ام؛ طبق تلقی ارائه شده در این مقاله، تفاوت اصلی منطق و روشِ علمی به گستره هدف شناختی آن ها برمی گردد. منطق شرط لازم هر نوع شناختی است، امّا روشِ علمی شرطِ حصول شناخت در حیطه ای خاص است. سپس در باب رابطه روش علمی و اخلاق بحث کرده ام و رابطه میان منطق، اخلاق و روشِ علمی توضیح داده شده است. سرانجام، برخی لوازم تصویر ارائه شده از روش در حوزه علوم اجتماعی پی گیری شده است.
بازسازی منطق و متافیزیک هگل در منطق جدید: دیدگاه گراهام پریست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱
61-77
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی می کنیم که منطق و متافیزیک هگل را در قلمروی منطق جدید بازسازی کنیم. گراهام پریست مدعی است که می توان منطق هگل را با خوانشی فراسازگار از منطق جدید که به دوحقیقت باوری موسوم است، تطبیق کرد و او حکم به دوحقیقت باوربودن (Dialetheist) هگل می دهد. در این مقاله، ابتدا گزارش پریست را از دیالکتیک و تناقض دیالکتیکی هگل توضیح می دهیم و سپس دلایل او را له مدعای بالا بررسی می کنیم. برای اینکه بتوانیم مقایسه ای میان دوحقیقت باوری و منطق هگل داشته باشیم، به اختصار و به صورت غیرفنی معناشناسی (Semantics) یک منطق دایالتیک (Dialetheic) را توضیح می دهیم. در انتها با ایجاد یک پرسش و نقد، سعی می کنیم ادعای پریست را به چالش بکشیم یا دست کم راه را برای بازگشایی مجدد مسئله باز کنیم و به این نتیجه برسیم که منطق و متافیزیک هگل را نمی توان با منطق فراسازگارِ دوحقیقت باورانه مدل کرد.
منطق و مبنای ارتباطات سازمانی بر اساس سوره نازعات
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶
36 - 61
حوزه های تخصصی:
ارتباطات، به مثابه تسهیل کننده جریان مداوم اطلاعات در اجتماع و سازمان، جزء مباحث مهم رفتار سازمانی در دانش سازمان و مدیریت به حساب آمده، نقش مدیر را برجسته کرده و تأثیر معناداری بر کارآمدی او دارد. ارتباطات شامل: ارتباطات رسمی و غیر رسمی، ارتباط بالا به پایین و بالعکس و ارتباط مورب، ارتباط کلامی و نوشتاری می باشد. از نظر دانش مدیریت، ارتباطات فرایند تبادل پیام میان مدیر و کارکنان با هدف تفهیم و عمل بوده و صرفاً به ارتباط فرد با خود، با طبیعت و دیگران توجه دارد. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته و نتایج آن نشان می دهد که قرآن برقراری ارتباط را جوهره فطری انسان دانسته و بر خلاف ادبیات رایج، ارتباطات انسان را ناظر به ارتباط او با خدا، خود، انسان های دیگر، طبیعت، فرشته و جن می داند. در سوره نازعات به جز ارتباط با جن، سایر موارد مورد توجه قرار گرفته و بیان شده است.
تبیین روش شناسانه به کارگیری بدیهیات منطقی در استدلال های کلامی امام صادق(علیه السلام)
منبع:
الاهیات قرآنی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
111 - 129
حوزه های تخصصی:
بی تردید تبیین عقلی و دفاع منطقی از آموزه های دینی، نقش برجسته ای در بالندگی و رشد دین دارد در این میان، امامان معصوم(ع) به ویژه امام صادق(ع) جایگاه ویژه ای در تبیین و تثبیت مباحث اعتقادی تشیع دارند. بخش مهمی از مباحث کلامی امامیه از ناحیه ایشان تبیین شده، به گونه ای که آموزه های منقول از آن حضرت(ع)، اساس دیدگاه های کلامی مذهب تشیع را در عموم مسائل اعتقادی تشکیل می دهد.سوال اصلی جستار این است که امام صادق(ع) چگونه از بدیهیات منطقی در استدلال های کلامی استفاده کرده است؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی روش به کارگیری بدیهیات منطقی در احادیث کلامی امام صادق (ع) به نحو مصداقی پرداخته است. امام صادق(ع) با تسلط به معارف الاهی از یک سو و در نظر گرفتن سطح درک مخاطبان از سوی دیگر، با صورت بندی متناسب، بدیهیات منطق را به نحو اکمل در استدلال های کلامی خویش به کار بسته و با توجه به تنوع مخاطبان، از همه انواع شش گانه یقینیات منطق در استدلال بهره گرفته است. متواترات و حدسیات در مباحث غیر توحیدی و مشاهدات در برهان نظم، کاربرد بیشتری داشته اند. هم چنین استفاده از تجربیات برای غالب مردم فهم پذیر تر بوده است.
بازسازی و تطور علوم حکمی(منطق و فلسفه) در ایران عصر ایلخانان (654-736 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰
10 - 29
حوزه های تخصصی:
از نگاه بسیاری از مورخین گذشته و پژوهشگران معاصر، حمله مغول و حاکمیت ایلخانان بر ایران (654-736 ق) موجب ویرانی مراکز آموزشی و رکود علم و دانش در این سرزمین شده است. حال آنکه بررسی اسناد و منابع تاریخی و مطالعه آثار علمی دانشمندان این دوره بیانگر آن است که علی رغم ذهنیت های موجود، عصر ایلخانی از نظر تحول و فراوانی مراکز آموزشی و احیای دوباره فعالیت های علمی به ویژه در حوزه علوم عقلی و حکمی، یکی از ادوار مهم تاریخ ایران بوده است. این پژوهش بر آن است که با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی، آثار منطقی و فلسفی دانشمندان عصر ایلخانان را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد تا بدین پرسش پاسخ دهد که آیا استیلای مغول و حاکمیت ایلخانان سبب افول علوم حکمی (منطق و فلسفه) در ایران شده است؟ و یا آنکه، در این دوره شرایط بازسازی و تطور این علوم در ایران به عنوان بخشی از قلمرو تمدن اسلامی فراهم شده است؟ نتیجه این بررسی نشان می دهد که با حاکمیت ایلخانان به رغم تمام ویرانی های ناشی از یورش مغول، در پی قرار گرفتن نهاد آموزش در دست دانشمندان ایرانی نزدیک به قدرت های سیاسی، علوم عقلی به ویژه منطق و فلسفه یک بار دیگر در کانون توجه مجامع علمی قرار گرفته و پیامد این تحول حفظ مواریث علمی گذشتگان و دستاوردهای نوین در شاخه های مختلف این علوم بوده است.
جایگاه بحث مغالطه در منطق ابن سینا
ابن سینا از بزرگ ترین حکماء و منطق دانان مشائی است. منطق یکی از مهم ترین بخش های سه گانه کتب حکمی ابن سینا است که درآن به ساماندهی برخی اصول مشائی و تدوین ضوابط نوینی می پردازد. بنابر تعریف منطق که به عنوان میزانی برای حفظ ذهن از خطا تدوین شده است، شناخت خطا و لغزش در اندیشه ضرورت می یابد؛ لذا از مهم ترین مباحث در منطق و به عنوان ثمرکه کاربردی منطق، بحث مغالطه است. شناخت اقسام مغالطه و پرهیز از آنها غایت اصلی منطق محسوب می شود. لیکن تمام علوم که از استدلال و قیاس استفاده می کنند، به نحو مستقیم یا غیر مستقیم نیازمند منطق به ویژه شناخت بحث مغالطه هستند. مقاله حاضر به بحث مغالطه، تقسیم بندی و جایگاه آن در آثار مهم منطقی ابن سینا می پردازد تا اهمیت این بحث را در اندیشه او تبیین کند.
نگاهی به شخصیت، آراء و آثار علامه قطب الدین شیرازی
مقاله از یک مقدمه به عنوان: نگاهی به زندگانی قطب الدین شیرازی و پنج بخش به عنوان های ذیل تشکیل شده است:
بخش یکم: گوش جان سپردن به سخنان خود علامه قطب الدین؛
بخش دوم: روابط خواجکه طوسی و قطب الدین شیرازی؛
بخش سوم: منش ها و ویژگی های شخصیتی قطب الدین؛
بخش چهارم: اشعار و آثار و تألیف های قطب الدین؛
بخش پنجم:گزیده هایی از کتاب درکه التاج قطب الدین شیرازی.
واکاوی چرایی همتایی حمزه بن عبد المطلب (س) و جعفر بن ابی طالب (س) در کلام اهل بیت (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۵
134 - 154
حوزه های تخصصی:
همتایی حمزه بن عبدالمطلب(د. 3ق) و جعفر بن ابی طالب(د. 8ق)، در روایات اهل بیت(ع)، بیانگر مقام و منزلت ایشان و نیز نقش و جایگاهی است که در صدر اسلام داشته اند. از سوی دیگر، یادکرد حضرت علی(ع)، از حمزه(س) و جعفر(س) در مسأله خلافت مبتنی بر اینکه اگر این دو تن بودند خلافت مسیر دیگری را طی می کرد، بیانگر امکان تاثیرگذاری ایشان بر جامعه است. از این رو، چرایی همتایی حمزه(س) و جعفر(س) در کلام اهل بیت(ع) پرسشی است که نوشتار حاضر به آن خواهد پرداخت. به همین منظور، داده های مرتبط با مسأله پژوهش گردآوری و به روش تحلیل محتوایی تبیین گردید. برآیند این پژوهش آن است که حمزه(س) و جعفر(س) به دلیل داشتن مولفه هایی همچون ایمان صادقانه، ولایت پذیری، عنصر قدرت و منطق، بهره مندی از شجاعت و دلاوری، دارا بودن جایگاه و موقعیت اجتماعی، قابلیت تاثیرگذاری در مسائل مهم جامعه را داشتند. همچنان که وجود این دو می توانست در مسأله خلافت تاثیرگذار باشد، نبود ایشان نیز از جمله عوامل بازماندن حضرت علی(ع) از نیل به خلافت دانسته شده است.
تحلیل و نقد تبیین ابن سینا در حصر اقسام حکمت نظری به سه گرایش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
834 - 855
حوزه های تخصصی:
مهمترین مساله در تقسیم بندی انواع حکمت -یکی از مهم ترین مباحث مطرح در فلسفه اسلامی-، دلیلی است که حکمای اسلامی بویژه ابن سینا برای حصر اقسام حکمت نظری اقامه کرده اند. دلیل حصر اقسام حکمت نظری، با یک تقسیم ثنایی دائر بین نفی و اثبات، اقسام را به چهار قسم (که البته قسم چهارم آن محال است) تقسیم می کند. این حصر عقلی، اموری که به اراده و اختیار انسان نمی باشد یعنی حکمت نظری را به اموری تقسیم می کند که: تصور آنها بطور ذهنی و خارجی بی نیاز از ماده است که اصطلاحا فلسفه اولی است، یا در ذهن بی نیاز از ماده است ولی در خارج محتاج به ماده است که این قسم هم ریاضیات است و یا اموری هستند که چه در ذهن و چه در خارج محتاج به ماده هستند که این قسم را طبیعیات می نامند. قسم چهارمی هم در تقسیم قابل فرض است که در ذهن محتاج به ماده باشد ولی در خارج غیرمحتاج به ماده که این قسم صرف یک فرض است و تحقق خارجی ندارد. در این مقاله نشان داده خواهد شد که این حصر موارد نقض متعددی داشته و قابل دفاع نیست. برخی از علوم مانند علم منطق، که از نظر این فلاسفه از اقسام علوم نظری هم هست خارج از این حصر بوده و این حصر معقولات ثانیه منطقی را پوشش نمی دهد. همچنین الهیات بالمعنی الاخص و مجردات مثالی نیز با تقسیم فوق قابل تبیین نخواهند بود.
خطای شناختاری عقل و راه مصون ماندن از آن از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
192 - 217
حوزه های تخصصی:
خطا به عنوان منشأ شک گرایی از دیرباز مورد توجه معرفت شناسان بوده است. فیلسوفان مسلمان مانند ابن سینا اگرچه به طور مستقل این بحث را مطرح نکرده اند، ولی در ضمن مباحث فلسفی خود در موارد مختلف به این مسأله پرداخته اند؛ در مقاله ی حاضر کوشش شده است تا چگونگی خطای شناختاری عقل و شیوه مصون ماندن ذهن از خطا از منظر ابن سینا مورد بررسی قرار گیرد. ابن سینا با تأکید بر اینکه خطا در عقل ساختارمند(sistematik) و فراگیر نیست، بر اعتبار این قوه ادراکی بشری اصرار می ورزد. وی با دفاع از اولین اولیات یعنی قاعده امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین و مطابق با واقع دانستن این اصل، پایه یقینی برای دانش بشری ترسیم می کند و اعتبار دیگر معارف را بر پایه این ادراکِ واقع نما تبیین می کند. او خطای در عقل را به خاطر وجود موانع درونی و بیرونی بر سر راه عقل و برطرف کردن این موانع را شیوه مصون ماندن ذهن از خطا می داند.
آسیب شناسی تبیین گزاره های دینی حوزه زنان از منظر عقل منطقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
۴۲-۲۳
حوزه های تخصصی:
اسلام کامل ترین پیام الهی است که هویت ارزشمند زنان را معرفی و جایگاه انسانی آنان را اعتلا بخشید. اما تعصب های جاهلی و فقر معرفتی سبب تحریف معنا و تفسیر نادرست گزاره های دینی و آسیب جدی به فهم حقایق دینی در حوزه ی زنان و انطباق آن با مقتضات زمان گردید. از این رو مساله این تحقیق شناسایی آسیب های تبیین گزاره های دینی حوزه ی زنان از منظر عقل می باشد؛ که با رویکرد عقلانی و با استفاده صحیح از داده های منطقی در مواجه با احادیث، موجب تبیین درست گزاره های دینی و رد روایات جعلی و تفاسیر نادرست می گردد. یافته های تحقیق حاضر حاکی از لزوم کاربست منطق و روش های عقلانی در تبیین و فهم درست گزاره های دینی است که در این پژوهش به روش تحقیق اسنادی تحلیلی انجام شده و با رویکرد مستقیم به مساله، آن را واکاوی نموده و به تحلیل عقلانی و منطقی آن پرداخته است.
معناشناسی منطقی گفتار و گذار به جهان اینترسابجکتیو در پدیدارشناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
75 - 97
حوزه های تخصصی:
هوسرل در روش پدیدارشناسی دریچه ای نوین را به بحث تجربه می گشاید که به واسطه تعریف نوین شناخت و در راستای پیشگیری از خطای فلاسفه پیشین -به ویژه تجربه باوران کلاسیک- صورت گرفته است؛ به نحوی که شناخت، دیگر مبتنی بر تجارب بی واسطه از جهان نیست، بلکه بر پایه تجارب التفاتی که بر شهود بی واسطه ابژه ها تکیه دارد، صورت می پذیرد. پیامد این برداشت، دستیابی به تجربه زنده است. بنابراین، برای هوسرل، شناخت جهان پیرامون مبتنی بر زیسته هایی است که بر حیث التفاتی آگاهی استوارند. سخن گفتن از این جهان التفاتی در اندیشه هوسرل به واسطه معانی ایدئال صورت می گیرد و این دسته از معانی حول محور یک خوداستعلایی قرار دارند که مرکز کنش ها و حالات التفاتی است. بنابراین، تحلیل کنش گفتاری این «خود» به شکل معناشناختی و بر پایه منطق استعلایی صورت می پذیرد و از نگرش نحوی جداست. هوسرل این تغییر جدید را در راستای تحویل بردن سوژه استعلایی به جهان اینترسابجکتیو صورت می دهد. در این پژوهش، هدف ما این است که چگونگی تاثیر معناشناسی منطقی بر گفتار و گذار به جهان اینترسابجکتیو را مورد تحلیل قرا دهیم.
مبانی «نظریه انتخاب منطقی» در پیشگیری وضعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بزهکار بالقوه در مواجهه با موقعیت جرم، اقدام به تصمیم گیری می کند. مبدعان پیشگیری وضعی، تصمیم به ارتکاب جرم را براساس «نظریه انتخاب منطقی» تحلیل می کنند. تحلیل مبنایی این نظریه در پیشگیری وضعی نشان می دهد که از میان عقل و امیال، امیال راهبر بزهکار بالقوه است و عقل در این فرایند، به صرفه ترین راه را در اختیار او می گذارد. بزهکار بالقوه براساس منطقِ «پاداش-هزینه/تنبیه» درباره ارتکاب جرم تصمیم گیری می کند. هدف از نگارش مقاله حاضر مطالعه مبانی «فلسفی» و «پوزیتیویستی» عقلانیت پیشگیری وضعی با استناد به ریشه ها و پیشینه های نظریه انتخاب منطقی است. روش تحقیق: این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است. پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی به زبان فارسی و انگلیسی انجام شده است. یافته ها و نتایج: یافته های فلسفی این مقاله نشان می دهد که «نظریه انتخاب منطقی»، معرف نظام عقلانیت در پیشگیری وضعی است. این نظریه با استناد به فلسفه «هیوم»، از میان عقل و امیال، امیال را راهبر بزهکار بالقوه می داند و با الگوبرداری از دیدگاه های فلسفی بنتام و میل، انتخاب آماج را تابع «منفعت» می داند. با جمع این دو دیدگاه، بزهکار بالقوه با هدایت امیال، کوتاه ترین و اقتصادی ترین هدف را آماج جرم قرار می دهد. ا تقلیل بزهکار بالقوه به موجودی محاسبه گر یا ماشین حساب، ارزش ها، معنویت و سعادت مفهومی ندارد زیرا اهداف توسط امیال و برای دستیابی به منفعت کوتاه مدت مادی، با محاسبات اقتصادی (هزینه- سود) تعیین می شود.
بررسی سیر تطور آثار منطقی ابن سینا از منطق نه بخشی به منطق ده بخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۵
129 - 148
حوزه های تخصصی:
از ابن سینا آثار منطقی متعددی به جا مانده است. با مطالعه دقیق و تحلیل این اثار، یک تحول و تطور در محتوا و ترتیب مباحث منطقی شیخ مشاهده می گردد. با کمک گرفتن از آثاری که تاریخ نگارش مشخصی دارند می توان چگونگی سیر این تحول و مشخصات هر مرحله از تطور آن را تعیین کرد. بر این اساس و با ارائه ملاک هایی می توان این تحول محتوایی را به سه دوره متفاوت تقسیم کرد که عبارتند از دوره ابتدایی که ارسطویی است، دوره میانی که دوره جدایی از ارسطو است و دوره پایانی که ابن سینا بیان و فصل بندی خاص خود را از منطق ارائه می کند. در نهایت و بر اساس این تقسیم بندی از دوره تحول منطق سینوی می توان تاریخ نگارش آن دسته از آثار منطقی را که تاریخ آنها دقیقا مشخص نیست، معلوم کرد.
ملاک ابزاری بودن یک دانش با نگاه به علم منطق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۰
1 - 16
حوزه های تخصصی:
در یک دسته بندی، علوم به آلی و اصالی تقسیم می شوند. علومی مانند منطق، اصول فقه و جبر به مثابه علوم آلی و سایر علوم مانند فلسفه، فقه و حساب، به مثابه علوم اصالی مطرح می شوند. آلی و اصالی بودن دو اصطلاح اند که البته تعریف دقیقی از آن ها ارائه نشده است. برای فهم ملاک این دو علم، باید به فهم متعارف علم شناسان از این دو اصطلاح تکیه کرد. علوم مختلف با هم رابطه تعاون دارند و در حل بسیاری از مسائل علوم، از مسائل علوم دیگر استفاده می شود، با این حال نمی توان استفاده از یک علم در علم دیگر را ملاک آلی بودن دانست. همچنین اغراض شخصی تولیدگران و مطالعه کنندگان یک علم نمی تواند ملاک صحیحی برای این تقسیم بندی باشد. در این مقاله با رد شخصی و نسبی بودن، ملاک عامی برای آلی بودن یک علم ارائه شده است. فایده اصلی یک علم که عُقلا، به دلیل وجودِ آن فایده اصلی، بودن این علم را در مجموعه معارف بشری، عاقلانه می دانند، می تواند معیاری برای این دسته بندی باشد. در این مقاله دانش منطق به عنوان یک علم آلی محور بحث قرار گرفته است هرچند ملاک ارائه شده اختصاصی به منطق ندارد.
نسبت دستور زبان و منطق در نظر ابونصر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
135 - 158
حوزه های تخصصی:
فارابی در مباحث زبان شناسانه رایج در محافل علمی جامعه اسلامی با لحاظ کردن مسائل فلسفی-زبان شناختی پیشین منظر جدیدی اتخاذ کرد و برای مسائل پدید آمده پاسخهایی فلسفی یافت. منازعه میان منطق و دستور زبان عربی پیشتر و در پی ترجمه آثار منطقی و فلسفی یونانیان در جامعه اسلامی درگرفته بود. فارابی در این نزاع موضع سومی برگزید که احتمالا آن را با تأمل در مباحث زبان شناسانه دوران باستان و قرون وسطای متقدم پیش از دوره اسلامی به ویژه وارو و پریسکیانوس اتخاذ کرده بود. او به وجود گونه ای علم اللسان مشترک میان همه امتها نظر داد که به دلیل این اشتراک، هم سنخ منطق و چه بسا جزئی از آن به شمار می رود. بدین ترتیب منطق و دستور زبان دارای جزء مشترکی شدند که برای همه زبان ها مشترک است. قوانین این گونه از علم اللسان که بیش از همه در قواعد صرف و اشتقاق نمایانده می شود دال بر روابط معانی و مقولاتی است که خود برگرفته از موجودات عالم هستی هستند و از همین رو می توانند دستور زبانی جهان شمول را رقم بزنند. بدین ترتیب می توان فارابی را در قول به وحدت وجوه هستی، وجوه معانی و وجوه دلالت و همچنین قول به دستور زبان جهان شمول مقدم بر وجوهیان دانست؛ مشربی زبان شناختی در قرون وسطای متأخر که بیش از همه در تاریخ اندیشه متأثر از پریسکیانوس هستند و تفکرشان تا دوران معاصر ادامه داشته است.
آسیب شناسی و بررسی وضعیت متون درسی دانش منطق در حوزه علمیه قم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
169 - 186
متون درسی یکی از ارکان مهم آموزش در هر نظام آموزشی اند که نقش عمده ای در فرایند تعلیم و تعلُّم دارند و همواره مورد اهتمام برنامه ریزان آموزشی بوده اند. بررسی وضعیت متون آموزشی و آسیب شناسی کتاب های درسی در راستای اصلاح، تکمیل، روزآمد و کارآمد کردن آن ها یکی از اقدامات لازم و متداول در نظام های آموزشی است. در بررسی و آسیب شناسی متون درسی دانش منطق در حوزه علمیه قم، با روش توصیفی انتقادی، آسیب های متعددی می توان یافت که می توان آن ها را به دو بخش آسیب های عمومی (اهداف، روش، محتوا، شکل و ظاهر متن، ساختار متن و جنبه های روان شناختی) و آسیب های اختصاصی (رکود و ایستایی در مباحث منطقی، بی توجهی به منطق جدید، اختلاف در ترتیب مباحث، استفاده از اصطلاحات و واژگان نامأنوس، کاستی کمّی و کیفی استفاده از مثال، فقدان تمرین و پرسش های تحلیلی) تفکیک کرد. این مقاله با بررسی کتاب های درسی منطق در نظام آموزشی حوزه علمیه قم، از نظر ویژگی های ساختاری و میزان رعایت اصول علمی در طراحی و تدوین آن ها از یک طرف و درک اثرات مستقیم و غیرمستقیم محتوا بر ابعاد متفاوت یادگیری شناختی، عاطفی و مهارتی فراگیران از سوی دیگر، به دنبال سنجش آن ها با شاخص های آموزشی است تا زمینه را برای بازنویسی آن ها متناسب با شرایط و نیازهای جدید فراهم گرداند تا کتاب های منطقی حوزه به شرایط مطلوب نزدیک تر شوند.