مطالب مرتبط با کلیدواژه

اشراق


۴۱.

بررسی شرح حکمه الاشراق قطب الدین شیرازی و نقش وی در تقریب سه مکتب اشراق، مشاء و عرفان

کلیدواژه‌ها: قطب الدین شیرازی سهروردی مشاء اشراق شرح حکمه الاشراق عرفان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۴ تعداد دانلود : ۴۱۳
قطب الدین محمود بن مسعود شیرازی، ستاره شناس، پزشک، فیلسوف، شاعر و موسیقی دان سده ی هفتم هجری می باشد .وی در شیرازی متولد شد و ابتدا در نزذ پدر به طبابت در بیمارستان مظفریه ی شیراز پرداخت اما این کار وی را اقناع ننمود ،پس راه سفر  در پیش گرفت تا بدین وسیله هم بر علم خود بیفزاید و هم از حضور اسایتد گوناگون بهره مند شود. علامه قطب الدین شیرازی علامه بر اینکه در علوم مختلف دستی توانا داشت در فلسفه نیز تبحری ویژه داشت .وی شارح حکمه الاشراق ،اثر معروف شیخ اشراق می باشد .وی در نزد اساتید مختلف با تفکرها و اندیشه های مختلف آشنایی یافت و در جهت تقریب میان آن ها تلاش نمود. ما در این مقاله در پی معرفی شرح حکمه الاشراق علامه بوده  و سعی بر آن داریم که بدانیم علامه تنها به شرح کلمه به کلمه سخنان سهروردی نپرداخته است. در این مقاله درخواهیم یافت که علامه تا چه حدی در تقریب میان سه اندیشه و تفکر اشراق و مشاء  و عرفان نقش داشته است  و چه عواملی باعث آشنایی وی با این سه تفکر متفاوت شده است.و اینکه این تفکر تا چه حدی در نسل های بعدی علامه تاثیر نهاده است .این مقاله بر اساس منابع دست اول تاریخی و منابع تحقیقاتی نوشته شده است.
۴۲.

نسبت نفس و معرفت(نقد علم حصولی) با تاکید بر انتقادهای سهرودی از مشائیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سهروردی مشائیان اشراق نفس معرفت علم حصولی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۸ تعداد دانلود : ۵۶۸
مساله نفس از دیرباز توجه اندیشمندان مختلف را به خود معطوف داشته وموجب پیدایش عقاید گوناگون درباره آن شده است. این پژوهش در قسمت نخست به بیان نظرات فارابی و ابن سینا در مورد «تعریف» پرداخته و سپس انتقادات سهروردی بر فلسفه مشائی را در این زمینه بیان نموده ودر پایان به بیان دیدگاه سهروردی می پردازد. زیرا شناخت نفس و مظاهر و تجلیّات آن اساس و مایه شناخت موجودات به شمار می رود. بعنوان ضرورت انجام می توان گفت نفس ما به چه طریقی به شناخت می رسد؟ مشایین قائل به شناخت اشیاء از طریق مشخص کردن حد ورسم آنها می باشند. سهروردی دیدگاه آنها را مورد نقد قرارداده واینگونه تعریف ها را نادرست می داند و دیدگاه تازه ای برمبنای هستی شناسی خود که مبتنی بر نور است ارائه می دهد.به اعتقاد وی نفس بدلیل نور بودنش نزد خود، ظاهر است ونور هر چقدر که نورانیتش بیشتر باشدخود آگاهی بالاتری دارد.او روشهای استدلالی وعلم حصولی را برای بدست آوردن معرفت کافی ندانسته وشناخت شهودی را لازمه آن می داندو با برابر دانستن نفس با نور به بیان دیدگاه های خودش می پردازد.
۴۳.

پیوند «فرهنگ» و «فرزانه» در فلسفه سهروردی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۲۶۵ تعداد دانلود : ۲۰۱
«نظریه فرهنگی» میراث اندیشه مدرن است، ولیکن غلبه زیست واره مدرن ما را بر آن می دارد تا از خاستگاه حکمی خویش، راجع به امکانِ نوعی طرحِ بحث از آن، اندیشه کنیم. به نظر می رسد در فلسفه سهروردی، مؤلّفه هایی وجود دارند که امکان نوعی گفت وگوی معنادار را برای ما در این حوزه فراهم می سازد. فلسفه اشراق سهروردی از آغاز خود، در پی آن است که ضرورت هستی شناختی خویش را در نسبت با علم الهی تأمین سازد. طرح سهروردی در مسئله علم الهی، به ضرورت، طرح یک علم النفس اشراقی،  تبیینی از عالم مثال به مثابه ظرف حیاتِ نفس، و بحث از نسبت میان عوالم را به میان می آورد. از سوی دیگر، عالم مثال وعاء مثُل معلقه ای است که در عین جزئیت، وحدت و ضرورت همه امور مادون خویش را تأمین می کنند. طباع تام، که در ظرف مثال دیدار می شود، بستر ضروریِ «من» برای هرگونه سلوک نفس از آغاز تا پایان است و از این رو، آغاز و انجام هر هویت بشری به شمار می آید. بنابراین، به مدد طرح سهروردی، می توان از فرهنگ در معنایی بسیار گسترده و هستی شناسانه گفت وگو کرد؛ نحوه تبیین سهروردی از عالم مثال و تبیین آن به نحوی که قلمرو نفس را تا پایین ترین سطح هستی نمودار می سازد، فرهنگ را به مثابه حقیقت همه امور و این بار اموری که حقیقت آنها علم و نور است یا در نورانیت نفس، هویّت می یابند، برای ما به تصویر می کشد. این فرهنگ، فرهنگ بشری نیست، اگرچه مجرای تحقق آن و قوام آن در مراتب گوناگون هستی بر نفس تکیه دارد، لیکن نفسِ فرزانه مجرای این فرهنگ الهی در پیوند با بالاترین مراتب تجرّد است. بنابراین، سرانجام در سهروردی به پیوند فرهنگ و فرزانه خواهیم رسید.
۴۴.

رهشِ سهروردی از چالشِ مطابقت و این همانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشراق شهود هستی حضور مطابقت این همانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۴ تعداد دانلود : ۳۱۸
سهروردی در نظام حکمت اشراق، از خود و خودآگاهیِ شهودی اش ره می سپرد و به خدا می رسد. او از یک سو، هویتِ خود و مبادی نوری اش را «حضورِ نزد خود» می یابد و از دیگر سو، فاعلیت (مبدئیت) و دیگرآگاهیِ انوار جوهری را با اضافه اشراقی تبیین می کند. از عباراتی که در هر یک از آثار تعلیمی او به تبیینِ چیستی و تعیینِ جایگاه اشراق و شهود در دو سپهر هستی و شناخت اختصاص یافته اند، می توان این همانیِ «هستی» و «حضور» را نتیجه گرفت و کلیتِ ضروری این معادله را در خودآگاهی و دیگرآگاهیِ نورالانوار به اثبات رساند؛ رهیافتی که به نحو نظام مند، هر گسستِ ممکن بین هستی شناسی و شناخت شناسی را مرتفع می کند. در واقع، سهروردی با بازبُردِ علم حصولی (باواسطه) به علم حضوری (بی واسطه) و با پی افکندنِ شناخت انسانی بر ضرورت و یقینِ شهودی، چالش احرازناپذیریِ مطابقت بین معلومِ بالذات (امر ذهنی) و معلوم بالعرض (امر عینی) را پشت سر می نهد و نحوه احرازِ این همانیِ شخصی را تبیین می کند.
۴۵.

تحلیل اشارات قرآنی معاد در آثار شیخ اشراق سهروردی

کلیدواژه‌ها: سهروردی قرآن معاد نفس اشراق نور اسفهبدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۸ تعداد دانلود : ۵۳۲
معاد یکی از مهم ترین اصول اعتقادی اسلام به شمار می آید. فیلسوفان مسلمان در باره ابعاد این موضوع مباحث فراوانی را مطرح کرده اند. هدف این مقاله بررسی معادشناسی اشراقی در آثار شهاب الدین سهروردی با تکیه بر اشارات قرآنی است. سوال تحقیق این است که: شیخ اشراق در تبیین مساله معاد چگونه از آیات قرآنی بهره برده است؟ وی به عنوان یک فیلسوف متأله، در نظام اشراقی خویش با نقد حکمت مشاء و با محوریت نور در حکمت اشراق و هستی شناسی تشکیکی، تبیین های متنوّعی را در باره مسائل حکمی به نمایش گزارده است. از نظ ر این فیلس وف اشراق ی، نف س انسان ی ی ا به تعبی ر او «ن ور اسفهبدی» جوهری مجرد و باقی است که فنای جسم در فساد آن تأثیری ندارد. این نور مدّبر با حدوث بدن از جانب واهب الصور به بدن افاضه می شود. نفس با بدن رابطه شوقیه تدبیریه دارد و از بدن به منزله ابزار برای تشدید انوارش استعانت می جوید و در عین حال همراه با فنای بدن فانی نمی شود. در دیدگاه سهروردی، به طور کلی سه دسته نفوس (کامل، متوسط و ناقص) قابل تمایز اند که هر کدام معاد خاصی دارند و برای اثبات آن ها علاوه بر براهین فلسفی، به آیاتی از قرآن استناد کرده است که در این مقاله مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند.
۴۶.

تحلیل مفاهیم اساطیری و نمادین درخت در مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اساطیر درخت اشراق پریان مار نسب شناسی مرزبان نامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۰ تعداد دانلود : ۳۵۱
درخت از همان آغاز خلقت به نوعی با زندگی انسان پیوند خورده و در اساطیر، آیین ها و باورهای مردم نقش مهمّی داشته است؛ و به دلیل ارتباط ادبیات با اساطیر در متون ادبی نیز بازتاب داشته است؛ یکی از متون ادبی فارسی که درخت بازتاب وسیعی در داستان های آن داشته مرزبان نامه است. در این مقاله مفاهیم اساطیری و نمادین درخت در مرزبان نامه مورد بررسی قرار گرفته است. فرض نویسندگان بر این بوده است درخت در داستان های مرزبان نامه علاوه بر کارکرد ادبی، دارای کارکرد اساطیری و اعتقادی و آیینی است. مبتنی بر ایده مذکور و با تحلیل محتوایی داستان ها این فرضیه اثبات شده است؛ با این توضیح که دَه ویژگی اساطیری درباره درخت در مرزبان می توان مشاهده کرد؛ از قبیل درخت کیهانی، اشراق (آگاهی بخشی)، شفادهی و درمان بخشی، ارتباط درخت با پریان، ارتباط با مار، نقش درخت در تعیین سرنوشت، پناهگاه بودن درخت، ارتباط درخت با نسب شناسی، پرستش درخت، سخنگویی درخت. کاربرد گسترده مفاهیم اساطیری درخت در مرزبان نامه فرضیه تألیف شدن کتاب در عهد ساسانیان و در زمان انوشیروان ساسانی را تقویت می کند. به علاوه مقدس و محترم بودن درخت در نظر انسان ها و حضورش در زندگی آنها ناشی از نیاز انسان ها به درخت به عنوان منبع غذایی و دارویی بوده است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و از نظر فضای انجام کار کتابخانه ای است.
۴۷.

جُستاری در باب برخی استعاره های علّیت در فلسفه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سهروردی استعارع علیت اشراق حرکت توالد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۰ تعداد دانلود : ۱۹۹
Contrary to classical theory of metaphor that According to which metaphor only creats on basis objective similarity between two domain of experience, contemporary theory of metaphor consider that only objective similarity is not basis of framing metaphor but also non-objective similarity and experiential cooccurrence are basis of framing metaphor, In contemporary theory, theoretical concepts formulated through metaphorical extending of physical experiences.metaphor is mapping structure of source domain to target domain.causality is one of the major concepts in philosophy that conceptualized with various metaphors.causality has special status in Suhrawardi's philosophical system and various metaphors have been used to describe causality. In Shaykh al-Ishrag's philosophical system causality is conceptualized through physical experiences such as Illumination,motion,give,generating and build.accordingly causes are embodied such as sun,beginner,giver,parents, builder and effects such as ray and shadow,moving ,receiver,child,built. Some causal metaphors indicate the similarity of cause and effect and others indicate the dissimilarity of cause and effect.Since the discussion of metaphor is also related to the discussion of symbol,, it is pointed out that some metaphors of causality in Suhrawardi's philosophy are symbolic metaphors.
۴۸.

قراءه إشراقیه لنقش الطاووس فی سجاد المحراب فی القرن الثانی عشر الهجری علی ضوء رساله "لغه موران"(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۱۶ تعداد دانلود : ۲۳۵
إنّ الاکتفاء بالمعانی السائده عن الرموز یمنع من التوصّل إلی مفاهیم جدیده لهذه الرموز ومضامینها. من جانب آخر فإنّ البحث التأصیلی للعوامل المکونه للنقوش یقود إلی الکشف عن رموز هذه النقوش وما تتضمنه من إیحاءات، وبالتالی خلق معانٍ جدیده لها. إنّ الطاووس کثیراً ما کان رمزاً للغرور والکبریاء والجمال، هذا فی حین أنّ فهم الفروق البصریه لنقش الطاووس فی سجاد المحراب فی القرن الثانی عشر الهجری یفرض إعاده تعریف معان جدیده للطاووس فی النقوش الموجوده علی السجاد. ولکی نصل إلی هذه الغایه احتجنا إلی نصٍّ یُسعفنا فی هذا الصدد. ووجدت الباحثه أسلوب رساله "لغت موران" للشیخ شهاب الدین السهرودری مناسباً بالنظر إلی الغایه والغرض الذی نسعی لتحقیقه. ویبدو أنّ "لغه موران" التی نتحدث عنها جاءت منسجمه مع صوره الطاووس فی سجاد المحراب الموجود فی متحف المتروبولیتان للفنون، وعلی هذا الأساس تمت قراءه صوره الطاووس واستجلاء رموزها ودلالاتها. وإذن فإنّ معرفه دور شکل الطاووس وفق مقارنه مضمون صوره السجاد مع لغه موران للشیخ السهرودی هی الهدف الرئیسی لهذا البحث. من نتائج هذا البحث هی أنّ الطاووس وإضافته إلی المعانی السائده التی تُعرف عنه یدلّ کذلک علی معنی التحسر والتغابن والشعور بالخسران. هذا البحث من حیث طبیعته یُعتبر ضمن البحوث الکیفیه، ومن حیث الغایه والهدف یصنف ضمن البحوث التنمویه، ویقوم علی أساس وصف وتحلیل دور الطاووس فی سجاد المحراب وذلک فی إطار معنی نص "لغه موران"، فعلی هذا الأساس هو بحث وصفی تحلیلی. وأداتنا لجمع البیانات والمعلومات کانت المصادر المکتبیه والملاحظات العینیه من نماذج حول الموضوع. إنّ النتائج المترتبه علی المشاهدات من الصوره ثم تحدید الفروق ومقارنتها مع سائر النماذج دلّت علی وجود فرق وتمایز بینها. إنّ الاتجاه الرمزی -باعتباره أحد أسالیب البحث- کان ذا تاثیر فی جانب من البحث وکان الوصول إلی معنی جدید هو نتیجه هذا البحث.
۴۹.

تحلیل دیدگاه آگوستین درباره پارادوکس منون و نظریه یادآوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پارادوکس منون یادآوری یادگیری اشراق روح آگوستین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۸ تعداد دانلود : ۲۰۰
افلاطون، «پارادوکس منون» را به عنوان یکی از مهم ترین چالش های نظری دربارهی یادگیری مطرح کرده است. بر اساس پارادوکس، تحقیق و یادگیری دربارهی آنچه شخص نمی داند، ناممکن و دربارهی آنچه می داند، بی فایده است. افلاطون برای حل این پارادوکس، «نظریهی یادآوری» را مطرح کرده است. مطابق این نظریه، یادگیریْ همان یادآوری دانش از پیش موجودی است که روح آدمی در امتزاج با بدن آن را فراموش کرده است. آگوستین، نظریهی یادآوری را قانع کننده نمی یابد و معتقد است که نور الهی چیزهای معقول را نزد ذهن حاضر ساخته و سبب شناخت آنها می شود؛ بی آنکه نیازی به دانش ذاتی یا وجود پیشین روح در جهانی دیگر باشد. به عقیدهی برخی مفسران، دلیل اصلی این رویکردْ دشواری پذیرش حیات پیشین روح به عنوان اصلی ترین مولفه نظریهی یادآوری است. پرسش پژوهش این است که آیا موضوع حیات پیشین روحْ تنها راه ورود برای درک درست موضع آگوستین در قبال نظریهی یادآوری است؟ و آیا تنها راه نزدیک شدن به فهم بهینه از تغییر رویکرد معرفت شناختی آگوستین، برگرفتن موضع هستی شناختی دیگر در میانهی سایر آرای مطرح شده است؟ ادعای پژوهش آن است که خوانش فلسفهی زبان و نشانه شناختی آگوستین مدخلی تازه به نظریهی اشراق الهی به مثابه راه حلی بدیع برای پارادوکس منون بگشاید. هدف پژوهش، تحلیل و تبیین این ادعا با تاکید بر رسالهی دربارهی آموزگار آگوستین است. در این رساله، او تاکید دارد که کلمات برای انتقال اندیشه ناکافی اند و ذهن با دانشی که از آموزگار درونی خود دریافت کرده به مرتبهی اشراق و درک جهان می رسد.
۵۰.

جلوه های نمادین انوار رنگین در گوهرهای وجودی حُسن، عشق و حُزن شیخ شهاب الدین سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشراق سهروردی گوهرهای سه گانه وجودی نورهای رنگین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۸ تعداد دانلود : ۱۸۱
پدیده انوار رنگین در جهان طبیعت، واقعیتی عینی است. علم اپتیک فیزیک، برای ظهور چنین پدیده ای پاسخی علمی دارد؛ از طرفی، مشاهدات باطنی انوار رنگین عرفای اسلامی نیز حقیقتی انکارناپذیر بوده و جنبه ای تعبیری و تفسیری دارد. شهاب الدین یحیی سهروردی در رساله اش فی حقیقه العشق ، گوهرهای وجودی حُسن، عشق و حُزن را سه صفت نورانی پدیدآمده از عقل دانسته، اما به این صفات ماهیتی رنگین نداده است. پژوهش حاضر با هدفی بنیادین بر اساس ویژگی های ذاتی گوهرهای سه گانه، برایشان ماهیتی رنگی معیّن کرده است. این انوار رنگین در چرخه ترکیبات خود رنگ های ثانوی داشته که به موجب آن، ویژگی ها و مظاهر جدیدی را به وجود آورده اند. شایان ذکر است که اساس تحلیل مقاله بر پایه تقریرات عرفای اسلامی و علم اپتیک فیزیک صورت گرفته و مبانی ای رنگی عرفانی از آن استخراج شده است که نشانگر هماهنگی مراحل سیروسلوک عارف با صفات و رنگ هاست. ضرورت چنین تحلیلی، نشانگر اهمیت نمادین انوار رنگین و معناداری شان بوده و موجب شکل گیری نظریات هستی شناختی و معرفت شناختی می شود. منابع مطالعاتی تحقیق به شیوه کتابخانه ای بوده و به روش توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته است. با توجه به تأکید بر ترکیبات رنگ نور، نه ترکیبات مواد رنگی، نتایج حاصل از پژوهش آن شد که می توان با در نظر داشتن صفات سه گانه ای چون حُسن، عشق، حُزن و معادل انوار رنگین آن، و در ترکیبات ثانوی شان، صفات جدیدی چون آگاهی، عرفان و حیرت، معادل نورهای رنگین آنان را نیز تعیین کرده و چرخه ای از انوار رنگین به مثابه سیر نزولی (اشراقی) و صعودی (شهودی) به نمایش گذاشت.
۵۱.

نظریه تاریخ در نسب نامه معنوی سهروردی

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۱۵ تعداد دانلود : ۱۲۷
شهاب الدین سهروردی (549-587ق) فیلسوف و مؤسس دومین حوزه فلسفی در جهان اسلام است. او در بخشی از نوشته های خود نسب نامه معنوی خود را طرح کرده که مبین دیدگاه نظری او درباره تاریخ است. تاریخ در فلسفه اشراق، قدسی تلقی شده و به نزد وی، وحدت عناصر نسب نامه معنوی وی جز این منظر قابل طرح نیست. شیوه مواجهه او با این مسأله به طریق تفکر تأویل و پدیدارشناسی در عهد معاصر و جدید نزدیک است. در این مقاله تلاش شده تا بر اساس نسب نامه معنوی سهروردی دیدگاه او درباره تاریخ و نسبت آن با روایت تاریخی و تبیین شیوه های نظری مواجهه سهروردی با تاریخ طرح و بررسی گردد. تاریخ قدسی با اصول فلسفه اشراق قابل پیوند است و تفکر او را از اندیشه ها تاریخی صرف نیز متمایز می کند.
۵۲.

بررسی مقایسه ای مبانی معرفت شناسی سهروردی و ملاصدرا

تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۱۲۷
سهروردی برای نشان دادن تعارض ساختار ارسطویی و گام نخست در تدوین حکمت اشراق، ابتدا ساختار «تعریف» ارسطویی را نقد کرده است. او محدودیت و نارسایی تعریف را در نیل به یقین نشان داد. نزد وی، نظریه های علم اگرچه انسان را به جنبه ای از حقیقت رهنمون کرده و کاملاً نامعتبر نیست؛ اما هیچ یک منتهی به یقین نشده و از امکان وقوع علم سخن نگفته است. سهروردی کوشیده برای «تعریف» ضابطه ای صوری و متفاوت از مشائیان ابداع کند. تلقی او از «تعریف»، جزء اساسی نظریه اشراقی از علم است. این اختلاف مبین دیدگاه کاملاً متفاوت در اصول منطق و معرفت شناسی در فلسفه است. در حکمت اشراق، برتری برای شهود و بر مبنای مشاهده اشراق بوده و بر اساس علم حضوری تدوین می شود. ملاصدرا مبانی معرفت شناسی سهروردی را بررسی کرده است. او به نظریه «تعریف» سهروردی انتقاد دارد و ضمن پذیرش برخی از مبانی معرفت شناسی وی، آن را با دیدگاه و اصول خویش ارزیابی و انتقاد کرده است. نوشته حاضر این موارد را به تفصیل نشان می دهد.
۵۳.

نور و نار در عرفان و اشراق

نویسنده:
تعداد بازدید : ۵۶۶ تعداد دانلود : ۳۱۸
یکی از رموز قدسی در ساحت وحی انبیا و کشف اولیای خدا، رمز نور است که برای اشاره به حقیقت توحید و ذات اقدس الهی و عالم غیب به کار برده می شود و از مصادیق متعدّدی برخوردار است. نور از نظرگاه اهل باطن، هم دارای وجوه وجودشناختی است و هم برخوردار از ابعاد معرفت شناختی. یکی از مصادیق رمز نور از منظر طایفکه عرفا و حکما، از باب تنزّل معقول به محسوس، آتش(نار) است. عنصر آتش با دو وجه متضاد، یعنی روشنی وگرمابخشی و سازندگی و در عین حال سوزندگی و سرکشی و ویران کنندگیش، در نزد سنّت های معنوی جهان رمزی از اوصاف «مهر» و «قهر» الهی یا تجلّی جمال و جلال حق تعالی است و جلوات این ساحات دوگانه را در حکمت و عرفان ایرانی اسلامی به نیکویی تمام می توان به تماشا نشست.
۵۴.

مواجهه اشراقی ابن سینا و ملاصدرا با عقل و نفس

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۱۲۶
نفس شناسی در فلسفکه اسلامی در دو بخش طبیعیات و الهیّات طرح و بررسی شده است. این سنت مسبوق به طریق مواجهه فیلسوفان یونان به ویژه افلاطون و ارسطو با نفس است. در تاریخ فلسفکه اسلامی نیز ابن سینا و در قرون بعد از او ملاصدرا نیز در دو بخش طبیعیات و الهیّات نوشته های خود دربارکه نفس سخن گفته اند. در این نوشته تلاش شده تا دیدگاه آن طرح و بررسی شود. ابن سینا و ملاصدرا ضمن تفاوت آراء در این باره از وجه اشترکی نیز برخوردارند. وحدت آرای آنان در نظر اشراقی به معنایی که سهروردی در نوشته های خود به کار برده است. نگاه اشراقی به نفس در هر دو بخش طبیعیات و الهیّات قابل طرح است. این نوشته ناظر به تبیین جنبه اشتراک و وحدت نظر اشراقی ابن سینا و ملاصدرا در نظر به نفس و قوای آن در هر دو بخش طبیعیات و الهیّات است.
۵۵.

معرفت شناسی قطب الدین شیرازی

تعداد بازدید : ۳۸۴ تعداد دانلود : ۱۵۸
مقاله حاضر، تحقیقی است اسنادی که به بررسی تفاوت ها و شباهت های قطب الدین شیرازی در مبحث معرفت شناسی، با حکمای مشاء و اشراق و به شیوکه کتابخانه ای و بررسی درون متنی به تطبیق و تحلیل مسأله پرداخته است. ابتدا به دیدگاه های قطب الدین در تعریف علم، ادراک، عقل، مراتب و انواع آنها اشاره شده و سپس با بیان نظرات ابن سینا و شیخ اشراق، وجه تفاوت و شباهت قطب الدین شیرازی با آنها مورد تحلیل قرار گرفته است. نهایتاً در این پژوهش معلوم می شود که آرای وی تلفیق میان هر دو مکتب بوده و تلاش کرده است تا نظرات ابن سینا و سهروردی را به هم نزدیک سازد.
۵۶.

تبیین فرامقولی بودنِ علم حصولی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم فرامقوله اشراق صور ذهنی کیف نفسانی نفس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۰ تعداد دانلود : ۲۲۵
در این نوشتار با رویکردی صدرایی به مبحث هستی شناسی علم پرداخته شده است. ازنظر ملاصدرا، علم امری ماهوی و از مقوله اضافه یا کیف نفسانی نیست و اساساً تحت هیچ مقوله ای قرار نمی گیرد، بلکه امری وجودی و فرامقولی است. شارحان حکمت متعالیه در تبیین فرامقولی بودنِ علم دیدگاه های متفاوتی دارند. ازنظر برخی شارحان متأخر، وجودی بودن علم به این معناست که علم از سنخ وجود خارجی است نه وجود ذهنی و جایگاه آن در صقع نفس است؛ از این منظر صور علمی و وجودات ذهنی، علم نیستند، بلکه وجود ظلی علم اند. گروهی دیگر تغایر میان علم و صورت ذهنی را حقیقی قلمداد نمی کنند، بلکه این تغایر را اعتباری می دانند و معتقدند صورت ذهنی به لحاظ وجودی، علم و به لحاظ ماهوی، معلوم بالذات است. برخی دیگر علم را اضافه اشراقی می دانند و بنابراین امری وجودی و طرف ساز تلقی اش می کنند و صور علمی و ذهنی را حاصل اشراق نفس می دانند. با بررسی این دیدگاه ها و قوت ها و ضعف هایشان می توان چنین گفت که اگر برای تبیین فرامقولی بودنِ علم به تمایز حقیقی و تعدد وجودی میان علم و صورت علمی تمسک جوییم، با اشکالات و ابهاماتی مواجه خواهیم شد. برای رفع این اشکالات باید به گونه ای دیگر به تبیین فرامقولی بودن علم پرداخت. باتوجه به اینکه اضافه اشراقی امری وجودی است، این تبیین برای فرامقولی بودن و وجودی بودن علم جامع تر است که علم یا صورت علمی را حاصل اشراق نفس بدانیم. 
۵۷.

نقدهای سهروردی بر نظریه ابن سینا در موضوعات هیولا و جسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هیولا جسم ابن سینا سهروردی اشراق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹ تعداد دانلود : ۱۴۹
این مقاله با عنوان « نقدهای سهروردی بر نظریه ابن سینا در موضوعات هیولا و جسم » تدوین شده که دارای ماهیت کیفی و فاقد فرضیه ها و متغیرها می باشد. هدف مقاله بنیادی و نظری است. پرسش اصلی عبارت است از: چگونه نقدهای سهروردی بر نظریه ابن سینا در موضوعات هیولا و جسم تبیین می شود؟ روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی است که از ابزار منطق صوری استفاده شده و موقعیت گردآوری داده ها کتابخانه ای است. ابن سینا ضمن اعتقاد به وجود واقعی هیولا، بروز جسم را منوط به وجودش تلقی نموده و جسم را جوهری ممتد و مرکب از ماده و صورت مستقل پنداشته است. در مقابل، سهروردی وجود هیولا را طرد و صرفا ذهنی دانسته و جسم را بسیط، اما شامل جوهر و عرض دانسته و جمع دو جوهر در جسم واحد را نپذیرفته و بعنوان اتصال جوهری و مقدار ممتد پذیرفته است. در این مقاله، به بررسی درستی یا نادرستی این دو دیدگاه پرداخته شده است.
۵۸.

نقد و تحلیل آموزش برمبنای اشراق الهی در فلسفه زبان آگوستین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش یادگیری یادآوری اشاره اشراق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۱۱
هدف اصلی این مقاله بررسی دیدگاه های آگوستین درباره آموزش و ارتباط آن با زبان در دیالوگ آموزگار با طرح سه مدل آموزش بر مبنای یادآوری، اشاره و اشراق است. در این مقاله با روش توصیفی استنتاجی ابتدا به شرح دیدگاه آگوستین درباره نقش زبان و کلمه در آموزش پرداخته و سپس نتایج حاصل از آن در نحوه آموزش مورد بحث قرار گرفته است.  به عقیده آگوستین آموزش به معنای معمول آن با محوریت کاربرد کلمات به عنوان نشانه های واقعیت آغاز می شود اما در ادامه باید از نشانه های کلامی به سوی واقعیت نهفته در پشت آن ها به عنوان هدف اصلی آموزش حرکت کرد. در نتیجه پژوهش نشان داده شده است که بر اساس نگرش آگوستین در مدل اشراق آموزش و یادگیری واقعی نه از راه زبان بلکه با درک درونی و به مدد نوعی قوه بینش و اشراق صورت می گیرد. در واقع از نگاه آگوستین آموزش به معنای دقیق کلمه تنها بر عهده خداوند است و آموزگار انسانی نمی تواند به کسی چیزی بیش از آنچه که با آن آشنا بوده اند، بیاموزد. در ادامه دو نقد مهم بر این نگرش از سوی ویتگنشتاین و شفلر مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که با فهم دقیق تر نظریه آگوستین می توان نقدهای مطرح شده را پاسخ گفت.
۵۹.

معرفت شناسی سعدیا گائون(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۳۸
الامانات و الاعتقادات و تفسیر سفر یصیرا دو اثر فلسفی سعدیا گائون، به عنوان تبیین هایی از دو ساختار متفاوت معرفت شناسی مطرح می شوند. سعدیا گائون متکلمی نوفیثاغورثی است که به تشریح دو صورت شناخت می پردازد. او اشاره می کند ذهن انسان قادر است واقعیت را در دو حالت تبیین کند: یکی مبتنی بر عقل گرایی تجربی و دیگری براساس اشراق و خودآشکاری الهی بر ذهن است. ذهن انسان توانایی ذاتی دارد تا حقیقت را در بیش از یک روش درک کند: با ادراک حسی یا شهود اشراقی. نزد سعدیا مدل عقلی کلام و تمثیلی نوفیثاغورسی می تواند درب هایی را به سوی عالم غیب فراسوی قلمرو مشهود باز کند. به عبارت دیگر، ذهن انسان همانند عمل دیالوگ می تواند در دو حالت عمل کند: بحث کند و استدلال بیاورد یا اینکه ساکت باشد، مراقبه کند، گوش کند و ببیند. سعدیا این دو مکتب اندیشه را به عنوان دو منظر فکری بر پایه دو نظام معرفت شناسی متفاوت در دو اثر الامانات و الاعتقادات و تفسیر سفر یصیرا به کار گرفته است تا دریچه های متفاوتی را به واقعیت باز کند. 
۶۰.

مقایسه مقامات سیر و سلوک در عرفان اسلامی و تائوئیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مقامات سلوک عرفان تائویی فنا اشراق شهود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۳ تعداد دانلود : ۱۲۴
سلوک، حرکت از نقطه مبدأ به سوی مقصد است. در سلوک عرفانی مقصد و نقطه پایان، فنای در توحید است. سلوک عرفانی که سفری انفسی و باطنی جهت نیل به ذروه کمال معنوی است در اندیشه های عرفانی در قالب مقاماتی ترسیم شده است. در این جستار با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و با استفاده از منابع کتابخانه ای منازل سلوک عرفانی در عرفان اسلامی و تائوئیسم مورد بحث تطبیقی قرار می گیرند تا به این سؤال پاسخ داده شود که وجوه اشتراک و اختلاف ساختار مقامات سلوک در عرفان اسلامی و عرفان تائوئی کدام اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد در هر دو سلوک عرفان و تصوف اسلامی و عرفان تائوئی، سالک با پشت سر گذاشتن مراحل و مقامات سلوک و تزکیه از آلایش های نفسانی به وارستگی و معرفت و بصیرت شهودی دست یافته و در نهایت در فقر و فنای عرفانی و معادل آن در تائوئیسم به اشراق و شهود تائو نائل می گردد. عمده ترین افتراقات، دید شریعت مدارانه سالک مسلمان است که با تأکید بر عبادات حبّی در پی عبودیّت و کسب رضایت پروردگار خویش است. حال آنکه نظام سلوکی تائوئیسم فاقد چنین مفاهیمی است.