مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
خودتنظیمی تحصیلی
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۷
13 - 38
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیمی تحصیلی و ابراز وجود دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهرستان جلفا انجام شد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان جلفا در سال تحصیلی 99-98 را شامل می شد. با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند، پرسشنامه های خودتنظیمی تحصیلی سواری و عرب زاده (1392) و مقیاس ابراز وجود شرینک (1980) در بین دانش آموزان اجرا شد و از بین آنهایی که در هر دو پرسشنامه یک انحراف معیار پایین تر از میانگین نمره کسب کردند 30 نفر به صورت هدفمند با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی به نسبت مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش در برنامه آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در قالب 8 جلسه آموزش دریافت کرد ولی آزمودنی های گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. سپس از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که برنامه آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معناداری به افزایش خودتنظیمی تحصیلی (F=110.013؛ P=0.001) و افزایش ابراز وجود (F=29.630؛ P=0.001) دانش آموزان دختر منجر شده است)05/0 (P<. با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان از برنامه آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به منظور افزایش خودتنظیمی تحصیلی و همچنین افزایش مهارت های ابراز وجود استفاده کرد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر هوش موفق بر انگیزش تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال یادگیری نوعی مشکل مزمن با پایه عصب شناختی و تحولی بوده که عموماً در اوایل دوره ی رشد شروع می شود. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مبتنی بر هوش موفق بر انگیزش تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش: این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر ۱۵ - ۱۳ ساله ی با اختلال یادگیری خاص مراجعه کننده به مرا کز آموزشی و بالینی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 99 - 98 بود. از بین جامعه ی آماری، 40 دانش آموز پسر با اختلال یادگیری خاص که افراد داوطلب واجد شرایط بودند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی ) 20 نفر ( و گواه ) 20 نفر ( جا گماری شدند. گروه آزمایشی به مدت 1۲ جلسه ۷۵ دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر، مقیاس خودتنظیمی تحصیلی کارل ما گنو و آموزش هوش موفق استرنبرگ استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر هوش موفق بر انگیزش تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی آزمودنی ها تأثیر معناداری دارد ) 005 / .)P<0 نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد، از جمله روش های اثربخش در جهت افزایش انگیزش تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص، آموزش مبتنی بر هوش موفق است.
رابطه امید به تحصیل با بهزیستی تحصیلی در دوران آموزش مجازی: بررسی نقش واسطه ای خودتنظیمی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۹
93 - 122
هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه گری خودتنظیمی تحصیلی در رابطه امید به تحصیل و بهزیستی تحصیلی بود. طرح پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه پژوهش شامل همه دانش آموزان دوره دوّم متوسطه شهرستان اوز واقع در جنوب استان فارس بود که از بین آن ها (1281 نفر) تعداد 519 نفر (174 پسر، 345 دختر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ و به پرسشنامه های امید به تحصیل (خرمائی و کمری، 1396)، خودتنظیمی تحصیلی (هانگ و اُنیل، 2001) و بهزیستی تحصیلی (تومینین-سوینی و همکاران، 2012) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری SPSSv16 و AMOSv24 استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که امید به تحصیل هم به صورت مستقیم و هم از مسیر واسطه ای خودتنظیمی تحصیلی می تواند بهزیستی تحصیلی را پیش بینی کند. همچنین خودتنظیمی تحصیلی نیز به طور مستقیم بهزیستی تحصیلی را به صورت مثبت پیش بینی می کند. امید به تحصیل، خودتنظیمی تحصیلی را نیز به صورت معنی دار پیش بینی می کند. یافته های این پژوهش از دو بُعد نظری و عملی شامل مضامین جدیدی است. نتایج این پژوهش به لحاظ نظری به تأیید نقش واسطه گری خودتنظیمی تحصیلی در رابطه بین امید به تحصیل و بهزیستی تحصیلی منجر شد. به لحاظ کاربردی نیز می توان با ارتقای امید به تحصیل و آموزش راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی به بهزیستی تحصیلی دانش آموزان کمک نمود.
اثربخشی آموزش شادی بخشی لیوبومیرسکی بر هیجان مثبت یادگیری و خودتنظیمی تحصیلی در بین دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
156 - 139
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش شادی بخشی لیوبومیرسکی بر هیجان مثبت یادگیری و خودتنظیمی تحصیلی بر دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دختر کارشناسی رشته روان شناسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که تعداد 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. هر دو گروه پرسش نامه های هیجان یادگیری پکران و همکاران (2002) و خودتنظیمی تحصیلی رایان و کانل (1989) را طی دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل نمودند. آموزش شادمانی لیوبومیرسکی (2008) طی شش جلسه در گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس تک متغیره و چند متغیره) در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته ها نشان داد که آموزش شادی بخشی لیوبومیرسکی بر افزایش هیجان مثبت یادگیری و خودتنظیمی تحصیلی در دانشجویان دختر دوره کارشناسی تاثیر معنی داری داشته است (001/0P<). با توجه به اینکه آموزش شادی بخشی لیوبومیرسکی بر هیجان مثبت یادگیری و خودتنظیمی تحصیلی دانشجویان تاثیر دارد، از این رو، استفاده از این مداخله به منظور بهبود متغیرهای مورد بحث در دانشگاه ها یا سایر مراکز آموزشی توصیه می شود.
تبیین هیجان های تحصیلی براساس حمایت تحصیلی و جهت گیری هدف پیشرفت: نقش واسطه گری خودتنظیمی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی پژوهش حاضر، تبیین هیجان های تحصیلی براساس حمایت تحصیلی و جهت گیری هدف پیشرفت با نقش واسطه گری خودتنظیمی تحصیلی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. ﺟﺎمعه آﻣﺎری ﺷﺎﻣﻞ کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره اول متوسطه شهر سنندج در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بودند که از میان آنها تعداد 390 نفر، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه هیجان های تحصیلی، پرسشنامه حمایت تحصیلی، پرسشنامه جهت گیری هدف پیشرفت و پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری ازطریق نرم افزار Spss-21 و Amos-21 انجام شد. نتایج تحلیل نشان داد که مدل با داده های پژوهش برازش مناسبی دارد. باتوجه به یافته ها، مسیرهای مستقیم حمایت تحصیلی، جهت گیری تسلطی و عملکردی به هیجان های مثبت و منفی تحصیلی معنادار (01/0>P) بود. همچنین، مسیرهای غیرمستقیم حمایت تحصیلی، جهت گیری تسلطی و جهت گیری عملکردی ازطریق خودتنظیمی تحصیلی به هیجان های مثبت و منفی تحصیلی در دانش آموزان معنا دار (01/0>P) بود. براساس این نتایج، خودتنظیمی تحصیلی می تواند در رابطه بین حمایت تحصیلی و جهت گیری هدف پیشرفت با هیجان های تحصیلی مثبت و منفی در دانش آموزان نقش میانجی داشته باشد.
اثربخشی آموزش معکوس بر انگیزش تحصیلی، درگیری تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۲
137-156
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش معکوس بر انگیزش تحصیلی درگیری تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی بود. طرح تحقیق پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه کنترل بوده و به لحاظ هدف کاربردی است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در پایه پنجم ابتدایی منطقه 13 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه گیری از نوع در دسترس شامل بر 30 دانش آموزان از یک دبستان دولتی انجام شد که به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل در دو کلاس گمارش تصادفی شدند. گروه آزمایش، تحت آموزش به روش معکوس قرار گرفتند و گروه کنترل طبق شیوه مرسومِ معلم خود پیش رفتند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه ی خودتنظیمی بوفارد (1995)، پرسشنامه ی درگیری تحصیلی ریو (2013) و پرسشنامه ی انگیزش تحصیلی هارتر (1981) که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس در نرم افزار spss20 تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل از نظر خودتنظیمی تحصیلی، درگیری تحصیلی و انگیزش تحصیلی تفاوت معناداری (P<0.05) وجود داشت. به عبارت دیگر آموزش به روش معکوس، باعث افزایش انگیزش تحصیلی، درگیری تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان شد.
رابطه امید به تحصیل و رویکرد به یادگیری: بررسی نقش واسطه ای خودتنظیمی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
106 - 122
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطهگری خودتنظیمی تحصیلی در ارتباط بین امید به تحصیل و ابعاد رویکرد به یادگیری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمام دانش آموزان متوسطه دوم منطقه ششده و قره بلاغ بودند که در سال تحصیلی 96-95 مشغول به تحصیل بودند. شرکت کنندگان پژوهش 348 نفر از دانش آموزان دختر (223) و پسر ( 125) بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های خودتنظیمی تحصیلی (بوفارد و همکاران، 1995)، پرسشنامه امید به تحصیل (خرمائی و کمری، 1396) و مقیاس رویکرد به یادگیری (الیوت و همکاران، 1999) پاسخ دادند. به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS 22 استفاده شد. نتایج نشان داد که امید به تحصیل هم به صورت مستقیم و هم به طور غیرمستقیم و از طریق خودتنظیمی تحصیلی، پیش بینی کننده رویکرد به یادگیری بود. در مجموع، نتایج پژوهش حاضر بیانگر اهمیت و نقش متغیر امید به تحصیل در افزایش خودتنظیمی تحصیلی و افزایش رویکردهای انطباقی است. با توجه به نقش سازگارانه امید به تحصیل ضروری است که متولیان تعلیم و تربیت به آموزش اینگونه توانمندی ها به دانش آموزان توجه ویژه داشته باشند. همچنین افزایش نگرش منفی نسبت به تحصیل و کاهش انتظار مثبت نسبت به تحصیل در جامعه کنونی نیز ضرورت پرداختن و آموزش توانمندی هایی همچون امید را دوچندان می سازد.
طراحی مدل خودتنظیمی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی و الگوی ارتباطی خانواده با میانجی گری تحول مثبت نوجوانی و اشتیاق تحصیلی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عوامل زیادی در موفقیت تحصیلی دانش آموزان دخیل هستند که خودتنظیمی تحصیلی یکی از آن هاست. خودتنظیمی تحصیلی می تواند به عنوان یک متغیر تأثیرگذار بر پیشرفت تحصیلی و پیشگیری از افت تحصیلی باشد و در سال های اخیر مورد توجه پژوهشگران متعدد قرار گرفته است. بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی برازش مدل خودتنظیمی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی و الگوی ارتباطی خانواده با میانجی گری تحول مثبت نوجوانی و اشتیاق تحصیلی انجام گردید. روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 420 دانش آموز از بین آن ها انتخاب شده و با مقیاس استاندارد ارضای نیازهای روان شناختی پایه گانیه (2003)، پرسشنامه تجدیدنظر شده الگوهای ارتباطی خانواده کوئرنر و فیتزپاتریک (2002)، پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی سواری و عرب زاده (1392)، پرسشنامه تحول مثبت نوجوانی گلدوف و همکاران (2014) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی شافلی و همکاران (2002) ارزیابی شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری اسمارت PLS3 صورت گرفت. یافته ها: یافته ها حاکی از این بود که تحول مثبت نوجوانی و اشتیاق تحصیلی بین خودتنظیمی تحصیلی با اساس نیازهای بنیادین روان شناختی و الگوی ارتباطی خانواده نقش میانجی دارند (01/0>P). متغیرهای پیش بین به طور کلی توانستند 77 درصد از واریانس خودتنظیمی تحصیلی را تبیین کنند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان نتیجه گرفت رابطه متغیر خودتنظیمی تحصیلی با متغیرهای روان شناختی و عوامل خانوادگی مستقیم نیست و عواملی مانند اشتیاق تحصیلی و تحول مثبت نوجوانی می توانند نقش داشته باشند.
اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر خودتنظیمی تحصیلی و توانایی حل مسئله دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف اصلی تربیت در نظام آموزش وپرورش نوین، رشد تفکر انتقادی در دانش آموزان است که آن ها را برای تبدیل شدن به یک متفکر به جای دریافت صرف دانش آماده می کند. بااین وجود، شواهد پژوهشی کمی در مورد آموزش تفکر انتقادی، محتوا و تأثیرات آن در جامعه ما انجام گرفته است که نیاز به پژوهش در این زمینه را فراهم می کند؛ بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر خودتنظیمی تحصیلی و توانایی حل مسئله دانش آموزان بود. پژوهش حاضر، از نوع آزمایش میدانی با طرح پیش آزمون–پس آزمون بود. تعداد 39 نفر دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین مدرسه های دبیرستانی پسرانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. دو گروه در ابتدا و انتهای پژوهش، مورد مصاحبه و به پرسشنامه راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و سبک های حل مسئله پاسخ دادند. گروه آزمایش طی 8 جلسه، هر هفته یک جلسه، تحت آموزش تفکر انتقادی قرار گرفت. نتایج تحلیل های آنکووا نشان داد که آموزش تفکر انتقادی بر بهبود راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و همچنین بهبود سبک های حل مسئله دانش آموزان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل مؤثر بود. به نظر می رسد با استفاده از تدابیر آموزش تفکر انتقادی و تعمیم آن به بافت های اجتماعی مختلف، بتوان مهارت های خودتنظیمی تحصیلی و حل مسئله دانش آموزان را در تعامل با محیط آموزشی و اجتماعی بهبود بخشید که به عنوان یک ظرفیت بالقوه برای افزایش پیشرفت تحصیلی و پرورش شهروندان متفکر و درنهایت، جامعه دموکراتیک داشت.
بررسی رابطه ادراک از محیط یادگیری و عشق به یادگیری: نقش میانجی بهزیستی تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی در دانش آموزان دختر شهر یزد
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ادراک از محیط یادگیری و عشق به یادگیری با نقش میانجی بهزیستی تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی با رویکرد معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر مدارس متوسطه اول دولتی و غیردولتی شهر یزد به تعداد 9093 نفر در سال تحصیلی 1402-1401 بود که بر اساس فرمول کوکرانتعداد 370 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده از پرسشنامه عشق به یادگیری مک فارلن (2003)، ادراک از محیط یادگیری سوئینی، سورنسن و کمیس (1992)، بهزیستی تحصیلی تومینین و همکاران (2012) و خودتنظیمی تحصیلی سواری و کریم زاده (1392) استفاده شد. برای تحلیل داده ها ازنرم افزار SPSS و روش های آمار توصیفی و استنباطی (فراوانی، میانگین، ضریب همبستگی پیرسون و نرمال بودن داده ها و برای برازش مدل از نرم افزار PLS استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که ادراک از محیط یادگیری بر عشق به یادگیری تأثیر مستقیم دارد،ادراک از محیط یادگیری بر بهزیستی تحصیلی تأثیر مستقیم دارد، ادراک از محیط یادگیری بر خودتنظیمی تحصیلی تأثیر مستقیم دارد، بهزیستی تحصیلی بر عشق به یادگیری تأثیر مستقیم دارد، خودتنظیمی تحصیلی بر عشق به یادگیری تأثیر مستقیم دارد و متغیرهای بهزیستی تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی در رابطه بین ادراک از محیط یادگیری و عشق به یادگیری نقش میانجی دارد، لذا می توان گفت کهادراک از محیط مدرسه، بهزیستی تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلیاز متغیرهای مهم و موثر بر عشق به یادگیری می باشد.
مدل ساختاری اعتیاد به اینترنت بر اساس خودتنظیمی تحصیلی با نقش میانجی درگیری تحصیلی
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
487 - 510
حوزه های تخصصی:
اعتیاد به اینترنت به استفاده افراطی و بیش از حد از اینترنت گفته می شود و می تواند سایر فعالیت های اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس، شناسایی عواملی که سبب کاهش وابستگی شود و از آسیب های اعتیاد به اینترنت بکاهد، ضروری است. پژوهش فوق با هدف شناسایی اثر خودتنظیمی تحصیلی از طریق میانجی گری درگیری تحصیلی بر اعتیاد به اینترنت برای کمک به کنترل و طراحی مداخلات مؤثر بر پیشگیری از آن، انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. به منظور دستیابی به این هدف از بین تمامی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان خراسان شمالی که در سال تحصیلی 99-1398 تحصیل می کردند، 300 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند و به پرسشنامه های اعتیاد اینترنت یانگ (1998)، خودتنظیمی تحصیلی ما گنو (2010) و درگیری تحصیلی ریو (2013) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد خودتنظیمی تحصیلی و درگیری تحصیلی بر اعتیاد به اینترنت تأثیر منفی و معنادار دارند؛ و درگیری تحصیلی در رابطه بین خودتنظیمی تحصیلی و اعتیاد به اینترنت نقش میانجی دارد و با توجه به شاخص های برازش، مدل از برازش خوبی برخوردار بود. دانشگاه ها می توانند با توجه خاص به آموزش راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و به طبع آن افزایش درگیری تحصیلی دانشجویان را فراهم کنند تا از این طریق مشکل اعتیاد به اینترنت دانشجویان را مدیریت کنند.
الگوی رابطه خودتنظیمی با عملکرد تحصیلی دانشجویان: نقش میانجی گر التزام و سرزندگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودتنظیمی با عملکرد تحصیلی دانشجویان با نقش میانجی گر التزام و سرزندگی تحصیلی انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 322 دانشجو (163 دختر و 159 پسر) بود که به صورت تصادفی چندمرحله ای از بین تمام دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند، انتخاب شدند. داده ها ازطریق پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی بوفارد و همکاران (1995)، پرسشنامه التزام تحصیلی ریو و تسنگ (2011)، پرسشنامه سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش (2008) و عملکرد تحصیلی جمع آوری و تحلیل داده ها با کمک روش الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS انجام شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مناسبی با داده ها برخوردار بود. یافته ها نشان داد اثر مستقیم خودتنظیمی تحصیلی بر عملکرد تحصیلی، التزام تحصیلی و سرزندگی تحصیلی رابطه مثبت و معنی دار است. علاوه برآن، اثر مستقیم التزام تحصیلی با عملکرد تحصیلی و سرزندگی تحصیلی با عملکرد تحصیلی نیز مثبت و معنادار بود . همچنین، نتایج مسیرهای غیرمستقیم نشان داد خودتنظیمی تحصیلی بر عملکرد تحصیلی ازطریق التزام تحصیلی و سرزندگی تحصیلی اثر مثبت دارند. براین اساس، زمانی که فرد خود را درگیر فرایند یادگیری می کند، می تواند بهتر و عمیق تر یاد بگیرد. علاوه براین، فردی که از استعداد تحصیلی بالایی برخوردار است، اعتمادبه نفس خود را در مواجهه با چالش ها و موانع تحصیلی حفظ می کند و سعی می کند این چالش ها را به خوبی پشت سر بگذارد و به موفقیت برسد؛ بنابراین، به مؤسسات آموزشی، دانشگاه ها و مربیان آموزشی توصیه می شود از این الگو برای بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان استفاده کنند.
نقش تشخیصی مؤلفه های خودتنظیمی تحصیلی و انعطاف پذیری شناختی در تمایز دانش آموزان با عملکرد تحصیلی بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی شناختی دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
74 - 88
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، متمایز ساختن دانش آموزان با عملکرد تحصیلی بالا و پایین، بر اساس مؤلفه های خودتنظیمی تحصیلی و انعطاف پذیری شناختی بود. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان خواف در سال تحصیلی 2-1401 بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان درنهایت 371 نفر از آن ها با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی سواری و عرب زاده (1392) و معدل ترم اول سال تحصیلی 2-1401 جمع آوری شدند و با آزمون تحلیل تشخیصی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های تحلیل تشخیصی، منجر به یک تابع تشخیص معنادار شد که طبق این تابع مؤلفه های ادراک کنترل پذیری، ادراک گزینه های مختلف و سازماندهی دارای بالاترین توان تمایز بود (0/01p<). نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که 86/2 درصد از دانش آموزان در دو گروه طبق تابع به دست آمده به طور صحیح مجدداً طبقه بندی شده بودند که خود نشان دهنده توان بالای این مؤلفه ها در تمایز دانش آموزان با سطوح متفاوت عملکرد تحصیلی بود.
پیش بینی پیشرفت تحصیلی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی بر اساس عزت نفس و خود تنظیمی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
100 - 108
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی پیشرفت تحصیلی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی بر اساس عزت نفس و خودتنظیمی تحصیلی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی بود که به مراکز توانبخشی شهر تهران در سال 1402 مراجعه کرده بودند و توانایی پاسخگویی به سوالات پرسشنامه های پژوهش را داشتند. تعداد اعضای نمونه 100 نفر در نظر گرفته شد و نمونه گیری دو مرحلهای به صورت انتخاب چندین مرکز توانبخشی در دسترس در مرحلهی اول و سپس به صورت تصادفی ساده و با استفاده از قرعهکشی از بین مراجعه کنندگان به این مراکز (مرحلهی دوم) صورت گرفت. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامههای پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1994)، عزت نفس روزنبرگ (1965) و خودتنظیمی تحصیلی بوفارد و همکاران (1995) بود که از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام با استفاده از نرمافزار SPSS-24 بهره برده شد. نتایج نشان داد که بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس؛ و بین پیشرفت تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل آماری حاکی از آن بود که عزت نفس و خودتنظیمی تحصیلی، توان پیش بینی پیشرفت تحصیلی را دارند.
تاثیر آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر وب بر خودتنظیمی تحصیلی، اعتماد به نفس و خودکارآمدی دانشجویان پرستاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آموزش ذهن آگاهی در جهت تقویت و بهبود پیش نیازهای یادگیری مفید می باشد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر وب بر خودتنظیمی تحصیلی، اعتماد به نفس و خودکارآمدی دانشجویان پرستاری انجام گردید. روش کار: این مطالعه با روش، نیمه آزمایشی با مراحل پیش آزمون و پس آزمون و گروه های آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری کلیه دانشجویان رشته پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران در سال تحصیلی 1402-1401 که به روش هدفمند، تعداد 40 نفر در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) گمارش شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های خود تنظیمی بوفارد و همکاران، اعتماد به نفس مهری و همکاران و خودکارآمدی شرر و مادوکس بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار و آزمون تحلیل کواریانس یک و جند متغیره استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان داد که در سطح اطمینان 95 درصد (05/0=α)، آموزش ذهن آگاهی بر هر یک از متغیرهای خودتنظیمی تحصیلی، اعتماد به نفس و خودکارآمدی دانشجویان پرستاری موثر بوده و میزان تاثیر نخست بر خودکارآمدی (اندازه اثر: 91/0)، سپس بر خودتنظیمی تحصیلی (اندازه اثر: 71/0) و در نهایت بر اعتماد به نفس (اندازه اثر: 39/0) باشد. نتیجه گیری: آموزش ذهن آگاهی یکی از شیوه ها و روش های مؤثر در افزایش میزان خودتنظیمی تحصیلی، اعتماد به نفس و خودکارآمدی دانشجویان پرستاری است.
طراحی مدل خودتنظیمی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوی ارتباطی خانواده با میانجی گری اشتیاق تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
325 - 336
حوزه های تخصصی:
هدف: خودتنظیمی نقش موثری در سایر عملکردهای تحصیلی دانش آموزان دارد و می تواند سبب موفقیت تحصیلی آنان گردد. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی مدل خودتنظیمی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوی ارتباطی خانواده با میانجی گری اشتیاق تحصیلی بود.
روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 400-1399 و حدود 4000 نفر بودند. نمونه های این مطالعه 420 نفر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی (Savari and Arabzade, 2013)، پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی (Gagne, 2003)، مقیاس تجدیدنظرشده الگوهای ارتباطی خانواده (Koerner and Fitzpatrick, 2002) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (Schaufeli et al., 2002) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-20 و Smart-PLS-3 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل خودتنظیمی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوی ارتباطی خانواده با میانجی گری اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان برازش مناسبی داشت. دیگر یافته ها نشان داد که نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوهای ارتباطی گفت وشنود و همنوایی بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان اثر مستقیم و معنادار و نیازهای بنیادین روانشناختی، الگوهای ارتباطی گفت وشنود و همنوایی و اشتیاق تحصیلی بر خودتنظیمی آنان اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0>P). افزون بر آن، نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوهای ارتباطی گفت وشنود و همنوایی با میانجی گری اشتیاق تحصیلی بر خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان اثر غیرمستقیم و معنادار داشتند (05/0>P).
بحث و نتیجه گیری: طبق نتایج پژوهش حاضر برای بهبود خودتنظیمی دانش آموزان می توان نیازهای بنیادین روانشناختی آنان را تأمین و میزان الگوهای ارتباطی و اشتیاق تحصیلی آنها را از طریق کارگاه های آموزشی ارتقاء بخشید.