بررسی رابطه ادراک از محیط یادگیری و عشق به یادگیری: نقش میانجی بهزیستی تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی در دانش آموزان دختر شهر یزد
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ادراک از محیط یادگیری و عشق به یادگیری با نقش میانجی بهزیستی تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی با رویکرد معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر مدارس متوسطه اول دولتی و غیردولتی شهر یزد به تعداد 9093 نفر در سال تحصیلی 1402-1401 بود که بر اساس فرمول کوکرانتعداد 370 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده از پرسشنامه عشق به یادگیری مک فارلن (2003)، ادراک از محیط یادگیری سوئینی، سورنسن و کمیس (1992)، بهزیستی تحصیلی تومینین و همکاران (2012) و خودتنظیمی تحصیلی سواری و کریم زاده (1392) استفاده شد. برای تحلیل داده ها ازنرم افزار SPSS و روش های آمار توصیفی و استنباطی (فراوانی، میانگین، ضریب همبستگی پیرسون و نرمال بودن داده ها و برای برازش مدل از نرم افزار PLS استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که ادراک از محیط یادگیری بر عشق به یادگیری تأثیر مستقیم دارد،ادراک از محیط یادگیری بر بهزیستی تحصیلی تأثیر مستقیم دارد، ادراک از محیط یادگیری بر خودتنظیمی تحصیلی تأثیر مستقیم دارد، بهزیستی تحصیلی بر عشق به یادگیری تأثیر مستقیم دارد، خودتنظیمی تحصیلی بر عشق به یادگیری تأثیر مستقیم دارد و متغیرهای بهزیستی تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی در رابطه بین ادراک از محیط یادگیری و عشق به یادگیری نقش میانجی دارد، لذا می توان گفت کهادراک از محیط مدرسه، بهزیستی تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلیاز متغیرهای مهم و موثر بر عشق به یادگیری می باشد.