مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
تکامل
حوزههای تخصصی:
نظریه تکامل دو جزء اصلی دارد: نیای مشترک و انتخاب طبیعی. «سازش» صفت معلول انتخاب طبیعی است. «محصول فرعی» صفت همبسته با سازش است. صاحب نظرانی در رشته های مختلف از نظریه تکامل برای تبیین دین استفاده کرده اند. چهار رویکرد تکاملی برای تبیین دین وجود دارد: روان شناسی تکاملی، تکامل فرهنگی، ساختن کنام و بوم-شناسی رفتاری. روان شناسان تکاملی معمولاً دین را محصول فرعی سازوکارهای روانی می دانند که پیشتر برای اهداف معمولی تکاملی سازش یافته بودند و بعد مورد استفاده دین قرار گرفته اند. تکاملیون فرهنگی معمولاً دین را سازشی فرهنگی برای همکاری بین غریبه ها و لذا بزرگتر شدن جامعه می دانند. دو رویکرد ساختن کنام و بوم شناسی رفتاری کمتر برای تبیین دین مورد استفاده قرار گرفته اند. ما از هر یک، یک نظریه را آورده ایم: ساختن کنام فره مند و علامت دهی تکاملی. صاحب نظرانی استدلال کرده اند که این رویکردها با وجود اختلاف بسیار، مکمل یکدیگرند. و نظریاتی که ما در این مقاله آورده-ایم هم با وجود اختلاف بسیار، مکمل یکدیگرند.
بررسی مقایسه ای مفهوم و جایگاه «حاکمیت» در سامانه نظری ابن خلدون و نوربرت الیاس
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
49 - 71
حوزههای تخصصی:
«حاکمیت»، در زمره مفاهیمی است که همواره در مرکز بحث و تحلیل و اندیشه ورزی مکاتب، متفکرین و نظریه پردازان علوم اجتماعی قرار داشته است. هدف پژوهش پیش رو، بررسی آراء و اندیشه های دو متفکر بزرگ جامعه شناسی از دو سنت نظری اسلامی و غربی یعنی ابن خلدون و نوربرت الیاس، در خصوص پیدایش، پایایی و فروپاشی حاکمیت تمدن ها است که مضامین نظری و یافته های کاربردی ارزشمندی در اختیار علاقه مندان این حوزه نظری و مفهومی قرار می دهد. از این رو پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که «حاکمیت» از حیث مفهومی و عملکردی چه شَان و جایگاهی در اندیشه ابن خلدون و نوربرت الیاس دارد؟ جهت پاسخگویی به پرسش فوق تلاش می گردد با اتکاء به روش مقایسه ای، وجوه تمایز و تشابه این مفهوم در سامانه نظری این دو متفکر شناسایی و دستاوردهای کاربردی آن عرضه گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر دو اندیشمند از منظر جامعه شناسی تاریخی، رویکردی «تکوینی» به پدیده ها و تحولات اجتماعی از جمله امر «حاکمیت» و دگردیسی آن دارند و هر دو بر یک قاعده عمومی در مورد حاکمیت پای می فشارند و آن این است که وقتی قلمرو حاکمیتی تا حد زیادی گسترش یافت، به فعال شدن نیروهای گریز از مرکز منجر می شود و آنگاه زمانه زوال و فروپاشی آن حاکمیت آغاز می گردد. پژوهش از نوع مطالعات بنیادی نظری، روش تحلیل آن، روش مقایسه ای و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای (کتب و مقالات تخصصی) انجام گرفته است.
نظریه دولت حقوقی فردریش فون هایک
منبع:
حقوق بشر و شهروندی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
201 - 210
حوزههای تخصصی:
بسیاری از حقوق دانان غایت حقوق عمومی را رسیدن به دولت حقوقی می دانند، یعنی دولتی حداقلی و منحصر به ساختارهای حقوقی که تا حد ممکن از آن ها سیاست زدایی شده است. تأکید برخی اندیشمندان بر بیشینه شدن حقوق و کمینه شدن سیاست در دولت، از باب رویکردی کانتی به مفهوم خیر همگانی است؛ زیرا انسان ها به مراتب می توانند در پیشگاه حقوق به صورت برابر پذیرفته شوند؛ اما در پیشگاه سیاست این برابری تا حدود زیادی تحت تأثیر مسائلی دیگر قرار گرفته و مخدوش می شود. دولت حقوقی در اندیشه های متفاوتی از یونان باستان گرفته تا لیبرالیسم و حتی اسلام نمودهای متفاوتی داشته است؛ اما شاید بتوان خاستگاه اصلی آن را سنت لیبرالیسم دانست؛ زیرا در این سنت به محدود کردن اختیارات دولت توسط قانون بیشتر توجه شده است. فون هایک به عنوان یک لیبرتارین از مکتب اتریش، یکی از افراطی ترین نظریه های دولت حقوقی را ارائه می دهد و دولتی کمینه و منحصر به نظارت قضایی چه بر مردم و چه بر اعمال اداری خود دولت پیشنهاد می دهد و منکر لزوم تأسیس سایر نهادهای دولتی و البته نهاد قانون گذار است. در این مقاله به بررسی اصول بنیادین اندیشه هایک می پردازیم تا شاید درنهایت بتوانیم نقدهایی بر نتیجه این مبانی یعنی دولت حقوقی هایک مطرح کنیم.
بررسی تکامل دنیوی انسان از دیدگاه ملاصدرا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
152 - 171
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ گویی و تحلیل سوال "تکامل دنیوی انسان از نظر ملاصدراچکونه است؟" می باشد وآنچه نگارندگان درنتیجه این پژوهش به آن رسیده اند این است که ازدیدگاه صدرا آدمی به مقتضای فطرتش در حال حرکت به سوی کمال است، تکامل انسان در دنیا از همان ابتدای پیدایش و وجود یافتن او تا انتهای وجود جسمانی و وارد شدن او به نشئه برزخی که ابتدای تکامل انسان در برزخ و انتهای تکامل انسان در دنیا است را شامل می شود. صدرا انسان را موجودی با مراتب تشکیکی می داند و با استفاده از حرکت جوهری تکامل وجودی انسان را نشان می دهد، از نظر وی تکامل، حرکت از نقص به سوی کمال می باشد و تکامل در دنیا را پرورش فضایل و ملکات به حساب می آورد؛ با پرورش نفس است که انسان می تواند به مرتبه قدسیه و عقل مستفاد برسد. ملاصدرا معتقد است سعادت حقیقی انسان در گروه کمال نظری و عملی انسان بوده که بر اثر اعمال و افعال پاک و منزه شدن از بدی ها و همچنین به کمک تفکر و تفحص به امورعقلی به سعادت واقعی می رسد. مراتب تکامل انسان با حدوث جسمانی آغاز و در ادامه، وجودی مادی مثالی، مثالی و در ادامه تکامل در برزخ ممکن است به موجودی عقلی نیز تبدیل گردد. عواملی که برای تکامل یافتن انسان در دنیا وجود دارد را بر می شمارد و همچنین غایت انسان را سعادت حقیقی می داندومعتقداست در برزخ نیز تکامل ادامه دارد.پس درنتیجه عالم برزخ با تفاوت در نشئه استمرار دنیا است.
بررسی رویکرد دین شناختی تیله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار، به روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی آراء و رویکرد دین شناختی دین شناس و الهیدان هلندی کورنلیس پتروس تیله پرداخته است. از تیله در کنار ماکس مولربه عنوان بنیانگذار علم دین نام برده می شود. او مانند مولر علاقه مند به تحقیق کلی درباره دین در جنبه های مختلف آن بود. دین بر اساس رابطه بین انسان و موجودات فوق بشری بنا شده است. او دین را شناخت خود می داند، تا آنجا که خود را از قلمرو محدود و گذرا بالا برده و تعالی بخشد. علم دین این حقیقت را استوار می سازد که این اعتقاد که خدا به خوبی از بشریت برتر است در همه ادیان مشترک است. یک نوع رابطه عمیق بین بیرون( اصول عقاید و شعایر) و درون( اعتقاد درونی) دین وجود دارد. او بعد درونی دین ( دینداری) را به بهای بعد بیرونی آن ( نظام های اعتقادی، اسطوره ها، شعایر، نهادهای دینی و غیره ) برجسته و پر رنگ نموده و واقعیت دین را شخصی و روانشناختی دانست. جایگاه دین را باید در عمیق ترین بخش روح انسان جستجو کرد. او ادعا می کند که دین اساسا پدیده ای روانشناختی است؛ و ذات آن "تقوا و پارسایی" است. نیاز دینی قدرتمند ترین و عمیق ترین نیاز انسان است. او اعتقاد دارد منشا دین در احساس بی نهایت درون است.
نقدهای جان اف هات بر مبانی فلسفی ملحدان جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان مواجهه های گوناگون با نظریه تکامل، الهی دانانِ تکامل گرایی هستند که تلاش می کنند خداباوری و تکامل را با یکدیگر همراه و همخوان معرفی کنند. جان اف.هات - الهی دانِ معتقد به تکامل- الهیات را مؤید و حامی نظریه تکامل می داند و با نقد الهیات سنتی، بر این باور است که الهیات باید با علم به روزرسانی شود، چرا که در غیر این صورت حذف خواهد شد. هات برای طرح هماهنگی و ارتباط تنگاتنگِ الهیات و تکامل، نظریه «متافیزیک آینده» را ارائه می کند که مطابق آن، تکامل نه تنها مورد تایید الهیات است، بلکه تنها تبیین صحیحی که از تکامل می توان ارائه داد، الهیات معطوف به "متافیزیک آینده" است. این پژوهش به بررسی نقدهای جان اف. هات به مبانیِ فلسفیِ ملحدان تکامل گرا و همچنین متافیزیک پیشنهادی اش می پردازد. مهمترین نقدهای هات به ملحدین را می توان نقد طبیعت گرایی، مونیسم تبیینی و علم باوریِ ملحدین و همچنین نادیده گرفتن جایگاه "باور" در بنیاد اعتقاداتشان دانست. در مقابل، رویکردهای هات را نیز می توان از زاویه ی: ابتنای متافیزیک بر دین، سنگ اندازی بر سر راه تقلیل گرایی، پذیرش بی قید و شرط قاعده ی تیغ اوکام، تأویلگرایی و خداشناسیِ معیوب و ناامیدکننده ، مورد انتقاد اساسی قرار داد.
پویش محیطی و راهبردهای سیاست خارجی: قدرت های متوسط سیستم بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
705 - 675
حوزههای تخصصی:
اصولاً با توجه به وقوع تحولات بنیادین در قواعد اصلی سیستم بین الملل، که ویژگی متغیر و شناور بودن پدیده ها به عنوان یک الزام و ضرورت سیاستگذاری، پیش روی استراتژیست ها و نظریه پردازان بین المللی قرار داده است، فرایند سیاستگذاری بسیار دشوار شده است. پیش بینی ناپذیر بودن پدیده های سیستمی، وقوع تکانه های شدید بنیادین در سیستم های پیچیده، تأثیرپذیری شدید عناصر سیستمی از قواعد به ظاهر فرعی فرایندها و جریانات سیستمی، منجر به ناکارآمد شدن فرایند کنترل بر سیستم پیچیده بین الملل شده است. از سوی دیگر، ویژگی تکاملی بودن سیستم بین الملل، قواعد رفتاری سیستم های پیچیده را بر پدیده های بین الملل تحمیل کرده است که هرچند کنترل آن به خصوص با توجه به اصول حاکم بر سیستم های کلاسیک بسیار سخت و دشوار است، اما مدیریت آنها در صورت توجه صحیح به فرایندهای پدیده های سیستمی چندان دشوار نمی نماید. در اینجا این سؤال طرح می شود که در وضعیت پیچیده بین الملل مهم ترین ابزار یاریگر راهبردهای بازیگران به ویژه بازیگران متوسط سلسله مراتب قدرت چیست؟ در پاسخ به پرسش پژوهش این فرضیه طرح می شود که پویش محیطی ابزار بسیار مهم فهم جریان وقایع و روندها در سیستم پیچیده بین الملل است که بازیگران متوسط به پایین سلسله مراتب قدرت در ترسیم راهبردهای خود برای فهم واقعیت های محیطی و انطباق خواسته ها با واقعیت ها از آن بهره می برند. یافته های پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و روش کیفی و مطالعه موردی بیانگر این است که پویش محیطی، انعطاف پذیری را به عنوان یک اصل اساسی بر سیاست ها و راهبردهای بازیگران به ویژه بازیگران متوسط به پایین سلسله مراتب قدرت تحمیل می کند.
نقد استدلال انباشتی داوکینز بر الحاد، و بیان مقتضای آن نسبت به خداباوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
225 - 254
حوزههای تخصصی:
داروین با طرح نظریه «تکامل انواع»، تبیین سازوکار پیدایش در انواع موجودات را در ذهن می پروراند. او به عنوان یک زیست شناس، به دنبال استنتاجات فلسفی از تکامل نبود، اما دیدگاه وی بعدها پایه ای برای تفسیر الحادی برخی چون داوکینز از آفرینش واقع شد. داوکینز اَشکال پیچیده حیات را محصول حرکت طولیِ میلیون ها رشد و تکامل کوچک و نامحتمل می انگارد که طی فرآیندی انباشتی، جهان طبیعی و حیات را شکل داده اند؛ در نگاه او «انتخاب طبیعی» به تنهایی و بدون فرض مبدئی هوشمند، می تواند تکامل طبیعت را تبیین نماید. این در حالی است که طرفداران نظریه «طراحی هوشمند» با مدل سازی های مختلف خبر از ناچیزبودن خیره کننده احتمال ایجاد تصادفی حیات و اطلاعات ژنتیکی توسط مکانیسم داروینی، و حتی محال بودن آن می دهند.این جستار با روش تحلیل مفهومی، گزاره ای و سیستمی روشن می سازد که استدلال انباشتی داوکینز، اولاً بر مجموعه ای از مغالطات منطقی و فلسفی مبتنی است؛ او از تبیین چگونگی شکل گیری نظم طبیعی، انتظار تبیین چرایی و علّی آن را دارد و روشن است چنین تحمیلی، منطقا راه به جایی نخواهد برد. ثانیاً استدلال انباشتی به وسیله تراکم ظنون، نه فرضیه داوکینز که مدعای خداباوران را اثبات می نماید.
ابتناء نظام فلسفی چارلز سندرز پیرس بر خطاپذیرانگاری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۰
135 - 170
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، با معرفی خطاپذیرانگاری، که آموزه اصلی در دیدگاه های تکاملی نظام فلسفی چارلز سندرز پیرس است، استدلال می شود او با آموزه شانس انگاری که ماهیتی تکاملی دارد و تدوین قانون بزرگ تکامل کیهانی که مبتنی بر شانس انگاری، پیوسته انگاری و عشق انگاری است، جهانی را معرفی می کند که هیچ گاه به نظم کامل نمی رسد. در این جهان تکاملی، خودانگیختگی مطلق که همواره به مقدار بسیار کم در هر قانونی باقی می ماند، بخش های نامتعیّن جدیدی را ایجاد می کند که اگرچه در مسیر تکاملی نظم بیشتری می یابد و به حالت متعیّن نزدیک می شود اما باقی ماندن این مقدار خودانگیختگی و نامتعیّن بودن در جهان مبنای آموزه خطاپذیرانگاری پیرس قرار می گیرد. در ادامه مقاله از آنجا که پژوهش درخوری در بحث اختصاصی مقاله دیده نشد، به نحوی دقیق تر معنای خطاپذیرانگاری در پیرس، بیان و تکاملی بودن این آموزه برجسته می شود. مثال هایی نیز از معرفت شناسی، متافیزیک، الهیات و فلسفه علم پیرس عرضه شده است تا دقیق تر مشخص شود که کلیت نظام پیرس بر این آموزه، استوار است. در انتها اشاره می شود که نظریه صدق پیرس نیز با این آموزه همخوان است و ازآنجا که نظریه صدق مختار هر فیلسوف، نقشی اساسی در تمامی نظام فلسفی او خواهد داشت، این هم خوانی را به مثابه شاهدی دیگر بر دعوی خود آورده ایم.