مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
علم سیاست
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بحران تولید دانش سیاسى در ایران و ابعاد نظرى، تاریخى و سیاسى آن مورد بررسى و تبیین قرار گرفته است. بخشى از این بحران داراى ریشههاى نظرى و روش شناختى است، ولى بخش مهم دیگر آن ریشه در ساختارهاى سیاسى و اجتماعى جامعه ایران دارد که به علم و پژوهش بى توجه است. در این میان، سهم علوم سیاسى در بىتوجهى ساختارهاى سیاسى نسبت به آن بیش از سایر رشته هاست و آن به دلیل موضوعات مورد بحث در علم سیاست است. با وجود ضرورت اساسى این رشته در حل معضلات سیاسى - اجتماعى کشور، ناکار آمدى درونى و سطح پایین آموزش و پژوهش نیز عامل اساسى دیگرى در بلااستفاده ماندن این رشته گردیده است. بر این اساس مىتوان گفت که وضعیت علم سیاست در ایران وضعیت بحرانى است.
علم سیاست در ایران ، از بازشناسى تا بازسازى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۳ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
در این مقاله علم سیاست در سه حوزه بازشناسى، بازنگرى و بازسازى مورد مطالعه قرار گرفته است. با اشارهاى گذرا به حوزه بازشناسى و دسته بندى آن در سه گروه کلاسیک، مدرن و پست مدرن به موضوع، روش و غایت علم سیاست اشاره گردید. در حوزه بازنگرى تفاوت رهیافتهاى موجود درباره علم سیاست در ایران و غرب بیان شده و اشاره گردیده که قلمروهاى سه گانه موضوع، روش و غایت در علوم سیاسى غربى نمىتوانند سازگار با خواستههاى نظام دانایى ما باشند. سرانجام در حوزه بازسازى علم سیاست، ضمن طرح مسأله، پیشنهاداتى در جهت بهبود وضع موجود ارائه شده است.
سیاست؛ رمزگشایى از یک مفهوم پرابهام(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۴ شماره ۲۹
حوزههای تخصصی:
مفهوم سیاست از جنجالىترین و پیچیدهترین مفاهیم کلیدى در علوم انسانى است که اندیشمندان علوم سیاسى در مورد آن اجماع نظر ندارند مهمترین دلیل آن، وجود ابهام در محتوا و مؤلفهها و پیشفرضهاى آن است، زیرا علم سیاست از زیر مجموعههاى علوم انسانى است که همواره با پیش فرضهاى خاصى قرین است و لذا هرگونه بحث از اصول و مبانى علم سیاست مسبوق به نظریه و اعتقادات است، از اینرو تفکیک دانش سیاست از ارزشها و باورها غیر ممکن مىنماید.
بازشناسى مفهوم سیاست از دیدگاههاى مختلف هدف مقاله حاضر است.
چالش و چشم انداز علم سیاست متعالى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۴ شماره ۳۰
حوزههای تخصصی:
انسان، پدیدهاى با دو ساحت مادى و معنوى است. تبیین علمى، ترسیم عملى و تحقق عینى ساحات دوگانه انسان و جامعه انسانى به صورت توأمان، ضرورتى اجتنابناپذیر و نیازى فزاینده محسوب مىگردد. نگرش فکرى سیاسى و گرایش عملى سیاسى رایج و غالب در دوران مدرن از ساحت متعالى انسانى در عرصه سیاسى و حتى اجتماعى غفلت کرده و چه بسا آن را نفى و انکار مىنماید. نارسایى تک ساحتى و ناسازوارىهاى درون زاى این جریان، امروزه به شکل نسبیت مطلق مدرنیستى و یا نهیلیسم معرفتى، روشى و علمى سیاسى، در حال پدیدار شدن است که خود باعث بسیارى بحرانهاى اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى در سطح داخلى، خارجى و بینالمللى است. بر این اساس، سیاست متعالى و اندیشه و «علم سیاسى متعالى»، «چشم انداز» آینده علم سیاسى را در سطح ملى، جهان اسلام و بلکه جهانى تشکیل مىدهد. «چالش علم سیاسى متعالى» فرا رو، درک این ضرورت و تبیین علمى، تنظیم و ترسیم عملى و تحقق عینى این چنین علم و چشمانداز علمى است.
علوم سیاسی؛ پروژه ای میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله، حاصل دغدغه ای پژوهشی در فلسفه علم است که در آن پرسش های هستی شناسی، شناخت-شناسانه، روش شناسانه و ارزش شناختی در مورد «میان رشتگی» و «علوم سیاسی» طرح و بررسی شده است. در پرتو این نگاه، نقطه تمرکز مقاله آن است که آیا علوم سیاسی یا علم سیاست رشته یا پروژهای میان رشته ای است؟ پروژه میان رشته ای چنان که از مقدمات نظری بر می آید دربردارنده یک عرصه شناختی (همگرایی و ادغام رشته ای) و هم بعدی عملی (همکاری) است. موضوعاتی چون تعریف علوم سیاسی، موضوع و مسائل آن، تحولات حوزه معرفت شناختی، تحولات عصر جدید، اقتضائات زندگی، زنجیره فرایندی امروزین، کارگزاری انسان اجتماعی و چند بعدی، کثرت سطوح، رابطه، وابستگی های متقابل و پویایی ها، ضرورت تبادل رشته ای و چندرشتگی یا میان رشتگی در علوم سیاسی را رهیافتی غیرقابل انکار نموده است. بنابراین علوم سیاسی پروژه ای میان رشته ای است؛ توصیفی که رجحان نظری و عملی آن بر رشته علم سیاست در این مقاله نشان داده شده است.
تقسیم بندی علوم در اندیشه غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث محوری هویّت ساز هر تمدنی «طبقه بندی» علوم است. هر تمدنی که بتواند به خوبی از عهده این مهم برآید و تقسیم بندی مستقل و منسجمی از علوم ارائه نماید، در واقع توانسته است هویّت فرهنگی و معرفتی خود را از هجوم و نفوذ دیگران حفظ نماید. بیشک، این مهم بر عهده اندیشمندان هر جامعه است. غزالی، از متفکران بنام و صاحب نظر مسلمان، علاوه بر تسلط کامل به مبانی اسلامی، به این مقوله در کتب متعدد خود پرداخته است.
نوشتار حاضر به روش مطالعه اسنادی، درصدد تبیین دیدگاه غزالی درباره طبقه بندی علوم است. ایشان با در نظر داشتن دو مطلب سلسله مراتبی بودن علوم و تفاوت در میزان کاشفیت علوم، به تقسیم بندی علوم پرداخته است. وی علوم را به دو دسته کلی «دینی» و «غیردینی» تقسیم کرده است و علوم دینی را به دو دسته «مکاشفه» و «معامله» تفکیکپذیر میداند. وی معتقد است علوم مکاشفه در صدر علوم است و روش آن شهودی است و نه حسی که هرکس قادر به کسب این علم نیست.
بهترین علم از میان علوم معامله از جمله سیاست از دیدگاه غزالی، علم فقه است و این علم کانون همه علوم معامله است.
ماهیت میان رشته ای دانش سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش خواهد شد که با بررسی اندیشه ها و نظریه های تأثیرگذار در حوزه ی دانش سیاست نشان داده شود که این دانش از همان سرآغاز پیدایش آن ماهیتی میان رشته ای داشته است و اندیشیدن و بررسی سیاست بدون توجه اصولی به دیگر حوزه های دانش بشری امکان پذیر نبوده است. اصولاً سیاست محصول تقاطع و تأثیر متقابل پدیده های اجتماعی بوده و دانش سیاسی نیز برآیند دانش های مختلف انسانی به خصوص دانش های مختلف اجتماعی بوده است. این ویژگی ثابت دانش سیاست از دوران های کهن تا عصر جهانی شدن بوده است. از زمانی که انسان در فلسفه های کهن به سیاست توجهی خاص کرد تا هنگامی که با آغاز عصر جهانی شدن پدیده های مختلف اجتماعی در هم تنیده شدند، اشکال مختلف دانش سیاست، در یک خصوصیت با هم مشترک بوده اند و آن میان رشته ای بودن آن است. از ارسطو و افلاطون گرفته تا فارابی و ابن خلدون، و از هابس گرفته تا مارتین آلبرو سیاست را محصول و برآیند دانش های مختلف دانسته اند. این ماهیت میان رشته ای نافی استقلال علم سیاست و لزوم تخصص در آن نیست بلکه مرتبه ی بالای آن را نشان می دهد که برای رسیدن به آن لازم است تا به دانش های متنوعی مسلح باشند.
روش و نظریه فمینیستی در علم سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش فمینیستی، پژوهشی است که زنان را به مثابه نقطه عزیمت بحث در نظر گرفته و باورهای فمینیستی را در فرایند پژوهش به کار می گیرد . این رویکرد، به دنبال کشف و پرده برداری از پویایی ها و روابط پدر سالارانه اجتماعی از منظر زنان و همچنین درپی گنجاندن فمینیسم در درون فرایندها و تمرکز بر معنایی است که زنان به جهان خود می دهند. این رویکرد، به عدم تعادل قدرت بین مرد و زن و میان زنان به عنوان کارگزاران فعال جهان می پردازد. پژوهش فمینیستی، پژوهشی است که اصول و مبانی نظریه فمینیستی را در سراسر مراحل پژوهش، از انتخاب موضوع تا ارائه داده ها به کار می گیرد. این اصول فمینیستی همچنین به تصمیمات پژوهشگر شکل می دهد و به مثابه چارچوبی برای فعالیت پژوهشی محقق عمل می کند. فمینیسم از منظر فلسفه علم، با اتخاذ رویکردی انتقادی، و با واردن کردن ""جنسیت"" به مثابه موضوع و همچنین ابزار تحلیل، شکل گیری ""امپریالیسم"" معرفت شناسی و روش شناسی علمی رایج را متاثر از ویژگی های معرفتی ""مردانه"" می داند و از جنبه ایجابی و پیشنهادی ، با اعتقاد به نوعی ""پلورالیسم"" روش شناختی برآن است که ضمن بهره گیری از تمامی رهیافت ها و روش های موجود باید ویژگی های ""زنانه"" در معرفت را وارد علم و روش شناسی علمی کرد و بدین ترتیب بنیان هژمونی مردسالارانه این رویکردها را واسازی و اصلاح نمود. حال این سئوال پیش می آید که آیا روش و نظریه فمینیستی توانسته است به هدف فوق الذکر دست یابد؟ و از جنبه عینی به باز تعریف رابطه (جایگاه و نقش) زنان در مناسبات قدرت بویژه در رابطه با دولت توفیق یابد؟جهت پاسخ این سئوال، پژوهش حاضر می کوشد ضمن بررسی بنیان های هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی فمینیستی به ارزیابی نتایج و پیامدهای این رویکرد نظری برای فلسفه علم و معرفت شناسی و روش شناسی های رایج، بویژه درحوزه علم سیاست بپردازد. روش پژوهش این نوشتار توصیفی- تبیینی با تکیه بر منابع کتابخانه ای است.
پارادایم های علم: آیا علم سیاست دارای پارادایم می باشد؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
درباره این موضوع که آیا علم سیاست نیز مانند دیگر علوم اجتماعی دارای پارادایم های مسلط می باشد یا نه و اگر پاسخ مثبت است این پاردایم ها کدامند، بین نویسندگان و صاحب نظران این دانش اختلاف نظر وجود دارد. مقاله حاضر مدعی است که علم سیاست نیز مانند دیگر علوم اجتماعی دارای پارادایم می باشد. هدف از مقاله حاضر معرفی پارادایم های مسلط در علم سیاست رایج و اجزای آن ها است. از نتایج این نوشته می توان در برای فلسفه علم سیاست، روش شناسی سیاسی، روش های پژوهش در سیاست و بررسی پارادایمیک بودن دانش های سیاسی برآمده در جهان اسلام استفاده کرد.
بررسی موانع کاربردی سازی علم سیاست از دیدگاه مدیران اجرائی استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: هدف این پژوهش تجربی کشف موانع موجود در راه کاربردی سازی علم سیاست از دیدگاه مدیران اجرائی و دولتی استان کرمان است. روش شناسی پژوهش: روش پژوهش، روش کیفی «داده بنیاد» آنسلم اشتراوس و ژولیت کُربین است. جامعة پژوهش شامل مجریان، مدیران و مسؤلین اجرایی و دولتی استان کرمان است و شیوة نمونه گیری به صورت نظری باز و هدفمند با انتخاب موارد بارز و شاخص برای رسیدن به معرف بوده است. نحوة جمع آوری داده ها به صورت میدانی با فنون مصاحبه و شیوة تحلیل داده ها به وسیلة نرم افزار اطلس تی.آی بوده است. تدوین سؤالات مصاحبه در ابتدا مبتنی بر مطالعات قبلی و سپس در حین مصاحبه تغییر یافته اند و در مجموع 6 سوال از 35 مدیر استانی در طی 5 ماه پرسیده شده است. یافته های پژوهش : یافته های پژوهش اشاره به کشف و شناسایی 6 مقوله با 29 مفهوم در خصوص موانع کاربردی شدن علم سیاست دارد و این مقولات عبارتند از: «سیاست»، «فرهنگ»، «سازمان»، «روش»، «نیروی انسانی»، «ارتباطات». نتایج پژوهش: نتایج پژوهش حکایت از این دارد که در میان شش مولفه کشف شده، مولفة سیاست از تعین بخش ترین و در مقابل، مقوله تعامل از متأثرترین موانع بوده است. اما موانع دیگر همچون فرهنگ، سازمان، روش و نیروی انسانی به لحاظ اهمیت در طیف میانه قرار داشته و جزو تاثیرگذارترین موانع به شمار می روند. نتیجه این که حل موانع موجود کاربردی شدن علم سیاست مستلزم اعتمادسازی میان نهاد علم و سیاست، استقلال نهاد علم و درون زا شدن کاربردی سازی است.
استلزام های مبانی خداشناسی در ساحت سیاست از منظر علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بی توجهی به نقش مبدأ خلقت در تعیین اهداف و راهبردهای حیات سیاسی، از زمینه های ناکامی معرفی مطلوب ترین بستر حیات سیاسی بشر در تأمین سعادت وی بوده است، درحالی که از منظر قرآن، شناخت سعادت انسان به عنوان عضوی از نظام هستی، نیازمند مبدأشناسی است. این نگاه، استلزاماتی تأثیرگذار در چگونگی حیات سیاسی بشر در پی دارد که آن را از نوع غربی اش متمایز می سازد. این تحقیق با بررسی آثار علامه طباطبائی، به ویژه تفسیر المیزان به این پرسش پاسخ می دهد که مهم ترین مبانی مبدأشناختی در سیاست کدام است؟ تحقیق بر این فرضیه استوار است که مبانی مبدأشناختی سیاست، مثل قادر بودن، خالق بودن، عالم بودن، مالکیت، ربوبیت، و ولایت خداوند را می توان از آثار علامه، برداشت کرد و استلزامات متعددی برای آن در طراحی نظام ارزشی در حیات سیاسی معرفی نمود.
درآمدی بر کاربردهای آینده پژوهی در علم سیاست
حوزههای تخصصی:
ینده پژوهی و علم سیاست دو حوزه مطالعاتی هستند که تعاملات اساسی با هم دارند. برای تحلیل تعاملات بین این دو علم و روشن ساختن کاربرد آینده پژوهی در مطالعات سیاسی ابتدا باید نسبت این دو دانش را با یکدیگر بررسی کرد. علم سیاست به تحلیل و بررسی جنبه های سیاسی پدیده های اجتماعی نظر دارد. بر اساس آنچه در علم سیاست مرسوم است: تحلیل سیاسی به انسان کمک می کند تا جهانی را که در آن زندگی می کند، بهتر بشناسد و از میان شقوق گوناگون پیش روی خویش، بهترین را انتخاب کند و بالاخره موفق شود بر تغییرات کوچک و بزرگ که هر کدام یکی از جنبه های لاینفک زندگی می باشند تأثیر بیشتر ببخشد. اگر آینده را متشکل از تعامل چهار عنصر رویدادها، روندها، تصویرها و اقدامات بدانیم، مطالعه و پردازش افق های آینده و به دست آوردن تصویر روشن و مطلوب از آن در گرو شناخت تغییرات و تحولات و نحوه مواجهه با آنهاست. ارائه چهارچوبی منسجم و دستیابی به درک نظام مند از پاسخ های محتمل به این تغییرات و تحولات نیازمند ابزارها، راهبردها و اقداماتی است. آینده پژوهی به عنوان یک دانش کاربردی یکی از ابزارهایی است که در تحقق و ایجاد این امر به ما کمک می کند. آینده پژوهی با نگاه آگاهانه، دقیق و با استفاده از روشها و تکنیک های خود به ارائه راهکارهایی پیرامون مواجهه و مدیریت تغییرات و تحولات و ایجاد یک چشم انداز جامع و عملی از آینده علم سیاست می پردازد. بنابراین شناخت تغییرات و تحولات در عرصه مطالعات سیاسی، تصمیم گیران و سیاستمداران را نسبت به تصمیم گیری، سیاستگذاری و برنامه ریزی دقیق تر یاری می نماید و آنها را برای مواجهه فعالانه تر با چالش های پیش روی آگاه می سازد، علاوه بر این روشهای آینده پژوهی می تواند موجب توسعه مطالعات سیاسی گردد. و این مهم تنها از طریق شناخت وجوه کاربردی روشهای آینده پژوهی در مطالعات سیاسی امکان پذیر می باشد. در مقاله حاضر سعی می شود تا کاربردهای آینده پژوهی در علم سیاست مورد بررسی قرار گیرد.
نقدی بر کتاب «تحلیل سیاسی مدرن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هفدهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۸ (پیاپی ۵۱)
251-273
رابرت دال چنانکه می دانیم از آن دسته از دانشمندان علوم سیاسی است که رویکردی علم گرایانه به سیاست و دانش سیاسی دارد و در صدد است سیاست را به مثابه یک علم ارایه دهد. او در کتاب «تحلیل سیاسی مدرن» اصلی ترین مواضع خود در باب مفهوم سیاست و چگونی تحلیل سیاسی را شرح داده است. کتاب فوق از یک سو در سنت قدرت محور سیاست جای دارد و از سوی دیگر مفهومی متفاوت، یعنی «نفوذ» را جایگزین مفهوم قدرت می کند و مدعی است توانسته روشی علمی را برای مطالعه و نگریستن به سیاست و همچنین مدلی علمی برای سیاست عملی و سیاست ورزی ارایه دهد. در مقاله حاضر ما با بررسی این کتاب، نقاط قوّت و ضعف آن را ارزیابی خواهیم کرد. ین مقاله شامل چند نقد کلّی از جمله نقد به رویکرد علم گرایانه کتاب، تأکید بر نفوذ به مثابه مفهوم کانونی سیاست، چیستی تحلیل سیاسی مدرن و تبعات حاصل از این منظر به سیاست است.
نظریه انتخاب عقلانی و تکثرگرایی: یک مقایسه تطبیقی
حوزههای تخصصی:
نظریه انتخاب عقلانی و نظریه کثرت گرا در حوزه علم سیاست دو نظریه بسیار برجسته و پر کاربرد هستند که نقش مهمی در مبانی نظریه پردازی پژوهش های علوم سیاسی دارند، هر دو نظریه در بنیادهای معرفتی خود دارای اشتراکات و افتراقاتی هستند، این پژوهش به روش مقایسه ای- تحلیلی کنکاشی است در بنیان های معرفتی (هستی شناسی و انسان شناسی) این دو نظریه و تحلیل نوع جهان بینی هر دو کلان نظریه روشی علوم اجتماعی و سیاست. نتایج این پژوهش نشان داد، نظریه انتخاب عقلانی در بنیادهای معرفتی خویش برآمده از علوم تجربی و تسلط پارادیم پوزیتویسم بر ساحت علوم انسانی بالاخص علم سیاست بود، انسان شناسی مبتنی بر غریزه بعنوان رانه اصلی کنش های انسانی و هستی شناسی مبتنی بر تجربه و آزمایش که نقطه اوجش تسلط چند دهه ای پارادایم رفتارگرایی بر پژوهش های علم سیاست بود و در مقابل نظریه کثرت گرایانه پاسخی بود به «علم زدگی» و تسلط جهان بینی علوم تجربی بر ساحت علوم انسانی و تلاشی بود برای اهمیت دادن به نقش سوژه خود آگاه انسانی در کنشهای اجتماعی و آگاهی دادن به این مهم که استفاده صرف از روشهای تجربی و تنها تکیه بر عقلانیت فردی در کنشهای جوامع انسانی به تنهایی نمی تواند پیچیدگیهای کنشهای سیاسی و اجتماعی کنشگران انسانی را توضیح دهد.
امکان بومی سازی علم سیاست در جمهوری اسلامی ایران از منظر سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱
133 - 150
حوزههای تخصصی:
علم سیاست به تبع علوم انسانی دانشی ایستا و تغییرناپذیر نبوده و برخلاف علوم تجربی دائم در حال تغییر و تبدیل است. این تغییر و تبدیل متناسب با مقتضیات جوامع گوناگون صورت می گیرد؛ چرا که مفاهیم بنیادی و اصلی علم سیاست مانند قدرت زمانی کاربرد درست خود را خواهند داشت که با فرهنگ نظام سیاسی مختلف مطابقت پیدا کند. بنابراین، بومی کردن این مفاهیم مطابق هنجارها و ارزش های نظام های سیاسی امری ضروری در جهت نیل به کارکردهای درست این علم است. از این منظر بدیهی است وقایع جمهوری اسلامی ایران را نمی توان صرفاً با نظریه های سیاسی جوامع دیگر تحلیل کرد؛ بلکه ضروری است با تغییراتی این الگوها را مطابق با هنجارهای جمهوری اسلامی بومی و سپس وقایع جامعه را با آنها تحلیل کنیم.
Quantum Politics New Methodological Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
89 - 102
حوزههای تخصصی:
The unpredictability nature of politics has made it fit to marry with quantum theory which by definition stands upon this characteristic. In recent years, “chaos and quantum theories” have attracted academics and scholars as alternative research methodology across a wide range of social science discipline including politics and international relations. Traditionally, we understand political phenomena and international relations in terms of positivist approaches based upon Newtonian worldview, which is mechanistic and reflecting “systemic determinism” governed by eternal universal laws. This is how we used to explain for instance the concept of “Balance of Power” and a host of other theories during the cold war. The post cold war period, and most particularly the unpredictability of the September 11 events, proved the methodological insufficiency and inadequacy of this approach. In recent years many authors have questioned the wisdom of continuing to rely on the Newtonian philosophy to deal with the emerging problems in world affairs and domestic issues which no longer respond to the conventional epistemological and ontological views of the past. Reliance on mere cause and effect, two dimensional “space and time,” political determinism, structure, interaction, order, sovereignty and the like are not responsive to our present methodological requisites. This paper is an attempt to explain the matter through a new methodological approach built on chaos and quantum theories
تأملی بر نظریه دموکراسی فرهنگی کارل مانهایم در کتاب دموکراتیک شدن فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
427-446
کارل مانهایم جامعه شناس مجاری-آلمانی و از چهره های اصلی جامعه شناسی معرفت است که کوشیده در فصل کوتاهی و بر پایه روش های قیاسی و شهودی با ادبیاتی نسبتاً انتزاعی پاسخی برای نابسامانی های سیاسی حاصل از گسترش دموکراسی در آلمان دهه سی قرن بیستم و مقارن با قدرت گیری حزب ناسیونال سوسیالیسم بیابد. او دموکراسی را تنها پدیده ای سیاسی در نظر نمی گیرد، بلکه مقدمه آن را گسترش فرهنگ دموکراتیک دانسته و هم چنین نوعی به هم ریختگی اجتماعی ناشی از جابجایی طبقات و ارزش های مدنی جایگزین ارزش های سنتی اشرافیت بورژوازی را پیامد آن دانسته است. مانهایم در این اثر کوشیده است تا فرآیند دگرگونی را به زبانی جامعه شناختی اما انتزاعی شرح و تفصیل دهد. به طور کلی می توان گفت مانهایم با تمرکز بر بحث فرهنگ کوشیده است نشان دهد که چه عواملی مانع تحقق دموکراسی در جوامع در حال گذار هستند و در نهایت راهکارهایی را در این زمینه ارائه نموده است.
امکان یا امتناع حقوق بشر در علوم سیاسی و روابط بین الملل: قرائت فرانظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق بشر سال ۱۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
199 - 221
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل اصلی پیش روی حقوق بشر به امکان یا امتناع اجرای آن برمی گردد. در عرصه ی داخلیِ کشورها، وجود اقتدار سیاسی برآمده از لویاتان به ضمانت اجرای حقوق بشر کمک می کند اما در عرصه ی بین المللی با شرایط نسبتاً آنارشیکی مواجه هستیم که چشم انداز تحقق حقوق بشر را مبهم می کند. این مشکله را می توان از منظر پارادایم های مسلط در این دو عرصه بررسی کرد. بنابراین، سوال اصلی پژوهش حاضر این است که پارادایم های برجسته علوم سیاسی و روابط بین الملل چه سازوکارهایی را برای اجرای حقوق بشر پیش نهاده اند. در این مقاله با چارچوب پارادایم و سامانه های معرفتی تبارشناسی، حقوق بشر در پارادایم های علوم سیاسی و روابط بین الملل بررسی می گردد. بنابراین، پارادایم های بالا را می توان در یک پیوستار قرار داد که دیدگاه های مختلف از امکان تا امتناع اجرای حقوق بشر را پوشش دهد. در یک سر این پیوستار، رویکردهای لیبرال و تکنولوژی گرا قرار می گیرند که اجرای حقوق بشر را در عرصه های داخلی و بین المللی امکان پذیر می دانند و در سوی مقابل، پارادایم های انتقادی و پدیدارشناسی قرار می گیرند که حقوق بشر و اجرای آن را در شرایط فعلی ناممکن می دانند. در بین این دو نیز می توان از پارادایم واقع گرایی یاد کرد که اجرای حقوق بشر را در چارچوب دولت قابل اجرا می داند اما تحقق آن را در عرصه بین المللی دشوار می پندارد.
تکاپوی ایرانیان برای پایه گذاری نهاد علم سیاست (رشته علوم سیاسی از زمان تأسیس تا به امروز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم سیاست در ایران، در ابتدا در قالب مدرسه علوم سیاسی(1278ش) و بعد در قالب دانشگاه، طراحی و راه اندازی شد. این الحاق سیاست و حقوق با شکل گیری «دانشکده علوم سیاسی و حقوق» با تاسیس دانشگاه تهران در 1313 تکمیل شد. در دوره محمدرضاشاه هم در یک مقطع که دانشگاه استقلال نسبی پیدا کرده بود در حوزه عمومی نیز تاثیرگذار بود و در مقطع دیگر با تغییر سیستم آموزشی و مدیریتی، تلاش شد از فعالیت خودخواسته دانشگاهیان در عرصه عمومی کم شود و همان هدف تربیت کارشناس در آن دنبال شود. با انضمام رشته علوم سیاسی به دانشگاه، به خاطر ماهیت این علم در دوران جدید، بحث مبنایی«تربیت شهروند»، در کنار «تربیت کادر متخصص و کارشناس» برای امر دولت مداری و ملت سازی مدرن به وظیفه علوم سیاسی نیز اضافه شد. این تکاپوها در راستای تأسیس و استقرار نهادی این رشته است.با توجه به اهمیت طرح بحث نهادی دانش سیاست که در نسبت «دانشگاه»، «جامعه» و «دولت» قابل ترسیم است، سوال این است که آیا فعالیت های انجام گرفته در این راستا توانسته است، قالب نهادی به خود بگیرد یا خیر؟یافته ها حکایت از این دارد که با بررسی ساختار، سازمان، تشکیلات، نظام نامه ها، عملکرد افراد مهم حوزه علم دانش سیاست از منظر تاریخی، می توان به جایگاه مهم و اهمیت علوم سیاسی در جامعه ایرانی پی برد. جنبه «انباشت انبوهی» در این علم، جدای از «تاثیرات اجتماعی» آن نشانه ای بر استقرار نهادی آن دارد.در این مقاله با روش توصیفی-تبیینی به امر نهادسازی دانش سیاست از ابتدا تا به امروز پرداخته میشود.
ارزیابی چالش های اشتغال علم سیاست در ایران: درک حلقه مفقوده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زیست جهان کنونی ،اشتغال به عنوان یک امر هستی شناسانه و معرفت محور از اهمیت فزاینده ای برخوردار است که خوانش رشته های گوناگون در کشورها ،بازار کار را برای دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته ها به عنوان یک امر چالش برانگیز معرفی کرده است .رشته علوم سیاسی در ایران به عنوان یک رشته وارداتی و هدفمند نیز از همین امر پیروی کرده و سیاستگذاری های اشتغال در آن همواره به عنوان یک دغدغه مطرح است .باتوجه به مشکلاتی که جامعه ایران از نظر جامعه شناسی سیاسی با آن مواجه است به کارگیری علم سیاست خوانده ها می تواند به عنوان یک راه غلبه تلقی گردد..حال با توجه به موارد مذکور؛ این مقاله با مطالعه فاصله بین ادراک از خود و چالش های اشتغال در علوم سیاسی ایران ، به تبیین دلایل و تبعات این فاصله بر آینده رابطه میان نخبگان علمی و نهادهای تصمیم ساز دولتی می پردازد. روش پژوهش در این مقاله تحلیل کیفی و استقرایی (رسیدن از مشاهدات به استدلال) است. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات عبارتند.از مطالعه کتابخانه ای و اسنادی،مصاحبه ساختارمند براساس مدل کوکران در قالب پرسشنامه از 150 نفر از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی و اندیشکده ای.در پایان این پژوهش داده ها اینگونه تحلیل گردیده است که؛در رابطه با ابر بحران اشتغال در علم سیاست در جامعه ایران می توان عدم شکل گیری ارتباط منطقی میان ساختار تصمیم گیری و جامعه علم سیاست را مدنظر قرار داد و این بدان معناست که باید درک مشترک و صحیحی برای حل مشکلات بین این دو ساختار شکل گیرد.