مطالب مرتبط با کلیدواژه

علم سیاست


۲۱.

نظریه کارکردی؛ پل ارتباطی میان علم سیاست و حکمرانی سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: علم سیاست نظریه بومی حکمرانی سیاسی انقلاب اسلامی ایران ساختار سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۳۴
علم سیاست درکشورهای خاورمیانه رشته ایی نوظهور (علم متاخر از کنش) تلقی می شود؛ به عبارت دیگر در این کشورها فرآیند دگرگونی هنجاری در حوزه های ساختاری پیش از فضای آموزش انجام می گیرد.فقدان ارتباط میان علم سیاست و حکمرانی، بخشی از این بحران کلان است. مسئله مقاله پیش رو بررسی نقش علم سیاست در شکل گیری حکمرانی ایرانی است. این مسئله بر این امر تمرکز دارد که جایگاه و نقش علم سیاست در مناسبات نهادهای قدرت چگونه است و برای اجرایی شدن مناسبات موثر میان علم سیاست و مناسبات قدرت چه باید کرد؟ به منظور تبیین و تحلیل این مسئله، پرسش اصلی مقاله به این موضوع اشاره دارد که «ارتباط میان علم سیاست و حکمرانی سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی در ساحت های ساختاری و کارکردی از طریق چه فرایندی قابل ایجاد است؟» فرضیه مقاله بیانگر این امر است که «نظریه های توسعه بومی و الگوی پیشرفت ایران اسلامی که در مقایسه با نظریه های غربی تطابق بیشتری با فرهنگ سیاسی ایرانیان داشته نقش موثری در توسعه ادبیات حکمرانی سیاسی به جا خواهد گذاشت و این امر منجر به تقویت آموزه های ساختاری انقلاب اسلامی در ایران می شود.از آنجایی که حکمرانی سیاسی به عنوان آموزه ای برای ایجاد موازنه و تعادل در ساختار اجتماعی تلقی می شود، برونداد این امر چنین خواهد بود که هرگونه شکل بندی ساختاری در حوزه حکمرانی سیاسی و علم سیاست می تواند تاثیر خود را در آموزه های فرهنگی و اجتماعی منعکس سازد؛ از این رو تطابق این دو ساحت امری ضروری است.
۲۲.

حکمت متعالیه: سرشت نهادهای سیاسی و مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۹
مسئله نهادهای سیاسی و مدنی برای حکمت متعالیه آن است که چگونه می توان آن را تبیین کرد که با هستی شناسی آن حکمت منطبق باشد. ازاین رو هدف مقاله حاضر تبیین نهادهای مزبور براساس آموزه هستی شناختی حکمت متعالیه است. مدعای این مقاله آن است که نهادهای مورد بحث برگرفته از حقیقت وجودی «خود» است و ازاین رو پدیده ای معنادار می باشد و می توان آن را از منظر هستی شناختی تبیین کرد. در مقابل این ادعا نظریه های مکاتب ساخت گرایی اجتماعی قرار دارند که معتقد هستند که نهادهای سیاسی و مدنی پدیده هایی زبانی و برساختی هستند. برای بررسی مدعای فوق در این مقاله از روش اسنادی و تحلیل متون حکمت متعالیه استفاده شده است و نتیجه حاصل از این نوشته تبیین هستی شناختی نهاد سیاسی و مدنی و نشان دادن امتداد حکمت متعالیه در علم سیاست است. از دستاوردهای این مقاله می توان در نظریه پردازی سیاسی و فلسفه علم سیاست و فلسفه علوم اجتماعی استفاده کرد.