مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تفکر خلاق
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین تأثیر مهارت های تفکر خلاق و نقادانه در بهزیستی روان شناختی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان جهرم است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، 30 دانش آموز دختر، در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. نخست هر دو گروه به پرسش نامة بهزیستی روان شناختی ریف پاسخ دادند. در مرحلة بعد، گروه آزمایش طی 10 جلسة آموزشی دوساعته، تحت آموزش مهارت های تفکر خلاق و نقادانه قرار گرفت (به گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد). پس از پایان جلسات آموزشی، پرسش نامة بهزیستی روان شناختی ریف (1989) روی آزمودنی های هر دو گروه اجرا شد. داده های به دست آمده با آزمون t مستقل و نمرة افزوده (gain score) تحلیل شد. نتایج حاکی از آن است که آموزش مهارت های تفکر خلاق و نقادانه در بهزیستی روان شناختی نوجوانان تأثیر می گذارد و آن را ارتقا می دهد. (78/3=t، 001/0P ). این ارتقا به صورت رشد معنادار در همة زیرمؤلفه های بهزیستی روان شناختی، یعنی ارتباط مثبت با دیگران، رشد شخصی، هدف مندی در زندگی، پذیرش خود، خودمختاری، به جز تسلط بر محیط، نمود یافت.
بررسی اثربخشی برنامۀ آموزش فلسفه به کودکان در پرورش خلاقیت کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از پژوهشگران برنامۀ « فلسفه ب ه کودک ان» را یکی از ابزارهای مهم در پرورش مهارت های تفکر و خلاقیت می دانند. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامۀ « فلسفه ب ه کودک ان» بر پرورش خلاقیت کودکان پیش دبستانی ش هر ته ران است. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه طی 13 جلسه 45 دقیقه ای به صورت 2 جلسه در هفته انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان پیش دبستانی منطقه 8 شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 بود که در دامنه سنی 6-5 سال قرار داشتند. نمونه آماری این پژوهش شامل 20 شرکت کننده (10 نفر گروه آزمایش و 10 نفر گروه گواه) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و روش مداخله به صورت تصادفی به یکی ازگروه ها منتسب شد. به منظ ور جم ع آوری داده ها، از نسخه تصویری آزم ون خلاقیت تورنس استفاده شد . جهت تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره اس تفاده ش د. یافته های ای ن پ ژوهش، اعتب ار واعتمادپذیری برنامۀ فلسفه به کودک ان را در پ رورش خلاقی ت و چه ار مؤلف ۀ اصلی آن، یعنی اصالت، بسط، سیالی و انعطاف پذیری، تأیید کرد.
ارائه مدل علی جهت بررسی نقش واسطه گری کیفیت ارتباط معلم-دانش آموز در رابطه خودتنظیمی تحصیلی، فرهنگ مدرسه و اشتیاق تحصیلی با تفکر خلاق در دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور ارائه مدل علی جهت بررسی نقش واسطه گری کیفیت ارتباط معلم-دانش آموز در رابطه خودتنظیمی تحصیلی، فرهنگ مدرسه و اشتیاق تحصیلی با تفکر خلاق در دانش آموزان از روش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه مدارس مناطق غرب شهر تهران در سال تحصیلی 97-1398 بود. تعیین حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 361 نفر لحاظ شد و به مقیاسهای خودتنظیمی تحصیلی زیمرمن و مارتینزپونز (1988)، کیفیت ارتباط معلم و دانش آموز QTI، فرهنگ مدرسه الساندرو و ساد (1997)، اشتیاق تحصیلی پینتریچ و همکاران (1991) و آزمون تفکر خلاق تورنس پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که خودتنظیمی تحصیلی، فرهنگ مدرسه و اشتیاق تحصیلی هم به شکل مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم از طریق کیفیت ارتباط معلم-دانش آموز قادر به پیش بینی تفکر خلاق هستند و متغیر کیفیت ارتباط معلم-دانش آموز توانسته است بین خودتنظیمی تحصیلی، فرهنگ مدرسه و اشتیاق تحصیلی با تفکر خلاق نقش میانجی ایفا کند. نتایج نشان داد که 41 درصد از واریانس کیفیت ارتباط معلم-دانش آموز و 89 درصد واریانس تفکر خلاق در مدل پژوهش حاضر تبیین می شود.
اثر بخشی آموزش مبتنی بر الگوی مفهوم محور بر تفکر خلاق و یادگیری خود تنظیمی در درس علوم پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۸
161 - 182
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر الگوی مفهوم محور بر تفکر خلاق و خود تنظیمی یادگیری بود. روش مطالعه شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی در دبستان های شهر کامیاران در سال تحصیلی 98-1397 بودند که با روش نمونه گیری تصادفی، نمونه منتخب در دو گروه تقسیم شدند (24 نفر گروه آزمایش و 21 نفر گروه کنترل). آموزش الگوی تدریس مفهوم محور در قالب 8 جلسه نیم ساعته در 4 هفته (هر هفته 2 جلسه) به گروه آزمایش داده شد و گروه کنترل، تدریس سنتی و مرسوم را دریافت نمودند. ابزارهای گردآوری داده ها نیز شامل پرسشنامه تصویری سنجش خلاقیت تورنس(2002) فرم الف و پرسشنامه راهبردهای یادگیری خود تنظیمی سواری و عرب زاده(1392) بودند. نتایج تحقیق با تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد، دانش آموزانی که از طریق الگوی مفهوم محور آموزش دیده بودند نمرات تفکر خلاق و یادگیری خود تنظیمی بالاتری در مقایسه با دانش آموزانی که این آموزش را دریافت نکرده بودند کسب کردند(001/0>p). با توجه به اثربخشی آموزش الگوی مفهوم محور، باید در دوره ابتدایی به خصوص در درس علوم تجربی بیش از پیش به این روش توجه نمود و به معلمان اینگونه روش ها را توصیه کرد.
الگوی اتخاذ راه کار مناسب و تصمیم گیری بهینه فرماندهان نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال دهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
119 - 139
حوزه های تخصصی:
یکی از فراگردهایی که تمام فرماندهان به طور مداوم با آن سروکار دارند "تصمیم گیری" می باشد. تفکیک ناپذیری تصمیم گیری از مدیریت به حدی است که آن ها را مترادف یکدیگر دانسته اند. دو نکته حائز اهمیت در خصوص تصمیم گیری، در سطح سازمان های عمومی این است که "اغلب فرماندهان از تحلیل اینکه چگونه تصمیم بگیرند، ناتوانند" و دیگر اینکه "اغلب فرماندهان تصمیم گیری را به صورت فعالیتی نقطه ای می دانند و نگرش فرایندی به آن ندارند". در این مقاله سعی شده است با تشریح فرآیند تصمیم گیری، تهیه پرسش نامه و فرم مصاحبه با صاحب نظران نسبت به تبیین چگونگی تصمیم گیری در اخذ راه کار مناسب توسط فرماندهان در شرایط بحرانی و عادی پرداخته شود.محققین در این مقاله سعی دارند تا با تشریح ارائه تعریفی مناسب از نقش مدیران در تصمیم گیری و تشریح فرآیند تصمیم گیری، با تهیه پرسش نامه و فرم مصاحبه با صاحب نظرانی که از فرماندهان یگان ها و مدیران معاونت های مختلف فرماندهی قرارگاه پدافندهوایی خاتم الانبیاء(ص) آجا می باشند نسبت به تبیین چگونگی تصمیم گیری در اخذ راه کار مناسب توسط فرماندهان در شرایط بحرانی و عادی بپردازند. در این راستا از جامعه مطالعه که شامل اسناد و مدارک و صاحب نظران مرتبط با موضوع می باشند و به صورت هدفمند ساده تعیین گردیده اند، در خصوص "چگونگی تصمیم گیری" به عنوان یک متغیر مستقل کلان و "اخذ راه کار مناسب توسط فرماندهان" به عنوان یک متغیر تابع، تحقیقی از نوع کاربردی با روش توصیفی و رویکرد کیفی با روش های میدانی (مصاحبه و پرسش نامه) و کتابخانه ای (اسناد و مدارک و سایت های اینترنتی) صورت پذیرفته و نتایج حاصله به روش آمیخته (کمی/کیفی) مورد تجزیه وتحلیل و تبیین قرارگرفته است و در پایان الگوی مناسبی از تصمیم گیری برای مدیران و فرماندهان در محیط های نظامی که بتوان از آن بهره گرفت، به دست آمده است.
بررسی نقش میانجی سبک تفکر در رابطه بین هوش هیجانی معلمان و خلاقیت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی برازش مدل رابطه هوش هیجانی معلمان و میزان خلاقیت دانش آموزان با میانجیگری سبک تفکر دردانش آموزان به روش همبستگی انجام شد.جامعه آماری،همه دانش آموزان دختر پایه دهم و یازدهم شهر قم در سال تحصیلی 98-97 بودند.نمونه شامل 415 دانش آموز و معلمان هنر و انشاء آنها( حدود28 نفر) بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند.ابزار پژوهش،پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن (ویژه معلمان) و پرسشنامه های سبک تفکر استرنبرگ و خلاقیت تورنس(ویژه دانش آموزان) بود.یافته های حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نشان دهنده آن بود که مدل از برازش خوبی با داده های پژوهش برخوردار بود(X2/df=0.438,RMSEA=0.0001,CFI=1,IFI=1,GFI=0.99,NFI=0.99) .نتایج تحلیل مسیر نشان داد که هوش هیجانی بر سبک تفکر و سبک تفکر برخلاقیت اثر مستقیم داشتند. نقش واسطه ای سبک تفکر در رابطه بین هوش هیجانی معلمان و خلاقیت دانش آموزان مورد تایید قرار گرفت.احتمالا ازیافته های این پژوهش چنین برمی آید که برای پرورش خلاقیت دانش آموزان، هوش هیجانی معلمان و سبک تفکر دانش آموزان اهمیت ویژه ای دارند.پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده جهت تبیین خلاقیت دانش آموزان،مدل ارائه شده مجددا در فرهنگ های مختلف آزمون شود.
نقش معلم رهبری در بهبود مهارت های حل مسئله دانش آموزان با میانجی گری تفکر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش معلم رهبری در بهبود مهارت های حل مسئله دانش آموزان با میانجی گری تفکر خلاق در قالب مدل علّی و به روش تحلیل مسیر انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه معلمان و دانش آموزان دبیرستان های شهر یاسوج در سال تحصیلی 96-97 است که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1970)، 252 نفر از معلمان و 370 نفر از دانش آموزان برای نمونه آماری تعیین شده و به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه استفاده شد: پرسشنامه معلم رهبری هویدا و همکاران (1396)، پرسشنامه مهارت های حل مسئله هپنر و پترسن (1982) و پرسشنامه تفکر خلاق عابدی (1363). روایی پرسشنامه ها نیز تأیید شد و پایایی آنها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 89/0، 78/0 و 80/0 به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss23 و Amos انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد معلم رهبری با مهارت های حل مسئله و تفکر خلاق رابطه مثبت و معناداری دارد و 25 درصد از واریانس مهارت های حل مسئله و 48 درصد از واریانس تفکر خلاق را به طور مستقیم تبیین می کند. همچنین یافته ها نشان می دهد تفکر خلاق با مهارت های حل مسئله، رابطه مثبت و معناداری دارد و 18درصد از واریانس مهارت های حل مسئله را به طور مستقیم تبیین می کند. علاوه بر اینها، معلم رهبری با میانجی گری تفکر خلاق به طور غیرمستقیم، 9 درصد از واریانس مهارت های حل مسئله را تبیین می کند.
ارائه الگوی برنامه درسی مهارت های فکری (تفکر خلاق و تفکر انتقادی) برای مقطع کارشناسی از نظرمتخصصین برنامه ریزی درسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگوی برنامه درسی مهارتهای فکری در مقطع کارشناسی انجام شده است این تحقیق از نوع تحقیقات زمینه ای است ، جامعه آماری آن متخصصین برنامه ریزی ( 54 )، تعداد نمونه بر اساس جدول مورگان(48) ، روش نمونه گیری تصادفی ساده و ابزار گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. شش سوال این تحقیق عبارتست:1- دربرنامه درسی مهارتهای فکری باید به کدام اهداف حیطه شناختی توجه شود؟2- دربرنامه درسی مهارتهای فکری باید به کدام اهداف حیطه عاطفی توجه شود ؟3- دربرنامه درسی مهارتهای فکری باید به کدام سازماندهی محتوا دربعدافقی توجه شود؟4- دربرنامه درسی مهارتهای فکری باید به کدام سازماندهی محتوا دربعدعمودی توجه شود؟5- دربرنامه درسی مهارتهای فکری باید به کدام روشهای تدریس توجه شود ؟6- دربرنامه درسی مهارتهای فکری باید به کدام ابزلرهای ارزشیابی توجه شود؟ نتایج نشان دادکه از نظر متخصصان برنامه ریزی درسی،در طراحی برنامه درسی مهارتهای فکری دانشجویان مقطع کارشناسی باید به اهداف شناختی(دانش، فهم، کاربرد، تجزیه، ترکیب و ارزشیابی)، عاطفی (توجه، پاسخ، ارزشگذاری، سازماندهی ارزشها و تبلور ارزشها در شخصیت) ، سازماندهی افقی محتوا (موازی سازی رشته ها، بین رشته ای و فرارشته ای ) سازماندهی عمودی محتوا (ساده به مشکل، کل به جزء، مارپچی، ساختار دانش، علاقه به دیسپیلین ها، عینی به ذهنی و مسأله تا کشف)، روشهای تدریس (روش حل مسأله، گروهی، سخنرانی، پرسش و پاسخ، اکتشافی و نمایشی) وابزارهای ارزشیابی ( آزمونهای کتبی و شفاهی،گزارشهای مربوط به پروژه و طرح، مشاهده رفتار در کلاس،ارزشیابی گروهی و خود ارزشیابی) توجه شود.
مقایسه روش های تدریس سنتی و فعال بر رشد تفکر خلاق دانشجویان رشته های مختلف علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی بابل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش مقایسه روش های تدریس سنتی و فعال بر رشد تفکر خلاق دانشجویان رشته های مختلف علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی بابل بوده است. روش تحقیق پیمایشی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان رشته های مختلف علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی بابل به تعداد 4173 نفر بود که در سال تحصیلی 88-87 مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه (سرایی، 1372) با توجه به تقسیم جامعه مادر به گروه های متجانس و کوچکتر به روش تصادفی طبقه ای نسبی به تعداد 283 نفر انتخاب گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بسته پاسخ محقق ساخته بود که بر اساس فرضیه های تحقیق و به شیوه مقیاس لیکرت پس از بدست آوردن اعتبار (073/0) توزیع شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری توصیفی از قبیل توزیع فراوانی، درصد فراوانی و جداول آماری مربوط به آن استفاده گردید. در بخش آمار استنباطی با توجه به مقایسه عملکرد هر آزمودنی برای یافتن تفاوت های معنادار بین نمره های آنها در دو موقعیت با توجه به یکسان و همتا بودن آزمودنی ها، از آزمون ویلکاکسون (وزیری و همکاران، 1383) استفاده شد. برای بررسی تفاوت معنی داری تأثیر این روش های تدریس بر حسب رشته ها با توجه به مقایسه بیش از دو گروه مستقل از لحاظ یک متغیر رتبه ای از آزمون کروسکال والیس (هومن و همکاران، 1370) و بر حسب جنسیت با ملاحظه به این که در طرح مستقل دو موقعیتی از آزمودنیهای متفاوتی برای هر یک از موقعیت ها استفاده می شود، از آزمون ل امان – ویتنی (وزیری و همکاران، 1383) استفاده گردید. نتایج نشان داد روش تدریس فعال در مقایسه با روش تدریس سنتی با توجه به فراهم آوردن زمینه کسب تجربه و تعامل با محیط یادگیری، کشف راه های گوناگون برای رسیدن به فهم مطالب و تشویق یادگیرندگان به جمع آوری اطلاعات پراکنده و بررسی نقطه نظرات انتقادی آنان نسبت به مسائل، شرایط را برای خلق دانش جدید فراهم می سازد و موجب رشد تفکر خلاق دانشجویان شده است. این تغییر مطلوب در بین تمام رشته های علوم انسانی و جنسیت مختلف با توجه به پی بردن اساتید نسبت به اهمیت و ضرورت به کارگیری این روش ها و درک و فهم یادگیرندگان مرد و زن نسبت به تغییر رفتار از راه تجربه، یکسان بود و تفاوت معنی داری وجود نداشت.
دور مکونات الذکاء العاطفی لدی معلمی ماده " الإنشاء" وفاعلیته فی التکهن بأبعاد الإبداع الکتابی عند التلامیذ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۲۵ سال ۱۴۴۰ شماره ۲
87-109
یسع ی البحث الحالی لمعرفه دور مکونات الذکاء العاطفی عند معلمی ماده " الإنشاء" وفاعلیتها فی التکهن بأبعاد الإبداع الکتابی عند التلامیذ المتعلمین. ونعتمد فیه المنهج الوصفی– الترابطی. شکّلت 241 طالبه فی المرحله الدراسیه العاشره(المتوسطه) عینه البحث إضافه إلی 10 معلمات لماده الإنشاء فی الفصل الدراسی لعام 98-97 فی مدینه قم، وقد تمّ اختیار هؤلاء الطالبات عبر طریقه الاختیار العنقودی ذات المراحل المختلفه وبشکل عشوائی وتم تقییمهن باستخدام استمارات تورانس للتفکیر الإبداعی والذکاء العاطفی بار آن. ؛ إن نتائج التحلیل الترابطی والانحدار الخطی ذی المتغیرات المتعدده أظهرت أن هناک علاقه داله بین المهارات الفردیه لدی المعلمین وبین قدره التلمیذ علی الإبداع وتمکنه من الإنتاج وکذلک هناک علاقه داله بین إداره التوتر لدی المعلمین وبین الإبداع والابتکار لدی المتعلمین والمرونه فی نشاطهم. وتتیح المهارات الفردیه لدی المعلمین القدره علی تکهن بإبداع التلامیذ، وکذلک تسهل إداره التوتر لدی المعلمین قدره التکهن فی إبداع المتعلم ومرونته فی التعلم والفهم. کما أن الخلق العام لدی المعلمین یسهل إمکانیه التکهن بتوسع التلمیذ والمتعلم فی الإبداع والإنتاج. إن نتائج الدراسه تؤکد أهمیه مکونات الذکاء العاطفی لدی المعلمین من أجل تنمیه أبعاد الإبداع لدی التلامیذ والمتعلمین. وعلیه تتجلی ضروره عقد دورات تربویه للمعلمین من أجل تعزیز مکونات الذکاء العاطفی لدیهم وبیان دورها وأهمیتها فی العملیه التعلیمیه.
ارزیابی و مقایسه تفکر خلاق در کودکان یک زبانه و دوزبانه زودهنگام همسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۴۹
92 - 107
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و مقایسه تفکر خلاق در کودکان یک زبانه و دوزبانه زودهنگام همسان با در نظر گرفتن متغیر جنس انجام شد. مطالعه حاضر جزء طرح های علی- مقایسه ای است. نمونه پژوهش شامل 200 دانش آموز دختر و پسر (100 دانش آموز دوزبانه ترکی- فارسی و 100 دانش آموز یک زبانه فارسی) بود که به صورت در دسترس از مدارس ابتدائی ناحیه 2 قم انتخاب شدند. دوزبانه های زودهنگام همسان از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته شامل اطلاعات جمعیت شناختی، که به دو زبان ترکی و فارسی انجام می شد، تشخیص داده شدند و با استفاده از آزمون تفکر خلاق تورنس (نسخه تصویری فرم B) داده ها جمع آوری و نتایج با آزمون t برای گروه های مستقل تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد که تفاوت معناداری در تفکر خلاق دوزبانه ها با یک زبانه ها و دخترها با پسرها وجود دارد. در بین گروه ها، دوزبانه ها و پسرها نسبت به یک زبانه ها و دخترها عملکرد بهتری داشتند. علاوه بر نمره کل خلاقیت در خرده مقیاس های تفکر خلاق نیز تفاوت گروه ها معنادار بود که نشان دهنده تفاوت در چگونگی تفکر خلاق آن ها می باشد. می توان عملکرد بهتر دوزبانه ها در این پژوهش را به نوع دوزبانه ها، یعنی زودهنگام همسان، ارتباط داد، زیرا مطابق یافته هایی است که معتقدند این نوع از دوزبانه ها از انعطاف پذیری ذهنی بالاتری در انجام تکالیف شناختی برخوردارند. تصویری بودن آزمون مورد استفاده در این مطالعه نیز از جمله دلایل بهتر عمل کردن پسرها نسبت به دخترها می باشد.
نقش جنبه های کیفی عناصر محیطی بر پرورش تفکر خلاق کودکان از دیدگاه مربیان مهد کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۵۰
83 - 99
حوزه های تخصصی:
خلاقیت ضرورتی انکارناپذیر برای جوامع امروزی محسوب می شود، و پرورش آن از اساسی ترین اهداف هر نظام آموزشی است. هدف از مقاله حاضر بررسی نقش کیفیت های عناصر محیطی همچون رنگ، فرم و بافت در محیط های آموزشی کودکان 3 تا 6 ساله، نسبت به خلاقیت است. روش مقاله حاضر توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش، کلیه مربیان مهدکودک های شهرستان شیراز در سال تحصیلی 92-91 بوده است. نمونه آماری شامل 50 مربی است، که به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش مورد استفاده، پرسش نامه محقق ساخته است که روایی آن به دو طریق روایی محتوایی و روایی سازه بررسی گردید. پایایی پرسش نامه نیز به دو طریق تنصیفی و تعیین همبستگی درونی انجام شد، به طوری که از هر دو طریق ضریب (85/0) به دست آمد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از روش آمار توصیفی شامل جداول فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و آمار استنباطی شامل روش آماری اندازه گیری های مکرر، آزمون t و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین دیدگاه مربیان نسبت به دو متغیر رنگ و فرم تفاوت معناداری وجود دارد. بدین ترتیب که رنگ از دیدگاه مربیان نقش مهم تری در خلاقیت کودکان دارد. در این میان، مربیانی که دارای رشته تحصیلی مرتبط بودند اهمیت بیشتری برای نقش متغیرهای کیفیات محیطی بر خلاقیت کودکان قائل بودند. بین دیدگاه های مربیان با توجه به سابقه خدمت و میزان تحصیلات آن ها، نسبت به نقش متغیرهای کیفیات محیطی بر خلاقیت کودکان تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد از دیدگاه مربیان مهدکودک ها نقش جنبه های کیفی محیط همچون رنگ، فرم و بافت به ویژه رنگ بر ارتقاء خلاقیت کودکان در محیط های آموزشی مؤثر است.
بررسی اثرات استرس شغلی بر تفکر خلاق خبرنگاران (مورد مطالعه: خبرنگاران خبرگزاری های ایسنا و ایکنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
245 - 266
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات استرس شغلی بر تفکر خلاق خبرنگاران انجام شده است. روش: این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش، همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری است. جامعه ی آماری این پژوهش را خبرنگاران، سردبیران، دبیرهای خبری و نیروهای فعال در دو خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) و خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) تشکیل دادند که با توجه به فرمول کوکران، حجم نمونه 110 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد، استرسی شغلی بر تفکر خلاق خبرنگاران اثرگذار است که در این بین، مولفه حمایت مسئولین بیشترین اثرگذاری را داراست. نتیجه گیری: نتایج همچنین حکایت از آن دارد که بهبود وضعیت استرس شغلی و مولفه های آن یعنی نقش، ارتباط، حمایت مسئولین، حمایت همکاران، کنترل، تقاضا و تغییرات می تواند به بهبود و ارتقا تفکر خلاق در میان خبرنگاران و کارکنان رسانه های مورد بررسی بیانجامد
نقش تفکر خلاق، تفکر تحلیلی و تفکر انتقادی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۸
140 - 162
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین سهم تفکر خلاق، تفکر تحلیلی و تفکر انتقادی در پیش بینی تغییرات پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه بود. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل 1681دانش آموز دوره متوسطه شاخه تحصیلی نظری در شهر سنقر در سال 1395بود. نمونه پژوهش 530 دانش آموز بود که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی و با استفاده از جدول تعیین حجم کرجسی و مورگان (1970) انتخاب شدند. ابزارهای بکار رفته شامل مقیاس سنجش تفکر انتقادی ریکتس (2003) و مقیاس سنجش تفکر خلاق و تفکر تحلیلی پیتر هانی ترجمه یوسفی و همکاران (1384) بودند. روایی محتوایی مقیاسها با نظر خبرگان و پایایی آنها با آلفای کرونباخ تأیید گردید. داده ها از طریق همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون t نمونه های مستقل تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها نشان داد: رابطه مثبت و معناداری بین تفکر انتقادی و تفکر خلاق با پیشرفت تحصیلی، و رابطه منفی و معناداری بین تفکر تحلیلی و پیشرفت تحصیلی وجود دارد. تفکر انتقادی و تفکر خلاق به ترتیب با 531/0= و 272/0= پیش بینی کننده مثبت و معنادار پیشرفت تحصیلی بودند. بین تفکر انتقادی، تفکر خلاق و تفکر تحلیلی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنادار آماری وجود داشت.
تأثیر تدریس بدیعه پردازی و الگوی چرخه یادگیری هفت مرحله ای بر بهبود تفکر خلاق دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
173 - 188
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تأثیر الگوی تدریس بدیعه پردازی و الگوی چرخه یادگیری هفت مرحله ای بر بهبود تفکر خلاق دانش آموزان بود. روش: طرح پژوهش به شیوه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 96-1395 بودند که از این جامعه تعداد 60 دانش آموز انتخاب و به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای خوشه ای در 3 گروه، 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش اول (الگوی تدریس بدیعه پردازی) و آزمودنی های گروه آزمایش دوم (الگوی چرخه ی یادگیری هفت مرحله ای) تحت آموزش قرار گرفتند و در مقابل، گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تفکر خلاق تورنس استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی LSD انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که الگوی تدریس بدیعه پردازی و چرخه ی یادگیری هفت مرحله ای بر تفکر خلاق دانش آموزان تأثیر دارد. در واقع الگوی تدریس بدیعه پردازی و چرخه ی یادگیری هفت مرحله ای باعث افزایش تفکر خلاق در دانش آموزان می شود.
تاثیر به کارگیری اندیشه پساساختارگرای ژیل دلوز در بهبود کیفی فضای آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۳
۱۴۱-۱۵۶
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ، تاثیر اندیشه پساساختارگرای ژیل دلوز در بهبود کیفی فضای آموزشی است. از این رو این پژوهش، به دنبال پاسخگویی به دو پرسش اصلی است ؛ نخست تفاوت تعلیم و تربیت ریزوماتیک با تعلیم و تربیت درخت گونه چیست؟ دوم، تفکر ریزوماتیک چگونه می تواند در بهبود کیفی فضای آموزشی و پرورش تفکر خلاق مؤثر واقع گردد؟ روش تحلیل مفهومی برای پاسخ به پرسش نخست و روش استنتاجی برای پاسخ به پرسش دوم بکار گرفته شده اند. یافته های پژوهش نشان داد فضای ریزوماتیک با خصایصی چون نقشه برداری، جهت گیری های نو، ورودی و خروجی های مکرر ، سیالیت و انعطاف، بر تولید ایده ها و معانی نو تأکید دارد. تفکر خلاق نیز بر سیالیت، انعطاف پذیری، اصالت، ابداع و تفکر واگرا و... تأکید دارد. بنابراین نسبتهای مشترک میان اندیشه ریزوماتیک ژیل دلوز و مؤلفه های تفکر خلاق وجود دارد از جمله سیالیت و شکنندگی، انعطاف پذیری، صیرورت و شدن، بسط وکثرت گرایی، فولدینگ ، تفکر واگرا و افقی و... را میتوان اشاره کرد. بر این اساس، اندیشه ریزوماتیک ژیل دلوز می تواند دلالتهای قابل ملاحظه ای در پرورش تفکر خلاق داشته باشد از جمله ؛سیالیت( عدم تأکید روی سؤالاتی که یک پاسخ مشخص دارند و توانایی برقراری رابطه معنی دار بین فکر و اندیشه و بیان) انعطاف پذیری( تغییر مسیر فکر و چند بعدی بودن مسائل)، تفکر واگرا (سیر تفکر در جهات مختلف)، عدم تمرکز (عدم بسنده کردن به یک راه حل)، غیر خطی( منع از تحمیل یک الگوی خاص) صیرورت و شدن (تغییر و حرکت مداوم در تفکر) بسط (توانایی توجه به جزییات در حین انجام فعالیت) و ابتکار ( اختراع ، نوآوری و ارائه جوابهای غیر معمول و زیرکانه به مسائل) اصالت (ارائه راه حل های منحصر بفرد ) را اشاره نمود.
نقش تفکر خلاق، ذهن آگاهی و هوش هیجانی در پیش بینی تنیدگی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که میزان بالای تنیدگی تبعات منفی زیادی بر آینده تحصیلی دانش آموزان دارد، لذا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تنیدگی تحصیلی براساس تفکر خلاق، هوش هیجانی و ذهن آگاهی در بین دانش آموزان تیزهوش انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه مدارس تیزهوش شهرستان اردبیل در سال تحصیلی1399-1398 تشکیل داد که 170 نفر (100 پسر و 70 دختر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای، تنیدگی تحصیلی زاژاکووا، لینچ و اسپنشاد (2009)، تفکر خلاق از پرسشنامه تفکر خلاق ولچ و مکداول (2002)، هوش هیجانی شوت (1998) و ذهن آگاهی کنتاکی (2004) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان انجام شد. نتایج حاکی از همبستگی منفی و معنادار بین متغیرهای تفکر خلاق، هوش هیجانی و ذهن آگاهی با تنیدگی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش بود. همچنین نتایج نشان داد که تفکر خلاق، هوش هیجانی و ذهن آگاهی در مجموع 64 درصد از واریانس تنیدگی تحصیلی را در دانش آموزان تیزهوش را پیش بینی می کند (05/0>p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که با افزایش تفکر خلاق، ذهن آگاهی و هوش هیجانی در دانش آموزان تیزهوش می توان از شدت تنیدگی تحصیلی در آن ها کاست.
تبیین پدیدار شناسی آموزگاران از تفکر خلاق کودکان در دبستان
منبع:
آموزش پژوهی دوره اول پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
101 - 123
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین پدیدار شناسی معلمان ابتدایی از چگونگی پرورش تفکر خلاق انجام گرفت. روش پژوهش، کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. شرکت کنندگان درپژوهش معلمان مقطع ابتدایی شهرستان آباده بودند که با روش نمونه گیری هدفمند از نوع « مورد مطلوب »انتخاب شدند. حجم نمونه بعداز انجام مصاحبه و عدم دستیابی به اطلاعات جدیددر نهایت به9نفر رسید.اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته گردآوری و با به کارگیری روش7مرحله ای کلایزی مورد تفسیر قرار گرفت.از مجموع یافته های این پژوهش بعد ازحذف کدهای مشترک، شامل 220 کدمفهومی که بیانگر تجارب شرکت کنندگان درپژوهش بود استخراج گردیدکه در سه «تم اصلی» به شرح زیر دسته بندی شدند. 1.« تفاوت در ویژگی ها »2.« استراتژی های دانش آموز محور »3.« موانع آموزشی رشد تفکر خلاق ».یافته ها بیانگر آن است که معلمان، مدارس و جو عاطفی خانواده می تواندتفکر خلاق را شناسایی و باعث رشدو شکوفایی آن دردانش آموزان شود،که به زعم آموزگاران، این مهم نیازمندبهبودروش های تدریس وپیوندبیشتر اولیاء با آموزشگاه می باشد.آگاهی از این یافته ها راه را برای تصمیم گیری برنامه ریزان درسی هنگام تدوین برنامه یا محتوا وچگونگی آن روشن تر و به تبع آن فرآیند یاددهی خلاقانه را برای معلمان سهل تر می سازد.
تأثیر الگوی تدریس بدیعه پردازی و الگوی چرخه یادگیری هفت مرحله ای بر بهبود تفکر خلاق دانش آموزان
منبع:
آموزش پژوهی دوره دوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۸)
53 - 74
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر الگوی تدریس بدیعه پردازی و الگوی چرخه یادگیری هفت مرحله ای بر بهبود تفکر خلاق دانش آموزان بود. طرح پژوهش به شیوه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 96-1395 بودند که از این جامعه تعداد 60 دانش آموز انتخاب و به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای خوشه ای در 3 گروه، 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش اول (الگوی تدریس بدیعه پردازی) و آزمودنی های گروه آزمایش دوم (الگوی چرخه ی یادگیری هفت مرحله ای) تحت آموزش قرار گرفتند و در مقابل، گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تفکر خلاق تورنس استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی LSD انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که الگوی تدریس بدیعه پردازی و چرخه ی یادگیری هفت مرحله ای بر تفکر خلاق دانش آموزان تأثیر دارد. معلمان می توانند در تدریس دروس و آموزش بسیاری از مفاهیم جدید از الگوی تدریس بدیعه پردازی به منظور افزایش خلاقیت و نوآوری دانش آموزان استفاده کنند.
تأثیر آموزش مهارت حل مسئله تریز بر تفکر خلاق و انتقادی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت حل مسأله تریز بر تفکرخلاق و تفکر انتقادی دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر پایه ششم دوره ابتدایی منطقه 5 شهر تهران به تعداد 3958 نفر بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول کوهن تعداد 60 نفر تعیین گردید و به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. روش پژوهشی نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده نمودند. ابزار اندازه گیری شامل آزمون تفکر خلاق تورنس(1974) و پرسشنامه استاندارد تفکر انتقادی رابرت انیس(1961) بود. گروه آزمایش به تعداد شش جلسه یک ساعته تحت مداخله آموزش مهارت حل مسأله ابداعی (تریز) قرار گرفت. پس از اتمام مداخله هر دو گروه مجدداً با استفاده از آزمون تفکر انتقادی رابرت انیس و آزمون تفکر خلاق تورنس پس آزمون شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل تحلیل کواریانس چند متغیره با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس انجام شد. یافته های شان داد بین گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنادار وجود دارد و بین تمامی ابعاد تفکر انتقادی (درک معنای یک عبارت، تشخیص ابهام در نحوه استدلال، نتیجه گیری منطقی و درک هماهنگی، نتیجه گیری موجه، پیروی از یک اصل و قاعده یا قانون، صحت و مقبول بودن منابع و مآخذ یک ادعا) و ابعاد تفکر خلاق (ابتکار، بسط، سیالی و انعطاف پذیری) تفاوت وجود دارد. میانگین نمرات تفکر انتقادی و تفکر خلاق درگروه آزمایش به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل افزایش پیدا کرده بود.