مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
تفکر خلاق
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۳۸
110 - 106
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی هایی که خداوند به صورت فطری و بالقوه در وجود انسان نهاده و به وسیله آن او را از سایر موجودات متمایز کرده است، بهره مندی از قوه تفکر است، اما در جهان امروزکه علم وفناوری از ذهن انسان پیشی گرفته، انسان نیازمند پیمودن راهی ویژه برای تفکر است. این نوع از تفکر، تفکر خلاق است که شخص با تلفیق مهارت های حل مسئله و تصمیم گیری، از افکار نو بهره مند می شود و قدرت کشف و انتخاب راه حل های جدید را پیدا می کند. باید گفت هر کسی توانایی این نوع تفکر را دارد که از طریق تکرار و تمرین و ممارست، و براساس تعلیم و تربیت به آن دست یابد. با توجه به اینکه نظام تعلیم و تربیت هر کشوری از اهمیت خاصی برخوردار است واگر نظام تعلیم و تربیت کیفیت بهتری داشته باشد باعث رشد هم جانبه شخصیت انسان برای رسیدن به حق و پیشرفت کشور می شود. که در ارتباط با این موضوع کتابی با عنوان تفکر خلاق در منابع اسلامی ازسید نور الدین محمودی و مقالاتی مانند تفکر خلاق، مبنای شیوه های آموزشی پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) از سید حسام حسینی، تفکر خلاق وباروری آن در سازمان های آموزشی از سید محمد میرکمالی، تفکر خلاق؛ ضرورت ها، راهکارها و پیامد های آن از غلامعلی طبرسا نگاشته شده است اما در آثار بررسی شده موضوعی با این عنوان یافت نشده است لذا در این مقاله کوتاه سعی شده که به صورت توصیفی و تحلیلی وبه روش کتابخانه ای به بررسی روش های تفکر خلاق در تعلیم و تربیت بر مبنای سیره نبوی پرداخته شود.
نقش میانجی گر کفایت اجتماعی در رابطه بین تفکر خلاق و هوش هیجانی با جهت گیری مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
79 - 51
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش، تعیین نقش میانجیگر کفایت اجتماعی در رابطه بین تفکر خلاق و هوش هیجانی با جهت گیری مذهبی بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری دختران دانش آموز پیش دانشگاهی منطقه 4 تهران در سال تحصیلی 95-1394 به تعداد 1187 نفر بود. طبق نظر کلاین (2016) و با توجه به احتمال افت، 240 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. بنابراین از بین 10 دبیرستان دولتی منطقه 4 تهران، دبیرستان های آبسال، صدیقه رودباری، امام محمدباقر و بنت الهدی صدر و سپس از هر دبیرستان 2 کلاس از 2 رشته علوم تجربی و ریاضی به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه های کفایت اجتماعی پرندین (1385)، تفکر خلاق عابدی (1363)، هوش هیجانی بار- ان (1980) و جهت گیری مذهبی آلپورت و راس (1967) بود. پس از حذف 20 پرسشنامه ناقص، داده های 220 نفر با استفاده از تحلیل مسیر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد تفکر خلاق، هوش هیجانی و کفایت اجتماعی می توانند جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی را به ترتیب به صورت منفی و مثبت (001/0=P) پیش بینی کنند. ضریب مسیر غیر مستقیم تفکر خلاق و هوش هیجانی با جهت گیری مذهبی درونی به صورت منفی (104/0- =β،001/0=P) و (226/0- =β،001/0=P) و با جهت گیری مذهبی بیرونی به صورت مثبت (054/0=β،006/0=P) و (117/0=β،006/0=P) از طریق میانجی گری کفایت اجتماعی معنادار است. نتیجه گیری: با پرورش و تقویت متغیرهای مستقل پژوهش، می توان دانش آموزان را به سوی جهت گیری مذهبی درونی سوق داد.
بررسی عصب شناختی مغز رهبران سازمانی در فعالیت مرتبط با تفکر استراتژیک: چگونه برای مطالعه و آزمایش با ابزار الکتروآنسفالوگرافی کمی، تکالیف شناختی طراحی کنیم؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
63 - 86
حوزه های تخصصی:
هدف: طی دو دهه گذشته، مدل های مفهومی متعددی برای تفکر استراتژیک مطرح شده، ولی ابزارهای چندانی برای سنجش و مطالعه تفکر استراتژیک در سطح فردی ارائه نشده است. روش های علم عصب شناختی، همان طور که طی چند دهه گذشته برای مطالعه و سنجش تفکر خلاق از آنها استفاده شده، می توانند ما را در مطالعه تفکر استراتژیک یاری دهند. روش: پژوهش حاضر با مرور ادبیات موضوع تفکر استراتژیک و پژوهش های انجام شده درباره خلاقیت در زمینه EEG، چگونگی طراحی تکالیف شناختی برای مطالعه تفکر استراتژیک را تشریح می کند، سپس به عنوان مطالعه ای مقدماتی در یک پژوهش آزمایشگاهی، تفکر استراتژیک را بررسی کرده و نتایج آن را ارائه می دهد. نمونه پژوهش حاضر، 10 نفر از مدیران و مدیران میانی از یک مجتمع آموزشی غیردولتی هستند که به صورت در دسترس انتخاب شده و در دو موقعیت آرامش و تفکر استراتژیک با ابزار الکتروآنسفالوگرافی کمی (QEEG) تصویربرداری مغزی شده اند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که تغییرات شدت موج آلفا در تمامی نواحی قشر مغز در مقایسه با تغییرات سایر امواج، معنادار بود. تغییرات معنادار در شدت مطلق امواج آلفا با نتایج مشاهده شده در آزمایش های مرتبط با خلاقیت، قابل مقایسه است. همچنین تغییرات شدت امواج آلفا (Hz8-12) در تکالیف شناختی PT، TT و ST با یکدیگر مقایسه شد. نتیجه گیری: تکلیف شناختی TT برای مطالعه تفکر استراتژیک در زمینه EEG مناسب تر است، زیرا تغییرات شدت امواج آلفا حین انجام این تکلیف شناختی در مقایسه با دو تکلیف شناختی دیگر، افزایش بیشتری را نشان می داد.
تاثیر آموزش با استفاده از تکنیک حل مساله به روش ابداعانه (TRIZ) بر افزایش مهارت های تفکر خلاق، حل مساله و توانمندی در بین کارآموزان مراکز آموزش فنی وحرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از رویکردهای نوین در آموزش و سنجش میزان اثربخشی آنها برای افزایش بهره وری نیروی انسانی از اهداف آموزش در بخش مهارت آموزی می باشد. هدف از انجام این پژوهش تعیین تاثیر آموزش به روش حل ابداعانه مساله (تریز) بر تفکر خلاق، حل مساله و توانمندی در بین کاراموزان مراکز آموزش فنی وحرفه ای می باشد. روش پژوهش شبه تجربی با استفاده از گروه آزمایش و کنترل می باشد و جامعه آماری مراکز آموزش فنی و حرفه ای استان کردستان هستند که از بین آنها 4 مرکز و 2 حرفه آموزشی همسان سازی شد و با استفاده از ابزارهای استاندارد بر اساس متغییرها داده ها جمع اوری گشت در پایان داده ها در دو بخش توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل گشت. یافته ها نشان داد که بین آموزش به روش معمول بر افزایش تفکر خلاق و توانمندی کارآموزان تفاوت معنی داری در قبل و بعد از آموزش مشاهده شد. بین آموزش به روش تریز و تفکر خلاق، حل مساله و توانمندی در قبل از آموزش و بعد از آموزش تفاوت معنی داری مشاهده شد. با توجه به تاثیر آموزش به روش حل مساله ابداعانه (تریز) استفاده از این روش می تواند در افزایش اثربخشی آموزش های مهارتی نقش مثبت و معناداری داشته باشد.
اثربخشی تدریس مدل هفت مرحله ای چرخه یادگیری بر بهبود مهارت های تفکر خلاق و حل مسأله در درس مطالعات اجتماعی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان اثربخشی تدریس مدل هفت مرحله ای چرخه یادگیری بر بهبود مهارت های تفکر خلاق و حل مسأله دانش آموزان ابتدایی انجام پذیرفت. طرح پژوهش حاضر به شیوه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی آموزش و پرورش شهرستان دهگلان در سال تحصیلی 99-1398 بود، که با توجه به نوع پژوهش، نمونه آماری شامل دو کلاس 20 نفری بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و گروه آزمودنی تحت آموزش(مدل هفت مرحله ای چرخه یادگیری) قرار گرفتند و در مقابل، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تفکر خلاق Torrance(1981) و پرسشنامه مهارت حل مسئلهHepner and Petersen(1982) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با روش آماری تحلیل کواریانس انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر مدل هفت مرحله ای یادگیری باعث افزایش معنادار مهارت های تفکر خلاق: سیالی(001/0≥P) ، ابتکار (000/0≥P)، انعطاف پذیری (000/0≥P) و بسط (034/0≥P) و حل مسأله (اعتماد به نفس در حل مسأله (002/0≥P)، سبک اجتناب- اشتیاق (006/0≥P) و کنترل شخصی(040/0≥P) در مرحله پس آزمون می شود. در واقع تدریس با استفاده از الگوی چرخه یادگیری هفت مرحله ای باعث افزایش متغیرهای مذکور در جامعه هدف شده است.
اعتبارسنجی حلقه ی کندوکاو اخلاقی در تربیت اخلاقی دانشجویان و اثرسنجی آن بر میزان رفتارهای جامعه پسند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اعتبار حلقه ی کند وکاو اخلاقی در تربیت اخلاقی دانشجویان و تاثیر این شیوه آموزشی بر گرایش به رفتارهای جامعه پسند بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشى بر اساس طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی پژوهش، دانشجویان دوره کارشناسی همه دانشگاه های شیراز بودند. شرکت کنندگان نهایی پژوهش شامل ۱۴ نفر در گروه آزمایش (حلقه کندوکاو اخلاقی) و ۱۸ نفر در گروه کنترل (کلاس های رسمی درس اخلاق) بودند که به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس و رود، پرسش نامه ی همدلی دیویس، پرسش نامه ی چند بعدی رفتار جامعه پسند نیلسون و همکاران و ۴ بعد از پرسش نامه ی تجدید نظر شده ی گرایش های جامعه پسند کارلو و همکاران بود. این پرسش نامه ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون توسط شرکت کنندگان تکمیل گردیدند. تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد پس از اجراى دوره آموزشى، تفاوت معنی دارى در تفکر انتقادی، تفکر خلاق، تفکر مراقبتی و رفتارهای جامعه پسند در گروه حلقه ی کندوکاو اخلاقی نسبت به گروه کنترل ایجاد شد. نتایج نشان داد که حلقه ی کندو کاو اخلاقی، از اعتبار لازم جهت ارتقاء تفکر انتقادی، تفکر خلاق و تفکر مراقبتی در دانشجویان برخوردار است. همچنین این شیوه ی آموزشی به جهت آن که به همه ی ابعاد وجودی (از جمله بعد شناختی، عاطفی و هیجانی، زیبایی شناسی و رفتار) در تربیت اخلاقی توجه دارد و مبتنی بر فهم و گفتگوی جمعی بنا شده است، بر رفتار جامعه پسند دانشجویان به عنوان شاخصی از رفتار اخلاقی، تاثیر معنی داری دارد. بنابراین حلقه ی کندوکاو اخلاقی از اعتبار کافی برخوردار است و در تربیت اخلاقی دانشجویان نیز اثربخش است.
مقایسه تفکر خلاق، تفکر انتقادی و حل مسئله ی اجتماعی در بین نوجوانان تیزهوش وعادی
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه تفکر خلاق، تفکر انتقادی و حل مسئله ی اجتماعی در بین نوجوانان تیزهوش و عادی در سال تحصیلی 98- 1397 بود. روش پژوهش حاضر علی- مقایسه ای است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان تیزهوش و عادی مشغول به تحصیل در پایه متوسطه دوم (دهم و پایه یازدهم) در مدارس پسرانه شهر کرمانشاه (بدون بزرگسالان و استثنایی) بودند که با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای دانش آموزان متوسطه دوم در مدارس تیزهوشان و عادی پسرانه شهر کرمانشاه با هم مقایسه شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های خلاقیت عابدی، (1363،CT)، تفکر انتقادی کالیفرنیا فاسیونی و فاسیونی (1992،CCTDI) و حل مسئله ی اجتماعی دزوریلا و همکاران (2002،SPSI-R) است. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و از آمار استنباطی که از آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از این بود که بین دانش آموزان تیزهوش و عادی از لحاظ تفکرخلاق و گرایش به تفکر انتقادی تفاوت معناداری وجود ندارد (41/1=F، 05/0< 230/0=p؛ 98/0=F، 05/0< 451/0=p) اما حل مسئله اجتماعی، در بین دانش آموزان تیزهوش و عادی دارای تفاوت معناداری می باشد (89/0=F، 05/0> 012/0=p). با توجه نقش مهم تفکر خلاق، تفکر انتقادی و حل مسئله ی اجتماعی در بین نوجوانان و اهمیت آن در پیشرفت تحصیلی آن ها، از این رو به مسئولین آموزش و پرورش توصیه می شود گام های مؤثری در جهت حفظ و ارتقاء تفکر خلاق، تفکر انتقادی و حل مسئله ی اجتماعی دانش آموزان بردارند.
تعیین تفاوت بین نوازندگان ساز های سنتی با نوازندگان ساز های جدید از نظر مولفه های تفکر خلاق و هوش هیجانی و سلامت روانی به تفکیک جنسیت
حوزه های تخصصی:
هنر موسیقی و ارتباط آن با انسان از گذشته های دور همواره موردتوجه بوده است و تأثیرات آن بر جسم، روح و روان انسان ها موردبررسی قرارگرفته شده است. پژوهش حاضر باهدف مقایسه تفکر خلاق، هوش هیجانی و سلامت روانی در بین نوازندگان ساز های سنتی و جدید زن و مرد انجام شد. روش این پژوهش علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه نوازندگان ساز های سنتی و جدید شهر ارومیه به تعداد 400 نفر بودند (220 نفر نوازنده ساز های سنتی و 180 نفر نوازنده ساز های جدید). نمونه گیری این پژوهش به صورت تصادفی طبقه ای بود، به این گونه که 110 نفر از نوازندگان ساز های سنتی و 90 نفر از نوازندگان ساز های جدید انتخاب و درنهایت 200 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه تفکر خلاق عابدی (1372)، پرسشنامه هوش هیجانی بار اون (1980) و پرسشنامه تفکر سلامت روانی 90 سوالی (1973) بودند. برای تحلیل آماری داده ها نیز از آزمون آماری تی مستقل استفاده گردید. یافته ها حاکی از آن است بین مؤلفه های تفکر خلاق، هوش هیجانی و سلامت روانی در بین نوازندگان زن و مرد تفاوت معنی داری وجود دارد.
واکاوی تأثیر به کارگیری یادگیری مشارکتی در توسعه تفکر خلاق
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم دی ۱۴۰۰ شماره ۴۳
136 - 124
حوزه های تخصصی:
خلاقیت عنصری ضروری برای بقای حیات آموزش و پرورش است، و همچنین مهارت های تفکر خلاق نیز نقشی پر ثمر در تولید و پرورش این عنصر حیات بخش دارد. خلاقیت به عنوان یکی از جنبه های مهم یادگیری، یاددهی، تحقیق و توسعه شناخته شده است. بنابراین توسعه منابع انسانی در سال های گذشته بر ارتقای توانایی تفکر خلاق تأکید می نماید. پژوهش حاضر تلاش نموده است تا به بهره گیری از مستندات علمی خبرگان عرصه آموزش، نقش یادگیری مشارکتی را در پرورش تفکر خلاق بیش از بیش جلوه نماید. مطالعه حاضر بر دیدگاه های نظری اجتماعی_ فرهنگی تمرکز دارد و پیشنهاد می کند که نظریه های یادگیری مشارکتی زیربنای آموزش و پرورش است که بر اساس اصول مشخص شده برنامه ریزی شده است. هدف نهایی این تحقیق مطالعه ویژگی های توسعه مهارت های تفکر خلاق هنگام یادگیری علوم بود. با کمک نتایج تحقیق ارائه شده، معلمان می توانند در مورد اهمیت رویکرد یاددهی_ یادگیری مشارکتی بحث نموده و تأثیر آن را در توسعه تفکر خلاق نشان دهند.
اثر بخشی شبکه های اجتماعی مجازی بر میزان پرخاشگری و تفکر خلاق دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر یزد
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی شبکه های اجتماعی مجازی بر میزان پرخاشگری و تفکر خلاق دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر یزد است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام می شود و از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر یزد می باشد که آمار آنان 2300 اعلام شد. برای انتخاب نمونه 30 نفر از دانش آموزان دختر متوسطه دوم، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این تعداد افراد، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه پرخاشگری آیزنگ (1978)، پرسشنامه تفکر خلاق هانی (1384) و بسته آموزشی شطرنج محقق ساخته بود. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد شبکه های اجتماعی مجازی بر میزان پرخاشگری و تفکر خلاق دانش آموزان تأثیر معنادار دارد. لذا؛ معلمان و خانواده ها باید ضمن این که آموزش در مورد استفاده درست از شبکه های مجازی به دانش آموزان داشته باشند، خطرات شبکه های محیط مجازی را به آنان یادآور شوند.
تأثیر آموزش به روش فناوری واقعیت افزوده و ترکیبی بر تفکر خلاق و انگیزش یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تاثیر آموزش به روش فناوری واقعیت افزوده و ترکیبی بر تفکر خلاق و انگیزش یادگیری دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان بندرترکمن بود.تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش از نوع نیمه آزمایشی با گروه گواه و آزمایش است. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان بندرترکمن در سال تحصیلی 1399 تشکیل می دهند. از جامعه آماری6۰ نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت کاملاً تصادفی در دو گروه ۳۰ نفر گروه آزمایش و ۳۰ نفر گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های استاندارد تفکرخلاق ولچ(2002) و انگیزش یادگیری کاشیف و همکاران(2013) بود. ابزار مداخله نیز شامل آموزش از طریق فناوری واقعیت افزوده و ترکیبی در 8 جلسه 60 دقیقه ای بود که برای دروس علوم تجربی و کار و فناوری) دوره ی اول متوسطه مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادها از طریق آزمون کوواریانس بااستفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. یافته ها نشان داد: آموزش فناوری واقعیت افزوده و ترکیبی بر انگیزش یادگیری و مولفه های آن از جمله امکانات یادگیری، پشتیبانی و مشارکت خانواده، نفوذ همتایان، شخصیت دانش آموزان و تفکر خلاق دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان بندرترکمن تاثیر مثبت و معناداری دارد.
پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس سبک های فرزندپروری، کمالگرایی و تفکر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس متغیرهای سبک فرزندپروری، کمالگرایی و تفکر خلاق در دانش آموزان پایه نهم در شهر رشت انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دختران پایه نهم مدارس دولتی و غیرانتفاعی شهر رشت در سال تحصیلی 1400- 1399 بودند که از میان آنها تعداد 150 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه سازگاری بل (1961 )، سبک های فرزند پروری بامریند (1967)، مقیاس کمال گرایی هیل و همکاران (2004) و ارزیابی مهارت تفکر خلاق ولچ و مک داول(2002) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام انجام شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین سازگاری اجتماعی با شیوه های فرزندپروری(استبدادی و مقتدرانه)، کمالگرایی و تفکر خلاق رابطه معنی دار وجود دارد(01/0˂p). نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد از بین مؤلفه های شیوه های فرزندپروری، سبک استبدادی به شکل منفی با ضریب بتا برابر74/2- و سبک مقتدرانه به شکل مثبت با ضریب بتا برابر 29/4 توان پیش بینی متغیر سازگاری اجتماعی را دارا است همچنین کمالگرایی و تفکر خلاق هر کدام به ترتیب دارای ضرایب بتا برابر 37/0 و 24/0- برای سازگاری اجتماعی است که نشان می دهد متغیرهای پیش بین کمالگرایی به شکل مثبت و تفکر خلاق به شکل منفی سهمی را برای تبیین متغیر ملاک فراهم می آورند(01/0˂p). با در نظر گرفتن یافته های فوق، به نظر می رسد برای افرایش سازگاری اجتماعی، متغیرهای شیوه های فرزندپروری، کمالگرایی و تفکر خلاق ضروری است. نوع شیوه های فرزندپروری والدین می تواند قویترین و پایدارترین تاثیرات را بر رشد عاطفی و شناختی کودک داشته باشد بطوریکه اثرات آن در دوران نوجوانی نمود خواهد داشت. همچنین کمال گرایی از سازه های شخصیتی است که نقش مهمی را در سازش یافتگی افراد ایفا می نماید. و یک بعد از سازش یافتگی سازگاری اجتماعی است که شامل سازگاری فرد با محیط اجتماعی خود است لذا کمالگرایی مثبت می تواند راهبردهای منطقی برای فرد داشته باشد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر رفتار خودنظارتی و تفکر خلاق کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
549 - 566
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر رفتار خودنظارتی و تفکر خلاق کودکان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری کودکان 9 تا 11 ساله شهر تهران در سال 1398 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه های خودنظارتی کودکان هومفری (1982) و تفکر خلاق عابدی (1380) 40 کودک بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گروه آزمایش تحت مداخله آموزش مهارتهای زندگی سیدآبادی (1389) طی ده جلسه 45 دقیقه ای قرار گرفت. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های تکراری تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد مداخله آموزش مهارت های زندگی بر خودنظارتی کودکان (29/22=F، 001/0=P) و تفکر خلاق (02/18=F، 001/0=P) در مرحله پس آزمون موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار است (05/0=P). نتیجه گیری: بنیان های دانش، مهارت و نگرش ها از دوره کودکی شکل می گیرند و اهمیت و ضرورت آنها برای خاص و عام پذیرفته شده اند؛ پس ضروری است که هر تحول و نوآوری آموزشی را از سالهای اولیه کودکی مورد توجه قرار داد و برنامه ریزی برای دوران کودکی و بعد از آن را بر پایه و بنیان قوی بنا نهاد.
تحلیل نسبت تفکر نقاد و تفکر خلاق با تحول علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله به تحلیل نسبت تفکر خلّاق و تفکر نقّاد با مسأله تحول علوم انسانی می پردازد و از این رو پس از اشاره به ویژگی های اندیشه سیستمی، اندیشه عمیق، قدرت طبقه بندی، اندیشه منضبط، و اندیشه خلّاق، یکی از نقاط مشترک نقد و خلاقیّت را در مسأله نوآوری دانسته و جریان تحول علوم انسانی را به آن گره می زند. سپس با پذیرش این فرض که تفکر خلّاق مانند تفکر نقّاد، امری ذاتی و غیرآموزشی نیست، از نحوه تقدّم و تأخّر این دو پرسش می کند و به مؤلفه ها و شاخصه های این دو سنخ تفکر میپردازد.با توجه به مؤلفه های بیست وچهارگانه، مقاله مدعی است که می توان از رویکرد تقدّم تفکر خلّاق بر تفکر نقّاد دفاع کرد چراکه اکثر شاخصه های تفکر نقّاد، در ادامه و تکمیل شاخصه های تفکر خلّاق قرار داشته و از سوی دیگر شاخصه های تفکر خلّاق، از قابلیت تبدیل و تعمیق با ویژگی های تفکر انتقادی برخوردارند. در نهایت تفکر خلّاق در قلمرو علوم انسانی، مقدمه تفکر انتقادی و آن نیز مقدمه تحول علوم انسانی قلمداد شده است و بر این برنهاد تاکید می شود که روند تدریجی و دَوَرانی این دو بر یکدیگر تأثیر می گذارد. اهمیت نقد فراگیر در حوزه علوم انسانی به معنای توجه به فراگیری مؤلفه های بیست وچهارگانه تفکر انتقادی در این زمینه است.
تلفیق (درهم تنیدن) مهارت های تفکر در محتوای دروس
مقاله حاضر با هدف بررسی تلفیق مهارت های تفکر در محتوای دروس انجام گرفت. این مقاله، در ابتدا با توجه به اینکه امروزه، بسیاری از نوجوانان در رویارویی با مسائل زندگی توانایی های لازم و اساسی را ندارند و در مواجهه با مشکلات روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیرند، جایگاه و ضرورت آموزش مهارت های فکری به دانش آموزان نوجوان برای مواجه شدن با مسائل دنیای امروز و جایگزین کردن روش ها و نگرش های علمی پژوهش محور، به جای انتقال و ذخیره سازی حقایق علمی، همچنین آموزش تلفیقی در مقایسه با روش سنتی مورد بحث قرار گرفته است. پس از طرح مسئله و ضرورت توجه به آن، برخی از ویژگی های بارز رشد نوجوانان و دلالت آن ها بر آموزش مهارت های زندگی و نظریه های هم سوی مهارت های تفکر (انتقادی، خلاق، حل مسئله) تجزیه و تحلیل شده است. که بعد از تحلیل تئوری های موافق این رویکرد، به تجزیه و تحلیل مفاهیم و تعاریف تفکر انتقادی و تلفیق پرداخته و آموزش تفکر خلاق و روش حل مسئله را، با استناد به دیدگاه های مختلف صاحب نظران تربیتی، روشی مؤثر برای پرورش تفکر پژوهشی معرفی کرده است. یافته های پژوهش نش ان داد، آم وزش تلفیق ی در مقایس ه ب ا روش س نتی ت أثیر بیش تری ب ر تفک ر انتقادی و شادکامی دانش آموزان نوجوان دارد.
اثرگذاری آموزش خلاقیت بر کودکان دبستانی بر اساس الگوی پلسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۱۷ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۲
63 - 82
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه ی اثر آموزش خلاقیت به کودکان دبستانی بر اساس الگوی پلسک و روش اسکمپر انجام گرفت. بدین منظور 275 نفر از دانش آموزان پسر کلاس پنجم ابتدایی، در قالب 8 کلاس از دو ناحیه ی شیراز، به شیوه ی تصادفی خوشه یی انتخاب شدند. که در 4 گروه آزمایشیٍ، محتوا خلاق- روش خلاق، محتوا خلاق- روش عادی، محتوا عادی- روش خلاق و محتوا عادی- روش عادی قرار گرفتند (از هر گروه 2 کلاس).جهت اجرای پژوهش، محتوای سه فصل از کتاب علوم تجربی پایه ی پنجم به همراه راهنمای تدریس معلمان بر اساس الگوی پلسک و روش اسکمپر طراحی وتألیف شد. در مرحله ی بعد معلمان کلاس های آزمایشی، تحت آموزش های لازم قرار گرفتند. روش پژوهش شبه آزمایشی (طرح عاملی2×2) بود، بنابراین در پیش آزمون، از آزمون تورنس استفاده شد، سپس گروه ها 12 هفته تحت شرایط آزمایشی (محتوا-روش) قرار گرفتند، و در انتها پس آزمون تورنس اجرا شد. نتیجه های حاصل از آزمون تحلیل کواریانس و تحلیل واریانس از وجود تفاوت معنادار بین نمره ی خلاقیت گروه ها خبر می داد؛ به گونه یی که گروه های محتوا خلاق، روش خلاق و تعاملی (روش و محتوا خلاق)، عملکرد خلاق بیش تری را دارا بودند.واژه های کلیدی:
پدیدارشناسی تجربیات دانشجویان از فرایند خلاقیت در یادگیری مبتنی بر پروژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش کاوش تجارب دانشجویان از فرایند خلاقیت در یادگیری مبتنی بر پروژه بود. بدین منظور از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. مشارکت کنندگان 11 دانشجوی کارشناسی رشته علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. ملاکهای ورود عبارت بودند از: دانشجوی کارشناسی رشته علوم تربیتی، گذراندن واحد درسی پروژه فردی، انجام یک پروژه خلاقانه، و تمایل جهت شرکت در مطالعه. دانشجویان حدود 4 ماه در حال انجام یک پروژه خلاقانه(ساخت بازی آموزشی) بودند. پس از پایان پروژه، مصاحبه ای نیمه ساختارمند با دانشجویان انجام شد. داده ها با استفاده از تکنیک کلایزی تحلیل شد. به منظور افزایش دقت در تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیودا استفاده شد. تحلیل داده ها چهار مضمون اصلی را آشکار ساخت که عبارت بودند از: الف) تجارب مرحله مواجهه، ب) فرایندها، ج) منابع حمایتی، د) نتایج. هر یک از مضامین اصلی نیز مضامین فرعی دیگری داشت. بر اساس یافته های پژوهش، پیشنهادهایی جهت تسهیل و بهبود فرایند خلاقیت دانشجویان ارائه شده است.
تدوین و ارزیابی اثر بخشی برنامه آموزش خلاق بر نشاط معنوی ، تفکر خلاق و مهارت حل مساله در دانشجویان دانشگاه های مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
47 - 21
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ، تدوین و ارزیابی اثر بخشی برنامه آموزش خلاق بر نشاط معنوی ، تفکر خلاق و مهارت حل مساله در دانشجویان دانشگاه هاست. براساس پژوهش کاربردی - آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و اجرای آزمون های سنجش خلاقیت عابدی(CT) ، نشاط معنوی افروز (SHS ) و مهارت حل مساله باسادر ( CPS ) ، اطلاعات لازم در مولفه های تفکر خلاق ( سیالی، بسط، انعطاف پذیری، و ابتکار) نشاط معنوی ( احساس و رفتار، و باور ) و مهارت حل مساله جمع آوری شد. نمونه مورد مطالعه، متشکل از 72 نفر از دانشجویان ، در مقطع کارشناسی بودند که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از دانشکده های مختلف علوم انسانی دانشگاه های مشهد انتخاب شدند. پس از 10 جلسه برگزاری جلسات مربوط به تکنیک های آموزش خلاق تریز ، اسکمپر و بارش فکری با موضوعات درسی در گروه های آزمایشی و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و تحلیل کوواریانس ( نسخه 22 نرم افزار SPSS ) ، نتایج نشان داد که برنامه آموزش خلاق بر نشاط معنوی، مهارت های تفکر خلاق و مهارت حل مسئله دانشجویان ، تأثیر مثبت داشته است، به طوری که میزان اثر آن با توجه به مجذور ضریب ایتا 2/53% بوده است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد ، مهارت سیالی در گروه آزمایش به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل نبوده است. همچنین نتایج نشان داد در بین دانشجویان دختر و پسر از نظر تاثیر برنامه آموزش خلاق تفاوتی وجود ندارد.
الگوی آموزش مبتنی بر مفهوم ریزوماتیک و تأثیر آن بر تفکر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲
7 - 33
حوزه های تخصصی:
رویکرد ریزوماتیک و تفکر خلاق به شکل فزاینده ای در تحقیقات آموزشی در دو دهه گذشته ارزشمند بوده است. نظام های آموزشی برای دستیابی به اهداف کلان خود و ایجاد تفکر خلاق به روش های مطلوب آموزش نیاز دارند. هدف این پژوهش ارائه الگوی ریزوماتیک برای آموزش تفکر خلاق است. به این منظور، به روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی با طرح ارائه الگو و تأیید آن استفاده شد. ابتدا مفاهیم و نظریه های موجود در مورد آموزش ریزوماتیک بررسی شد و پس از طبقه بندی، نقشه و چهارچوب مفهومی تدوین و در نهایت الگوی آموزشی تفکر ریزوماتیک ارائه شد. سپس محتوای آموزشی ریزوماتیک بر اساس این الگو طراحی و اجرا گردید. جامعه آمارى پژوهش، تمام دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی مدارس دولتی شهر صحنه در سال تحصیلی 98- 1397 بود. جهت انتخاب نمونه مناسب به روش هدفمند دو کلاس از کلاس های شهر صحنه که دارای امکانات آموزشی مناسب، معلمان خبره و دانش آموزان دارای معدل بالا بودند در درس علوم تجربی به عنوان نمونه انتخاب شد. یک کلاس 34 نفره به گروه آزمایشى و یک کلاس 34 نفره به گروه گواه اختصاص یافت. برای اندازه گیری تفکر خلاق دانش آموزان از آزمون خلاقیت شیفر استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس حاکی از تأثیر این الگو بر رشد تفکر خلاق دانش آموزان بود.
بررسی تأثیر آموزش به روش مونته سوری بر تفکر خلاق کودکان کار شهر تهران
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش به روش مونته سوری بر تفکر خلاق کودکان کار شهر تهران بود. روش کار: این پژوهش در طبقه پژوهش های مداخله ای شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل قرار دارد. جامعه آماری این پژوهش را کودکان کار در یکی از مراکز نیکوکاری حامی کودکان در منطقه 12 شهر تهران در سال 1402 تشکیل دادند. نمونه آماری شامل 40 کودک کار است که بر اساس روش تصادفی در دسترس از جامعه آماری انتخاب شده و به 2 گروه آزمایش و کنترل 20 نفری تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش آزمون سنجش خلاقیت تورنس تصویری فرم"ب" بود و جهت آموزش کودکان از برنامه آموزشی مونته سوری استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان داد آموزش به روش مونته سوری بر مقیاس های سیالی (p≤0/01)، انعطاف پذیری (p≤0/01) و بسط (p≤0/01) تأثیر داشته اما بر مولفه ابتکار اثربخشی مداخله مشاهده نشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتیجه گیری: جهت افزایش خلاقیت کودکان کار شهر تهران به جای به کارگیری روش های سخنرانی و بحث های نظری، بیشتر متکی بر کارکردن با ابزارها، امکانات و وسایل لازم و کافی شوند و نیز فرصت های لازم را برای استفاده از آن ها را برای کودکان فراهم نمایند.