خلاقیت ضرورتی انکارناپذیر برای جوامع امروزی محسوب می شود، و پرورش آن از اساسی ترین اهداف هر نظام آموزشی است. هدف از مقاله حاضر بررسی نقش کیفیت های عناصر محیطی همچون رنگ، فرم و بافت در محیط های آموزشی کودکان 3 تا 6 ساله، نسبت به خلاقیت است. روش مقاله حاضر توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش، کلیه مربیان مهدکودک های شهرستان شیراز در سال تحصیلی 92-91 بوده است. نمونه آماری شامل 50 مربی است، که به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش مورد استفاده، پرسش نامه محقق ساخته است که روایی آن به دو طریق روایی محتوایی و روایی سازه بررسی گردید. پایایی پرسش نامه نیز به دو طریق تنصیفی و تعیین همبستگی درونی انجام شد، به طوری که از هر دو طریق ضریب (85/0) به دست آمد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از روش آمار توصیفی شامل جداول فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و آمار استنباطی شامل روش آماری اندازه گیری های مکرر، آزمون t و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین دیدگاه مربیان نسبت به دو متغیر رنگ و فرم تفاوت معناداری وجود دارد. بدین ترتیب که رنگ از دیدگاه مربیان نقش مهم تری در خلاقیت کودکان دارد. در این میان، مربیانی که دارای رشته تحصیلی مرتبط بودند اهمیت بیشتری برای نقش متغیرهای کیفیات محیطی بر خلاقیت کودکان قائل بودند. بین دیدگاه های مربیان با توجه به سابقه خدمت و میزان تحصیلات آن ها، نسبت به نقش متغیرهای کیفیات محیطی بر خلاقیت کودکان تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد از دیدگاه مربیان مهدکودک ها نقش جنبه های کیفی محیط همچون رنگ، فرم و بافت به ویژه رنگ بر ارتقاء خلاقیت کودکان در محیط های آموزشی مؤثر است.