مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۲۱.
۵۲۲.
۵۲۳.
۵۲۴.
۵۲۵.
۵۲۶.
۵۲۷.
۵۲۸.
۵۲۹.
۵۳۰.
۵۳۱.
۵۳۲.
۵۳۳.
۵۳۴.
۵۳۵.
۵۳۶.
۵۳۷.
۵۳۸.
۵۳۹.
۵۴۰.
ذهن آگاهی
منبع:
روانشناسی سال ۲۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
250 - 264
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف «طراحی بسته آموزشی مبتنی بر ذهن آگاهی و اثر بخشی آن بر بهزیستی روان شناختی و حرمت خود در نوجوانان افغانستانی مقیم ایران» انجام شد. «جامعه آماری» شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر مهاجر افغانستانی بود که در مقطع متوسطه رشته ریاضی وتجربی وعلوم انسانی دبیرستان های شهر تهران در سال تحصیلی 1397-1396 مشغول به تحصیل بودند. جمع آوری اطلاعات به روش آمیخته و در دو مرحله کیفی و کمی صورت گرفت. برای جمع آوری داده ها مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989) و مقیاس حرمت خود (روزنبرگ، 1965): مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد؛ مؤلفه های بهزیستی روانشناختی و حرمت خود دانش آموزان مهاجری که در جلسات آموزش ذهن آگاهی شرکت کردند، افزایش محسوسی نسبت به گروهی که در جلسات شرکت نکردند، داشتند.
پیش بینی افکار خودکشی بر اساس کنترل روان شناختی والدین: نقش واسطه ای ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
1 - 11
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین کنترل روانشناختی والدین با افکار خودکشی بود. شرکت کنندگان شامل 375 نفر (204دختر و 171پسر) ازدانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شیرازبودند که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس کنترل روانشناختی والدین سونز و همکاران (2010)، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی بایر و همکاران (2006) و مقیاس افکار خودکشی بک و همکاران (1988) را تکمیل کردند. اعتبار ابزارهای پژوهش با استفاده از روش آلفای کرونباخ و روایی نیز به وسیله روش های تحلیل عامل تاییدی و همسانی درونی تعیین شد. نتایج تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری نشان دادند مدل پیشنهادی با داده های این پژوهش برازش مناسبی دارد و کنترل روانشناختی والدین به صورت منفی ابعاد ذهن آگاهی را پیش بینی می کند. هم چنین یافته ها نشان داد کنترل روانشناختی والدین با واسطه ی ذهن آگاهی بر افکار خودکشی تاثیر غیرمستقیم دارد. بر اساس یافته های این پژوهش، نتیجه گیری می شود که القای شرم و گناه توسط والدین به منظور پیشرفت یا وابستگی فرزندان مانع بهره گیری آنان از ذهن آگاهی شده و از این طریق افکار خودکشی در فرزندان تقویت می شود.
الگوی ساختاری بهزیستی روانشناختی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی بر اساس ویژگی های فرزندشان با میانجی گری ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
120 - 129
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگی های فرزند (مشکلات رفتاری و مهارت های اجتماعی) با بهزیستی روانشناختی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی با نقش میانجیگر ذهن آگاهی مادر انجام شد. پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دارای کم توانی ذهنی مدارس ابتدایی کم توانی ذهنی استان گلستان، در سال تحصیلی 1399 1398، و مادران آن ها بودند. 298دانش آموز (از 878دانش آموز) با نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارتنداز: پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان راتر (1967)، مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون (1983)، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی (2006) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1980). داده ها با آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS23 و AMOS23 تحلیل شدند. نتایج حاکی از همبستگی مثبت معناداری بین مهارت های اجتماعی و ذهن آگاهی با بهزیستی روانشناختی بود. همچنین بین مشکلات رفتاری با بهزیستی روانشناختی همبستگی منفی معناداری وجود داشت. بعلاوه نقش میانجی ذهن آگاهی در رابطه ویژگی های فرزند (مشکلات رفتاری و مهارت های اجتماعی) با بهزیستی روانشناختی مورد تأیید قرار گرفت (01/0>P). از یافته های پژوهش چنین استنباط می شود که با کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مهارت های اجتماعی دانش آموزان در مدراس می توان زمینه بهبود بهزیستی روانشناختی مادران آن ها را ایجاد نمود.
اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی و تاب آوری در زوجین با تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
140 - 149
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی و تاب آوری در زوجین با تعارضات زناشویی انجام شد. این پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قم در سال 1400 بود. نمونه آماری شامل 40 زوج دارای تعارضات زناشویی بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی هشت جلسه آموزش 90 دقیقه ای ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون، مقیاس کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی افزایش معناداری در تاب آوری (01/0>P)، بهزیستی روان شناختی (01/0>P) و کیفیت زندگی (01/0>P) زوجین با تعارضات زناشویی ایجاد کرده است و این نتایج در پیگیری دو ماهه ثابت باقی مانده است (05/0<P). با توجه به یافته های این پژوهش، برنامه آموزشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی می تواند به عنوان یک روش موثر موجب افزایش بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و کیفیت زندگی شود.
تأثیر آموزش مدیر یت اضطراب امتحان بر ذهن آگاهی، انعطاف پذیری روانشناختی و تاب آوری در دانش آموزان دارای اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۴)
386 - 395
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مدیریت اضطراب امتحان بر ذهن آگاهی، انعطاف پذیری روانشناختی و تاب آوری در دانش آموزان دارای اضطراب امتحان بود. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و جامعه ی آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر مقطع متوسطه ی اول شهرستان رشت در سال تحصیلی98-99 بود که پس از اجراء آزمون تشخیصی جهت شناسایی دانش آموزان دارای اضطراب امتحان، 34 نفر انتخاب و تصادفاً در دو گروه 17 نفره ی کنترل و آزمایش گماشته شدند. پرسشنامه ی اضطراب امتحان، مقیاس ذهن آگاهی، پرسشنامه ی انعطاف پذیری روان شناختی و مقیاس تاب آوری، به عنوان پیش آزمون توسط دو گروه تکمیل شد و بعد از 9 جلسه ی آموزش اضطراب امتحان، مجدداً به عنوان پس آزمون در اختیار دو گروه قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد آموزش اضطراب امتحان بر بهبود انعطاف پذیری روان شناختی و تاب آوری مؤثر است اما تأثیری معناداری بر ذهن آگاهی مشاهده نشد. این نتایج، کاربردهای ضمنی برای معلمان و دست اندرکاران آموزش دارد.
ارزیابی الگوی رابطه بین ذهن آگاهی و کیفیت رابطه زناشویی با میانجی گری باورهای لذت بری و قدردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
1 - 9
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل رابطه بین ذهن آگاهی و کیفیت رابطه زناشویی با میانجی گری باورهای لذت بری و قدردانی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر اصفهان در سال 1400 بود که در 5 سال اول زندگی زناشویی شان قرار داشتند که از بین آنها 258 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های کیفیت رابطه زناشویی؛ قدردانی مک کالو و همکاران (2002)؛ ذهن آگاهی براون و رایان (2003) و باورهای لذت بری برایانت (2003) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مدل-یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج رابطه مثبت و معنادار بین ذهن آگاهی، قدردانی و باورهای لذت بری با کیفیت رابطه زناشویی را نشان دادند (001/0p<). همچنین اثر غیرمستقیم باورهای ذهن آگاهی از طریق باورهای لذت بری و قدردانی بر کیفیت رابطه زناشویی و همچنین اثر غیر مستقیم ذهن آگاهی بر قدردانی از طریق باورهای لذت بری مورد تأیید قرار گرفت (05/0p<). بنابراین پیشنهاد می شود مشاوران و روانشناسان در حوزه خانواده از نتایج این پژوهش برای ارتقا کیفیت زندگی زناشویی و فردی خانواده ها استفاده کنند و با بکارگیری تدابیری جهت ارتقا و استفاده از مهارت های ذهن آگاهی، تجارب باورهای لذت بری و قدردانی جهت افزایش کیفیت رابطه زناشویی در کارهای آموزشی و بالینی خویش به کار گیرند.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر طرحواره های ناسازگار اولیه و ذهن آگاهی بر اجتناب تجربی و تحمل پریشانی مورد مطالعه: در نوجوانان دختر با شاخص توده بدنی بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
25 - 53
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر طرحواره های ناسازگار اولیه و ذهن آگاهی بر اجتناب تجربی و تحمل پریشانی در نوجوانان دختر با شاخص توده بدنی بالا انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه ی آماری پژوهش نوجوانان دختر با شاخص توده بدنی بالا در متوسطه دوم از خانواده نظامیان در یکی از شهرک های نظامی شهر تهران در 1401-1400 بود که از میان آن ها با روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر انتخاب و در سه گروه 15 نفری گمارش شدند. گردآوری داده ها با چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی-فرم محقق ساخته، پرسش نامه اجتناب تجربی (باند و همکاران، 2011) و پرسش نامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) صورت گرفت.توده بدنی بر اساس BMI ارزیابی شد.آزمودنی های هر دو گروه 8 جلسه آموزش دریافت کردند اما آزمودنی های گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. داده ها، با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که در مرحله پس آ زمون بین میانگین نمره کل تحمل پریشانی و ابعاد آن و نمره کل اجتناب تجربی در افراد سه گروه از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). این تفاوت در مرحله پیگیری نیز از نظر آماری معنادار بود (05/0>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد در میزان اثربخشی دو روش آموزش طرحواره های ناسازگار اولیه و ذهن آگاهی بر اجتناب تجربی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P) اما میزان اثربخشی طرح واره در مقایسه با ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی در مراحل مختلف سنجش مؤثرتر بوده است (05/0>P)
مقایسه اثربخشی تلفیق تمرینات هوازی و رژیم غذایی با و بدون مصاحبه انگیزشی ذهن آگاهی بر ولع خوردن و کیفیت زندگی مردان غیر ورزشکار دارای اضافه وزن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی مقایسه اثربخشی تلفیق تمرینات هوازی و رژیم غذایی با و بدون مصاحبه انگیزشی ذهن آگاهی بر ولع خوردن و کیفیت زندگی مردان غیر ورزشکار دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه تجربی با طرح تحقیق پیش آزمون پس آزمون با گروه های تجربی و گواه می باشد بود. جامعه آماری تحقیق را مردان غیر ورزشکار مراجعه کننده به باشگاه های شهرستان شاهرود تشکیل دادند. روش نمونه گیری هدفمند بوده که بر اساس معیارهای ورود به تحقیق ۳۲ نفر انتخاب شدند که به صورت تصادفی ساده به ۳ گروه کنترل (۱۲ نفر)، تمرینات هوازی و رژیم غذایی کم کالری (۱۱) و تمرینات هوازی و رژیم غذایی کم کالری همراه با مصاحبه انگیزشی و ذهن آگاهی (۱۱) تقسیم شدند. ابزارهای تحقیق شامل، پرسشنامه ولع خوردن (FCQ) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت بود. از تحلیل واریانس یک طرفه برای تغییرات بین گروهی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ و سطح معنی داری ۰۵/۰>P استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که بین میانگین های پس آزمون متغیرهای ولع خوردن و کیفیت زندگی در گروه های کنترل و تجربی تفاوت وجود دارد (۰۰۱/۰≥p). ولی بین دو گروه تجربی تفاوت معنی داری وجود ندارد (۰۰۱/۰≤p). نتیجه گیری: به نظر می رسد که هردو گروه تجربی به یک اندازه بر متغیرهای کیفیت زندگی و ولع خوردن اثرگذار هستند. در این راستا جهت بالا رفتن اعتبار بیرونی تحقیق پیشنهاد می گردد که تحقیقات بیشتری صورت گیرد. تازه های تحقیق حسن عبدی: Google Scholar, Pubmed
اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر انگیزش پیشرفت و رضایت آموزشی از دانشگاه در دانشجویان پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: انگیزش پیشرفت و رضایت آموزشی پایین نقش مهمی در افزایش استرس و کاهش تمایل به تحصیل دارد و یکی از راهکارهای بهبود آنها آموزش مدیریت استرس است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر انگیزش پیشرفت و رضایت آموزشی از دانشگاه در دانشجویان پزشکی انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند. نمونه پژوهش 50 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای با روش آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی آموزش دید و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های انگیزش پیشرفت (هرمانز، 1970) و رضایت آموزشی از دانشگاه (دهقانی و همکاران، 1393) استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 17 و به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل از نظر انگیزش پیشرفت و رضایت آموزشی از دانشگاه تفاوت معناداری داشتند. یعنی، روش آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی باعث افزایش انگیزش پیشرفت (001/0 P< ,183/29F=) و رضایت آموزشی از دانشگاه (001/0 P< ,760/36F=) در دانشجویان پزشکی شد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، پیشنهاد می گردد که روانشناسان و مشاوران تحصیلی برای افزایش انگیزش پیشرفت و رضایت آموزشی از دانشگاه می توانند از روش آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در کنار سایر روش های آموزشی استفاده کنند.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر تنظیم هیجان و بهبود خودپنداشت کودکان دارای والدین طلاق گرفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کودکانی که والدینشان از یکدیگر جدا می شوند با تنیدگی مواجه می شوند که اثرات کوتاه مدت و بلندمدت روان شناختی بر جای می گذارد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر تنظیم هیجان و بهبود خودپنداشت کودکان دارای والدین طلاق گرفته انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی کودکان دارای والدین طلاق گرفته شهر کرمانشاه در سال 1399 بودند که از بین آنها تعداد 30 کودک به شیوه نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش 10 جلسه مداخله ذهن آگاهی بر اساس مدل بوردیک (2017) را دریافت کرد، در حالی که گروه گواه در فهرست انتظار برای دریافت مداخله بعد از پایان مطالعه قرار گرفت. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) و پرسشنامه خودپنداشت (پیرز و هریس، 1969) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش ذهن آگاهی بر مؤلفه های تنظیم هیجان (ارزیابی مجدد شناختی (0/01>P، 361/29=F) و منع بیانی (0/01>P، 652/31=F) و مؤلفه های خودپنداشت کودکان (رفتار (0/01>P، 813/17=F)، وضعیت عقلانی و تحصیلی (0/01>P، 762/16=F)، ظاهر جسمانی و ویژگی ها (0/01>P، 421/8=F)، اضطراب (0/01>P، 429/19=F)، محبوبیت (0/01>P، 927/21=F)، شادی و رضایت (0/01>P، 691/18=F) تأثیر مثبت دارد و این نتایج به دست آمده در دوره پیگیری نیز تداوم داشت (0/01>P). نتیجه گیری: هنگامی که کودکان دارای والدین طلاق گرفته احساس می کنند کاری از دستشان برنمی آید، ذهن آگاهی با افزایش انعطاف پذیری روانی، انتخاب های دیگری را فرا روی آنها قرار می دهد و همین موضوع در تنظیم هیجانات آنها مؤثر است. همچنین ذهن آگاهی با برقراری ارتباط دوباره مابین منابع درونی و بیرونی، به بهبودی خودپنداشت منجر می شود، منابعی که حتی ممکن است فرد باور به آنها نداشته باشد.
مقایسه اثربخشی ذهن آگاهی و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر همدلی در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال نقص توجه/بیش فعالی شایع ترین نوع اختلال عصب تحولی در کودکان است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مداخله ذهن آگاهی و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر شناخت اجتماعی (مولفه همدلی) در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر در قالب یک طرح آزمایشی چند گروهی با پیش آزمون و پس آزمون به همراه گروه کنترل و پیگیری انجام شد. جامعه این مطالعه شامل دانش آموزان دارای نقص توجه/بیش فعالی ارجاعی به مراکز توان بخشی شهر تهران در بهار و تابستان 14۰۰ بودند که از بین آنها ۴۵ نفر با تشخیص اولیه اختلال نقص توجه/بیش فعالی با روش نمونه گیری در دسترس (همتاسازی سن و جنس) انتخاب شدند و به طور تصادفی ساده در سه گروه ۱۵ نفری ذهن آگاهی، تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای و کنترل غیرفعال قرار گرفتند. در این پژوهش ۱۵ جلسه آموزش به گروه مداخله ذهن آگاهی ارائه شد. در گروه مداخله تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای ۱۲ جلسه با شدت جریان ۱ میلی آمپر و با مدت زمان۱۰ دقیقه برای دانش آموزان استفاده شد. برای سنجش همدلی از پرسشنامه Auyeung و همکاران (۲۰۰۹) استفاده شد و یافته ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته از طریق نرم افزار SPSS-26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از تاثیر معنادار هر دو مداخله بر همدلی بود (0/001 >P). باتوجه به یافته های به دست آمده هر چند مداخله ذهن آگاهی باعث بهبود سطح همدلی شد؛ ولی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر همدلی بیشتر بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده در مطالعه حاضر، این مداخلات جهت بهبود سطح همدلی دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی می تواند مورد استفاده پژوهشگران و درمانگران قرار گیرد.
اثربخشی درمان ساختارمند ماتریکس بر خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف، خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در مصرف کنندگان مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۲۲۸-۲۰۱
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان ساختارمند ماتریکس بر خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف، خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در مصرف کنندگان مواد محرک انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران وابسته به مواد محرک مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اهواز در سال 1400 بود. از این بین، 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه خودشیفتگی مرضی، پرسشنامه ولع مصرف لحظه ای، پرسشنامه خودکارآمدی ترک اعتیاد، مقیاس تحمل پریشانی و مقیاس ذهن آگاهی را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه تکمیل کردند. درمان ساختارمند ماتریکس در 14 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ساختارمند ماتریکس موجب کاهش خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف و افزایش خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در گروه آزمایش شد. نتایج به دست آمده در مرحله پیگیری دوماهه نیز پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمان ساختارمند ماتریکس در کاهش خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف و افزایش خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی مؤثر است.
پیش بینی اعتیادپذیری بر اساس سرمایه روانشناختی، نشخوار فکری و ذهن آگاهی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی اعتیادپذیری بر اساس سرمایه روانشناختی، نشخوار فکری و ذهن آگاهی در دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین انجام شد. پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین در سال تحصیلی 99-1398 نیمسال دوم تشکیل داد. از بین دانشجویان دختر با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 200 نفر انتخاب و به پرسشنامه اعتیادپذیری (وید و بوچر، 1992)، پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007)، پرسشنامه نشخوار فکری (یوسفی و همکاران، 1388) و پرسشنامه ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2004) پاسخ دادند. داده های پژوهش با روش های آمار توصیفی، ماتریس ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری با SPSS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین نمره کل سرمایه روانشناختی (56/0-=r و 002/0=p) و ابعاد آن با اعتیادپذیری رابطه معکوس و معناداری وجود دارد (05/0>P). این رابطه بین نمره کل نشخوار فکری (44/0=r و 002/0=p) و ابعاد آن با اعتیادپذیری، مثبت و معنادار و بین نمره کل ذهن آگاهی (62/0-=r و 001/0=p) و ابعاد آن با اعتیادپذیری، معکوس و معنادار بود (05/0>P). همچنین، رگرسیون چندمتغیره به روش ورود همزمان نشان داد که 44 درصد از واریانس اعتیادپذیری بر مبنای متغیرهای پیشبین (سرمایه روانشناخت، ذهن آگاهی و نشخوار فکری) قابل تبیین است. بنابراین می توان برای پیشگیری از اعتیاد در دانشجویان با شناخت عوامل روانشناختی مؤثر و تقویت ذهن آگاهی آسیب پذیری دانشجویان در این زمینه را کاهش داد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر خودکارآمدی در زنان دارای همسر وابسته به مواد
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر خودکارآمدی در زنان دارای همسر وابسته به مواد در سال 1400 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان 30 تا 40 سال دارای همسر وابسته به مواد در شهر تهران بودند که 30 شرکتکننده که ملاکهای ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی از نوع قرعهکشی و به طور مساوی در گروههای آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برنامهی آموزش ذهنآگاهی در طی 8 جلسهی 90 دقیقهای برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل در انتظار ماندند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از مقیاس خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) بدست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (شاخصهای مرکزی، پراکندگی) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) و نرمافزار SPSS23 استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که آموزش ذهنآگاهی بر خودکارآمدی در زنان دارای همسر وابسته به مواد اثربخش است. نتایج پژوهش نشان داد که با استفاده از مداخلههای مبتنی بر ذهنآگاهی میتوان در ارتقای سطوح خودکارآمدی به زنان دارای همسر وابسته برای رویارویی با مشکلات موجود، کمک کرد.
تأثیر یک دوره تمرینات ذهن آگاهی بر شاخص های حافظه کارکردی افراد نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تحقیقات نشان داده است عدم توجه به مهارت های روانشناختی نظیر ذهن آگاهی، منجر به کاهش عملکرد جسمانی و روانشناختی در افراد می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر یک دوره تمرینات ذهن آگاهی بر شاخص های حافظه کارکردی افراد نوجوان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را نوجوانان با دامنه سنی ۱۸-۱۴ سال منطقه یک شهر تهران در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند. شرکت کنندگان شامل ۲۰ نوجوان (۱۰ دختر و ۱۰ پسر) بود که به صورت در دسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۰ نفره ذهن آگاهی و گواه قرار گرفتند. تمرینات گروه ذهن آگاهی به مدت ۶ هفته، هفته ای یک جلسه ۴۵-۲۰ دقیقه بود. برای سنجش حافظه کارکردی از نرم افزار کرسی بلک استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل واریانس مرکب، تی مستقل و همبسته با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ استفاده شد. یافته ها: نتایج تعداد پاسخ های صحیح نشان داد اثر اصلی مرحله (η۲=۰/۵۹ ،P=۰/۰۰۰۱ ،F=۲۶/۸۵) و اثر تعاملی مرحله- گروه (η۲=۰/۳۷ ،P=۰/۰۰۴ ،F=۱۰/۸۷) معنادار، اما اثر اصلی گروه (η۲=۰/۰۱ ،P=۰/۵۹ ،F=۰/۲۳) معنادار نبود. نتایج آزمون تی همبسته نشان داد گروه ذهن آگاهی، پیشرفت معناداری از پیش آزمون تا پس آزمون داشته است (۰/۰۰۰۱=P). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بیانگر تأثیر تمرینات ذهن آگاهی بر شاخص های حافظه کارکردی افراد نوجوان بود. این نوع مداخلات می توانند جهت ارتقای عملکرد شناختی و حرکتی به متخصصان این حیطه کمک شایان توجهی داشته باشد؛ لذا پیشنهاد می شود در راستای افزایش میزان حافظه کارکردی و همچنین اثر گذاری آن بر روند تصمیمات شناختی از تمرینات ذهن آگاهی استفاده شود.
بررسی روابط ساختاری خودکارآمدی، تصویر بدن و ذهن آگاهی با تنظیم رفتاری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شناخت عوامل مؤثر بر فرایندهای انگیزشی مشارکت کودکان در فعالیت جسمانی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری خودکارآمدی، تصویر بدن و ذهن آگاهی با تنظیم رفتاری دانش آموزان در زمینه فعالیت جسمانی بود. روش: روش انجام پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. نمونه آماری شامل ۳۸۴ دانش آموز بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودکارآمدی (پندر و همکاران، ۲۰۰۲)، تصویر بدن (کش و همکاران، ۲۰۰۴)، ذهن آگاهی (آهرن و همکاران، ۲۰۱۱) و تنظیم رفتاری (رایان و همکاران، ۲۰۱۹) استفاده شد. از آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۶ و لیزرل نسخه ۸ برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین خودکارآمدی با تصویر بدن، ذهن آگاهی و تنظیم رفتاری ارتباط مستقیم و معنادار (۰/۰۰۱>P)، تصویر بدن با ذهن آگاهی و تنظیم رفتاری ارتباط مستقیم و معنادار (۰/۰۰۱>P) و ذهن آگاهی با تنظیم رفتاری ارتباط مستقیم و معناداری داشت (۰/۰۰۱>P). درنهایت، مدل نظری پژوهش از برازش مناسبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد خودکارآمدی، تصویر بدن و ذهن آگاهی باعث بهبود تنظیم رفتاری دانش آموزان برای مشارکت آن ها در فعالیت جسمانی شد؛ بنابراین، ضروری است که استراتژی ها و مداخلات مناسبی به خصوص از طرف معلمین تربیت بدنی برای ارائه تکنیک های افزایش خودکارآمدی، تصویر بدن و ذهن آگاهی در کودکان اتخاذ شود.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، شدت علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس در زنان مبتلا به میگرن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف پژوهش حاضربا هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، شدت علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس در بین زنان مبتلا به بیماری میگرن انجام شد. مواد و روش ها این پژوهش در قالب یک طرح پژوهشی نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه مراجعان زن مبتلا به میگرن مراجعه کننده به متخصصان مغز و اعصاب شهر خرم آباد در سال 1401 بود. حجم نمونه 32 بیمار زن مبتلا به میگرن بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16نفر) جایگزین شدند . جهت گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، علائم روان تنی میگرن نجاریان و سبک های مقابله با استرس بیلینگز و موس استفاده شد. مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت یک جلسه درهفته و طی 8 هفته متوالی در گروه آزمایش انجام شد. داده ها بااستفاده از تحلیل کوواریانس(آنکووا) تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در سطحP<0/01 ،F=14/406 بر تنظیم شناختی هیجان ، شدت علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس مراجعان زن مبتلا به میگرن حداقل در یکی از متغیرها اثرمعناداری داشته است. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان دادند شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در سطح P<0/01 ،F=7/60بر تنظیم شناختی هیجان و در سطح P<0/01 ، F=46/53 بر شدت علائم روان تنی میگرن و در سطح P<0/03 ، F=5/18 بر سبک های مقابله با استرس در مرحله پس آزمون اثرمعناداری داشته است. نتیجه گیری مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش تنظیم شناختی هیجان، کاهش شدت علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس بیماران زن مبتلا به میگرن اثربخش است. بر این اساس در فرایند اثربخشی برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اجتناب از فرار از تجارب ناخوشایند ناشی از میگرن می توان گفت در این روش، افراد یاد می گیرند چگونه از روش های شناختی و تعمق های ذهن آگاهانه برای متوقف کردن فرایندهای خودکاری که اغلب باعث کاستی در تنظیم هیجان مثبت، شدت گرفتن علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس سازگارانه می شود، استفاده کنند.
اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم روان تنی، تفکیک خویشتن و سبک دلبستگی زنان دارای علائم روان تنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۳۸-۱۲۷
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم روان تنی، سبک دلبستگی و تفکیک خویشتن زنان دارای علائم روان تنی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان دارای علائم روان تنی مراجعه کننده به دو مرکز مشاوره نگرش برتر و آرامش پایدار در شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ بود. از بین این زنان به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر که از پاسخ به پرسشنامه تشخیص اختلالات علائم جسمانی، بیشترین نمره را کسب کرده بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند و به پرسشنامه های غربالگری برای اختلالات علائم جسمانی SOMS-7 (ابراهیمی و همکاران،1397)، تفکیک خویشتن DSI-R (اسکورن و فریندلندر، 1998) و سبک های دلبستگی بزرگسالان AASQ (هازن و شاور، 1987) پاسخ دادند. برای گروه آزمایشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه 2 ساعته، هفته ای یک جلسه برگزار شد. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در متغیر علائم روان تنی (716/3=F، 066/0=p) و سبک دلبستگی اجتنابی (273/0=p) تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما در متغیرهای تفکیک خویشتن (327/37=F، 001/0=p)، سبک های دلبستگی ایمن (001/0=p) و دوسوگرا (001/0=p) تفاوت معناداری وجود دارد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که مداخله آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر متغیرهای تفکیک خویشتن و سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا در زنان دارای علائم روان تنی موثر بود.
اثربخشی تمرینات ذهن آگاهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب شناختی ، جسمانی و انعطاف پذیری روانشناختی زنان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تمرینات ذهن آگاهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب شناختی، جسمانی و انعطاف پذیری روانشناختی زنان ورزشکار بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زنان ورزشکار رشته آمادگی جسمانی شهر قم بودند که در سال 1401 مشغول فعالیت بودند. که از میان آنها 50 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سنجش اضطراب (SAS) اسمیت (1990) و انعطاف پذیری روانشناختی(CFI) دنای و ونادروال (2010) استفاده شد. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در اضطراب شناختی و جسمانی و انعطاف پذیری روانشناختی بود (001/0 P<). بنابراین می توان نتیجه گرفت تمرینات ذهن آگاهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب شناختی، جسمانی و انعطاف پذیری روانشناختی زنان ورزشکار موثر بود.
پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس روابط والد- فرزند با میانجی گری ذهن آگاهی در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۸۶)
192-183
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی ذهن آگاهی در رابطه بین کیفیت روابط والد-فرزند و رفتارهای پرخطر در نوجوانان پسر انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان پسر دوره اول و دوم متوسطه مدارس دولتی رشت در سال تحصیلی 1401-1402 بودند که تعداد 215 نفر، به شیوه نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایران (IARS) علی زاده محمدی و احمدآبادی (1387)، مقیاس ارزیابی رابطه والد– فرزند (PCRS) مارک و همکاران (1983)، و فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (FMI-SF) والش و همکاران (2006) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر مستقیم کیفیت ارتباط با پدر و مادر بر رفتارهای پرخطر و ذهن آگاهی معنادار بود؛ نتایج دیگری نشان داد که اثر مستقیم ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر معنادار بود (05/0>P). همچنین مشخص شد نقش میانجی ذهن آگاهی بین کیفیت روابط پدر و مادر بر رفتارهای پرخطر معنادار بود (05/0>P)؛ در واقع متغیر ذهن آگاهی بین کیفیت روابط والد-فرزند و رفتارهای پرخطر نقش میانجی جزئی دارد. مدل پیشنهادی پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار بود. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که کیفیت تعامل والد- فرزند می تواند منجر به افزایش ذهن اگاهی در نوجوانان شده و در نتیجه به عنوان یک عامل محافظتی در برابر رفتارهای پرخطر در نظر گرفته شود.