مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۰۱.
۵۰۲.
۵۰۳.
۵۰۴.
۵۰۵.
۵۰۶.
۵۰۷.
۵۰۸.
۵۰۹.
۵۱۰.
۵۱۱.
۵۱۲.
۵۱۳.
۵۱۴.
۵۱۵.
۵۱۶.
۵۱۷.
۵۱۸.
۵۱۹.
۵۲۰.
ذهن آگاهی
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
۳۶۰-۳۴۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: کودک خواهی ک انحراف جنسی و یک اختلال روانی است که شیوع آن در افغانستان گسترده است. روش های درمانی که تاکنون استفاده شده، فقط بر یکی از علل این اختلال متمرکز هستند و نیاز به درمان های یکپارچه تری برای این اختلال محسوس است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بسته درمان تلفیقی اختلال کودک خواهی با درمان شناختی رفتاری بر خودپنداره جنسی مردان افغانستان بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری سه ماهه با گروه گواه و دو گروه آزمایش است. جامعه آماری شامل کلیه مردان افغان ساکن افغانستان مبتلا به اختلال کودک خواهی بود که تعداد 30 نفر از آن ها به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه درمان تلفیقی (10 نفر)، گروه درمان شناختی رفتاری (10 نفر) و گروه گواه (10 نفر) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه چندوجهی خودپنداره جنسی اسنل (1995) بود. شرکت کنندگان در گروه درمان تلفیقی تدوین شده توسط پژوهشگر (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی)، محتوای بسته درمانی اختلال کودک خواهی را در طی 20 جلسه به صورت فردی دریافت کردند. همچنین شرکت کنندگان در گروه شناختی رفتاری، آموزش های این درمان را در طی 8 جلسه و به صورت فردی دریافت نمودند. یافته ها: نتایج تحلیل اندازه های مکرر نشان داد که هر دو درمان تلفیقی و درمان شناختی رفتاری در افزایش نمرات خودپنداره جنسی مثبت آزمودنی ها مؤثر بودند ولی درمان تلفیقی اختلال کودک خواهی اثربخشی بالاتری داشته است (05/0 > P). در ضمن فقط درمان تلفیقی اختلال کودک خواهی در کاهش نمرات خودپنداره جنسی منفی آزمودنی ها مؤثر بود (05/0 >P). نتیجه گیری: مهم ترین وجه تمایز درمان تلفیقی اختلال کودک خواهی نسبت به درمان شناختی رفتاری این بود که در درمان تلفیقی، همزمان با رهاسازی تفکر از قید عادات منفی خودکار و پذیرش این افکار، بر نقاط قوت، توانمندی های فرد و ارزش های واقعی فرد تمرکز نموده و مشکلات ریشه ای مهارت های ارتباطی و جنسی را مورد بررسی و درمان قرار داد و از تأثیر بهتری در درمان این اختلال برخوردار بود. بنابراین از درمان تلفیقی اختلال کودک خواهی برای کمک به تغییر طرحواره های ناسازگار و کاهش نشانه های مجرمین مبتلا به اختلال کودک خواهی استفاده گردد.
مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و خودمراقبتی بر تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (خرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
۵۷۲-۵۵۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: تصویر بدنی تجسم درونی ظاهر بیرونی فرد است که این بازنمایی ابعاد جسمانی، ادراکی و نگرشی را در بر می گیرد. تحقیقات نشان داده که هر دو شیوه آموزش ذهن آگاهی و خودمراقبتی بر تصویر بدنی مؤثر است. با این حال در زمینه مقایسه تأثیر این دو بر تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان شکاف تحقیقاتی وجود داشت. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش ذهن آگاهی و خودمراقبتی بر تصویر بدنی زنان مبتلا به سرطان پستان به اجرا در آمد. روش: روش تحقیق شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری بود، جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران 30 – 50 ساله مبتلا به سرطان پستان بودند که جهت درمان به کلینیک پزشک متخصص مراجعه کرده و تشخیص سرطان پستان دریافت کرده بودند. نمونه پژوهش از نوع در دسترس و شامل 45 نفر (برای هر گروه 15 نفر؛ یعنی 15 نفر در گروه آزمایشی 1، یعنی 15 نفر در گروه آزمایشی 2 و 15 نفر نیز در گروه کنترل) بود. ابزار پژوهش شامل؛ آزمون تصویر بدنی فیشر (1970)، خلاصه طرح جلسات آموزش ذهن آگاهی کابات زین (2015) و خلاصه طرح جلسات آموزش خود مراقبتی کلارک و همکاران (2014) بود. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان دادکه دو شیوه آموزش ذهن آگاهی و آموزش خودمراقبتی بر نمرات تصویر بدنی در پس آزمون اثر معنی دار داشت. اثر گروه با توجه به سطوح زمان اندازه گیری متفاوت است. مداخله آزمایشی منجر به تغییراتی در گروه آزمایش شده که 0/31 کل تغییرات ناشی از عمل آزمایشی بوده است (0/1 p<). با توجه به این که میانگین گروه آموزش ذهن آگاهی از گروه آموزش خودمراقبتی بیشتر بوده است، بنابراین آموزش ذهن آگاهی در افزایش تصویر بدنی زنان مبتلا به سرطان پستان مؤثرتر بوده است. نتیجه گیری: با هر دو شیوه آموزش ذهن آگاهی و آموزش خودمراقبتی، می توان تصویر بدنی را در زنان مبتلا به سرطان پستان بهبود داد.
اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر مبتلایان به درد مزمن: کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر شدت درد، اضطراب، افسردگی و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن (کارآزمایی بالینی تصادفی) انجام شد. مواد و روش ها جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا (ع) ارتش تشکیل دادند. از بین این بیماران، افرادی که ملاک های ورود به پژوهش و تمایل به شرکت در پژوهش را داشتند، 50 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و 25 نفر به گروه آزمایش و 25 نفر به گروه کنترل تخصیص داده شدند. پس از انتخاب بیماران و تخصیص تصادفی آن ها به گروه های آزمایش و کنترل، قبل و پس از درمان پرسش نامه های پژوهش به بیماران جهت تکمیل داده شد. این پرسش نامه ها شامل پرسش نامه اندازه گیری شدت درد، پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی-فرم کوتاه، پرسش نامه اضطراب بک و پرسش نامه افسردگی بک-ویرایش دوم بود. پس از اخذ رضایت نامه کتبی شرکت در پژوهش، افراد گروه آزمایش درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (8 جلسه هفتگی) را دریافت کردند و گروه کنترل آزمایشی دریافت نکردند. برای رعایت اصول اخلاقی، پس از پایان پژوهش، برای گروه کنترل درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس اجرا شد. تحلیل داده ها توسط روش تحلیل واریانس و تحلیل کوواریانس چندمتغیره و با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 19 انجام شد. یافته ها نتایج تحلیل ها نشان داد درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی شدت درد، اضطراب و افسردگی را در بیماران مبتلا به درد مزمن کاهش داد (P<0/05). همچنین یافته ها نشان داد درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن را افزایش داد (P<0/05). نتیجه گیری در کنار درمان های دارویی رایج برای درد مزمن می توان از درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در راستای افزایش کیفیت زندگی و کاهش شدت درد، اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به درد مزمن استفاده کرد.
اثربخشی بسته آموزشی فرزندپروری ذهن آگاهانه بر مراقبت والدین و فرسودگی والدگری مادران دانش آموزان دارای اختلال درونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱ (پیاپی ۸۰)
۱۵۴-۱۴۵
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بسته آموزشی فرزندپروری ذهن آگاهانه بر مراقبت والدین و فرسودگی والدگری مادران دانش آموزان دارای اختلال درونی سازی شده اجرا گردید. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری کلیه مادران دانش آموزان دوره ی دوم ابتدایی در شهر اصفهان، سال ۱۳۹۹ را شامل می شد که از بین آن ها تعداد 30 نفر از دانش آموزان دارای اختلالات درونی سازی شده به شیوه ی نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش برنامه آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه بوگلز (2014) را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک بار دریافت نمودند. گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های پژوهش شامل ابعاد مثبت مراقبت (PDCS) (راف و همکاران 2004) و فرسودگی والدگری (PBQ) (میکولاجک و همکاران، 2018) پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه بر مراقبت والدین و فرسودگی والدگری مادران دانش آموزان دارای اختلال درونی سازی شده اثربخشی معناداری داشته است (05/0>p). بنابراین می توان گفت بسته ی آموزشی فرزندپروری ذهن آگاهانه بر مراقبت والدبن و فرسوگی والدگری مادران دانش آموزان دارای اختلال درونی سازی شده تاثیر دارد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر معنی و هدف در ارتقای رشد پس از آسیب و سازگاری روانی-اجتماعی بیماران مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر معنی و هدف در ارتقای رشد پس از آسیب و سازگاری روانی- اجتماعی بیماران مبتلابه سرطان پستان بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، شامل کلیه بیماران مبتلابه سرطان پستان در انجمن بیماران سرطانی شهرستان بوکان در سال 1398 بودند که به صورت هدفمند 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی جایگزینی در سه گروه درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، درمان مبتنی بر معنی و هدف، و گروه گواه قرار گرفتند. در این پژوهش از مقیاس سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری-فرم کوتاه دروگاتیس(PAIS-SR) (1986) و پرسشنامه رشد پس از سانحه تدچی و کالهون (1996) استفاده شد. گروه های آزمایشی به مدت 8 هفته و هر هفته یک جلسه 60 دقیقه ای، تحت درمان مبتنی بر معنی و هدف و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی گروهی قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون در دو گروه آزمایش و گواه در متغیر سازگاری روانی-اجتماعی و رشد پس از آسیب تفاوت معناداری وجود دارد (01/0 ≥P). به عبارتی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در متغیر سازگاری روانی اجتماعی نسبت به درمان مبتنی بر معنی و هدف اثربخشی بیشتر و درمان مبتنی بر معنی و هدف در متغیر رشد پس از آسیب نسبت به شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اثربخش تر بود.
مقایسه اثربخشی بسته های آموزش مثبت نگر، تاب آوری و ذهن آگاهی بر بهزیستی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۱۵۲-۱۴۱
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش روان درمانی مثبت نگر، تاب آوری پنسیلوانیا و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر سال سوم دوره متوسطه اول مدارس دولتی شهرستان شهرکرد در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، 60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در چهار گروه آزمایش و گواه (هرکدام 15 نفر) جایگزین و هر یک از گروه های آزمایش، طی 6 جلسه، هر هفته دو بار، تحت آموزش برنامه های روان درمانی مثبت نگر (سلیگمن و همکاران، 2013)، تاب آوری پنسیلوانیا (سلیگمن و همکاران، 2009) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (سگال و همکاران، 2012) قرار گرفتند و گروه گواه مداخله ای دریافت ننمود. ابزار پژوهش، پرسشنامه بهزیستی تحصیلی (AWBQ) تومینین-سوینی و همکاران (2012) بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. نتایج حاکی از تأثیر معنی دار آموزش برنامه مثبت نگر، تاب آوری و ذهن آگاهی بر بهزیستی تحصیلی بر مقیاس های ارزش مدرسه (558/20 = F)، فرسودگی نسبت به مدرسه (52/29 =F)، رضایت مندی تحصیلی (403/11 =F)، درآمیزی با تکالیف مدرسه (608/8 =F) و ثبات این برنامه ها در اثرگذاری، در مرحله پیگیری بود (05/0=>P) ولی تفاوت معناداری بین سه نوع مداخله در مقایسه با همدیگر وجود نداشت. نتایج نشان می دهد هر سه مداخله با تغذیه منابع مقابله ای و تقویت پرطاقتی و سرمایه روان شناختی یادگیرندگان، در تقویت انگیزه، پیشرفت و بهزیستی تحصیلی آن ها مؤثر واقع می شود.
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنترل نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۲۲۸-۲۱۹
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنترل نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی مرکز مشاوره حال خوب شهر طبس در سال 1401 بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس از میان آنها 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه 2 ساعته (هفته ای 2 جلسه) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در پژوهش مقیاس نشخوار فکری نولن- هوکسما و مارو (RRS، 1991) و پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گرتز و روئمر (DERS، 2004) بود. تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنترل نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان (01/0p=) نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی معنادار بود و نتایج حاکی از ماندگاری درمان در دوره پیگیری بود (01/0p=). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی روش مداخله ای مناسبی بر بهبود کنترل نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی بوده است.
اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیمی هیجانی و علایم اختلال نقص توجه/بیش فعالی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیمی هیجانی و علایم اختلال نقص توجه/بیش فعالی در کودکان انجام شد. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان یازده تا چهارده سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره کودک شهر خوی در سال 1401-1400 بود. نمونه آماری شامل 30 کودک بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) اسپرافکین و همکاران (1984) و چک لیست تنظیم هیجانی (ERC) شیلدز و کیکتی (1997) بود. در این پژوهش، شرکت کنندگان گروه آزمایش برنامه یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی 15 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خودتنظیمی هیجانی و علایم نقص توجه/بیش فعالی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری در سطح 01/0 وجود داشت. با توجه به یافته ها می توان مطرح کرد که مداخله یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی درمان موثری برای بهبود عملکردهای هیجانی و علایم نقص توجه/بیش فعالی در کودکان بوده است.
الگوی روابط ساختاری هویت تحصیلی موفق بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی با میانجی گری ذهن آگاهی و خودکارآمدی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
102 - 81
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین الگوی روابط ساختاری هویت تحصیلی موفق است که بر اساس آن نیازهای بنیادین روان شناختی به عنوان متغیر درون داد، ذهن آگاهی و خودکارآمدی تحصیلی به عنوان متغیر میانجی و هویت تحصیلی موفق به عنوان متغیر برون داد وارد پژوهش شده اند. این پژوهش به روش توصیفی، از نوع مطالعات همبستگی و با شیوه مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. از بین همه دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان قم در سال تحصیلی 1401-1400 به عنوان جامعه مورد پژوهش، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 355 دانش آموز وارد نمونه شدند. در گردآوری اطلاعات از مقیاس نیازهای بنیادین روان شناختی لاگاردیا و همکاران (2000)، مقیاس چندوجهی ذهن آگاهی بائر و همکاران (2006)، مقیاس خودکارآمدی تحصیلی جینکس و مورگان (1999) و مقیاس هویت تحصیلی موفق واس و ایساکسون (2008) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار AMOS22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد، نیازهای بنیادین روان شناختی به طور مستقیم و غیر مستقیم با میانجی گری ذهن آگاهی بر هویت تحصیلی موفق، تاثیر مثبت و معناداری دارد. اما خودکارآمدی تحصیلی نقش میانجی گر معناداری در تاثیر نیازهای بنیادین روان شناختی بر هویت تحصیلی موفق ندارد (05/0>P). بر اساس نتایج و با توجه به نقش نیازهای بنیادین روان شناختی و ذهن آگاهی در هویت تحصیلی موفق، توجه به نیازهای اساسی هر دانش آموز از سوی خانواده ها و معلمان با برگزاری کارگاه های آموزش خانواده و ضمن خدمت و افزایش ذهن آگاهی دانش آموزان با بهره گیری از روان شناس ها و مشاوران مدارس و برگزاری کلاس های آموزشی، ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر شیفتگی شغلی و شکوفایی شخصی در روان درمانگران شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۳)
141 - 160
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر شیفتگی شغلی و شکوفایی شخصی در درمانگران شهر تهران بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه درمانگران شهر تهران بود. تعداد 30 درمانگر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه شیفتگی شغلی و شکوفایی شخصی بود که در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری سه ماهه توسط هر دو گروه تکمیل شد. برنامه آموزش ذهن آگاهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSSV22 تحلیل شد. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر شیفتگی شغلی (54/5=F و 010/0=P) و شکوفایی شخصی (65/4=F و 018/0=P) تأثیر دارد. به این معنی که پس از دریافت مداخله ذهن آگاهی گروه آزمایش نمرات بالاتری در شیفتگی شغلی و شکوفایی شخصی نسبت به گروه کنترل کسب کرد. در نهایت بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر شیفتگی شغلی و شکوفایی شخصی درمانگران اثربخش بوده و می توان از این آموزش جهت ارتقای شیفتگی نسبت به شغل و شکوفایی شخصی درمانگران استفاده کرد و لذا آگاهی درمانگران، مشاوران، روانشناسان و سایر متخصصان از این آموزش می تواند کمک کننده باشد.
پیش بینی رشد پس آسیبی زنان نابارور بر اساس ویژگی های شخصیتی، ذهن آگاهی و نگرش های نقش جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
113 - 128
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی ویژگی های شخصیتی، ذهن آگاهی و نگرش های نقش جنسیتی بر رشد پس آسیبی زنان نابارور شهر اهواز انجام گرفت . روش: پژوهش از نوع طرح های همبستگی و جامعه آماری پژوهش کلیه زنان نابارور شهر اهواز بودند که در سال 1400 به کلینیک های مربوط به زنان و زایمان این شهر مراجعه کرده اند. نمونه تعداد 150 نفر از زنان نابارور بودند که با روش نمونه گیری هدفمند گزینش شدند. از پرسشنامه شخصیتی فرم کوتاه پنج عاملی نئو (1992)، پرسشنامه نقش جنسیتی بم (1976)، پرسشنامه ذهن آگاهی بائر و همکاران (2006) و پرسشنامه رشد پس آسیبی تدسچی و کالهون (1996) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که مولفه روان رنجورخویی به صورت منفی و مولفه های برون گرایی و توافق پذیری به صورت مثبت و معناداری قادر به پیش بینی رشد پس آسیبی بودند. همچنین ذهن آگاهی نیز به صورت مثبت و معناداری رشد پس آسیبی را پیش بینی کرد، در ضمن نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک راهه نیز نشان داد که زنان دارای نگرش نقش جنستی آندروژنی از بیشترین رشد پس آسیبی و زنان دارای نگرش نقش جنسیتی زنانه از کمترین رشد پس آسیبی برخوردار بودند . نتیجه گیری: در نتیجه می توان تجربه آسیب زای ناباروری را با آموزش های ذهن آگاهی و کاهش نگرش نقش جنسیتی زنانه به تجربه رشد تبدیل کرد.
بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر، اهمال کاری و ترس از موفقیت در نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر مداخلات ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر و اهمال کاری و ترس از موفقیت دانش آموزان بود. روش پژوهش: روش انجام این پژوهش از نوع نیمه تجربی پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه می باشد. جامعه آماری را دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر جغتای در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل می دهند. نمونه مورد مطالعه 30 نفر بود که از بین دانش آموزان 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه جای گرفتند. سپس پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984)، ترس از موفقیت زاکرمن و آلیسون (۱۹۷۹) و پرسش نامه رفتارهای پرخطر محمدخانی (1395) در اختیار نمونه آماری قرار گرفت و بعد از برگزاری جلسات آموزش ذهن آگاهی سگال و همکاران (2002) برای گروه های آزمایش، پس آزمون انجام گرفت. داده های جمع آوری شده با بکارگیری آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر (35/78=F، 001/0>p)، اهمال کاری (65/19=F، 001/0>p) و ترس از موفقیت (23/21=F، 001/0>p) در دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم موثر بود. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که آموزش ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر و اهمال کاری و ترس از موفقیت در بین دانش آموزان اثربخشی معناداری دارد و می تواند در جهت بهبود مشکلات دانش آموران موثر باشد.
بررسی نقش واسطه ای نشاط ذهنی در رابطه بین ذهن آگاهی و خود متمایزسازی دانش آموزان دوره دوم متوسطه
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای نشاط ذهنی در رابطه بین ذهن آگاهی و خود متمایزسازی دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات همبستگی بود که در آن روابط میان متغیرهای پژوهش در قالب بررسی مسیرهای یک مدل علّی مورد تحلیل قرار گرفت. جامعه مورد پژوهش تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اصفهان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . ابزار پژوهش پرسشنامه ذهن آگاهی بائر و همکاران (2006)، پرسشنامه خودمتمایزسازی اسکورن و فریدلندر (1998) و پرسشنامه استاندارد مقیاس سرزندگی ذهنی رایان و فردریک (1997) بود. جهت بررسی مدل پیشنهادی پژوهش و تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات از نرم افزار SPSS نسخه 25 و نرم افزار AMOS نسخه 24 استفاده گردید. نتایج نشان داد که نشاط ذهنی در رابطه بین ذهن آگاهی و خود متمایزسازی نقش واسطه ای دارد. نتایج معادلات ساختاری نشان داد ذهن آگاهی هم با نشاط ذهنی و هم با خودمتمایزسازی رابطه مستقیم، مثبت و معنادار دارد. در نهایت یافته ها نشان داد نشاط ذهنی نیز با خودمتمایزسازی رابطه مستقیم، مثبت و معنادار دارد. بنابراین روابط مستقیم و غیر مستقیم در این مدل معنادار به دست آمدند و نقش واسطه ای تایید شد. شاخص های برازش مدل نیز نشان دادند که مدل نهایی پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار می باشد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر ظرفیت حافظه ی فعال کودکان نارساخوان: مطالعه ی موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
93-116
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر ظرفیت حافظه فعال کودکان نارساخوان به روش مطالعه موردی با طرح A-B بود. نمونه این پژوهش، سه دختر نارساخوان پایه چهارم ابتدایی بودند که به طور تصادفی از میان کودکانی انتخاب شدند. این کودکان در سال تحصیلی 1400-1399 به مراکز مشاوره شهر شیراز ارجاع و به عنوان نارساخوان تشخیص داده شده بودند. ابزارهای پژوهش عبارت از مقیاس هوش وکسلر کودکان (1986) و آزمون حافظه فعال پیکرینگ و کثرکول (2001) بود. برنامه ذهن آگاهی به مدت ده جلسه 90 دقیقه ای آموزش داده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون T زوجی استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه آموزش ذهن آگاهی بر تقویت ظرفیت حافظه فعال کودکان نارساخوان در سه مؤلفه مجری مرکزی، حلقه واج شناختی و صفحه دیداری_ فضایی تأثیر معنادار داشته است. بر اساس یافته ها پیشنهاد می شود معلمان و درمانگران از تکنیک های ذهن آگاهی به عنوان یک روش مستقل یا مکمل روش های درمانی دیگر در راستای تقویت ظرفیت حافظه فعال کودکان نارساخوان استفاده کنند.
تأثیر آموزش شناخت درمانی (مبتنی بر ذهن آگاهی) بر فرسودگی شغلی و کیفیت زندگی زنان فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
203 - 214
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف:. هدف از پژوهش حاضر تأثیر آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر فرسودگی شغلی و کیفیت زندگی زنان فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش شهر مرودشت است. روش شناسی: روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش شهر مرودشت در سال تحصیلی 1402- 1401 بودند. برای نمونه گیری در ابتدا به صورت خوشه ای مرحله ای از مدارس شهر مرودشت، 6 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شد و زنان فرهنگی شاغل آن مدرسه ها که داوطلب شرکت در پژوهش بودند به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش (30 نفر) و گواه (30 نفر) قرار داده شدند. و از طریق پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی مورد سنجش قرار گرفتند. داده های گردآوری شده در دو سطح مورد تجزیه وتحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. در سطح آمار از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش فرسودگی شغلی و افزایش کیفیت زندگی زنان فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش شهر مرودشت تاثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان یک حالت ارتقا دهنده ی تفکر خودآگاهی به ویژه در معلمان زن شاغل فرهنگی در کنار سایر آموزش ها می تواند نتایج مفیدی داشته باشد.
رابطه ذهن آگاهی، بنیان های اخلاقی – فرهنگی و تفکر انتقادی با امیدواری و ادراک خداوند در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و فرهنگ سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
1 - 17
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان رابطه کانونی ذهن آگاهی، بنیان های اخلاقی- فرهنگی و تفکر انتقادی با امیدواری و ادراک خداوند در زنان متاهل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان زن متأهل دانشگاه علوم پزشکی بود که از میان آن ها تعداد 180 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه امیدواری اسنایدر و همکاران (1991)، پرسشنامه ادراک خداوند لارنس (1997)، پرسشنامه ذهن آگاهی براون و ریان (2003)، پرسشنامه بنیان های اخلاقی- فرهنگی هایت و گراهام (2007) و پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس (2003) بود. برای تحلیل داده ها، از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و همبستگی کانونی استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پیش بین (ذهن آگاهی، بنیان اخلاقی- فرهنگی و تفکر انتقادی) با متغیرهای ملاک (امیدواری و ادراک خداوند) دو تابع کانونی معنی دار برابر با 644/0 و 293/0 وجود دارد (05/0>p). هم چنین نتایج تحلیل کانونی نشان داد که در مجموعه متغیرهای پیش بین ذهن اگاهی قوی ترین پیش بینی کننده است. در مجموعه متغیرهای ملاک، امیدواری قدرت پیش بینی کنندگی بیشتری را دارد. بنابراین با توجه به نقش پیش بینی کنندگی ذهن آگاهی، بنیان های اخلاقی- فرهنگی و تفکر انتقادی در پیش بینی امیدواری و ادراک خداوند می توان چنین نتیجه گرفت که با تمرکز بر متغیرهای پیش بین می توان، امیدواری و ادراک خداوند را در دانشجویان زن متاهل افزایش داد.
رابطه پذیرش و ذهن آگاهی با رضایت زناشویی و پریشانی هیجانی زنان مواجه شده با خیانت زناشویی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه پذیرش و ذهن آگاهی با رضایت زناشویی و پریشانی هیجانی زنان مواجه شده با خیانت زناشویی بود. این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مواجه شده با خیانت زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره بینش شهر گرگان، در سال 1399 بود. از این میان با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از مقیاس پذیرش و عمل (بوند، 2011)، پرسشنامه مهارت های ذهن آگاهی (کنتاکی، 2004)، پرسشنامه رضایت زناشویی (انریچ، 1989) و پرسشنامه تحمل پریشانی هیجانی (سیمونز و گاهر، 2005). داده های پژوهش با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون و استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین رابطه پذیرش و ذهن آگاهی با رضایت زناشویی و پریشانی هیجانی زنان مواجه شده با خیانت زناشویی رابطه معنی داری وجود دارد (001/0). پذیرش و ذهن آگاهی توانستند با (32/0) درصد تغیرات رضایت زناشویی را پیش بینی نمایند. برای افزایش رضایت زناشویی و کاهش پریشانی هیجانی زنان مواجه شده با خیانت زناشویی، تکنیک ها و مداخلات مبتنی بر پذیرش و ذهن آگاهی توصیه می گردد.
مقایسه تاب آوری، ذهن آگاهی و حمایت اجتماعی ادراک شده در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/نقص توجه، اختلالات یادگیری و عادی در شیراز
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه تاب آوری، ذهن آگاهی و حمایت اجتماعی ادراک شده در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه، اختلالات یادگیری و عادی شهر شیراز انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه، اختلالات یادگیری و عادی در شهر شیراز بودند که از بین آن ها با روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس، 156 نفر که شامل 50 مادر دارای فرزند مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه، 52 نفر مادر دارای فرزند مبتلا به اختلالات یادگیری و 54 مادر دارای فرزند عادی انتخاب شدند و پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون، ذهن آگاهی والچ و همکاران و حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش آزمون های لوین (برای بررسی همگنی واریانس ها)، و تحلیل واریانس چند متغیری (برای بررسی تفاوت متغیرها در گروه مطالعه) و با نرم افزار SPSS-24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه و اختلالات یادگیری با مادران کودکان عادی تفاوت معناداری در متغیرهای تاب آوری، ذهن آگاهی و حمایت اجتماعی ادراک شده وجود دارد؛ به نحوی که مادران کودکان عادی از میانگین تاب آوری، ذهن آگاهی و حمایت اجتماعی بیشتری برخوردار بودند. نتایج نهایی نشان داد که در حوزه های تاب آوری و ذهن آگاهی، مادران کودکان بیش فعال/ نقص توجه و اختلالات یادگیری نیازمند آموزش های مبتنی بر تاب آوری و ذهن آگاهی هستند و برنامه های توان بخشی ویژه ای به منظور افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده نیاز است.
رابطه بین باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی: نقش واسطه ای ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
344-357
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تعیین رابطه بین باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی، به علاوه شناسایی نقش ذهن آگاهی به عنوان متغیری بود که ممکن است دراین بین اثر میانجی گر داشته باشد. روش پژوهش از نوع همبستگی، جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد متأهل شهر یزد در سال 1395 و نمونه مورد نظر شامل 380 نفر (200 زن و 180 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این پژوهش به سیاهه باورهای ارتباطی ایدلسون و اپشتین، مقیاس ذهن آگاهی، توجه و هشیاری براون و ریان و اندازه گیری دلزدگی زناشویی پاینز پاسخ دادند. بر اساس یافته ها، ذهن آگاهی با مؤلفه های باورهای ارتباطی شامل باور به تخریب کنندگی مخالفت، باور به تغییرناپذیری همسر، کمال گرایی جنسی و باور مربوط به تفاوت های جنسیتی رابطه منفی معنادار داشت. یافته دیگر این پژوهش، رابطه منفی معنادار ذهن آگاهی با دلزدگی زناشویی بود. همچنین مؤلفه های باورهای ارتباطی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت معنادار داشتند.
نقش تعدیل کننده ذهن آگاهی در رابطه بین افسردگی، اضطراب و تنیدگی با بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
217-231
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش تعدیلکننده ذهنآگاهی در رابطه بین افسردگی، اضطراب و تنیدگی با بهزیستی روانشناختی اجرا شد. شرکتکنندگان از بین مراجعهکنندگان به بیمارستان تریتا (شهر تهران) شامل 198 نفر (137 زن و 61 مرد) بودند. مقیاسهای آگاهی و توجه هشیارانه، افسردگی، اضطراب و تنیدگی و بهزیستی روانشناختی ریف را تکمیل کردند. به منظور بررسی نقش تعدیلکننده ذهنآگاهی در رابطه بین متغیرهای مستقل (افسردگی، اضطراب و تنیدگی) و متغیرهای وابسته (بهزیستی کلی و خردهمقیاسهای بهزیستی) از روش تحلیل تعدیلکنندگی موجود در افزونه تحلیل مسیر v3.0 SSECORP استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد ذهنآگاهی نقش تعدیلکننده معناداری (01/0>p) در رابطه بین 1. اضطراب و بهزیستی کلی، 2. اضطراب و خردهمقیاس تسلط بر محیط و همچنین افسردگی و خردهمقیاس تسلط بر محیط، و 3. کلیه متغیرهای مستقل و خردهمقیاس رشد شخصی دارد. تحلیلهای تعدیلکنندگی نشان داد که صفت ذهنآگاهی در مورد برخی از مشکلات هیجانی (همچون اضطراب) میتواند در شرایط هیجان بالا و پایین به یک اندازه خوب عمل کند، در حالی که در برخی موارد (مانند افسردگی و تنیدگی) تنها در شرایطی که هیجانهای منفی در سطح خفیف یا متوسط باشند، شاهد اثرات مثبت ذهنآگاهی به عنوان صفت هستیم.