بررسی نقش راه های ارتباطی در پیوندهای فرهنگی/ تجاری به ویژه در منطقه ی شبه قاره با ایران، بر اساس داده های باستان شناختی، کوشش تازه ای است که این مقاله سعی دارد به آن بپردازد.
از آن جا که علم باستان شناسی علمی رو به رشد است که در حال کشف بقایای آثار انسان در طول تاریخ می باشد، بهترین مدرک برای فهم روابط انسانی است که همکاری نزدیک بین کشورهای همسایه را نشان می دهد.
تحقیق و تفحص در تاثیر و تاثر تمدن های سند و ایران با توجه به راه های ارتباطی و جریان مداوم داد و ستد در مسیر این راه ها، گره گشای بسیاری از مجهولاتی است که مردم این منطقه ی وسیع در توسعه ی روابط و مناسبات مختلف خود در پی آن هستند.
اینکه تا چه اندازه عناصر فرهنگی از طریق تجارت از شرق به غرب و یا از غرب به شرق رفته و خاستگاه اولیه و واقعی آن ها کجا بوده، پرسش هایی است که این مقاله تلاش می کند به آن ها پاسخ دهد. و سرانجام به این فرضیه پاسخ داده می شود که می توان با احیای مجدد راه های کهن به امنیتی قابل قبول برای ملت های ساکن در این گستره ی عظیم جغرافیایی رسید.
علامه اقبال عقیده و اندیشه ی خویش درباره ی زندگی و رمز و راز آن را در اشعارش بازتابی روشن داده است. مضامین بلند عشق، ایمان، امید و آرزو، تلاش و کوشش، حرکت و پویایی، آینده نگری و خودشناسی در آثار اقبال جایگاه روشن و گسترده ای دارد وآنگاه که این مضمون را با مفهوم زندگی پیوند میدهد، درخشش و جلوه ی دیگری پیدا میکند. اقبال آرزو و امید را سرمایه ی اصلی زندگی، و زندگی را گنجینه دار این سرمایه ی ارزشمند میداند. خودی، خودشناسی وخودسازی از نظر علامه اقبال با قداست طوف حرم برابر است. وی آزاده زندگی کردن و از زیر بار ناملایمات رستن و قد خم نکردن در برابر دیگران را از رموز زندگی میداند:
زندگی ازطوف دیگررستن است خویش را بیت الحرم دانستن است (اقبال،1376: 45)
اقبال با توجه به آیات قرآن کریم سیر انفسی را برای انسان لازم و ضروری میشمارد و به تعبیری زیبا در خود نگریستن و به شناخت خود رسیدن را چون مجموعه و خلاصه ی نوری میداند که در فطرت ما نهان است و ظهور و بروز جرقه های آن، راه درست زندگی را برای ما نمایان ساخته، ما را به سوی هدایت و کامیابی رهنمون میسازد:نقطه ی نوری که نام او خودیست زیر خاک ما شرار زندگیست (اقبال،1376: 45)
در کشور هندوستان و در طول قرن های متمادی، تنوعی از ادیان و آئین های بشری، برای پاسخگویی به نیازهای معنوی، به کار می رفته و مذهب به طور قابل ملاحظه ای در امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی سکنه ی این منطقه ظهور و نفوذ داشته است. با نگاهی به این ادیان می توان دریافت، ویژگی قابل ملاحظه ی آن ها تاثیر و تاثر از یکدیگر است. «سیکهیزم» به مثابه ی یکی از مصادیق این امر، عصاره ی معنویت اسلام و هندو به شمار می رود.
در مقاله ی حاضر قصد بر آن است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی نگاهی هرچند گذرا، بر نحوه ی شکل گیری و پیدایش این طریقت داشته، معتقدات و اصول پایه ای این دیانت و رهبران پایه گذار آن به خواننده معرفی گردد.
انقلاب مشروطیت ایران تحت تاثیر عوامل مختلفی شکل گرفت. یکی از این عوامل تاثیر روزنامه های فارسی زبان خارج از ایران بود. روزنامه ها به عنوان یک وسیله ی ارتباط جمعی در آن زمان دارای نفوذ بسیار زیادی گردیدند. روزنامه هایی که در خارج از ایران و به خصوص هندوستان چاپ می شد، توسط روشنفکران مترقی و انقلابی اداره می شد. آن ها از وضع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دولت قاجار انتقاد می کردند و با نوشتن مقالاتی وضع موجود را به باد انتقادی می گرفتند. در هندوستان حدوداً نوزده روزنامه به زبان فارسی چاپ و منتشر گردید که در جنبش آزادی خواهی ایرانیان سخت مؤثر واقع شدند. این پژوهش در نظر دارد روزنامه های فارسی زبان چاپ هند و تاثیر آن ها را در انقلاب مشروطیت ایران بررسی نماید. این روزنامه ها در شهرهای مختلف هند از سال 1822 به چاپ رسید که در سال 1846 با چاپ 6 روزنامه فارسی به اوج خود رسید و در سال های بعد نیز ادامه یافت. بر این اساس می توان هند را یکی از اولین پایگاه های تحولات فکری و فرهنگی ایرانیان در آغاز قرون معاصر نامید که این تحولات پیامدهای سیاسی واجتماعی نیز در ایران به دنبال داشت که از جمله آن ها می توان به انقلاب مشروطیت اشاره کرد.
ایران و شبه قاره از دیر باز، با هم روابط فرهنگی و زبانی و مذهبی و هنری و بازرگانی و صنعتی گسترده ای داشته اند.پیشینه ی این روابط به دوران مهاجرت آریایی ها برمی گردد. زمانی که این دو ملت شاخه ی هند و ایرانی را تشکیل می دادند و زبان و مذهب و نژادی یگانه داشتند. با گذشت زمان که این دو ملت در دو اقلیم جداگانه ساکن شدند، منش ها و خلق و خوی آنان نیز دگرگون شد. با این حال مبانی مشترک زبانی ونژادی و فرهنگی آنان، هرگز از هم نگسیخت. اسطوره ها وانگاشته های مشترک ایرانیان و هندوان از همان زمان سامان یافت. با تشکیل حکومت های هخامنشی و اشکانی و ساسانی پیوندهای زبانی و فرهنگی میان این دو قوم ادامه یافت که تاریخ نویسان شواهد فراوانی از آن به دست داده اند. پس از اسلام این پیوندها فزونی گرفت و به ویژه از زمان غزنویان روبه پیشرفت و فزونی نهاد و زبان فارسی در درازای نزدیک به نـُه قرن زبان رسمی امرا و دربارهایِ پادشاهان هندوستان به شمار می آمد. با نفوذ انگلیس در این کشور، اندک اندک زبان انگلیسی جای زبان فارسی راگرفت و این میراث ارزشمند و مشترک دو ملت در زمانی کمتر از یک قرن، رونق خودرا ازدست داد. در این نوشته به روندتاریخی نفوذ زبان و فرهنگ ایران در شبه قاره باروش تحلیل متون تاریخی می پردازیم.
شرح حال زندگی امیر حسن سجزی کاملاً آشکار نیست و آن اطلاعاتی که به دست رسیده به وسیله ی تذکره ها و کتب تاریخی است. تذکره ها نشان می دهند که حسن سجزی در زمره ی شعرا و صوفیه ی کرام شامل بوده و معمولاً تذکره نویسندگان اجمال نویس بودند و بعد از مطالعه ی چند تذکره از جمله «سیرالاولیا» نوشته ی امیر خورد و «سیرالعارفین» از شیخ جمالی و «اخبارالاخیار» از محدث دهلوی و تذکره «بهارستان» نوشته ی شاهنواز خان و کتب تاریخی از جمله «تاریخ فیروزشاهی» از ضیاءالدین برنی و «تاریخ هند» نوشته محمد قاسم فرشته که در دوره ی پادشاه مغول اکبر بوده است، زاویه های گوناگون زندگی حسن سجزی روشن شده است. مقاله ی حاضر از محتویات منابع مزبور بحث و مباحثه می کند.
پیشینه ی ارتباطی دره هند با جنوب شرق ایران به هزاره ی سوم ق.م بر می گردد. هر چند این ارتباط ممکن است در ادوار قبلی نیز بوده باشد اما هزاره ی سوم ق.م اوج این ارتباطات می باشد. این دوره که از طرفی به دوره مفرغ شهرت دارد، دوره ظهور جوامع شهرنشین نیز هست. محوطه های روستایی با افزایش جمعیت بزرگتر می شوند و با افزایش جمعیت، نیاز جوامع به منابع غذایی نیز افزایش می یابد. در این اثناء مناطقی که دارای شرایط آب و هوایی بهتری بودند، بعنوان قطب های کشاورزی عمل می کردند. در مقابل مناطقی نیز وجود داشتند که به دلیل شرایط مناسب معادن خصوصا سنگهای نیمه قیمتی حائز اهمیت بودند. در این دوره که جوامع گسترش پیدا نمودند، نیاز جوامع به کالاهای لوکس نیز افزایش یافت و ایجاد ارتباط بین این مناطق برخی دیگر از محوطه ها را مطرح کرد. با یک نگاه کلی متوجه می شویم که با یک سیستم بزرگ مواجه هستیم که منافع زیر سیستم های آن به هم گره خورده است.
هدف مقاله حاضر این است تا ضمن معرفی بخشی از این سیستم عظیم در هزاره ی سوم ق.م به چگونگی ارتباط محوطه های جنوب شرق ایران و دره هند بپردازد. زیر سیستم هایی که چنان بهم گره خورده بودند که با کوچکترین مشکلی در بخشی از این سیستم ممکن بود کل سیستم دچار مخاطره گردد. همین امر یعنی ارتباط محوطه های فوق از مهمترین ضروریات این تحقیق است تا از طریق آن بتوان به درک مناسبتری از تمدنهای فوق رسید. در این مقاله سعی شده است تا با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و میدانی به هدف فوق دست یابیم.