مطالب مرتبط با کلیدواژه

لکلائو و موفه


۱.

تأثیر گفتمان انقلابی چپ بر خوانش نهضت سربداران در ایران معاصر با تکیه بر کتاب «نهضت سربداران خراسان» پطروشفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سربداران تحلیل گفتمان لکلائو و موفه گفتمان انقلابی چپ کتاب نهضت سربداران خراسان پطروشفسکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۸۲
نهضت سربداران (736 783 ق)، در اواخر کار ایلخانان مغول، بر اثر ظلم و تعدّی حکّام مغولی و نبود قدرت مرکزی مقتدر برای جلوگیری از هرج و مرج رخ نمود و منجر به تشکیل دولت سربداران خراسان شد. این نهضت، به دلیل صبغه انقلابی و مردمی اش، مورد توجه جریان های انقلابی ایران معاصر ازجمله انقلابیون چپ قرار گرفت. کتاب نهضت سربداران خراسان نوشته پطروشفسکی با ترجمه کریم کشاورز، به عنوان یکی از روایت های اثرگذار پژوهشی درباره سربداران، از منظر گفتمان مارکسیستی به تاریخ این جنبش نگریسته و تاریخ سربداران را در چارچوب گفتمان خود صورت بندی و تحلیل کرده است. یافته های این پژوهش با استفاده از روش تحلیل گفتمان لکلائو و موفه نشان می دهد که چگونه گفتمان انقلابی چپ، طی این کتاب، تلاش کرده تا نهضت سربداران خراسان را بر مبنای گفتمان ماتریالیستی و طبقاتی خویش تفسیر و تبیین کند و گفتمان خود را در قرائت تاریخ این نهضت مبنای روایت و تحلیل قرار دهد.
۲.

دمکراسی رادیکال لکلائو و موفه: پاسخی به سرگشتگی چپِ نو (نقدی بر کتاب هژمونی و استراتژی سوسیالیستی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لکلائو و موفه دموکراسی رادیکال آنتاگونیسم امر سیاسی هژمونی پسامارکسیسم پسابنیان گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۱۰۴
هژمونی و استراتژی سوسیالیستی؛ به سوی سیاست دموکراتیک رادیکال اثر لکلائو و موفه (1985) در پاسخ به سردرگمی چپ نو، ایده دمکراسی رادیکال را طرح نمود. این ایده حداقل از دو جنبه پیشرو است: 1-بنیان دمکراسی را بر امر سیاسی آنتاگونیستی می گذارد؛ زیرا از منظر لکلائو و موفه ستیزه گرایی بخشی از امر سیاسی و هژمونی تنها راه کنترل آن است، اما در موقعیت های اقتضایی مطالبات گفتمان های مخالف می تواند حول یک دال تهی مفصل بندی شود و هژمونی جدید جایگزین هژمونی مستقر شود؛ این فرایند راهی فراسوی واقع گرایی بدبینانه هابزی (و اقتدارگرایی آن) و آرمان گرایی اخلاق گرایانه کانتی (و دمکراسی مصالحه جویانه آن) باز می کند؛ 2-پسامدرنیسم مثبت را در قالب ایده پسابنیادگرایی صورتبندی می کند؛ لکلائو و موفه با پذیرش هژمونی باز و موقتی نه تنها از تکثر و خاص گرایی حمایت می کنند، بلکه مرجعی نهایی اما موقتی برای تصمیمات و کنش های سیاسی تعیین می کنند و بدین سان فراسوی بنیان گرایی جهانشمول هابرماسی و ضد بنیان گرایی خاص گرای دلوزی گام برمی دارند. زیرا اولی متضمن پذیرفتن مرجعیت عقل –درقالب کنش ارتباطی- به منظور حذف اختلاف هاست و دومی متضمن جدایی اقلیت ها از اکثریت و رد هرگونه مرجعیت مشترک برای کنش سیاسی است. با وجود این، همچنان نقدهای اساسی بر پروژه فکری لکلائو و موفه وارد است، از جمله: برتری امر سیاسی بر امر اقتصادی و اجتماعی؛ تضعیف کنش گری سوژه؛ غرب محوری و استعلاگرایی نوکانتی.