مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
معلول
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۸
23-42
حوزه های تخصصی:
بشر از بدو پیدایش خود همواره با مسئله علیت دست به گریبان بوده است، چرا که این موجود متفکر و اندیشمند در باره هر چیزی به فکر فرو می رفت و در پی یافتن منشأ پیدایش و اصل آن برمی آمد و همین امر سبب شد که او روز به روز در وادی علم و دانش و زندگی در کره خاکی پیشرفت کند. اولین فیلسوف باستانی که به تفصیل به بحث علل می پردازد ارسطوست. وی نظریه علیت و علل اربعه را به صورت یک بحث مشخص و مجزای فلسفی مطرح کرد که کاربرد آن نه تنها در مابعدالطبیعه، بلکه در باب برهان منطق و حرکت طبیعت، محرز بود. توماس آکوئینی که از شارحان ارسطو محسوب می شود نگاه متفاوتی به نظریه علیت دارد و در آثار کلامی خود علیت ارسطویی را به گونه ای دیگر تبیین می کند، اگرچه می کوشد در شروحش بر آثار ارسطو به تفاوت دیدگاه خود اشاره ای نکند، ولی در آراء کلامی به ارسطو پایبند نمی ماند و بر اساس نگاه مسیحی علیت را تفسیر می کند.
علل ارسطویی از منظر فلاسفه دوره یونانی مآبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴۱
55-82
حوزه های تخصصی:
رواقی ون که کمی بع د از ارس طو در آت ن، به ت رویج نظ ریات فلس فی خ ود پرداختند، نظریه علیت را پذیرفتند و آن را اصلی اساسی در فلسفه طبیعی و اخلاقی خود به شمارآوردند، اما نه به همان صورت که ارسطو آن را تبیین کرده بود. نه تنها تعریف و تصور آنها از علیت متفاوت بود، بلکه نظریه علل اربعه را نیز نپذیرفتند و همچون حکمای پیشا سقراطی، فقط به علت مادی رسیدند و خدا را نیز مادی انگاشتند. در میان نحله های فعال و مطرح در این دوره می توان به اپیکوریان و شکاکان و افلاطونیان میانه و نو اشاره کرد که تنها نزد افلاطونیان می توان وفاداری به اصل علیت را مشاهده کرد، اصلی که باعث ایجاد و نظم عالم می شود و در رابطه طولی بین موجودات در قوس نزول، فیض نامیده می شود. با گسترش مسیحیت و مسیحی شدن فلاسفه از قرن 6 به بعد، رابطه علیت به رابطه ای ایجادی بین خدا و عالم تبدیل و دیدگاه فیض نوافلاطونی برچیده می شود و حتی تا قرن 12 و 13 اثر چندانی از آموزه های فیزیکی و متافیزیکی ارسطو در بین آباء کلیسا دیده نمی شود.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با و بدون آموزش ذهن آگاهی بر میزان شایستگی هیجانی- اجتماعی دانش آموزان معلول جسمی- حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش، مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با و بدون آموزش ذهن آگاهی بر میزان شایستگی هیجانی- اجتماعی دانش آموزان معلول جسمی حرکتی بود. پژوهش از نوع آزمایشی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل همه دانش آموزان پسر معلول دوره دوم متوسطه مدارس استثنایی شهر تهران بود که از آن، نمونه پژوهش به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. شرکت کنندگان 45 نفر بودند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. گروه یک، آموزش مهارت های زندگی و گروه دو، آموزش مهارت های زندگی با آموزش ذهن آگاهی دریافت نمود. گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. هر سه گروه، پیش و پس از آموزش و یکماه پس از پایان آن، به پرسش نامه شایستگی هیجانی- اجتماعی پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و تحلیل کوواریانس چند متغیری انجام شد. نتایج نشان داد، نسبت به گروه کنترل، شایستگی هیجانی- اجتماعی درگروه یک، به طور کلی و به ویژه در مؤلفه های خودآگاهی، آگاهی اجتماعی و خودمدیریتی؛ و در گروه دو، به طور کلی و در تمامی مؤلفه ها افزایش یافت. مقایسه دو روش آشکار ساخت که با آن که مهارت های شناختی و هیجانی و مدیریت آن ها به نحو معنی دار در هر دو گروه آزمایشی افزایش یافت، همراه نمودن آموزش ذهن آگاهی با آموزش مهارت های زندگی، در مجموع اثر افزوده ای بر مهارت های مذکور ندشت. بنابراین می توان گفت که اهمیت دادن به آموزش مهارت های زندگی و ذهن آگاهی می تواند پیامدهای سودمندی برای دانش آموزان معلول داشته باشد و نتیجه آن تربیت افرادی با شایستگی اجتماعی بالا خواهد بود.
اثربخشی آموزش مثبت نگری بر امید و رضایت از زندگی در مادران دارای فرزند معلول(مقاله علمی وزارت علوم)
تولد فرزند معلول می تواند اثرات منفی شدیدی بر مادران داشته باشد؛ چراکه می بایست خواسته های بیشتری را برآورده کنند. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مثبت نگری بر امید و رضایت از زندگی مادران دارای فرزند معلول اجرا شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس-آزمون و پیگیری و گروه گواه بود. نمونه پژوهش به حجم 30 نفر از بین مادران دارای فرزند معلول تحت پوشش سازمان بهزیستی شاهین شهر در سال 1397 به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به تصادف، در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان مقیاس امیدواری (اشنایدر و همکاران، 1991) و پرسشنامه رضایت از زندگی (داینر و همکاران، 1985) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای و هفتگی؛ تحت آموزش مثبت نگری قرار گرفت و گروه گواه، آموزشی دریافت نکرد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS، انجام گرفت. نتایج نشان داد که در متغیر امید، عامل زمان (05/0>p، 907/16=F)، عامل گروه (05/0>p، 864/19=F) و تعامل زمان و گروه (05/0>p، 996/17=F) و در متغیر رضایت از زندگی، عامل زمان (05/0>p، 757/8=F)، عامل گروه (05/0>p، 806/8=F) و تعامل زمان و گروه (05/0>p، 543/9=F) معنادار هستند که این یافته ها نشان دهنده این است که بین دو گروه و در سه مرحله پژوهش در عامل امید و رضایت از زندگی تفاوت معناداری وجود دارد. لذا می توان از آموزش مثبت نگری در مراکز روانشناختی به عنوان درمانی مؤثر به منظور بهبود امید و رضایت از زندگی مادران دارای فرزند معلول استفاده کرد.
نقش رسانه های نوین در تغییر نگرش شهروندان تهرانی نسبت به معلولین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هشتم زمستان ۱۴۰۱شماره ۳۲
209-236
یکی از بخش های جامعه که به دلیل نداشتن سلامتی جسمی، همیشه با محرومیت های زیادی چه در استفاده از خدمات عمومی و شهروندی و چه در حضور فعال در جامعه روبرو می باشند، معلولین آن جامعه می باشند. برخوردهای مبتنی بر تبعیض افراد جامعه نسبت به معلولین، براساس فرضیاتی در مورد معلولین شکل گرفته است که کاملا مغایر با نظر معلولین راجع به پذیرششان می باشد. یکی از ابزارهایی که همواره برای تغییر نگرش افراد مورد توجه بوده است، رسانه ها می باشند. در این بین از آنجا که محتوای شبکه های اجتماعی توسط خود جامعه تولید و انتخاب می شود، نسبت به رسانه های یک طرفه مثل تلویزیون، روزنامه ها بیشتر مورد توجه قرار می گیرند و می توانند سبب تغییر نگرش مردم شوند. در این تحقیق به مطالعه نقش رسانه در تغییر نگرش شهروندان تهرانی بر اساس مدل کوشش درخور پرداخته شده است که منظور از رسانه شبکه های اجتماعی می باشد. این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی می باشد جامعه آماری این تحقیق را شهروندان شهر تهران(افراد ۱۸ سال به بالا) تشکیل می دهند. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد توجه به تولید محتواهای راه محوری در شبکه های اجتماعی، بر نگرش شناختی، عاطفی و آمادگی برای عمل تاثیر گذار است. همچنین توجه به تولید محتواهای راه حاشیه ای شبکه های اجتماعی بر نگرش شناختی و عاطفی تاثیر گذار است لیکن بر نگرش آمادگی برای عمل تاثیری ندارد.
تجربه زیسته افراد دچار ناتوانی شهر اهواز در مواجهه با خانواده و جامعه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۸
۱۹۴-۱۸۳
حوزه های تخصصی:
معلولان از گروه های خاص اجتماعی هستند که به دلیل نقایص جسمانی یا ذهنی، بیشتر در معرض محرومیت و عدم بهره مندی از فرصت ها و امکانات اجتماعی قرار می گیرند. پژوهش حاضر با هدف واکاوی و فهم جامعه شناختی تجربه زیسته ی معلولان شهر اهواز در مواجهه با خانواده و جامعه صورت گرفته است. روش: این پژوهش از نوع کیفی و به کارگیری نظریه داده بنیاد است. جامعه آماری پژوهش، کلیه افراد دارای معلولیت بالای 15 سال شهر اهواز هستند که در سه ماهه اول سال 1401 به مراکز توانبخشی، بهزیستی و انجمن معلولان این شهر مراجعه کرده اند. داده های مورد نیاز کیفی با استفاده از «مصاحبه های نیمه ساختاریافته» جمع آوری شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده از زیست تجربی معلولان نشان می دهد، فهم آنان از مواجهه خانواده با معلولیت، مبتنی بر مهربانی، اقدامات روانشناختی، برآوردن نیازها، ترحم، حمایت بیش از حد، اعمال محدودیت، احساس ناتوانی، انکار معلولیت، سرکوب نیازها و نادیده انگاری آنان بوده است. همچنین کدهای آزار کلامی، آزار جسمی، طرد اجتماعی، تعامل اجتماعی، نقض و نبود قانون، عدم ضمانت اجرایی، نداشتن تفریح و سرگرمی، چالش های حمل و نقل و نابرابری شغلی در زمره ناشی دریافت و فهم آنان از مواجهه جامعه با معلولان و معلولیت آنان بوده است. بحث: به طور خلاصه می توان گفت که معلولین مورد مصاحبه اعتماد چندانی نسبت به نگرش مثبت جامعه به معلولیت نداشتند و گوشه نشینی تنهایی و انزوا را در مواجهه با جامعه ترجیح می دادند. همچنین در رابطه با تعامل های اجتماعی نیز آنان ارتباطات چندانی نداشتند و عدم آگاهی مردم جامعه از حقوق معلولین و نحوه مواجهه و رفتار با آنان را بسیار مهم و اثرگذار می دانستند.
تحلیل و نقد نظریۀ وجود رابط معلول در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه وجود رابط معلول در حکمت متعالیه و برهان صدرالمتألهین بر آن، از ابتکارات و شاخصه های مهم فلسفه او به شمار می آید و نقش اساسی در ساختار تشکیک وجود صدرایی و پیوند زدن حکمتِ او با نظریه وحدت شخصی وجود دارد. لذا تحلیل درست از این نظریه و امعان نظر در برهان آن، با هدف کشف ابعاد و زوایای این مسئله مهم و آشکار شدن نقاط قوت و ضعف احتمالی آن، که منجر به فهم کامل تری از ساختار حکمت متعالیه خواهد شد، از ضروریات پژوهش فلسفی است. پژوهش حاضر درصدد است با روشی تحلیلی انتقادی و با نگاه دقیق به تشابهات و تمایزات دیدگاه صدرالمتألهین و حکمای پیشین در باب وجود معلول و سپس تبیین و تقریر تفصیلی برهان او بر وجود رابط معلول و آنگاه نقد و بررسی یکایک مقدمات برهان، کاستی و نارسایی آن را برای اثبات مقصود صدرا آشکار نماید که مهم ترین آن، خلط میان معنای اسمی یا وصفی ربط با معنای حرفی آن است.
برنامه ریزی فراگیر معابر شهری به منظور استفاده شهروندان معلول و کم توان؛ نمونه موردی خیابان اردیبهشت شیراز
حوزه های تخصصی:
شهرسازی فراگیر گونه ای از شهرسازی است که در آن به نیاز و مسائل همه اقشار جامعه توجه شده است؛ بر همین اساس نسبت به برنامه ریزی و طراحی فضاهای شهری ایمن اقدام می شود. در بسیاری از شهرهای ایران علی رغم وجود طیف وسیعی از افراد معلول یا کم توان، به موضوع مناسب سازی معابر و روان سازی ورود به فضاها و ساختمان های عمومی برای شهروندان معلول و کم توان، کمتر توجه شده است. با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهش پیش رو به بررسی عوامل مناسب سازی معابر و ورودی ساختمان های عمومی واقع در خیابان اردیبهشت شیراز که یکی از قطب های درمانی منطقه می باشد، پرداخته است. روش این پژوهش مبتنی بر رویکرد توصیفی-تحلیلی بوده و برداشت داده ها از طریق روش تکنیک تحلیل مصاحبه و مشاهده صورت گرفته و در ادامه، تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق ماتریس سوات و ماتریس برنامه ریزی استراتژیک انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد به دلیل کمبود تسهیلات و مبلمان مناسب برای معلولین و افراد کم توان که به دلیل نیاز به خدمات درمانی و پزشکی، یکی از مراجعان اصلی به خیابان اردیبهشت هستند، لازم است بخش هایی از مقاطع عرضی این خیابان به خصوص در محل تجمع مراکز درمانی بازطراحی شوند. همچنین لازم است شهرداری جهت طراحی فراگیر و متمایزسازی مسیر پیاده رو از خیابان همچنین مکان یابی و احداث فضاهای مکث و استراحت برای معلولین در جداره این خیابان اقدامات لازم را انجام دهد. براساس بررسی های انجام شده، راهبرد منتخب این پژوهش، راهبرد رقابتی (راهبرد WO: کمک و راهنمایی افراد دارای معلولیت) تعیین شده است و راهکار اصلی این راهبرد، استفاده از نشانگرهای لمسی و تغییر رنگ جداول خیابان جهت افزایش توانایی مسیریابی افراد دارای محدودیت بینایی می باشد.
تحلیل حقوقی نقش مناسب سازی محیط در زندگی معلولان و جانبازان و مسئولیت مدنی ناشی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
۲۹۶-۲۸۷
حوزه های تخصصی:
قلمرو مسئولیت مدنی در دنیای امروز،به حدی گسترده شده است که دیگر باید مطمئن بود هیچ خسارتی نباید جبران نشده باقی بماند. از سویی دیگر در سطح جامعه هستند افرادی که در مواقعی که ازسوی جامعه برای آنان خطرات و خساراتی حاصل میشود، مشتاقانه در انتظار یاری جامعه حقوقی و حقوقدانان در جهت حمایت از آنها می باشند. یکی از مهمترین گروه هایی که نیازمند این حمایتهای قانونی هستند افراد معلول و ناتوانی هستند که یا در بدو تولد و به دلایل ژنتیکی و امثالهم به این حال وروز افتاده اند و یا در لحظه تولد کاملا سالم بوده اند و در طول دوران زندگی خویش نیز از هر حیث بدون هر گونه عیب ونقصی زیسته اند اما به ناگهان در اثر یک حادثه و یا سانحه غیر قابل پیش بینی که ممکن است برای هر انسانی رخ دهد و یا بر اثر ناملایمات زمانه خویش و ایجاد حوادث تحمیلی مانند جنگ یا ترور و یا حوادث ناشی از وظیفه شغلی مانند آتش نشانان، دچار معلولیت اعم از جسمی و یا ذهنی شده اند که اوج این موارد را باید در کشورمان جانبازان سرافرازی دانست که با جانفشانی های خود از مهمترین سرمایه زندگی خویش یعنی سلامتی جسمی و روحی، مایه گذاشته و به افتخار جانبازی نائل آمده اند. یکی از دلایل مهم وارد شدن خسارات جسمانی به معلولان و جانبازان در اثر اعمال تبعیض و متعاقب آن ایجاد حق برای طرح دعوی مسئولیت مدنی که تا کنون به آن پرداخته نشده است، باید ناشی از عدم مناسب سازی محیط زندگی پیرامون معلولان دانست. سال هاست که در این سرزمین، اشخاص معلول به ویژه جانبازان در معرض بزرگترین خطرها در اماکن عمومی و خصوصی قرار گرفته اند. گاه از طریق جراید و گاه از طرق دیگر مطلع می شویم که فردی نابینا و یا معلول جسمی- حرکتی ضمن عبور از خیابان یا تردد در اماکن دیگر، دچار سوانح دلخراشی شده است یا اگر هم به سلامت به منزل رسیده، با دشواری های فراوان، مسیر را طی کرده است. بنابراین جا دارد اجتماع نسبت به مسئولیت خویش در قبال محیط های خطرناک حفاظت نشده و مناسب نمودن محیط که برخی از معلولان و جانبازان را به طور جدی تهدید می کند آگاه باشد. در این تحقیق، به این پرسش اساسی پرداختیم که معلولان و جانبازان در چنین مواقعی چگونه می توانند از ارکان مسئولیت مدنی جهت طرح دعوی استفاده نمایند؟ همچنین در خصوص موضوع مناسب سازی محیط، نگاهی خواهیم انداخت به حقوق تطبیقی تا شاید بهتر نقاط ضعف قوانین داخلی، آشکار گردد.
بررسی نحوه جبران خسارات قابل مطالبه جانبازان و معلولان ناشی از عدم مدیریت مناسب سازی محیط شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
۲۲۹-۲۱۹
حوزه های تخصصی:
انسان ها همیشه از تبعیض و بی عدالتی رنج برده اند و رفع این بی عدالتی ها یکی از مهم ترین وظایف علم حقوق تلقی می شده است.شهروندی وقتی تحقق می یابد که همه افراد یک جامعه از کلیه حقوق مدنی و سیاسی برخوردار بوده و به فرصت های مورد نظر زندگی از حیث اقتصادی و اجتماعی، دسترسی آسان داشته باشند. گروه هایی از اقشار آسیب پذیر جامعه همانند معلولین و جانبازان همواره به خاطر شرایط و موقعیت خود و عدم دسترسی به بسیاری از اماکن و همچنین نبود مناسب سازی منطقی محیط زندگی، از دستیابی کامل به حقوق شان محروم مانده اند. بدین جهت، اسناد و قوانینی در سطح بین المللی و داخلی بتصویب رسیده که به شکلی خاص حقوق این گروه از افراد را مورد تأکید و حمایت قرار داده است. بدیهی است منظور از تدوین و تصویب چنین اسنادی، دادن امتیازی خاص و حقوقی ویژه به این افراد نبوده، بلکه اتخاذ راهکاری مناسب جهت پشتیبانی از معلولین وجانبازان برای نیل به حقوق برابر و کامل می باشد. در این میان آن چه مهم است برخورد حقوقی با این موضوع است و نه برخوردی از سر ترحم، دلسوزی و اعطای صدقه. در زمینه بحث مهم مناسب سازی محیط زندگی معلولان و جانبازان باید اذعان نمود که دستیابی به محیط مسکونی و شهری بدون مانع برای معلولان به صورت یک آرزوی دست نیافتنی جلوه گر بوده و علیرغم این که در برخی شهرها و اماکن اقدامات مثبتی در راستای تحقق امر فوق صورت گرفته، اما هنوز هم معماران و شهرسازان نگاهی به معلولان حاضر در جامعه ندارند. این موضوع در تمام بخش های ارائه دهنده خدمات به نوعی ملموس و مشهود می باشد. بنابراین مسئله مهمی که در این مقاله آن را بررسی نمودیم نحوه جبران خسارات قابل مطالبه جانبازان و معلولان، ناشی از عدم مدیریت مناسب سازی محیط شهری است که اهمیت مناسب سازی محیط در زندگی معلولان و جانبازان و مسئولیت مدنی ایجاد شده بر اثر آن را نشان می دهد. در این تحقیق دریافتیم که این اشخاص با استناد به مبانی فقهی و قانونی، حق دریافت سه دسته از خسارات یعنی مادی، معنوی و جسمانی را دارند و علاوه بر استفاده از طرق معمول جبران خسارات یعنی اعاده وضع به حالت پیش از بروز خسارت و نیز دریافت دیه، می توان چنانچه خسارات وارده بیش از میزان تعیین شده به عنوان دیه باشد جانی را مجبور نمود که از عهده آن خسارات به عنوان مازاد بر دیه نیز برآید.
تحلیل محتوای قوانین و ضوابط معماری و شهرسازی مرتبط با افراد کم توان و توانیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
۶۷-۵۳
حوزه های تخصصی:
حضور همه انسان چه توانمند و چه توانیاب در محیط و انجام فعالیت های حیاتی، مستلزم مناسب بودن محیط شهری و دارابودن استقلال حرکتی است. به همین دلیل در راستای برقراری عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی، نهادهای ذی ربط در سا ل های اخیر کوشیده اند، ضوابط و قوانینی در این راستا، مصوب کنند. اجرای اصولیِ مناسب سازی فضاهای شهری در جهت تسهیل حرکت افراد دارای معلولیت، نیازمند ضوابط استاندارد است. در همین راستا، هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل قوانین موجود در ارتباط با افراد دارای معلولیت می باشد. پس از بررسی قوانین، ضوابط و مصوبات، با استفاده از تحلیل محتوا قوانین و مصوبات، موضوعات اصلی استخراج و در ادامه میزان فراوانی آن ها در قوانین داخلی بیان شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد، دو موضوع "رعایت ضوابط" و "دستورالعمل مناسب سازی" بیشترین حضور را در مجموعه قوانین داشته و دو نهاد مرکز مطالعات راه و مسکن و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی و همچنین معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران و اداره کل معماری و ساختمان، ضوابط و دستورالعمل هایی را در ارتباط با بهینه سازی حضور معلولان تصویب کردند. بررسی ضوابط و دستور العمل ها نشان می دهد مهم ترین چالش و خلا در مسیر اجرای این ضوابط، عدم جامعیت قوانین و ضوابط، نبود ضمانت اجرایی مناسب و یک برنامه جامع و همچنین عدم پیش بینی منابع جهت تامین نیازهای مالی در راستای اجرای ضوابط و قوانین است که همچنان وضعیت حضور معلولین و افراد توانیاب در شهر با مشکل مواجه است.
بازخوانی تفسیر حکمت متعالیه از ملاک نیازمندی به علیت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
موجودیت، حدوث، امکان ماهوی و امکان فقری از جمله ملاک هایی است که برای توجیه نیازمندی برخی از امور به علت مطرح شده است. هر کدام از این ملاک ها توسط دیگران نقد و انکار شده است. برخی از اندیشمندان معاصر نیز آخرین دیدگاه، یعنی امکان فقری را نقد و رد کرده و امکان معنایی را به عنوان تنها ملاک درست نیازمندی به علت معرفی کرده است. در این مقاله، با توجه به دو معنای ملاک (علت و دلیل) اقوال فوق بررسی و نشان داده شده که همگی آنها با چالش مواجه اند. با تقسیم علت به تحلیلی و خارجی، امکان معنایی، به عنوان ملاک نیازمندی به علت در علیت تحلیلی و خود علت به عنوان ملاک نیازمندی به علت در علیت خارجی معرفی گردیده است. هم چنین با تقسیم علیت به فاعلی، غایی، مادی و صوری؛ تامه و ناقصه؛ مباشر و غیر مباشر؛ طولی و عرضی؛ حقیقی و اعدادی، ملاک نیازمندی به هر کدام از آنها به صورت جداگانه تعیین گردیده است.