مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران
مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران دوره یازدهم بهار 1401 شماره 1 (پیاپی 41) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار نیازمند به مثابه آسیبی اجتماعی شناخته می شوند. این گروه از زنان آسیب پذیر، با مجموعه ای از مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مواجه هستند که چرخه ای از بازتولید فقر و فلاکت را برای آن ها رقم می زند. تحقیقات نشان می دهد زنان سرپرست خانوار که دارای فرزند هستند، پنج برابر خانواده های معمولی در معرض آسیب پذیری ناشی از فقر قرار دارند. پژوهش حاضر با تمرکز بر شرایط گروهی از زنان سرپرست خانوار در شهر کرج که به دلایل مختلفی (فوت همسر، زندانی بودن همسر، طلاق و...) سرپرست خانوار شناخته می شوند، به مطالعه آسیب های گوناگون این زنان، شامل حوزه اقتصاد و معیشت، حوزه اجتماعی و احساس امنیت و حوزه مشکلات فرزندان می پردازد و نقش این سه حوزه را در بازتولید چرخه فلاکت تحلیل می کند.در مقاله حاضر، تجربیات زیسته زنان سرپرست خانوار مطالعه می شود. ابتدا با اتخاذ روش شناسی کیفی، با 22 نفر از زنان سرپرست خانوار در شهر کرج مصاحبه عمیق انجام گرفت و داده های گردآوری شده به شیوه تحلیل تماتیک تحلیل شدند. میدان پژوهش محدوده شهری شهر کرج است. مشارکت کنندگان در پژوهش به روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند. یافته ها نشان داد زنان سرپرست خانوار با مشکلات متعددی مواجه هستند که هرکدام به شکلی به بازتولید شرایط نامطلوب زندگی آن ها و پایداری آن کمک می کند. مهم ترین این مشکلات عبارت اند از: محرومیت اقتصادی (تأمین معیشت و نیازهای روزمره خود و فرزندان)، مشکلات اجتماعی (احساس امنیت اجتماعی در مناسبات اجتماعی و تعاملات بین فردی)، تفکر و برداشت های فرهنگی (نگاه ترحم آمیز، طردکننده و تحقیرآمیز) مشکلات مربوط به توانمندی ها (مهارت های شغلی و مهارت های ارتباطی)، مشکلات حوزه سلامت و بهداشت (بیماری و مشکلات جسمی و روحی و روانی) و... .مشکل عمده این زنان «فقر قابلیتی» است، یعنی اکثر این زنان قابلیت ها و توانمندی های لازم نظیر سواد، تحصیلات عالی و سلامت جسمانی برای خروج از ورطه فقر را ندارند و این امر دایره انتخاب های آن ها را برای زندگی به شدت محدود می کند. فقر قابلیتی همراه با چالش های حوزه های سه گانه به وضعیتی منجر شده که در مقاله حاضر با عنوان فلاکت از آن اسم برده شده است. نداشتن بسیاری از فرصت ها (فرصت داشتن خانواده خوب، داشتن پدر، تحصیل مناسب و...) برای خانواده های زن سرپرست به نوعی موجب استمرار و بازتولید چرخه فلاکت (آسیب اقتصادی، آسیب تعاملات و فرزندان آسیب دیده) می شود
مطالعه پیامدهای اجتماعی-روان شناختی وضعیت همه گیری کرونا در سازمان های دولتی: نقش تعدیل کننده حمایت مسئولانه سازمان (مورد مطالعه: کارکنان مجتمع گاز پارس جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوع بیماری کرونا در جهان، سازمان ها را با چالش های جدی مواجه کرده است. با این حال تاکنون پژوهش های اندکی به منظور شناخت پیامدهای کرونا بر کارکنان سازمان ها در جهان و کشورمان انجام شده است. از این رو مطالعه حاضر ضمن بررسی متغیرهای مرتبط با وضعیت همه گیری، به ارزیابی نقش حمایت سازمانی در کاهش احتمالی این اثرات می پردازد. بررسی این موضوع از این جهت مهم است که نشان می دهد آیا در شرایط بحرانی، سازمان ها با عمل به مسئولیت اجتماعی خود می توانند از تبعات بحران در امان بمانند یا خیر. برای انجام این مطالعه، 500 نفر از کارکنان مجتمع گاز پارس جنوبی به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای، متناسب با حجم پیمایش شدند. یافته های این مطالعه در درجه نخست بیانگر آن است که کارکنان عموماً عملکرد حمایتی سازمان را متوسط و خطرات ابتلا به کرونا را در سطح بالایی ارزیابی کرده اند. همچنین نتایج این مطالعه رابطه مستقیم معنادار متغیرهای ادراک دشواری وضعیت همه گیری و تصور ریسک ابتلا و رابطه معکوس معنادار سلامت عمومی با اختلال کاری کارکنان را تأیید کرد. علاوه بر این، یافته ها مبین نقش تعدیل گر حمایت های سازمانی در کاهش اثرات ادراک دشواری از وضعیت همه گیری است؛ چنان که در سطوح بالای حمایت سازمانی، از اثرات ذهنی وضعیت همه گیری بر اختلال کاری کارکنان کاسته می شود و بالعکس. درنهایت ضمن بحث درخصوص نتایج، پیشنهادهایی برای تحقیقات بعدی و همچنین توصیه هایی عملی به منظور بهبود وضعیت کارکنان در زمان بروز بحران هایی مشابه با بحران همه گیری ارائه می شود.
تحلیل جامعه شناختی شرایط و زمینه های فریب در تعاملات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت های اجتماعی، توانایی خوانش مقاصد دیگران و امکان کنش مشترک و تعامل سالم با دیگران را فراهم می سازد، اما گاه این شناخت اجتماعی با به کارگیری تکنیک ها و ترفندهای فریبکارانه مخدوش می شود. پدیده فریبکاری اجتماعی از طریق خدشه به اعتماد بین فردی ، ارتباطات و تعاملات سالم اجتماعی را در سطوح و موضوعات مختلف تهدید می کند. این مطالعه با توجه به ابعاد تأثیرات فردی، خانوادگی و اجتماعی فریبکاری، با اتخاذ رویکردی کیفی، به مطالعه شرایط و زمینه های پدیده فریب در تعاملات اجتماعی می پردازد. با توجه به هدف مطالعه، 35 نفر از زنان و مردان 25 سال و بیشتر در کلان شهر تهران که تجربه زیسته درگیری در فریب داشتند، به صورت نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. داده های این مطالعه با روش تحلیل تماتیک تجزیه و تحلیل شد. واکاوی تجربه زیسته سوژه های فریب، بسترها و زمینه های فریب در تعاملات اجتماعی را در سه مقوله زمینه ای معطوف به قربانی (ارتباطی، شناختی و شخصیتی) و شرایط و زمینه فرهنگی معطوف به فریبکار شناسایی کرد. توجه به این شرایط می تواند در پیشگیری از توسعه و گسترش انواع فریبکاری ها در جامعه کمک کند.
روایت دختران از پدیده پوشش؛ بازتعریف هویت و دلالت های معنایی آن (مورد مطالعه: دختران جوان شهر شاهین دژ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ظهور عصر جدید، ژست ها و کردارهای بدنی اهمیتی خاص یافته اند. ایماژ بدنی ما صرفاً توسط آنچه بدن خود را شبیه بدان می پنداریم، شکل نمی گیرد، بلکه این زمینه های اجتماعی–فرهنگی هستند که بر تفسیر ما از آنچه می بینیم، اعمال قدرت می کنند. سؤال اصلی پژوهش این است که سوژه های مورد مطالعه چه درکی از پوشش خود دارند و آنان براساس چه خصیصه هایی دست به گزینش پوشش می زنند. بر همین مبنا، هدف این پژوهش، مطالعه روایت دختران جوان شهر شاهین دژ از پدیده پوشش است که در آن سیاست های زندگی در قالب مفاهیمی مانند تمایز اجتماعی و مصرف نمایشی برساخته می شود. برای این منظور، از سنت نظری افرادی نظیر وبلن، بوردیو و گیدنز به منظور صورت بندی مفاهیم در راستای اهداف و سؤالات تحقیق بهره جسته ایم. روش پژوهش به کاررفته، تحلیل روایت مضمونی است که از فنون مصاحبه عمیق و مشاهده مشارکتی برای گردآوری داده ها استفاده شد. انتخاب نمونه ها هم به صورت هدفمند و با رعایت معیار حداکثر تنوع صورت گرفت که با توجه به معیار اشباع نظری، با 24 نفر از دختران شهر شاهین دژ مصاحبه به عمل آمد. یافته های این پژوهش در قالب 26 مفهوم اولیه و پنج مقوله اصلی صورت بندی شد. این مقوله ها عبارت اند از: 1. سلطه رسانه در زندگی روزمره؛ 2. تغییرات هنجاری/ارزشی سوژه ها؛ 3. بدن به مثابه سوژه ها؛ 4. نمایش خود؛ 5. بدن و طبقه اجتماعی. نتایج پژوهش بیانگر دلالت های متفاوت پوشش از دیدگاه دختران نمونه پژوهش، در نقش کنشگران زمینه پژوهش است.
واکاوی فرآیند توسعه زیست بوم کارآفرینی در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به روش کیفی، با هدف فهم ابعاد و زوایای توسعه زیست بوم کارآفرینی در استان خوزستان به انجام رسیده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، نظریه داده بنیاد است. داده های این پژوهش از طریق مصاحبه عمیق و نمونه گیری هدفمند-نظری با 37 نفر از صاحب نظران حوزه کارآفرینی، مدیران شرکت های دانش بنیان و استادان رشته های اقتصاد، مدیریت و جامعه شناسی استان خوزستان گردآوری شده و برای تحلیل داده ها از پنج مرحله کدگذاری باز، تشخیص مفاهیم، توسعه مفاهیم در جهت مطالعه ویژگی ها، تحلیل داده ها برای زمینه و واردکردن فرایند به تحلیل و یکپارچه سازی مقولات استفاده شد. مدل ظهوریافته شامل سه بعد شرایط، کنش تعامل ها و پیامدها است. بعد «شرایط» شامل ساختار بروکراتیک، توانمندسازی و اقدامات تواناساز، عملکرد نهادهای متولی و ضعف در تدوین و اجرای قوانین، بعد «کنش تعامل»، شامل تقویت روابط شبکه ای، تدوین سیاست های حمایتی، ترویج گفتمان کارآفرینی، تدوین نقشه جامع کارآفرینی با رویکرد محلی نگری، برگزاری دوره های آموزشی، ترغیب عاملان استان به کار گروهی، جهش تولید، مشارکت دهی کارآفرینان و شرکت های دانش بنیان در تصمیم گیری های مرتبط با کارآفرینی، جوان گرایی و توجه به صلاحدید حرفه ای، تقویت مسئولیت پذیری سازمانی در قبال کارآفرینی و بعد «پیامدها»، شامل کاهش نرخ مهاجرت برون استانی، بهبود شاخص های توانمندسازی روان شناختی کنشگران، توسعه اقتصادی پایدار، امنیت عمومی، اشاعه فرهنگ کارآفرینی، کاهش میزان آسیب های اجتماعی، و توسعه انسانی و اجتماعی و اقتصادی است که حول یک مقوله هسته به نام «پشتیبانی و حمایت چندسطحی» شکل گرفته اند.
پیشایندهای جذب توجه کاربران در بستر اقتصاد توجه (مورد مطالعه: شبکه اجتماعی اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخاطبان هرروز با دامنه وسیعی از اطلاعات مواجه می شوند و با افزایش نفوذ شبکه های اجتماعی نیز این روند همچنان مسیر رشد خود را دنبال می کند. آنچه به عنوان آفت موفقیت شبکه های اجتماعی شناخته می شود، انفجار اطلاعات است که موجب کمیابی توجه می شود. این مطالعه با هدف تحلیل نقش عوامل مؤثر بر جذب توجه کاربران در بستر اقتصاد توجه در قالب مطالعه ای موردی روی شبکه اجتماعی اینستاگرام با روش پیمایش در جامعه هدف دانشجویان با نمونه 384 نفر صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان داد پنج عامل شامل تناسب محتوا، زمان بندی مناسب در ارائه اطلاعات، اعتبار منبع اطلاعات، طرح بندی و گرافیک وب سایت می تواند سبب جلب توجه بیشتر کاربران (دانشجویان) در شبکه های اجتماعی (در این مطالعه اینستاگرام) شود. با عنایت به بحث اقتصاد توجه، می توان قدرت تغییرجهت دادن توجه مخاطبان را به دست آورد. به جای کلیک کردن روی ویدیوی بعدی «توصیه شده برای شما» در شبکه های اجتماعی مانند یوتیوب یا پیمایش پست های توصیه شده در اینستاگرام، می توان مخاطبان را در موقعیت هایی قرار داد که در آن با میل خود به محتوای مورد نظر توجه کنند؛ بنابراین مقاومت در برابر اقتصاد توجه دشوار است، اما اگر مخاطب به آنچه تماشا می کند، مرور می کند یا دوست دارد، توجه کند، آنگاه با مصرف کنندگان آگاه تر و باهوش تری مواجه خواهیم بود.
موسیقی و حیات اجتماعی نوارکاست در دهه شصت شمسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی نقش نوار کاست در وضعیت فرهنگی شنیداری دهه شصت ایران است. موسیقی پس از انقلاب یکی از مهم ترین عرصه هایی بود که براساس انقلاب فرهنگی باید از آنچه در زمان پهلوی بود، تطهیر می شد. در سال های پس از انقلاب، فرهنگ عام، عادت واره شنیداری تعلقاتش را به موسیقی قبل از انقلابی، در قالب تکثیر و توزیع نوارهای کاست، حفظ کرده بود و بازار سیاه خریدوفروش آن ها شکل گرفته بود؛ بنابراین در ایران پس از انقلاب، نوار کاست نقش جدیدی در شکل دادن به فرهنگ شنیداری غیرمجاز پیدا کرد. برای بررسی این مسئله از چارچوب نظری استفاده شد که به دور از دوگانه تاریخی سوژه/ابژه، به سراغ مفهوم عاملیت می رود تا بتواند درباره قدرت عاملیت اشیا، به همان نسبتی که انسان هم دارای قدرت عاملیت است، طرح بحث کند. براساس یافته ها، نوار کاست که موسیقی غیرمجاز قبل از انقلاب یا لس آنجلسی را ضبط می کرد، بر پیکره فرهنگ یکدست ساز دهه شصت ایران موقعیت هایی مانند شیارهایی ایجاد می کردند که درون آن ها سبک شنیداری زیرزمینی به وجود آمده بود و این چالشی برای مهندسی فرهنگی یکدست ساز جمهوری اسلامی در دهه شصت بود.
واکاوی تجربه زیسته گذران اوقات فراغت جوانان، پیش و پس از شیوع کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران شیوع بیماری کرونا، الگوهای رفتاری و سبک زندگی جوانان در حوزه اوقات فراغت تغییراتی پیدا کرده است. این دوران برای برخی از افراد سبب ایجاد روابط صمیمانه با دیگر اعضای خانواده شده است، اما برخی دیگر به دلیل نداشتن مهارت های اجتماعی و ارتباطی دچار مشکلات بسیاری در محیط خانوادگی خود شدند و با چالش های ارتباطی زیادی مواجه شدند. هدف از انجام این پژوهش، واکاوی تجربه زیسته گذران اوقات فراغت جوانان، پیش و پس از شیوع کرونا است. روش انجام این پژوهش، کیفی و از طریق تحلیل مضمون است. به این ترتیب که با 13 نفر از جوانان ساکن شهر تهران، مصاحبه عمیق صورت گرفته است، روش نمونه گیری، هدفمند است و درنهایت با رسیدن به اشباع نظری، اجرای مصاحبه ها متوقف و داده ها تجزیه و تحلیل شد. مهم ترین نتایج این تحقیق عبارت اند از: تغییر الگوی فراغت و فعالیت های فراغتی مشارکت کنندگان قبل و بعد از شیوع بیماری کرونا، افزایش زمان فراغت، ثبات نسبی نوع فعالیت فراغتی و تغییر در محل گذران فراغت، افزایش محتوای فرهنگی و هنری در فعالیت های فراغتی، افزایش فعالیت های مشارکتی در امور منزل، افزایش انگیزه و آگاهی برای فراهم کردن امکانات گذران اوقات فراغت در خانه و تغییر سبک استفاده از فضای مجازی. مشارکت کنندگان فرصت ها و چالش های گذران اوقات فراغت در دوران شیوع کرونا را نیز بیان کرده اند که مهم ترین فرصت ها، داشتن زمان بیشتر برای انجام فعالیت های هنری و فردی و باخانواده بودن و مهم ترین چالش ها، بی انگیزگی و افسردگی است.
تحول معنایی اخلاق پوشش زنان و ریسک فاکتورهای مؤثر بر آن (مورد مطالعه: دانشجویان استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به مطالعه تحول معنایی اخلاق پوشش در میان دختران بدحجاب و ریسک فاکتورهای فرهنگی-اجتماعی مؤثر بر شکل گیری معانی مذکور می پردازد. این پژوهش در جنبش روش شناختی کیفی تنظیم شده و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با 53 نفر از دختران دانشجوی مشغول به تحصیل در دانشگاه های مختلف استان مازندران انجام شده است. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل تماتیک بهره گرفته شد. یافته های پژوهش از وجود چهار الگوی تیپیک اخلاق پوشش (عفاف و پاکدامنی، مادی گرایی، مدگرایی و کارآمدی) در میان کنشگران حکایت دارد که هریک معنای جداگانه ای برای اخلاق پوشش قائل هستند. براساس رهیافت توصیفی و نظام مدنی به اخلاق، دو تیپ عفاف و پاکدامنی و مادی گرایی در طبقه کنش های اخلاقی از نوع خودمحوری لذت گرایانه جایابی شدند؛ تیپ مدگرا به مثابه یک کنش اخلاقی خودمحور ترجیح گرا معنادهی شد؛ و درنهایت تیپ کارآمدی ذیل یک کنش اخلاقی حقوق محور مورد طبقه بندی قرار گرفت. این در حالی است که براساس رهیافت هنجاری و نظام دینی به مقوله اخلاق، هر چهار تیپ مذکور، کنش های غیراخلاقی محسوب می شوند. شایان ذکر است الگوهای تیپیک استخراج شده براساس تغییر اخلاق در زمان و مکان به دو گروه اخلاق متکثر-متغیر (شامل عفاف و پاکدامنی، مادی گرایی و مدگرایی) و اخلاق ثابت-جهان شمول (شامل کارآمدی) تقسیم می شوند.
جامعه پذیری فرهنگی و هویت قومی پایدار (مورد مطالعه: گروه های قومی اسفراین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر مطالعه ای تجربی در باب رابطه جامعه پذیری فرهنگی و هویت قومی پایدار در بین چهار گروه قومی (کرمانج، ترک، تات و بربر) است. جامعه پذیری فرهنگی فرایندی است که در آن افراد یک گروه قومی، ارزش ها، سنت ها و معانی مرتبط با فرهنگ خود را می آموزند. در تحقیقاتی که به هویت قومی در ایران پرداخته اند، کمتر به رابطه میان جامعه پذیری فرهنگی و هویت قومی توجه شده است. بررسی این رابطه می تواند جایگاه موقعیتی و وضعیتی گروه های قومی را نشان دهد. برای جمع آوری اطلاعات، از روش پیمایش با ابزار پرسشنامه استفاده شد. داده های مورد نیاز پژوهش، از میان چهار گروه قومی کرمانج، ترک، تات و بربر جمع آوری شد که 386 نفر از آن ها گروه سنی 18-30 سال بودند. در این مرحله از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی ساده استفاده کردیم. نتایج نشان دهنده آن بود که گروه های قومی شهرستان اسفراین تحت تأثیر عوامل جامعه پذیری فرهنگی، هویت قومی شان را استمرار می بخشند. البته گروه های قومی پایداری و هویت قومی با هم متفاوت هستند؛ برای مثال، گروه قومی کرمانج در مقایسه با گروه های دیگر قومی از پایداری هویت قومی بیشتری برخوردارند. این پایداری را می توان در بازنمایی های عناصر فرهنگی نظیر موسیقی، زبان، لباس و غیره مشاهده کرد. یافته ها بیانگر آن است که بین عوامل اجتماعی شدن نیز تفاوت وجود دارد. آنچه باید بدان اشاره کرد این است که هویت قومی در میان این گروه های قومی، متأثر از جامعه پذیری فرهنگی است.