مطالب مرتبط با کلیدواژه

طبقه بندی


۱۲۱.

طبقه بندی و تحلیل معماری دَستکند در شهرستان مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شهرستان مراغه معماری دستکند عامل شکل گیری طبقه بندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۵۴
فضاهای دَستکند گونه خاصی از معماری است که در آن مصالحی برای تولید فضا استفاده نمی شود و با کاست توده های صخره ای توسط انسان از بستر زمین و صخره، فضا ایجاد می شود. در مناطق مختلفی از کشور تاکنون شمار زیادی از فضاهای دستکند شناسایی و معرفی شده است. شهرستان مراغه واقع در دامنه های جنوبی کوهستان سهند یکی از مناطق مستعد برای این گونه معماری می باشد. براساس پیمایش میدانی مشخص شد در محدوده شهرستان مراغه فضاهای دستکند متنوعی باقی مانده است؛ که بررسی و مستندنگاری آن ها ارزشمند می باشد و علاوه براین، نتایج این پژوهش می تواند الگوی مطالعات بعدی آثار معماری دستکند سایر روستاهای دامنه کوهستان سهند گردد. بررسی ها نشان می دهد با وجود تنوع و تعداد نسبتاً زیاد فضاهای دستکند صخره ای در برخی از روستاهای این منطقه، تاکنون مطالعات کاملی در مورد آن ها صورت نگرفته است؛ بنابراین فضاهای دستکند این منطقه کمتر شناخته شده و اقدامی جهت ثبت این آثار فاخر در فهرست آثار ملی کشور نشده است؛ برهمین اساس این پژوهش ضمن شناسایی، معرفی و تبیین ویژگی های فضاهای دستکندِ این منطقه، به عامل شکل گیری این فضاهای معماری نیز پرداخته است؛ بنابراین در کنار روش میدانی جهت ثبت، ضبط و توضیح وضعیت کنونی، از مطالعات اسنادی و براساس روش توصیفی – تحلیلی، برای شناخت عامل شکل گیری معماری دستکند شهرستان مراغه استفاده شده است؛ همچنین از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) نیز برای شناخت الگوی توزیع فضاهای دستکند روستاهای مراغه بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که آثار دستکند روستاهای مراغه براساس ریخت شناسی در قالب های سطحی و زیرسطحی قابل دسته بندی هستند؛ همچنین ازلحاظ گونه شناختی و تقسیم بندی ماهیت کاربری دارای استفاده های مختلفی، از قبیل الف) سکونتگاهی، ب) آیینی – مذهبی، ج) استحفاظی، د) عام المنفعه است. هم اکنون بسیاری از این فضاهای دستکند صخره ای دچار ویرانی شده و کاربری اولیه خود را از دست داده اند و بیشتر در قالب فضاهای انباری و نگهداری احشام مورداستفاده قرار می گیرند.
۱۲۲.

نقد ادبی: نگاهی دوباره به «سطح دسترسی به خدمات بهداشت و درمان»(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: دسترسی به خدمات بهداشت و درمان طبقه بندی منابع بهداشتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۹۹
شماره اخیر نشریه مدیریت سلامت، مقاله ای با موضوع نحوه دسترسی به خدمات بهداشت و درمان در سطح استان های کشور منتشر شد که محققین با استفاده از تکنیک های تاکسونومی و تاپسیس به رتبه بندی استان ها از نظر دسترسی به شاخص های بهداشتی مورد نظر پرداخته اند [1]. در این مقاله جهت طبقه بندی بر اساس توسعه یافتگی، استان ﻫ ﺎیﯽ ﮐ ﻪ ﻓﺮاواﻧ ﯽ ﻧﺴ ﺒﯽ ﺗﺠﻤﻌ ﯽ آن ها ﺑ ﯿﻦ ﺻ ﻔﺮ ﺗ ﺎ 344/0 بود ﺗﻮﺳ ﻌﻪ یﺎﻓﺘ ﻪ، 344/0 تا 637/0 نیمه توسعه یافته و بالاتر از 637/0 توسعه نیافته معرفی شدند و این درحالیست که این دامنه از تغییرات در مطالعه کشوری سال 1387 توسط طحاری و همکاران براساس داده های همان سال معرفی و مورد استفاده قرار گرفته بود [2] و نویسندگان دلیل انتخاب دامنه ای مشابه برای نتیجه گیری از داده های متفاوت را در روش کار خود عنوان نکردند. با مروری بر مطالعات مشابه و براساس فرمول , که در آن، R همان دامنه تغییرات و Xn و Xi مقادیر بیشینه و کمینه امتیازات، a فواصل طبقات و K نیز تعداد طبقات هستند. درجه برخورداری دامنه محدودی داشته و بین مقادیر صفر و یک قرار می گیرد، پس از تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستان ها، شهرستان ها از نظر توسعه یافتگی به تعداد دسته های دلخواه تقسیم می شوند. بنابراین با توجه به این درجه برخورداری می توان شهرستان ها را با توجه به شاخص های مورد بررسی رتبه بندی و اولویت بندی نمود[3]. از این رو در صورتیکه در مطالعه مذکور، با استفاده از فرمول بالا در دسته بندی استانها از نظر توسعه یافتگی بازنگری شود، نتایج حاصل از مطالعه مذکور دستخوش تغییراتی خواهند شد. به این ترتیب که باتوجه به دامنه تغییرات موجود در این مطالعه که 97612537/0 بوده [1] و براساس داده ها، استان ﻫ ﺎیﯽ ﮐ ﻪ ﻓﺮاواﻧ ﯽ ﻧﺴ ﺒﯽ ﺗﺠﻤﻌ ﯽ آن ها ﺑ ﯿﻦ ﺻ ﻔﺮ ﺗ ﺎ 34924975/0 می باشد ﺗﻮﺳ ﻌﻪ یﺎﻓﺘ ﻪ، 34924975/0 تا 67462487/0 نیمه توسعه یافته و بالاتر از 67462487/0 توسعه نیافته خواهند بود و بدین ترتیب استان مازندران از استان های توسعه نیافته جدا و در زمره استان های نیمه توسعه یافته قرار خواهد گرفت.
۱۲۳.

تشخیص بیماری کبد با الگوریتم کرم شب تاب مبتنی بر الگوریتم آدابوست(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: بیماری کبد الگوریتم آدابوست الگوریتم کرم شب تاب طبقه بندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۹۴
مقدمه: بیماری کبدی یکی از بیماری های شایع و خطرناک می باشد و تشخیص بهموقع این بیماری می تواند در پیشگیری از عوارض، کنترل و درمان بیماری بسیار موثر باشد. هدف پژوهش حاضر بهبود الگوریتم آدابوست با الگوریتم کرم شب تاب برای تشخیص بیماری کبد می باشد. روش ها: مطالعه حاضر، از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. مجموعه داده آن شامل 583 رکورد مستقل شامل 10 ویژگی موجود در مجموعه داده یادگیری ماشین دانشگاه کالیفرنیا، ایروین ((UCI) University of California, Irvine) می باشد. در این مقاله از ترکیب الگوریتم آدابوست و کرم شب تاب در راستای افزایش کارایی تشخیص بیماری کبد استفاده شده است. از 80 درصد داده ها جهت آموزش و از 20 درصد باقی مانده جهت آزمون استفاده شده است که این مبنا توسط ارزیابی های مختلف انتخاب شده است. یافته ها: نتایج نشان داد که عملکرد مدل ترکیبی با انتخاب ویژگی در مقایسه با حالت بدون انتخاب ویژگی بهتر است. البته انتخاب ویژگی های مهم در عملکرد مدل ترکیبی موثر هستند. درصد صحت (accuracy) مدل ترکیبی با پنج ویژگی در بهترین حالت برابر با 6/98 درصد و درحالت کلی و با تمام ویژگی ها برابر با 1/94 درصد است. در مقایسه کلی، مدل ترکیبی در مقایسه با اغلب مدل های داده کاوی از درصد صحت بیشتری برخوردار است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده مطالعه حاضر، مدل ترکیبی در تشخیص و طبقه بندی افراد سالم و ناسالم می تواند نقش مؤثری در کمک به پزشکان داشته باشد و در مراکز پزشکی برای بالا بردن دقت، سرعت و کاهش هزینه ها می توان از این مدل استفاده نمود. نمی توان ادعا کرد که مدل ترکیبی در مقایسه با کل مدل ها بهتر است اما در مقایسه با بیشتر مدل ها دارای درصد صحت بیشتری است.
۱۲۴.

تشخیص بیماری قلبی با استفاده از الگوریتم بهینه سازی ملخ دودویی و k نزدیک ترین همسایه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: تشخیص بیماری قلبی الگوریتم بهینه سازی ملخ دودویی الگوریتم k نزدیک ترین همسایه طبقه بندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۹۵
مقدمه: قلب یکی از ارگان های اصلی بدن انسان است و سالم نبودن آن عامل مهمی در مرگ ومیر انسان ها است. بیماری قلبی ممکن است بدون علامت باشد اما می توان از طریق آزمایش های پزشکی این نوع بیماری را پیش بینی و تشخیص داد. تشخیص بیماری قلبی به تجربیات زیاد پزشکان متخصص نیاز دارد. هدف مطالعه حاضر، تشخیص بیماری قلبی به منظور کمک به پزشکان برمبنای ترکیب الگوریتم بهینه سازی ملخ دودویی و k نزدیک ترین همسایه است. از الگوریتم بهینه سازی ملخ دودویی برای انتخاب ویژگی ها و از الگوریتم K نزدیک ترین همسایه برای طبقه بندی استفاده شده است. روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود.. در این مطالعه، پرونده پزشکی 270 بیمار در حوزه بیماری قلبی با تعداد 13 ویژگی بررسی شد. تعداد بیماران مبتلا برابر با 120 و فقدان بیماری برابر با 150 بود، لذا مجموعه داده در حالت متوازن است. اطلاعات بیماران از پایگاه داده استاندارد UCI استخراج شد. ارزیابی مدل پیشنهادی در شبیه سازی MATLAB انجام شد. یافته ها: با توجه به ارزیابی های انجام شده بر روی روش پیشنهادی، درصد صحت برابر با 8/89، درصد حساسیت برابر با 6/89 و درصد ویژگی برابر با 4/90 به دست آمد که در مقایسه با نتایج مطالعات انجام شده در حوزه بیماری قلبی، دقت به دست آمده روش پیشنهادی، قابل قبول است. همچنین، درصد صحت روش پیشنهادی برمبنای هفت ویژگی (Age, Sex, Chest Pain, BP, Electrocardiographic, Angina, Thallium) برابر با 3/90 درصد به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، برای تشخیص بیماری قلبی، روش پیشنهادی در تشخیص بیماری و انتخاب ویژگی های مهم نسبت به روش های قبلی بهتر عمل کرده است.
۱۲۵.

طبقه بندی مخاطب در هنرهای تجسمی معاصر و هنرهای کلاسیک ایران با مطالعه ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طبقه بندی مخاطب هنر معاصر ادبیات تطبیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۶۳
هدف از تحقیق کنونی مطالعه طبقه بندی مخاطب در بستر زمان در هنر معاصر ایران می باشد. یکی از چالش هایی که در هنر امروز جامعه ایرانی مشهود است جایگاه متزلزل مخاطب است. جایگاهی که خود باید تعیین کننده باشد اما عوامل دیگری که خارج از حوزه هنر و هنرمند است، همچون نگاه سیاست و قدرت و اقتصاد به این مقوله، تأثیرگذارتر است. به نظر می رسد شناخت مخاطب منوط به نگاه نخبه های جامعه به اقسام گوناگون مخاطب بوده است، اما تا چه حد این دسته بندی مخاطب که در نهایت به عدم وجود مخاطب انجامیده است بر اساس شناخت صحیح افراد برتر جامعه بود یا بر اساس نگرش برتر به خود نخبه های جامعه بوده است. می توان گفت عوامل مختلفی در طبقه بندی مخاطب هنر تأثیرگذار هستند. با توجه به مطالعه حاضر می توان گفت مخاطبان هنر در بستر زمان بر اساس عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... متفاوت بوده اند. همچنین برای تقسیم بندی مخاطبان باید عوامل مؤثر و کلیدی در هر زمان را در نظر گرفت.
۱۲۶.

نقد و بررسی انگیزه ها و مبانی طبقه بندی قرآنی ژول لابوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن طبقه بندی مستشرقان ژول لابوم تفصیل الآیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸ تعداد دانلود : ۸۵
طبقه بندی موضوعات قرآنی، از جمله دغدغه های مستشرقان بوده است که ژول لابوم به عنوان فردی اثرگذار در این حوزه، طبقه بندی خود را در هیجده باب اعمال کرده است. طبقه بندی وی متأثر از انگیزه های علمی و عملی هم چون دستیابی به بانکی جامع از موضوعات قرآنی و پاسخ گویی به نیاز مخاطبان است. همچنین وی در طبقه بندی خود مبانی و اصول خاص خود را در نظر داشته است. از جمله مبانی و اصول مورد استفاده وی می توان به وحیانی بودن قرآن، توجه به مطلق منابع اسلامی و عدم طبقه بندی آن ها، نادیده گرفتن مبنای روایات و عدم رجوع به اسناد تاریخی مسلم، رویکرد تاریخی به جهان آفرینش و توجه به جلوه همبستگی مذهبی در قالب عبادات اسلامی اشاره کرد. مقاله حاضر با در نظر گرفتن انگیزه های ژول لابوم به دنبال دستیابی به مبانی و اصول طبقه بندی وی در جهت تبیین و فهم بهتر این اثر است.
۱۲۷.

نقد و بررسی طبقه بندی های موضوعی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن طبقه بندی تفاسیر موضوعی معجم موضوعی فهرست موضوعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۸۰
طبقه بندی موضوعی قرآن پیشنه ای طولانی دارد اما در عصر حاضر تحول زیادی در این حوزه رخ داده و طبقه بندی های مختلفی شکل گرفته است. این طبقه بندی ها در دو شکل طبقه بندی مستقل و طبقه بندی تفاسیر موضوعی از موضوعات قرآن قابل دسته بندی است. بخش قابل توجهی از طبقه بندی های مستقل، استقصای کاملی از موضوعات قرآنی ندارند و روال منطقی در بررسی موضوعات آن ها وجود ندارد. هم چنین نوعی سلیقه نیز در تنظیم این دسته از معاجم وجود دارد. در طبقه بندی های صورت گرفته در تفاسیر موضوعی نیز آسیب های همچون فقدان ملاک مشخص در طبقه بندی ها، طبقه بندی بر اساس ذهنیت غالب مفسرین یا محققین، تداخل و هم پوشانی در طبقه بندی و کلی بودن و عدم شمول بر تمام موضوعات وجود دارد. این مقاله ضمن بررسی توصیفی- انتقادی انواع طبقه بندی های موضوعی صورت گرفته، به بیان آسیب شناسی آن ها می پردازد و در نهایت روشی پیشنهادی در بررسی موضوعات جهت رفع آسیب های مذکور ارائه می دهد.  
۱۲۸.

پیش بینی خرید بیمه نامه حرف و مشاغل آزاد سازمان تامین اجتماعی با استفاده از الگوریتم طبقه بندی درخت تصمیم و جنگل تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیمه بازنشستگی حرف و مشاغل آزاد سازمان تأمین اجتماعی داده کاوی یادگیری ماشین طبقه بندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۴۴
پوشش بیمه سازمان تامین اجتماعی برای حرف و مشاغل آزاد به صورت اختیاری در سه نرخ 12، 14 و 18 درصد ارائه می شود اما نگاه به آمار نشان می دهد که تقاضای این بیمه نامه ها بسیار پایین است. این پژوهش با استفاده از داده کاوی و با به کارگیری دو الگوریتم یادگیری ماشین یعنی درخت تصمیم و جنگل تصادفی به بررسی مشخصه های خریداران این نوع بیمه نامه ها پرداخته و با ارائه یک مدل طبقه بندی، رفتار آن ها را پیش بینی می کند تا از این طریق به سازمان تأمین اجتماعی در جهت بهبود مدیریت ارتباط با مشتری کمک کند. برای این منظور، از اطلاعات 1286174 نفر از خریداران انواع بیمه نامه های حرف و مشاغل آزاد سال 1399 استفاده شد که مشخصه های سن، جنسیت، متوسط درآمد ماهانه، میزان سابقه کار و نوع بیمه نامه خریداری شده را در بر می گیرد. نتایج به دست آمده نشان می دهند که زنان به طور عمده متقاضی بیمه نامه با نرخ 12 درصد هستند در حالی که مردان به دلیل بر عهده داشتن بار تکفل خانواده عمدتاً تمایل به خرید بیمه نامه های با نرخ 14 و 18 درصدی دارند. همچنین، در مردان با افزایش سن، درآمد و سابقه، تقاضای بیمه های با نرخ 14 و 18 درصد افزایش می یابد، اما چنین روندهایی برای زنان وجود ندارد. طبق نتایج به دست آمده متغیرهای میزان سابقه کار و پس از آن جنسیت در انتخاب نوع بیمه نامه تعیین کننده هستند، به گونه ای که طبق پیش بینی مدل افراد با سابقه کار کمتر از 5/4 سال متقاضیان قطعی بیمه نامه 12 درصدی شناخته شده اند. با توجه به نتایج و انگیزه پایین زنان و جوانان برای انتخاب بیمه های با خدمات گسترده تر، سازمان تأمین اجتماعی می-تواند ازطریق ارائه مشوق ها یا خدمات کوتاه مدت، جذابیت این نوع بیمه نامه با خدمات گسترده تر را در بین این گروه خاص افزایش دهد.
۱۲۹.

طبقه بندی و گونه شناسی سفال های عصر آهن II به دست آمده از کاوش های باستان شناسی قره تپه سگز آباد قزوین به کمک توابع شعاع، تانژانت و انحنای (RTC) منحنی لبه خارجی سفال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سفال عصر آهن II توابع RTC طبقه بندی شبکه عصبی مصنوعی گونه شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۴۸
یکی از اساسی ترین پژوهش ها در بررسی های میدانی و کاوش های علمی باستان شناسی، ارائه یک توصیف کمّی و کیفی دقیق از ویژگی های هندسی قطعات سفالی است. این توصیفات در قالب مفاهیم طبقه بندی و گونه شناسی سفال های یک دوره تاریخی مطرح شده است و از آن ها به منظور بررسی ساختارهای فرهنگی و اجتماعی آن دوره استفاده می شود. امروزه، بیشتر مطالعات انجام شده در این زمینه به کمک روش های رقومی و مدل سازی های ریاضی صورت می گیرند. در این پژوهش نیز به بررسی امکان استفاده از روش ها و الگوریتم های ریاضی در طبقه بندی و گونه شناسی سفال های باستانی پرداخته می شود. آنچه در وهله اول حائز اهمیت است، معرفی مجموعه ای از ویژگی های هندسی برای منحنی لبه خارجی سفال است که در قالب توابع RTC به الگوریتم ها معرفی می شوند. این توابع ویژگی های یکتا و منحصربه فردی را برای هر منحنی لبه خارجی نشان می دهند که از آن ها در طبقه بندی و گونه شناسی سفال ها استفاده می شود. طبقه بندی نمونه ها به کمک شبکه عصبی مصنوعی و بر اساس توابع RTC انجام شده است که در آن نمونه ها با دقت حدود 95درصد و در سه طبقه کاسه، کوزه و خمره قرار می گیرند. شبکه عصبی طراحی شده یک شبکه سه لایه با یک لایه پنهان است که شامل دو نورون می شود. خروجی شبکه کدهای رقومی صفر، یک و دو هستند که به ترتیب به لبه های کاسه، کوزه و خمره اشاره می کنند. در ادامه، با تصحیح نمونه های خطادار و از مجموع 209 طرح سفال، 128 نمونه در طبقه کاسه ها (61.2درصد نمونه ها)، 42 نمونه در طبقه کوزه ها (20.1درصد نمونه ها) و 39 نمونه در طبقه خمره ها (18.7درصد نمونه ها) قرار می گیرند. پس از انجام طبقه بندی، گونه شناسی نمونه های موجود در هر طبقه نیز به کمک الگوریتم خوشه بندی اتصال همسایگی صورت گرفته که در آن فرم لبه های موجود در طبقات کاسه ها، کوزه ها و خمره ها به ترتیب در 83، 22 و 27 تیپ از یکدیگر متمایز می شوند. دقت روش گونه شناسی سفال ها نیز بین 95درصد تا 97 درصد ارزیابی می شود.
۱۳۰.

بهبود طبقه بندی تصاویر ابرطیفی با استفاده از مدل ترکیبی شبکه های کپسول و درخت تصمیم تقویتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طبقه بندی تصاویر ابرطیفی شبکه های کپسول درخت تصمیم تقویتی مدل ترکیبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱ تعداد دانلود : ۱۱۷
با گسترش دانش سنجش از دور، استفاده از تصاویر هایپراسپکترال روزبه روز افزایش و عمومیت می یابد. طبقه بندی یکی از محبوب ترین موضوعات در سنجش از دور ابرطیفی است. طی دو دهه گذشته، روش های بسیاری برای مقابله با مشکل طبقه بندی داده های هایپراسپکترال پیشنهاد شده است. در پژوهش حاضر، ساختاری مبتنی بر یادگیری شبکه های کپسول برای طبقه بندی تصاویر ابرطیفی به کار رفته است؛ به گونه ای که ساختار شبکه بتواند، با استفاده از یک لایه کانولوشنی و یک لایه کپسول، بهترین حالت تولید ویژگی ها را داشته باشد و درعین حال از بیش برازش شبکه روی نمونه های آموزشی جلوگیری کند. نتایج به دست آمده نشان از کیفیت بالای ویژگی های تولیدی در ساختار پیشنهادی دارد. درراستای بهبود دقت طبقه بندی، رویکرد استخراج ویژگی ازطریق شبکه طراحی شده و طبقه بندی با استفاده از الگوریتم درخت تقویتی XGBoost، با روش طبقه بندی ازطریق شبکه عمیق سراسری مقایسه شد تا، علاوه بر بررسی و کیفیت سنجی ویژگی های عمیق برداری تولیدی به روش پیشنهادی در طبقه بندی کننده های گوناگون، میزان توانایی شبکه های عمیق سراسری نیز، در کاربرد طبقه بندی، بررسی شود. رویکرد کپسول پیشنهادی شامل سه لایه اصلی است: 1)  Prime با کپسول هایی به اندازه 8 و 32 فیلتر 9×9 و گام حرکتی 2؛ 2) Digitcaps دارای دَه کپسول شانزده بعدی؛ 3) لایه تماماً متصل. نتایج بررسی دو رویکرد برای شبکه عمیق و نیز ترکیب شبکه های کپسول با الگوریتم درخت تقویتی XGBoost مقایسه شد. رویکردهایی همچون SVM، RF-200، LSTM، GRU، و GRU-Pretanh برای مقایسه رویکرد پیشنهادی براساس پیکربندی هایی درنظر گرفته شدند که در تحقیقات به آنها اشاره شده بود. برای ارزیابی مدل پیشنهادی، مجموعه داده Indian Pines نیز، شامل شانزده کلاس متفاوت، به کار رفت. با استفاده از روش پیشنهادی ترکیبی، طبقه بندی تصاویر با دقت 99% روی داده های آموزش و دقت 5/97% روی داده های تست انجام می شود.
۱۳۱.

طبقه بندی و آشکارسازی تغییرات لندفرم های ژئومورفولوژی و شبیه سازی تغییرات با سلول های خودکار مارکوف (مطالعه موردی: حوضه آبریز سجاسرود)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لند فرم طبقه بندی مدل مارکوف حوضه رودخانه سجاسرود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۳۷
یکی از جدید ترین روش ها، بهره گیری از توانایی های تصاویر ماهواره ای در جهت استخراج و بررسی تغییرات لندفرم ها در بازه های زمانی مختلف و پیش بینی تغییرات آن هادر آینده است. در همین راستا برای شناسایی لندفرم های حوضه آبریز سجاسرود و بررسی روند تغییرات و پیش بینی تغییرات تا سال 2050، از تصاویر ماهواره ای TM و OLI در بازه زمانی 1986 تا 2018 بهره گرفته شد. در ادامه جهت شناسایی لندفرم ها از مطالعات و برداشت های میدانی و نرم افزار Google Earth و نقشه توپوگرافی و تجزیه مولفه های اصلی با تصاویر لندست استفاده گردید. پس از انجام تصحیحات لازم بر روی تصاویر ماهواره ای، روش طبقه بندی حداکثر احتمال برای طبقه لندفرم ها بکار گرفته شد. نتایج نشان داد پهنه های پوشش گیاهی و دشت آبرفتی به ترتیب 159/47 و 26/57 درصدافزایش مساحت و درمقابل کوه ها و تپه ها، پادگانه های آبرفتی، مخروط افکنه ها و آبرفت های جدیدبا کاهش مساحت مواجه بوده اند و همینطور نتایج الگوریتم MNF نشان داد بیشترین شدت و سرعت تغییرات مربوط به دشت های آبرفتی با مساحت 45/9892 و کوه ها و تپه ها 13/9481 هکتار و کمترین سرعت تغییرات مربوط به پادگانه های آبرفتی با میزان 36/10 هکتار است. در نهایت نتایج شبیه سازی CA-MARCOV نشان داد که در 32 سال آینده مخروط افکنه ها با مساحت 97/64- کیلومترمربع بیشترین تغییرات کاهشی، پوشش گیاهی و آبرفت های جدید به ترتیب با مساحت 96/120 و 23/0 کیلومتر مربع بیشترین تغییرات افزایشی را خواهند داشت.
۱۳۲.

مدلسازی تغییرات کاربری اراضی و پیش بینی های آینده با استفاده از شبیه-سازی CA-ANN در حوضه آبخیز 25 شنرود سیاهکل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اتوماتای سلولی طبقه بندی سنجش از دور شبیه سازی مدیریت پایدار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۶۵
در این مطالعه، روندهای مکانی–زمانی پویایی کاربری اراضی برای دوره 1401-1380 با استفاده از داده سنجش از دور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. طبقه بندی تصویر بر اساس سه طبقه عمده کاربری اراضی یعنی جنگل، مناطق انسان ساز (کشاورزی و ساخته شده) و سایر مناطق طبیعی (اراضی لخت، علفزار، جنگلکاری، درختچه زار، نواحی آبی و اراضی جنگلی) انجام شد. نقشه های تغییرات کاربری اراضی منطقه در دوره 1401-1380 نشان می دهند که مناطق انسان ساز 3/9 درصد افزایش یافته اند. در مقابل، جنگل و سایر مناطق طبیعی به ترتیب 1/7  درصد و 2/2 درصد کاهش یافتند. علاوه بر این، تکنیک شبکه عصبی مصنوعی-اتوماتای سلولی (CA-ANN) برای پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در دوره 1422-1401 استفاده شد. درصد صحت برای شبیه سازی 91 درصد و مقدار کاپا کلی 86/0 بود. به طور مشابه با نقشه های طبقه بندی شده در دوره 1401-1380، نقشه های پیش بینی شده در دوره 1422-1401 روند افزایشی را در مناطق انسان ساز به میزان 7/4 درصد و روند کاهشی در جنگل و سایر مناطق طبیعی به ترتیب به میزان 3/4 درصد و 4/0 درصد نشان می دهد. در این کار، مدل های رگرسیونی حداقل مربعات معمولی (OLS) برای پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در منطقه مورد مطالعه به عنوان تابعی از متغیرهای توصیفی [ارتفاع، شیب و متغیرهای مجاورت مانند فاصله تا مرکز شهر، جاده ها، روستاها و آبراهه ها] اجرا شد. نتایج مدل های OLS عملکرد نسبتاً خوبی را برای پیش ینی تغییرات کاربری اراضی با مقدار R2 بیشتر از 5/0 نشان داد. این نتایج دانش مهمی را ارائه می کند که می تواند به توسعه برنامه ریزی و مدیریت پایدار آینده کمک کند و هم چنین به مدیران در تصمیم گیری آگاهانه برای بهبود شرایط محیط زیستی و اکولوژیکی کمک کند.
۱۳۳.

روش شناسی تحلیل مضمون در تعیین سنجه ها و شاخص های حیاتی بودن زیرساخت های شهری مبتنی بر ارزش ذاتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: زیرساخت حیاتی طبقه بندی اولویت بندی شاخص سنجه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۰۳
مقدمه پژوهش: کشورهای جهان که در مسیر پیشرفت هستند جهت حفظ عملکرد و توانایی های خود، توجه ویژه ای به زیرساخت ها در ابعاد ملی دارند. اهمیت این موضوع از دهه های قبل شروع شده است و به عنوان معیار پیشرفت با الگوهای مدیریتی تلفیق شده است. بنابراین توجه و حفظ عملکرد زیرساخت های حیاتی و مدیریت موثر آن ها با در نظر گرفتن منابع محدود در کشور، نیازمند الگویی جامع برای شناسایی زیرساخت ها حیاتی و اولویت بندی آن ها می باشد. هدف پژوهش: تعیین شاخص ها و سنجه های حیاتی بودن مبتنی بر ارزش ذاتی و نهادی زیرساخت هاروش پژوهش: در پژوهش حاضر، برای پاسخ به سوال پژوهش از روش تحلیل مضمون و شبکه مضامین استفاده شد. در این روش با مرور اسناد کتابخانه ای و مقالات علمی، مضامین بر جسته استخراج شد. روش اعتبارسنجی این پژوهش روایی تفسیری است و با ارائه بازخورد نتایج حاصله از تحقیق به پنج نفر از خبرگان، تأیید نهایی انجام شد. یافته ها: بر اساس یافته های تحقیق، 61 کد اولیه ایجاد شد. به دلیل کثرت کدها، موارد مشابه بر پایه قرابت مفهومی و معنایی به 10 مضمون نهایی تقلیل یافتند. سپس بر مبنای این مضامین، شاخص ها و سنجه های حیاتی بودن زیرساخت ها در قالب 9 رابطه اصلی ارائه شد.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد، مهم ترین شاخص ها برای ارزیابی زیرساخت مبتنی بر ارزش ذاتی شامل؛ مبلغ سرمایه گذاری، عدم وابستگی به دیگر کشورها در تأمین کالا و خدمات ضروری، تولید ناخالص داخلی، دسترسی عادلانه افراد به تسهیلات زندگی، دسترسی کافی به آب سالم، دسترسی جامعه به خدمات سلامت، حفظ و پایداری منابع (آب، خاک و هوا)، سودمندی زیرساخت در پشتیبانی و تولید تجهیزات نظامی است که می توان برای ارزیابی ارزشمندی زیرساخت ها مورد استفاده قرار گیرد.
۱۳۴.

پیدایش نقوش حجمی در سفالگری و ارتباط آن با تغییرات فرهنگی در گذر از عصرمفرغ به عصر آهن در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: سفال نقوش حجمی تغییرات فرهنگی ع‍ص‍ر م‍ف‍رغ عصر آهن گونه شناسی طبقه بندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۰۴
یکی از اهداف پژوهش های باستان شناختی مطالعه تغییرات فرهنگی است و در این رابطه بررسی و تجزیه و تحلیل فرهنگ مادی گذشته از اهمیت ویژه ای برخوردار است. معمولاً فرض بر این است که تغییرات فرهنگی در مواد باستان شناختی نمود پیدا می کنند. در این زمینه می توان به رواج فرم ها و گونه های خاص سفالی در پیش از تاریخ اشاره کرد که همواره سوالات فراوانی را ایجاد نموده است. آیا بین رواج این گونه ها و تغییرات فرهنگی آن دوره ارتباطی وجود دارد؟ آیا این گونه های تازه ریشه در سنت های فرهنگی گذشته دارند و محصول پیشرفت های تکنیکی طی زمان هستند یا با ورود اقوام جدید در ارتباطند؟ در هزاره سوم پیش از میلاد سنت طولانی نقاش روی سفال منسوخ و اندیشه ایجاد نقش به صورت حجمی جایگزین آن می شود. در طول هزاره دوم پیش از میلاد این سنت تازه، رواج بیشتری پیدا می کند و به عنوان شیوه اینو در تزئین مطرح می گردد. همزمان با آن اندیشه دیگری که ساخت ظروف به شکل حیوانات است یا ظروف حجمی رایج می گردد. در این مقاله، به طبقه بندی و تجزیه و تحلیل مجموعه ای از سفال های دارای نقوش حجمی پرداخته ایم. با جمع آوری مجموعه ای در حدود ۵۰۰ نمونه سفال با نقش حجمی، تنها آن دسته از سفال هایی که دارای نقوش حجمی حیوانی، انسانی یا نقوش خاص بودند، انتخاب شده اند. سایر نمونه ها را می توان تحت عنوان نقوش برجسته هندسی مورد مطالعه قرار داد. مجموعه مورد مطالعه در این مقاله شامل ۹۵ نمونه سفال با نقوش حجمی است. علیرغم این که قدیمی ترین نمونه این مجموعه به هزاره پنجم پیش از میلاد تاریخگذاری شده است؛ اما با توجه به آمار مربوط به نمونه ها، شکل گیری این اندیشه به هزاره های چهارم و سوم پ.م می رسد و رواج اصلی این گونه در طول هزاره های دوم و اول پ.م بوده است. بنابراین، علاوه بر این که این نوع سفال ریشه در سنت های فرهنگی گذشته دارد؛ اما با توجه به رواج آن در طول هزاره های دوم و اول پ.م با تحولات فرهنگی این دوران می تواند مرتبط باشد.
۱۳۵.

توصیف و طبقه بندی آماری سفال های اواخر دوره نوسنگی محوطه قوشاتپه (مشکین شهر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قوشاتپه اواخر نوسنگی سفال شرق دور آذربایجان طبقه بندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۶۶
سفال به عنوان مدرک مهم باستان شناسی در صورتی که در یک چهارچوب مناسب مورد بررسی، طبقه بندی و تبیین قرار گیرد؛ می تواند صرف نظر از ابعاد کاربردی اش، مفاهیمی چون انعکاس اندیشه، خلاقیت، ابتکار انسان و دوره های فرهنگی را مورد بازبینی قرار دهد. در این مقاله تحقیقی، با تمرکز بر مطالعه و دسته بندی سفال های نوسنگی محوطه قوشاتپه که طی فصل اول کاوش ۱۳۸۳ بدست آمده، به صورت منظم و روشمند ویژگی ها و شاخص های گونه های سفالی آن از جنبه های گوناگون بررسی شده است تا تداوم و گسست سنت ها و سبک های سفالی آن در این دوره با فازهای بعدی قوشاتپه روشن شود و در مجموع به این بحث پرداخته شده که آیا تداوم و گسستی بین فرهنگ های پیش از تاریخی این حوزه یعنی شرق آذربایجان با محوریت قوشاتپه با فرهنگ های پیرامون دریاچه ارومیه وجود دارد یا نه. فرآیند مطالعات ما نشان داد که تداوم سنت سفالی نه تنها در خود فازهای محوطه مذکور موجود است بلکه شاهد یک سنت گسترده سبکی و حتی تکنیکی بین این حوزه و دریاچه ارومیه هستیم.
۱۳۶.

نمونه برداری نظام مند طبقه بندی شده در تپه برج نیشابور، خراسان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: نمونه برداری نظام مند طبقه بندی شده تپه بُرج خراسان گونه شناسی طبقه بندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۹۹
بررسی های باستان شناسی در شناسایی محوطه های باستانی و درک روابط درون یا برون منطقه ای بسیار مهم و کاربردی است. امابررسییک محوطه به تنهایی، برخلاف شیوه های سنّتی رایج،معمولاً داده های دقیق و قابل توجهی درباره آن محوطه در اختیار می گذارد.در این پژوهش محوطهبزرگپیش ازتاریخی تپه برج در نزدیکی نیشابور برای نمونه برداری نظام مندطبقه بندی شده انتخاب شده است، آن هم در خراسان، سرزمینی که به ویژه از نظر باستان شناسی دوران پیش از تاریخ ناشناخته است. این امر مسلماً خطرپذیری بالایی داشته و همان گونه که در ادامه خواهد آمد، نتایج پژوهش را تحت تأثیر خود قرار داده است به طوری که باوجود حجم بالای سفال جمع آوری شده از سطح تپه، کمترین شباهت را با دوره های شناخته شده در باستان شناسی سرزمین های پیرامونی منطقه دارد. برای دسته بندی بهتر و درنتیجه، مقایسه سفالی بهتر، علاوه بر طبقه بندی آنها براساس رنگ پوشش، نوع خمیرمایه، کیفیت پخت و ... سفال ها گونه شناسی نیز شدند. بر این اساس بیست و پنج گونه سفالی تعریف شد. تأکید این نوشته بر گونه شناسی سفال های نمونه برداری از سطح تپه برج نیشابور و ارائه چشم اندازی برای فعالیت های آینده در این محوطه مهم پیش ازتاریخی خراسان است.
۱۳۷.

طبقه بندی و تحلیل معماری صخره ای در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضاهای دستکند شمال غرب ایران طبقه بندی کارکرد گونه شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۱۴
منطقه شمال غرب ایران به دلیل شرایط اقلیمی و قرارگیری دو کوه آتش فشانی سبلان و سهند یکی از مناطق مستعد برای معماری دستکند است. در این منطقه صخره های قابل تراش بستر مناسب برای تراش فضاهای صخره ای فراهم کرده است. براساس مطالعات انجام شده در این منطقه تاکنون فضاهای صخره ای متنوعی شناسایی و معرفی شده که گونه شناسی و طبقه بندی آنها بسیار ارزشمند است. بر همین اساس این پژوهش ضمن شناسایی، معرفی و تبیین ویژگی های خاص فضاهای دستکندِ این منطقه، به دنبال پاسخ به پرسش های زیر است: ۱- عامل شکل گیری معماری صخره ای در منطقه شمال غرب ایران چیست؟ ۲- معماری صخره ای شمال غرب ایران در چند گونه قابل دسته بندی است؟ بنابراین در کنار روش میدانی برای ثبت، ضبط و توضیح وضعیت کنونی آثار، از مطالعات اسنادی و براساس روش توصیفی-تحلیلی، برای شناخت عامل شکل گیری معماری صخره ای منطقه شمال غرب استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد ویژگی های طبیعی زمین، پدیده های وابسته به آن و با در نظر داشتن نیازهای انسان و شرایط سیاسی، فرهنگی، مذهبی و اقتصادی منطقه شمال غرب ایران باعث به وجود آمدن چهار گونه معماری صخره ای با کابری های متفاوت گردیده است. نتایج دیگر پژوهش نشان می دهد این گونه معماری متناسب با اقلیم سرد منطقه شمال غرب ایران است و به گونه ای معماری همساز با مناطق سردسیر محسوب می شود. بسیاری از این فضاهای دستکند در اثر عوامل طبیعی (زلزله) و انسانی (تغییر سبک زندگی) متروک یا دچار تغییر کاربری شده اند؛ برهمین اساس ضرورت انجام پژوهش در باره این فضاهای دستکند وجود دارد.
۱۳۸.

مروری بر سیاست های موفق هم پایی فناورانه در کشورهای در حال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییر شکست مدیریت دانش مدیریت تغییر مدیریت دانش طبقه بندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۸۶
عبور از مرحله تقلید و رفتن به مرحله نوآوری برای کشورهای درحال توسعه آسان نیست و این کشورها ابتدا باید اکتساب و جذب فناوری را مدنظر قرار دهند تا به بلوغ صنعتی دست یابند. این بلوغ به طور اجتناب ناپذیری در تلاش های فناورانه تغییراتی به وجود خواهد آورد و تقاضا برای نوآوری را افزایش می دهد و در نهایت رشد اقتصادی را به ارمغان خواهد آورد. در طول دهه های گذشته کشور ایران تلاش های مهمی در زمینه دستیابی به توسعه صنعتی انجام داده است. اما عدم توجه به سیاست های فناوری و نوآوری موثر بر هم پایی باعث شده است تا این سیاست ها در اکتساب، جذب و خلق فناوری و دستیابی به رقابت پذیری فناورانه از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار نباشند. بسیاری از عوامل تأثیرگذار در هم پایی فناورانه به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر سیاست های دولتی قرار دارند. در این پژوهش با توجه به پژوهش های پیشین و مطالعات موردی در صنایع کشورهای درحال توسعه، عوامل مشترک کلیدی و 12 سیاست شناسایی شده است که بر هم پایی موفق موثر بوده اند. باید توجه داشت که شناسایی این سیاست ها مرحله نخست دستیابی به هم پایی است و تدوین مناسب محتوای این سیاست ها با توجه به زمینه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، فناورانه و ... هر کشور و تنظیم مکانیزم های اجرایی لازم مهمترین بخش در دستیابی به هم پایی فناورانه است.
۱۳۹.

بازخوانی نظام مدیریت و حفاظت از میراث معماری با ابزار طبقه بندی در کشورهای شرق و آسیای مرکزی

کلیدواژه‌ها: میراث معماری طبقه بندی مدیریت میراث حفاظت آس‍ی‍ا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰ تعداد دانلود : ۱۴۵
مدیریت میراث معماری امروزه با توجه به گستردگی آثار، محدودیت منابع مالی، تهدیدهای ناشی از توسعه و تغییر در مفاهیم و ارزش های اجتماعی، همواره با چالش های فراوانی روبه روست؛ بر این اساس وجود اصولی جامع برای مدیریت یکپارچه و اولویت بندی حفاظت ضروری است. اغلب کشورهای توسعه یافته یا درحال توسعه منطقه در زمینه طبقه بندی آثار میراث فرهنگی غیرمنقول به عنوان ابزاری برای مدیریت و حفاظت به چارچوبی منطقی دست یافته اند، ولی در ایران تاکنون سیاست و رویکردی مستقل در این زمینه ارائه نشده است. این پژوهش سعی دارد ازطریق بازخوانی قوانین اساسی، دستورالعمل های ملی و تجربیات کشورهای حوزه مشترک فرهنگی ایران در شرق و آسیای مرکزی، مفاهیم نظری در زمینه نظام طبقه بندی را توسعه دهد. پرسش اساسی، انواع رویکردها، مراتب طبقه بندی و چگونگی ارزیابی آثار در فرآیند تصمیم گیری کشورهای منطقه است. با توجه به ماهیت موضوع، رویکرد پژوهش کیفی است و با روش مطالعه اسنادی و سندپژوهی، ابتدا سیاست ها و اقدامات، بررسی و نظم دهی شده اند و سپس تحلیل محتوا به صورت توصیفی- تفسیری و تطبیقی انجام گرفته است. براساس یافته های پژوهش، دستیابی به سازوکاری مناسب در زمینه اولویت بندی سطح حفاظت برای اجرای سیاست های یکپارچه به منظور آگاهی بخشی جوامع محلی و مشارکت اقتصادی، احترام به حقوق مالکین خصوصی و تسهیل در تصمیم گیری های آینده از اساسی ترین اهداف طبقه بندی بوده است. طبقه بندی میراث معماری در نمونه های موردی با رویکردی مدیریتی-حفاظتی در یک سامانه مشخص صورت می گیرد. در این فرآیند پس از شناسایی جامع و لیست برداری آثار، براساس معیارهای اهمیت فرهنگی، تاریخی، معماری، ارزش های برجسته و منحصربه فرد بودن، اصالت و یکپارچگی، ویژگی های زیبایی شناختی و درمعرض خطر بودن، توسط شورای مشورتی با حضور مسئولین، متولیان، متخصصان، مالکین و جوامع ذی نفع، ارزیابی و سطح آن ها تعیین می شود. در این کشورها، طبقه بندی، به عنوان ابزاری برای تبیین شیوه مدیریت و سطح حفاظتی آثار درنظر گرفته شده است.
۱۴۰.

ارزیابی دقت تصاویر فرا طیفی و چند طیفی در طبقه بندی پوشش تالاب ها با استفاده از روش های مختلف طبقه بندی (مطالعه موردی: تالاب شادگان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصاویر ابرطیفی تصاویر چندطیفی تالاب شادگان طبقه بندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸ تعداد دانلود : ۸۷
طبقه بندی پوششی تالاب ها به منظور شناسایی نوع گونه های گیاهی داخل تالاب و تمایز آن با پوشش گیاهی حاشیه ی تالاب و بررسی تغییرات اکوسیستم آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با توجه به مشابهت طیفی بین گونه های مختلف گیاهی تالاب و گیاهان حاشیه ی تالاب و زمین های کشاورزی این امر با استفاده از داده های چندطیفی با مشکلاتی مواجه است و داده های ابرطیفی می تواند در این زمینه بسیار سودمند باشد. در این مطالعه توان سنجنده های ابرطیفی و چندطیفی در شناسایی ویژگی های تالاب و توانایی سنجنده های ETM+(۲۰۱۱)، Hyperion(۲۰۱۱) و ALI(۲۰۱۱) به منظور مطالعه ی ویژگی های تالاب شادگان طی سال ۱۳۹۰ بررسی شد و شاخص های مختلف طیفی به همراه ترکیب مناسبی از باندهای تصاویر ماهواره ای سنجنده های مذکور به عنوان ورودی انواع روش های طبقه بندی شامل روش های حداکثر احتمال، حداقل فاصله، شبکه عصبی و ماشین بردار پشتیبان مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که روش های ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی با دارا بودن دقت طبقه بندی بالای ۸۵ درصد در هر سه تصویر, نتایج نزدیک تری به واقعیت نشان می دهند. دقت طبقه بندی برای هر سه تصویر برای روش ماشین بردار پشتیبان در بالاترین حد خود بود به طوریکه برای تصویر Hyperion صحت کلی برابر ۹۵.۷۳، برای ALI برابر ۸۸.۰۳ و برای ETM+ برابر با ۸۹.۳۴ است. بنابراین ویژگی های در نظر گرفته شده برای تالاب، در سه تصویر حاصل از الگوریتم SVM نشان داد که نمایش تمایز کاربری پوشش گیاهی حاشیه تالاب از کاربری زمین های کشاورزی آبی دارای ابهام بیشتری نسبت به سایر ویژگی های تالاب است. بررسی ها نشان داد که این بخش در تصاویر ALI و ETM+ نسبت به تصاویر Hyperion کمتر قابل شناسایی هستند و یا در برخی مناطق این قسمت ها اصلا قابل تفکیک از ارضی کشاورزی آبی نیستند، در حالیکه Hyperion به دلیل دارای بودن تعداد ۲۲۰ باند و داشتن سطح بالاتری از جزئیات طیفی, توانایی تفکیک این دو کلاس را از هم دارد.