مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
طبقه بندی
حوزههای تخصصی:
تاکنون بحث دربارهٔ ویژگی های الفبای فارسی بیشتر در چارچوب آواشناسی و واج شناسی مطرح بوده و ازلحاظ خط شناسی و ساختار نوشتاری طبقه بندی دقیقی از حروف الفبا ارائه نشده است. نویسه ها (اعمّ از حروف، اعداد و علائم نوشتاری) خود از اجزای کوچک تری تشکیل شده اند که می توانیم آن ها را «نویسک» بنامیم. نویسک های اصلی در الفبای فارسی، که در ساختار شماری از حروف تکرار می شوند، مبنای دقیقی برای طبقه بندی الفبا به دست می دهند. این نویسک ها عبارتند از نویسک افقی، عمودی، دایره، دندانه، چشمه، پایه و نقطه. همچنین، طبقه بندی الفبا ازلحاظ پیوندپذیری، که با ساختار حروف ارتباط دارد، امکان پذیر است و از این لحاظ حروف الفبای فارسی به دو دستهٔ «تکسوپیوند» (اقلیّت) و «دوسوپیوند» (اکثریّت) تقسیم می شوند. از طرف دیگر، شکل کوچک اکثریّت حروف وابسته یا نیمه وابسته به کرسی دندانه است که باعث می شود شکل کوچک نیز در این حروف به دو صورت تکسوپیوند و دوسوپیوند نوشته شود.
معرفی روش Iconclass و قابلیت های آن در مستند نگاری آثار هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
135 - 159
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش معرفی روش Iconclass و چگونگی استفاده از آن برای طبقه بندی آثار هنری است.
روش پژوهش: روش گردآوری اطلاعات در بخش نخست پژوهش حاضر، روش کتابخانه ای استنادی است. جستار حاضر سپس به تبیین ابعاد کارآمدی روش Iconclass در مستندنگاری و طبقه بندی آثار هنری پرداخته است.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که روش مذکور در سه بخش اصلی دارای قابلیت های اساسی است: نخست آن که این روش برخلاف روش هایی که بر طبقه بندی فرمی و ظاهری آثار هنری تمرکز دارند، درک محتوای آثار هنری را ورای فرم ظاهری میسر می سازد. دوم این که با استفاده از این روش، مستندنگاری و طبقه بندی آثار هنری -بر اساس محتوای آثار شکل می گیرد و امکان معرفی و تحلیل نقوش و مضامین پیچیده و روابط متقابل آن ها- برای مستندنگار فراهم می شود. سوم این که پژوهشگر به مجموعه ای از منابع مرتبط با موضوع دسترسی می یابد که موجب سرعت و غنای بیشتر پژوهش می شود.
نتیجه گیری: روش فوق الذکر مشکلات دسترسی به منابع مرتبط با اثر هنری را مرتفع ساخته و به پژوهشگران در بازیابی هرچه ساده تر تصاویر کمک می کند. با استفاده از این روش، موزه ها و مجموعه های هنری می توانند اقلام موجود در مجموعه خود را طبقه بندی کرده و به تولید فهرست ها و کاتالوگ های کارآمد و در نتیجه توسعه پژوهش های تاریخ هنر نیز کمک شایانی خواهد کرد.
بررسی و مطالعه سفال های یافت شده از فصل اول کاوش های باستان شناختی غار زل هستیجان، دلیجان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲
83 - 115
حوزههای تخصصی:
غار زل هستیجان در شهرستان دلیجان، ازجمله مکان های مهم در مطالعات باستان شناسی بین فلات مرکزی و غرب کشور محسوب می شود که در سال 1402 کاوش باستان شناختی در آن انجام شد. طی یک فصل کاوش در این غار باستانی، آثار فرهنگی همچون چرم نوشته، گل مهر، پارچه، چرم، ابزارهای چوبی، سفال و غیره به دست آمد و باتوجه به اهمیت سفال و نقش آن در مطالعات باستان شناختی سبب شد تا این ماده فرهنگی در این مقاله مورد مطالعه قرار گیرد. ازهمین رو، برای این پژوهش تعداد 78 قطعه سفال شاخص از دوران ساسانی، از میان 1389 قطعه سفال به دست آمده از کاوش، برای مطالعه انتخاب شد. در ابتدا این سفال ها برمبنای مشخصات فنی و شکل مورد طبقه بندی و گونه شناسی قرار گرفتند. این پژوهش دارای ماهیت بنیادی با رویکردی توصیفی-تحلیلی است و روش گردآوری این پژوهش دارای دو بخش مطالعات کتابخانه ای و میدانی (سفال) است. هدف اصلی مقاله، مطالعه کمی و کیفی سفال های غار زل هستیجان، طبقه بندی، گونه شناسی و گاهنگاری نسبی آنهاست؛ مقایسه به شکل تطبیقی با نواحی مجاور صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که این سفال ها مربوط به اواخر دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی و ازجمله شکل های شناسایی شده در میان سفال های غار زل هستیجان به ترتیب فراوانی شامل کوزه، خمره، کاسه، دیگچه، بشقاب و تغار و متداول ترین نقش های تزیینی سفالینه ها، نقش کنده است. سفالینه ها بیشتر پخت مناسب دارند (اگرچه برخی از آنها دارای پخت نامناسب اند) و این موضوع نشان از کنترل حرارت کوره برای پخت سفال است. به طورکلی نتایج حاصل از مقایسه های گونه شناختی و گاهنگاری مقایسه ای نمونه های سفالین تپه غار زل هستیجان آشکارا نشان از همسانی و مشابهت این نمونه ها با سفالینه های مناطق همجوار و فرامنطقه ای آن دارد؛ به گونه ای که بیشترین شباهت فرهنگی با مناطق غرب ایران و شمال غرب ایران و به ترتیب بیشترین شباهت در میان سفال های محوطه باستانی هگمتانه (استان همدان)، محوطه ماهور سیاه (استان مرکزی)، قلعه یزدگرد (استان کرمانشاه)، جهانگیر (استان ایلام) دارند.
دسته بندی مشتریان بیمه درمان با تکنیک های داده کاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مدل سازی اقتصادی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
۱۳۸-۹۶
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی و طبقه بندی مشتریان بیمه درمان به منظور شناسایی جامعه هدف و در نتیجه افزایش سودآوری شرکت های بیمه، ایجاد توازن در پرداختی حق بیمه و طراحی استراتژی بازاریابی. روش شناسی: در این مقاله از 5 الگوریتم یادگیری ماشین درخت تصمیم، جنگل تصادفی، ماشین بردار پشتیبان، بیز ساده و رگرسیون لجستیک به منظور طبقه بندی مشتریان به دو دسته سود ده و زیان ده استفاده شده است. به این منظور از داده ها و اطلاعات تعداد 2897 بیمه نامه درمان یک شرکت بیمه خصوصی در بازه زمانی آذر 1400 تا آذر 1401 استفاده شده است. یافته ها: این مقاله نشان می دهد که با استفاده از روش های یادگیری ماشین و ویژگی های ثبت شده از مشتریان در پرسشنامه سلامت می توان سود ده یا زیانده بودن آن ها را تا حدود مناسبی پیش بینی کرد. این مقاله نشان می دهد که تمرکز بر روی جامعه هدف معرفی شده توسط مدل شانس موفقیت و افزایش سود را به مقدار چشم گیری افزایش می دهد. نتیجه گیری: می توان با استفاده از روش های یادگیری ماشین به درک مناسبی از مشخصه های مشتریان بیمه درمان و نیاز های آنها رسید. پیدا کردن جامعه هدف علاوه بر این که به افزایش سود شرکت بیمه منجر می شود می تواند با تمرکز بر خواسته های مشتریان به افزایش رضایتمندی آن ها نیز منجر شود.
طبقه بندی و گونه شناسی سفال های ساسانی محوطه گوریه استان ایلام
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۱۰۴-۷۵
حوزههای تخصصی:
محوطه گوریه واقع در بخش زرنه شهرستان ایوان غرب، ازجمله محوطه های مهم ساسانی و اوایل اسلامی در مطالعات باستان شناسی غرب کشور محسوب می شود که در سال 1394ه .ش. مورد کاوش قرار گرفته است. طی یک فصل کاوش در این محوطه باستانی، آثار فرهنگی متنوعی ازجمله سفال به دست آمد و اهمیت سفال و نقش آن در مطالعات باستان شناختی سبب شد تا این ماده فرهنگی در این مقاله مورد مطالعه قرار گیرد؛ از همین رو، برای این پژوهش تعداد 127 قطعه سفال شاخص از دوره ساسانی، از میان 1500 قطعه سفال به دست آمده از کاوش برای مطالعه انتخاب گردید. در ابتدا این سفال ها برمبنای مشخصات فنی و شکل یا فرمشان مورد طبقه بندی و گونه شناسی قرار گرفتند. این پژوهش دارای ماهیت بنیادی با رویکردی توصیفی-تحلیلی است و روش اجرای این پژوهش دارای دو بخش مطالعات کتابخانه ای و میدانی (سفال) است. هدف اصلی این پژوهش، مطالعه کمی و کیفی سفال های ساسانی در محوطه گوریه، سپس گونه شناسی، طبقه بندی و گاهنگاری نسبی آن هاست و گاهنگاری به صورت تطبیقی و تبیین ارتباطات فرهنگی با نواحی مجاور براساس مطالعات تطبیقی سفال صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان دادند که ازجمله اشکال شناسایی شده درمیان سفال های محوطه گوریه شامل: کوزه، خمره، کاسه، پیاله و بشقاب و متداول ترین نقوش تزئینی سفالینه ها نقوش کنده هستند. سفالینه ها اکثراً پخت مناسب دارند که نشان از کنترل حرارت کوره برای پخت سفال است و کیفیت ساختشان عموماً متوسط است؛ هم چنین مقایسه تطبیقی انجام شده نشان داد که به لحاظ گاهنگاری نسبی سفالینه های ساسانی گوریه با محوطه های اواخر این دوره همسانی نسبی دارند؛ بنابراین ضمن دارا بودن برخی ویژگی های بومی-محلی سفالینه های این محوطه با محوطه هایی هم چون قصرابونصر، حاجی آباد، سیرم شاه، محوطه های ساسانی شناسایی شده در بررسی های ماه نشان زنجان، شمال خوزستان، میاناب شوشتر، بوشهر و محوطه های تل ماهوز و ابوشریفه در عراق قابل مقایسه، و علاوه بر ویژگی های منطقه ای، بیشترین شباهت را با حوزه فرهنگی جنوب غربی ایران داراست.
«هویت بخشی» در شعر سید اشرف الدین گیلانی (نسیم شمال) (بر اساس الگوی کارگزاران اجتماعی ون لیوون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سید اشرف الدین گیلانی (1249 1312 ش) از شاعران تأثیرگذار عصر مشروطه است که با انتشار روزنامه سیاسی اجتماعی و سراسر منظوم نسیم شمال نقش موثری در بیدارسازی مردم روزگار خود داشت. «هویت بخشی» یکی از مؤلفه های گفتمان مدارِ سروده های اوست که خود زیرشاخه مؤلفه کلی تری به نام «طبقه بندی» محسوب می شود. در پژوهش حاضر نگارندگان با بهره گیری از الگوی بازنمایی کارگزاران اجتماعی ون لیوون (1996) به بررسی این مؤلفه گفتمان مدار در شعر سید اشرف الدین گیلانی پرداخته اند و کوشیده اند به این پرسشها پاسخ دهند: مؤلفه گفتمان مدار «هویت بخشی» در شعر سید اشرف منجر به بازنمایی کدام کارگزاران اجتماعی شده است؛ این مؤلفه چه کاربردی در شعر سید اشرف داشته است. نگارندگان برای پاسخ دادن به پرسش های پژوهش ابتدا به شیوه استقرای تام انواع هویت بخشی را از کلیات نسیم شمال استخراج و طبقه بندی کرده و سپس داده های پژوهش را با بهره گیری از شیوه توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار داده اند. مطابق داده های پژوهش مؤلفه گفتمان مدار «هویت بخشی» در شعر نسیم شمال منجر به بازنمایی کارگزاران متعددی شده که برخی از این کارگزاران عبارتند از: مردم ایران، زنان و دختران، تهیدستان، کودکان و جوانان، مسلمانان، بیوه زنان، اطفال فقیران، بچه های یتیم، مادران داغدار و... . او با بهره گیری از «هویت بخشی» افزون بر این که موضع خود نسبت به گروه ها و طبقات مختلف و رابطه متقابل این گروه ها و طبقات را با خود و سروده هایش نشان داده است، به ترسیم و بازنمایی وضعیت نامطلوب بسیاری از کارگزاران اجتماعی هم روزگار خویش پرداخته و ضمن انتقاد از وضع موجود، این کارگزاران را که اغلب عامه مردم و مخاطب اصلی شعر نسیم شمال بوده اند به تلاش برای کسب وضعیتی مطلوب فراخوانده است.