مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۲۱.
۵۲۲.
۵۲۳.
۵۲۴.
۵۲۵.
۵۲۶.
۵۲۷.
۵۲۸.
۵۲۹.
۵۳۰.
۵۳۱.
۵۳۲.
۵۳۳.
۵۳۴.
۵۳۵.
۵۳۶.
۵۳۷.
۵۳۸.
۵۳۹.
۵۴۰.
توانمندسازی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: گردشگری به عنوان بزرگترین تحرک اجتماعی، دارای پیامدهای فرهنگی و فضایی متعدد برای نواحی شهری است؛ بدین جهت برای اثربخش کردن هرچه بیشتر توسعه گردشگری و ارتقاء پیامدهای مثبت آن، نیازمند شناخت و توجه ویژه به نقش مجتمع های گردشگری می باشد.هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر ارزیابی مقیاس مجتمع گردشگری برتوانمندسازی شهری در شهرستان پارس آباد مغان است.روشناسی تحقیق: این پژوهش ازنظر ماهیت توصیفی – تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی شامل مشاهده - پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری در مورد بررسی در شهرستان پارس آباد که طبق فرمول کوکران 352 نفر از بین ساکنان دو شهر دارای مجتمع و فاقد مجتمع به عنوان حجم نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری سیستماتیک پرسشنامه ها تکمیل شده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: شهرستان پارس آباد مغان جلگه ای نسبتاً گسترده ای است که با مساحتی بالغ بر 1383 کیلومترمربع حدود 14 درصد از مساحت استان اردبیل را به خود اختصاص داده و شمالی ترین منطقه در شهرستان استان اردبیل می باشد.یافته ها: به ترتیب بعد اقتصادی733/0، بعد اجتماعی695/0و بعد و زیست محیطی214/0 بیش ترین نقش را در تمّییز توانمندی شهری بین دو گروه – شهری دارای مجتمع های گردشگری شهر اصلاندوز و فاقد مجتمع های گردشگری شهر تازه کند ایفا می کنند.نتایج: ابعاد توانمندسازی شهری بین دو گروه شهری دارای مجتمع های گردشگری شهر و فاقد مجتمع های گردشگری حدود51درصد تغییرات واریانس و در متغیر توانمندسازی شهری را پیش بینی نموده و حدده 50 درصد تعییرات توانمندسازی شهری توسط عواملی دیگری در این تحقیق مورد بررسی قرار نگرفت، پیش بینی می شود.
محدودیت های سازگاری روستاییان با تغییر اقلیم در مناطق کوهستانی استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازگاری با نوسانات آب و هوایی یکی از مناسب ترین راهبردها برای کاهش آسیب پذیری از تغییر اقلیم محسوب می شود. تحقیق حاضر با هدف بررسی محدودیت های سازگاری اجتماعات روستایی با تغییر اقلیم در استان گلستان انجام شد. جمعیت مورد مطالعه شامل 1158 خانوار در 10 روستای واقع در ناحیه کوهستانی حوضه آبخیز اوغان بودند که 290 نفر با روش طبقه بندی شده تصادفی بررسی شدند. اطلاعات مورد نیاز با پرسشنامه جمع آوری و با نرم افزار SPSS21 تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که میزان محدودیت سازگاری با تغییر اقلیم در حد متوسط بود و بیشترین و کمترین محدودیت ها به ترتیب با جنبه های «اقتصادی» و «فیزیکی» ارتباط داشت. محدودیت سازگاری با تغییر اقلیم در بین افراد مجرد و همچنین افرادی کمتر بود که در تعاونی ها و تشکل ها عضویت داشتند و از مروجان و تسهلیگران استفاده کرده بودند. در عین حال، افراد دارای تحصیلات دانشگاهی و همچنین کسانی که در دوره های آموزشی حضور نداشتند با محدودیت های بیشتری برای سازگاری با تغییر اقلیم روبه رو بودند. افزایش دسترسی مردم محلی به مروجان و تسهیلگران و استفاده آنان از برنامه های آموزشی و ترویجی، عضویت در تعاونی ها و تشکل ها و همچنین راه اندازی صندوق های اعتباری خرد روستایی از پیشنهادات تحقیق حاضر برای کاهش محدودیت های سازگاری با تغییر اقلیم می باشد.
بررسی الگوی علی مؤلفه های مؤثر در مدیریت بحران مناطق شهری (مورد مطالعه: شهر شیروان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی و مدیریت سوانح و حوادث طبیعی که سبب تحمیل خسارت های جانی، مالی و محیطی به فضاها و ساکنان مناطق شهری می شود باید به منزله ی یک راهبرد اساسی در همه مراحل برنامه ریزی و برنامه های توسعه ی شهری مد نظر قرار گرفته شود. شهرها اغلب محل تراکم بسیار زیاد جمعیت و پدیده های انسان ساخت هستند. به همین دلیل در صورت نبود آمادگی برای مقابله بابحران، احتمال بروز خسارات جانی و مالی بالا است. در این بین مباحث برنامه ریزی شهری و ارتباط آن با مدیریت بحران از موضوعات مهم و قابل تأمل مبحث خطرپذیری سیستم شهری می باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی علمی مولفه های موثر در مدیریت بحران مناطق شهری تدوین شد. روش به کار رفته در این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است. جامعه ی آماری این پژوهش را خبرگان و اساتید جغرافیاو برنامه ریزی شهری، برنامه ریزی شهری و منطقه ای در شهر شیروان تشکیل می دادند. خبرگان به روش گلوله برفی و از میان اساتید دانشگاهی و پژوهشگران فعال در زمینه مدیریت بحران شهری انتخاب شدند. حجم نمونه در نظر گرفته شده برای تکمیل پرسشنامه 25 نفر از اساتید دانشگاهی و متخصصان حوزه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه مبتنی بر دیماتل فازی بود از آنجا که پرسشنامه مورد استفاده، برپایه ی معیارهای شناسایی شده در پیشینه پژوهش و دیدگاه کارشناسان و صاحب نظران تهیه شده بود، روایی پرسشنامه، خود به خود تایید می شود. به منظور سنجش پایایی پرسشنامه، از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد، و میزان آن 80/0 به دست آمد این میزان، نشان دهنده پایایی مناسب پرسشنامه است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که در مرحله بیش از بحران از میان شاخص های مورد مطالعه براساس مقدار D-R، شاخص ظرفیت و توانمندسازی با مقدار 255/1 به عنوان تاثیرگذارترین شاخص در مرحله پیش از بحران، در مرحله حین بحران شاخص امداد و پاسخگویی با توجه مقدار 953/1، و در مرحله بعد از بحران شاخص حمایت دولت با بیشترین مقدار D-R 932/1 به عنوان تاثیرگذارترین شاخص در شناسایی شدند. در یک نتیجه گیری کلی می توان عنوان نمود که مدیریت بحران در شهر شیروان نیازمند دیدگاهی ساختاری و جامع است و نیاز است که برنامه ریزی در راستای مدیریت بحران شهر مورد مطالعه به مولفه های شناسایی شده در این پژوهش توجه ویژه ای شود.
رابطه عوامل مدیریتی با احساس توانمندی روان شناختی در بین کارکنان ناجا: نقش میانجی رضایت شغلی
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۶ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۱
39 - 50
حوزه های تخصصی:
مقدمه: توانمند سازی فرایند افزایش احساس خودکارآمدی در کارکنان از طریق شناسایی نقاط قوت و حذف نقاط ضعف می باشد. کارکنانی که دارای احساس توانمندی بالایی هستند بیشتر می کوشند و بیشتر موفق می شوند و از کارکنانی که احساس توانمندی پایینی دارند، پشتکار بیشتری نشان می دهند در نتیجه رضایت شغلی بالاتری دارند. روش: این پژوهش با توجه به هدف، کاربردی و با توجه به نوع تحقیق توصیفی - پیمایشی است. به همین منظور 1200 نفر از پرسنل ناجا به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه های محقق ساخته پاسخ دادند. نتایج: یافته ها نشان می دهد شفافیت نقش، مشارکت در تصمیم گیری، رضایت شغلی، نظام پاداش، سبک رهبری، حمایت مدیر از کارکنان به طور مستقیم بر احساس توانمندی کارکنان نقش دارند. علاوه بر این، شفافیت نقش، مشارکت در تصمیم گیری، حمایت مدیر با میانجی گری رضایت شغلی بر احساس توانمندی کارکنان نقش دارند. بحث: بین یافته های پژوهش های مختلف در خصوص نقش عوامل مدیریتی موثر بر احساس توانمندی تناقض وجود دارد از آنجایی که یافته های تحقیق حاضر در تضاد با برخی از یافته های پژوهش های پیشین است تا حدودی نتایج این تحقیق می تواند تناقض های موجود را حل نماید.
بررسی رابطه یادگیری سازمانی وتوانمندسازی کارکنان دانشگاه فرهنگیان(پردیس)خراسان شمالی درسال1392
منبع:
مهندسی مدیریت نوین سال ۳ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
81 - 93
حوزه های تخصصی:
هدف ازاین پژوهش بررسی رابطه یادگیری سازمانی و توانمندسازی کارکنان دانشگاه فرهنگیان (پردیس) خراسان شمالی بود که به روش توصیفی و از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری، کارکنان دانشگاه فرهنگیان امام محمدباقر(ع) بودند. نمونه آماری 49 نفر به روش سرشماری مشخص شد به منظور گردآوری داده ها از اعضای جامعه آماری از دو پرسشنامه استاندارد، یادگیری سازمانی نیف و توانمندسازی اسپریتزر استفاده شده است. آزمون، مقدار ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه یادگیری سازمانی 871/0 و برای پرسشنامه توانمندسازی 938/0 بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی و نرم افزار20 SPSS و Lisrel ، فنون آماری مانند آزمون فریدمن، آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج نشان داد رابطه بین توسعه شایستگی و توانمندسازی کارکنان نسبت به دیگر ابعاد بیشتر است که نشان دهنده این است که توسعه شایستگی نسبت به دیگر ابعاد تاثیر بیشتری بر توانمندسازی کارکنان دارد. رابطه بین ساختارسازمانی و توانمندسازی کارکنان نیز نسبت به سایر ابعاد کمترین مقدار را به خود اختصاص داده است که نشان دهنده تاثیر کمتر آن می باشد. عدم وجود رابطه بین اشتراک دانش و توانمندسازی، نشان دهنده توجه نکردن مدیران و کارکنان سازمان براهمیت اشتراک دانش می باشد.
تاثیر سلامت سازمانی بر توانمند سازی گروه حسابرسی عملیاتی (گروه نظارتی گمرکات جنوب کشور)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مهندسی مدیریت نوین سال ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱ و ۲
17 - 33
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی یک نگرش مدرن از انگیزش درون شغلی است که به معنی آزاد کردن نیروهای درونی کارکنان بوده و شرایط و فرصت هایی را برای شکوفایی استعدادها، توانایی ها و شایستگی کارکنان فراهم می کند. همچنین توانمندسازی نگرش مثبتی در کارکنان، نسبت به شغل و سازمانشان ایجاد می کند. این پژوهش بر آن است تا تأثیر سلامت سازمانی بر توانمندسازی گروه حسابرسی عملیاتی (گروه نظارتی گمرکات جنوب کشور) را بسنجد. جامعه تحقیق حاضر کارکنان گروه حسابرسی عملیاتی در گروه نظارتی گمرکات جنوب کشور و از روش سرشماری جهت نمونه گیری استفاده شد. جهت اندازه گیری متغیر مستقل سلامت سازمانی از پرسشنامه هوی و فیلدمن[i] (1999) و متغیر وابسته توانمندسازی کارکنان از پرسشنامه اسپریتزر و در قالب یک پرسشنامه جامع استفاده شد. روایی پرسشنامه از طریق محتوا و جهت تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ که برابر با 914/0 می باشد استفاده شده است. جهت آزمون فرضیات پژوهش از تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سلامت سازمانی بر توانمندسازی گروه حسابرسی عملیاتی تأثیر دارد، همچنین مؤلفه های سلامت سازمانی (تأکید علمی، حمایت منابع، ساخت دهی، ملاحظه گری، نفوذ مدیر و یگانگی نهادی) بر توانمندسازی گروه حسابرسی عملیاتی تأثیر دارد.
عوامل مؤثر بر توانمندسازی فرماندهان و مدیران میانی ناجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۴ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۲
7 - 24
هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر توانمندسازی فرماندهان و مدیران میانی ناجا است. جامعه آماری تحقیق شامل فرماندهان و مدیران میانی ناجا است که تعداد 589 نفر از آنان با روش نمونه گیری طبقه ای به عنوان نمونه های تحقیق تعیین شدند. گردآوری داده ها با استفاده از دو پرسشنامه محقق ساخته انجام شد که با استفاده از روش اعتبار محتوا و محاسبه آلفای کرانباخ، اعتبار و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفت. پرسشنامه اول برای تعیین عوامل مؤثر بر توانمندسازی توسط نمونه هایی از فرماندهان و مدیران میانی ناجا و پرسشنامه دوم برای تعیین ضریب اهمیت و سهم هر عامل در توانمندسازی فرماندهان و مدیران میانی ناجا توسط خبرگان ناجا تکمیل شد. با استفاده از آزمون های کولموگروف اسمیرنوف، فریدمن و کروسکال و الیس داده های گردآوری شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که 27 عامل با میانگینی حدود 60 تا 90 در مقیاس 100
درجه ای بر توانمندسازی فرماندهان و مدیران ناجا تأثیر دارد. این عوامل در قالب سه بعد و هشت گروه عبارت است از :
بعد فردی شامل گروه عوامل روانشناختی، اسلامی، انقلابی و حرفه ای
بعد سازمانی شامل راهبردهای مدیریتی، ساختاری و ماهیت سازمانی
بعد محیطی شامل محیط حقوقی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ، اجتماعی
در بین 27 عامل ، سه عامل ایمان، ظلم ستیزی و مردم داری بیشترین تأثیر را دارد و سه عامل ساختار، محیط اجتماعی، سیاسی و سبک رهبری کمترین تأثیر را داشته است.
نقش فرماندهان ، رؤسا و مدیران در توانمندسازی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۴ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۲
69 - 104
توانمندسازی برداشتن موانع رشد، ترغیب و تعهد به اهداف، ترغیب خطرپذیری، خلاقیت و نوآوری و قادر ساختن افراد به حل مشکل و افزایش مسئولیت است. علل و عوامل زیادی در افزایش سطح توانمندسازی کارکنان ناجا مؤثر است که یکی از مهمترین و اصلیترین این عوامل بی توجهی به ایفای نقش فرماندهان و مدیران و رؤسای نیروی انتظامی در توانمند کردن کارکنان است. در راستای این هدف در این تحقیق سعی شده است بر اساس الگوی نقشهای مینتزبرگ و تبیین مبانی و اصول علمی توانمندسازی نسبت به بررسی تأثیر نقشهای مختلف فرماندهان و مدیران در توانمندسازی کارکنان اقدام گردد. این تحقیق از نوع کاربردی و روش آن همبستگی است. جامعه مورد پژوهش، کارکنان کلانتریهای تهران بزرگ و حجم نمونه 001 نفر است که با استفاده از نمونهگیری تصادفی طبقه بندی شده ( از میان پنج منطقه شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز بهطور تصادفی) انتخاب شدهاند. ابزار گردآوری دادههای پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته حاوی12سؤال از شاخصهای مدیریتی است. روایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 09/0 برآورد، و برای تجزیه و تحلیل یافتهها از آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار ssps استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی است که نقشهای ارتباطی، اطلاعاتی و تصمیم گیری فرماندهان در توانمندسازی کارکنان مؤثر است و بین این متغیرها رابطه معناداری وجود دارد.
تأثیر مدیریت دانش بر توانمندسازی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۴ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۲
133 - 156
امروزه در اقتصادی دانشی زندگی می کنیم. دیگر مانند گذشته، توجه اصلی سازمان ها در ماشینی شدن نیست بلکه تأکید اصلی آنها بر هوشمندی، درک مهارتها، دانش و تجارب کارکنان است. بدون شک تاکید بر دانش، نتایج شگرفی را در پی داشته است؛ ظهور کلماتی چون سرمایه های دانش محور، کارکنان دانشی، بازار دانشی و. . . حکایت از این پدیده مهم دارد. در شرایط کنونی، توجه به دانش نیروی کار و نگرش سرمایه ای به آن، نقطه عطفی در تغییرات سازمانی و عملکرد فردی محسوب شده و سبب بروز دیدگاهی بر پایه توسعه "مدیریت دانش سازمانی" شده است. ابزار مدیریتی جدیدی که مورد استقبال شدید سازمانهای عصر کنونی واقع شده است. البته، این تمایل درونی ناشی از نتایج متعاقب پیاده سازی آن یعنی توانمندسازی سرمایه های انسانی است. بر این اساس، در این مقاله ضمن معرفی مدیریت دانش و توانمندسازی کارکنان، به ارائه مدلی پرداخته می شود که هدف آن تشریح توانمندسازی کارکنان در نتیجه فرآیند مدیریت دانش و نحوه تاثیر گذاری مدیریت دانش بر توانمندسازی کارکنان و توسعه پایدار منابع انسانی است.
رابطه ابعاد سازمان یادگیرنده با توانمندسازی مدیران و فرماندهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۹ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۲
91 - 116
این پژوهش از نظر هدف ”کاربردی” و از نظرشیوه گردآوری اطلاعات «توصیفی » و از نظر زمانی
به این دلیل که در مقطع زمانی خاص و معینی انجام می شود، مقطعی و با توجه به هدف پژوهش
از نوع «همبستگی » است. جامعه آماری شامل مدیران و فرماندهان دانشگاه علوم انتظامی امین
در مجموع به تعداد 450 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه 207 نفر به روش
نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد شامل دو بخش
پرسشهای جمعیت شناسی و بخش اصلی که شامل 45 سؤال ) 30 سؤال سازمان یادگیرنده و
15 سؤال توانمندسازی( است که بر اساس الگوی سنگه و ه مچنین توانمندسازی روانشناختی
اسپریتزر در مقیاس پنج گزینه ای لیکرت مورد استفاده قرار گرفته است که روایی آنها مورد تأیید
استادان و خبرگان مدیریت قرار گرفت و پایایی آنها نیز با آزمون آلفای کرونباخ با مقدار 89 صدم
تأیید شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که بین شایستگی های فردی، الگوهای ذهنی،
یادگیری تیمی، آرمانهای مشترک و تفکر سیستمی با توانمندسازی کارکنان ارتباط معناداری
وجود دارد.
بررسی عوامل مؤثر بر توانمندسازی مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۱۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۳
103 - 126
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله شناسایی عوامل مؤثر بر توانمندسازی در یکی از یگانهای انتظامی کشور است. پژوهش، کاربردی است که به صورت توصیفی پیمایشی انجام شده است. برای گردآوری نظر خبرگان از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 302 نفر به دست آمد. روش نمونه گیری، تصادفی بود. روایی و پایایی شاخصها با استفاده از AVE و ضریب همگرایی بررسی شد. برای پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است که مقدار آن 83/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش استنباطی با به کارگیری الگوی معادلات ساختاری و به طور اخص تحلیل عاملی تأییدی استفاده و برای آمار استنباطی از آزمونهای کلموگروف اسمیرنوف برای عادی بودن داده ها، آزمون تحلیل عاملی تأییدی برای صحت الگو؛ الگویابی معادلات ساختاری برای بررسی روایی الگو؛ آزمون تی تک نمونه ای برای تأیید یا رد فرضیات؛ و آزمون رتبه ای فریدمن برای رتبه بندی بهره گیری شده است. نتایج تحقیق نشان داد که نوع نیروی کار و تمامی زیر مقیاسهای آن، یادگیری سازمانی و زیرمقیاسهای کسب دانش و تفسیر اطلاعات، تخصصی بودن و استاندارد بودن، متغیر سبک رهبری و زیر مقیاسهای حمایتی، مشارکتی و سطح نهادی در سطح اطمینان 95% بر توانمندسازی کارکنان مؤثر است؛ ولی زیر مقیاسهای انتشار دانش و حافظه سازمانی و متغیر ساختار سازمانی و زیر مقیاسهای پیچیدگی، رسمی بودن، تمرکز، سلسله مراتب اختیارات و زیر مقیاس سبک رهبری دستوری بر توانمندسازی کارکنان در سطح اطمینان 95% مؤثر نیست.
توانمند سازی مدیران؛ زیربنای ارتقای کیفیت خدمات در کلانتری و پاسگا ههای انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۱۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۷
91 - 108
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی رابطه توانمندسازی مدیران با کیفیت خدمات درکلانتری و پاسگاه های انتظامی پلیس است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی و از نظر داده ها کمی با استفاده از شیوه پیمایش است. جامعه آماری پژوهش را تمام دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد رسته انتظامی دانشگاه علوم انتظامی امین تشکیل می دهد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 110 نفر تعیین شد. ابزار پژوهش برای متغیر توانمندسازی پرسشنامه 41 سؤالی محقق ساخته و برای متغیر کیفیت خدمات انتظامی، پرسشنامه 17 سؤالی پاراسورامان، زیتامل و بری [1] (1988) است. روایی ابزار با روایی صوری تأیید و پایایی نیز با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ به ترتیب، 79/0 و 81/0 محاسبه شده است. برای تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی و رگرسیون خطی چندگانه بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که از نظر جامعه نمونه مورد مطالعه بین توانمندسازی و کیفیت خدمات کلانتری و پاسگاه های انتظامی رابطه معناداری معادل 703/0 وجود دارد؛ بدین معنا که در کلانتری و پاسگاه های انتظامی، ارتقای توانمندسازی بر میزان کیفیت خدمات پلیس تأثیر دارد. نتایج تحقیق بیانگر این است که هرچه قدر ابعاد و شاخصهای توانمندسازی در کلانتری ها وپاسگاه های انتظامی مورد توجه قرار گیرد و بهبود یابد، به همان اندازه می توان کیفیت خدمات را بهبود بخشید.
ارائه مدل خودتوانمند سازی کارکنان بهداشت و درمان و حوزه سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
51 - 72
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خودتوانمندسازی به فرایندهایی اشاره می کند که کارکنان، خود تصمیم به طی آن می گیرند و به تبع مهارت ها، دانش و توانایی هایی که فرد در راستای خودتوانمندسازی کسب می کند، به شکل گیری احساس شایستگی، معناداری، حق انتخاب، اثرگذاری و... منجر می شود. بر این مبنا، مقاله حاضر درصدد ارائه مدل خودتوانمندسازی کارکنان بهداشت و درمان و حوزه سلامت است.
روش: این پژوهش با استفاده از روش کیفی داده بنیاد و با بهره گیری از ابزار مصاحبه اجرا شده است. جامعه هدف پژوهش خبرگان، استادان و مطلعان دانشگاهی در حوزه مدیریت و نیز مدیران دو بیمارستان منتخب با نام های «عرفان، واقع در سعادت آباد» و «عرفان واقع در نیایش» بودند. از میان آن ها، ۴۰ نفر به شیوه نمونه گیری نظری (۲۰ نفر از مدیران بیمارستانی و ۲۰ نفر از خبرگان و صاحب نظران علمی و دانشگاهی) انتخاب شد و جمع آوری اطلاعات تا مرحله اشباع و کفایت نظری ادامه پیدا کرد.
یافته ها: «عوامل علّی» (عوامل درون و برون سازمانی)، «عوامل زمینه ای» (محیطی مشتمل بر عوامل سازمانی و اجتماعی و فرهنگی) و نیز «عوامل مداخله گر» (الزامات سازمانی)، در بروز و ظهور خودتوانمندسازی در مراکز بیمارستانی اثرگذارند؛ از این رو در مدلی که به منظور خودتوانمندسازی کارکنان بهداشت، درمان و حوزه سلامت ارائه می شود، باید «راهبردهای کلان مدیریتی» در جهت تغییر پارادایم مدیریتی، از جمله دگرگونی در ساختار، تقویت فرهنگ سازمانی و... را اِعمال کرد تا شاهد پیامدها و دستاوردهای «سازمانی و فراسازمانی» بود که مشتمل است بر رشد و تعالی فردی (کارکنان)، تحول نظام اداری، رضایتمندی مدیران، کارکنان و مراجعه کنندگان به مراکز بیمارستانی.
نتیجه گیری: از آنجا که خودتوانمندسازی باور فرد درباره توانایی و قدرت لازم برای ادای وظیفه است، چنانچه از سویی این باور تقویت شود و از سوی دیگر، مراکز بیمارستانی با اِعمال روزآمدی و نیز، تلاش برای حمایت از کارکنان و حاکم شدن عدالت و قانونمندی در سازمان که زمینه ساز استقرار شایسته سالاری و حاکم شدن ضابطه بر رابطه است، می توان انگیزه های لازم برای خودتوانمندسازی را در کارکنان ایجاد کرد.
ارتقای وضعیت رفاهی اهالی سکونت گاههای غیررسمی در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۴۱
۹۲-۶۹
حوزه های تخصصی:
Objectives: This article evluated urban upgrading achievements and challenges of the Urban Upgrading and Housing Reform Project conducted in Iran during the period 2004-2009. Method: The assessment is provided both at the project level and in the target informal settlements of Bandar Abbas as a case study. Data and information were collected through a desk review, a beneficiary assessment conducted in Bandar Abbas, and a set of interviews held with project stakeholders at the national level and in Bandar Abbas. Findings & Conclusions: One of the most important achievements of the project it is making positive attitude to the informal settlements in public level. Alsoseries of interventions including streets improvements, water piping schools construction, chanel reform, and construction of hygiene an medical centers have resulted various benefits for local inhibitant. Yet the project faced with the challenges and difficulties and have disappointed some of it’s appliances.
امکان سنجی توانمندسازی محله های اسکان غیررسمی از طریق افزایش سرمایه اجتماعی(مطالعه موردی: محله شیرآباد شهر زاهدان)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۳
۲۱۴-۱۸۵
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از زمینه های ناپایداری توسعه شهری به ویژه در کشورهای در حال توسعه گونه ای از سکونتگاهها با مشکلات حاد و در حال گسترش فزاینده موسوم به اسکان غیررسمی، سکونتگاه های خودرو و فاقد مقررات نام برد که با رشد شهرنشینی شتابان ظاهر شده و به موازات افزایش جمعیت شهری در دنیا دامن گیر شهرها شده است و مشکلات و نابرابریهای زیادی در ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و ... در کلان شهرها به همراه داشته است، لذا نیازمند تدابیر ویژه و راهکارهایی در برنامه ریزیهای شهری است. راهکارهای ارائه شده برای چاره جویی، از حذف و تخریب تا بهسازی و توانمندسازی این سکونتگاهها تنوع داشته است و در گذر زمان و با شکست رویکردهای پیشین نسبت به چاره جویی سکونتگاههای غیررسمی، در رویکردهای نوین توانمندسازی سکونتگاههای غیررسمی، تأکید زیادی بر تقویت سرمایه اجتماعی و استفاده از این سرمایه برای بسیج چهار نوع دیگر سرمایه (سرمایه انسانی، سرمایه طبیعی، سرمایه مالی و سرمایه فیزیکی) شده است. بنابراین راهبرد توانمندسازی امروزه در ادبیات ساماندهی اسکان غیررسمی در دنیا جایگاه بالایی دارد. روش: روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و به لحاظ ماهیت کاربردی است. در این پژوهش جامعه آماری، شهروندان بالای 18 سال در محله شیرآباد شهر زاهدان است که با روش نمونه برداری تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. یافته ها: شاخص مشارکت (در بعد زیست محیطی)، شاخص همکاری (در بعد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی)، شاخص شبکه های رسمی و غیررسمی (در بعد کالبدی، اجتماعی و زیست محیطی) در شرایط بالاتر از حد متوسط، شاخص مشارکت (در بعد کالبدی و اجتماعی)، شاخص اعتماد (در بعد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی) و شاخص شبکه های رسمی و غیررسمی (در بعد اقتصادی) در حد متوسط و شاخص مشارکت (در بعد اقتصادی) پایین تر از حد متوسط قرار دارند. همچنین ارتباط معناداری بین تمام شاخصها و ابعاد توانمندسازی وجود دارد. بحث: یافته ها حاکی از آن است که یک ارتباط دو سویه بین توانمندسازی و سرمایه اجتماعی وجود دارد و هر عاملی که سبب سرمایه اجتماعی شود، توانمندسازی را نیز افزایش می دهد و بالعکس. بنابراین شرایط محله شیرآباد به عنوان یک نمونه از حاشیه های شهری ایران امکان استفاده از راهبرد توانمندسازی از طریق سرمایه اجتماعی را فراهم می کند
رابطه فقر شهری با فرهنگ فقر در محله های فرودست شهر اراک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۲
322-283
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه فقر شهری با فرهنگ فقر در محله های فرودست شهری اراک با تاکید بر توانمند سازی اقتصادی وفرهنگی ساکنان این محله ها است.برای این منظور شاخصه های فقر شهری و فرهنگ فقر شناسائی و مورد سنجش قرار گرفته و رابطه آنها به لحاظ همبستگی مورد بررسی قرار گرفت.روش:در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده است.نمونه آماری طبق فرمول کوکران 381 نفر است که با روش نمونه گیری 3 مرحله ای سهمیه ای،خوشه ای و تصادفی ساده از بین حدود 56 هزار و 744 نفر ساکنان 3 محله فرودست شهری اراک انتخاب شده اند. در این تحقیق ابتدا شاخص های کالبدی و اقتصادی انتخاب شده و بر اساس رویکرد تحلیلی سلسه مراتبی (AHP) وزن دهی شده است.همچنین برای رتبه بندی محله های فرودست از نظر فقر شهری از ابزار تصمیم گیری چند معیاری TOPSIS استفاده شده است.یافته ها:بر اساس تکنیک topsis، رتبه فقر شهری بدست آمده برای محله ی فوتبال برابر با 0.09538 محله چشمه موشک برابر با 0.06206 و برای محله باغ خلج 0.06031می باشد.نتایج همچنین نشان می دهد که اکثر بلوک های این محله ها به لحاظ فقر شهری و فرهنگ فقر در وضعیت نامطلوبی قرار دارند.یافته های این پژوهش نشان داد که فقر شهری ساکنان، ارتباط معنا دار مستقیمی با سطح فرهنگ فقر در میان آنها دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مقدار ضریب همبستگی چندگانه مدل رگرسیونی و ضریب تعیین متغیر مستقل،با توجه به 000/0 بودن sig ،به طور معنا داری متغیر وابسته را پیش بینی می کنند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که اثر فقر شهری بر فرهنگ فقر معنی دار است.بحث:در این پژوهش به منظور کنترل و کاهش مولفه های فقر اقتصادی و فرهنگ فقر در محله های فرودست شهری،راهکار توانمند سازی ساکنان با رویکرد اجتماع محور در ابعاد اقتصادی،فرهنگ و اجتماعی پیشنهاد شده است.توانمند سازی اجتماع محلی و توسعه ی محلی رویکردی غیر متمرکز و مشارکتی است و به نوعی مکمل ارتقا بخشی است که در رابطه با تامین حق مالکیت و توسعه ی اقتصادی در محله های فقیر نشین علاوه بر مشارکت در ساخت و ساز و بهبود محله،ضرورت درگیر شدن ساکنان محله در تصمیم سازی و فرایند برنامه ریزی برای تشخیص اولویت های اقدام و حمایت در اجرا را ضروری می داند.
توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در ایران: مروری نظام مند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۸۰-۴۵
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تعداد زنان سرپرست خانوار به واسطه تغییرات اجتماعی و جمعیتی گسترده جامعه ایران در سالهای اخیر افزایش یافته است. درعین حال، اکثر این زنان بخشی از اقشار آسیب پذیر جامعه محسوب می شوند و از این رو است که مبحث توانمندسازیِ آنها اهمیت یافته و مطرح می شود. روش: روش مورداستفاده در این پژوهش مرور نظام مند است. جامعه آماری تحقیق شامل مقالات علمی منتشرشده ای بود که به موضوع «توانمندسازی زنان سرپرست خانوار» پرداخته اند. مقاله های مرتبط در پایگاههای علمی ایرانی و به زبان فارسی جستجو شدند. بر اساس معیارهای ورود و خروج، مرتبط ترین مقالات با اهداف مطالعه (32 مقاله) انتخاب شدند. پس از بررسی کیفیت و اعتبار علمی مقالات منتخب، برای دستیابی به داده های مقالات، کاربرگهای استخراج داده ها در قالب 8 شاخص طراحی و تنظیم شد و بر مبنای کدگذاری و حاشیه نویسیهای انجام شده هر یک از کاربرگها توسط دو محقق/کدگذار تکمیل شد. شاخصهای موردبررسی در کاربرگها عبارت بودند از: بازه زمانی، توزیع جغرافیایی، زمینه پژوهشی مقالات، رویکرد نظری، نوع پوشش حمایتی، روش پژوهش، عوامل و راهکارهای توانمندسازی. نهایتاً، پس از بررسی و مقایسه دقیق کاربرگهای مختص به هر یک از مقالات، دادههای به دست آمده تجمیع و توصیف و تحلیل شده و بر مبنای آنها به هدف مطالعه پرداخته شد. یافته ها: در مقالات مرتبط با توانمندسازی زنان سرپرست خانوار متغیرها و عوامل متفاوتی موردتوجه و بررسی قرار گرفته اند. در مقاله حاضر، علاوه بر عوامل زمینه ای (سن، تحصیلات، بُعد خانوار، مدت سرپرستی، وضعیت تأهل)، عوامل برجسته و مهم بررسی شده در سه گروه (اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، فردی-روانشناختی) دسته بندی و خلاصه شده اند. راهکارها و پیشنهاد های مهم مقالات موردمطالعه نیز در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و مشاوره ای تقسیم بندی و ارائه شده اند. بحث: مرور نظام مند مقالات پیشین نشان می دهد که لازمه پژوهش در باب توانمندی و توانمندسازی زنان سرپرست خانوار توجه به ابعاد مختلف فرآیند توانمندسازی است. می توان مدلی مفهومی را پیشنهاد کرد که در آن فرآیند توانمندسازی زنان سرپرست خانوار به گونه ای چرخه ای و چندبُعدی و میان رشته ای بررسی و مطالعه شود. پیشنهاد این مدل مفهومی تلاشی است در به کارگیری یک دیدگاه کل نگر و یکپارچه در بررسی توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در ایران.
شناسایی و اولویت بندی راه های توانمندسازی زنان سرپرست خانوار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۱۱۵-۸۱
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همواره در طول دهه های گذشته زنان بیش از مردان در معرض فقر و تبعیض جنسیتی قرار داشتند. این مسئله به این دلیل است که زنان از قابلیت ها و امکانات لازم برای توانمندی و کاهش فقر برخوردار نبودند. از این رو، ضروری است شیوه های توانمندسازی زنان شناسایی شده و معرفی گردد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع پیمایشی است. این پژوهش به دنبال شناسایی و اولویت بندی راه های توانمندسازی زنان سرپرست خانوار با رویکرد دلفی فازی و فرایند تحلیل شبکه ای است و ابزار جمع آوری داده مصاحبه و پرسشنامه بوده است که در اداره بهزیستی شهرستان سوادکوه (پل سفید) انجام گردید. یافته ها: بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه راه های توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در سه سطح فرد، خانواده و جامعه شناسایی و دسته بندی شد و پس از توزیع پرسشنامه بین خبرگان و اولویت بندی آنها، راه های اصلی و مهم توانمندسازی زنان به ترتیب شامل پیشگیری و ارتقای سلامت اجتماعی، آموزش تخصصی شغلی، آموزش مهارت های زندگی، ایجاد بازار، بازتوانی، دادن تسهیلات، بیمه و خدمات تأمین اجتماعی، ارائه سبد کالا، تخصیص بودجه بیشتر به سازمان ها جهت حمایت از زنان و بهبود رفاه فردی تعیین گردید. بحث: نتایج نشان داد که راه های مبتنی بر توانمندسازی شخصی نسبت به راه هایی که مبادرت به توانمندسازی از طریق کمک مستقیم مالی می کنند، اولویت بالاتری دارند و نظر خبرگان را به خود جلب کرده است.
تحلیل اثر مدیریت دانش بر شناسایی عوامل سازنده توانمندسازی منابع انسانی با رویکرد معادله ساختاری
منبع:
ایده های نو در تعلیم و تربیت دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴
56 - 66
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به تحلیل اثر مدیریت دانش بر شناسایی توانمندسازی منابع انسانی با رویکرد معادله ساختاری پرداخته و هدف از انجام آن، ارائه مدلی برای بررسی تأثیر مدیریت دانش بر توانمندسازی می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی - پیمایشی است و از تحلیل تم برای طراحی مدل مفهومی و از معادلات ساختاری و نرم افزار Amos برای تبیین و بررسی نقش میانجی مدیریت دانش استفاده نموده است. در مرحله مصاحبه اکتشافی جامعه آماری شامل 16 نفر خبره حوزه منابع انسانی می باشد و برای تحلیل مدل، جامعه آماری را کارمندان و مدیران بانک ملی شهرستان اردبیل تشکیل می دهند و تعداد 46 نمونه به روش قضاوتی و هدفمند انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه اکتشافی و پرسشنامه می باشد؛ جهت بومی سازی و سنجش روایی پرسشنامه، آن ها را در اختیار تعدادی از صاحب نظران مدیریت و رشته منابع انسانی قرار داده و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ که معادل0/87 به دست آمد، استفاده شده است. در فرایند تحلیل تم 8 تم فرعی و 2 تم اصلی «عوامل فرهنگی» و «ظرفیت سازی» شناسایی شد. نتایج نشان می دهد برای توانمندسازی کارکنان از طریق هم افزایی بین دودسته عوامل فرهنگی و ظرفیت سازی، متغیر میانجی مدیریت دانش نقش بسیار مهمی را در سازمان بازی می کند.
بررسی ساختار عاملی و اعتباریابی مقیاس توانمندسازی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
127 - 148
حوزه های تخصصی:
اندازه گیری و ارتقای توانمندسازی معلمان برای توسعه و حفظ یک نیروی کار آموزشی با عملکرد بالا و انعطاف پذیر ضروری است. بنابراین اعتبار سنجی مقیاس توانمندسازی معلمان می تواند به حل مشکلات در این زمینه کمک نماید؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اعتباریابی مقیاس توانمندسازی معلمان بود. طرح پژوهش از نوع توصیفی بود که با روش روان سنجی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان شاغل در استان کرمان در سال 1401 بود. تعداد نمونه ها بر اساس معیارهای روان سنجی به تعداد 100 نفر برای بخش روایی همگرا، 750 نفر برای بخش روایی سازه و 100 نفر برای پایایی تعیین شد. نمونه ها به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش از طریق دو مقیاس توانمندسازی معلمان هیدیروگلو و تانریوگین و مقیاس توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و میشرا به صورت الکترونیکی با ارسال لینک پرسش نامه به موبایل شرکت کنندگان جمع آوری شد. برای بررسی روایی مقیاس از روش های روایی محتوا، همزمان و تحلیل عوامل استفاده شد. پایایی مقیاس به وسیله روش های همسانی درونی و پایایی تصنیفی (دو نیمه کردن) بررسی شد. نتایج نشان داد که مقیاس از روایی محتوا و همزمان برخوردار است (001/0P<). نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که مقیاس توانمندسازی معلمان از چهار عامل تشکیل شده و از روایی مناسبی برخوردار است. تحلیل عاملی تأییدی نیز مدل چهار عاملی را تأیید کرد. آلفای کرونباخ کل مقیاس و زیرمقیاس ها در محدوده 81/0 تا 94/0 قرار دارشت که نشانگر پایایی مناسب این مقیاس است. بنابراین از پرسش نامه مقیاس توانمندسازی معلمان 37 آیتمی می توان برای ارزیابی توانمندسازی معلمان استفاده کرد.